6 نتیجه برای روند
بهروز جلیلی، سوسن عبدی،
دوره 56، شماره 4 - ( 4-1377 )
چکیده
از 28 کودک مراجع به درمانگاه روانپزشکی اطفال شهید اسماعیلی (دانشگاه علوم پزشکی ایران)، که طبق ملاکهای تشخیصی DSM IV مبتلا به ADHD شناخته شده بودند و یک گروه کنترل (شاهد-مقایسه)، شامل کودکانی که بری از این اختلال تشخیص داده شده بودند، درخواست گردید که در مورد بلندی صدای صحبت و تفسیر آن در حد راحت (M.C.L) یا قابل تحمل (TL) قضاوت نمایند. نتایج دال بر آن بود که کودکان مبتلا به اختلال فوق، در قضاوت نسبت به هر دو گروه بلندی اصوات، نیازمند سطح نرمتر صوت بودند. کودکان گرفتار به ADHD آمارا از لحاظ سطوح
راحت (MCL=51dB HL) و سطوح تحمل (TL=95HLdB) مورد انتخابشان، نسبت به همتایان غیرگرفتار به ADHD، تفاوتهای شاخصی (TL=100dB HL و MCL=59dB HL) نشان می دادند. این یافته با تفاوتهای درکی موجود بین کودکان گرفتار به ADHD یا بری از آن مرتبط بنظر می رسند. در این رابطه راه کارهای اداره کلاس درس اینگونه اطفال مورد بحث قرار گرفته است.
مژگان تنهاپور، علی اصغر صفائی،
دوره 73، شماره 6 - ( 6-1394 )
چکیده
زمینه و هدف: مراقبتهای بیمار- محور باعث بهبود کیفیت زندگی و مراقبتهای بهداشتی و کاهش هزینههای مراقبتی میشوند. فناوریهای نوین مانند شبکههای اجتماعی سلامت و پروندههای سلامت شخصی (PHR)، تحولات قابل توجهی در ارایه مراقبتهای بیمار- محور ایجاد کردهاند. هدف این مقاله تحلیل و ترکیب قابلیتهای پروندههای PHR و شبکههای اجتماعی سلامت و ارایه مجموعهای از امکانات مورد نیاز برای ایجاد پرونده PHR در شبکه اجتماعی سلامت بود. روش بررسی: در این مقاله، پس از معرفی امکانات ارایه شده توسط شبکههای اجتماعی سلامت موجود و بر اساس مطالعهای تطبیقی به توصیف انواع نیازمندیهای لازم برای ایجاد یک شبکه اجتماعی سلامت جامع بهعنوان یک سامانه PHR پرداخته شد. شناسایی ذینفعان و کاربران چنین شبکهای برای دستهبندی این نیازمندیها و همچنین دستهبندی سیستمهای موجود برای انجام تحلیل و طراحی بهتر ضروری است. یافتهها: شبکه اجتماعی سلامت پیشنهادی توسط گروههای کاربری مختلف در حوزه سلامت قابل استفاده بوده و امکانات مجزایی را برای هر گروه و با توجه به نیازهای آنها ارایه میکند. کاربران هر گروه در این شبکه اجتماعی سلامت، میتوانند با کاربران سایر گروهها تعامل داشته باشند. بررسیها نشان دادند الزامات و قابلیتهای پیشنهادی برای شبکه اجتماعی سلامت، ضمن پوشش قابلیتهای سامانههای مشابه، نیازمندیهای یک سامانه PHR برای ارایه خدمات مراقبت بیمار- محور را تا حد قابل قبولی تامین مینماید. نتیجهگیری: مجموعه نیازمندیهای ارایه شده با قابلیتهای دیگر سیستمهای مشابه از نظر کیفی مقایسه شده است. به کارگیری شبکه اجتماعی سلامت بهعنوان یک پرونده PHR، تاثیر انکارناپذیری در کیفیت و بهرهوری مراقبتهای بیمار- محور داشته و در بهبود سطح سلامت جامعه نقش مهمی را ایفا خواهد کرد.
حمیدرضا سلمانی مجاوری، محبوبه کردمصطفیپور، کوکب منصورکیایی، فاطمه عموزاد خلیلی، نگین قوی کوتنایی،
دوره 75، شماره 8 - ( 8-1396 )
چکیده
امروزه کاربردهای فناوری دادهها و ارتباطات بهعنوان عاملی مهم و کلیدی در پیشرفت همه سازمانها از جمله سازمانهای نظام سلامت و بهداشت محور میباشد. با عنایت به اهمیت موضوع فوق، این سازمانها در جهت متعالیسازی سیستمهای در حال استفاده خود، دگرگونی و تغییر و تحول خاصی ایجاد نمودند که یکی از این تغییرات ایجاد پروندههای الکترونیک سلامت (Electronic Health Records, EHR) میباشد. این سیستم متحولکننده با ایجاد بهرهوری هم از حیث افزایش کارایی پرسنل و هم از حیث افزایش اثربخشی در فرآیند درمان، مسیر تشخیص تا درمان را سادهتر نموده و عملا از ارایه گزارشهای مکتوب و حجیم درمانی ممانعت بهعمل میآورد. با عنایت به رعایت اصول اخلاقی در حفظ اسرار بیماران و محرمانه بودن اطلاعات آنها، نحوهی بایگانی نمودن اسناد پزشکی الکترونیک در پایگاه دادههای امن، از اهمیت بالایی برخوردار است. این مهم از مهمترین مباحث اصول اخلاقی بوده و مدیران بیمارستانی میبایست سازوکاری تهیه نمایند تا دادههای تمامی بیماران بهطور مناسب ذخیره و نگهداری گردد. در این مقاله سعی شده مدلی برای نسخه بیمارستانی پرونده الکترونیک سلامت ارایه شود که بسیاری از بیمارستانها بتوانند از این مدل برای بهینهسازی سیستمهای ثبت پرونده پزشکی خود استفاده کنند. هدف از ارایه این مدل، تسریع و بهکارگیری فرآیند ایجاد پروندههای الکترونیکی در نظام سلامت، بهویژه بیمارستانهای دولتی کشور با حجم وسیعی از بیماران، میباشد. با بهکارگیری این مدل، تعامل درون سازمانی و برون سازمانی برای سازمان تسهیل گردیده و امکان پاسخگویی چابک در زمان معین فراهم میگردد. علاوه بر موارد فوق با بهکارگیری و عملیاتی شدن مدل، امکان کاهش حجم انتقادات و شکایات از بیمارستانها نیز تحقق خواهد یافت و میزان استفاده از داروها بر اساس نیاز واقعی جامعه و مبتنی بر دادههای فردی صورت خواهد پذیرفت. اجرای این مدل موانعی نیز در بر دارد که در مقاله به نمونههایی از موانع اجرایی اشاره شده است ولی بهمنظور غلبه بر این موانع، نیازمند تلاش مدیریتی بیشتر و حمایتهای گستردهتر دولتی میباشد. این تلاشها در بستر فرهنگسازی استفاده از فناوری اطلاعات چه در میان پرسنل بیمارستانی و چه در میان بیماران و مراجعان نظام سلامت از اهمیت بالایی برخوردار است.
رستم زالوند، مهدی یاسری، علیمحمد مصدقراد، مریم تاجور،
دوره 77، شماره 2 - ( 2-1398 )
چکیده
زمینه و هدف: شناسایی عوامل تعیینکننده مرگ مادران بهمنظور سیاستگذاری علمی و درست برای کاهش مرگ مادران ضروری است. هدف این مطالعه تعیین روند عوامل موثر بر مرگ مادران در ایران و نقش هر یک از این عوامل در بین سالهای ۱۹۹۰ تا ۲۰۱۵ میلادی بود.
روش بررسی: مطالعه حاضر یک مطالعه کمی از نوع مطالعات طولی است و از اسفند ۱۳۹۶ تا آذر ۱۳۹۷ در دانشگاه علوم پزشکی تهران انجام شد. ابتدا، با انجام یک مرور نظاممند در دنیا، ۳۲ عامل مرتبط با مرگ مادران شناسایی شد. سپس، دادههای مربوط به عوامل شناسایی شده از طریق مراجعه به منابع داخلی مانند وزارت بهداشت و منابع خارجی مانند سایتهای بانک جهانی، سازمان جهانی بهداشت و سازمان ملل متحد جمعآوری شدند. در نهایت، پس از طی فرآیند آمادهسازی و مدیریت دادهها، ۱۲ شاخص تعیین شد و ارتباط آنها با مرگ مادران با استفاده از مدلهای رگرسیونی بررسی شد.
یافتهها: میزان مرگ مادران در ایران در بازه زمانی ۱۹۹۰ تا ۲۰۱۵ میلادی حدود ۸۰% کاهش یافت. افزایش شاخصهای اشتغال، سهم بودجه سلامت و پوشش واکسیناسیون و کاهش میزان باروری کل و سهم پرداختی از جیب منجر به کاهش معنادار مرگ مادران شد. همچنین، عملکردهای سیاسی، شهرنشینی، درآمد سرانه، دسترسی به محیط بهداشتی و امکانات رفاهی رابطه معناداری با کاهش مرگ مادران نشان دادند. تحصیلات و امید به زندگی رابطه معناداری با کاهش مرگ مادران نداشتند.
نتیجهگیری: مرگ مادران در ایران در ربع قرن گذشته کاهش چشمگیری داشت. مرگ مادران افزونبر عوامل فردی و بهداشتی، تحت تأثیر عوامل کلان اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی میباشد.
سید مجتبی هاشمی حسنی، خلیل کیمیافر، پرویز معروضی، سید مسعود ساداتی، علیرضا بنای یزدیپور، معصومه سرباز،
دوره 78، شماره 5 - ( 5-1399 )
چکیده
زمینه و هدف: پرونده الکترونیک سلامت، در برگیرنده اطلاعات مراقبت بهداشتی فردی میباشد. هدف مطالعه، بررسی دیدگاه کاربران در مورد فاکتورهای موثر بر کیفیت دادههای سامانه پرونده الکترونیکی سلامت ایران (سپاس) در بیمارستانهای تحت پوشش دانشگاه علوم پزشکی مشهد بود.
روش بررسی: در این پژوهش بهصورت توصیفی-مقطعی، دیدگاه رابطین سامانه سپاس، مسئولین سیستم اطلاعات بیمارستانی Hospital Information System (HIS) و بخشهای فناوری اطلاعات سلامت از طریق پرسشنامه بررسی شد.
یافتهها: مهمترین عامل فردی، آموزش کارکنان در زمینه کیفیت داده (94/19±0/4 از 5) بود. مهمترین عامل سازمانی، یکپارچگی و ارتباط HIS با سامانه ثبت احوال (72/43±0/4)، بود. در بررسی عوامل فنی، کیفیت پاسخگویی تیم پشتیبانی (58/56±0/4) بیشترین امتیاز را کسب کرد.
نتیجهگیری: بهمنظور ارتقاء کیفیت دادههای سپاس، آموزش مداوم کارکنان، تقویت ارتباط HIS با سامانه ثبت احوال و ارتقاء کیفیت پاسخگویی تیم پشتیبانی سامانه سپاس، از مؤثرترین راهکارها در این زمینه میباشند.
حسن اسدی گندمانی، عبدالرضا ناصر مقدسی، محمد علی صحرائیان، شراره اسکندریه،
دوره 79، شماره 12 - ( 12-1400 )
چکیده
زمینه و هدف: بروز بیماری Multiple sclerosis (MS) فرم پیشرونده اولیه (Primary progressive multiple sclerosis, PPMS) میتواند بهواسطه عواملی مانند مواجهه با نور آفتاب و میزان فعالیت فیزیکی کاهش یابد. هدف این مطالعه تعیین اثر مواجهه با نور آفتاب و میزان فعالیت فیزیکی در بروز بیماری مذکور است.
روش بررسی: این مطالعه، مورد-شاهدی است که در آن موارد بیماران MS فرم پیشرونده اولیه و کنترلهای سالم از جمعیت عمومی شهر تهران از شهریور 1398 تا شهریور 1399 گردآوری شدهاند. برای انتخاب کنترلهای همسان براساس جنس از روش شمارهگیری تصادفی تلفنی (RDD) استفاده شده است. میزان مواجهه با نور آفتاب بر حسب ساعت و مواجهه در دو گروه سنی 13-19 سال و بالای 20 سال در دو فصل زمستان و تابستان ارزیابی شد. میزان فعالیت فیزیکی نیز در هفته محاسبه گردید.
یافتهها: مطالعه روی 146 مورد و 294 کنترل انجام گردید. مواجهه با نور آفتاب در فصل تابستان در گروه سنی 19-13 سال با بروز بیماری ارتباط منفی داشت (82/0-57/0CI=) 68/0OR=). این ارتباط منفی در میزان مواجهه 5/0 تا 2 ساعت در تابستان در گروه مردان (53/1730-39/10CI=) 10/134OR=) در گروه خانمهای با مواجهه بالای پنج ساعت درتابستان (96/0-01/0CI=) 09/0OR=) رویت شد. در گروه بالای 20 سال مواجهه با نور آفتاب در فصل تابستان (66/0-36/0CI=) 49/0OR=) و زمستان (28/0-07/0CI=) 14/0=OR) با بروز بیماری ارتباط منفی داشت. فعالیت فیزیکی بالا در هفته در گروه زنان با بروز بیماری ارتباط منفی داشت (59/26-05/1=CI) 30/5=OR).
نتیجهگیری: مواجهه با نور آفتاب در فصل زمستان و تابستان با بروز بیماری ارتباط منفی داشته است. فعالیت فیزیکی نیز تنها در مقادیر بسیار بالا و گروه زنان با بروز بیماری ارتباط منفی داشته است.