جستجو در مقالات منتشر شده


24 نتیجه برای دیالیز

سیده ملیحه صفوی، محمد رهبانی، فریده فرزانفر،
دوره 64، شماره 6 - ( 5-1385 )
چکیده

زمینه و هدف :هیپرتانسیون و دیابت، عوامل خطر مهمی برای بیماری‌های قلبی- عروقی می‌باشند. چندین مطالعه نیز نشان داده‌اند که میکروآلبومینوری یک هشدار دهنده قوی از بیماری‌های قلبی- عروقی در جمعیت‌های مختلف است. پس در این مطالعه ارتباط بین میکروآلبومینوری با دیابت و هیپرتانسیون بعنوان عوامل خطر بیماری آترواسکلروز مورد بررسی قرار می گیرد.
روش بررسی: افراد مورد مطالعه 228 بیمار مبتلا به ضایعات کرونری بودند که بیماری آنها با روش آنژیوگرافی تأیید شده بود. میانگین سنی آنها (SE ± mean) 5/0 ± 60 و بستری در بیمارستان شهید مدنی تبریز بودند. این بیماران بر اساس تعداد عروق کرونری گرفتار در دو گروه دسته‌بندی شدند. مقادیر قند خون ناشتا، کراتینین و قند خون دو ساعت بعد از غذا در نمونه وریدی به روش استاندارد اندازه‌گیری شد. میکرو‌آلبومینوری به روش ایمنوتوربیدومتری اندازه‌گیری گردید. نتایج به وسیله تست‌های آماری آنالیز شدند.
یافته‌ها: افزایش نسبت آلبومین به کراتینین به طور قابل توجهی با قند خون ناشتا، فشار خون سیستولیک و دیاستولیک ارتباط داشت (05/0 P< در همه موارد). ارتباط معنی‌داری بین میکروآلبومینوری و دیابت بر حسب وسعت ضایعات آترواسکلروز بدست آمد(05/0 < P). اما ارتباط معنی‌داری بین میکروآلبومینوری و فشار خون بالا برحسب وسعت ضایعات آترواسکلروز مشاهده نشد.


امیر کشوری، محبوب لسان پزشکی، مسعود یونسیان،
دوره 64، شماره 6 - ( 5-1385 )
چکیده

زمینه و هدف: هدف این مطالعه بررسی عوارض مکانیکی و عفونی کاتترهای دیالیز صفاقی کارگذاشته شده در بخش‌های جراحی بیمارستان امام خمینی طی هفت سال اول شروع این روش درمانی می‌باشد. روش بررسی: از آغاز انجام دیالیز صفاقی در بیمارستان امام خمینی (آبان سال 1375) لغایت آبان سال 1382، 80 مورد کاتتر گذاری در 69 بیمار ( 52 مرد،28 زن) که به مرحله انتهایی نارسایی کلیه رسیده بودند، انجام شده است. پرونده بیماران و اطلاعات مربوط به پیگیری آنها که در واحد دیالیز صفاقی بیمارستان ثبت شده بود، مورد بررسی قرار گرفت و عوارض مکانیکی و عفونی کاتترها تجزیه و تحلیل شد. یافته‌ها: متوسط سنی بیماران 35/48 سال(16 تا 79 سال)، شایع‌ترین عارضه، عوارض عفونی (25/71%) و شایع‌ترین علت خروج کاتتر عوارض مکانیکی بود ( 5/46% در مقایسه با 55/39%). بیشترین علت عوارض مکانیکی محل نامناسب کاتتر (5/17%) و شایع‌ترین عارضه عفونی پریتونیت بود (5/62%). مهاجرت کاتتر به بالای شکم و عدم خروج مایع از دیگر عوارض مکانیکی بود که شیوع بالایی داشتند. نتیجه‌گیری: به دلیل آن که عوارض مکانیکی بیش از عوارض عفونی در خروج کاتترها موثر بودند، توصیه می‌شود جراحان کارگذاری کاتتر را یک عمل ساده فرض نکنند و با دقت نظر بیشتر در جهت کاهش عوارض مکانیکی تلاش نمایند تا طول عمر کاتترها افزایش یابد.
عفت رازقی، محبوب لسان پزشکی، آرش آذری پور،
دوره 64، شماره 9 - ( 6-1385 )
چکیده

پیش آگهی بیمارانی که دیالیز مزمن می‌شوند همواره بد بوده است. شیوع بالای بیماری‌های قلبی عروقی و سوء تغذیه از علل مهم پیش آگهی بد این بیماران است. مطالعات نشان داده‌اند که فاکتورهای التهابی در 50 - 30 درصد موارد ممکن است علت اصلی سوء تغذیه و بیماری‌های قلبی عروقی در این بیماران باشد. هدف از انجام این تحقیق بررسی شیوع فاکتورهای التهابی خصوصاً C-Reactive Protein(CRP) به عنوان مهمترین جزء سندرم التهابی در بیماران دیالیزی است.
روش بررسی: در یک مطالعه مقطعی 125 نفر بیمار همودیالیزی در بیمارستان‌های امام خمینی و سینای تهران شامل 53 نفر زن(1/44%)‌ و 72 نفر مرد(9/55%) مورد بررسی قرار گرفتند. متغیرهای مطالعه شامل آلبومین (روش برم کرزول گرین)، فریتین (الیزا) و CRP (روش آگلوتیناسیون) در تمام بیماران اندازه گیری شد.
یافته‌ها: 125 بیمار شامل 53 نفر زن(1/44% )و 72 نفر مرد(9/55%) وارد مطالعه شدند. 14 نفر از این بیماران (2/11 درصد) سطوح آلبومین کمتر از حداقل نرمال( 8/3 ) داشتند. 8/64% آنها فریتین سرم بالا و 6/45 درصد CRP مثبت داشتند که در 39 نفر(31%)، CRPدر حد +3 بود.
نتیجه‌گیری: با توجه به شیوع بالای فاکتورهای التهابی خصوصاً C-Reactive Protein در بیماران دیالیزی و اهمیت آنها در پیش آگهی بیماران، پیشنهاد می شود این فاکتور بطور روتین در بیماران همودیالیزی بررسی شوند.


