جستجو در مقالات منتشر شده


160 نتیجه برای زن

شیرین نیرومنش، سیمین تاج شریفی فر،
دوره 55، شماره 6 - ( 5-1376 )
چکیده

60 زن حامله در هفته های 14-6 حاملگی بر طبق معیارهای زیر انتخاب شدند: 1) وجود تهوع و استفراغ 2) نداشتن بیماریهایی که موجب تهوع و استفراغ می شود 3) حداقل در سه روز گذشته قبل از بستری شدن درمان دارویی نشده باشند 4) دچار تهدید به سقط نباشند و حاملگی مولار و دوقلو نداشته باشند. این افراد به طور تصادفی به دو گروه مساوی تقسیم شدند. میانگین سن مادران 25/16 سال (سال 37-16) بود که در دو گروه match بود. افراد مورد بررسی در هر دو گروه از نظر گراویدا، دفعات سقط، سن حاملگی، شدت تهوع و استفراغ، در بیرون یا داخل خانه بودن بیمار، شغل بیمار، میزان درآمد خانواده و میزان سواد بیمار و همسرش مشابه بودند. یک گروه از بیماران از تحریک نقطه Pe6 طب سوزنی بوسیله TENS در دو ساعت یکبار به مدت ده دقیقه در زمان بیداری استفاده کردند و گروه دیگر با همین الگو از دستگاه خاموش TENS به عنوان placebo استفاده کرد. هر دو گروه به مدت 48 ساعت در بیمارستان بستری شدند و میزان تهوع و استفراغشان توسط وضع اشتها، دفعات استفراغ، شدت تهوع و VAS در بدترین روز تهوع و استفراغ، 24 ساعت قبل از بستری شدن، 24 و 48 ساعت بعد از بستری شدن سنجیده شد. دو گروه از نظر دفعات استفراغ، VAS، وضع اشتها و شدت تهوع برای 24 ساعت قبل از بستری شدن و بدترین روز تهوع و استفراغ مشابه بودند. بعد از 24 و 48 ساعت استفاده از TENS و placebo اختلاف معنی داری وجود داشت (P=0.000). در گروه مورد 26 نفر (86/7%) از TENS رضایت داشتند و باعث بهبود علائمشان شده بود (در مقابل 23/3% گروه کنترل). 81/6%از بیماران مبتلا دارو مصرف کرده بودند که تنها 18/3% از آنها معتقد بودند که داروها باعث بهبود تهوع و استفراغ آنها شده است. بررسی میزان VAS در دو گروه severe و mild to moderate نشان داد که vas این دو گروه در روز اول و دوم بعد از بستری شدن تفاوت معنی داری ندارد. 15% از افراد گروه مورد دچار راش گذاری پوستی شدند، 5 مورد از بیماران در گروه مورد بیش از یک بار یستری شدند. از بین کسانی که تهوع و استفراغشان با TENS خوب شد، 5% آنها بعد از 2 بار استفاده از TENS علائمشان بهبود یافت و 47% از بیماران قبل از 24 ساعت پس از قطع TENS دچار عود علائم شدند. در یک مورد از مواردی که بیش از یک بار بستری شدند استفاده مجدد از TENS موجب بهبودی در تهوع و استفراغ وی نشد. 56/6% از بیماران پیشنهاد کردند که از TENS به طور دائم در منزل استفاده کنند و 45% از بیماران از طریق مطالعه اعلانهای تبلیغاتی جذب استفاده از TENS شدند.


علیرضا زمانی، احمد مسعود،
دوره 56، شماره 1 - ( 1-1377 )
چکیده

بارداری، ایمنی اختصاصی مادر را تضعیف می کند ولی اثر آن بر ایمنی غیراختصاصی مشخص نیست. در این مطالعه فعالیت فاگوسیتوزی نوتروفیلها بعنوان شاخصی از ایمنی غیراختصاصی در نظر گرفته شد و قدرت این سلولها در بلع عوامل مهاجم و آزادسازی مواد کشنده (چون H2O2 و غیره) در حضور ماده ای چون لومینول اندازه گیری گردید. در حضور لومینول این مواد آزاده شده نوری تولید می کنند که مقدار آن با میزان این مواد آزاد شده متناسب است. نور تولید شده توسط دستگاهی بنام لومینومتر سنجیده می شود (تکنیک کمیلومینسانس). در این مطالعه 45 زن باردار (متوسط سن 30/7 سال) و 20 زن سالم غیرباردار (متوسط سن 31/8 سال) برای ارزیابی کمیلومینسانس نوتروفیلی (N-CL) در نظر گرفته شد. برای این منظور سوسپانسیونی از نوتروفیلها با غلظت 6^10×2 عدد نوتروفیل در یک میلی لتر PBS) Phosphae Buffered Saline) و مخمرهای کشته و اپسونیزه شده با غلظت 8^10×2 عدد مخمر در یک میلی لیتر PBS با هم همراه شدند. در اثر فاگوسیت مخمرها توسط نوتروفیلها و ایجاد انفجار تنفسی، مواد اکسیدانت آزاد می شوند که زمان به حداکثر رسیدن نور ساطع شده و خود نور ماکزیمم به عنوان شاخصی از سرعت و قدرت فاگوسیتوز مورد توجه قرار گرفته است. نتایج زیر بدست آمده اند: 1) میانگین حداکثر نور ساطع شده یا N-CL در زنان باردار برابر با 209/1 میلی ولت و در زنان غیرباردار (کنترل) برابر با 152/6 میلی ولت بود. 2) میانگین زمان لازم برای ایجاد حداکثر N-CL در زنان باردار برابر با 10/3 و در افراد کنترل برابر با 11/1 دقیقه است. همان طور که مشاهده می شود N-CL در زنان باردار با P<0.01 افزایش معنی داری را نسبت به افراد کنترل نشان می دهد، ولی در زمان اختلافی مشاهده نمی شود. پس بنظر می رسد قدرت فاگوسیتوز در زنان باردار افزایش یافته است.


منصور جمالی زواره ای، ناهید صدیقی، زهرا علیزاده، علی منتظری، صغری جاروندی، مریم انصاری،
دوره 57، شماره 3 - ( 3-1378 )
چکیده

آسپیراسیون سوزنی پستان FNA) Fine needle aspiration) یک روش ارزان در تشخیص بالینی توده های پستانی است که بطور متداول در کشورهای زیادی انجام می شود. این تکنیک تا حد زیادی به اپراتور آن وابسته است، در نتیجه در گزارشهای ارائه شده در این زمینه تفاوتهای زیادی وجود دارد. به منظور ارزیابی کارآیی FNA در این مرکز، 198 بیمار خانم که از شهریور 76 تا شهریور 77 بعلت توده پستان FNA شده بودند، وارد مطالعه شدند. این بیماران در گروه سنی 14 تا 86 سال بودند. نتایج امتحان سیتولوژیک که بصورت مثبت قطعی، مشکوک، منفی قطعی و نمونه ناکافی گزارش شده بود، در دو گروه مثبت و منفی طبقه بندی شدند. 50 نفر از این بیماران که بیوپسی شده بودند، مورد بررسی قرار گرفتند و نتیجه امتحان سیتولوژیک و پاتولوژیک آنان با یکدیگر مقایسه شد. بدین ترتیب حساسیت، ویژگی، ارزش اخباری مثبت و ارزش اخباری منفی به ترتیب معادل مقادیر زیر بدست آمد: 93%، 73%، 65% و 95%. یک مورد منفی کاذب و 7 مورد مثبت کاذب وجود داشت. یک مورد منفی کاذب در تشخیص بافت شناسی، Infiltrative Ductal Carcinoma و بیش از نیمی از موارد مثبت کاذب، در تشخیص بافت شناسی، فیبروآدنوم بوده اند. از این 7 مورد مثبت کاذب سیتولوژی، 6 مورد از نظر کلینیکی خوش خیم بوده اند، بنابراین با مقایسه نتایج فوق با آمار مشابه خارجی، بنظر می رسد با بکارگیری این روش ساده و ارزان و تلفیق نتایج آن با نمای بالینی بیمار، بتوان در موارد زیادی خط مشی درمانی بیمار را مشخص نمود.


سیدمجتبی علوی نائینی، غلامرضا وقاری،
دوره 57، شماره 4 - ( 4-1378 )
چکیده

در این بررسی 670 دانش آموز به صورت تصادفی انتخاب شدند. میزان شروع گواتر در دانش آموزان ایلامی و ارکوازی بترتیب 46/3 درصد و 55/7 درصد می باشد. میزان شیوع گواتر در دختران بیشتر از پسران مشاهده گردید. آزمون Z اختلاف معنی داری را بین میزان شیوع گواتر در دانش آموزان دو شهر، دانش آموزان دختر دو شهر و بین دانش آموزان دختر و پسر شهر ارکواز نشان داد (P<0.05). دختران رشد جسمی بهتری نسبت به پسران دارند. اگر چه بین اندازه های قد و وزن و اندازه تیروئید وهمچنین بین اندازه های قد و وزن و وضعیت اجتماعی اقتصادی ارتباط معنی داری مشاهده نگردید، ولی رشد جسمی و شاخص های وضعیت اجتماعی اقتصادی در شهر ارکواز که شیوع گواتر بیشتری دارد پایین تر از شهر ایلام می باشد. ارتباط معنی داری بین اندازه غده تیروئید و میزان ید دفعی ادرار مشاهده نگردید. میزان ید آب آشامیدنی شهر ایلام و ارکواز بترتیب 3/2 و 0/65 میکروگرم در لیتر است. از مهمترین عوامل شیوع گواتر در این دو شهر می توان به پایین بودن ید آب آشامیدنی و سو تغذیه پروتئین-انرژی اشاره کرد. مطابق نتایج بررسی اگرچه میزان ید دفعی ادرار در حد طبیعی است ولی شیوع بالای گواتر به کمبود ید در گذشته برمی گردد.


سیدفرامرز کریمیان، الهام خیاط،
دوره 58، شماره 1 - ( 1-1379 )
چکیده

جهت بررسی رابطه بین مصرف قرص های ضد بارداری خوراکی و بروز سنگ کیسه صفراوی علامت دار، یک مطالعه مورد شاهد گذشته نگر ترتیب داده شد. روش کار، بررسی شیوع مصرف مدت و نوع قرص مصرف شده در دو گروه و سپس مقایسه آمارها بوده است. داوطلبان از بابت سایر عوامل موثر در سنگ کیسه صفرا شامل سن، اندکس قدی وزنی (BMI)، تعداد بارداری، سابقه خانوادگی سنگ کیسه صفرا، سابقه دیابت و سابقه افزایش چربی های خون نیز مورد بررسی قرار گرفتند. نمونه مورد مطالعه شامل 80 بیمار مبتلا به سنگ کیسه صفرای علامت دار بستری در بیمارستان بعنوان گروه مورد و 200 بیمار بستری در بیمارستان بدون سابقه سنگ کیسه صفرا بعنوان گروه شاهد می باشد. یافته های پژوهش با استفاده از تست های X² و T-student تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان دادند که شیوع مصرف قرص در گروه مورد، کمی بیشتر از گروه شاهد می باشد، ولی این اختلاف از لحاظ آماری معنی دار نیست. همینطور هیچ اختلاف آماری معنی داری بین دو گروه از بابت اندکس قدی-وزنی، سن، سابقه خانوادگی سنگ کیسه صفرا و سابقه بیماری قند بدست نیامد. بعلاوه اختلاف آماری معنی داری در مورد شیوع مصرف، مدت مصرف و نوع قرص مصرفی بین دو گروه بدست نیامد. دو گروه از نظر شیوع افزایش چربی خون با یکدیگر اختلاف آماری معنی داری داشتند. شیوع چربی خون بالا در گروه مورد افزایش نشان می داد (P<0.05). نهایتا ما هیچ ارتباطی بین شیوع مصرف، مدت مصرف و نوع قرص با بیماری سنگ کیسه صفرای علامت دار بدست نیاوردیم. بعلاوه هیچگونه تداخلی بین موارد فوق الذکر با فاکتورهای خطر در جهت ایجاد بیماری یافت نشد.


سیدمجتبی علوی نائینی، سیدابوالقاسم جزایری، ناهید مقدم بنائم، غلامعلی افروز، بهبودی،
دوره 58، شماره 1 - ( 1-1379 )
چکیده

تاثیر مصرف میان وعده غذایی در مدرسه بر توانایی یادگیری و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان ابتدایی در منطقه 18 آموزش و پرورش مورد آزمایش قرار گرفت. در این رابطه تاثیر پایه تحصیلی، وضع تغذیه، عادات مصرف صبحانه و عادت مصرف میان وعده در مدرسه نیز بررسی شد. بدین منظور بعد از امتحانات ثلث اول سال تحصیلی 76-1375، 236 نفر از دانش آموزان پسر در 4 دبستان بطور تصادفی در دو گروه آزمایشی (119 نفر) و گروه شاهد (117 نفر) انتخاب شدند. بعد از انجام آزمون های روانشناختی به گروه آزمایشی یک میان وعده کم کالری از نوع غذاهای مخصوص برنامه تغذیه رایگان مدارس داده شد و گروه شاهد، برنامه معمولی خود را ادامه داد. بعد از 4 ماه مجددا آزمون های شناختی و امتحانات ثلث سوم برای هر دو گروه در شرایط یکسان و همزمان انجام شد. وضع تغذیه به روش تن سنجی، عادت خوردن صبحانه و میان وعده در مدرسه با بررسی عادات غذایی بوسیله پرسشنامه و مصاحبه، عملکردهای شناختی با سه آزمون ویژه عملکرد ذهنی و عملکرد تحصیلی نیز بوسیله امتحانات ثلث ارزیابی شدند. اطلاعات حاصل از اجرای تحقیق مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت. یافته ها نشان دادند که میان وعده غذایی در مدرسه تاثیر مثبتی بر نمرات آزمون های شناختی داشت که در مورد حافظه کوتاه مدت، معنی دار بود (P<0.03). هرچند میانگین نمرات دروس اصلی و معدل دروس بعد از مداخله، در دانش آموزان گروه شاهد بالاتر از گروه آزمایشی بود، اما تفاوت معنی دار نبود. بنابراین می توان نتیجه گرفت که خوردن میان وعده در مدرسه چنانچه در طول سال تحصیلی و با مقدار انرژی بیشتر ادامه داشته باشد، احتمال پیشرفت تحصیلی و بهبود عملکردهای شناختی را افزایش خواهد داد.


پریچهر کیمیایی، آمنه شیرین ظفرقندی، نفیسه ظفرقندی، مهری صالحی،
دوره 63، شماره 7 - ( 1-1384 )
چکیده

مقدمه: اپیزیوتومی در همه زایمان ها نمی تواند سبب کوتاه شدن مرحله دوم زایمان به جلوگیری از آپگارپایین در نوزاد و کاهش تروما به پرینه شود. هدف این مطالعه بررسی اپیزیوتومی و عوارض آن و مقایسه با افراد کنترل می باشد.
مواد و روشها: این تحقیق در بیمارستان مهدیه در طی سالهای 79-78 به صورت Sequential randomized clinical trial بر روی 466 خانم تولی پار ترم و با نمایش اکسی پوت قدامی که وارد مرحله دوم زایمانی شده و به زمان مناسب برای انجام اپیزیوتومی رسیده بودند انجام گرفت. بیماران به طور تصادفی به دو گروه شاهد (اپیزیوتومی مدیولترال) 200 نفر و گروه آزمایشی (بدون انجام اپیزیوتومی) 266 نفر در زمان مناسب برای انجام اپیزیوتومی تقسیم شدند. مشخصات دموگرافیک، لیبر زایمان، لاسراسیون و نخ استفاده شده در دو گروه مقایسه و نتایج آزمون T- Test و Chi - square مقایسه شد.
یافته ها: طول مرحله دوم زایمان در گروه شاهد ( 7/13  36/27 دقیقه) بیشتر از گروه آزمایش ( 1/11  5/22 دقیقه ) بود ( 001/0P< ) ولی طول زمان مناسب برای اپیزیوتومی تا زایمان در گروه شاهد ( 5/3  78/4 دقیقه) کمتر از گروه آزمایش ( 4/3  9/5 دقیقه) بود ( 001/0P< ) ، در گروه شاهد اپیزیوتومی مدیوالترال معادل لاسراسیون درجه II در نظر گرفته شد که در تمام بیماران وجود داشت و 22 بیمار (11%) نیز لاسراسیون درجه I جدا از اپیزیوتومی داشتند. تعداد لاسراسیون در گروه آزمایش 96% 2/1 بود که در 64 نفر (24%) پرینه کاملاً سالم و 168 نفر (64%) لاسراسیون درجه I و 28 نفر (5/10%) لاسراسیون درجه 2 داشتند. آپگار کمتر از 7 در هیچ یک از نوزادان دیده نشد. وزن نوزادان که متغیر مداخله گر بود در گروه شاهد 4223248 گرم بیشتر از گروه آزمایش 376  3175 (05/0 P< ) بود به این علت دو گروه از نظر وزن نوزادان مشابه سازی شده و طول مرحله دوم و زمان مناسب برای زایمان مجدداً در گروه ها مقایسه شد. در وزن های کمتر از 3500 گرم طول مرحله دوم در هر گروه آزمایش و شاهد مشابه بود ولی انجام اپیزیوتومی باعث کاهش قابل توجه طول زمان مناسب برای اپیزیوتومی تا زایمان در گروه شاهد نسبت به آزمایش شد (05/0 P<) . این موضوع در وزن نوزاد بالای 3500 گرم صدق نمی کرد و طول مرحله دوم در این گروه وزنی در گروه شاهد بیشتر از گروه آزمایش (001/0P<) بود و انجام اپیزیوتومی باعث کوتاه شدن فاصله تا زایمان نمی شد.
نتیجه گیری و توصیه ها: عدم انجام اپیزیوتومی به طور روتین با شیوع بیشتر پرینه سالم همراه بود و باعث افزایش قابل توجه لاسراسیون وخیم پرینه نمی شود و اثری بر آپگار نوزاد ندارد. اپیزیوتومی در همه بیماران باعث افزایش ترومای نیازمند ترمیم در بیماران و افزایش خونریزی حین زایمان و هزینه شده و بهتر است استفاده از اپیزیوتومی در نمایش اکسی پوت قدامی محدود به موارد تشخیص زجر جنینی که نیازمند زایمان سریعتر نوزاد است گردد.


علی یعقوبی نوتاش، لعیت گرانپایه، علیرضا آشتیانی، غلامعباس عبادی،
دوره 63، شماره 7 - ( 1-1384 )
چکیده

مقدمه: از بین بردن مو جهت آماده سازی ناحیه عمل و میزان بروز عفونت زخم جراحی همواره مورد بحث بوده است. مطالعه حاضر به مقایسه میزان عفونت زخم بعد از عمل با دو روش تیغ زدن در شب قبل از عمل واستفاده از مو زن برقی در صبح روز عمل پرداخته است.
مواد و روش ها: در این مطالعه کارآزمایی بالینی، 200 بیمار مرد که جهت جراحی الکتیو از مرداد 1379 تا اردیبهشت 1380 به بیمارستان سینا مراجعه کردند مورد بررسی قرار گرفته و به دو گروه تقسیم شدند که در یک گروه از تیغ در شب قبل از عمل و در گروه دیگر از موزن برقی در صبح روز عمل استفاده شد و میزان بروز عفونت زخم بعد از عمل طی 15 روز پیگیری در آنها بررسی گردید.
یافته ها: میزان بروز عفونت زخم 5/5% بود (3 مورد در گروهی که موزن برقی و 8 مورد در گروهی که تیغ استفاده شده بود) و ریسک بروز عفونت در گروه اول 7/2 برابر گروه دوم بود (با حدود اطمینان 82/6 تا 04/1) .
نتیجه گیری و توصیه ها: میزان بروز عفونت زخم در گروهی که از مو زن برقی در صبح روز عمل استفاده شده بود نسبت به گروهی که در آنها از تیغ در شب قبل از عمل مصرف شده بود، کمتر بود. لذا استفاده از موزن برقی در صبح روز عمل جهت از بین بردن موهای ناحیه به جای استفاده از تیغ منطقی به نظر می رسد.


مهبد کاوه، فاطمه داوری تنها، مرجان پاشائی مقدم،
دوره 63، شماره 12 - ( 1-1384 )
چکیده

مقدمه: وجود بند ناف دور گردن پدیده شایعی است که ممکن است هنگام تولد دیده شود بطوری که عده ای آن را قسمتی از زندگی طبیعی داخل رحمی می دانند. البته همیشته این سوال مطرح بوده است که آیا این بند ناف دور گردن می تواند باعث دیسترس جنینی شود یا نه؟ هدف از این مطالعه پیدا کردن ارتباط بند ناف دور گردن و تعداد حلقه های آن با وزن جنینی است. یکی از علائم دیسترس طولانی مدت جنین کاهش وزن هنگام تولد می باشد وزن کم هنگام تولد می تواند بازده زندگی آینده فرد را کاهش داده و از کیفیت زندگی بکاهد پس این نوزادان باید شناسائی شده و مراقبت بهتر و بیشتری داشته باشند.
مواد و روشها: در این مطالعه cross sectional 252 نوزاد با بند ناف دور گردن در فاصله سالهای 1382-1381 در بیمارستان میرزاکوچک خان مورد بررسی قرار گرفتند که با توجه به متغیرهای مادری و جنینی مقایسه و طبقه بندی شدند. عوامل مادری مورد بررسی شامل سن، تعداد حاملگی، تعداد زایمان، وجود سابقه بند ناف دور گردن در زایمان قبلی، وزن هنگام تولد، داشتن اضافه وزن، دیابت و فشار خون مادر بود و عوامل نوزادی شامل سن حاملگی، جنس نوزاد، وزن هنگام تولد و تعداد حلقه بند ناف دور گردن است.
یافته ها: کمترین سن مادران 17 سال و بیشترین آن 43 سال بود. مادرانی که در زایمان اخیر نوزاد با بند ناف دور گردن داشتند پاریتی دو یا بیشتر بودند. تعداد حلقه 179(71%) مورد فقط یک دور حلقه دور گردن و 8/25% دو دور بند ناف دور گردن و 7 مورد سه حلقه و یک مورد 4 حلقه دور گردن داشت. از میان 252 مورد تولد 111(44%) نفر دختر و 141(56%) نفر پسر بودند. بیشترین سن حاملگی 42 هفته در 4/2% از نوزادان و کمترین سن حاملگی 30 هفته در 2/1% موارد بود. بیشترین جمعیت موالید در 39 هفته 8/21% و کمترین جمعیت در نوزادان 33-32 هفته 4/0% بود. 185(4/73%) مورد حاصل زایمان طبیعی و 67(6/26%) مورد حاصل سزارین بودند.
نتیجه گیری و توصیه ها: در این مطالعه مشاهده شد که اگر تعداد حلقه های بند ناف دور گردن زیاد باشد به صورت عکس باعث کاهش وزن جنین می شود. جنس نوزاد در این اتفاق تاثیری نداشت البته اندکی در بین پسران بیشتر بود ولی با توجه به اینکه نوزادان عمدتاً ترم بودند شانس وجود بند ناف دور گردن افزایش می یافت. ارتباط بدست آمده از نظر آماری معنی دار نبود که شاید علت آن مراقبت بهتر دوران بارداری در یک مرکز دانشگاهی باشد که در مرکز شهر قرار داشته و مورد توجه افراد نسبتاً آگاه به نظر می رسد.


مهرناز رسولی نژاد، آذر حدادی، ارشاد نوری، سیدحسن نیک نژاد،
دوره 64، شماره 1 - ( 1-1385 )
چکیده

