جستجو در مقالات منتشر شده


11 نتیجه برای سندرم متابولیک

سید محمود صدر بافقی، منصور رفیعی، سیده مهدیه نماینده، عباس اندیشمند، محمدحسین سلطانی، مصطفی متفکر، محمود امامی میبدی، محمدرضا امینی پور،
دوره 63، شماره 7 - ( 1-1384 )
چکیده

مقدمه: بیماریهای ایسکمپک قلب و عروق علت اصلی مرگ و میر و ناتوانی در اکثر کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه از جمله ایران می باشد. بیماری زودرس عروق کرونر حدود 25% حوادث حاد عروق کرونر را به خود اختصاص می دهد. تفاوتهائی از نظر فاکتورهای خطر، سابقه فامیلی و پیش آگهی این بیماران با سایر بیماران مشاهده گردیده است. هدف از این مطالعه بررسی خصوصیات دموگرافی، بالینی ، آزمایشگاهی و پیش آگهی بیماران مبتلا به انفارکتوس میوکارد زودرس ور مقایسه آن با افراد مبتلا به شکل دیر رس بیماری بود.
مواد و روش ها: 823 مورد بیمار مبتلا به MI حاد که طی 18 ماه در سی سی یوهای شهر یزد بستری شدند وارد مطالعه گردیدند. از بین کل افراد مورد مطالعه 200 نفر در گروه (Premature Coronary Artery Disease) PCAD (گروه I ) و 623 نفر در گروه (Late Onset Coronary Artery Disease) LOAD ( گروه II ) گرفتند. بیماران به طور سرشماری وارد مطالعه شدند و از نظر فاکتورهای خطر، مشخصات دموگرافی، اطلاعات بالینی و آزمایشگاهی، عوارض بیمارستانی پیش آگهی با سایر بیماران مقایسه شدند.
یافته ها: بطور کلی گروه I 5/24% از کل بیماران مبتلا به انفارکتوس میوکارد را به خود اختصاص دادند. شیوع PCAD در زنان 9/17% و در مردان 7/27% بود. (P<0.01) گروه I بطور معنی داری بیشتر دارای سابقه چاقی، کلسترول بیشتر از 200، مصرف سیگار و سابقه فامیلی بیماری تنگی کرونر بودند. 67% بیماران گروه I استرپتوکیناز دریافت نمودند که این آمار در گروه II 8/51% بود. (P=0.001) شدت تنگی عروق اصلی کرونر با معیار gensini score به طور معنی داری در گروه I کمتر بود. (P=0.04) شدت تنگی در مردان بیشتر از زنان بود. (10.7 در مقابل 9 ) (P=0.3). شدت تنگی در بیماران مبتلا به هیپرلپیدمی به طور معنی داری بیشتر از سایرین بود. (P=0.02) مورتالیتی بیمارستانی در گروه I 6/3% در مقابل 3/14% در گروه II مشاهده شد. (r=0.1) (P=0.001) [odd=0.2(0-1-0.4)]
نتیجه گیری و توصیه ها: انفارکتوس میوکارد زودرس بیشتر در بین مردان سیگاری، دارای سابقه فامیلی مثبت، هیپرکلسترولمی، هیپرتری گلیسریدمی و چاقی در بین زنان مبتلا به سندرم متابولیک ایجاد می شود. این افراد شدت تنگی کرونر کمتری داشته و مورتالیتی بیمارستانی پائین تری دارند.


سید محمود صدر بافقی، مهناز سالاری، منصور رفیعی، سیده مهدیه نماینده، علی محمد عبدلی، مهران کریمی، سید خلیل فروزان نیا،
دوره 64، شماره 10 - ( 7-1385 )
چکیده

سندرم متابولیک به مجموعه‌ای از اختلالات متابولیک اطلاق می‌شود که وقوع همزمان آنها در هر شخص بیشتر از خطر وقوع احتمالی هر یک به تنهایی است. این سندرم به علت ارتباط با دیابت و بیماریهای قلبی ـ عروقی و نیز به خاطر شیوع بالا در جمعیت‌ها، توجه بسیاری از محققان را به خود جلب نموده است.
روش بررسی: یک مطالعه cross -sectional بر روی 1110 نفر از افراد 74 -20 ساله شهر یزد بصورت نمونه گیری خوشه‌ای انجام شد.
یافته‌ها: شیوع سندرم متابولیک 1/32% بود که در زنان بطور معنی داری بیشتر از مردان بود. شیوع سندرم متابولیک با افزایش سن و نیز افزایش BMI در هر دو جنس افزایش یافت. شایع‌ترین اختلال متابولیک تری گلیسیرید≥150 بود. 2/19% از افراد مورد مطالعه فاقد معیار سندرم متابولیک بودند و1/21% یک معیار،6/27% دو معیار، 8/20% سه معیار، 9% چهار معیار و 3/2% هر پنج معیار را داشتند.
نتیجه‌گیری: نزدیک به یک سوم مردم یزد دچار سندرم متابولیک هستند و با توجه به آمار دیگر ایران، شیوع سندرم متابولیک در ایران نسبت به آمریکا و اروپا بالاست لذا باید برنامه‌های غربالگری و درمانی کنترل ریسک فاکتورها با دقت در کشور اجرا گردند.


فرزاد حدایق، آزاده ضابطیان، مریم توحیدی، فریدون عزیزی،
دوره 66، شماره 8 - ( 8-1387 )
چکیده

زمینه و هدف: اگر چه سندرم متابولیک مورد توجه پزشکان می‌باشد، اطلاعات پیرامون ارتباط این سندرم با بیماری‌های کرونری قلبی Coronary Heart Diseases CHD در جمعیت ایرانی محـدود می‌باشد. هدف این مطالعه تعیین ارتباط سندرم متابولیک و اجزای آن بر اساس تعاریف مختلف با CHD است.

روش بررسی: در طی یک مطالعه مقطعی، جهت بررسی نسبت شانس سندرم متابولیک براساس هر یک از تعاریف IDF، ATP III و WHO با CHD، در 5981  شرکت کننده 30 سال و بالاتر، در هر دو جنس، تحلیل رگرسیون لجستیک (با استفاده از نرم‌افزار SPSS نسخه 5/11) در سه الگو انجام شد. الگوی یک، تعدیل شده برای سن و الگوی دو تعدیل‌شده برای سن، مصرف سیگار، سابقه CHD زودرس در بستگان درجه اول و LDL- کلسترول بود. الگوی سه علاوه بر برای عوامل فوق، برای اجزای سندرم متابولیک نیز تعدیل گردید.

یافته‌ها: سندرم متابولیک بر اساس هر سه تعریف فوق در الگوهای یک و دو با CHD ارتباط نشان داد. بالاترین نسبت شانس (95% فاصله اطمینان) سندرم متابولیک برای  CHDدر الگوی دو توسط تعریف WHO در مـردان (3-8/1)3/2 و تعریف ATP III در زنان (2-3/1)6/1 به‌دست آمد. در الگوی سه، سندرم متابولیک ارتباط خود را با CHD از دست داد ولی در مردان، قند پلاسمای ناشتای بالا و فشارخون بالا (به‌علاوه چاقی طبق تعریف WHO) و در زنان فشار خون بالا (به‌علاوه دور کمر بالا براساس ATP III، چاقی و قند مختل براساس WHO) ارتباط خود را با CHD حفظ کردند.

نتیجه‌گیری: در مردان و زنان ایرانی، با در نظر گرفتن عوامل خطرساز شناخته‌شده قلبی- عروقی، هر سه تعریف سندرم متابولیک با CHD ارتباط داشتند. بعد از تعدیل فراتر برای اجزای سندرم متابولیک، هیچ یک از تعاریف فوق، ارتباطی با CHD نشان ندادند و فقط فشارخون بالا در هر دو جنس و تمامی تعاریف، ارتباط خود را با CHD حفظ کرد.


عباس محققی، علیرضا پناهی، داریوش کمال هدایت، بتول قربانی یکتا،
دوره 69، شماره 9 - ( 9-1390 )
چکیده

800x600 Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4

زمینه و هدف: گرفتگی کرونر اصلی چپ با مرگ و میر فراوان همراه و تشخیص زودرس آن می‌تواند از مرگ و میر سال‌های آتی جلوگیری نماید. عوامل خطرساز متابولیک و فیزیولوژیک بیماری‌های قلبی و عروقی تحت عنوان سندرم متابولیک نامیده می‌شود و ریسک فاکتور برای بیماری‌های عروقی کرونر است. تاثیر سندرم متابولیک بر گرفتگی کرونر اصلی چپ مشخص نبوده و هدف این مطالعه ارزیابی این اثرات بر گرفتگی کرونر اصلی چپ است.

روش بررسی: تعداد 495 نفر بیمار تحت آنژیوگرافی قرار گرفته و براساس تعاریف استاندارد جهانی سندرم متابولیک در آن‌ها مشخص شد و سپس در کل بیماران آنژیوگرافی شده میزان گرفتگی کرونر اصلی سمت چپ و میزان همراهی آن‌ها با هم و با ریسک‌فاکتورها سنجیده شد. 

یافته‌ها: 249 (3/50%) مرد و 246 (7/49%) زن بودند. میانگین سن آن‌ها 10±01/58 بود. سندرم متابولیک در 86 نفر (4/17%) حضور داشت. گرفتگی کرونر اصلی سمت چپ در 25 بیمار (5%) حضور داشت. بین سندرم متابولیک و گرفتگی کرونر اصلی سمت چپ ارتباط معنی‌دار بود 012/0P=، 305/0r= بین سن 05/0P=، 192/0r=، جنس 007/0P=، 334/0r= دیابت 03/0P=، 253/0r= و سیگار 03/0P=، 253/0r= و گرفتگی کرونر اصلی سمت چپ ارتباط معنی‌دار بود.

نتیجه‌گیری: سندرم متابولیک می‌تواند با گرفتگی کرونر اصلی سمت چپ همراه باشد. احتمال همراهی سندرم متابولیک برای گرفتگی کرونر اصلی سمت چپ با افزایش قند خون، سن، جنس مرد و استعمال سیگار وابسته است. این عوامل به‌طور همکار ریسک‌فاکتور گرفتگی کرونر اصلی سمت چپ را در بیماران سندرم متابولیک بالا می‌برند.


حمیرا رشیدی، حاجیه شهبازیان، فروغ نخستین، محمد بهادرام، سید پیمان پیامی،
دوره 73، شماره 8 - ( 8-1394 )
چکیده

زمینه و هدف: سندرم متابولیک (Metabolic syndrome) مجموعه‌ای از عوامل خطرساز برای بروز بیماری‌‌های قلبی- عروقی و دیابت است. ارتباط بین سطح اسید اوریک سرم و بروز سندرم متابولیک در نوجوانان هنوز به‌طور کامل مشخص نشده است. مطالعه حاضر با هدف بررسی این موضوع در نوجوانان شهر اهواز طراحی شد. روش بررسی: در این مطالعه مقطعی، 240 نفر از افراد شرکت کننده در مطالعه بزرگ سندرم متابولیک که مهر سال 1388 تا مهر 1389 در شهر اهواز انجام شده بود به صورت تصادفی انتخاب شده و پس از آنها به دو گروه مبتلا به سندرم متابولیک و سالم سطح سرمی اسید اوریک این دو گروه مورد مقایسه قرار گرفت. در گروه سالم افرادی که حتی یکی از معیارهای سندرم متابولیک ATPIII (چاقی شکمی، فشارخون سیستولی یا دیاستولی بالا، mg/dl 40 HDL&le، mg/dl 110TG&le،mg/dl 100FBS&le) یا دیابت داشتند از مطالعه خارج شدند. سابقه مصرف دارو‌های ضد تشنج یا کورتون معیار خروج از هر دو گروه بود. یافته‌ها: در این مطالعه 240 نفر با میانگین سنی 64/2±95/14 شرکت داشتند. میانگین سطح اسید اوریک در گروه سندرم متابولیک mg/dl 4/1±8/4 و در گروه کنترل mg/dl 01/1±18/4 بود (001/0P=). بر اساس سطح اسید اوریک سرمی افراد حاضر در مطالعه به سه گروه تقسیم شدند. ریسک ابتلا به سندرم متابولیک در گروه سوم نسبت به گروه دوم و اول به ترتیب به طور معناداری بیشتر بود. (04/8-70/1= 95%CI، 7/3=OR)، (001/0P<، 35/14-42/2=95%CI، 9/5=OR). نتیجه‌گیری: نتایج این مطالعه نشان داد که هایپراوریسمیا به‌طور معناداری ریسک ﻫﺎﯾﭙﺮتری‌گلیسریدمیا، HDL پایین و چاقی شکمی را افزایش می‌دهد. در میان نوجوانان شهر اهواز، غلظت سرمی اسید اوریک به شدت با شیوع سندرم متابولیک و برخی از اجزای آن در ارتباط است.


فاطمه شیرانی، سیامک خالقی، مهرداد نیکفام، علی پورمجرب،
دوره 74، شماره 8 - ( 8-1395 )
چکیده

زمینه و هدف: آرتریت پسوریاتیک نوعی آرتریت التهابی مزمن است که 42-5% مبتلایان به پسوریازیس را درگیر می‌کند. هدف از این مطالعه، بررسی شیوع سندرم متابولیک و فراوانی عوامل خطرساز سندرم متابولیک در بیماران مبتلا به آرتریت پسوریاتیک بود.

روش بررسی: این مطالعه مقطعی- توصیفی، از دی ماه سال 1392 تا فروردین 1394 به مدت 15 ماه در بیمارستان رسول اکرم (ص) تهران انجام شد. تعداد 80 نفر از مبتلایان به آرتریت پسوریاتیک وارد مطالعه شدند. پس از ثبت داده‌های دموگرافیک، متغیرهای آزمایشگاهی و تصویربرداری اندازه‌گیری شدند.

یافته‌ها: 46 نفر از افراد مورد بررسی مرد و 34 نفر زن بودند. میانگین سن افراد 43 سال بود. میانگین شاخص توده بدنی kg/m2 1/26، میانگین میزان تری‌گلیسرید سرم mg/dl 3/150، میانگین میزان لیپوپروتیین پرچگالی سرم       mg/dl 2/44، میانگین میزان لیپوپروتیین کم‌چگالی سرم mg/dl 2/145، میانگین میزان کلسترول تام سرم mg/dl 5/201، میانگین میزان قند خون ناشتا mg/dl 7/98، میانگین اندازه دور کمر در مردان cm 6/95 و در زنان cm 6/84 و میانگین میزان اسید اوریک سرم در بیماران مبتلا به آرتریت پسوریاتیک mg/dl 7 اندازه‌گیری شد. میانگین فشارخون سیستولی mmHg 3/129 و میانگین فشارخون دیاستولی mmHg 1/85 اندازه‌گیری شد. 30% مصرف سیگار را ذکر نمودند. 8/43% از افراد دچار بیماری کبد چرب غیرالکلی بدون توجه به شدت آن بودند.

نتیجه‌گیری: بر اساس معیارهای پانل درمانی بزرگسالان ۳، 3/51% از مبتلایان به آرتریت پسوریاتیک دچار سندرم متابولیک بودند.


آسیه سادات زاهدی، بهاره صداقتی خیاط، سارا بهنامی، فریدون عزیزی، مریم السادات دانشپور،
دوره 76، شماره 7 - ( 7-1397 )
چکیده

زمینه و هدف: سندرم متابولیک مجموعه‌ای از ناهنجاری‌های متابولیکی است که خطر ابتلا به بیماری‌های قلبی-عروقی را افزایش می‌دهد. مطالعات فراوانی نشان داده‌اند که پلی‌مورفیسم‌های (۷۸۰۰۹۴rs و ۱۲۶۰۳۲۶rs) ژن پروتیین تنظیم‌کننده گلوکوکیناز (GCKR) با مقادیر گلوکزخون، تری‌گلیسرید پلاسما و سندرم متابولیک در ارتباط هستند. هدف این پژوهش، بررسی ارتباط این دو پلی‌مورفیسم ژن GCKR با سندرم متابولیک و شاخص‌های آن در جمعیت بزرگسالان مطالعه قند و لیپید تهران (TLGS) بود.
روش بررسی: در مطالعه مورد-شاهدی کنونی که از فروردین تا مرداد ۱۳۹۶ انجام شد، تعداد ۸۷۱۰ فرد (۳۵۲۲ مرد و ۵۱۸۸ زن) بالای ۱۹ سال غیرمرتبط خونی از افراد شرکت‌کننده در مطالعه قند و لیپید تهران انتخاب شدند. بر مبنای معیار Joint interim statement (JIS) افراد در دو گروه مورد و شاهد قرار گرفتند. نمونه‌های ژنومی با HumanOmniExpress-24 v1.0 BeadChips (Illumina, San Diego, CA, USA) تعیین ژنوتیپ شدند.
یافته‌ها: فراوانی ژنوتیپ TT هر دو پلی‌مورفیسم به‌صورت معناداری در گروه افراد مبتلا به سندرم متابولیک بیشتر بود و برحسب نسبت شانس تعدیل‌یافته (۷۱/۲OR=  برای ۱۲۶۰۳۲۶rs، ۵۲/۲OR=  برای ۷۸۰۰۹۴rs)، هر دو پلی‌مورفیسم با سندرم متابولیک ارتباط داشتند. ژنوتیپ TT در افرادی که میزان C-reactive protein (CRP) آن‌ها بیشتر از mg/l ۳ بود، فراوانی بیشتری داشت. آلل T هر دو پلی‌مورفیسم با میزان تری‌گلیسرید ارتباط افزایشی و با میزان قند‌خون ارتباط کاهشی نشان داد.
نتیجه‌گیری: براساس یافته‌های این پژوهش بین ۷۸۰۰۹۴rs و ۱۲۶۰۳۲۶rs، دو پلی‌مورفیسم رایج ژن GCKR و سندرم متابولیک در جمعیت مورد بررسی تهرانی ارتباط وجود دارد. این دو پلی‌مورفیسم با سطح تری‌گلیسرید و قند‌خون نیز به‌صورت معکوس ارتباط نشان دادند که تایید‌کننده نتایج مطالعات پیشین است.

گلاره کوچک‌پور، فیروزه حسینی-اصفهانی، مریم ‌السادات دانشپور، پروین میرمیران، فریدون عزیزی،
دوره 76، شماره 10 - ( 10-1397 )
چکیده

زمینه و هدف: تناقضات متعددی در زمینه نقش تنوع‌های غذایی و مصرف گروه‌های غذایی بر ابتلا به سندرم متابولیک وجود دارد. این مطالعه با هدف تعیین برهم‌کنش گروه‌های غذایی با پلی‌مورفیسم‌های CCND۲ rs۱۱۰۶۳۰۶۹، ZNT۸ rs۱۳۲۶۶۶۳۴ و MC۴R rs۱۲۹۷۰۱۳۴ در رابطه با خطر سندرم متابولیک و هریک از اجزای آن انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه در پژوهشکده علوم غدد درون‌ریز و متابولیسم دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی و از فروردین ۱۳۸۴ تا اسفند ۱۳۹۳ انجام شد. در این پژوهش مورد-شاهدی، داده‌های ۱۶۳۴(۸۱۷ جفت)، مورد و شاهد از میان شرکت‌کنندگان مطالعه کوهورت قند و لیپید تهران انتخاب شدند. افراد مورد و شاهد از نظر سن، جنس و سال‌های پیگیری جور شدند. دریافت‌های تغذیه‌ای از طریق پرسشنامه روا و پایا بسامد خوراک به‌دست آمد. پلی‌مورفیسم‌ها به روش Amplification refractory mutation system-polymerase chain (ARMS-PCR) تعیین ژنوتیپ شدند.
یافته‌ها: برهمکنش بین rs۱۲۹۷۰۱۳۴ با مصرف سبزیجات سبز رنگ، گوشت قرمز و نوشیدنی‌های شیرین شده به ترتیب در ارتباط با خطر HDL-C پایین، تری‌گلیسرید بالا و قندخون ناشتا بالا مشاهده شد (۰/۰۵P<). برهمکنش بین rs۱۳۲۶۶۶۳۴ با دریافت میان وعده‌های شور (۰/۰۲P=) و دریافت ماهی (۰/۰۴P=) در ارتباط با خطر چاقی شکمی وجود داشت. مصرف سبزیجات توانست اثر rs۱۱۰۶۳۰۶۹ بر روی سندرم متابولیک را تعدیل کند و تداخل معنا‌داری بین rs۱۱۰۶۳۰۶۹ با مصرف سبزی‌ها، سبزی‌های قرمز-زرد و میوه‌ها به‌ترتیب بر روی خطر قندخون ناشتا بالا، HDL-C پایین و فشارخون بالا مشاهده شد.
نتیجه‌گیری: برای پیشگیری از سندرم متابولیک، افراد حامل آلل پرخطر rs۱۲۹۷۰۱۳۴ از مصرف گوشت قرمز پرهیز کرده در حالی‌که مصرف سبزی و ماهی در افراد دارای آلل پرخطر rs۱۱۰۶۳۰۶۹ و rs۱۳۲۶۶۶۳۴ می‌بایستی مدنظر قرار گیرد.

علیرضا نجیمی ورزنه، محمد غلامی فشارکی، محسن روضاتی،
دوره 77، شماره 8 - ( 8-1398 )
چکیده

زمینه و هدف: سندرم متابولیک به‌عنوان عامل خطر اصلی برای ابتلا افراد به بیماری قلبی-عروقی شناخته می‌شود. با توجه به اهمیت کنترل سندرم متابولیک، بررسی عوامل موثر بر این سندرم از اولویت‏های مهم پژوهشی در جهان و ایران می‌باشد. یکی از این عوامل موثر که مطالعات پیشین روابط ضد و نقیضی در مورد رابطه آن با سندرم متابولیک اشاره نموده‌اند، متغیر نوبت‏کاری می‌باشد. از این‌رو این مطالعه کوهورت آینده‏نگر جهت بررسی رابطه بین نوبت‏کاری با سندرم متابولیک بر روی مردان کارگر انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه کوهورت آینده‏‏نگر پنج ساله بر روی یک نمونه تصادفی از کارگران کارخانه فولاد مبارکه اصفهان (ایران) از فروردین تا اسفندماه، طی سال‌های ۱۳۹۱ تا ۱۳۹۵ انجام پذیرفته شده است. در این مطالعه متغیر نوبت‌کاری و سندرم متابولیک به‌عنوان متغیر مستقل و وابسته و متغیرهای سن، تحصیلات و سابقه به‌عنوان متغیرهای کنترلی در نظر گرفته شد.
یافته‌ها: تعداد افراد شرکت‏کننده در این مطالعه را ۱۳۲۱ نفر مرد (میانگین سنی ۴۳ سال) تشکیل می‌داد. در این مطالعه، نمونه شامل ۵۲۸ نفر (۴۰%) روزکار، ۱۵۵ نفر (۱۲%) نوبتکار چرخشی هفتگی و ۶۳۸ نفر (۴۸%) نوبت‌کار معمولی بود. شانس نسبی (OR) پنج ساله ابتلا به سندرم متابولیک در نوبت کارهای معمولی نسبت به روزکاران برابر با ۱/۹۳OR= با ۰/۰۴۴P= و برای نوبت‌کاران هفتگی برابر با ۱/۲۶OR= با ۰/۶۴P= بود.
نتیجه‌گیری: با توجه به نتایج این مطالعه، داشتن شانس بیشتر در ابتلا به سندرم متابولیک در نوبت‌کاران معمولی نسبت به روزکاران تایید، اما این افزایش در نوبت‌کاران هفتگی تایید نشد.

نرگس زعیم‌زاده، شهیده جهانیان سادات‌محله، سعیده ضیایی، آزاده متقی، مریم موحدی‌نژاد، ندا محمدزاده، انوشیروان کاظم‌نژاد،
دوره 77، شماره 9 - ( 9-1398 )
چکیده

زمینه و هدف: سندرم تخمدان پلی‌کیستیک شایع‌ترین اختلال آندوکرین در زنان سنین باروری می‌باشد. در صورت عدم درمان در طولانی‌مدت، احتمال ایجاد مخاطرات مزمن در فرد مبتلا، افزایش می‌یابد که سندرم متابولیک یکی از مهمترین آن‌هاست. پژوهش کنونی با هدف مقایسه دریافت غذایی درشت‌مغذی‌ها در زنان دچار تخمدان پلی‌کیستیک با یا بدون ابتلا به سندرم متابولیک انجام شد.
روش بررسی: پژوهش کنونی از نوع مورد-شاهدی لانه‌گزینی‌شده با روش نمونه‌گیری در دسترس از مرداد ۱۳۹۳ تا شهریور ۱۳۹۴ تحت حمایت دانشگاه تربیت مدرس در بیمارستان آرش و یک مطب خصوصی در تهران انجام شد. گروه مورد، ۱۴ بیمار مبتلا به تخمدان پلی‌کیستیک به‌همراه سندرم متابولیک و گروه شاهد ۲۸ بیمار با تخمدان پلی‌کیستیک بدون سندرم متابولیک را شامل می‌شدند. درشت‌مغذی‌های مورد بررسی شامل انواع چربی‌ها (تام، اشباع، تک‌غیراشباع، چند‌غیر‌اشباع، ترانس)، کربوهیدرات، پروتیین و فیبر بودند. دریافت غذایی با استفاده از پرسشنامه بسامد خوراک ۱۶۸ آیتمی (168-item semi-quantitative food frequency questionnaire, FFQ) بررسی شد.
یافته‌ها: دریافت چربی تام (۴۵/۱۷±۱۴۶/۶۲ vs. ۳۲/۷۹±۵۹/۹۱ و ۰/۰۰۱P<)، به‌طور معناداری در گروه مورد نسبت به گروه شاهد بیشتر بود لیکن دریافت چربی اشباع (۱۱/۰۸±۱۱/۱۴ vs. ۶/۷۶±۱۹/۷۳ و ۰/۰۰۴P=)، چربی‌های تک‌غیر‌اشباع (۱۲/۶۶±۱۴/۱۵
 vs. ۷/۷۶±۲۶/۱۶ و ۰/۰۰۱P<) و چندغیراشباع (۹/۱۸±۹/۰۲ vs. ۶/۴۵±۱۷/۲۲ و ۰/۰۰۲P=کربوهیدرات (۱۲۱/۰۸±۱۸۲/۳۴ vs. ۷۷/۱۱±۳۶۵/۶۴ و ۰۰۱/۰P<)، پروتیین (۴۲/۸۵±۴۲/۷۴ vs. ۲۴/۰۴±۷۸/۰۶ و ۰/۰۰۱P= فیبر تام (۱۵/۰۹±۱۷/۷۷ vs. ۲۲/۶۴±۳۵/۹۷ و ۰/۰۰۱P<) در گروه مورد نسبت به گروه شاهد کمتر بود. تمامی نتایج برحسب گرم مصرفی در روز بیان گردیده‌اند.
نتیجه‌گیری: دریافت غذایی درشت‌مغذی‌ها در بیماران دچار تخمدان پلی‌کیستیک مبتلا و غیرمبتلا به سندرم متابولیک به‌طور معناداری با یکدیگر تفاوت داشت.

ناصر ابراهیمی دریانی، محمدرضا پاشائی،
دوره 80، شماره 6 - ( 6-1401 )
چکیده

امروزه دنیا در گذر از سلامتی به سمت بیماری‌های غیرواگیر و مزمن مانند کبد چرب غیرالکلی می‌باشد. شایعترین علت بیماری مزمن کبدی در سرتاسر جهان بیماری کبد چرب غیرالکی می‌باشد. حدود 25% مردم دنیا درگیر این بیماری هستند و طیف آن از استئاتوز ساده تا سیروز متغیر است. از هر چهار فرد مبتلا به NAFLD یک نفر مبتلا به استئاتوهپاتیت غیرالکلی است که با عوارض و مرگ‌ومیر قابل‌توجهی به‌دلیل عوارض سیروز کبدی و کارسینوم کبدی همراه است. بیماری کبد چرب غیرالکلی ارتباط قوی و تنگاتنگی با بیماری متابولیک داشته و در واقع کبد چرب جزء جدایی‌ناپذیر چاقی محسوب می‌شود. اگرچه NAFLD عمدتاً در افراد مبتلا به چاقی یا دیابت نوع 2 مشاهده می‌شود، تخمین زده می‌شود 7% تا 20% از افراد مبتلا به NAFLD لاغر هستند. با این‌حال مطالعات اخیر نشان داده‌اند که کبد چرب در افراد لاغر حتی بدون چربی شکمی و احشایی می‌تواند اتفاق بیفتد. کبد چرب در افراد لاغر (Lean NAFLD) موضوع به‌نسبت جدیدی است که افراد زیادی را برای پیدا کردن تفاوت‌های آن نسبت به افراد چاق علاقمند کرده است. مکانیسم‌های پاتوفیزیولوژیک NAFLD بدون چربی هنوز به خوبی شناخته نشده است. مطالعات نشان داده است که NAFLD بدون چربی با عواملی مانند محیطی، حساسیت ژنتیکی و تنظیم اپی‌ژنتیکی ارتباط بیشتری دارد. در این مقاله در مورد پاتوژنز کبد چرب در افراد لاغر، ارتباط آن با سندرم متابولیک، درمان و پیش‌آگهی آن    بحث می‌کنیم.


صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb