6 نتیجه برای درمان.
محمد صدرا مدرسی، آرتا امیر جمشیدی، محمد رضا مدرسی،
دوره 78، شماره 8 - ( 8-1399 )
چکیده
بیماری سیستیک فیبروزیز (CF)، شایعترین بیماری ژنتیکی اتوزوم مغلوب بوده و با نقص در ژن Cystic fibrosis transmembrane conductance regulator (CFTR) بروز میکند. ژن CFTR یک کانال پروتیینی انتقالدهنده کلر را به شکل گسترده بر روی سطوح اپیتلیالی بدن مثل ریه، پانکراس، روده، کبد و پوست بیان میکند. از جمله اثراتی که ژن معیوب CFTR بر روی پروتیین CFTR میگذارد میتوان به نقص در انتقال کلر و کاهش کانالهای کلر بر سطح سلول اشاره کرد. بروز مشکلات ذکر شده در کانال CFTR باعث بسته شدن و عفونتهای مکرر مجاری هوایی، ترشح ناکافی غدد برونریز و بدجذبی مواد غذایی میشود. دانشمندان تحقیقات بسیاری را در راستای شناخت بیشتر بیماری CF و راهکارهای بهبود کیفیت زندگی مبتلایان به این بیماری انجام دادهاند. علیرغم پیشرفتهای صورت گرفته، بهدلیل پیچیدگی زیاد این بیماری و درگیری گسترده اندامهای مختلف بدن هنوز درمان قطعی برای این بیماری یافت نشده است. مطالعه و بررسی این بیماری در تمام سطوح میتواند دریچهای را در یافتن روشهای جدید درمانی بگشاید. در چند سال گذشته داروهای ترکیبی برای تصحیح و تقویت عملکرد کانال CFTR معرفی شده که تاثیر به سزایی در کاهش علایم این بیماری دارند. افزونبر دارو، با پیشرفت گسترده روشهای مهندسی ژنتیک و افزایش دقت ابزارهای دستکاری ژنتیک، بهطور مستقیم ژن معیوب CFTR تصحیح شده و علایم بیماری از بین میرود. این مقاله با بررسی بیماری CF در حوزهی ژنتیک و تاثیر آن بر روی سطوح پروتیینی و فیزیولوژیک، تصویر جامعی از این بیماری را به نمایش گذاشته و به معرفی درمانهای معمول و جدید میپردازد.
احمدرضا عصاره، مریم جوزایی، هدی ممبینی، نهضت اکیاش،
دوره 79، شماره 10 - ( 10-1400 )
چکیده
زمینه و هدف: در بیماران انفارکتوس میوکارد با بالارفتن قطعه (STEMI) ST، مداخله کرونری از طریق پوست (PCI) اولیه، درمان ریپرفیوژن ترجیحی میباشد. انجام به موقع Primary PCI برای بهبود پیشآگهی بالینی این بیماران ضروری میباشد. هدف این مطالعه بررسی عوامل موثر بر تاخیر در رسیدن به مرحله بالون در بیماران STEMI تحت درمان با Primary PCI و ارتباط آن با حوادث متعاقب بیماران میباشد.
روش بررسی: این مطالعه مشاهدهای آیندهنگر بر روی 143 بیمار STEMI تحت Primary PCI از خرداد 1398تا خرداد 1399 بیمارستان امامخمینی اهواز انجام شد. تمام اجزای زمانی از بروز علایم تا درمان PCI محاسبه شدند. میزان بروز عوارض قلبی- عروقی ماژور (MACE) درطول 12 ماه و تغییرات LVEF سه ماه پس از Primary PCI نیز بررسی شدند.
یافتهها: بیشتر بیماران (4/92%) دارای زمان ایسکمیک ≥120 دقیقه و زمان door-to-device>90 دقیقه (3/64%) بودند. بهطور کلی 59 بیمار (3/41%) MACE را در طول یک سال فالوآپ تجربه کردند، شامل 3/13% سندرم کرونری حاد، 4/22% نارسایی قلبی، 8/9% مرگ ناگهانی قلبی و 1/2% سکته مغزی. سن بالا (020/0P=)، تغییرات EF (005/0P=) و نوع STEMI (039/0P=) پیشبینیکننده بروز MACE بودند، درحالیکه مدت زمان ایسکمیک (607/0P=) و زمان (347/0P=) door-to-device ارتباطی با بروز MACE نداشتند.
نتیجهگیری: هیچیک از فاصلههای زمانی مورد بررسی با بروز MACE در فالوآپ یک ساله ارتباطی نداشت و بیشتر بیماران با تاخیر زیاد به بیمارستان مراجعه کردند. از اینرو تلاش برای کوتاه کردن زمان مراجعه به بیمارستان و زمان Door-to-device میتواند به بهبود MACE در بیماران STEMI تحت Primary PCI کمک کند.
مهسا صالحینژاد گیلچالان، مهدی صادقزاده،
دوره 79، شماره 12 - ( 12-1400 )
چکیده
زمینه و هدف: تعیین رتبه پارامترهای مهم در رتبهبندی مراقبت و ارایه خدمات بهداشتی به بیماران در مراکز درمانی.
روش بررسی: روش تحقیق توصیفی-تحلیلی و از نظر طبقهبندی کاربردی است. دادهها از پایگاه دادههای دانشکده بهداشت و پزشکی دانشگاه تهران است که بهصورت بایگانی طی فروردین 98 تا اردیبهشت 99 گردآوری شدهاند. جامعه آماری کلیه خبرگان، متخصصان و کارشناسان دانشکده بهداشت بودند که 29 نفر پرسشنامه را تکمیل کردهاند.
یافتهها: در این تحقیق با استفاده از اطلاعات چهار مرکز درمانی، رویکرد DS-Vikor پیادهسازی گردید. برای این منظور شش معیار (تشخیص بیماری، اثر بخشی مراقبت، نظارت بر بیماری، فرآیند درمان، اجرا در مراکز سلامت و پیگیری پس از درمان) و سه خبره برای ارزیابی مورد استفاده قرار گرفت. نتایج نشان میدهد اثربخشی مراقبت و فرآیند درمان از اهمیت بیشتر از دید خبرگان برخوردار هستند. در مرحله بعد ماتریس ارزیابی براساس این شش معیار و چهار مرکز درمانی تشکیل شده و براساس محاسبات روش ترکیبی دمپستر- شافر و ویکور مراکز درمانی مورد نظر رتبهبندی شدهاند. جهت صحت سنجی در انتها مراکز درمانی با روش تاپسیس رتبهبندی شدند که عملکرد مرکز درمانی 2 و 1 براساس محاسبات ویکور و دمپستر- شافر مناسب است.
نتیجهگیری: این رویکرد به کاهش عدم اطمینان ناشی از شناخت ذهنی افراد کمک میکند تا سطح تصمیمگیری را بالا ببرد، تا بتوانیم برای مقابله با عدم قطعیت بهصورت کاربردی برخورد کنیم.
مهدی عالمرجبی، سید حمزه موسوی، بهروز صیدی مجد، طیب رمیم،
دوره 80، شماره 2 - ( 2-1401 )
چکیده
زمینه و هدف: آبسههای سوپرالواتور 9% آبسههای کریپتوگلاندولار هستند. فیبرین غنی از پلاکت رشد بافتی را تسریع کرده و عفونت را کاهش میدهد، مطالعه حاضر با هدف بررسی تاثیر آن بر بهبود زخمهای ناشی از فیستولها و پیشگیری از عود انجام شد.
روش بررسی: مطالعه بهصورت کارآزمایی بالینی یک سوکور در بیماران مراجعهکننده به درمانگاه جراحی بیمارستان رسول اکرم (ص) از فروردین 1397 تا فروردین 1399، با تایید کالکشن سوپرالواتور انجام شد. پیش از عمل جراحی، امتیاز وکسنر (Wexner Score) در همه بیماران تعیین شد. حین عمل جراحی مسیر فیستولها و حفرهها شناسایی گردیده و با مقدار مورد نیاز فیبرین غنی از پلاکت پر شد. نتایج بالینی یک روز، تا دو ماه هفتهای یکبار و سپس هر یک ماه تا بهبودی کامل و سپس شش ماه پس از جراحی بررسی شد.
یافتهها: تعداد 10 نفر در آنالیز نهایی شرکت داده شدند. میانگین سنی بیماران 20/33 سال بود (46-26 سال). سه نفر سابقه جراحی آبسه پریآنال، دو نفر سابقه جراحی فیستول و یک نفر سابقه جراحی فیشر داشتند. میانگین زمان بسته شدن حفره 2/14 روز بود (22-10روز). دو نفر (20%) مبتلا به تب و دو نفر (20%) دچار عفونت ناحیه عمل جراحی شدند. خونریزی و عود در هیچکدام از بیماران مشاهده نگردید. میانگین امتیاز وکسنر پیش از عمل 76/0±80/0 بود که پس از عمل به مقدار 68/0±50/0 کاهش یافت (045/0=P).
نتیجهگیری: استفاده از فیبرین غنی از پلاکت برای ترمیم فیستول پیچیده روشی است که بهراحتی قابل تکرار است و با حداقل عوارض جانبی میتواند موجب بهبود زخمهای ناشی از فیستولهای دارای کالکشن سوپرالواتور گردد.
ناصر ابراهیمی دریانی، محمدرضا پاشائی،
دوره 80، شماره 6 - ( 6-1401 )
چکیده
امروزه دنیا در گذر از سلامتی به سمت بیماریهای غیرواگیر و مزمن مانند کبد چرب غیرالکلی میباشد. شایعترین علت بیماری مزمن کبدی در سرتاسر جهان بیماری کبد چرب غیرالکی میباشد. حدود 25% مردم دنیا درگیر این بیماری هستند و طیف آن از استئاتوز ساده تا سیروز متغیر است. از هر چهار فرد مبتلا به NAFLD یک نفر مبتلا به استئاتوهپاتیت غیرالکلی است که با عوارض و مرگومیر قابلتوجهی بهدلیل عوارض سیروز کبدی و کارسینوم کبدی همراه است. بیماری کبد چرب غیرالکلی ارتباط قوی و تنگاتنگی با بیماری متابولیک داشته و در واقع کبد چرب جزء جداییناپذیر چاقی محسوب میشود. اگرچه NAFLD عمدتاً در افراد مبتلا به چاقی یا دیابت نوع 2 مشاهده میشود، تخمین زده میشود 7% تا 20% از افراد مبتلا به NAFLD لاغر هستند. با اینحال مطالعات اخیر نشان دادهاند که کبد چرب در افراد لاغر حتی بدون چربی شکمی و احشایی میتواند اتفاق بیفتد. کبد چرب در افراد لاغر (Lean NAFLD) موضوع بهنسبت جدیدی است که افراد زیادی را برای پیدا کردن تفاوتهای آن نسبت به افراد چاق علاقمند کرده است. مکانیسمهای پاتوفیزیولوژیک NAFLD بدون چربی هنوز به خوبی شناخته نشده است. مطالعات نشان داده است که NAFLD بدون چربی با عواملی مانند محیطی، حساسیت ژنتیکی و تنظیم اپیژنتیکی ارتباط بیشتری دارد. در این مقاله در مورد پاتوژنز کبد چرب در افراد لاغر، ارتباط آن با سندرم متابولیک، درمان و پیشآگهی آن بحث میکنیم.
محمدرضا صبری، بهار دهقان، مهسا رفیعی الحسینی،
دوره 81، شماره 1 - ( 1-1402 )
چکیده
زمینه و هدف: براساس مطالعات انجامشده، درمان دارویی سنکوپ رفلکسی در کاهش عود آن تاثیر قابلتوجهی ندارد. پیگیری 36 ماهه کوهورت پایلوت ما نشان داده بود که درمانهای غیردارویی بهتنهایی در کاهش دفعات عود موثر است. هدف این مطالعه بررسی نتایج طولانی مدت و پیگیری هشت ساله بیماران قبلی میباشد.
روش بررسی: مطالعه کنونی در ادامه یک کوهورت آیندهنگر پایلوت است که به بررسی نتایج هشت ساله پیگیری کودکان با سنکوپ رفلکسی که تحت درمانهای غیردارویی بهتنهایی یا همراه با دارو قرار گرفته بودند، میپردازد. لذا با بیمارانی که در مطالعه پایلوت شرکت داشتند (30 بیمار در گروه دریافتکنندگان دارو و 40 بیمار در گروه بدون دارو)، تماس گرفته شد. درنهایت برروی 26 بیمار در گروه دریافتکنندگان دارو و 31 بیمار در گروه بدون دریافت دارو (پس از اعمال معیارهای خروج از مطالعه) مقایسه میزان رخداد حملات سنکوپ و پرهسنکوپ با استفاده از Chi-square test انجام شد.
یافتهها: بررسی یافتهها نشان میدهند که پس از گذشت پنج سال از آخرین پیگیری، میزان حملات پرهسنکوپ در بیمارانی که رژیم غذایی و یا تمرینات تیلت را در منزل ادامه نداده بودند مجددا در هر دو گروه افزایش پیدا کرد اما میزان وقوع سنکوپ و پرهسنکوپ بین دو گروه بیماران (بدون دریافت دارو و دریافتکننده دارو) تفاوت معناداری نداشت.
نتیجهگیری: بهمنظور پیشگیری از عود، استفاده از روشهای غیردارویی موثر است ولی جهت پایداری این بهبودی، پیگیری و تداوم این روشها ضروری میباشد.