مهرداد حسیبی، بابک مهاجر ایروانی،
دوره 65، شماره 3 - ( 3-1386 )
چکیده

استافیلوکوک اورئوس یکی از عوامل اصلی عفونت‌های بیمارستانی و از علل مهم مرگ و میر و ناتوانی بیماران است. جمع‌آوری اطلاعات در مورد وضعیت کلونیزاسیون و مقاومت دارویی این ارگانیسم اقدامی موثر در جهت پیشگیری از عفونت‌های بیمارستانی محسوب می‌شود. هدف از انجام این مطالعه، تعیین میزان شیوع ناقلین نازوفارنکس استافیلوکوک اورئوس مقاوم به متی‌سیلین و مقاوم به وانکومایسین در بخش‌های جراحی و همودیالیز بیمارستان امیراعلم می‌باشد.
روش بررسی: این تحقیق در قالب یک مطالعه مقطعی توصیفی بر روی مجموع 106 بیمار و پرسنل پرستاری بخش‌های همودیالیز و جراحی بیمارستان امیراعلم در سال 1383 انجام شد. از همه افراد واجد شرایط مطالعه با استفاده از سواب پنبه‌ای نمونه از ناحیه نازوفارنکس تهیه و جهت کشت و آنتی بیوگرام به آزمایشگاه بیمارستان ارسال گردید.
یافته‌ها: 26 نفر ( 5/24%) از 106 نفر افراد مورد مطالعه ناقل استافیلوکوک اورئوس بودند که در هشت نفر (5/7%) استافیلوکوک اورئوس مقاوم به متی‌سیلین بود. بیشترین میزان شیوع کلونیزاسیون استافیلوکوک اورئوس در پرسنل بخش همودیالیز بود که همگی مقاوم به متی‌سیلین بودند. میزان شیوع در بیماران بخش همودیالیز دو برابر بیماران بخش جراحی بود. موردی از مقاومت استافیلوکوک اورئوس نسبت به وانکومایسین مشاهده نشد.
نتیجه‌گیری: نتایج این بررسی شیوع بالای کلونیزاسیون استافیلوکوک اورئوس مقاوم به متی‌سیلین را در نازوفارنکس پرسنل و بیماران بخش همودیالیز نشان داد. از این رو لازم است اقداماتی در جهت کنترل و کاهش میزان کلونیزاسیون و توقف روند افزایش مقاومت آنتی‌بیوتیکی در بیمارستان صورت گیرد.


جواد سلیمی، مجید رستم نژاد، علی پاشا میثمی،
دوره 65، شماره 5 - ( 5-1386 )
چکیده

این مطالعه به‌منظور بررسی میزان بازماندن، کارایی (Patency Rate) و عوارض گرافت صناعی عروقی پلی‌تترا فلورو اتیلن در بیماران همودیالیزی انجام شده است.

روش بررسی: در یک مطالعه آینده‌نگر روی 84 بیمار همودیالیزی که از فروردین ماه 1380 تا فروردین ماه 1383 به بخش جراحی عروق بیمارستان سینا تهران معرفی گردیده بودند، کارگذاری گرافت صناعی عروقی جهت انجام همودیالیز انجام گرفت. میانگین سنی بیماران 12± 55 سال و (50%) 42 بیمار مذکر بودند. برای (50%) 42 بیمار گرافت اندام فوقانی و (50%) 42 بیمار گرافت اندام تحتانی کارگذاری شد.

یافته‌ها: در دوره پیگیری 24 ماهه، (7/35%) 30 مورد دچار ترومبوز، (6%) پنج مورد دچار عفونت گرافت، (4/2%) دو مورد دچار خونریزی و همچنین (4/2%) دو مورد دچار آنوریسم کاذب محل گرافت شدند. میزان کارایی اولیه 24 ماهه، 43% ‌بود که در بیماران بدون فشار خون بالا 2/62% و در بیماران با فشار خون بالا، 7/29% (03/0P<) و همچنین میزان کارایی در موارد گرافت اندام فوقانی نسبت به گرافت اندام تحتانی به‌ترتیب 60% و 26% که در اندام فوقانی در حد معنی‌دار بیشتر می‌باشد.

نتیجه‌گیری: در موارد عدم امکان فیستول شریانی وریدی می‌توان از گرافتهای صناعی عروقی پلی‌تترا فلورو اتیلن استفاده نمود. آموزش بیماران و مراقبت از این گرافتها با کم کردن شیوع عفونت، ترومبوز و سایر عوارض می‌تواند بر میزان بازماندن و میزان کارایی این گرافتها افزوده و نهایتاً از موربیدیتی بیماران همودیالیزی بکاهد.


رضا حکمت، سهیلا طالبی، محسن موهبتی،
دوره 65، شماره 5 - ( 5-1386 )
چکیده

یکی از محدودیتهای موجود برای بررسی کارکرد دیاستولیک بطن چپ با روش اکوکاردیوگرافی وابستگی تعدادی از پارامترهای مورد استفاده به حجم داخل عروق می‌باشد. اخیرا˝ تعدادی از پارامترهای جدید را مستقل از حجم مطرح نموده‌اند البته اطلاعاتی که این نظریه را حمایت نمایند هنوز محدود می‌باشد. در این مطالعه سعی شد میزان وابستگی هر یک از این پارامترها نسبت به حجم سنجیده شود.

روش بررسی: این مطالعه بر روی 13 بیمار نارسایی مزمن کلیه که به‌طور مرتب سه بار در هفته همودیالیز می‌شدند، انجام شده است. تمام پارامترهای دیاستولیک، کارکرد سیستولیک بطن چپ، دیامتر ورید اجوف تحتانی و میزان کلاپس آن با دم، فشار خون سیستولیک و دیاستولیک یک ساعت قبل و بلافاصله بعد از دیالیز ثبت گردید.

یافته‌ها: نتایج بدست آمده شامل عدم تغییر کارکرد سیستولیک بطن چپ بعد از دیالیز، کاهش ارتفاع موج E بعد از دیالیز، افزایش Deceleration Time (DT) به‌دنبال دیالیز (144/4- = t 001/0 P=)، عدم تغییر در ارتفاع موج A، کاهش قابل توجه در نسبت E/A بعد از دیالیز (46/2 = t 03/0 P=)، عدم تغییر قابل توجه در حرکت دیاستولیک آنولوس (E´)، (A´) به روش T issue Doppler (TD) (35/0- = t 724/0 P=) و عدم تغییر در EF Slope در بررسی CMM Color M .mode دریچه میترال بود.

نتیجه‌گیری: برخی پارامترهای TD، CMM مستقل از حجم داخلی عروقی بوده و در شرایط مختلف به‌عنوان معیار قابل اطمینان برای بررسی وضعیت دیاستولیک بطنی قابل استفاده می‌باشند.


نسیم آزادی بخش، راهبه شاکر حسینی، شهناز اتابک، نوید ناطقیان، بنفشه گلستان، آناهیتا هوشیارراد،
دوره 65، شماره 8 - ( 8-1386 )
چکیده

میزان شیوع هیپرهوموسیستئینمی در بیماران همودیالیزی بالاتر از کل جمعیت است. هدف از این مطالعه بررسی اثر مکمل یاری با دوز بالای اسیدفولیک، با و بدون ویتامین 12B بر وضعیت هوموسیستئین در بیماران همودیالیزی در بیمارستان امام حسین (ع) تهران است.

روش بررسی: در این کارآزمایی بالینی 36 بیمار همودیالیزی که حداقل از سه ماه قبل مکمل اسید فولیک با دوز mg/d 5 دریافت می‌کردند انتخاب شدند. این بیماران به صورت تصادفی به چهار گروه تقسیم شده و به مدت دو ماه، در گروه اول، mg/d 5 اسید فولیک همراه با دارونمای ویتامین 12B، در گروه دوم، همین مقدار اسید فولیک را همراه با mg/d 1 ویتامین 12B خوراکی، در گروه سوم، mg/d 15 اسید فولیک همراه با دارونمای ویتامین 12B و در گروه چهارم، همین مقدار اسید فولیک را همراه با mg/d 1 ویتامین 12B خوراکی دریافت کردند. سطح هوموسیستئین تام پلاسما و اسید فولیک و ویتامین 12B سرم در آغاز و پایان مطالعه اندازه‌گیری شد. میزان دریافت‌های غذایی بیماران نیز در طول مطالعه، ارزیابی شد.

یافته‌ها: از بیماران همودیالیزی مورد مطالعه که تحت مکمل یاری مداوم با اسید فولیک بوده‌اند، قبل از شروع مداخله، 8/27% در محدوده طبیعی tHcy و 2/72% در محدوده هیپرهوموسیستئینمی قرار داشتند. پس از پایان مداخله، سطح tHcy پلاسما در گروه اول، 35/1% افزایش و در گروه دوم، سوم و چهارم به ترتیب 99/6، 54/14 و 09/30 درصد کاهش یافت. تغییرات سطح tHcy پلاسما و ویتامین 12B سرم، فقط در گروه چهارم معنی‌دار بود و تغییرات سطح اسیدفولیک سرم، در هیچ یک از گروه‌ها معنی‌دار نبود.

نتیجه‌گیری: بهترین استراتژی درمانی برای مواجهه با هیپرهوموسیستئینمی در بیماران همودیالیزی، مکمل یاری با دوز mg/d 15 اسیدفولیک همراه با دوز mg/d 1 ویتامین 12B خوراکی است.


رضا حکمت، محمد جواد مجاهدی، هابیل گریوانی،
دوره 65، شماره 13 - ( 12-1386 )
چکیده

اثر نوع بافر بر کیفیت و عوارض همودیالیز از مباحث مورد بحث در پزشکی می‌باشد. در این مطالعه تاثیر نوع بافر محلول همودیالیز، استات یا بی‌کربنات در کنترل فشار خون سیستولیک و دیاستولیک و همچنین کفایت دیالیز بررسی شد.

روش بررسی: 26 نفر بیمار همودیالیزی مزمن در مرکز همودیالیز در دو ماه متوالی دی و بهمن 1382 به‌ترتیب با بافر بی‌کربنات و سپس استات دیالیز شدند و این افراد از نظر تاثیر نوع بافر در کنترل فشار خون سیستولیک و دیاستولیک و کفایت دیالیز مقایسه گردیدند. نوع صافی و دستگاه دیالیز به‌کار رفته در هر دو ماه یکسان بود.

یافته‌ها: هر دو نوع بافر در کاهش فشار خون سیستولیک و دیستولیک موثر بودند، ولی میزان کاهش در فشار خون سیستولیک از نظر آماری با محلول بافر استات قابل ملاحظه‌تر بود (04/0p=). میزان نسبت کاهش اوره به‌عنوان شاخصی از کفایت همودیالیز، با هر دو نوع بافر به لحاظ آماری معنی‌دار بود، ولی تفاوتی در میزان نسبت کاهش اوره با مقایسه اثر نوع بافر، به‌دست نیامد.

نتیجه‌گیری: هر دو نوع بافر استات و بی‌کربنات در کاهش میزان فشار خون سیستولیک و دیاستولیک بیماران همودیالیزی مزمن موثر می‌باشند ولی میزان کاهش در فشار خون سیستولی با بافر استات چشمگیرتر و کفایت دیالیز با هر دو روش با یکدیگر قابل قیاس بوده و تفاوت آماری بارزی ندارند.


محمد همتی، مهری کدخدایی، مریم زحمتکش،  میترا مهدوی مزده، رعنا غزنوی، فاطمه میرارشادی،
دوره 66، شماره 1 - ( 1-1387 )
چکیده

در بیماران همودیالیزی ریسک ابتلا به آترواسکلروز و سرطان نسبت به میانگین جامعه بالاتر است. شواهد زیادی وجود دارد که همودیالیز سبب استرس اکسیداتیو می‌شود که دلایل آن هنوز ناشناخته هستند. از آنجایی‌که در بیماران همودیالیزی ایرانی مطالعه قابل‌توجهی در این زمینه انجام نشده است، در این مطالعه GSH و سطح کل آنتی‌اکسیدان‌ها (FRAP) اندازه‌گیری و کلسیم، pH و تست‌های کامل کبدی نیز بررسی شده است.

روش بررسی: تعداد 43 نفر از بیماران دیالیزی مورد مطالعه قرارگرفتند که فقط 24 نفر معیارهای ورود به این تحقیق را دارا بودند. تعداد 20 نفر به‌عنوان گروه کنترل، از لحاظ سن و جنس با بیماران تطبیق داده شدند. هر بیمار سه بار در هفته و هر بار به‌مدت چهار ساعت دیالیز می‌شد. قبل از تزریق هپارین، نمونه خون شریانی بیمار، جهت انجام تست‌های بیوشیمی، آزمایشات عملکرد کبدی و لیپیدی به آزمایشگاه بالینی و همچنین نمونه خون هپارینه جهت انجام تست‌های استرس اکسیداتیو، کلسیم و pH به آزمایشگاه فیزیولو‍ژی ارسال می‌شد.

یافته‌ها: در نتایج حاصل از آزمایشات انجام‌شده میزان FRAP و گلوتاتیون بعد از دیالیز نسبت به قبل کاهش معنی‌داری را نشان داده است. میزان تغییرات pH به‌صورت افزایش بعد دیالیز بوده است. مقدار کلسیم نیز بعد دیالیز تقریباً به سطح کنترل افزایش یافت.

نتیجه‌گیری: در بیماران نارسایی مزمن کلیه تحت بررسی، استرس اکسیداتیو وجود دارد و شدت آن بعد از دیالیز افزایش می‌یابد. بنابراین تقویت دفاع آنتی‌اکسیدانی به‌عنوان یک راه‌کار در درمان این بیماران باید در نظر گرفته شود.


سپیده سیفی، آبنوس مختاری،
دوره 66، شماره 4 - ( 4-1387 )
چکیده

زمینه و هدف: میزان مرگ سالیانه در بیماران مرحله نهایی بیماری کلیه (ESRD) بالاتر از حد انتظار است و شواهد اخیر التهاب را به عنوان علت آن مطرح می‌کند. التهاب مزمن یک تظاهر شایع درESRD  می‌باشد که خطر آترواسکلروز و سوءتغذیه و بیماری عروق محیطی را افزایش می‌دهد. سطوح افزایش یافتهIL-6  پیش‌بینی‌کننده مورتالیتی و موربیدیتی قلبی- عروقی در افراد نرمال و بیمارانESRD  است. هدف از انجام این مطالعه تعیین سطح سرمی IL-6 و عوامل مرتبط با آن در بیماران تحت همودیالیز مزمن در بیمارستان امام‌خمینی است که می‌تواند الگویی از جامعه ایران باشد. با شناسایی عوامل دخیل در سطوح سرمی IL-6 و تعیین بیمارانHigh Risk  امکان انجام مداخلات درمانی فراهم شده تا میزان مرگ کاهش یابد و پروگنوز بیماران بهبود یابد.
روش
بررسی: در این مطالعه 42 نفر از بیماران بخش دیالیز بیمارستان امام‌خمینی که تحت همودیالیز مزمن قرار داشتند، انتخاب شدند و سطح سرمی  IL-6در دو نوبت به فاصله سه ماه با روشELISA  در این بیماران اندازه‌گیری شد و به طور همزمان آنالیز نمونه خون برایLDL, HDL, Chol, PTH, PH, Urea, P, Ca, TIBC, Ferritin, Alb, Hb, WBC, CPR  و TG و HCO3 وUric Acid  انجام شد.
یافته‌ها: میانگین سطح سرمی IL-6، pg/ml 47/4±35/6 بود (حداقل 55/0 و حداکثر 25/18) که مقدار نرمال IL-6،  pg/mlبراساس استاندارد کیت آزمایشگاهی pg/ml2/3±3/1 می‌باشد.
نتیجه‌گیری: در 52% بیماران IL-6 سرم بالاتر از نرمال بود. سطح سرمی  IL-6 باWBC, TIBC, Ferritin, CRP  رابطه معنی‌دار داشت و در بیماران هیپرتانسیون به طور معنی‌داری بالاتر بود.


امیر کشوری، میهن جعفری جاوید، ایرج نجفی، رضا چمن، محمدکاظم نوری طارملو،
دوره 66، شماره 7 - ( 7-1387 )
چکیده

زمینه و هدف: دیالیز صفاقی یک روش مطمئن جهت درمان مراحل نهائی نارسائی کلیه است. تعداد بیمارانی‌که در سطح جهان از این روش درمانی استفاده می‌نمایند حدود 15% کل بیمارانی است که دیالیز می‌شوند. در ایران این میزان بسیار کمتر است و گسترش دیالیز صفاقی از اهداف وزارت بهداشت و درمان می‌باشد. مهمترین علت محروم شدن بیماران ایرانی از کاتتر صفاقی، علل مکانیکی می‌باشد. اصلاح روش‌های کارگذاری کاتتر، یک راه مهم برای گسترش دیالیز صفاقی در ایران می‌باشد. بنابراین یک مطالعه آینده‌نگر را جهت بررسی نتایج یک‌روش لاپاروسکوپیک که برای کارگذاری کاتترهای دیالیز صفاقی تحت بی‌حسی موضعی انجام می‌شد طراحی کردیم.

روش بررسی: این مطالعه به‌صورت آینده‌نگر و به‌شیوه پی‌گیری به‌روش تک هم گروه انجام شد. تعداد 115 کاتتر دیالیز صفاقی (دو کاف، گردن غازی، مارپیچ) را طی مدت 16 ماه در حفره پریتوان 109 بیمار که در مراحل انتهایی نارسایی مزمن کلیه بودند، قرار دادیم. این اعمال جراحی با کمک دو پورت لاپاروسکوپی و تحت بی‌حسی موضعی و داروهای آرام‌بخش انجام شدند. بیماران را به‌مدت 12 تا 28 ماه پی‌گیری کردیم و به‌صورت آینده‌نگر عوارض مکانیکی و عفونی کاتترها و میزان بقا یک‌ساله و دو ساله آنها را مورد بررسی قرار دادیم. 

یافته‌ها: متوسط سنی بیماران 5/51 سال (بین 15 تا 84 سال) و 8/54% زن بودند. بقا کلی یک‌ساله و دو ساله کاتترها به‌ترتیب 88% و 73% و بقا بدون عارضه 35% بود. شایع‌ترین عارضه عفونی پریتونیت در 52 نفر (2/45%) و شایع‌ترین عارضه مکانیکی، نشت موقت مایع دیالیز در 10 نفر (7/8%) دیده شد. 

نتیجه‌گیری: کارگذاری لاپاروسکوپیک کاتترهای دیالیز صفاقی تحت بی‌حسی موضعی یک روش مطمئن و ساده است که میزان بقا و عوارض کاتترها در این روش، در حد قابل قبولی قراردارد.


عارف رحیمی، سیما مازیار، فرخ‌لقا احمدی، سوگل شهریاری، فاطمه فتاحی، سارا جم، بنفشه مرادمند بدیع، زهرا کروریان،
دوره 66، شماره 9 - ( 9-1387 )
چکیده

زمینه و هدف: کم‌خونی عارضه شایعی در بیماران همودیالیزی است که با موربیدیتی و مورتالیتی بالایی همراه است. از آنجایی‌که علت اصلی کم‌خونی اورمیک کاهش تولید اریتروپوئیتین (EPO) می‌باشد، تجویز اریتروپوئیتین نوترکیب انسانی (rHuEPO) در اکثریت بیماران سبب تصحیح کم‌خونی می‌شود. عده‌ای از بیماران همودیالیزی، بدون نیاز به EPO هموگلوبولین قابل قبولی خواهند داشت، علل آن می‌تواند مدت همودیالیز، نمایه توده بدنی (BMI) و سطح پلاسمایی لپتین باشد. هدف از این مطالعه بررسی ارتباط سطح پلاسمایی لپتین و میزان نیاز به EPO می‌باشد.

روش بررسی: در یک مطالعه مقطعی، 50 بیمار همودیالیزی واجد شرایط که هموگلوبولین بالاتر از mg/dl 11 داشتند وارد مطالعه شدند. سطح پلاسمایی لپتین و آلبومین آنان در شروع همودیالیز اندازه‌گیری و BMI و میزان نیاز هفتگی آنان به rHuEPO محاسبه گردید. اطلاعات مربوط به سن، جنس، مدت زمان همودیالیز و علت نارسایی کلیه از پرونده آنان استخراج گردید. 

یافته‌ها: در بررسی 50 بیمار همودیالیزی، 27 مرد و 23 زن، با میانگین سنی 57 سال، ارتباطی بین نیاز هفتگی بیماران به rHuEPO با جنس، BMI، علت نارسایی کلیه و سطح پلاسمایی آلبومین به‌دست نیامد. همین‌طور با سطح پلاسمایی لپتین (254/0=p). ولی ارتباط معنی‌داری بین نیاز هفتگی بیماران به rHuEPO با مدت زمان همودیالیز (0001/0 

نتیجه‌گیری: بر اساس این مطالعه، سطح پلاسمایی لپتین ارتباط مستقیمی با میزان نیاز فرد به دریافت rHuEPO ندارد و لپتین نمی‌تواند عامل مؤثری در اریتروپوئزیس بیماران باشد. البته سن بالاتر و مدت زمان کوتاه‌تر همودیالیز با کاهش نیاز فرد به دریافت rHuEPO همراه بوده است.


رزینا عباسی لرکی، سپیده سیفی، محبوب لسان پزشکی،
دوره 68، شماره 11 - ( 11-1389 )
چکیده

زمینه و هدف: پروهپسیدین، یک پروتیین مشتق از کبد است، که اولین بار به‌دلیل خواص ضد میکروبی آن مورد توجه قرار گرفت. تنظیم بروز و تولید آن تحت تاثیر عواملی مانند بار آهن و التهاب می‌باشد. پروهپسیدین، یک پروتیین تنظیم‌کننده منفی تعادل آهن است که افزایش آن سبب کاهش جذب روده‌ای و مهار گردش مجدد آهن از سیستم رتیکولواندوتلیال می‌گردد، لذا افزایش هپسیدین می‌تواند باعث القاء کم‌خونی شود. با توجه به وجود کم‌خونی و التهاب مزمن در بیماران همودیالیز، این مطالعه در جهت روشن شدن نقش این پروتیین و ارتباطات آن با سایر فاکتورهای کم‌خونی و التهاب در این بیماران انجام شده است.

روش بررسی: سطح پروهپسیدین و ارتباط آن با متغیرهای آزمایشگاهی مربوط به کم‌خونی و التهاب را در 54 بیمار همودیالیز مزمن با ثبات بالینی بررسی کردیم. از دو هفته قبل از مطالعه آهن دریافتی بیماران قطع شد، سپس پروهپسیدین با روش ELISA همراه با سایر متغیرها (آهن سرم، فریتین، ظرفیت اشباع ترانسفرین، درصد اشباع ترانسفرین، هماتوکریت، آلبومین، تری گلیسیرید، کلسترول، ESR، CRP) اندازه‌گیری شد.

یافته‌ها: در حالی که متوسط سطح پروهپسیدین در بیماران ما بالاتر از متوسط تعیین شده توسط کیت مورد نظر بود، پروهپسیدین با آهن سرم، فریتین، ظرفیت اشباع ترانسفرین، درصد اشباع ترانسفرین، هماتوکریت، آلبومین، تری گلیسیرید، کلسترول، ESR، CRP ارتباط معنی‌داری نداشت (0/05>p).

نتیجه‌گیری: هر چند سطح پروهپسیدین در جمعیت مورد مطالعه ما بالاتر از میزان طبیعی بود، اما میزان پروهپسیدین نشان دهنده و پیش‌بینی‌کننده هماتوکریت، وضعیت آهن، شرایط التهابی در بیماران همودیالیز مزمن نبود.


رقیه برجی، سید محمدرضا خاتمی، محمدرضا عباسی، علی پاشا میثمی، خسرو برخورداری، فرح ایت ا... اصفهانی، مینا پاشنگ، لاله قدیریان،
دوره 71، شماره 12 - ( 12-1392 )
چکیده

زمینه و هدف: مرگ و میر بیماران مبتلا به نارسایی مزمن کلیه پس از عمل بای‌پس کرونر بیش از افراد با عملکرد کلیه طبیعی است. این مطالعه با هدف بررسی اثر دیالیز پیشگیرانه بر روی کاهش مرگ و میر بیماران با نارسایی کلیه غیردیالیزی پس از عمل جراحی بای‌پس عروق کرونر Coronary Artery Bypass Graft (CABG) انجام گردید. روش بررسی: در این مطالعه 50 نفر از بیماران مبتلا به نارسایی کلیه غیردیالیزی که نیاز به CABG داشتند، به روش آسان انتخاب شده و بر اساس روش بلوک‌بندی تصادفی وارد یکی از دو گروه دیالیز پیشگیرانه و بدون دیالیز شدند. معیارهای خروج شامل سن زیر 18 سال و CABG بار دوم بود. پس از عمل میزان مرگ و میر و بروز عوارض مختلف در دو گروه مقایسه گردید. P کم‌تر از 05/0 از نظر آماری معنادار در نظر گرفته شد. یافته‌ها: میانگین سن افراد 9/9±3/65 بود. زنان 16% (هشت نفر) و مردان 84% (42 نفر) بیماران را تشکیل می‌دادند. مشخصات اولیه مانند سن، جنس در دو گروه مشابه بود (به‌ترتیب 06/0=P و 1=P). مقایسه بین گروه مداخله و گروه کنترل از نظر میزان مرگ و میر (14/0=P)، نارسایی حاد کلیه (4/0=P) و حوادث عروقی مغزی (1=P) در دو گروه تفاوت معناداری نشان نداد. نتیجه‌گیری: بر اساس نتایج به‌دست آمده از مطالعه حاضر، دیالیز پیشگیرانه قبل از جراحی بای‌پس قلب در بیماران مبتلا به نارسایی کلیه غیردیالیزی به جز عوارض ریوی، اثری بر کاهش عوارض و مرگ و میر پس از عمل ندارد.
مریم رهبر، زهرا چیت سازیان، بهرام مسلمی، طیب رمیم،
دوره 73، شماره 1 - ( 1-1394 )
چکیده

زمینه و هدف: بتا-2 میکروگلوبولین (Beta-2 microglobulin, B2M) از جمله توکسین‌هایی است که سطح سرمی آن در بیماران دیالیزی مزمن تحت عوامل مختلفی افزایش می‌یابد. این مطالعه با هدف بررسی ارتباط فاکتور التهابی C-reactive protein (CRP) با بتا-2 میکروگلبولین در بیماران همودیالیزی مزمن تحت دیالیز با PES130HF, High-flux membrane (Meditechsys Co., Tehran, Iran) انجام شد. روش بررسی: مطالعه به‌صورت مقطعی در 44 بیمار همودیالیزی در بیمارستان سینا و امیر‌اعلم تهران در سال 1392 انجام شد. بیماران از طریق فیستول یا کاتتر دایمی همودیالیز شده و حداقل سه ماه از همودیالیز آنها گذشته بود. بیماران در صورت ابتلا به بیماری عفونی شناخته شده، انجام همودیالیز با Low-flux membrane و انجام دیالیز کمتر از سه بار در هفته از مطالعه خارج شدند. تمام بیماران با دستگاه Fresenius (Massachusetts, USA) همودیالیز و با High-flux biocompatible membrane همودیالیز شدند. خونگیری از رگ شریانی انجام گردیده و سطح سرمی اوره، کراتینین، بتا-2 میکروگلبولین و CRP مورد بررسی آزمایشگاهی قرار گرفت. یافته‌ها: از 44 بیمار همودیالیزی مزمن 20 نفر (5/44%) مرد و 24 نفر (5/54%) زن بودند. بیشترین فراوانی نارسایی کلیوی در زمینه بیماری دیابت قندی و هیپرتانسیون بود. بتا-2 میکروگلبولین در 23 نفر (3/52%) بیش از mg/l 12 و در 21 نفر (7/47%) کمتر از mg/l 12 بود که ارتباط آماری معناداری با CRP نداشت (460/0P=). همچنین ارتباط مشخصی میان CRP و بتا-2 میکروگلوبولین وجود نداشت (763/0P=، 47/0- r=). نتیجه‌گیری: بر اساس نتایج به‌دست‌آمده از مطالعه، ارتباط آماری معناداری بین CRP و بتا-2 میکروگلبولین در بیماران همودیالیزی مزمن تحت دیالیز با High-flux membrane به‌دست نیامد.
جواد هاشمی، زهرا حصاری، علیرضا گلشن،
دوره 75، شماره 1 - ( 1-1396 )
چکیده

زمینه و هدف: بیماری کلیوی مزمن تبدیل به یک بیماری همه‌گیر در سرتاسر جهان شده است. در نتیجه نقص کلیه در مرحله انتهایی هیپوکلسمی و هیپرفسفاتمی و در پی آن افزایش هورمون پاراتیرویید، در این بیماران رخ می‌دهد که در نهایت به هیپرپاراتیروییدیسم ثانویه منجر می‌شود. بنابراین بررسی روتین الکترولیت‌ها در این بیماران ضروری به‌نظر می‌رسد. پژوهش کنونی با هدف بررسی الکترولیت‌های موجود در بزاق در بیماران تحت دیالیز صورت گرفت تا نمونه بزاق به‌عنوان یک نمونه غیر‌تهاجمی برای آزمایشگاه‌های تشخیصی ارایه شود.

روش بررسی: در این مطالعه موردی-شاهدی که از مرداد تا مهر ۱۳۹۵ در بیمارستان امام علی (ع) شهر بجنورد انجام گردید، تعداد ۴۴ فرد بیمار دیالیزی و ۴۴ فرد سالم همسان‌سازی‌شده با آن‌ها، انتخاب شده و هموگلوبین، هماتوکریت، سطح آهن، فریتین، Total iron binding capacity (TIBC)، گلوکز خون، کلسترول، تری‌گلیسیرید، اوره، کراتینین، کلسیم، فسفر، پتاسیم و Parathyroid hormone (PTH) در خون آن‌ها و همچنین کلسیم، فسفر و پتاسیم در بزاق آن‌ها با روش‌های آزمایشگاهی روتین اندازه‌گیری شد.

یافته‌ها: کلسیم و فسفر در گروه بیماران دیالیزی بالاتر از گروه شاهد بود. همچنین سطح کلسیم، فسفر و پتاسیم در دو نمونه سرم و بزاق ارتباط معناداری ندارند، اما رابطه مثبتی بین PTH در سرم با فسفر و پتاسیم در بزاق مشاهده گردید.

نتیجه‌گیری: بزاق بیماران همودیالیزی سطح کلسیم و فسفر بالاتری نسبت به افراد سالم دارد و بنابراین می‌توانند مارکر مناسبی برای تشخیص باشند. افزون بر آن سطح PTH خونی با سطح فسفر و پتاسیم بزاقی در این بیماران ارتباط دارد که این دو الکترولیت بزاقی را به‌عنوان نماینده PTH در خون معرفی می‌کند.


پرویز صالح، محمد امین رضازاده ساعتلو، سارا توفیقی،
دوره 75، شماره 8 - ( 8-1396 )
چکیده

زمینه و هدف: دیابت ملیتوس با شیوع ۳۹/۲% نیز عامل زمینه‌ای در بیماران دیالیزی می‌باشد. میزان موربیدیتی و مورتالیتی در بیماران همودیالیزی مبتلا به دیابت در مقایسه با بیماران همودیالیزی بدون دیابت بیشتر می‌باشد. با توجه به اهمیت و شیوع بالای زخم پای دیابتیک در این بیماران، هدف این مطالعه بررسی عوامل خطر و باکتری‌های عامل عفونت در بیماران نارسایی کلیه تحت همودیالیز مبتلا به زخم پای دیابتی بود.
روش بررسی: در این مطالعه ی مقطعی ۳۰ بیمار دیابتیک همودیالیزی مراجعه کننده به بخش عفونی بیمارستان امام رضا (ع) شهر تبریز از فروردین ۱۳۹۵ تا فروردین ۱۳۹۶ که به‌صورت تصادفی انتخاب شدند مورد بررسی قرار گرفتند. معیارهای خروج عبارت بودند از، بیماران دارای سابقه پیوند کلیه جهت درمان بیماری کلیوی حاضر. بیماران دارای سابقه پیشین دیالیز صفاقی. بیماران دیابتی دیالیزی با سابقه زخم پای دیابتی بهبود یافته. داده‌ها در پرسشنامه‌های از پیش طراحی شده از پرونده بیماران جهت آنالیز آتی جمع‌آوری گردید.
یافته‌ها: از ۳۰ بیمار مورد بررسی ۱۹ بیمار مرد و ۱۱ مورد زن بودند. میانگین سنی و مدت دیالیز به‌ترتیب ۱۲/۷۴±۵۱/۲۳ سال و ۱۵/۵۸±۵/۳ سال بود. میانگینHBA1C ۸/۴۸±۹/۱ بود. تنها در ۵۶/۷% عامل باکتریایی از زخم پا ایزوله گردید. از ۱۷ مورد باکتری ایزوله شده ۴۷/۰۵% بی‌هوازی، ۳۵/۲۹% گرم مثبت و ۱۷/۶۴% گرم منفی بودند. در ۲۶/۷% آمپوتاسیون انجام گرفت. میزان مورتالیتی بیماران مورد بررسی، ۱۳/۳% گزارش گردید.
نتیجه‌گیری: کاهش بهداشت فردی، ایجاد واسکولوپاتی، میزان مورتالیتی، و آمپوتاسیون در نوع بی‌هوازی شایعتر بود. بیشتر عفونت‌ها در گروه با کفایت دیالیز نامناسب دیده شد. کفایت همودیالیز پایین، آمپوتاسیون، واسکولوپاتی، افزایش مدت دیالیز، بهداشت فردی ضعیف در افراد با HbA1C بالاتر دیده شد.

فرزاد فیروزی جهانتیغ، ایرج نجفی، مریم استواره،
دوره 75، شماره 10 - ( 10-1396 )
چکیده

زمینه و هدف: دیالیز‌ صفاقی یکی از متداول‌‌ترین روش‌های درمان بیماران مبتلابه مرحله نهایی نارسایی کلیوی می‌باشد. در سال‌های اخیر، نرخ مرگ‌ومیر بیماران تحت این درمان کاهش ‌یافته، اما بقای طولانی‌‌مدت، همچنان چالش مهمی برای سیستم‌های درمانی به شمار می‌رود. پژوهش حاضر با هدف پیش‌بینی بقای بیماران دیالیز صفاقی سرپایی مداوم صورت گرفت.
روش بررسی: در این مطالعه با توجه به تفاوت اهمیت نسبی فاکتورها در بیماران مختلف، ابتدا عوامل مؤثر در بقای بیماران دیالیز صفاقی توسط الگوریتم تصادفی فارست (Random forests analysis) شناسایی ‌شده‌اند. سپس با استفاده از الگوریتم‌های چند کلاسه ماشین بردار پشتیبان یکی در برابر همه و ماشین بردار پشتیبان مبتنی بر رویکرد نگاشت چندفضایی درخت باینری، داده‌های بالینی و آزمایشگاهی بیماران تحت درمان دیالیز صفاقی سرپایی مداوم به‌صورت گذشته‌نگر از مرداد ماه ۱۳۷۵ تا فروردین ماه ۱۳۹۳ در ۱۸ مرکز دیالیز صفاقی ارزیابی‌شد.
یافته‌ها: تعداد ۳۰۹۷ بیمار با میانگین سنی ۱۵/۶۷±۵۰/۶۳ سال و متوسط زمان پیگیری ۱۹/۱۳±۲۴/۴۸ ماه، مورد مطالعه قرار گرفتند. نتایج حاصل از الگوریتم رندوم فارست ۳۵ عامل را به‌عنوان مهمترین عوامل پیش‌بینی کننده بقای تعیین نموده است. سپس پیش‌بینی وضعیت بقای بیماران دیالیز صفاقی با استفاده از دو الگوریتم طبقه‌بندی چند کلاسه ماشین بردار پشتیبان، در پنج کلاس بیماران "باقی‌مانده در روش دیالیز صفاقی"، "انتقال به همودیالیز"، "دریافت پیوند کلیه"، "فوت شده" و "بهبود عملکرد کلیه" ارزیابی‌شد. درستی الگوریتم‌های پیش‌بینی به‌ترتیب ۵۱/۹۹% و ۸۹/۵۷% به‌دست ‌آمد.
نتیجه‌گیری: الگوریتم ماشین بردار پشتیبان مبتنی بر رویکرد نگاشت چندفضایی درخت باینری، با در‌ نظر گرفتن شاخص‌های ارزیابی متعدد و توابع توزیع متفاوت کلاس‌ها، از دقت بالایی جهت پیش‌بینی بقای بیماران دیالیز صفاقی سرپایی مداوم برخورداراست.

زیبا اقصایی‌فرد، زیبا حسینی‌فرد، رضا علیزاده، طیب رمیم،
دوره 76، شماره 4 - ( 4-1397 )
چکیده

زمینه و هدف: هر چه کفایت دیالیز بهتر باشد عوارض اورمی از جمله آنمی کمتر می‌گردد. هایپرپاراتیروییدیسم نیز از فاکتورهایی است که در ایجاد آنمی بیماری کلیوی دخیل است. هدف مطالعه بررسی ارتباط هموگلوبین و هماتوکریت با هورمون پاراتیرویید و کفایت دیالیز در بیماران همودیالیز مزمن انجام شد.
روش بررسی: مطالعه به روش مقطعی در بیماران تحت دیالیز در مرکز همودیالیز سوده، شهر واوان استان تهران در مدت دو سال (از مهر ۱۳۹۲ تا مهر ۱۳۹۴) انجام شد. بیماران بالای ۱۸ سال که حداقل به مدت سه ماه تحت دیالیز قرار داشتند وارد مطالعه شدند. آنمی بر اساس مقدار مطلق هموگلوبین، هماتوکریت بیمار و درصد بیمارانی که به هدف درمانی هموگلوبین بیشتر از g/dl ۱۱ دست یافته بودند محاسبه گردید. سطح هورمون پاراتیرویید به‌صورت Intact PTH و به روش Enzyme immunoassay (EIA) اندازه گرفته شد.
یافته‌ها: ۱۷۶ بیمار شامل ۱۰۲ مرد (۵۸%) و ۷۴ زن (۴۲%) در این مطالعه شرکت کردند. میانگین سن بیماران ۱۳/۹۸±۵۴/۱۴ سال (۸۵-۱۸ سال) بود. ۲۳ نفر (۱۳/۱%) از بیماران سابقه پیشین پیوند کلیه داشتند. از ۱۷۶ بیمار تنها یک مورد سابقه پاراتیروییدکتومی داشت (۰/۶%). میانگین زمان دیالیز در بیماران شرکت کننده ۵/۲۹±۶/۳۸ سال     (۲۸-۱ سال) بود. نوع اکسس دیالیز در ۱۳۲ بیمار (۷۵%) فیستول و در ۴۴ بیمار (۲۵%) شالدون بود. میانگین هموگلوبین g/dl ۱۰/۷۳، میانگین هماتوکریت ۳۳/۰۶% و میانگین هورمون پاراتیرویید pg/ml ۴۰۳ بود.
نتیجه‌گیری: یافته‌های به‌دست آمده نشان داد ارتباط آماری معناداری میان سطح هموگلوبین و هماتوکریت با سطح هورمون پاراتیرویید و کفایت دیالیز وجود ندارد. افزایش سطح آهن سرم، Total iron binding capacity (TIBC) و مقاومت به اریتروپوییتین با کاهش سطح هموگلوبین و مقاومت به اریتروپوییتین با کاهش سطح هماتوکریت همراه بود.

محسن سلیمانی، رحیمه نبوی، نادیا کریمی، عباسعلی ابراهیمیان،
دوره 78، شماره 3 - ( 3-1399 )
چکیده

زمینه و هدف: خارش از مهمترین مشکلات بیماران همودیالیزی است، به‌طوری‌که کمابیش ۶۰% بیماران از آن شکایت می‌کنند. قرص هیدروکسی‌زین یکی از درمان‌های مرسوم برای کنترل خارش می‌باشد. هدف این مطالعه بررسی تاثیر قرص هیدروکسی‌زین بر شدت خارش بیماران همودیالیزی است.
روش بررسی: این مطالعه نیمه تجربی پیش و پس آزمون (Design Pre-test and post-test) از مهر تا اسفندماه ۱۳۹۵ بر روی ۴۰ بیمار همودیالیزی مرکز همودیالیز سوده تهران که براساس معیارهای ورود انتخاب شده بودند، انجام شد. بیمارانی که دچار خارش بودند برای مدت شش هفته قرص هیدروکسی‌زین با دوز روزانه mg ۲۵، دریافت نمودند. نمره خارش بیماران با استفاده از ابزار بررسی خارش ۵-D که دارای هشت آیتم با مقیاس لیکرت (Likert scale) پنج نمره‌ای بود و مدت، شدت، گسترش و اثر خارش بر فعالیت‌های روزمره را ارزیابی می‌کرد، پیش و پس از درمان مورد بررسی قرار گرفت.
یافته‌ها: یافته‌ها نشان داد که بیشتر بیماران مورد مطالعه مرد (۵۵%) با میانگین سنی ۱۱/۵۹±۵۵/۹۷ سال بودند و بیشترین علت نارسایی کلیه آن‌ها دیابت (۳۷/۵%) بود. میانگین نمره خارش بیماران پیش از مداخله ۳/۴±۱۶/۷۳ بود که بیشترین اثر کاهش خارش در آیتم فعالیت‌های اجتماعی (۰/۶±۲/۴۷) بود. پس از مداخله میانگین نمره خارش ۲/۱۵±۹/۶۵ شد که کاهش معناداری داشت (۰/۰۰۱P<). یافته‌ها ارتباط معناداری را بین کاهش نمره خارش با مشخصات بیماران نشان نداد.
نتیجه‌گیری: یافته‌های این مطالعه نشان داد که استفاده از قرص هیدروکسی‌زین صرف‌نظر از مکانیسم ایجاد خارش در بیماران همودیالیزی، می‌تواند در درمان خارش بیماران مؤثر باشد.


صفحه 1 از 2    
اولین
قبلی
1
 

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb