10 نتیجه برای سایتوکین
محمد فرهادی، آذردخت طباطبایی، مهدی شکرابی، ثمیله نوربخش، محمود خطیب، شیما جوادی نیا،
دوره 69، شماره 9 - ( 9-1390 )
چکیده
800x600 Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4
زمینه و هدف: مطالعات زیادی در مورد
نقش سیستم ایمنی بهعنوان زمینهساز ایجاد پولیپ بینی در دست اجرا است. بهمنظور
بررسی عملکرد احتمالی سلولهای Th1 (T-Helper 1) و Th2 (T-Helper 2) در تشدید
بیماری و یا القا با زمینه آلرژی و بیماران پولیپوز در این مطالعه ژنهای سایتوکینی
دخیل در دو گروه مبتلا به پولیپ بینی آلرژیک و غیر آلرژیک بررسی شد.
روش بررسی: 75 بیمار مبتلا به پولیپ بینی با
میانگین سنی بیماران 38 سال (از 18 تا 81 سال) مورد مطالعه قرار گرفتهاند. از این
بیماران تست غلظت تام IgE (Immunoglobin E) سرم و IgE اختصاصی سرم و تست جلدی جهت تایید دو گروه آلرژیک (38 نفر) و غیر
آلرژیک (37 نفر) انجام شد. بهمنظور ارزیابی همبستگی احتمالی واکنشهای آلرژیک در
مجاری تنفسی فوفانی و پولیپ بینی بروز این ژنها با روش Reverse
Transcriptase-Polymerase Chain Reaction (RT-PCR) بررسی گردید.
یافتهها: فراوانی بروز ژنهای سایتوکینهای اینترفرون گاما (5/39%
در مقابل 2/16%، 30/0P=) و اینترلوکین 4 (7/44% در مقابل 9/18%، 02/0P=) در بیماران
آلرژیک بیشتر از غیر آلرژیک مشاهده گردید. بروز ژن سایتوکینهای اینترلوکین-10،
اینترلوکین-12 فراکسیونهای P40 و P35 بین دو گروه اختلاف معنیدار آماری نداشت.
نتیجهگیری: این تحقیق نشان میدهد که عدم
تعادل بین سلولهای Th1 و Th2 نقش مهمی در پاتوفیزیولوژی پولیپ بینی دارد.
بنابراین اگرچه پولیپ بینی یک بیماری با اتیولوژیهای مختلف است ولی التهاب مزمن
مداوم عامل اصلی در ایجاد آن محسوب میشود.
زهرا اطاعتی، راضیه معظمی گودرزی، فرشته کلهری، سید علیرضا سبحانی، مهرداد صولتی، آذین علوی، سعید حسینی تشنیزی، نادره نادری،
دوره 70، شماره 1 - ( 1-1391 )
چکیده
Gestational زمینه و هدف: دیابت شیرین شامل گروهی از اختلالات متابولیک شایع ازجمله دیابت حاملگی
است که وجه اشتراک آ نها در فنوتیپ هیپرگلیسمی م یباشد. در سال های اخیر جهت Diabetes Mellitus (GDM)
یافتن اتیولوژی دیابت حاملگی مطالعات جدیدی انجام شده است که فعالیت مزمن سیستم ایمنی در مقابله با
عفونت ها (و نه خود ایمنی) را از مه مترین عوامل تغییر متابولیسم بدن و عامل ایجاد دیابت حاملگی می دانند. این
مطالعه با هدف یافتن پاسخ به تعدادی از مجهولات موجود در ارتباط سیستم ایمنی و دیابت حاملگی به مقایسه
و آنتی بادی های مربوط به هر زیرگروه در افراد Th1/Th2 (T helper1/T helper سطوح سایتوکین های زیرگروه های ( 2
و زنان باردار سالم پرداخته است. روش بررسی: Gestational Diabetes Mellitus (GDM) مبتلا به دیابت حاملگی
این مطالعه، مطالعه ای مقطعی بود که بر روی 90 زن در محدوده سنی باروری در دو گروه مورد شامل 45 زن مبتلا
به دیابت حاملگی و گروه شاهد شامل 45 زن باردار سالم انجام شد. فاکتورهای ایمونولوژیک شامل اینترفرون گاما
و IgG3 ،IgG2 ،IgG1 ،IgE و آنتی بادی های TGF فاکتور رشد ،IL- اینترلوکین دوازده 12 ،IL- اینترلوکین ده 10 ،IFNγ
اندازه گیری و داده ها مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافت هها: در میان 90 زن مورد مطالعه میانگین سنی IgG4
،IL-10) Th 27 به دست آمد. سطوح سایتوکین های سرمی وابسته به زیرگرو ههای 1 / 32 و بارداران سالم 9 / بیماران 5
بین گروه شاهد و مورد تفاوت (IgG و 4 IgG3 ،IgG2 ،IgG1 ،IgE) و آنتی بادی های مربوطه (IFNγ ،TGFβ ،IL-12
و آنتی بادی های مربوط به هر Th1/Th نتیج هگیری: تغییر بالانس سایتوکین ها 2 .(P>0/ معنی داری وجود نداشت ( 05
نقش ندارد و به عنوان اندیکاتور تشخیصی بیماری کاربرد ندارد.
سپیده مرادخانی، محمدمهدی محمدی، حمید دانشور، نسرین بازرگان هرندی، محمدرضا بانشی،
دوره 70، شماره 10 - ( 10-1391 )
چکیده
زمینه و هدف: درماتیت آتوپیک یکی از رایجترین بیماریهای پوستی مزمن، التهابی و خارشدار بین اطفال میباشد. تاثیر قطعی مواد موجود در شیر مادر در پیشگیری از انواع بیماریهای التهابی (همچون درماتیت آتوپیک) مورد بحث است. هدف از این مطالعه، اندازهگیری غلظت سایتوکینهای اینترفرون- گاما، فاکتور نکروز تومور- آلفا، اینترلوکین- 13 و اینترلوکین- 4 در شیر مادر و رابطهی آنها با درماتیت آتوپیک در شیرخواران بود.
روش بررسی: نمونههای مورد از شیر مادران دارای شیرخوار مبتلا به درماتیت آتوپیک انتخاب گردیدند. همزمان با آن نمونههای کنترل از شیر مادران دارای شیرخوار غیر مبتلا به درماتیت آتوپیک (یا هرگونه بیماری آلرژیک دیگر) انتخاب شدند. غلظت سایتوکینهای التهابی و ضدالتهابی ذکر شده موجود در شیر مادر با تکنیک الایزا اندازهگیری شد. اطلاعات دموگرافیک با استفاده از یک فرم جمعآوری اطلاعات اخذ گردید. همچنین، شدت بیماری بر اساس شاخص (SCORAD) Scoring Atopic Dermatitis تعیین شد. ارتباط متغیرها نیز مورد آنالیز قرار گرفت.
یافتهها: بر اساس نتایج آزمون Unpaired t-test، غلظت سایتوکینهای IFN-γ و IL-13 بهطور معنیداری در گروه مورد افزایش داشت (به ترتیب 04/0P= و 02/0P=). اما، در آزمون رگرسیون لجستیک، تنها اثر IFN-γ، روی افزایش شانس ابتلا به بیماری در گروه مورد، از نظر آماری معنیدار شد (02/0P=).
نتیجهگیری: غلظت سایتوکینهای IFN-γ،IL-13 و IL-4 در شیر مادران دارای شیرخوار مبتلا به درماتیت آتوپیک افزایش مییابد و در مقابل، غلظت سایتوکین TNF-α در شیر مادران دو گروه یکسان است. البته، شانس ابتلا به درماتیت آتوپیک، با افزایش 10 واحد در غلظت IFN-γ (برحسب pg/mL)، بهمیزان 49% افزایش مییابد.
محمد فرهادی، آذردخت طباطبایی، مهدی شکرآبی، ثمیله نوربخش، محمدرضا شکراللهی، شیما جوادینیا، محمود فرامرزی،
دوره 71، شماره 1 - ( 1-1392 )
چکیده
زمینه و هدف: سایتوکینها در تنظیم ایجاد التهاب و بیماریهای التهابی نقش دارند. هیپرتروفی آدنویید و لوزهها از جمله علل بیماریهای سیستم تنفسی فوقانی کودکان است که متعاقب با عفونتهای ویروسی و باکتریال مزمن موجب محدودیت و انسداد مجاری تنفسی فوقانی میگردد. بهنظر میرسد تولید و ترشح سایتوکینهای التهابی در بافت التهابی مجاری تنفسی فوقانی در تشدید این عوارض تاثیر بهسزایی دارد. در این بررسی بهمنظور ارزیابی تغییرات التهابی و ترشح سایتوکینها در مجاری تنفسی فوقانی، از لنفوسیتهای لوزهها بعد از عمل آدنوتونسیلکتومی استفاده شده و میزان این سایتوکینها در بافت لوزه با سلولهای تکهستهای خون محیطی مقایسه شده است.
روش بررسی: در این مطالعه، مایع رویی کشت سلولی 37 بیمار یک تا 12 ساله تحت آدنوتونسیلکتومی، از نظر میزان IFN-γ، TNF-α، IL-1، IL-6 و IL-18 اندازهگیری شد و با سایتوکینهای مترشحه از سلولهای تکهستهای خون محیطی (PMBC) این بیماران مقایسه گردید.
یافتهها: نتایج نشان میدهد که مقادیر اینترفرونگاما و اینترلوکین هشت در بیماران مورد مطالعه به تفکیک بافت آدنویید و سلولهای تکهستهای خون محیطی و همچنین میزان اینترفرون گاما، اینترلوکین یک و اینترلوکین هشت بین بافت لوزه و سلولهای تکهستهای خون محیطی متفاوت بوده و از نظر آماری قابل توجه است ولی TNF نزدیک به معنیدار آماری است و همبستگی بین دادههای اینترلوکین شش در خون و بافت معنیدار است (02/0P=).
نتیجهگیری: در بیماران با هیپرتروفی لوزهها نقصان در فعالیت لنفوسیتی از طریق کاهش تولید سایتوکینهای التهابی روند مقابله با عوامل عفونی و بیگانه را باعث میگردد. احتمالاً هیپرتروفی برگشتناپذیر بافت لوزهها پدیده نهایی این پروسه خواهد بود.
صدیقه بهرامی مهنه، سید علیرضا مهدویانی، نیما رضایی،
دوره 72، شماره 5 - ( 5-1393 )
چکیده
آسم، بیماری التهابی مزمن مجرای هوایی، با تحریکپذیری بیش از حد و انسداد مجرای هوایی مرتبط است. آسم حدود 300 میلیون نفر را تحت تاثیر قرار داده است، ارزیابی میشود تا سال 2025 به 400 میلیون نفر برسد. شیوع در کودکان 20-15% و بزرگسالان 10-5% است، هنوز روندی افزایشی دارد. التهاب نقش اساسی در پاتوفیزیولوژی آسم ایفا میکند، با واکنش انواع سلولهای ایمنی و مدیاتورهای مختلف منجر به التهاب برونش و انسداد مجرای هوایی و تظاهرات بالینی سرفه، خسخس سینه و کوتاهی تنفس میشود. در آسم بهعنوان اختلالی هتروژن، سلولهایی همچون Th1, Th2, Th17، Treg، نوتروفیلها، ماکروفاژها، سلولهای دندریتیک، اپیتلیال و سلولهای عضله صاف راههوایی سایتوکینهای مرتبط با بیماری را تولید میکنند که افزایش سطحشان در نمونههای بالینی و مدلهای موشی آسم مشخص شده است.
سلولهای التهابی با ترشح سایتوکینهای التهابی و پیشالتهابی مثل TNFα, IL-1, IL-6 و سایتوکینهای تیپ دو از سلولهای TCD4+ مثل IL-4, IL-5, IL-9, IL-13 در آسم آلرژیک نقش دارند. فاکتورهای رشد مثل GM-CSF, PDGF در ترمیم بافتی ریه و کموکینهایی مثل MPC-1، RANTES و MIP-1 و ائوتاکسین و گیرندههایشان مثل CCR3, CCR4 در فراخوانی سلولهای التهابی گردشی به مجرای هوایی بیماران آسماتیک نقش دارند.
از رویکردهای جدید درمانی، آنتیسایتوکین درمانی با آنتیبادیهای بلوکهکننده مثل IL-4, IL-5, IL-9 میباشد که فراخوانی سلولهای التهابی به مجرای هوایی و ترمیم مجرای هوایی را کاهش میدهد.
رضا حبیبیان، نوروز دلیرژ، امیر عباس فرشید،
دوره 73، شماره 5 - ( 5-1394 )
چکیده
زمینه و هدف: آسم آلرژیک یک بیماری التهابی سیستم تنفسی میباشد. تجویز گلوکوکورتیکواستروییدها جهت کاهش علایم این بیماری رایج میباشد. هدف از این پژوهش ارزیابی اثر تجویز سلولهای بنیادی مزانشیمی مغز استخوان بر روی مکانسیمهای اصلی ایجاد التهاب در مدل آسم آلرژیک موش بود.
روش بررسی: این پژوهش مدل حیوانی، بر روی موشهای سوری نژاد خالص خریداریشده از انستیتو پاستور ایران و در پژوهشکده زیست فناوری دانشگاه ارومیه از مرداد 1393 تا اسفند 1393 بهانجام رسید. جهت ایجاد آسم آلرژیک، حساسسازی در موشها توسط تجویز آلبومین سفیده تخممرغ انجام شد. سلولهای بنیادی از مغز استخوان موشها جداسازی شد. برای برداشت نمونه موشها کشته شده و نمونه خون، مایع شستشوی ریه و طحال دریافت گردید.
یافتهها: تجویز سلولهای بنیادی مزانشیمی موجب کاهش تعداد کل سلولها از 7/22±6/176 به 6/3±2/44 (019/0P=) و ائوزینوفیلهای مایع شستشوی ریه از 3/18±2/132 به 2/4±9/43 (033/0P=) گردید و سبب کاهش IgE از 1/46±4/374 به 5/21±2/130 (002/0P=) شد. با تجویز سلولهای بنیادی مزانشیمی سایتوکینهای سلول Th2 (IL-4 از 2/6±3/65 به 9/2±4/31 (004/0P=) و IL-5 از 8/21±6/129 به 7/4±6/48 (005/0P=) کاهش یافته، سایتوکین سلول Treg (TGF-β از 5/3±8/30 به 9/7±4/80 (008/0P=) افزایش داشته و سایتوکین سلول Th1 (IFN-γ از 6/33±9/384 به 3/54±2/539 (039/0P=) افزایش نشان داد.
نتیجهگیری: تجویز سلولهای بنیادی مزانشیمی تاثیر مهارکنندگی بر التهاب ناشی از آسم آلرژیک در مدل موش داشته و میتواند بهعنوان یک راهکار درمانی موثر در درمان آسم آلرژیک بررسی شود.
شیده نمازی، وحید ضیایی، نیما رضایی،
دوره 73، شماره 6 - ( 6-1394 )
چکیده
بیماری لوپوس اریتماتوی سیستمیک (SLE) یک بیماری مزمن خود ایمنی است که با التهاب عروق و بافتهای همبند خود را نشان میدهد و تقریبا تمام بافتهای مختلف بدن را مانند پوست، قلب، کلیهها و سیستم عصبی مرکزی را درگیر مینماید. به نظر میرسد که نقص اساسی در SLE اختلال عملکرد لنفوسیت T در کنترل لنفوسیت Bباشد که که منجر به فعال شدن لنفوسیتهای B پلیکلونال و تولید مقدار زیادی از اتوآنتیبادی در برابر اجزای هستهای و سیتوپلاسمی میشود. این اتوآنتیبادی میتواند بافتهای مختلف را بهطور مستقیم یا بهعنوان یک نتیجه از رسوب کمپلکس ایمنی آسیب رساند. عوامل مختلفی چون عوامل محیطی، اجزای ژنتیکی و اختلالات ایمونولوژیکی در پاتوژنز SLE دخالت دارند. بهنظر میرسد که عوامل ایمونولوژیکی نقش مهمی در SLE داشته باشند. سایتوکین واسطه پروتیینی است که نقش مهمی بهعنوان تنظیم کننده پاسخ ایمنی ذاتی و تطبیقی در برابر عوامل میکروبی و یا خود آنتیژنهای بازی میکند. اگرچه اثرات دقیق سایتوکینها در بیماریهای خود ایمنی مانند لوپوس هنوز مشخص نیست، مطالعات انجام شده در هر دو مدل حیوانی لوپوس و بیماران مبتلا به SLE تعدادی از مسیرهای سایتوکین را نشان میدهد که در روند بیماری مهم هستند. از این میان به نقش فاکتور فعالکننده سلول B (BAFF) و لیگاند القایی تکثیر (APRIL)، TNF-α، IFN-α، IFN-γ، اینترلوکین (IL) 23، IL-17، IL-10، IL-6، IL-21، اشاره کرد. در این مقاله نقش سایتوکینها و ژنهای کدکننده آنها توضیح داده شده است و کاربردهای درمانی نیز به اختصار بیان شده است.
محمد مرادی، کامران عطاردی، مهشید محمدیپور، کامران موسوی حسینی،
دوره 76، شماره 6 - ( 6-1397 )
چکیده
زمینه و هدف: پروتیین ترومبوپویتین یک سایتوکین مهم است که در تنظیم تکثیر سلولهای بنیادیخونساز و تمایز مگارکاریوسیتها دخیل است. بهدلیل مقدار اندک این پروتیین در خون، در بسیاری از مراکز بیوتکنولوژی این پروتیین بهصورت نوترکیب تولید میشود. هدف از این مطالعه همسانهسازی و بیان ژن این پروتیین بود.
روش بررسی: این مطالعه تجربی آزمایشگاهی در مرکز تحقیقات انتقال خون تهران، از مرداد ۱۳۹۵ تا شهریور ۱۳۹۶ انجام گرفته است. سلولهای رده سلولی HepG2 کشت و از آنها RNA جهت الگوی سنتز cDNA استخراج شد. cDNA بهعنوان الگوی واکنش PCR با استفاده از پرایمرهای طراحی شده قرار گرفت و توالی رمزکنندهی دُمین (Domain) عملکردی ترومبوپویتین جداسازی و وارد پلاسمید pET32 شد. وکتور نوترکیب با استفاده از روش ختم زنجیره توالییابی و سپس وکتور نوترکیب به سویهی بیانی رزتاگامی تلقیح شد. القای بیان پروتیین با استفاده از مقادیر مناسب Isopropyl β-D-1-thiogalactopyranoside (IPTG) انجام گرفت. باکتری بیانکننده تهیه شده، تحت آزمون وسترن بلات قرار گرفت.
یافتهها: با خوانش توالی وکتور نوترکیب، حضور توالی ژن ترومبوپویتین تایید شد. القای بیان، ارزیابی پروتیین کل سلول حاکی از بیان پروتیین هدف بهصورت محلول در فضای سیتوپلاسمی بود. جایگاه قرارگیری باندهای مربوط به توالی مورد انتظار در ژل پلیآکریل آمید و واکنش انجام گرفته با آنتیبادیهای آنتیهیستگ در وسترن بلات گویای درستی بیان پروتیین هدف بود.
نتیجهگیری: باکتری رزتاگامی توانایی بیان پروتیین نوترکیب ترومبوپویتین را بهصورت محلول دارد. با این روش میتوان با استفاده از سیستم پربازده باکتریایی، پروتیین نوترکیبی تولید نمود که بهصورت انکلوزیونبادی نبوده و مستلزم مراحل بازپردازی نمیباشد.
شقایق حقجوی جوانمرد، سید علی سنبلستان، کیان حشمت،
دوره 77، شماره 3 - ( 3-1398 )
چکیده
زمینه و هدف: یکی از مکانیسمهای احتمالی در فیزیوپاتولوژی میگرن التهاب نوروژنیک است که در مطالعات پیشین با تغییراتی که در میزان انواع فاکتورهای التهابی مانند اینترلوکینها، مولکولهای چسبندگی و واکنشگرهای فاز حاد انجام شده است، وجود آن مطرح گردیده است. از طرفی، یکی از عملکردهای مهارکنندههای آنزیم مبدل آنژیوتانسین (Angiotensin converting enzyme inhibitors, ACEIs) فعالیت ضد التهابی آنها میباشد. هدف از انجام این مطالعه بررسی اثر انالاپریل در وضعیت سایتوکینهای پیشالتهابی فاکتور نکروز تومور آلفا(α(Tumor necrosis factor α, TNF و پپتید مرتبط با ژن کلسیتونین (Calcitonin gene-related peptide, CGRP) در بیماران مبتلا به میگرن بود.
روش بررسی: در این کارآزمایی بالینی تصادفیشده دوسوکور با کنترل دارونما، تجویز mg ۱۰ انالاپریل در روز در مقایسه با دارونمای همسان در ۴۰ نفر بیمار مبتلا به میگرن بدون اورا (۲۱ نفر در گروه مداخله و ۱۹ نفر در گروه شاهد) مراجعهکننده به درمانگاههای مغز و اعصاب دانشگاه علوم پزشکی اصفهان از خرداد ۱۳۹۰ تا مرداد ۱۳۹۱، با میانگین سنی ۱/۸۲±۳۴/۴۲ سال برای ۲ ماه انجام گرفت. میزان TNFα و CGRP، در تمام بیماران در ابتدای مطالعه پیش از شروع درمان و ۲ ماه پس از آن اندازهگیری شد.
یافتهها: TNFα در گروه مورد پس از درمان با انالاپریل کاهش یافته (۰/۰۰۱P=) درحالیکه هیچ تغییر چشمگیری در گروه کنترل وجود نداشت (۰/۷۶۹P=). غلظت CGRP هیچ تفاوت قابلتوجهی پیش و پس از مداخله در گروه تحت مداخله با دارو و شاهد نداشت (۰/۷۹۵P= و ۰/۷۰۸P=).
نتیجهگیری: انالاپریل میتواند در بهبود وضعیت التهابی بیماران مبتلا به میگرن از طریق کاهش برخی از عوامل پیشالتهابی موثر باشد.
مهناز صفری، پونه رحیمی، اکرم سادات طباطبایی بفروئی،
دوره 81، شماره 8 - ( 8-1402 )
چکیده
زمینه و هدف: شناخت فرآیندهای پیچیده سیستم ایمنی در مقابله با عفونت کووید-19 که احتمالاً مربوط به پلیمورفیسم در ژنهای سایتوکین و کموکاین است، میتواند وضعیت پیشالتهابی بیماران را توضیح دهد. بنابراین در تحقیق حاضر همبستگی بین میزان فراوانی پلیمورفیسمهای تکنوکلئوتیدی در ژن پیشالتهابی IFNAR2 با شدت بیماری کووید-19 بررسی شد.
روش بررسی: این تحقیق توسط کمیته اخلاق انستیتو پاستور ایران بررسی و با کد اخلاقی IR.PII.REC.1400.042 به تایید این کمیته رسید و از دی ۱۴۰۰ تا آذر ۱۴۰۱ به طول انجامید. این مطالعه بر روی 954 بیمار مبتلا به کووید-19 انجام شد که به دو گروه بهبودیافته و فوت شده تقسیم شدند. پس از اخذ نمونه خون از بیماران و استخراج DNA، ژن IFNAR2 با استفاده از پرایمرهای اختصاصی تکثیر شد. سپس پلیمورفیسمهای rs2236757 در ژن IFNAR2 با روش RFPL و آنزیم محدود کننده Cac8I بررسی شدند. ژنوتیپ افراد با توجه به الگوی باندهای تشکیل شده، مشخص گردید.
یافتهها: ژنوتیپهای AA، GA، و GG به ترتیب با فراوانی 21%، 47% و 32% مشخص شدند. فراوانی آللی این پلیمورفیسم نشان داد که 56% موارد دارای آلل G و 44% دارای آلل A بودند. بررسی همبستگی پلیمورفیسم rs2236757 در ژن IFNAR2 با شدت بیماری کووید-19، عدم نقش این پلیمورفیسم در شدت بیماری (1=OR) را نشان داد. از طرفی آلل A در افراد بهبود یافته بهطور معناداری بیشتر از افراد فوت شده بود و مقدار 1OR< نیز این مساله را تایید نمود.
نتیجهگیری: نتایج حاصل نشان داد که پلیمورفیسم rs2236757 در ژن IFNAR2 با کاهش شدت بیماری در ارتباط است که این مساله نشاندهنده نقش مهم ژنهای مرتبط با پاسخهای التهابی و همچنین نقش واریانتهای ژنتیکی این ژنها در شدت بیماری کووید-19 میباشد.