11 نتیجه برای شناختی
جواد محمودی قرائی، محمد رضا محمدی، مهدی بینا، محمد تقی یاسمی، یوسف فکور،
دوره 64، شماره 8 - ( 5-1385 )
چکیده
بازگوئی روانشناختی و روشهای شناختی رفتاری و فعالیتهای حمایتی در پیشگیری و درمان نشانه های اختلال استرس پس از سانحه به کار رفتهاند. در این مطالعه این روشها را به صورت مجزا و در ترکیب باهم در درمان اختلال PTSD ناشی از زلزله بم در نوجوانان بررسی و با گروه کنترل مقایسه مینمائیم.
روش بررسی: در یک کارآزمائی عرصه ای چند گروهی کنترل شده، نوجوانانی که نشانه های اختلال استرس پس از سانحه زلزله بم را داشته و نیازمند درمان داروئی نبودند تحت مداخلات گروهی شامل بازگوئی روانشناختی و درمان های شناختی- رفتاری و مداخلات حمایتی ورزشی- هنری قرار گرفته و با گروه شاهد مقایسه شدند.
یافتهها: تعداد 200 نفر وارد مطالعه شدند و در سه گروه مداخله و یک گروه شاهد قرار گرفتند. 31 نفر به دلیل مهاجرت و یا تمایل شخصی از مطالعه خارج شدند. فقط بین گروه تحت مداخلات رفتاری - شناختی و گروه شاهد در کاهش میانگین کل نشانه های PTSD و کاهش میانگین نشانه های اجتناب تفاوت از نظر آماری معنی دار بود. تفاوت سایر گروهها با گروه شاهد و با یکدیگر معنی دار نبود.
نتیجهگیری: مداخلات رفتاری - شناختی گروهی میتوانند بر برخی نشانههای PTSD موثر باشند.
یوسف فکور، جواد محمودی قرائی، محمد رضا محمدی، مهدی کریمی، ماهیار آذر، مریم ممتاز بخش،
دوره 64، شماره 9 - ( 6-1385 )
چکیده
بازگوئی روانشناختی روشی است که در پیشگیری از بروز نشانههای اختلال استرس پس از سانحه در آسیبهای مختلف بهکار رفته است. درمانهای شناختی - رفتاری نیز در درمان این اختلال موثر بوده است. در این مطالعه اثر این روشهای مداخله بین گروههای سنی مختلف بازماندگان زلزله بم مقایسه میشود.
روش بررسی: در یک مطالعه تک گروهی از نوع کار آزمایی بالینی نیمه تجربی قبل- بعد، بازماندگان زلزله بم که نشانههای اختلال استرس پس از سانحه را داشتند در سه گروه سنی جوانان، میانسالان و سالمندان تحت درمان گروهی شامل یک جلسه بازگوئی روانشناختی و سه جلسه درمان شناختی - رفتاری قرار گرفتند. و نشانههای اختلال توسط مقیاس CAPS ارزیابی شد و نتایج قبل و بعد از انجام مداخله مقایسه شدند.
یافتهها: تعداد 130 نفر از بازماندگان زلزله وارد مطالعه شدند و 51 نفر از مطالعه خارج شدند. تغییر تواتر نشانههای اختلال در یک دوره سه ماهه معنیدار بود. ولی مداخلات فقط در کوتاه مدت بر شدت نشانهها مؤثر بودند. تغییر میانگین نشانههای اجتنابی قابل توجه بوده و مداخلات بر نشانههای یادآوری واقعه در دراز مدت و بر نشانههای برانگیختگی در کوتاه مدت و دراز مدت اثری نداشتند. گروههای سنی در پاسخدهی به مداخلات با یکدیگر تفاوتی نداشتند.
نتیجهگیری: مداخلات حمایتی روانی-اجتماعی شامل مداخلات گروهی رفتاری شناختی در بلایای طبیعی بر برخی نشانههای اختلال استرس پس از سانحه مؤثر است ولی در اثر بخشی این مداخلات بین گروههای سنی مختلف تفاوتی وجود ندارد.
محمدعلی بشارت، پریسا پورنگ، علی صادق پورطبایی، سعید پورنقاش تهرانی،
دوره 66، شماره 8 - ( 8-1387 )
چکیده
زمینه و هدف: در این پـژوهش رابـطه سبکهای مقابـله با استرس و سطوح سازش روانشناختی با رونـد بهبود بیماران قلبی- عروقی مورد بررسی قرار گرفت. هدف اصلی این پژوهش بررسی رابطه سبکهای مقابله با استرس شامل سبکهای مقابله مسأله محور، هیجان محور مثبت و هیجان محور منفی و سطوح سازش روانشناختی شامل بهزیستی روانشناختی و درماندگی روانشناختی با روند بهبود بیماران قلبی- عروقی بود.
روش بررسی: انتخاب نمونه در مرحله نخست به روش در دسترس با نود آزمودنی از بین بیماران واجد شرایط مرکز قلب شهید رجایی تهران آغاز شد و با 46 آزمودنی (27 مرد، 18 زن) در مرحله پیگیری ادامه یافت. در مرحله نخست، یک تا دو هفته قبل از عمل جراحی، از آزمودنیها خواسته شد مقیاس سبکهای مقابله تهران و مقیاس سلامت روانی را تکمیل کنند. در مرحله دوم، سه تا چهار ماه بعد از عمل جراحی، پرسشنامه روند بهبود از طریق پرونده پزشکی بیمار و معاینات بالینی توسط متخصص قلب تکمیل شد.
یافتهها: نتایج این پژوهش نشان داد که بین سبکهای مقابله مسأله محور و هیجان محور مثبت و روند بهبود رابطه معنیدار وجود ندارد. سبک مقابله هیجان محور منفی با بهبودی عینی نیز همبستگی معنیدار نداشت، اما با بهبودی ادراک شده همبستگی مثبت معنیدار داشت (05/0
نتیجهگیری: بر اساس یافتههای پژوهش حاضر میتوان نتیجه گرفت که سبک مقابله هیجان محور منفی میتواند احساس بهبودی را در مبتلایان به بیماری قلبی- عروقی تقویت کند. نتایج و پیامدهای پژوهش، مخصوصاً دلایل احتمالی رابطه سبک مقابله هیجان محور منفی با بهبودی ادراک شده، در این مقاله تشریح و تبیین خواهند شد.
احمد کاویانی، شروین تسلیمی، بهادر اطهاری، مسعود یونسیان، مصطفی حسینی، عباس ربانی،
دوره 68، شماره 4 - ( 4-1389 )
چکیده
زمینه و هد ف: نتایج جراحی محافظه کارانه با ماستکتومی در درمان سرطان پستان برابر است. جراحی های انکوپلاستی
پستان علاوه بر محافظه گر بودن، از لحاظ زیبایی شناختی و انکولوژ ی مزیت های ویژه ای دارند . هدف اصلی این
مطالعه ارایه نتایج تکنی ک های جدید جراحی سرطان پستان همراه حفظ پستان و بررسی عوامل موثر بر نتایج زیبا یی
شناختی درمان برای اولین بار در ایران می باشد. روش بررسی: مطالعه روی 58 بیمار مبتلا به سرطان پستان ی کطرفه
که در طی یک سال به بخش جراحی یک بیمارستان امام مراجعه کردند و توسط یک جراح عمل شدند انجام شد .
نتایج زیبا یی عمل بر اساس عک س های قبل و بعد از عمل توسط شش نفر از متخصصین با پرسشنامه ی موارد جز ی ی
و کلی داوری شد . از آنالیز واریانس یک طرفه برای بررسی عوامل مرتبط با نتیج ه زیبا یی شناختی و کاپای وزن د اده
بیماران (CI%95=68/03-77/36) %72/ شده برای بررسی روا یی درون و بین داوران استفاده شد . یافت هها: در مجموع 7
67 % از نظر / بیماران از نظر سایز پستان 9 (CI%95=89/75-98/65) %94/ خوب یا عالی نمره دهی شدند . در کل 2
از نظر کیفیت اسکار نمره ی بالای صفر در مقایسه یک طرفه (CI%95=85/46-92/13) %88/ انحراف نوک پستان 8
-80/30) %75/ نیاز به جراحی طرف مقابل 8 ،(CI%95=63/88-73/91) %68/ گرفتند. از نظر غیر قرینگی شکل 9
نمره ی بالای صفر در مقایسه با طرف مقابل گرفتند. (CI%95=64/14-73/86) % و غیر قرینگی سایز 69 (CI%95=71/3
تومورهای ربع فوقانی داخلی بهترین و ربع فوقانی (p<0/ 2 نتایج ضعیف تری داشتند ( 039 cm تومورهای بالای
.(p<0/ بیماران سنین 50 تا 60 سال بدترین نتایج را داشتند ( 0001 .(p<0/ خارجی بدترین نتایج را دارا بودند ( 0001
0(به دلیل تفسیرهای متفاوت ) محاسبه شد. نتیج هگیر ی: اعمال / 0 و 12 / کاپای وزن داده شده درون و بین داوران 58
جراحی انکوپلاستی در حفظ ظاهر پستان موفق است و لزوم گسترش آموزش هایی در این زمینه را ایجاب می کند.
محمد جعفر محمودی، مونا هدایت، فرشاد شریفی، بانو عدالت، مژده میرعارفین، مریم قادرپناهی، حسین فخرزاده،
دوره 69، شماره 12 - ( 12-1390 )
چکیده
زمینه و هدف: مطالعات اپیدمیولوژیک رابطه مثبت، منفی، U شکل و یا J شکل بین فشارخون با عملکرد شناختی و زوال عقل گزارش کردهاند در حالیکه در برخی مطالعات هیچ رابطه قابل ملاحظهای گزارش نشده است. هدف از این مطالعه، بررسی ارتباط بین پرفشاری خون و اختلال شناختی در سالمندان ساکن بنیاد خیریه کهریزک بود. روش بررسی: در این مطالعه مقطعی اطلاعات در ظرف یک هفته از ابتدای تیرماه سال 1387 جمعآوری شد. از بین 850 نفر افراد 65 سال یا بالاتر ساکن آسایشگاه خیریه کهریزک، 185 نفر بهصورت تصادفی انتخاب گردیدند. ارزیابی مختصر شناختی تکمیل شد. میانگین قرائتهای فشارخون ثبت شد. اندازهگیریهای آنتروپومتری و بیوشیمیایی انجام گردید. یافتهها: در افراد دچار اختلال شناختی فشارخون سیستولیک، فشارخون دیاستولیک و میانگین فشارخون بیشتر از افراد با وضعیت شناختی نرمال بود که از نظر آماری قابل ملاحظه نبود. نسبت شانس ابتلا به اختلال شناختی در مبتلایان به پرفشاری خون و در غیرمبتلایان به پرفشاری خون به ترتیب 52/1 و 58/1 بود (05/0
فاطمه خیاط سرکار، محمود شیرازی،
دوره 75، شماره 8 - ( 8-1396 )
چکیده
زمینه و هدف: مولتیپل اسکلروزیس از شایعترین بیماریهای مزمن سیستم عصبی مرکزی میباشد که فرد را با چالشهای روانشناختی عمدهای روبهرو میکند. از اینرو هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی اثربخشی رفتار درمانگری شناختی به شیوه گروهی بر استقامت ذهنی و امید به زندگی بیماران مولتیپل اسکلروزیس بود.
روش بررسی: روش پژوهش حاضر نیمه تجربی (Quasi-experimental study) با طرح پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری با گروه کنترل بود که از مهرماه تا آذرماه ۱۳۹۵ در مرکز انجمن اماس شهر زاهدان انجام شد. نمونه شامل ۳۰ بیمار مبتلا به بیماری اماس بود که به شیوه داوطلبانه انتخاب و بهروش تصادفی به دو گروه (آزمایش و کنترل) تقسیم شدند. گروه آزمایش مداخله درمانی را در طی هشت جلسه هفتگی دریافت نمودند، ولی گروه کنترل هیچ نوع مداخلهای را دریافت نکردند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش پرسشنامه امید به زندگی حلاجیان و پرسشنامه استقامت ذهنی (MTQ-48) بود.
یافتهها: برای همسانی گروهها از نظر سن و تحصیلات بهترتیب از آزمون t-test Student’ و Chi-square test استفاده شد که تفاوت معناداری در گروه آزمایش و کنترل مشاهده نشد. نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد رفتار درمانگری شناختی به شیوه گروهی افزایش معناداری در امید به زندگی و استقامت ذهنی بیماران داشت. بهصورتی که میانگین نمره استقامت ذهنی در گروه آزمایش پیش از درمان ۱/۰۵ و پس از درمان ۱/۲۴ و پیگیری ۱/۲۱ و میانگین نمره امید به زندگی در گروه آزمایش پیش از درمان ۴/۶۷ و پس از درمان ۷/۲۰ و پیگیری ۷/۰۱ با (۰/۰۰۱P<) بهدست آمد.
نتیجهگیری: اجرای رفتار درمانگری شناختی به شکل گروهی در فرآیند درمان بیماران اماس به افزایش استقامت ذهنی و امید به زندگی آنها منجر شد.
فرزاد تاجدینی، رضا شکرریز فومنی، پریناز رضاپور، کامبیز عباچیزاده، مریم محسنی،
دوره 76، شماره 12 - ( 12-1397 )
چکیده
زمینه و هدف: مصرف الکل یکی از مهمترین عوامل قابل پیشگیری مرگ است. باتوجه به اهمیت روزافزون بیماریهای مرتبط با سبک زندگی (از جمله سوءمصرف الکل) وجود راهنماهای بالینی مبتنی بر شواهد منطبق بر شرایط فرهنگی و اقتصادی در هر کشوری الزامی مینماید. هدف از انجام این مطالعه تدوین راهنمای بالینی بهمنظور کنترل و پیشگیری از مصرف الکل میباشد.
روش بررسی: این پژوهش از مطالعات راهاندازی سیستم علمی/اجرایی (مطالعات مدیریت سیستم سلامت) میباشد که در سال ۱۳۹۶ در بیمارستان طالقانی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی که با استفاده از الگوی ملی بومیسازی راهکارهای طبابت بالینی با استفاده از نقد راهنماهای بالینی انتخاب شده تا پایان سال ۱۳۹۶ براساس معیارهای سازماندهی مناسب، در دسترس بودن نسخه کامل و به روز بودن راهنما بالینی، بر پایه سیستم امتیازدهیThe Appraisal of Guidelines for Research and Evaluation (AGREE) انجام گردید. راهنما بالینی براساس مدل 5A تدوین گردید.
یافتهها: بهمنظور پیشگیری و کنترل مصرف الکل با توجه به توصیههای پنج راهنمای بالینی خدمات پیشگیری آمریکا، سبک زندگی سالم ایالات متحده، اقدامات پیشگیری در پزشکی عمومی استرالیا، عوامل خطر رفتاری استرالیا و سبک زندگی انگلستان، براساس آخرین توصیهها تا زمان تدوین راهنمای بالینی براساس مدل ۵A شامل (پرسش و ارزیابی، توصیه، توافق و امداد و سازماندهی و قرار جلسات بعدی) راهنمای بالینی تدوین گردید.
نتیجهگیری: بهترین راهکار با توجه به راهنماهای بالینی موجود جهت پیشگیری و کنترل مصرف الکل غربالگری، مشاوره رفتاری کوتاهمدت (۲-۱ جلسه)، درمان با مداخلات رفتاری شناختی (۶-۲ جلسه) و در صورت نیاز ارجاع به مراکز درمانی بالاتر میباشد.
محدثه مظفری، سید ابوالقاسم مهری نژاد، جمشید باقری، مهرانگیز پیوستهگر، مسعود ثقفینیا،
دوره 78، شماره 3 - ( 3-1399 )
چکیده
زمینه و هدف: پژوهشهای پیشین نتایج متناقضی را در خصوص عملکرد حافظهکاری پس از جراحی بایپس عروق کرونر قلب ارایه دادهاند. این پژوهش بهمنظور مقایسه حافظه کاری بیماران جوان بایپس عروق کرونر با دامنه سنی ۳۰ تا ۵۵ سال که یک سال از عمل جراحی آنان گذشته است با افراد سالم انجام شده است.
روش بررسی: در این مطالعه مورد-شاهدی که در فاصله زمانی بهمن ۱۳۹۶ تا مهر ۱۳۹۷ انجام گرفت، ۴۰ بیمار مرد بایپس عروق کرونر قلب با دامنه سنی ۳۰ تا ۵۵ سال که طی یکسال گذشته در مرکز قلب تهران بستری بودند، بهعنوان گروه آزمایشی و ۶۴ مرد سالم با دامنه سنی همتا بهعنوان گروه کنترل بهصورت تصادفی انتخاب شدند. هر دو گروه با آزمون حافظه کاری وکسلر مورد ارزیابی قرار گرفتند.
یافتهها: نتایج نشان داد تفاوت میان دو گروه در آزمون حافظه کاری در زیر مقیاسهای حافظه شنیداری رو به جلو و معکوس، نمره کل حافظه شنیداری، حافظه دیداری معکوس و فراخنای حافظه شنیداری در سطح خطای ۱% از نظر آماری معنادار است (۰/۰۱>P). همچنین، تفاوت دو گروه در زیر مقیاس نمره کل حافظه دیداری در سطح خطای ۵% از نظر آماری معنادار است (۰/۰۵>P). نتایج گویای عملکرد ضعیفتر گروه بیماران در تمامی زیر مقیاسهای آزمون حافظه کاری نسبت به افراد سالم میباشد.
نتیجهگیری: نتایج این مطالعه شیوع کاهش شناختی بهنسبت بالا بهویژه در حافظه کاری پس از CABG را تأیید میکند و الگویی از تداوم کاهش شناختی پس از گذشت یکسال از عمل بایپس عروق کرونر در بیماران جوان با دامنه سنی ۳۰ تا ۵۵ سال ارایه میدهد.
حسن محمدی کیانی، احمد شالباف، آرش مقصودی،
دوره 79، شماره 2 - ( 2-1400 )
چکیده
زمینه و هدف: تشخیص زودهنگام بیماران در مراحل اولیه آلزایمر که بهعنوان اختلال شناختی خفیف نامیده میشود یک موضوع مهم در درمان و یا به تعویق انداختن ابتلا به آلزایمر میباشد. در این مطالعه قصد داریم از روی دادگان تصویربرداری عملکردی تشدید مغناطیسی (fMRI) در حال استراحت، افراد دچار بیماری اختلال شناختی خفیف را از افراد سالم تفکیک کنیم.
روش بررسی: در این پژوهش که از اردیبهشت تا آذر 1399 در تهران انجام شد، پس از انجام پیشپردازش دادگان fMRI، با استفاده از اطلس برچسبگذاری خودکار آناتومیکی، 116 ناحیه مغزی تفکیک شدند. سپس، ماتریس ارتباط عملکردی این نواحی با استفاده از روشهای همبستگی پیرسون و اطلاعات متقابل محاسبه شدند. در ادامه، شبکه گراف مغزی تشکیل شده و یالهای معنادار و قوی حفظ شدند. در انتها 11 ویژگی سراسری از شبکه گراف استخراج شده و پس از انجام آنالیزهای آماری و انتخاب ویژگیهای موثر، طبقهبندی 14 فرد سالم و 11 بیمار دارای اختلال شناختی خفیف با استفاده از طبقهبند ماشینبردار پشتیبان انجام شد.
یافتهها: محاسبات انجام شده نشان داد که روش اطلاعات متقابل و پنج ویژگی سراسری از شبکه گراف با نامهای میانگین قدرت، دوری از مرکز، بهرهوری محلی، ضریب خوشهبندی و انتقالپذیری با استفاده از طبقهبند ماشینبردار پشتیبان دارای بهترین جواب با صحت 84%، حساسیت 86% و اختصاصیت 93% میباشد.
نتیجهگیری: ترکیب ویژگیهای گراف مغزی و ارتباطات عملکردی، براساس تجزیه و تحلیل دادگان fMRI میتواند افراد با اختلالشناختی خفیف را با دقت بالایی تفکیک نماید.
