جستجو در مقالات منتشر شده


31 نتیجه برای زنان

علیرضا زمانی، احمد مسعود،
دوره 56، شماره 1 - ( 1-1377 )
چکیده

بارداری، ایمنی اختصاصی مادر را تضعیف می کند ولی اثر آن بر ایمنی غیراختصاصی مشخص نیست. در این مطالعه فعالیت فاگوسیتوزی نوتروفیلها بعنوان شاخصی از ایمنی غیراختصاصی در نظر گرفته شد و قدرت این سلولها در بلع عوامل مهاجم و آزادسازی مواد کشنده (چون H2O2 و غیره) در حضور ماده ای چون لومینول اندازه گیری گردید. در حضور لومینول این مواد آزاده شده نوری تولید می کنند که مقدار آن با میزان این مواد آزاد شده متناسب است. نور تولید شده توسط دستگاهی بنام لومینومتر سنجیده می شود (تکنیک کمیلومینسانس). در این مطالعه 45 زن باردار (متوسط سن 30/7 سال) و 20 زن سالم غیرباردار (متوسط سن 31/8 سال) برای ارزیابی کمیلومینسانس نوتروفیلی (N-CL) در نظر گرفته شد. برای این منظور سوسپانسیونی از نوتروفیلها با غلظت 6^10×2 عدد نوتروفیل در یک میلی لتر PBS) Phosphae Buffered Saline) و مخمرهای کشته و اپسونیزه شده با غلظت 8^10×2 عدد مخمر در یک میلی لیتر PBS با هم همراه شدند. در اثر فاگوسیت مخمرها توسط نوتروفیلها و ایجاد انفجار تنفسی، مواد اکسیدانت آزاد می شوند که زمان به حداکثر رسیدن نور ساطع شده و خود نور ماکزیمم به عنوان شاخصی از سرعت و قدرت فاگوسیتوز مورد توجه قرار گرفته است. نتایج زیر بدست آمده اند: 1) میانگین حداکثر نور ساطع شده یا N-CL در زنان باردار برابر با 209/1 میلی ولت و در زنان غیرباردار (کنترل) برابر با 152/6 میلی ولت بود. 2) میانگین زمان لازم برای ایجاد حداکثر N-CL در زنان باردار برابر با 10/3 و در افراد کنترل برابر با 11/1 دقیقه است. همان طور که مشاهده می شود N-CL در زنان باردار با P<0.01 افزایش معنی داری را نسبت به افراد کنترل نشان می دهد، ولی در زمان اختلافی مشاهده نمی شود. پس بنظر می رسد قدرت فاگوسیتوز در زنان باردار افزایش یافته است.


احمد اسماعیل زاده، لیلا آزادبخت،
دوره 66، شماره 6 - ( 6-1387 )
چکیده

زمینه و هدف: شناسایی بهترین شاخص ساده تن سنجی جهت غربالگری مناسب برای عوامل خطر بیماری‌های مزمن در هر جامعه‌ای ضروری به نظر می‌رسد. این مطالعه با هدف ارزیابی مقایسه‌ای شاخص‌های تن سنجی جهت پیشگویی پرفشاری خون در زنان تهرانی صورت گرفت.

روش بررسی: مطالعه مقطعی حاضر برروی 926 زن60-40 ساله تهرانی که با روش نمونه‌گیری خوشه‌ای به‌طور تصادفی از ساکنین شهر تهران انتخاب شده بودند صورت گرفت. اطلاعات دموگرافیک جمع‌آوری شد و شاخص‌های تن سنجی شامل قد، وزن، دور کمر و دور باسن طبق دستورالعمل‌های استاندارد اندازه‌گیری و نمایه توده بدن (BMI)، دور کمر به باسن (WHpR) و دور کمر به قد (WHtR) محاسبه شدند. حدود مرزی مورد استفاده برای دورکمر، BMI، نسبت دور کمر به باسن  و دور کمر به قد به‌ترتیبcm 80، kg/m225، 8/0 و 5/0 بود. ارزیابی فشار خون به روش استاندارد صورت گرفت و پرفشاری خون بر طبق معیارهای JNC VI تعریف شد.

یافته‌ها: میانگین سنی زنان مورد مطالعه 6/5±7/48 سال و میانگین دور کمر، BMI ،WHpR و WHtR آنها به‌ترتیــبcm9/9±1/85 ، kg/m26/4±4/29، 06/0±82/0 و 06/0±55/0 بود. در هر دو رده سنی 49-40 و 60-50 سال دور کمر بیشترین حساسیت، ویژگی و دقت را جهت پیشگویی پرفشاری خون دارا بود. بیشترین سطح زیر منحنی ROC نیز در تمام موارد به دور کمر مربوط می‌شد. دور کمر در صد بالایی از پیشگویی صحیح را جهت ابتلا به پرفشاری خون در مقایسه با سایر شاخص‌های تن سنجی دارا بود.

نتیجه‌گیری: یافته‌ها نشان می‌دهند که در جامعه زنان تهرانی، دور کمر شاخص بهتری برای غربالگری پرفشاری خون می‌باشد.


لیلی چمنی تبریز، محمود جدی تهرانی، حجت زراعتی، سهیلا عسگری، مجید ترحمی، محسن معینی، جمیله قاسمی،
دوره 66، شماره 7 - ( 7-1387 )
چکیده

زمینه و هدف: کلامیدیا تراکوماتیس یکی از عوامل ایجادکننده عفونت‌های منتقله از راه تماس جنسی است که می‌تواند بی‌علامت و یا همراه با علایم باشد. PCR روی نمونه ادرار یک تست تشخیصی بسیار حساس و غیرتهاجمی برای غربالگری وجود عفونت کلامیدیایی می‌باشد. هدف این مطالعه تعیین شیوع عفونت ادراری تناسلی کلامیدیا تراکوماتیس در زنان متاهل و بررسی اهمیت غربالگری زنان از نظر آلودگی بدون علامت به این عفونت می‌باشد.

روش بررسی: این مطالعه به‌صورت توصیفی- تحلیلی و به‌طور مقطعی بر روی 991 زن متاهل تهرانی در سنین 42-15 سال انجام گرفت. ابزار تحقیق، پرسشنامه‌ و نمونه مورد استفاده، نمونه ادرار بود که به‌صورت روزانه جمع‌آوری و جهت استخراج DNA  و انجام PCR- RFLP به پژوهشکده ابن‌سینا منتقل گردید.

یافته‌ها: از 991 شرکت‌کننده، 127نفر (8/12%) دارای تست PCR مثبت بودند. میانگین سنی شرکت‌کنندگان 19/6±88/28 سال بود. عفونت در افراد دارای تحصیلات ابتدایی، شاغل و غیرباردار شیوع بیشتری داشت. در افرادی که از روش‌های پیشگیری از بارداری    استفاده می‌کردند شیوع عفونت بالاتر بود. عفونت در زنانی که از کاندوم استفاده می‌کردند بیش از سایر روش‌ها   شایع بود. براساس سابقه باروری، عفونت در افراد دارای سابقه ترشحات واژینال، درد زیر شکم، ناباروری و تولد نوزاد با وزن کم‌ شایع‌تر بود اما در افراد با سابقه سقط، زایمان زودرس و بارداری نابجا شیوع پایین‌تری داشت. براساس آنالیز انجام شده این تفاوت‌ها در هیچ مورد معنی‌دار نبود. 

نتیجه‌گیری: عفونت کلامیدیایی عفونتی شایع در جامعه مورد مطالعه است. براساس منابع موجود در جوامعی که فراوانی نسبی عفونت، بالای 4% است انجام تست غربالگری مورد نیاز می‌باشد؛ لذا به منظور کاهش بار بیماری در جامعه، غربالگری کلامیدیا می‌تواند به‌عنوان بخشی از برنامه‌های بهداشتی کشور در نظر گرفته شود.


فرزاد حدایق، آزاده ضابطیان، مریم توحیدی، فریدون عزیزی،
دوره 66، شماره 8 - ( 8-1387 )
چکیده

زمینه و هدف: اگر چه سندرم متابولیک مورد توجه پزشکان می‌باشد، اطلاعات پیرامون ارتباط این سندرم با بیماری‌های کرونری قلبی Coronary Heart Diseases CHD در جمعیت ایرانی محـدود می‌باشد. هدف این مطالعه تعیین ارتباط سندرم متابولیک و اجزای آن بر اساس تعاریف مختلف با CHD است.

روش بررسی: در طی یک مطالعه مقطعی، جهت بررسی نسبت شانس سندرم متابولیک براساس هر یک از تعاریف IDF، ATP III و WHO با CHD، در 5981  شرکت کننده 30 سال و بالاتر، در هر دو جنس، تحلیل رگرسیون لجستیک (با استفاده از نرم‌افزار SPSS نسخه 5/11) در سه الگو انجام شد. الگوی یک، تعدیل شده برای سن و الگوی دو تعدیل‌شده برای سن، مصرف سیگار، سابقه CHD زودرس در بستگان درجه اول و LDL- کلسترول بود. الگوی سه علاوه بر برای عوامل فوق، برای اجزای سندرم متابولیک نیز تعدیل گردید.

یافته‌ها: سندرم متابولیک بر اساس هر سه تعریف فوق در الگوهای یک و دو با CHD ارتباط نشان داد. بالاترین نسبت شانس (95% فاصله اطمینان) سندرم متابولیک برای  CHDدر الگوی دو توسط تعریف WHO در مـردان (3-8/1)3/2 و تعریف ATP III در زنان (2-3/1)6/1 به‌دست آمد. در الگوی سه، سندرم متابولیک ارتباط خود را با CHD از دست داد ولی در مردان، قند پلاسمای ناشتای بالا و فشارخون بالا (به‌علاوه چاقی طبق تعریف WHO) و در زنان فشار خون بالا (به‌علاوه دور کمر بالا براساس ATP III، چاقی و قند مختل براساس WHO) ارتباط خود را با CHD حفظ کردند.

نتیجه‌گیری: در مردان و زنان ایرانی، با در نظر گرفتن عوامل خطرساز شناخته‌شده قلبی- عروقی، هر سه تعریف سندرم متابولیک با CHD ارتباط داشتند. بعد از تعدیل فراتر برای اجزای سندرم متابولیک، هیچ یک از تعاریف فوق، ارتباطی با CHD نشان ندادند و فقط فشارخون بالا در هر دو جنس و تمامی تعاریف، ارتباط خود را با CHD حفظ کرد.


فریده دهقان منشادی، زینت قنبری، مژگان فروتن، جلیل کوهپایه‌زاده، زهرا مشتاقی،
دوره 66، شماره 10 - ( 10-1387 )
چکیده

زمینه و هدف: درد مزمن لگنی عبارت‌است از هر گونه درد لگن بدون ارتباط با حاملگی، عادت ماهیانه و مقاربت که حداقل شش ماه یا بیشتر به طول انجامیده و علت ارگانیک شناخته شده‌ای برای آن مطرح نشده باشد. شیوع درد مزمن لگنی  در جوامع و مطالعات مختلف 49%-8/3% گزارش شده است، ولی تا به امروز مطالعه‌ای که فراوانی آن را در جامعه ما نشان داده باشد انتشار نیافته است. هدف پژوهش حاضر بررسی شیوع درد مزمن لگنی در گروهی از زنان شاغل در شهر تهران است.

روش بررسی: 303 زن شاغل در دو مرکز آموزشی- درمانی شهر تهران با دامنه سنی (2/9±7/34) 63-19 در این طرح که به شکل مقطعی انجام شد، شرکت کردند. برای انجام این طرح پرسشنامه‌ای که علاوه بر اطلاعات دموگرافیک شامل سوالاتی در مورد علائم درگیری سیستم‌های زنان و زایمان، عضلانی- اسکلتی، ادراری و گوارشی بود، در اختیار زنان قرار گرفت. پس از جمع‌آوری اطلاعات از نرم‌افزار آماری مناسب برای تحلیل داده‌ها استفاده شد.

 یافته‌ها: 3/22% از زنان گزارش کرده بودند که در حال حاضر درد ناحیه لگن بدون ارتباط با عادت ماهیانه و مقاربت دارند، در حالی که درصد این درد در طول 12-6 ماه گذشته یا همان درد مزمن لگنی 2/10% بود. سابقه زایمان طبیعی، احساس عدم تخلیه کامل روده‌ها و تقلا و تلاش زیاد حین دفع با وجود درد ناحیه لگن در 12-6 ماه گذشته ارتباط نشان داد (0001/0=p و 036/0=p). همچنین کمر درد و درد ناحیه تحتانی بدن (مجاری تناسلی، مقعد، نشیمنگاه و استخوان دنبالچه) نیز با درد مزمن ناحیه لگن در 12-6 ماه گذشته مرتبط بودند (0001/0=p).

نتیجه‌گیری: با توجه به شیوع قابل توجه درد لگن در جامعه مورد بررسی و همینطور همراهی مجموعه‌ای از علائم سیستم‌های ژنیکولوژیکی، عضلانی- اسکلتی، ادراری و گوارشی با آن، لزوم پرداختن به آن از طرف سیستم‌های بهداشت و درمان با داشتن نگاه جامع‌نگر و به شکل تیم چند تخصصی مطرح می‌شود. همچنین بر ضرورت اجرای مطالعات گسترده اپیدمیولوژیک به شکل جامعه محور و با تعداد نمونه بالاتر تاکید می‌شود.


دنیا صورتی جابلو، سید رضا عطارزاده حسینی، دلارام صیادپور زنجانی، امین احمدی،
دوره 70، شماره 2 - ( 2-1391 )
چکیده

زمینه و هدف: با افزایش سن زنان به تدریج سطح پایه آندروژن‌ها کاهش می‌یابد، که ممکن است سبب خستـگی، کاهش قدرت عضلانی و تراکم استخوان شود. به همین منظور این تحقیق با هدف تأثیر تمرینات مقاومتی و استقامتی بر پاسخ‌های حاد آندروژن‌ها، کورتیزول و لاکتات زنان مسن انجام شد.

روش بررسی: 10 زن مسن با میانگین سن 74/3±30/54 سال و نمایه توده بدن 07/2±88/24 کیلوگرم مترمربع به طور تصادفی در یک جلسه تمرین مقاومتی، استقامتی و یک جلسه استراحت شرکت کردند. تمرین مقاومتی 45 دقیقه، شامل: سه ست 10 تکراری هشت حرکت وزنه تمرینی با 80% یک تکرار بیشینه بود. تمرین استقامتی 45 دقیقه فعالیت روی دوچرخه کارسنج با شدت 70%-60% حداکثر اکسیژن مصرفی بود. در جلسه استراحت (کنترل) 45 دقیقه‌ای هیچ فعالیتی انجام نمی‌گرفت. از افراد قبل، بلافاصله و 15 دقیقه بعد از تمرین و استراحت، نمونه‌گیری خونی گرفته شد و مقادیر آندروژن‌ها، کورتیزول و لاکتات سرم اندازه‌گیری شدند. نتایج با استفاده از روش اندازه‌گیری‌های تکراری در سطح معنی‌داری 05/0>P تجزیه و تحلیل شدند.

یافته‌ها: تغییرات درون گروهی سطوح افزایش یافته تستوسترون پس از مداخله یک جلسه تمرین مقاومتی و استقامتی معنی‌دار بود (05/0>P). نتایج نشان داد پس از مداخله یک جلسه تمرین مقاومتی سطح دهیدرواپی‌اندرسترون سولفات افزایش معنی‌دار یافت (05/0>P). در حالی که تغییرات درون گروهی مقادیر کورتیزول گروه‌ها معنی‌دار نبود (05/0<P)، تغییرات بین گروهی مقادیر کورتیزول گروه‌ها معنی‌دار بود (05/0P<). نتیجه‌گیری: یک جلسه تمرین مقاومتی می‌تواند سطوح آندروژن‌‌ها را در زنان مسن افزایش دهد و از این نظر می‌‌تواند برای سلامت و تندرستی آن‌ها ضروری باشد.


بهزاد برادران، بختیار ترتیبیان، بهروز بقایی، امیر منفردان،
دوره 70، شماره 4 - ( 4-1391 )
چکیده

زمینه و هدف: آنزیم‌های التهابی و رادیکال‌های آزاد از جمله عوامل موثر بر دستگاه ایمنی هستند اما در مورد این‌که این عوامل تا چه اندازه‌ای بیان ژنی سوپراکسیداز دیسموتاز 1 (SOD-1) را در زنان ورزشکار و به‌خصوص در تمرینات شدید تحت تاثیر قرار می‌دهند، اطلاع دقیقی در دست نیست. هدف از تحقیق حاضر بررسی ارتباط بیان ژن سوپراکسیداز دیسموتاز 1 با آنزیم لاکتات دهیدروژناز و رادیکال‌های آزاد در زنان ورزشکار با تمرینات شدید می‌باشد.
روش بررسی: 15 زن ورزشکار شهر ارومیه (24-22 سال) به طور داوطلبانه و پس از اخذ رضایت‌نامه (در سال 1389) در تحقیق حاضر شرکت کردند. در سه وضعیت پایه، پس از انجام آزمون ورزشی (سرعت: 12 کیلومتر بر ساعت، شیب: پنج درجه، زمان: 20 دقیقه) و سه ساعت بعد از آن (ریکاوری)، خون‌گیری از ورید بازویی به عمل آمد. برای اندازه‌گیری mRNA آنزیم سوپر اکسیداز دیسموتاز 1 (SOD-1) از روش Real time-PCR و برای H2O2 و لاکتات دهیدروژناز از Eutoanalyzer استفاده شد.

یافته‌ها: سطح LDH در هر دو مرحله (بعد از فعالیت و ریکاوری) افزایش معنی‌داری داشت (009/0 P1=و 026/0P2=) اما غلظت H2O2 فقط در مرحله ریکاوری افزایش معنی‌داری یافت (002/0P=) غلظت mRNA آنزیم SOD-1 نیز در هیچ یک از مراحل فعالیت افزایش معنی‌داری دیده نشد (05/0P=). هم‌چنین از لحاظ آماری فقط ارتباط بین mRNA آنزیم SOD-1 و تغییرات H2O2 معنی‌داری گزارش شد (014/0P=).

نتیجه‌گیری: فعالیت شدت فزاینده باعث افزایش سطح H2O2 و LDH در زنان ورزشکار می‌شود، اما از بین آن‌ها تنها افزایش رادیکال‌های آزاد بر بیان ژن SOD-1 تاثیر معنی‌داری دارد.


فریبا جعفری، محمد علی نیلفروش‌زاده، سمانه پورعجم، مطهر حیدری بنی،
دوره 72، شماره 6 - ( 6-1393 )
چکیده

زمینه و هدف: مقاومت به انسولین از جمله ریسک فاکتورهای مهم دیابت می‌باشد. مقاومت به انسولین می‌تواند با آلوپسی آندروژنیک نیز مرتبط باشد. مطالعه حاضر جهت بررسی رابطه بین آلوپسی آندروژنیک و دیابت نوع 2 انجام گردید. روش بررسی: در یک مطالعه تحلیلی از نوع مورد- شاهدی، گروه مورد از زنان مبتلا به دیابت نوع 2 و گروه شاهد از زنان غیردیابتی مراجعه‌کننده به درمانگاه‌های بیمارستان‌های الزهرا، نور و امین اصفهان در سال 1390 انتخاب شدند. حجم نمونه در گروه مورد و شاهد 141 نفر برآورد شد. یافته‌ها: میانگین سنی و نمایه توده بدنی در افراد شرکت کننده در مطالعه به ترتیب 8/12±96/58 سال و kg/m2 25/6±4/15 بود. ارتباط معناداری بین دیابت ملیتوس نوع 2 و آلوپسی آندروژنیک دیده نشد (05/0
یاسمن علی‌پور، آسیه عباسی‌دلویی، علیرضا براری، احمد عبدی،
دوره 73، شماره 9 - ( 9-1394 )
چکیده

زمینه و هدف: استئوکلسین غیرکربوکسیله که از سلول‌های بتا جزایر لانگرهانس ترشح می‌شود در تحریک انسولین و تنظیم گلوکز نقش اساسی را ایفا می‌کند. هدف این مطالعه بررسی اثر هشت هفته فعالیت مقاومتی بر استئوکلسین غیرکربوکسیله، آدیپونکتین و حساسیت به انسولین در زنان چاق بود.

روش بررسی: پژوهش کنونی به‌روش نیمه‌تجربی و نمونه‌گیری تصادفی، بر روی 20 نفر از زنان چاق باشگاه‌های ورزشی شهرستان آمل در خرداد 1393 انجام شد. برنامه تمرینی گروه تجربی شامل هشت هفته فعالیت مقاومتی و سه جلسه در هفته بود. نمونه‌های خون آزمودنی‌ها پس از 12 تا 14 ساعت ناشتایی جمع‌آوری شد.

یافته‌ها: نتایج نشان داد که فعالیت ورزشی مقاومتی بر سطوح استئوکلسین غیرکربوکسیله سرم (094/0P=) و حساسیت به انسولین (178/0P=) در زنان چاق افزایش غیرمعناداری داشت. با این وجود، گروه تجربی پس از فعالیت ورزشی مقاومتی به‌طور معناداری سطوح آدیپونکتین بالاتری (003/0P=) داشتند.

نتیجه‌گیری: فعالیت ورزشی مقاومتی می‌تواند سطوح استئوکلسین غیرکربوکسیله و ادیپونکتین سرم را در زنان چاق افزایش دهد. شاید بتوان گفت که این نوع فعالیت می‌تواند در هموستاز گلوکز موثر واقع شود.


منصوره قیومی، سهیلا امینی‌مقدم، حسن صفری، احمدرضا محمودزاده،
دوره 74، شماره 3 - ( 3-1395 )
چکیده

زمینه و هدف: سرطان دهانه رحم به‌دلیل دوره طولانی پیش از تهاجم، در دسترس بودن غربالگری مناسب، سرطان قابل پیشگیری شناخته شده است. پاپ‌اسمیر به‌عنوان یک روش انتخابی در این غربالگری می‌باشد. هدف از مطالعه بررسی سطح آگاهی وعملکرد زنان 65-20 سال در تهران نسبت به پاپ‌اسمیر بود.

روش بررسی: این مطالعه توصیفی- تحلیلی از فروردین تا شهریور 1394 در تهران انجام گشت. جامعه پژوهشی زنان 65-20 سال متاهل، بیوه، مطلقه، از مراجعه‌کنندگان به کلینیک زنان بیمارستان فیروزگر به‌عنوان بیمار یا همراه، در منطقه مرکز تهران، به‌صورت تصادفی انتخاب شدند. توسط فرد مصاحبه‌گر، پرسش‌نامه در اختیارشان قرار گرفت. با توزیع پرسشنامه و بررسی پاسخ‌های ایشان، آنالیز آماری روی پاسخ، نتایج استخراج گردید.

یافته‌ها: افرادی که به‌طور کامل به پرسش‌نامه پاسخ دادند، ۹۰ نفر بودند، 6/66% پاپ‌اسمیر را انجام داده بودند. ۴۰% از افراد پاسخ‌دهنده 39-30 سال سن داشتند و فقط 3% تحصیلات ارشد به بالا داشتند. نزدیک به ۸۰%، حداقل آشنایی با میزان سه از پنج را داشتند و افراد بین 39-30 سال، آگاهی نسبی بیشتری داشتند. بین متغیر آشنایی با پاپ‌اسمیر و تحصیلات (فرد و همسرش) ارتباط معناداری مشاهده شد (0001/0P<). تفاوت معناداری بین سطح آگاهی افراد خانه‌دار و شاغل مشاهده شد (05/0P<). بیشترین عامل عدم انجام پاپ‌اسمیر در افراد، خجالت بود. بیشترین عامل ترغیب‌کننده افراد به انجام تست، مربوط به اطلاعاتی بود که توسط پزشک به بیمار داده می‌شد.

نتیجه‌گیری: متغیر میزان آگاهی از پاپ‌اسمیر که بر اساس وزن‌دهی به پاسخ افراد، توسط افراد خبره انجام گردید، نشان داد که در سنین بالای ۳۹ سال، میزان این آگاهی در سطح سه از پنج قرار دارد که رضایت‌بخش نیست.


مریم اختری، مهدی کمالی، غلامرضا جوادی، سیده راضیه هاشمی،
دوره 74، شماره 4 - ( 4-1395 )
چکیده

زمینه و هدف: از مهمترین عوامل ابتلا به سرطان گردن رحم، ویروس پاپلیومای انسانی (HPV) است که با وارد کردن ژنوم خود به ژنوم میزبان، منجر به ضایعات پوستی و در مراحل شدیدتر، سرطان می‌شود. در این سرطان مانند دیگر سرطان‌ها، آنزیم تلومراز بیان بالایی دارد. تلومراز یک آنزیم رونوشت‌ بردار معکوس می‌باشد که از دو جزء پروتیین کاتالیتیکی به نام Human Telomerase Reverse Transcriptase (hTERT) و توالی RNA به نام hTR، تشکیل شده است. در این مطالعه میزان بیان ژن hTERT در این دو نوع رده سلولی بررسی گردید.

روش بررسی: این مطالعه تجربی (آزمایشگاهی) مرکز تحقیقات نانوبیوتکنولوژی دانشگاه بقیه‌الله تهران از خرداد ماه 1392 تا اردیبهشت 1393 مورد مطالعه قرار گرفت. به صورت شاهدی از نمونه‌های رده سلولی Caski و Hela استفاده شد که به ترتیب واجد HPV16 و HPV18 هستند. پس از کشت سلول‌ها، با تکنیک Real-time PCR، پس از نرمال‌سازی شرایط با کمک ژن بیان‌شونده دائمی Glyceraldehyde-3-phosphate dehydrogenase (GADPH)، میزان بیان ژن hTERT در دو رده سلولی بررسی شد.

یافته‌ها: طبق داده‌های نمودارهای Real-time PCR، بیان ژن hTERT در رده سلولی سرطانی Caski نسبت به Hela تفاوت آماری معناداری داشت، نتایج به‌دست آمده با استفاده از روش Student’s t-test، 0319/0P= را نشان داد. نمودارها در نرم‌افزار GraphPad Prism, version 5 (GraphPad Software, Inc., San Diego, CA, USA) نیز این نتایج را تأیید کرد.

نتیجه‌گیری: به منظور بررسی میزان بیان تلومراز، طراحی پرایمر اختصاصی برای تشخیص هردو رده ویروس سرطانی HPV16 و HPV18 ضروری به نظر می‌رسد. با این روش می‌توان از hTERT به منظور تشخیص سریع و دقیق‌تر نوع سرطان گردن رحم وابسته به HPV16 و یا HPV18 استفاده شود.


محبوبه شیرازی، فاطمه آزادی، مامک شریعت، شیرین نیرومنش، محمود شیرازی،
دوره 74، شماره 7 - ( 7-1395 )
چکیده

زمینه و هدف: شواهدی وجود دارد که به نقش استرس بر نتیجه بارداری اشاره کرده است. نگرانی مداوم در طول دوران بارداری موجب ترشح هورمون‌هایی می‌شود که سبب پیامدهای نامطلوب در بارداری می‌گردد. هدف پژوهش کنونی، بررسی اثربخشی آموزش مدیریت استرس در سه ماهه اول بارداری بر کاهش اضطراب زنان باردار مراجعه‌کننده به بیمارستان جامع زنان بود.

روش بررسی: این مطالعه یک کارآزمایی بالینی تصادفی همراه با پیش‌آزمون-پس‌آزمون بود که در بیمارستان یاس در سال 1393 و 1394 انجام شد. 75 زن باردار در سه ماه اول بارداری از نظر میزان اضطراب با استفاده از آزمون استاندارد اضطراب همیلتون ارزیابی شدند. در این آزمون نمرات 18 تا 25 به‌عنوان اضطراب خفیف، 35-25 اضطراب متوسط و نمرات بالاتر از 35 اضطراب شدید می‌باشد. بر این اساس، گروه اضطراب متوسط و شدید به‌عنوان گروه مداخله در کارگاه‌هایی تحت درمان روانشناختی قرار گرفتند. کارگاه شامل به‌کارگیری تکنیک ذهن آگاهی و مدیریت اضطراب بود. گروهی که اضطراب خفیف داشتند به‌عنوان گروه کنترل فقط مراقبت‌های پری‌ناتال بدون هرگونه مداخلات روانشناختی را دریافت کردند.

یافته‌ها: نمره اضطراب در هر دو گروه پس از انجام مداخلات روانشناختی کاهش پیدا کرد. به‌طوری که میانگین نمره اضطراب در گروه دارای اضطراب متوسط پیش از درمان 52/27 و پس از درمان 76/14 (001/0P<) و در گروه دارای اضطراب شدید 12/40 و پس از اتمام دوره درمانی 6/16 (0001/0P<) بود.

نتیجه‌گیری: با توجه به اهمیت سه ماه اول بارداری در فرایند رشد کودک و فراوانی اضطراب زنان باردار در این دوره حساس رشدی، می‌توان بیان داشت آموزش تکنیک‌های مقابله با استرس، بهبود کیفیت زندگی مادر را به‌همراه خواهد داشت.


فاطمه حیدری، محمد حسین حقیقی‌زاده، غلامعباس کایدانی، نگار کریمی بیرگانی،
دوره 76، شماره 2 - ( 2-1397 )
چکیده

زمینه و هدف: با توجه به شیوع روزافزون چاقی و افزایش شانس ابتلا به کم‌خونی فقر آهن در این افراد، مطالعه‌ی حاضر به بررسی ارتباط بین کمبود آهن با چاقی و التهاب ناشی از آن در دختران دانشجو پرداخت.
روش بررسی: این مطالعه مقطعی-توصیفی از اردیبهشت تا اسفندماه سال ۱۳۹۵ در دانشگاه علوم پزشکی اهواز بر روی ۱۷۰ دانشجوی دختر که به‌روش نمونه‏گیری تصادفی طبقه‏ای انتخاب شده بودند، انجام پذیرفت. سن ۳۵-۱۸ سال، داشتن سیکل قاعدگی منظم، عدم پیروی از رژیم خاص و مصرف نکردن هر نوع دارو یا مکمل رژیمی تأثیرگذار بر وضعیت آهن از شاخص‌های ورود به مطالعه بودند. اطلاعات عمومی و پرسشنامه‌ی فعالیت بدنی تکمیل و به منظور دریافت داده‌های مربوط به میزان دریافت غذایی، از پرسشنامه نیمه کمی بسامد خوراک استفاده گردید. نماگرهای آنتروپومتریک شامل وزن، قد، شاخص توده بدن، دور کمر به دور لگن و درصد چربی بدن اندازه‌گیری گردید. سپس شاخص‏های بیوشیمیایی مانند آهن، هموگلوبین، هماتوکریت، ترانسفرین، ظرفیت تام اتصال به آهن، فریتین و hs-CRP افراد نیز اندازه‏گیری شد.
یافته‌ها: سطح آهن سرم و غلظت هموگلوبین، ارتباط منفی معنا‏داری با نمایه‌ی توده بدن و غلظت hs-CRP داشت (به‌ترتیب ۰/۰۲۶=P و ۰/۰۱=P). ارتباط سطوح ترانسفرین و ظرفیت تام متصل شونده به آهن با شاخص دور کمر به دور لگن، مثبت و معنادار بود (به‌ترتیب ۰/۰۴۰=P و ۰/۰۳۴=P). همچنین ارتباط مثبت معنا‏داری بین چاقی و سطوح    hs-CRP مشاهده شد (۰/۰۱۴=P). بین سایر فاکتورها با تعاریف و درجات مختلف چاقی ارتباط معنا‏داری یافت نشد.
نتیجه‌گیری: چاقی و التهاب مزمن ناشی از آن، صرف‌نظر از دریافت غذایی آهن، می‏تواند در ایجاد کمبود آهن نقش داشته باشد.

منیژه جمشیدی، احمد نقیب‌زاده تهامی، الهام ملکی، وحیدرضا برهانی‌نژاد، حسنیه علیزاده، مهرداد فرخ‌نیا، سلمان دانشی،
دوره 76، شماره 3 - ( 3-1397 )
چکیده

زمینه و هدف: با توجه به اهمیت نقش میزان ید در بدن زنان باردار برای سلامت مادر و نوزاد این مطالعه با هدف تعیین و مقایسه غلظت ید ادراری در زنان باردار اجرا شد.
روش بررسی: مطالعه به‌صورت مقطعی توصیفی- تحلیلی بین فروردین ۱۳۹۳ تا خرداد ۱۳۹۴ در زنان باردار تحت پوشش واحدهای بهداشتی و درمانی شهرستان‌های کرمان و راور انجام شد. معیارهای ورود به این مطالعه بارداری و معیارهای خروج سابقه مصرف داروی خاص در این دوران و مبتلا به بیماری تیرویید و سابقه ابتلا به دیابت و فشار خون بود.
یافته‌ها: میانگین غلظت ید ادرار در شهرستان راور µg/L ۶۷/۴۱±۲۰۰/۲۱ و در شهرستان کرمان µg/L ۶۱/۱۹±۲۳۸/۷۹ برآورد شد (۰/۰۰۱P<). همچنین بین محل زندگی و غلظت ید ادراری زنان باردار ارتباط معنادار آماری وجود داشت (۰/۰۰۱P<).
نتیجه‌گیری: غلظت ید ادراری در زنان باردار شهرستان راور نسبت به شهرستان کرمان پایین‌تر است، محل زندگی می‌تواند در ارتباط با غلظت ید ادراری باشد.

عبدالرضا استقامتی، علی بادامچی، مهری نقدعلیپور، محمود فرامرزی، مرتضی حقیقی حسن‌آبادی، آذردخت طباطبایی،
دوره 76، شماره 8 - ( 8-1397 )
چکیده

زمینه و هدف: بیماری‌های منتقله جنسی از مهمترین و شایعترین انواع عفونت‌های انسانی است. اوره آپلاسما و مایکوپلاسما باکتری‌هایی هستند که در ایجاد اورتریت‌های غیرگونوکوکی و سایر اختلالات دستگاه ادراری- تناسلی مانند عفونت گردن رحم و بیماری التهابی لگن و ناباروری نقش مهمی دارند. مطالعه حاضر با هدف تعیین فراوانی اوره آپلاسما اوره آلیتیکوم و مایکوپلاسما ژنیتالیوم و ارزیابی عوامل خطر، مرتبط با عفونت در زنان باردار در بیمارستان حضرت رسول اکرم (ص) انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه تحلیلی- مقطعی، در مدت هشت ماه در سال ۱۳۹۴ (از اردیبهشت تا آذر ماه)، نمونه‌های ادرار از ۱۹۴ زن باردار مراجعه‌کننده به بخش زنان بیمارستان رسول اکرم (ص) در شهر تهران جمع‌آوری شد و نمونه‌ها با رعایت شرایط استریل به آزمایشگاه مرکز تحقیقات بیماری‌های عفونی کودکان بیمارستان رسول اکرم (ص) دانشگاه علوم پزشکی ایران ارسال شد و DNA از رسوب ادراری استخراج گردید و با روش PCR برای تشخیص عفونت مایکوپلاسمایی قرار گرفت.
یافته‌ها: فراوانی ادراری مایکوپلاسما ژنیتالیوم، اوره آپلاسما اوره آلیتیکوم و عفونت همزمان هر دو ارگانیسم به ترتیب ۵/۶% و ۱۱/۲% و ۲/۶% بود و بین ابتلا به عفونت مایکوپلاسما ژنیتالیوم و ابتلا به عفونت اوره آپلاسما اوره آلیتیکوم، ارتباط معنادار آماری دیده شد. سابقه مثبت سقط جنین با افزایش ابتلا به هر دو عفونت ارتباط آماری معنادار داشت. با افزایش سن بارداری فراوانی مایکوپلاسما ژنیتالیوم کمتر شد. همچنین سابقه بیماری‌های منتقله جنسی با ابتلا به اوره آپلاسما اوره آلیتیکوم رابطه داشت.
نتیجه‌گیری: وجود ارگانیسم‌های اوره آپلاسما اوره آلیتیکوم و مایکوپلاسما ژنیتالیوم در زنان باردار، یکی از علل سقط جنین بود.

آزیتا فتح‌نژاد کاظمی، سپیده حاجیان، مهرانگیز ابراهیمی-ممقانی، مهدی خبازخوب،
دوره 76، شماره 10 - ( 10-1397 )
چکیده

اتخاذ سبک زندگی ارتقاء دهنده سلامت، استراتژی مهمی برای دستیابی به پیامدهای مطلوب بارداری و موثر بر سلامت آینده مادر و فرزند اوست. داده‌های این مطالعه با جستجوی پیشرفته در پایگاه‌های اطلاعاتیIranmedex, Magiran, SID, IranDoc, PubMed, Google Scholar, Web of Science, Scopus به‌دست آمد. مقالاتی که دارای متن کامل بودند، با استفاده از کلید واژه‌های "رفتارهای ارتقاء دهنده سلامت یا سبک زندگی و بارداری" برای مقالات فارسی و معادل آن‌ها در مش برای مقالات انگلیسی با محدودیت زمانی ۲۰۱۰ تا اواسط ۲۰۱۷ گردآوری شد. از ۳۲۴۷ مقاله به‌دست آمده، پس از غربالگری اولیه و ارزیابی منابع، مقالات با طراحی مشاهده‌ای و کیفی که شامل چهار مقاله فارسی و ۲۵ مقاله انگلیسی بود، وارد مطالعه شدند. مرور مطالعات حاکی از آن بود که نخست زنان طی بارداری به‌دلیل ترس از سلامت جنین، انگیزه بالایی برای اتخاذ رفتارهای بهداشتی دارند، اما عوامل فردی مانند نداشتن زمان و عدم آگاهی کافی درباره بارداری و عملکردهای مرتبط با سلامت، عوامل اجتماعی شامل مشکلات سیستم بهداشتی و عوامل فرهنگی، مانعی برای اتخاذ چنین رفتارهایی ذکر شده‌اند. دوم، عواملی همچون سن، تحصیلات، باورهای فردی، عوامل مرتبط با بارداری مانند حاملگی پرخطر و عوامل محیطی از جمله حمایت‌های اجتماعی و عملکرد سیستم بهداشتی برای پرداختن به رفتارهای مرتبط با سلامت نقش مهمی دارند. می‌توان گفت برای افزایش توان بالقوه زنان باردار در جهت اتخاذ رفتارهای سالم، تغییر رویکرد سیستم بهداشتی و توجه به تعیین کننده‌های اجتماعی سلامت ضرورت چشمگیری داشته و جهت انجام مداخلات لازم انجام مطالعات کیفی و دارای طراحی مناسب برای بررسی عمیق موضوع در پس زمینه فرهنگی توصیه می‌شود.

محسن شجاع، محدثه سلیمانی، مریم عامریان، نیلوفر اسبقی‌پور، پیمان حجازی،
دوره 77، شماره 2 - ( 2-1398 )
چکیده

زمینه و هدف: با افزایش روزافزون کاربرد پرتو ایکس در تشخیص بیماری‌ها، احتمال پرتوگیری جنین در افراد باردار نیز افزایش می‌یابد. هدف از این مطالعه بررسی میزان رعایت اصول حفاظتی و قانون ۱۰ روز در تصویربرداری از زنان مستعد بارداری است. 
روش بررسی: این مطالعه مقطعی از تیر تا مهر ۱۳۹۶ در مراکز تصویربرداری دانشگاه علوم پزشکی سمنان انجام شد. ابتدا از بیماران در خصوص اطلاع‌رسانی پرتوکاران در خصوص قانون ۱۰ روز، پرسش شد. سپس  پرسشنامه‌ای در اختیار پرتوکاران قرار گرفت. همچنین وجود کاردستور حفاظتی نیز تعیین شد.
یافته‌ها: پرسش از بیماران در خصوص باردار بودن به میزان ۱۹% انجام نشد که ارتباط معناداری با مجرد بودن بیماران نداشت (۰/۰۰۰۴=P). همچنین میانگین نمره میزان آگاهی پرتوکاران ۰/۹۶±۱۴/۲۱ به‌دست آمد که ارتباط معناداری با سابقه کاری و محل خدمت و میزان تحصیلات آنان نیز نداشت (۰/۰۹=P). از طرفی در نیمی از مراکز کاردستور‌های مکتوب موجود نبود. 
نتیجه‌گیری: اصول حفاظت پرتو و قانون ۱۰ روز در رادیوگرافی از زنان مستعد بارداری، به میزان مطلوبی انجام شد.

فهیمه قطبی‌زاده وحدانی، مریم دلدار پسیخانی، تهمینه اعزازی، زهرا پناهی،
دوره 77، شماره 3 - ( 3-1398 )
چکیده

زمینه و هدف: نگاه حرفه‌ای به‌مقوله آموزش با توجه به رشد فزآینده دانش فنی آموزش در حیطه آموزش پزشکی ضروری می‌باشد. هدف این مطالعه بررسی اثر آموزش به‌شیوه تئوریک و سمیولوژیک مباحث کف لگن در آموزش دستیاران رشته جراحی زنان و زایمان در دانشگاه علوم پزشکی تهران است.
روش بررسی: پژوهش کنونی در ۶۶ نفر از دستیاران تخصصی رشته زنان و زایمان سال سوم و چهارم دانشگاه علوم پزشکی تهران در اسفند ۱۳۹۵ تا فروردین ۱۳۹۶ انجام شد. ابزار گردآوری داده‌ها شامل یک پرسشنامه، شامل ۱۹ سوال چهار گزینه‌ای در مورد مبحث آناتومی کف لگن بود. ابتدا پرسشنامه‌ها تحت عنوان آزمون پیش‌آزمون در اختیار دستیاران بالینی قرار گرفت، سپس کلاس آموزشی تئوری و عملی آناتومی کف لگن توسط اساتید و دستیاران فوق تخصصی گروه کف لگن برگزار شد و در پایان کلاس‌ها دوباره پرسشنامه‌های پیش‌آزمون قرار گرفت و میزان پاسخ‌گویی سوالات پیش و پس از آموزش مورد آنالیز قرار گرفت.
یافته‌ها: از مجموع ۶۶ نفر، ۳۰ نفر در پیش‌آزمون و ۶۶ نفر در پس‌آزمون شرکت کرده بودند. میانگین نمره دستیاران بالینی زنان در مبحث آناتومی کف لگن پیش از مداخله ۷/۱۴±۵/۳۸۸ و پس از مداخله ۲/۱۸۱±۱۲/۵۷ بود (۰/۰۰۱P=). اختلاف میانگین‌ها پیش و پس از آموزش در تمامی سطوح از نظر آماری تفاوت معنادار داشت. نمرات کلی آگاهی در پس‌آزمون، به‌صورت معنادار آماری (۰۵/۰P<) نسبت به پیش‌آزمون افزایش یافت.
نتیجه‌گیری: با توجه به یافته‌های پژوهش، می‌توان بیان کرد آموزش به‌شیوه تئوری و سمیولوژیک مبحث آناتومی کف لگن در آموزش دوره دستیاری تخصصی رشته زنان و زایمان سبب افزایش دانش و آگاهی آن‌ها شد.

شهربانو کیهانیان، نفیسه کوچکی، مجید پویا، مریم ذاکری حمیدی،
دوره 77، شماره 8 - ( 8-1398 )
چکیده

زمینه و هدف: سرطان پستان شایعترین سرطان زنان و مهمترین عامل مرگ ناشی از سرطان در زنان سراسر دنیاست که در ایران ۱۷% کل سرطان‌های زنان را به خود اختصاص داده و همچنان در رتبه اول قرار دارد. این مطالعه به منظور بررسی عوامل مرتبط با درگیری غدد لنفاوی زیربغل در زنان مبتلا به سرطان پستان انجام شده است. 
روش بررسی: این مطالعه مقطعی از فروردین ۱۳۹۱ تا اسفند ۱۳۹۳ روی ۱۶۷ زن مبتلا به سرطان پستان در بیمارستان‌های شهید بهشتی بابل، شهید رجایی تنکابن و امام سجاد (ع) رامسر انجام شده است.
یافته‌ها: میزان درگیری غدد لنفاوی زیربغلی، ۷۰/۱% بود. متوسط سن بیماران، ۱۱/۶۲±۴۹/۶۴ سال بود. شایعترین گروه سنی، ۴۹-۴۰ سال بودند که بیشترین درگیری غدد لنفاوی (۲۴%) را داشتند. میانگین اندازه تومور cm ۳/۳۹ بود که بیشتر بیماران توموری با اندازه cm ۵-۲ () داشتند. تمام بیماران با اندازه تومور بالای cm ۵ ()، درگیری غدد لنفاوی داشتند. شایعترین نوع پاتولوژی تومور و درجه بافت‌شناسی، به‌ترتیب کارسینوم داکتال مهاجم (۹۳/۴%) و درجه ۲ (۵۲/۱%) بوده است. ۸۵/۱% از بیماران با درجه ۳ بیشترین درگیری غدد لنفاوی را داشتند. ۲۲/۲% از بیماران با تهاجم عروقی، درگیری غدد لنفاوی زیربغلی داشتند. ۶۳% تومورها هر دو گیرنده استروژن و پروژسترون را داشتند. درگیری غدد لنفاوی با اندازه (۰/۰۳۱=P)، نوع (۰/۰۰۷=P) و درجه بافت‌شناسی تومور (۰/۰۱۱=P)، گیرنده استروژن (۰/۰۰۸=P)، گیرنده پروژسترون (۰/۰۳۸=P) ارتباط آماری معناداری داشت. 
نتیجه‌گیری: درگیری غدد لنفاوی زیربغلی با اندازه تومور، نوع تومور، درجه بافت‌شناسی و وضعیت گیرنده‌های استروژن و پروژسترون مرتبط بود. درحالی‌که با سن و وضعیت توأم گیرنده‌های استروژنی و پروژسترونی ارتباط معناداری نداشت.

محمدرضا چشم‌یزدان، رضا دهنویه، موسی بامیر، آتوسا پورشیخعلی، سمیه نوری حکمت،
دوره 77، شماره 8 - ( 8-1398 )
چکیده

زمینه و هدف: جایگاه هر حوزه موضوعی در تولیدات علمی می‌تواند نشان‌دهنده توانمندی عملکرد علمی آن حوزه باشد. از آن‌جایی که زنان و زایمان یکی از مهمترین رشته‌های بالینی در حوزه علوم‌پزشکی است، از این‌رو این مطالعه با هدف بررسی وضعیت تولیدات علمی حوزه زنان و زایمان پیش و پس از طرح تحول نظام سلامت انجام شده است.
روش بررسی: این مطالعه علم‌سنجی که از سال ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۷ در مقالات ایرانی از دیدگاه شاخص‌های تعداد مدارک تولیدی، تعداد استنادات دریافتی، میزان استناد به هر مقاله و شاخص H، حوزه زنان و زایمان که براساس پایگاه Web of Science انجام شده است.
یافته‌ها: میانگین میزان استناد به هر مقاله، تعداد مدارک و تعداد استنادات در ۵ سال پیش از طرح تحول نظام سلامت،  به‌ترتیب برابر با ۱۰/۴۴، ۱۹۶/۶ و ۱۷۵۰/۶ و در ۵ سال پس از اجرای طرح، برابر با ۳/۸۹، ۲۸۲/۶ و ۱۰۳۱/۴ می‌باشد. همچنین در حوزه، زنان و زایمان، میزان همکاری جهانی پیش و پس از طرح تحول سلامت، به‌ترتیب برابر با ۱۳/۰۶ و ۱۳/۲۵ می‌باشد. رمضانی تهرانی با ۱/۹۱ پرتولیدترین نویسنده و دانشگاه علوم پزشکی تهران با ۲۳/۷۷% بالاترین سازمان تولیدکننده و موضوع زنان و زایمان با ۶۶/۸۸% بیشترین سهم تولیدات علمی این حوزه را پوشش داده است.
نتیجه‌گیری: یافته‌ها نشان می‌دهد، تولیدات علمی حوزه زنان و زایمان، از لحاظ کمیت (تعداد مدارک) پس از طرح تحول نظام سلامت روندی رو به رشدی داشته، اما از نظر کیفیت (استناد، شاخص H) رو به کاهش است. همچنین همکاری‌های جهانی پس از طرح تحول نظام سلامت افزایش یافته است و بیشترین همکاری این حوزه با کشور آمریکا و کمترین با کشورهای آسیایی بوده است.


صفحه 1 از 2    
اولین
قبلی
1
 

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb