20 نتیجه برای سزارین
عبداله عرب محمدحسینی،
دوره 56، شماره 5 - ( 4-1377 )
چکیده
خونریزی داخل بطنی از علل مهم مرگ و میر نوزادان نارس می باشد و عوامل متعددی در ایجاد آن دخالت دارند. یکی از عوامل مورد بحث در مقالات مختلف نقش زایمان طبیعی در ایجاد آن می باشد که این فاکتور در مطالعات مختلف ثابت نشده است. با توجه به افزایش روزافزون سزارین در ایران و بسیاری از کشورهای دیگر بر آن شدیم که در یک مطالعه آینده نگر تاثیر سزارین و زایمان طبیعی را در بروز خونریزی داخل بطنی در نوزادان نارس بررسی نماییم. در این مطالعه 122 نوزاد نارس با سن داخل رحمی کمتر از 24 هفته که در طی مدت سه سال در بخش مراقبتهای ویژه نوزادان بیمارستان حضرت علی اصغر (ع) بستری شدند مورد بررسی قرار گرفتند. از 47 نوزاد متولد شده با زایمان طبیعی 15 نوزاد (31/1 درصد) و از 71 نوزاد متولد شده با سزارین 23 نوزاد (32/4 درصد) دچار خونریزی داخل بطنی شدند که اختلاف معنی داری بین این دو دسته مشاهده نگردید. بنابراین زایمان به روش سزارین تاثیر در پیشگیری از خونریزی داخل بطنی نداشته و نمی تواند دلیلی برای انجام سزارین باشد.
پروین رهنما، سقراط فقیه زاده، احیاء گرشاسبی،
دوره 63، شماره 12 - ( 1-1384 )
چکیده
مقدمه: در سالهای اخیر میزان عمل جراحی سزارین به دلایل متعدد در کشور ما افزایش یافته است که یکی از مهمترین علل آن را می توان دخالت نا بجا در مسیر زایمان نام برد- پژوهش حاضر یک پژوهش توصیفی تحلیلی به منظور برسی ارتباط بین بستری شدن خانم های اول زا در مرحله فعال و نهفته زایمان با میزان سزارین و علل سزارین می باشد.
مواد وروشها: این مطالعه بر روی 795 خانم زائوی شکم اول که به بیمارستان مراجعه کرده بودند انجام شده است. افراد مورد مطالعه خانم های زائوی شکم اول بودند که به دلیل درد زایمان یا فرا رسیدن روز زایمان به بیمارستان مراجعه کرده بودند و به غیر از انجام زایمان واژینال هیچ مشکل دیگری جهت بستری شدن نداشتند و در مورد تمام افراد تصمیم اولیه زایمان واژینال بوده است.
در این مطالعه گروه اول شامل 466 نفر خانم باردار اول زا بوده که در مرحله نهفته زایمان بستری شده اند و گروه دوم شامل 329 نفر خانم باردا ر اول زا بوده اند که در فاز فعال زایمان بستری شده بودند.
یافته ها: نتایج این مطالعه نشان داد که میزان انجام سزارین در گروه اول 65 درصد و در گروه دوم 3/24 درصد بوده است و اختلاف بین دو گروه از نظر روش زایمان معنی دار بوده است(P=0) یافته های این تحقیق نشان می دهد که بیشترین علت سزارین در دو گروه زجر جنین بوده است. در گروهی که در فاز نهفته بستری شده بودند در 37 درصد و در گروهی که در فاز فعال بستری شدند در 2/51 درصد موارد زجر جنین مشاهده شده است و عدم پیشرفت در هر دو گروه دومین علت سزارین گزارش شده است بنابراین بین زمان بستری شدن و عدم پیشرفت در دو گروه اختلاف آماری معناداری مشاهده نشده است (P=0/13 ) با توجه به یافته های پژوهش بستری کردن خانم باردار اول زا در فاز نهفته باعث افزایش میزان سزارین می شود که بیشترین علت آن زجر جنین می باشد.
نتیجه گیری و توصیه ها: بنابراین پیشنهاد می گردد تا زمانی که زائو وارد مرحله فعال زایمان نشده است در صورتی که اندیکاسیون برای بستری شدن ندارد از پذیرش وی خودداری گردد.
لاله اسلامیان، حمیده شجری، رضا هژبرپور،
دوره 63، شماره 12 - ( 1-1384 )
چکیده
مقدمه: تاکی پنه گذرای نوزادیTTN) ) در زایمان طبیعی 1/1%- 57/0% گزارش شده است. به نظر می رسد که این رقم در موارد سزارین افزایش می یابد به همین علت فراوانی تاکی پنه گذرای نوزادی (TTN) متعاقب سزارین در زایمانهای ترم و همچنین ارتباط خطر احتمالی با آن در بیمارستان دکتر شریعتی تعیین شد.
مواد و روشها: در یک تحقیق گذشته نگر با مطالعه 762 مادر و774 نوزاد که به طریقه سزارین زایمان و متولد شده بودند، سن مادر، سن حاملگی، جنس نوزاد، موارد ابتلای مادر به دیابت و آسم و میزان موارد (TTN) مورد بررسی قرار گرفت و ارتباط بین (TTN) و ابتلای مادران به دیابت و آسم توسط آزمونهای آماری کای اسکوئر و دقیق فیشر سنجیده شد.
یافته ها: نتایج این بررسی نشان داد که از 774 نوزاد متولد شده، 11 مورد (4/1%) دارای (TTN) بودند. در بین گروه نوزادان مبتلا به (TTN) و سالم از لحاظ دیابت مادر {8% در برابر 8/1% (014/0 P=و 95/0(CI=} و آسم مادر {30% در برابر 1% (005/0P= و 95/0 CI=)} اختلاف معنی دارآماری وجود داشت.
نتیجه گیری و توصیه ها: نتایج این مطالعه شواهدی فراهم می کند مبنی بر اینکه فراوانی TTN عوامل خطر محسوب می شوند.
شیوا رفعتی، حاجیه برنا، فاطمه حاج ابراهیم تهرانی، محمدرضا جلالیندوشن، محمدحسن مظفری، مریم اسلامی،
دوره 64، شماره 4 - ( 4-1385 )
چکیده
زمینه و هدف: بررسی گازهای خون بند ناف، وسیلهای جهت ارزیابی وضعیت اکسیژناسیون و اسید و باز نوزادان میباشد. اسیدمی شدید جنین با افزایش مرگ و میر نوزادی و آسیب رشد عصبی نوزاد همراه است. در سزارین به علت عبور داروی بیهوشی از جفت، احتمال بروز اسیدوز و هیپوکسمی نوزاد افزایش مییابد، در این مطالعه تغییرات گازهای خون بندناف در نوزادان حاصل از زایمان طبیعی و روشهای مختلف بیهوشی در سزارین مقایسه گردید.
روش بررسی: این مطالعه مقطعی روی 100 نمونه ورید نافی بلافاصله بعد از بسته شدن بندناف صورت گرفت که در سه گروه زایمان طبیعی (40 نفر)، سزارین به روش بیهوشی عمومی (35 نفر) و سزارین به روش بیحسی نخاعی (25 نفر) تقسیم شدند و از نظر گازهای خون و آپگار دقیقه اول و پنجم و مدت زمان بیهوشی و تأثیر آن روی گازهای خون و آپگار مقایسه شدند.
یافتهها: در گروه زایمان طبیعی میانگینهای شاخصها بدین ترتیب بود: PH 13/5306/7، pCO2 57/682/41، pO2 87/624/25، HCO3 03/256/20 و آپگار 38/082/8 .
در گروه سزارین به روش بیهوشی عمومی، میانگینها: PH 73/4304/7، pO2 02/1470/38، pCO2 87/526/43، آپگار 70/017/8 و 311/21=HCO3 بود.
در گروه سزارین به روش بیحسی نخاعی میانگینها: PH 50/4301/7، pO2 50/592/26، HCO3 15/238/21، آپگار 62/060/8 و pCO2 99/410/44 بود.
بین نوع زایمان، آپگار و pO2 رابطه آماری معنیدار به دست آمد. آپگار در گروه بیهوشی عمومی نسبت به بیحسی نخاعی و طبیعی کمتر و pO2 نسبت به دو گروه دیگر بیشتر بود.
بین مدت زمان بیهوشی و pO2 رابطه آماری معنیداری بدست آمد. به طوری که با افزایش مدت زمان بیهوشی pO2 کاهش یافت. در روشهای مختلف زایمان، اختلاف معنیداری بین PH و pCO2 و HCO3 وجود نداشت.
نتیجهگیری: گازهای خون نوزاد در روشهای مختلف زایمان تفاوت معنیداری ندارند. آپگار نوزادان زایمان طبیعی بیشتر از سایر روشهای زایمانی میباشد. با افزایش مدت زمان بیهوشی در سزارین به روش بیهوشی عمومی، آپگار و pO2 افت پیدا کنند.
بدرالسادات راجی، فاطمه طاهری، شیوا اوصیا،
دوره 65، شماره 6 - ( 6-1386 )
چکیده
این مطالعه به منظور بررسی تاثیر اضافه کردن فنتانیل به لیدوکائین در بیحسی نخاعی برای عمل سزارین انجام گرفته است.
روش بررسی: 60 زن باردار 37 تا 42 هفته، با وضعیت فیزیکی کلاس 1 و 2، مراجعه کننده به بیمارستان امام خمینی جهت انجام سزارین انتخابی تحت بیحسی نخاعی، به یک کارآزمایی بالینی دو سو کور تصادفی وارد شدند. بیماران به صورت تصادفی در یکی از دو گروه بیحسی نخاعی با لیدوکائین- نرمال سالین LS (85 میلیگرم لیدوکائین 5% همراه با 3/0 میلیلیتر نرمال سالین) یا لیدوکائین- فنتانیل LF (85 میلیگرم لیدوکائین 5% همراه با 15 میکروگرم فنتانیل) قرار گرفتند. فاصله شروع بیحسی تا رسیدن سطح حس به T4، برگشت سطح حسی به T12، زمان نیاز به اولین دوز مخدر، دوز کلی افدرین، تهوع و استفراغ حین و پس از عمل، خارش، دپرسیون تنفسی، سردرد و آپگار دقایق یک و پنج بررسی شدند.
یافتهها: بین زمان شروع بلوک تا رسیدن سطح حسی به T4، میزان افدرین مصرفی، بروز تهوع و استفراغ پس از عمل، خارش و سردرد پس از عمل دو گروه اختلاف معنی داری وجود نداشت. زمان برگشت سطح حسی به T12 در گروه LF به میزان معنیداری از گروه LS طولانیتر بود (7/14±6/152 در برابر 2/11±2/66 دقیقه، 0009/0=p). زمان نیاز به اولین دوز مخدر نیز در گروه LF بیشتر بود (8/20±2/164 در برابر 3/11±1/68 دقیقه، 0009/0=p). بروز تهوع و استفراغ حین عمل نیز به میزان معنیداری در گروه LF بیشتر بود (20% در برابر صفر درصد، 023/0=p). هیچ موردی از دپرسیون تنفسی در دو گروه گزارش نشد. نمره آپگار دقیقه صفر و پنج نوزادان متولد شده در دو گروه مشابه و بین هفت تا ده بود.
نتیجهگیری: اضافه کردن فنتانیل به لیدوکائین در بیحسی نخاعی در بیمارانی که تحت سزارین قرار میگیرند میتواند طول مدت بلوک و زمان نیاز به اولین دوز مخدر را افزایش دهد این ترکیب و تاثیری بر آپگار نوزادان ندارد ولی باعث افزایش بروز تهوع و استفراغ حین عمل میگردد.
صدیقه حنطوشزاده، مامک شریعت، عباس رحیمی فروشان، فاطمه رمضانزاده، معصومه معصومی،
دوره 66، شماره 12 - ( 12-1387 )
چکیده
زمینه و هدف: تصور ایجاد اختلال در روابط جنسی در زایمان طبیعی (به عنوان عوارض احتمالی پس از زایمان) موجب شده است بسیاری از زنان درخواست سزارین انتخابی نمایند. حال آنکه اینگونه شکایات و اختلالات به عقاید و فرهنگ جامعه نیز شدیدا وابسته میباشد. لذا تصمیم بر آن گرفته شد تا طی یک مطالعه در پی یافتن تفاوت کاهش رضایت جنسی در میان دو روش زایمانی باشیم.
روش بررسی: در این مطالعه همگروهی یک گروه زنانی که اولین بارداری خود را به طریقه زایمان واژینال به ختم رسانده بودند (303 نفر) با گروه دیگر، زنانی که به طریقه سزارین انتخابی اولین بار زایمان کرده بودند (315 نفر) از بدو زایمان تا یک سال بعد از آن مقایسه شدند. متغیرهای مورد بررسی شامل مشخصات دموگرافیک، سوابق مامایی، سابقه بیاختیاری ادراری و پیامد مورد نظر رضایت جنسی، میباشد.
یافتهها: رضایت از روابط زناشویی در گروه زایمان واژینال به طور معنیداری از سزارین بیشتر بود. (76% واژینال در مقابل 60% سزارین). نارضایتی از روابط جنسی در کل بیماران و همچنین به تفکیک نوع زایمان هیچگونه رابطه آماری معنیداری را با درد لگنی در پیگیریهای مختلف (40 روز،3- 6-12 ماه) نشان نداد.
نتیجهگیری: علیرغم آنکه بسیاری از زنان زایمان سزارین را به علت عدم اختلال در روابط زناشویی علیرغم آنکه بسیاری از زنان زایمان سزارین را به علت توانایی در برقراری روابطجنسی موفق و راضی پس از زایمان انتخاب میکنند اما در این بررسی جنین نتیجهای حاصل نشد. به عبارتی درخواست انتخابی سزارین به بهانه رضایت جنسی پس از زایمان موجه نمی باشد.
فریده کیپور، ایلانا ناقی،
دوره 71، شماره 4 - ( 4-1392 )
چکیده
زمینه: ترومبوز عروق مغزی بهندرت بعد از سزارین اتفاق میافتد ولی میتواند با مرگ مادر همراه باشد. مهمترین دلایل این پدیده هیپرکواگولاسیون در پرهاکلامپسی، سندرم آنتیفسفولیپید آنتیبادی، ترومبوفیلیا و سپسیس میباشند.
معرفیبیمار: خانم 31 ساله، در 37 هفته حاملگی متعاقب پارگی کیسه آب، به دلیل پرهاکلامپسی و نمایش بریچ با بیحسی اسپاینال سزارین شد. دو روز بعد از سزارین دچار سردرد و استفراغ، پارستزی سمت چپ و تاری دید شد. با MRI ترومبوز سینوس ساژیتال تشخیص داده شد. درمان با هپارین انجام گرفت.
نتیجهگیری: ترومبوفیلیا، فشارخون حاملگی و سزارین از ریسک فاکتورهای ترومبوز محسوب میگردند و لازم است آنتیکواگولان پروفیلاکسی تجویز گردد. هپارین تفکیک نشده و انوکساپارین داروهای موثر جهت پروفیلاکسی ترومبوآمبولی میباشند. پیشگیری از ترومبوز عروقی یک راهکار حیاتی و موثر در کاهش مرگ و میر در حاملگی و دوره بعد از زایمان میباشد. توجه به ترومبوز سینوسهای وریدی مغزی در موارد مشابه توصیه شود.
حسن بسکابادی، مریم ذاکری حمیدی، فاطمه باقری،
دوره 71، شماره 12 - ( 12-1392 )
چکیده
زمینه و هدف: زایمان طبیعی بهترین روش زایمانی است. زایمان طبیعی در زمان ترم در مقایسه با سزارینهای بدون اندیکاسیون با بهترین پیامدهای بارداری همراه است و بهدلایل مزایای سلامتی، اقتصادی و اجتماعی، کاهش آمار سزارین یکی از اهداف ایالات متحده برای مدت 25 سال است. از اینرو این مطالعه با هدف مقایسه پیامدهای زایمان طبیعی و سزارین در مادر و نوزاد انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه توصیفی- تحلیلی طی سالهای 1386 تا 1392 در بیمارستان قائم (عج) مشهد انجام شد. 536 نوزاد ترم سه تا 14 روزه که به روشهای طبیعی (گروه کنترل) و سزارین (گروه مورد) متولد شده بودند با روش نمونهگیری دردسترس، وارد مطالعه شدند. پرسشنامه پژوهشگر ساخته حاوی اطلاعات فردی مادر، (سن مادر، نوع زایمان، وزن مادر، طول مدت زایمان، مدت بستری مادر در بیمارستان، رفلکس خروج شیر، وضعیت شیردهی)، اطلاعات مربوط به نوزاد (سن، جنس، وزن، نمره آپگار، زردی، دفعات دفع ادرار و مدفوع) تکمیل گردید.
یافتهها: سن نوزاد (425/0P=)، وزن نوزاد (278/0P=)، زردی (162/0P=)، دفعات دفع ادرار (165/0P=) با روش زایمان، ارتباط معناداری نداشت. اما نمره آپگار (020/0P=)، اولین زمان شیردهی (000/0P<)، دفعات دفع مدفوع (000/0P<)، مدت زایمان (000/0P<)، مدت بستری مادر (025/0P=) پوزیشن شیردهی (029/0P=)، رفلکس خروج شیر (012/0P=)، ماستیت (025/0P=)، مشکلات پستانی (027/0P=) با نوع زایمان، ارتباط معناداری داشت. بدین معنا که در گروه زایمان سزارین، دفعات دفع مدفوع، مدت بستری مادر، نمره آپگار، ماستیت و مشکلات پستانی بیشتر بود، اما شیردهی زودهنگام بعد از زایمان، مدت زایمان، وضعیت مناسب شیردهی و رفلکس خروج شیر در گروه زایمان طبیعی، بیشتر بود.
نتیجهگیری: نتایج این مطالعه نشان داد که زایمان طبیعی در مقایسه با سزارین پیامدهای مطلوبتری از لحاظ مشکلات پستانی، وضعیت شیردهی، مدت زایمان، مدت بستری مادر فراهم میکند. از اینرو اتخاذ دستورالعملهای دقیق در مدیریت و ادارهی زایمانها میتواند به گسترش تصمیمگیری برای زایمان طبیعی و بهبود پیامدهای زایمانی کمک کند.
مژگان اسدی، فرزانه سعیدی فرد، مصطفی قربانی، خدیجه ادبی،
دوره 73، شماره 6 - ( 6-1394 )
چکیده
زمینه و هدف: کمبود ویتامین D یک مشکل فراگیر در کشورهای در حال توسعه مانند ایران است. شیوع کمبود ویتامین د از متوسط تا شدید در بین زنان ایرانی بهویژه در بین زنان حامله وجود دارد و میتواند علت یکسری از مشکلات مانند مسمومیت حاملگی، دیابت حاملگی و زایمان زودرس و سزارین بار اول باشد. هدف از این مطالعه ارزیابی این نکته بود که آیا نوع زایمان به سطح سرمی ویتامین D مرتبط است و آیا بین زنان با کمبود یا سطح ناکافی آن در شیوع سزارین تفاوتی وجود دارد.
روش بررسی: در این مطالعه توصیفی- مقطعی 186 زن حامله بدون سزارین انتخابی و تکراری که در فاصلهی اردیبهشت 1391 تا اردیبهشت 1393برای زایمان به بیمارستان جامع زنان تهران مراجعه کردند به صورت سرشماری وارد مطالعه شدند. شرکتکنندگان در دو گروه زنان با زایمان طبیعی و زنان با سزارین قرار گرفته و سطح سرمی ویتامین D در بیماران هر گروه اندازهگیری و مقایسه شد.
یافتهها: یکصد و بیست و هشت زن (8/68%) سزارین و 58 زن (2/32%) زایمان طبیعی داشتند. میانه و دامنه بین چارکی، سطح سرمی ویتامین D در بین زنان سزارین شده در مقایسه با زایمان طبیعی بهترتیب ng/ml 64/13 و 47/12 در برابر ng/ml 68/11 و 59/12 بود. اختلاف آماری معناداری در سطح سرمی ویتامین D بین این دو گروه وجود نداشت (72/0P=). افزون بر آن شیوع سزارین در زنانی که کمبود ویتامین D داشتند در مقایسه با زنانی که سطح ناکافی از آن را داشتند، از لحاظ آماری اختلاف معناداری وجود نداشت (8/0P=).
نتیجهگیری: در این مطالعه، هیچ ارتباطی بین سطح سرمی ویتامین D و نوع زایمان یافت نشد.
مامک شریعت، فرناز اهداییوند، مهستی عطایی، زهرا کرمی، لیلا هادیپور جهرمی، زهرا فراهانی،
دوره 73، شماره 7 - ( 7-1394 )
چکیده
زمینه و هدف: برای کاهش میزان سزارین به مداخلات پیچیدهای که هدف آن تغییر رفتار است، نیازمندیم. هدف از این مطالعه تعیین میزان اثربخشی مداخله مبتنی بر جامعه در راستای ارتقا فرآیند بارداری، زایمان و کاهش میزان سزارین بود. روش بررسی: مطالعه بهصورت نیمهتجربی روی مادران محله خاکسفید و جوادیه از دیماه 1389 تا شهریور 1393 صورت گرفت. گروه مورد مطالعه شامل 274 مادری بودند که برای اولین واکسن نوزادی به مراکز و پایگاههای واکسیناسیون مراجعه کرده بودند. مشخصات دموگرافیک مادران در پرسشنامهای ثبت شد. سپس مداخلات شامل آموزش، مشاوره، ارایه بسته آموزشی بهمدت یکسال در سطح جامعه، مراکز بهداشتی و بیمارستانی انجام گردید. ارزیابی پس از مداخلات بر روی 250 مادری که شیرخوار را برای واکسن دو ماهگی آوردهاند، بر مبنای همان پرسشنامه صورت گرفت. تاثیر مداخلات بر کاهش میزان و درخواست سزارین در دو گروه مقایسه شد. یافتهها: از 274 مادر در گروه پیش از مداخله، 193 نفر (44/70%) و از 250 نفر مادر در گروه پس از مداخله، 169 نفر (6/67%) زایمان سزارین داشتند. گرچه تمایل اولیه برای زایمان سزارین کاهش داشت (034/0P=) اما کاهش معناداری در میزان سزارین وجود نداشت (48/0P=). میزان اپیزیوتومی، اینداکشن و موربیدیته مادر در گروه پس از مداخله پایینتر بود (01/0 و 0001/0 و 0001/0P=). اختلاف معناداری از نظر سن حاملگی در دو گروه مشاهده شد (007/0P=). نتیجهگیری: پس از مداخله، تمایل مادر برای زایمان طبیعی افزایش و موربیدیته کاهش یافته بود. اما بهنظر میرسد میزان سزارین تابع فاکتورهای مهم دیگری میباشد.
سحر اسدی، هاله آیتالهی، جواد زینالی، زهرا یکتا،
دوره 73، شماره 12 - ( 12-1394 )
چکیده
زمینه و هدف: سزارین جزء شایعترین اعمال جراحی در زنان است و عوارض زخم آن بالغ بر 16-5/2% میشود. از اینرو مطالعه حاضر با هدف انتخاب روش مناسب جهت بستن پوست انجام گردید.
روش بررسی: مطالعه به صورت کارآزمایی بالینی در بیمارستان مطهری وابسته به دانشگاه علوم پزشکی ارومیه از اردیبهشت تا آذر سال 1393 در زنان حامله با زایمان سزارین، انجام شد. 266 نفر واجد معیارهای ورود رضایت آگاهانه، سن حداقل 18 سال و سن حاملگی حداقل24 هفته، وارد مطالعه گردیده و در دو گروه که به طور پنهانی با رنگهای مختلف که توسط خود بیماران انتخاب میگردید، قرار گرفتند. همه بیماران از نظر عوارض جداشدگی زخم، درد، اسکار، هماتوم، سروما و مدت زمان عمل مقایسه گردیدند.
یافتهها: بیشترین اندیکاسیون سزارین در هر دو گروه، سابقه سزارین با جنین ترم بود که تفاوت معنادارنبود (381/0P=). شدت درد (Visual Analogue Scale, VAS) در روز اول و هفته ششم در گروه سوچور بهطور معنادار بیشتر بود (001/0P=). زمان بستن پوست در گروه استپل 07/0±03/1 و در سوچور 67/0±68/4 دقیقه بود که تفاوت معنادار بود (001/0P=). فراوانی باز شدن زخم در گروه استپل (3/11%)15 و در سوچور پنج مورد (8/3%) بود که تفاوت معناداری مشاهده شد (017/0P=). نمره معیار ونکوور از نظر اسکار گروه استپل 9/0±5/7 و سوچور 8/0±6/6 بود که تفاوت معنادار بود (001/0P=). بیماران با عارضه بازشدن زخم، دارای تفاوت معناداری از نظر سن (022/0P=) و شاخص توده بدنی (001/0P=) با افراد بدون این عارضه داشتند.
نتیجهگیری: استفاده از استپل میتواند باعث کاهش درد و همچنین مدت زمان عمل بیماران گردد اما عارضه بازشدن زخم و اسکار در آنها بیشتر میباشد.
شیوا رفعتی، حاجیه برنا، فاطمه حاج ابراهیم تهرانی، سید محمد باقر اخوی راد، زهرا عبدالهپور،
دوره 74، شماره 2 - ( 2-1395 )
چکیده
زمینه و هدف: جراحی و درد با تحریک سیستم هورمونی سبب افزایش کورتیزول میگردند. با کاهش استرس میتوان اثرات نامطلوب کورتیزول را کنترل و روند درمان را تسریع کرد. اعمال مذهبی مانند گوش دادن به قرآن در کاهش اضطراب نقش مهمی دارند. هدف از مطالعه حاضر، بررسی تأثیر گوش دادن به قرآن بر سطح کورتیزول بندناف در سزارین به روش بیهوشی اسپاینال بود.
روش بررسی: مطالعه به صورت کارآزمایی بالینی در 60 زن باردار نخستزا (30 نفر مداخله، 30 نفر شاهد) که جهت سزارین انتخابی بستری شدند، انجام شد. در گروه مداخله، پرسشنامهی دادههای فردی تکمیل و علایم حیاتی ثبت شد. نمونهی خون جهت اندازهگیری کورتیزول جمعآوری شد. سپس، آیات قرآن کریم پخش شد. پس از بیحسی اسپاینال، علایم حیاتی بار دیگر ثبت شد و از خون بندناف جهت اندازهگیری کورتیزول، نمونهگیری انجام شد. برای گروه شاهد، کلیهی مراحل بهجز پخش قرآن انجام شد.
یافتهها: دو گروه پیش از مداخله در مورد متغیرهای سن، هفته حاملگی، فشارخون سیستولیک و فشارخون دیاستولیک، نبض و میزان کورتیزول از نظر آماری همگون بودند. میانگین و انحرافمعیار کورتیزول در گروه مداخله پیش و پس از گوش دادن به قرآن بهترتیب 71/10±08/39، 05/5±41/10 بود (05/0P<). کاهش کورتیزول گروه مداخله، بهطور معناداری بیشتر از گروه شاهد بود (035/0P=). فشارخون سیستولیک اتاق عمل در مقایسه با پیش از عمل در گروهی که به آیات قرآن گوش دادند، کاهش آماری معنادار داشت (043/0P=). در صورتی که در گروه شاهد فشارخون سیستولیک اتاق عمل در مقایسه با پیش از عمل کاهش آماری معنادار نداشت (357/0P=). گوش دادن به قرآن بر فشارخون دیاستولیک و تعداد نبض تاثیری نداشت.
نتیجهگیری: گوش دادن به قرآن پیش از انجام سزارین بر تغییرات سطح کورتیزول و فشارخون سیستولیک مؤثر است.
بهمن حسننسب، نادیا بنیهاشم، شهرام سیفی، منیژه یزدانمهر،
دوره 76، شماره 6 - ( 6-1397 )
چکیده
زمینه و هدف: سردرد یک عارضه شایع در بیهوشی به روش بیحسی نخاعی میباشد و بهعلت سوراخ شدن دورا، کمابیش هفت روز پس از پارگی رخ میدهد. در این مطالعه اثر آمینوفیلین وریدی در پیشگیری از سردرد، از بیحسی نخاعی در بیماران که تحت سزارین الکتیو قرار میگیرند، بررسی شد.
روش بررسی: این کارآزمایی بالینی دوسوکور تصادفی روی ۱۴۰ زن ۱۸ تا ۳۵ سال با American Society of Anesthesiologists Classification (ASA Class) I, II کاندید بیحسی نخاعی در عمل سزارین الکتیو انجام شد. بیماران بهصورت تصادفی به دو گروه مداخله و کنترل تقسیم شدند. پس از کلامپ بندناف نوزاد، mg/kg ۱ وزن بدن آمینوفیلین حل شده در cc ۱۰۰ نرمال سالین به گروه مداخله انفوزیون گردید اما تنها ml ۱۰۰ نرمال سالین برای گروه کنترل انفوزیون شد. فشارخون و ضربان قلب بیمار پیش از بیحسی نخاعی، بلافاصله پس از آن، پس از برش رحم و کلامپ بندناف، پس از تزریق دارو و سپس هر پنج دقیقه ثبت گردید. در ساعات چهار، هشت، ۲۴، ۴۸ و ۷۲ پس از عمل، وجود سردرد در بیماران بررسی شد.
یافتهها: نتایج نشان داد که دو گروه از نظر سنی با یکدیگر همسان بودهاند بهترتیب (۳/۷۸±۲۸/۱۸ و ۳/۸۰±۲۸/۷۲، ۰/۴۰=P) گرچه شدت و استمرار سردرد در گروه مداخله بیشتر بود، ولی هیچ تفاوت معناداری بین دو گروه یافت نشد. متوسط تغییرات فشارخون سیستولیک و دیاستولیک در گروه مداخله بیشتر بود (۰/۰۰۱P<). متوسط تغییرات ضربان قلب در گروه شاهد نسبت به گروه مداخله بیشتر بود (۰/۰۰۱P<).
نتیجهگیری: این مطالعه نشان داد که آمینوفیلین وریدی هیچ تأثیری در پیشگیری از بروز و شدت سردرد پس از بیحسی نخاعی در عمل سزارین الکتیو ندارد.
حمیده پاکنیت، راضیه اکبری،
دوره 76، شماره 7 - ( 7-1397 )
چکیده
زمینه و هدف: بهدلیل عوارض همراه با سزارین و آمار رو به افزایش آن در کشور، بررسی عوامل میدانی موثر بر این پدیده در بین گروههای مختلف اهمیت زیادی دارد. با توجه به این، هدف این پژوهش تحلیل عوامل موثر بر انتخاب سزارین برای بهدنیا آوردن فرزند از دیدگاه زنان باردار مراجعهکننده به بیمارستان کوثر شهر قزوین بود.
روش بررسی: پژوهش کنونی در دانشگاه علوم پزشکی قزوین و در بیمارستان کوثر انجام شد. این پژوهش بهصورت توصیفی-پیمایشی انجام شد که نمونهی آماری آن را ۲۰۰ تن از زنان باردار مراجعهکننده به مراکز دولتی و خصوصی تشکیل میداد که با روش نمونهگیری تصادفی ساده در طی ماههای اردیبهشت تا اسفند ۱۳۹۵ انتخاب شدند.
یافتهها: نتایج حاصل از اولویتبندی آیتمها در زمینه عوامل روانشناختی نشان داد، گزینهی «از درد زایمان طبیعی میترسم» و «با زایمان طبیعی بیشتر دچار استرس و اضطراب میشوم» اولویت اول را به خود اختصاص دادند. تفاوت معناداری بین زنان بارداری که تجربه پیشین داشتند و آنهاییکه تجربه زایمان نداشتند، وجود نداشت. نتایج حاصل از آزمون مقایسه میانگین بین نگرش زنانی که تجربه زایمان پیشین داشتند و زنانی که تجربه زایمان نداشتند معنادار نبود. تنها عوامل فرهنگی-اجتماعی (۰/۰۰۴P=)، عوامل مربوط به شرایط زایمان (۰/۰۰۱P=)، پیامدهای زایمان (۰/۰۱۷P=) در بین زنان باردار با سطوح تحصیلات مختلف تفاوت وجود داشت.
نتیجهگیری: نتایج این پژوهش نشان داد که بین دیدگاه زنان باردار با سطوح تحصیلات مختلف تفاوت وجود دارد، بنابراین در ارایه آموزشهای پیش از بارداری به زنان باردار باید به سطح آموزش و تحصیلات آنها توجه شود و متناسب با سطح تحصیلات آنها به آنها آموزش داده شود.
آرمان طاهری، محمد حسینی، حسین چایچی نخجیر،
دوره 76، شماره 9 - ( 9-1397 )
چکیده
زمینه و هدف: بر اساس مطالعات انجامگرفته، استفاده از مورفین اینتراتکال جهت عمل سزارین، روش استاندارد طلایی جهت القای بیدردی مناسب معرفی گردیده است. بااینوجود، این شیوه عوارض جانبی مختلفی مانند تهوع و استفراغ، احتباس ادراری، دپرسیون تنفسی و بهویژه خارش را بهدنبال دارد. در این مطالعه برآنیم تا تاثیر پروفیلاکتیک پرومتازین عضلانی را بر عوارض ناشی از مورفین اینتراتکال، بهویژه خارش را مورد بررسی قرار دهیم.
روش بررسی: در این مطالعه توصیفی گذشتهنگر، دادههای پروندههای پزشکی ۲۰۰۰ زن باردار کاندید سزارین در بیمارستان بهمن تهران، بین سالهای ۱۳۸۷ تا ۱۳۹۲ در دو گروه مورد بررسی قرار گرفت. گروه اول زنانی بودند که جهت سزارین، با استفاده از مورفین اینتراتکال بدون دریافت پرومتازین تحت بیحسی اسپاینال قرار گرفته بودند (گروه کنترل)، و گروه دیگر زنان بارداری که افزونبر دریافت مورفین اینتراتکال، mg ۲۵ پرومتازین عضلانی پس از بیحسی اسپاینال دریافت داشتهاند (گروه پرومتازین). درپیآن، دادههای گردآوریشده وارد SPSS software, version 22 (IBM SPSS, Armonk, NY, USA) شده و از نظر بروز و شدت خارش، درد و همچنین بروز تهوع و استفراغ در این دو گروه و مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت.
یافتهها: بروز تهوع (۰/۰۲۵P=) و استفراغ (۰/۰۴۶P=) اختلاف معناداری بین دو گروه مورد مطالعه داشته است. میانگین شدت درد براساس معیار Numeric rating scale (NRS) در دو گروه برابر بود. بروز عارضهی خارش از نظر آماری در دو گروه برابر بوده است (۰/۳۰۲P=)، اما شدت خارش تفاوت آماری آشکاری بین دو گروه داشت (۰/۰۰۱P=).
نتیجهگیری: با توجه به نتایج حاصل از این مطالعه، استفادهی پروفیلاکتیک از داروی پرومتازین عضلانی بهمیزان mg ۲۵ تاثیری در بروز خارش ندارد، اما میتواند بر عوارض ناخواسته مورفین اینتراتکال از جمله کاهش بروز تهوع و استفراغ و نیز کاهش محسوس شدت خارش و همچنین عدم تداخل با فعالیت بیدردی مورفین اینتراتکال سودمند باشد.
سهیلا امینی مقدم، ستاره نصیری، فاطمه چگینی،
دوره 77، شماره 7 - ( 7-1398 )
چکیده
زمینه: چسبندگی غیرطبیعی جفت در دوران بارداری یکی از معضلات مهم طب زنان و مامایی میباشد که بهعلت خطر خونریزی شدید و بالقوه تهدیدکننده حیات یکی از علل مهم موربیدیته و حتی مرگومیر مادران در نظر گرفته میشود.
معرفی بیمار: در این مقاله ما به معرفی بیماری ۳۲ ساله میپردازیم که ۲ سال پیش به بیمارستان فیروزگر تهران مراجعه کرده بود و حاملگی دوقلویی وی دارای یک جفت پرویا بههمراه چسبندگی غیرطبیعی جفت به رحم بود که با استفاده از رویکرد چندجانبه و تیمی به بهترین نتیجه ممکن دست یافت و بدون تزریق خون و بدون نیاز به بیهوشی عمومی تحت درمان استاندارد سزارین هیسترکتومی قرار گرفت.
نتیجهگیری: توجه به نکات لازم برای ارزیابی دقیق و درمان بهینه چسبندگی غیرطبیعی جفت با نظر به اینکه میزان زایمان بهروش سزارین امروزه باوجود تدابیر گسترده جهت کاهش این جراحی همچنان در حال افزایش است موجب کسب بهترین نتیجه برای بیمار میگردد.
معصومه میرتیموری، لیلا پورعلی، فریده اخلاقی، رویا جلالی باجگیران،
دوره 78، شماره 6 - ( 6-1399 )
چکیده
زمینه و هدف: خونریزی پس از زایمان از علل اصلی مرگومیر مادران در کشورهای در حال توسعه است. در مقایسه با زایمان واژینال، زنانی که سزارین میشوند در معرض خطر بیشتری برای خونریزی پس از زایمان و نیاز به تزریق خون قرار دارند. این خطر در حضور عواملی مثل چندقلویی، پلیهیدرامینوس، پرهاکلامپسی شدید، خونریزی پرهپارتوم، لیبر طولانی، القاء لیبر و چاقی افزایش مییابد. اکسیتوسین برای جلوگیری از آتونی رحم حین سزارین استفاده میشود. هدف از مطالعه حاضر بررسی اثر میزوپروستول زیرزبانی همراه با اکسیتوسین در کاهش خونریزی حین و پس از سزارین بود.
روش بررسی: این کارآزمایی بالینی تصادفی شده در بیمارستان امالبنین (س) وابسته به دانشگاه علوم پزشکی مشهد، از مهر 1395 تا دی 1396 بر روی 90 زن حامله ترم که ریسک فاکتور خونریزی پس زایمان داشتند و تحت سزارین اورژانس با بیحسی اسپاینال قرار گرفتند انجام شد. پس از زایمان، انفوزیون 40 واحد اکسیتوسین داخل یک لیتر سرم نرمال سالین انجام شد، سپس بیماران به دو گروه مداخله (میزوپروستول زیرزبانی) و کنترل (عدم تجویز میزوپروستول) تقسیم شدند.
یافتهها: میزوپروستول زیرزبانی همراه با اکسیتوسین حین سزارین باعث کاهش معنادار خونریزی طی شش ساعت اول پس از عمل شد. افت هموگلوبین و خونریزی حین عمل بین دو گروه مشابه بود. عوامل یوتروتونیک کمتری در گروه مداخله استفاده شد. عوارض جانبی در دو گروه مشابه بود.
نتیجهگیری: در زنان پرخطر برای خونریزی پستپارتوم تجویز میزوپروستول زیرزبانی همراه با اکسیتوسین نسبت به اکسیتوسین به تنهایی، سبب کاهش خونریزی حین و پس از سزارین شد.
گیتا شعیبی، میلاد صالحی، رضا عاطف یکتا،
دوره 79، شماره 7 - ( 7-1400 )
چکیده
زمینه و هدف: بیهوشی اسپاینال نوعی بیهوشی نوراگزیال میباشد که دارای مزایای بسیاری است ولی بهدلیل ترس از آن، بسیاری از افراد باردار از این نوع بیهوشی امتناع میکنند. در این مقاله، سعی در بررسی میزان و علل ترس از بیهوشی اسپاینال در افراد کاندیدای عمل جراحی سزارین داشتیم.
روش بررسی: مطالعه فوق یک مطالعه توصیفی بر روی 67 بیمار متحمل عمل جراحی سزارین که به اتاق عمل بیمارستان شریعتی تهران از شهریور 1397 تا شهریور 1398 مراجعه کردند، میباشد. پرسشنامه Matthey که شامل سه بخش (سوالات دموگرافیک، سابقه بیهوشی اسپاینال و میزان ترس از بیهوشی بهصورت سه گزینهای) بود، توسط این افراد پر شد و پس از جمعآوری اطلاعات، دادهها توسط نرمافزار SPSS software, version 21 (IBM SPSS, Armonk, NY, USA) بررسی گردید.
یافتهها: احساس درد با سابقه بیهوشی اسپاینال در چهار مادر باردار (9/12%) و در افراد بدون سابقه بیهوشی در 25 نفر (8/65%) ارتباط معناداری را نشان داد (0001/0P<). ترس از مشاهده عمل سزارین حین جراحی در هفت نفر (6/22%) دارای سابقه بیهوشی اسپاینال و 18 نفر (4/47%) بدون سابقه بیماری معنادار بود (0001/0P<). ترس از سوزن بیهوشی به طرز چشمگیری در هفت فرد (3/23%) دارای سابقه بیهوشی اسپاینال و 23 نفر (5/60%) از بیماران بدون سابقه بیهوشی اسپاینال دیده شد (0001/0P<). ترس از آسیب به کمر در نه کاندید (29%) از بیماران با سابقه بیهوشی اسپاینال و در 23 نفر (5/60%) از بیماران بدون سابقه بیهوشی دیده شد (033/0P<). ارتباط بین سابقه پیشین بیهوشی عمومی و ترس از تهوع و استفراغ (046/0P<). و همچنین ترس از سوزن بیهوشی (001/0P<) معنادار بود.
نتیجهگیری: بیماران با سابقه پیشین بیهوشی اسپاینال ترس کمتری از احساس درد، دیدن عمل جراحی، سوزن بیهوشی و آسیب به کمر داشتند. بیمارانی که سابقه بیهوشی عمومی داشتند نسبت به بقیه ترس بیشتری از سوزن بیهوشی اسپاینال، تهوع و استفراغ داشتند.
شمسی زارع، پیمان رضاقلی،
دوره 80، شماره 7 - ( 7-1401 )
چکیده
زمینه و هدف: میزان بروز پیامدهای نامطلوب پریناتال در زنان باردار مبتلا به ویروس کرونا بیشتر است. همچنین وجود اسکلرودرمی در این افراد سبب سقط، محدودیت رشد جنین، مرگ داخل رحمی جنین و زایمان زودرس میشود.بنابراین این مطالعه با هدف گزارش انجام سزارین موفق در یک خانم مبتلا به ویروس کرونا و اسکلرودرمی انجام شد.
معرفی بیمار: بیمار خانم باردار 31 ساله با سن بارداری 29 هفته، با علایم تنگی نفس و دیسپنه به بیمارستان بعثت سنندج در آذر ماه سال 1400 مراجعه کرد. با توجه به سه لیتر خونریزی واژینال و تشخیص دکولمان 60% و پرهاکلامسی شدید تحت سزارین اورژانس قرار گرفت. تشخیص و درمان این بیمار دارای نکات قابلتوجه میباشد که در ادامه ذکر شده است.
نتیجهگیری: بارداری در خانمهایی که اسکلرودرمی دارند در زمان مناسب و نظارت دقیق زایمانی، احتمال موفقیت پیامد بارداری را افزایش خواهد داد و همه بیماران نیاز به مشاوره دارند.
سارگل موقرنژاد، مریم جوادیان، هدی شیرافکن، شهلا یزدانی،
دوره 80، شماره 8 - ( 8-1401 )
چکیده
زمینه و هدف: هدف از انجام این مطالعه یافتن علل عدم موفقیت زایمان طبیعی در حاملگی ترم دیررس بود که میتواند برای ادارهی زایمان در این مادران باردار و طرح راهکار برای افزایش زایمان طبیعی سودمند باشد.
روش بررسی: این مطالعه مقطعی در جامعه زنان باردار با حاملگی ترم دیررس بیش از 41 هفته و با انتخاب 148 نفرِ مراجعهکننده به بیمارستان آیتالله روحانی بابل طی فروردین 1397 الی اسفند 1398 انجام شده است. سن مادر، شاخص توده بدنی، سن بارداری، تعداد بارداری و زایمان، مدت بستری، وضعیت و روش آمادگی سرویکس برای ختم بارداری از پرونده بیماران استخراج و ثبت شد. اطلاعات در دو گروه روش ختم بارداری (زایمان طبیعی و سزارین) مورد مقایسه قرار گرفتند. تجزیه و تحلیل آماری با استفاده از SPSS software, version 22 (IBM SPSS, Armonk, NY, USA)، Chi-square test، Student’s t-test و Fitting logistic regression models صورت گرفت. 05/0P< معنادار تلقی گردید.
یافتهها: در این بررسی 167 زن باردار با حاملگی ترم دیررس مورد مطالعه قرار گرفتند. میانگین سنی زنان باردار برابر 98/5±03/26 سال بود. متغیر نمره بیشاپ (Bishop score) بالا با نسبت شانس 44/0، فاکتور پیشگیریکننده برای زایمان سزارین بهشمار میرود (001/0=P). شاخص توده بدنی بالاتر نیز بهعنوان ریسک فاکتور زایمان سزارین شناخته شده است (01/0=P) بهطوریکه بهازای هر واحد افزایش در نمره بیشاپ شانس زایمان سزارین 56% کاهش مییابد و بهازای هر واحد افزایش BMI، شانس سزارین 9% افزایش مییابد.
نتیجهگیری: مطالعه نشان داد نزدیک نیمی از موارد حاملگیهای دیررس منجر به زایمان طبیعی میشوند. BMI بالا احتمال زایمان طبیعی در حاملگیهای ترم دیررس را کاهش میدهد. اما نمره بیشاپ بالاتر میتواند در موفقیت زایمان طبیعی موثر باشد.