مریم تاجور، امیرحسین مرتضایی، علی صادقینیا، سید ناصر عمادی، زینب خالدیان،
دوره 80، شماره 5 - ( 5-1401 )
چکیده
زمینه و هدف: ویتیلیگو (Vitiligo) با تخریب کامل یا نسبی ملانوسیتهای پوست در نقاط درگیر تظاهر یافته و زمینهساز مشکلات روانی اجتماعی و نقص در کیفیت زندگی بیماران میشود. از آنجایی که نقش عوامل روحی روانی در برخی از بیماریهای پوستی و اختلالات مزمن شناسایی شده است، مطالعه حاضر با هدف بررسی میزان تاثیر وقایع استرسزای زندگی در بروز بیماری ویتیلیگو انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه مورد شاهدی (گذشتهنگر) در بیمارستان رازی وابسته به دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران از شهریور ماه 1399 تا اسفند ماه 1399 انجام شد. 87 نفر از بیماران ویتیلیگو دارای تشخیص قطعی زیر سه سال با 130 نفر از مبتلایان به سایر بیماریهای پوستی غیرمرتبط با عوامل روانتنی بهروش در دسترس انتخاب و از نظرحوادث استرسزای تجربه شده طی یک سال پیش از تشخیص بیماری مقایسه شدند. بدین منظور از پرسشنامه حوادث استرسزای زندگی (SLE) استفاده شد. سایر متغیرها شامل مشخصات دموگرافیک و وضعیت اجتماعی اقتصادی، تاریخچه پزشکی و وضعیت بیماری فعلی از پرونده پزشکی افراد استخراج و دادهها در محیط نرمافزار SPSS software, version 23 (IBM SPSS, Armonk, NY, USA) آنالیز شد.
یافتهها: تجربه وقایع استرسزای زندگی با بروز بیماری ویتیلیگو با کنترل متغیرهای زمینهای ارتباط معنادار داشت (89/1=OR، 95%=CI، 1/0=P). بهازای یک واحد افزایش در میانگین وقایع استرسزا، شانس ایجاد بیماری 89% افزایش مییافت. در بررسی انواع حوادث، افزایش در تضادهای شخصی (23/2 =OR،00/0=P)، نگرانیهای تحصیلی (94/1=OR،00/0=P)، امنیت شغلی (28/1=OR، 03/0=P) و زندگی خانوادگی (57/1=OR، 03/0=P) بهطور معنادار (95%=CI) شانس ایجاد ویتیلیگو را افزایش میداد و سایر وقایع استرسزا در دو گروه تفاوت معناداری نداشتند.
نتیجهگیری: با توجه به نقش استرس بهعنوان عامل زمینهساز باید به جایگاه مداخلات روانشناختی در پیشگیری و درمان بیماری توجه نمود.
یونس سلیمانی، امیررضا جهانشاهی، داود خضرلو،
دوره 80، شماره 11 - ( 11-1401 )
چکیده
زمینه و هدف: هنوز درک روشنی از الگوی آتروفی سابفیلدهای هایپوکامپ در بیماری آلزایمر و افتراق آن از اختلالات شناختی خفیف وجود ندارد. در این مطالعه مقطعی آتروفی سابفیلدهای هایپوکامپ در بیماران آلزایمر با بیماران مبتلا به اختلال شناختی اولیه (EMCI) و پایدار (LMCI) و همچنین گروه کنترل مقایسه شدند.
روش بررسی: مطالعه از نوع مقطعی بود که از شهریور 1400 تا 1401 در گروه رادیولوژی دانشکده پیراپزشکی تبریز انجام شد. تصاویر MRI مربوط به بیماران آلزایمر، بیمار EMCI، بیمار LMCI و گروه نرمال کنترل (NC) از پایگاه ADNI استخراج شد. با استفاده از ابزار بخشبندی هایپوکامپ در FreeSurfer Software, version 7, Harvard University, USA، سابفیلدهای مختلف هایپوکامپ جداسازی شدند. اختلاف حجم هرکدام از سابفیلدهای هایپوکامپ مابین گروههای شرکتکننده در مطالعه و همچنین اختلاف حجم دو به دو بین گروهها با استفاده از Kruskal-Wallis H test و Post-hoc Dunn's test بررسی گردید (05/0P<).
یافتهها: بیشترین اختلاف معنادار مابین گروههای چهارگانه شرکتکننده در مطالعه مربوط به سابفیلدهای Whole hippocampus، DG body، Subiculum body و Subiculum head بود (0001/0P<). هنگام بررسی دو به دو، بیشترین اختلاف معنادار مابین جفتگروه NC/AD و کمترین اختلاف معنادار مابین جفتگروه LMCI/AD و در سابفیلد Subiculum body مشاهده شد.
نتیجهگیری: در بیشتر سابفیلدهای هایپوکامپ اختلاف معناداری از آتروفی دیده میشود. چنین یافتههایی میتواند بهعنوان راهنما برای مطالعات آینده بهمنظور بهبود عملکرد تشخیصی برای شناسایی افراد در معرض خطر بالای بیماری آلزایمر کمککننده باشد.