زمینه و هدف: هم اکنون سل بویژه در کشورهای در حال توسعه یکی از مشکلات مهم بهداشتی بشمار می‌رود. سل ارزنی نوعی از بیماری سل است که از گسترش خونی تعداد زیادی باسیل سل در مقابل سیستم ایمنی ضعیف بیمار ناشی می‌شود. آنچه تشخیص سل ارزنی را با اهمیت ساخته این است که اگر خوب درمان نشود تمام مبتلایان می‌میرند و اگر بطور مناسب درمان شود، تقریباً تمام بیماران جان سالم بدر می‌برند. ما در این مطالعه عوامل مؤثر بر بروز سل ارزنی را در دو گروه بیماران سل ریوی و سل ارزنی مقایسه کردیم تا از این طریق قادر شویم گروه‌هایی را که در خط ابتلا به سل ارزنی هستند را شناسایی کنیم و به این ترتیب این بیماری را بهتر تشخیص دهیم که این خود باعث کاهش تعداد زیادی از موارد مرگ و میر و ناتوانی می‌شود.
روش بررسی: در این مطالعه عوامل مؤثر بر بروز سل ارزنی را در دو گروه بیماران سل ارزنی و سل ریوی بستری در بیمارستان امام خمینی (ره) بین سال‌های 1373 تا 1383 بصورت گذشته نگر بررسی کردیم و اطلاعات مربوط به متغیرهای مورد مطالعه را که شامل دیابت، بدخیمی، بیماری مزمن کلیدی، بیماری مزمن کبدی، دریافت داروی سرکوبگر ایمنی، سابقه قبلی سل ریوی، عفونت با HIV، اعتیاد تزریقی و عدم دریافت واکسن BCG بود با تست‌های آماریT test, Fisher exact test, ، chi square test و  Hierachical log linear test توسط نرم افزار SPSS مورد تحلیل قرار دادیم.
یافته‌ها: مشخص شد که عفونت با HIV (P:0/005)  و اعتیاد تزریقی (P:0/009)  از عواملی بودند که به صورت معنی دار در گروه بیماران سل ارزنی بیشتر بودند. در عین حال دریافتیم که ابتلا به سل ارزنی با عدم دریافت واکسن BCG و نیز با عفونت HIV در ارتباط بوده است و عفونت با HIV و عدم دریافت واکسن BCG با اعتیاد تزریقی در ارتباط بوده اند.
نتیجه‌گیری: این امر نقش واکسن BCG را در پیشگیری از سل ارزنی مورد توجه قرار داده و همچنین لزوم توجه بیشتر به در نظر گرفتن سل ارزنی در بیمارانی که مبتلا به HIV/AIDS را می‌رساند.


سیدوحید شریعت، محمد اسعدی، مریم نوروزیان، پاکروان نژاد مهدی، امید یحیی زاده، شاهرخ آقایان،
دوره 64، شماره 3 - ( 2-1385 )
چکیده

زمینه وهدف: بهداشت روانی زندانیان به عنوان یکی از گروه های در معرض خطر از اهمیت ویژه ای برخوردار است، ولی متاسفانه از میزان اختلالات روانپزشکی این گروه اطلاعات کافی در دسترس نمی باشد. در این مطالعه علاوه بر تعیین شیوع اختلالات محور یک، ارتباط آنها با نوع جرم مرتکب شده نیز برسی شده است.
روش بررسی: به روش نمونه گیری سهمیه ای- تصادفی، تعداد 351 زندانی از جرایم مالی (54 نفر)، خشن (71 نفر)، غیر خشن(74 نفر)، اعتیاد(72 نفر) و منکرات (80 نفر) انتخاب و به کمک مصاحبه ساختار یافته بر اساس DSM-IV بررسی شدند.
یافته ها: شیوع طول عمر کلیه اختلالات 88% و شیوع حال حاضر آنها 9/46% به دست آمد که در طول عمر اختلالات مربوط به مصرف مواد با 78% و اختلالات خلقی با 7/48% بیشترین شیوع را داشتند، در حالی که شایع ترین اختلالات ملاحظه شده در زمان بررسی اختلالات خلقی و اختلالات انطباقی به ترتیب با 7/30% و 6/12% بودند. میزان کلی اختلالات در زیر گروه مالی کمتر از سایر جرایم بود. در زیر گروه جرایم مربوط به مواد مخدر میزان اختلالات اضطرابی کمتر و اختلالات مربوط به مصرف مواد شیوع بیشتری داشتند.
نتیجه گیری: شیوع اختلالات محور یک در این بررسی در مقایسه با سایر کشورها یکی از بالاترین مقادیر می باشد.ابتلای نزدیک به نیمی از زندانیان به نوعی اختلال محور یک در زمان مصاحبه، نشانگر نیاز فوری و هر چه بیشتر این قشر به خدمات و مراقبت های بهداشت روانی می باشد.

 


الهه کیهانی، ناصر کهن نیا، نرگس ایزدی مود، محمدرضا کیخانی، حسین نجم آبادی،
دوره 64، شماره 3 - ( 2-1385 )
چکیده

زمینه و هدف: سرطان دهانه رحم دومین علت مرگ و میر در اثر سرطان در بین زنان می باشد. در این سرطان بیش از هر نوع بدخیمی دیگری، اثرات پیشگیری ، تشخیص زودرس و درمان به موقع بر کاهش میزان مرگ و میر مشهود است. از اواسط سال 1970 بود که ویروس پاپیلومای انسانی (HPV) به عنوان اتیولوژی اصلی سرطان دهانه رحم پیشنهاد گردید. مطالعات مختلف که در سراسر جهان صورت گرفته، نشان دهنده ارتباط قوی میان HPV وتغییرات پیش سرطانی و سرطانی در سلول های اپی تلیال می باشد. از آنجا که کشت سلولی و روش های سرولوژیک در شناسایی این ویروس و انواع آن فاقد ارزش هستند، اهمیت روش های ملکولی از جمله واکنش زنجیره ای پلی مراز (PCR) در تشخیص قطعی و زودرس این ویروس آشکار می گردد.
روش بررسی: در این مطالعه پس از انتخاب بیماران مطابق با پروتکل مربوطه و تکمیل فرم پرسشنامه ، 100 نمونه از ضایعات پیش سرطانی و سرطانی دهانه رحم انتخاب شدند. سپس استخراج DNA از بلوک های پارافینی با روش استاندارد انجام گرفت. PCR مولتی پلکس با استفاده از دو جفت پرایمر (یکی به عنوان کنترل داخلی) صورت پذیرفت و محصولات PCR بر روی ژل پلی آکریل آمید 8% برده شد.
یافته ها: در جمعیت مورد مطالعه از میان 100 بیمار مبتلا به سرطان د هانه رحم، 73 مورد از نظر عفونت HPV مثبت و 27 مورد منفی بودند. به عبارت دیگر میزان شیوع عفونت ویروس HPV در این جمعیت 73% بود.
نتیجه گیری: یافته های حاصل از مطالعه ما گزارش های پیشین مبنی بر ارتباط میان HPV و سرطان دهانه رحم را تقویت می کند.


احیاء گرشاسبی، نادر فلاح،
دوره 64، شماره 4 - ( 4-1385 )
چکیده

زمینه و هدف:هدف این مطالعه، بررسی رابطه بین مشخصات مادری با تکیه بر وضعیت هماتولوژیک و خطر زایمان زودرس و وزن کم زمان تولد نوزاد در زنان حامله می‏باشد.
روش بررسی: در یک مطالعه هم گروهی، مشخصات مادری 1500 زن باردار شامل سن، قد، وزن و شاخص توده بدنی و میزان هموگلوبین و هماتوکریت ثبت ‎گردید. بیماران براساس شاخص‏های اصلی سرنوشت حاملگی شامل سن حاملگی، زمان زایمان و وزن زمان تولد نوزاد پی‏گیری شدند. از روش آماری رگرسیون لجستیک برای تجزیه و تحلیل اطلاعات استفاده شد.
یافته‌ها: کم‌خونی شدید (هماتوکریت 25%)، باعث افزایش خطر زایمان زودرس (سن حاملگی زمان زایمان >37 هفته) با میزان خطر نسبی (Odds Ratio) 6/3 با فاصله اطمینان 95%؛ 7/8-5/1 و وزن کم زمان تولد (وزن کمتر از 2500 گرم) با میزان خطرنسبی 8/1 با فاصله اطمینان 95 ؛ 4-9/0 بود. مقادیر بالای هماتوکریت (هماتوکریت <40%) با افزایش خطر وزن کم زمان تولد و زایمان زودرس همراه نبود. زنان جوان کمتر از 19 سال با میزان خطر نسبی 2/2 با فاصله اطمینان 95% ؛ 1/4-2/1، زنان با قد کوتاه (کمتر از 145 سانتی‏متر) با میزان خطرنسبی 4/4 با فاصله اطمینان 95% ؛ 9/8-1/2؛ زنان با شاخص توده بدنی کم (کمتر از 21کیلوگرم بر مترمربع) با میزان خطر نسبی 7/2 با فاصله اطمینان 95% ؛ 3/4-7/1 به طور مشخصی افزایش خطر زایمان تولد نوزاد با وزن کم را داشتند.
نتیجه‌گیری: کم‌خونی به ویژه در سه ماهه اول حاملگی به طور مشخصی با سرنوشت بد حاملگی همراه است. مادران با سن کم، قد کوتاه و شاخص توده بدنی پایین در خطر تولد نوزاد با وزن کم می‏باشند. اصلاح کم‌خونی و بهبود وضعیت تغذیه‏ای و پیشگیری از حاملگی در سنین کمتر از 18 سال می‏تواند سلامت نوزادان این مادران را ارتقا دهد.

نفیسه ظفرقندی، فرحناز ترکستانی، شهرزاد هداوند، فرید زایری، هدیه جلیلی‎نژاد،
دوره 64، شماره 11 - ( 7-1385 )
چکیده

هیسترکتومی یک عمل جراحی رایج برای برطرف کردن مشکلات خوش‏خیم ژنیکولوژی می‏باشند. هر ساله بیش از نیم‌میلیون زن آمریکایی تحت عمل هیسترکتومی قرار می‏گیرند. در این مطالعه به‌دنبال تأثیر هیسترکتومی بر عملکرد جنسی زنان می‏باشیم.
روش بررسی: این مطالعه مقطعی - تحلیلی، بر روی 100 نفر از زنانی انجام شد که حداقل دو سال از عمل جراحی آنها گذشته و معیارهای ورود به مطالعه را داشتند. در ابتدا فرم‏های اطلاعاتی طی مصاحبه با افراد تکمیل شدند، سپس معاینه صورت گرفت و اطلاعات بیشتر از طریق پرونده بیماران به‌دست آمد.
یافته‌ها: در این بررسی، بیشترین علت عمل، فیبروم و شایع‏ترین نوع عمل، توتال ابدومینال هیسترکتومی بود، و اکثراً بدون برداشتن تخمدان انجام شده بود. در 20 درصد افراد مورد مطالعه در مرحله قبل از عمل، میل جنسی وجود نداشت و یا ضعیف بود اما در 80 درصد آنها، میل جنسی متوسط یا قوی بود. پس از جراحی، این میزان در دو گروه به‌ترتیب به 41% و 59% تغییر یافت لذا بعد از عمل میل جنسی با 001/0=P، دفعات نزدیکی با 001/0P= و رضایت جنسی با 013/0=P به‌طور معنی‏داری کاهش یافتند. با افزایش سن میل جنسی به‌صورت معنی‏داری کاهش یافت (01/0=P). بین برداشتن تخمدان‏ها و میل جنسی رابطه‏ای وجود نداشت.
نتیجه‌گیری: عملکرد جنسی بعد از هیسترکتومی کاهش قابل توجهی پیدا می‏کند، که این کاهش به نوع عمل و برداشتن تخمدان‏ها بستگی ندارد.


خدیجه شمشاد، محمد‌علی عشاقی، محمد‌رضا یعقوبی ارشادی، حسن وطن دوست، محمدرضا عبائی، کامران اکبرزاده، زکیه تلمادره‌ای، جواد رفیع نژاد، پوپک درخشنده پیکر،
دوره 65، شماره 1 - ( 12-1386 )
چکیده

مالاریا هنوز در جنوب و جنوب شرقی ایران به‌عنوان یکی از مسایل مهم بهداشتی محسوب می‌شود. در سال‌های اخیر تعداد 30-10 هزار مورد مالاریا در کشور گزارش شده است. یکی از ناقلین اصلی مالاریا در ایران آنوفل سوپرپیکتوس (Anopheles superpictus) می‌باشد که در تمام فلات مرکزی ایران، مناطق کوهستانی دامنه‌های سلسله جبال البرز و زاگرس و نیز با وفور کم در کناره‌های دریای خزر و خلیج فارس یافت می‌شود. تا به‌حال اختلافات مرفولوژیک در لارو و بالغ و نیز در قدرت انتقال بیماری مالاریا بین جمعیت‌های مختلف آن در ایران گزارش شده است.
روش بررسی: به‌منظور بررسی تنوع ژنتیکی جمعیت‌های مختلف آنوفل سوپرپیکتوس متعلق به استان‌های سیستان و بلوچستان، اردبیل و لرستان ایران، تنوع اسیدهای نوکلئیک بخش سیتوکروم اکسیداز شماره 1و2 COI-COII)) به‌طول bp 1512 به‌روش PCR-RFLP و همچنین توالی 708 باز از ژن COI مولکول میتوکندری (mtDNA) نمونه‌ها مورد مطالعه قرار گرفتند.
یافته‌ها: اختلافات بسیار زیادی در توالی ژنهای مورد مطالعه بین جمعیت‌های مختلف آنوفل سوپرپیکتوس وجود دارد. میزان کل تنوع ژنتیکی در bp 708 از ژن COI برای جمعیت‌های مختلف آنوفل سوپرپیکتوس معادل 3/12% و بین جمعیت‌های بلوچستان 5-2 درصد می‌باشد. در مجموع چهار هاپلوتایپ که سه عدد مربوط به بلوچستان و یک عدد مربوط به بقیه مناطق کشور می‌باشد در بین جمعیت‌های مختلف آنوفل سوپرپیکتوس مشاهده شد.
نتیجه‌گیری: وجود هاپلوتایپ‌های ژنتیکی در این آنوفل برای اولین بار در دنیا گزارش می‌شود و به احتمال زیاد این گونه دارای سیبلینگ‌های متعدد و از گونه‌های کمپلکس می‌باشد. برای نتیجه‌گیری قطعی و تعیین ارتباط هاپلوتایپ‌های فوق با انتقال مالاریا در مناطق تحت اشغال آنها مطالعات بیشتری لازم است.


سید محمد میلانی،
دوره 65، شماره 2 - ( 12-1386 )
چکیده

این مطالعه به منظور بررسی تظاهرات بالینی و میزان مرگ و میر در نوزادان مبتلا به سپتی‌سمی انجام گرفت.
روش بررسی: در این مطالعه 104 نوزاد بستری در بیمارستان مرکز طبی کودکان (50 مونث و 54 مذکر) که از مهر ماه سال1373 لغایت شهریور 1374 با تشخیص سپتی‌سمی بستری و درمان شده بودند به صورت گذشته‌نگر مورد بررسی قرار گرفت بر اساس زمان شروع بیماری نوزادان در دو گروه سپتی‌سمی زود هنگام (50 مورد) و دیر هنگام (54 مورد) مطالعه شدند.
یافته‌ها: 31 مورد (8/29%) اختلالات تنفسی،57 مورد اختلال در تغذیه، 42 مورد زردی، 25 مورد آپنه و 25 مورد هیپو رفلکسی یافت شد. 73 نوزاد (70%) وزن مساوی یا بالاتر از 500/2 گرم داشتند و در 31 (30%) نوزاد وزن زمان تولد کمتر از 500/2 گرم بود. کشت مایع نخاع در پنج مورد مثبت گزارش گردید. از کل 104 نوزاد مورد بررسی تعداد 31 شیرخوار (8/43%) دارای کشت خون مثبت بودند. در بین نوزادان مبتلا سپتی سمی زودرس 16 مورد (32%) در گروه با وزن پایین (LBW) Low Birth Weight قرار داشتند. از مجموع 104 بیمار مورد بررسی، در گروه مبتلا نوع زودرس و دیررس به ترتیب 13 مورد (26%) و 10 مورد (6/9%) مبتلا به مننژیت بودند. میزان مرگ و میر در بیماران مورد بررسی 30 % بود.
نتیجه‌گیری: به دلیل بالا بودن میزان مرگ و میر در نوزادان با وزن پائین پیشنهاد می‌شود که این گروه از نوزادان از نزدیک تحت مراقبت دقیق پزشکی قرار گرفته و نسبت به شروع آنتی‌بیوتیک مناسب برای آنها اقدام گردد.


ویدا فیضی، پیام قاضی،  مرجان دولتشاهی، زینت نادیا حتمی،
دوره 65، شماره 4 - ( 4-1386 )
چکیده

در این مطالعه بررسی کیفیت زندگی در مبتلایان ویتیلیگو مراجعه‌کننده به بیمارستان رازی در مرداد و شهریور 1384 می‌باشد. این مطالعه بر آن است تا به ارزیابی کیفیت زندگی در مبتلایان ویتیلیگو و تعیین ارتباط آن با یکسری متغیرها از جمله سن، جنس، میزان تحصیلات، محل سکونت، وضعیت تأهل، مدت بیماری، وسعت بیماری، در معرض دید بودن ضایعه و فتوتایپ پوست بپردازد.

روش بررسی: کیفیت زندگی با استفاده از پرسشنامه (DLQI) Dermatology life Quality Index Questionnaire تعیین گردید. 100 بیمار با حداقل یک پچ ویتیلیگو با طیف سنی 14 تا 57 سال به پرسشنامه پاسخ دادند. سوالات دیگر راجع به متغیرهای مذکور نیز پاسخ داده شد. امتیازدهی بر طبق خطوط راهنمای Finlay و Khan انجام شد. در این پرسشنامه هر فرد امتیاز بالاتری به دست‌آورد از کیفیت زندگی پایین‌تری برخوردار است.

یافته‌ها: میانگین score جمعیت مورد مطالعه ما16/8 با انحراف معیار 423/5 می‌باشد (حداکثر score 28 و حداقل صفر). بین score کیفیت زندگی و متغیرهای وضعیت تأهل (033/0P=)، فتوتایپ پوست (SPT)، (001/0P=) و وسعت ضایعه (001/0P=)، ارتباط معنی‌دار آماری وجود داشت ولی با سایر متغیرها ارتباط معنی‌دار آماری وجود نداشت. بین score کیفیت زندگی مردان مجرد و متأهل تفاوت معنی‌دار آماری وجود نداشت در حالی که زنان متأهل نسبت به زنان مجرد از score کیفیت زندگی بالاتری برخوردار بودند و این تفاوت از لحاظ آماری معنی‌دار می‌باشد (001/0P=). بیماران با (SPT-V) و بیمارانی که وسعت ضایعه در آنها بیشتر بود score کیفیت زندگی بالاتری به دست آوردند که از لحاظ آماری معنی‌دار بود.

نتیجه‌گیری: این مطالعه نشان می‌دهد که ویتیلیگو تاثیر عمیقی بر روی کیفیت زندگی این بیماران دارد و گروه‌هایی را که بیشتر تحت تاثیر قرار می‌گیرند مشخص می‌سازد.


نسرین نیرومند، فاطمه داوری تنها، مهبد کاوه،
دوره 65، شماره 4 - ( 4-1386 )
چکیده

هدف از این مطالعه ارزیابی شیوع برخی عوارض پری‌ناتال در دوقلوئی با ناهمگونی وزن بود.

روش بررسی: در این مطالعه توصیفی تحلیلی 490 نوزاد دوقلوئی معادل 245 بارداری دوقلو که در فاصله سالهای 1382-1378 در بیمارستان میرزاکوچک‌خان زایمان کردند، وارد مطالعه شدند. اطلاعات مادری و نوزادی برای هر زایمان جمع‌آوری شد که شامل ناهمگونی وزن، سن بارداری، سن مادر، پاریتی مادر، جنسیت نوزاد، مرگ نوزادی، سپتی‌سمی نوزادی، روش زایمان، هیپربیلیروبینمی، تعویض خون و مدت بستری در بیمارستان بود.

یافته‌ها: متوسط سن مادر 78/4±26 سال بود و 8/51% از مادران نولی‌پار بودند. متوسط سن بارداری 73/2±02/35 هفته بود که 9/15% از این زایمان‌ها قبل از 32 هفته بودند. میزان مرگ نوزادی 8/7% بود و بیشتر در نوزادان پسر و مادران چندزا رخ داده بود. متوسط زمان بستری در بیمارستان 45/4±07/6 روز بود، که در ناهمگونی وزن≥20% معادل 5/8 روز بود و در نوزادان مادرانی که کمتر از20 سال بودند به 14/9 روز رسید. در اختلاف وزن بین 34-30% سپتی‌سمی بیش از همه شیوع داشت (3/31%) و هیپربیلیروبینمی در این گروه شیوع 25% داشت که منجر به تعویض خون گردید. در سن مادر کمتر از 20 سال و بالای 35 سال میزان هیپربیلی روبینمی بیشتر بود.

نتیجه‌گیری: با افزایش ناهمگونی وزن در دوقلوها میزان عوارض پری‌ناتال افزایش می‌یابد.


امیر فرهنگ زند پارسا، حمیرا جعفری، غلامحسین طباطبایی،
دوره 65، شماره 6 - ( 6-1386 )
چکیده

بیماریهای عروقی کرونر از شایع‌ترین علل مرگ در جهان می‌باشند. با توجه به شیوع بالاتر سندرم کرونری حاد بدون بالا رفتن قطعه ST نسبت به سندرم کرونری حاد با بالا رفتن قطعه ST و ظهور هپارین با وزن مولکولی پایین (L.MWH) Low Molecular Weight Heparin که موفقیتی بزرگ در عالم پزشکی محسوب می‌گردد در این مطالعه به مقایسه اثر انوکساپارین و هپارین غیرفراکشنه Unfractionated Heparin (UFH) در بیماران سندرم کرونری حاد بدون بالا رفتن قطعه ST پرداخته شده است.

روش‌بررسی: 200 بیمار شامل 100 بیمار در گروه هپارین و 100 بیمار در گروه انوکساپارین انتخاب گردیدند. گروه هپارین تحت درمان با UFH، ابتدا دوز بولوس 5000 واحد، سپس 1000واحد در ساعت به صورت وریدی برای حداقل 72 ساعت و گروه انوکساپارین تحت درمان با mg/kg1 انوکساپارین هر 12 ساعت در روز به صورت زیر جلدی برای حداقل 72 ساعت قرار گرفتند. سپس بیماران از نظر میزان مرگ و میر کلی، انفارکتوس میوکارد، آنژین صدری تکرار شونده، نیاز به اقدامات تهاجمی و میزان خونریزی مورد پیگیری و مقایسه قرار گرفتند.

یافته‌ها: میزان فراوانی آنژین صدری تکرار شونده، مرگ و میر کلی و نیاز به اقدامات تهاجمی در طول مدت بستری در بیمارستان در گروه دریافت‌کننده انوکساپارین به طور معنی‌داری نسبت به گروه دریافت‌کننده هپارین کمتر بود (به ترتیب 002/0p= و 035/0p= و 01/0p=) اما از نظر میزان فراوانی خونریزی و میزان فراوانی انفارکتوس میوکارد در بین دو گروه تفاوت معنی‌داری مشاهده نشد (به ترتیب 1p= و 1p=).

نتیجه‌گیری: نتایج این مطالعه نشان می‌دهد که انوکساپارین با توجه به اثرات چشمگیری که در پیشگیری از عوارض در بیماران سندرم کرونری حاد بدون بالا رفتن قطعه ST دارد می‌تواند به عنوان- داروی جایگزین هپارین مطرح گردد.


سید نجات حسینی، سید نورالدین موسوی نسب، هاله رحمانپور،
دوره 65، شماره 6 - ( 6-1386 )
چکیده

سوختگی یک عامل مهم مرگ و معلولیت در جهان بوده و امروزه پانسمان بیولوژیک یک قسمت مهم درمان سوختگی در مراکز پیشرفته می‌باشد. با این روش، درصد مورتالیته در مقایسه با سطح سوختگی از 50% مورتالیته در سوختگی 30 درصدی به همان مقدار در سوختگی 80 درصدی رسیده است. با توجه به تجربه کم در استفاده گسترده از پانسمان‌های بیولوژیک در کشورهای در حال توسعه هدف این مطالعه مقایسه نتایج استفاده پانسمان بیولوژیک با روش سنتی در بیماران با سوختگی وسیع می‌باشد.

روش بررسی: در این مطالعه کارآزمایی بالینی 118 بیمار با سوختگی بین 75- 30% سطح بدن مورد بررسی قرار گرفته است. بیماران به‌طور غیرتصادفی به دو گروه تقسیم شدند، در گروه اول بیماران راضی به تهیه زنودرم نبوده و به روش سنتی درمان شدند. در گروه دوم بیماران راضی به تهیه زنودرم بوده و درمان سوختگی با روش پانسمان بیولوژیک انجام شد.

یافته‌ها: میزان مرگ و میر در روش سنتی (53 بیمار) برابر 19 نفر (35%) و در روش پانسمان بیولوژیک (65 بیمار) برابر هفت نفر (8/10%) بوده است (001/0=p). در صورت حذف افراد فوت شده، میانگین مدت بستری 3/31 روز در گروه سنتی در مقابل 2/18 روز در گروه پانسمان بیولوژیک بوده است، (0005/0=p)، تعداد پانسمان در گروه سنتی 1/22 در مقابل 9/9 در گروه پانسمان بیولوژیک بوده است (005/0=p).

نتیجه‌گیری: نتایج این مطالعه نشان می‌دهد که پانسمان بیولوژیک سبب افزایش بقاء بیمار، کاهش مدت بستری و کاهش پانسمان‌های وسیع روزانه می‌گردد. انجام یک مطالعه کارآزمایی بالینی تصادفی توصیه می‌گردد.



صفحه 1 از 8    
اولین
قبلی
1
 

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb