جستجو در مقالات منتشر شده


9 نتیجه برای شیمی درمانی

منوچهر کیهانی،
دوره 57، شماره 4 - ( 4-1378 )
چکیده

هدف از این مطالعه پیدا کردن مناسب ترین درمان برای بیماران مبتلا به لنفوم اولیه مغز و بررسی از نظر نوع شیمی درمانی و زمان مناسب برای رادیوتراپی نسبت به شیمی درمانی بوده که با روش گذشته نگر بر روی بیماران لنفوم مغز از سال 1370 تا 1376 انجام شده است. تعداد 23 بیمار بررسی شدند که 2 بیمار قابل پیگیری نبودند. براساس درمانهای انجام شده، بیماران به دو گروه تقسیم شدند. در یک گروه که رادیوتراپی قبل از شیمی درمانی انجام شده بود و شیمی درمانی در 5 بیمار شامل CHOP (وینکریستین، دوکسوروبیسین، سیکلوفسفامید و پردنیزون) در 6 بیمار، سیس پلاتین و اتوپوساید و در 2 بیمار دیگر سیس پلاتین، اتوپوساید و سیتارابین هر دو یا سه هفته بود. در ده بیمار شیمی درمانی طبق پروتوکل با BCNU، اتوپوساید، ای فسفوماید همراه مسنا روز اول هر 6 هفته (درمان آ)، سیس پلاتین و سیتارابین 2 هفته بعد (درمان ب) و میتوگزاترون و ای فسفاماید به همراه مسنا 2 هفته بعد (درمان ج) انجام گرفت. در روز اول درمان سیتارابین و متوترکسات داخل مایع نخاع نیز تزریق شد. در روز سی، پرتودرمانی برای این بیماران آغاز گردید و بمقدار 5000 راد به کل مغز داده شد. در طی پرتودرمانی، تزریق سیتارابین ومتوترکسات داخل مایع نخاع هفتگی انجام شد. پس از پایان پرتودرمانی، شیمی درمانی حداکثر سه دوره دیگر و یا یک دوره پس از پاک شدن کلیه علائم در MRI و مایع نخاع انجام شد. بیماران از نظر طول عمر بدون بیماری و میزان عود در گروه های متفاوت با یکدیگر مقایسه شدند. حد متوسط پیگیری 19 ماهه در بیماران شماره 10-1 (گروهی که اول پرتودرمانی شده بودند)، طول عمر کلی بدون بیماری برابر 24 ماه و شانس بقا سه ساله 12±46% بود. شانس بقا کلیه بیماران 47/6% بود و شانس بقا 24 ماهه بیمارانی که شیمی درمانی اول شده بودند، 100% بود. براساس زمان رادیوتراپی و نوع شیمی درمانی در گروهی که رادیوتراپی را قبل از شیمی درمانی گرفته بودند، نسبت به گروه شیمی درمانی قبل از رادیوتراپی، شانس عود 90/9% در مقابل صفر بود و شانس بقا 2 ساله 9/09% در مقابل 100% کمتر بود (P=0.00003). به نظر می رسد که درمان بر طبق روش ارائه شده سبب بهبود چشمگیر در طول عمر بدون بیماری و شانس بقا بیماران می شود و می توان تحقیقات دیگری را براساس آن طرح ریزی کرد.


غلامرضا توگه، منوچهر کیهانی، عمید اطهری، هاله صدفی،
دوره 58، شماره 1 - ( 1-1379 )
چکیده

عفونت های انگلی، بویژه انگل های فرصت طلب از مشکلات اصلی بیماران دچار نقص سیستم ایمنی است. این گروه از بیماران که می توانند طیف وسیعی از مبتلایان به سرطان، گیرندگان پیوند عضو، دریافت کنندگان داروهای شیمیایی تضعیف کننده سیستم ایمنی و افراد تحت پرتودرمانی را دربرگیرند، نسبت به افراد عادی در برابر عفونت های مختلف آسیب پذیرتر بوده و عوارض بیشتری را تحمل می کنند. هدف از این بررسی تعیین شیوع انگل های روده در گیرندگان داروهای تضعیف کننده سیستم ایمنی بدلیل سرطان بوده است. برای این منظور 261 نمونه مدفوع از مبتلایان به سرطان تحت شیمی درمانی جمع آوری و به آزمایشگاه انگل شناسی دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی آورده شد. در مورد هر نمونه آزمایش های مستقیم، تغلیظ فرمالین-اتر، شناورسازی شیتر، رنگ آمیزی زیل-نلسون اصلاح شده، کشت بر روی نوار کاغذ صافی به روش هارداموری و کشت به روش پلیت آگار انجام گرفت و شیوع انگل های روده در این بیماران مشخص گردید. در این مطالعه 89 نمونه یا (34%) به انگل های روده ای مبتلا بودند. 31.9% مبتلایان را گروه سنی زیر 20 سال، 34.6% مبتلایان را گروه سنی 50-21 سال و 36.5% مبتلایان را گروه سنی بالای 51 سال تشکیل می دادند که پس از انجام آزمون آماری X² اختلاف معنی داری بین شیوع انگل های روده ای و دو متغیر سن و جنس مشاهده نگردید. میزان آلودگی به انگل های روده ای در مبتلایان به سرطان در گروه درمانی 4-1 دفعه 34.6% و در گروه درمانی بیشتر از 5 دفعه 33.6% بود که از نظر آماری با کمک آزمون X² رابطه معنی داری بدست نیامد. باتوجه به مطالعه انجام شده و نتایج حاصل از آن پیشنهادات ذیل مطرح می گردند: الف) انجام آزمایش مدفوع از نظر انگل های روده ای قبل از انجام شیمی درمانی. ب) اگر بیمار در گروه خطر قرار دارد، این آزمایش مدفوع باید به دفعات متعدد (5 الی 7 مرتبه) انجام می شود و در غیر این صورت انجام آزمایش مدفوع یکبار کافی است. ج) انجام مرتب آزمایش مدفوع از نظر انگل های روده ای در مدت شیمی درمانی. د) استفاده از روش های اختصاصی جهت شناسایی هرچه بیشتر و بهتر آلودگی های انگل روده ای در موارد مشکوک و بیماران مستعد به ابتلا باید بعمل آید.


رضا شبانلوئی، فضل اله احمدی، جلیل واعظ قراملکی، ابراهیم حاجی زاده، یوسف جوادزاده،
دوره 65، شماره 9 - ( 9-1386 )
چکیده

استوماتیت یا موکوزیت دهانی ناشی از شیمی‌درمانی یک عارضه داروهای ضد سرطان است که در درصد بالایی از بیماران مشاهده می‌شود. تنها راه پیشگیری از بروز آن، استفاده از دهان‌شویه مناسب و بهداشت دهان می‌باشد و این مهم در تسکین آلام بیماران اثربخش بوده و منجر به افزایش کیفیت زندگی آنها می‌گردد. این مطالعه به‌منظور بررسی تاثیر دهان‌شویه آلوپورینول بر پیشگیری از استوماتیت ناشی‌از شیمی‌درمانی انجام شده است.

روش بررسی: در این تحقیق نیمه‌تجربی 42 بیمار که به‌طور تصادفی در گروه آزمون (28 بیمار) و شاهد (14 بیمار) قرار داده شدند. بیماران گروه آزمون از دهان‌شویه ترکیبی پنج میلی‌گرم در میلی‌لیتر آلوپورینول با هیدروکسی پروپیل متیل سلولز و گروه شاهد از آب معمولی برای شستشوی دهان به‌مدت 16 روز استفاده نمودند.

یافته‌ها: داده‌های به‌دست آمده و بررسی روزانه مخاط دهان بیماران نشان می‌دهد که دهان‌شویه آلوپورینول توانسته است به‌طور معنی‌داری شدت استوماتیت، شدت درد ناشی از استوماتیت و میزان بقای استوماتیت را کاهش دهد (05/0p<).

نتیجه‌گیری: پیشگیری از بروز استوماتیت در بیماران تحت شیمی‌درمانی موجب پذیرش بهتر درمان از طرف بیمار می‌شود. آلوپورینول می‌تواند به‌عنوان دهان‌شویه مناسب در بیماران تحت شیمی‌درمانی جهت پیشگیری از استوماتیت ناشی از شیمی‌درمانی مورد استفاده قرار گرفته و موجب بهبودی تغذیه و رضایت بیماران گردد.


سید میثم ابراهیمی، زهره پارسا یکتا، علیرضا نیکبخت نصرآبادی، سید مصطفی حسینی، صنمبر صدیقی، محمد حسین صالحی سورمقی،
دوره 71، شماره 6 - ( 6-1392 )
چکیده

زمینه و هدف: شایع‌ترین عارضه شیمی درمانی در بیماران سرطانی، تهوع فاز پیش‌بینی شده و حاد است. هدف این پژوهش بررسی تاثیر کپسول‌های زنجبیل بر میزان تخفیف عارضه تهوع بود.
روش بررسی: این کارآزمایی بالینی تصادفی‌سازی شده، شاهددار، دوسوکور بین مرداد- آذر سال 1388 در بیمارستان امام‌خمینی (ره) شهر تهران روی80 بیمار مبتلا به سرطان پستان که تحت شیمی درمانی یک‌روزه بوده و از تهوع ناشی از آن رنج می‌بردند انجام شد. پس از کسب رضایت‌نامه، نمونه‌ها به‌صورت تصادفی در دو گروه کنترل و مداخله قرار گرفتند. گروه مداخله کپسول‌های mg250 زنجبیل را از سه روز قبل شیمی درمانی تا سه روز پس از آن، چهار بار در روز به‌فاصله هر شش ساعت و به صورت مشابه نمونه‌های گروه کنترل کپسول‌های دارونما را مصرف کردند. برای سنجش اثر کپسول‌ها از یک پرسش‌نامه سه قسمتی استفاده گردید. از نرم‌افزار Stata ویراست 8، برای آنالیز استفاده گردید.
یافته‌ها: میانگین± انحراف‌معیار سن نمونه‌ها در گروه‌های مداخله و دارونما به‌ترتیب 4/8±8/41 و 10±1/45 سال بود. شدت و تعداد موارد تهوع در فاز پیش‌بینی شده به‌طور معناداری در گروه زنجبیل در مقایسه با دارونما کم‌تر بود (0008/0P=، 0007/0P=، به‌ترتیب). هم‌چنین شدت (0001/0P=) و تعداد موارد (0001/0P=) تهوع در فاز حاد به‌طور معناداری در گروه زنجبیل کم‌تر از دارونما بود. مصرف کپسول‌های زنجبیل در مقایسه با دارونما عارضه خاصی نداشت.
نتیجه‌گیری: مصرف کپسوهای پودر ریشه زنجبیل (یک گرم/ روز) از سه روز قبل شیمی درمانی تا سه روز پس از آن، در کنار رژیم ضدتهوع استاندارد می‌تواند به کاهش تهوع در فازهای پیش‌بینی شده و حاد کمک نماید.

شیوا رحیمی دهگلان، فرزاد کمپانی، شهرام رحیمی دهگلان، الناز طبیبیان،
دوره 72، شماره 4 - ( 4-1393 )
چکیده

زمینه و هدف: عوارض قلبی آنتراسایکلین‌ها در دوزهای متوسط و بالا (mg/m2 350<) به خوبی شناخته شده است، اما این سوال که آیا علایم تحت بالینی کاردیومیوپاتی با دوزهای کمتر از mg/m2 350 نیز ایجاد می‌شود هنوز مورد بحث است. هدف این مطالعه بررسی عملکرد قلبی کودکان تحت درمان با آنتراسایکلین در دوزهای کمتر از mg/m2 350 جهت تعیین ایجاد عارضه قلبی و ارزیابی ریسک فاکتورهای موثر بر بروز این عارضه بود. روش بررسی: در یک مطالعه آینده‌نگر 50 کودک سرطانی بستری در بخش خون و انکولوژی اطفال بیمارستان بعثت شهر سنندج در سال‌های 91-88 که تحت درمان با آنتراسایکلین‌های دانوروبیسین و داکسوروبیسین با دوز کمتر از mg/m2 350 بودند، توسط اکوکاردیوگرافی سریال به مدت یک تا سه سال پیگیری شدند. انحراف شاخص‌های اکوکاردیوگرافی از مقادیر نرمال اندازه‌گیری شد و ارتباط عوارض قلبی با ریسک فاکتورهای احتمالی با روش‌های آماری مناسب آنالیز گردید. یافته‌ها: در 22% از بیماران به ویژه کودکان بیش از 11 سال، حداقل یکی از پارامترهای اکوکاردیوگرافی شامل کسر تخلیه قلب، قطر پایان سیستولی، قطر پایان دیاستولی، توده بافتی و ضخامت دیواره خلفی بطن چپ در طول پیگیری تغییر کرد. مهمترین ریسک فاکتور، سن در زمان شروع داروها بود. در میان انواع کانسر، مبتلایان به لوسمی میلوییدی حاد بیشترین میزان شاخص‌های غیرطبیعی را داشتند. جنسیت و طول مدت پیگیری ارتباطی با بروز عارضه قلبی نشان ندادند. نتیجه‌گیری: آنتراسایکلین‌ها حتی در دوزهای کمتر از mg/m2 350 می‌توانند منجر به تغییر عملکرد قلبی شوند هرچند که این تغییرات همراه با علایم بالینی نباشد. از این روی پیگیری طولانی مدت عوارض قلبی این داروها و استفاده از روش‌های محافظت قلب در هر دوز مصرفی توصیه می‌شود.
محسن سلیمانی، علی شکیب خانکندی، فرحناز قهرمانفرد، مجید میرمحمدخانی،
دوره 72، شماره 10 - ( 10-1393 )
چکیده

زمینه و هدف: تهوع و استفراغ یکی از مشکلات مهم ناشی از شیمی درمانی است. هدف این مطالعه بررسی ارتباط اشباع اکسیژن خون شریانی و اضطراب بیماران با تهوع و استفراغ ناشی از شیمی درمانی بود. روش بررسی: این مطالعه به‌صورت توصیفی- تحلیلی از آخر شهریور 1392 تا اول اردیبهشت 1393 در بخش شیمی درمانی بیمارستان کوثر شهر سمنان انجام گردید. ابتدا اشباع اکسیژن خون شریانی 30 بیمار در سه نوبت (پیش، حین و پس از شیمی درمانی) ارزیابی شد سپس با استفاده از شاخص رودز (Rhodes Index) شدت تهوع و استفراغ بیماران در سه روز متوالی اندازه‌گیری و ارتباط آن با اشباع اکسیژن خون شریانی بررسی گردید. حین شیمی درمانی اضطراب و افسردگی بیماران نیز با استفاده از ابزار اضطراب و افسردگی بیمارستانی اندازه‌گیری شد. یافته‌ها: در این مطالعه 30 بیمار بررسی شدند. بیشتر بیماران مورد مطالعه زن (66%) با میانگین سنی 9/11±07/55 سال بودند. شایعترین سرطان در بیماران، سرطان پستان (7/46%) بود. میانگین نمره تهوع و استفراغ بیماران در روز اول شیمی درمانی (5/5±27/3)، روز دوم (2/6±5/4) و روز سوم (7/8±2/7) بود. ضریب همبستگی پیرسون ارتباط معناداری بین اشباع اکسیژن خون شریانی با شدت تهوع و استفراغ بیماران در روزهای مختلف نشان نداد (05/0P>). اما بین شدت اضطراب با تهوع و استفراغ روز سوم ارتباط معناداری وجود داشت (03/0P=). نتیجه‌گیری: در این مطالعه ارتباطی بین اشباع اکسیژن خون شریانی با تهوع و استفراغ مشاهده نشد، اما بین اضطراب با تهوع و استفراغ بیماران در روز سوم ارتباط وجود داشت. با توجه به افزایش شیوع تهوع و استفراغ بیماران در روز سوم بهتر است اشباع اکسیژن خون شریانی بیماران در روز سوم مورد بررسی قرار گیرد و ارتباط آن با شدت تهوع و استفراغ مورد بررسی قرار گیرد. مطالعات بیشتر در این خصوص ضروری به‌نظر می‌رسد.
سهیلا امینی مقدم، سارا نوروزی، عارفه فیاضی،
دوره 75، شماره 4 - ( 4-1396 )
چکیده

زمینه و هدف: حاملگی مولار، به‌ویژه بیماری تروفوبلاستیک پایدار حاملگی یکی از مسائل مهم و نگران‌کننده در طب مامایی و زنان است. اما آن‌چه بیش از بروز بیماری تروفوبلاستیک پایدار حاملگی و درمان آن اهمیت دارد، پیامدهای بارداری بعدی است. از آن‌جا که این بیماری بیشتر زنان در سنین باروری را درگیر می‌کند، از نکات مهم در موفقیت درمان پیامدهای باروری می‌باشد. هدف از این مطالعه، یافتن پیامدهای بارداری پس از انجام شیمی‌درمانی با اکتینومایسین-دی در بیماران تروفوبلاستیک پایدار کم خطر می‌باشد.
روش بررسی: این مطالعه کوهورت گذشته‌نگر بر روی ۷۴ بیمار که بین سال‌های ۱۳۸۳ تا ۱۳۹۳ با تشخیص نئوپلازی تروفوبلاستیک حاملگی بارداری کم‌خطر به بیمارستان‌های فیروزگر و بیمارستان میرزا کوچک‌خان مراجعه کرده و یا ارجاع شده بودند، انجام شد. بیمارانی که پس از ساکشن کورتاژ مول (و یا هر حاملگی دیگری) به‌دلیل افزایش بیش از ۱۰% سطح Beta-hCG برای سه هفته و یا در حد تغییر ۱۰% (پلاتو) برای چهار هفته، تحت شیمی‌درمانی با اکتینومایسین‌-دی قرار گرفته بودند، وارد مطالعه شدند. نتایج باروری بعدی این بیماران با استفاده از داده‌های مندرج در پرونده شان گردآوری و مورد ارزیابی قرار گرفت.
یافته‌ها: از ۷۴ بیمار که وارد مطالعه شدند ۸۴% زایمان موفق و بدون عارضه، ۴% سقط، ۴% تکرار مول، ۲/۷% پره‌اکلامپسی، ۵/۴% زایمان زودرس مشاهده شد. همچنین در بررسی کنونی هیچگونه مرده‌زایی و ناهنجاری جنینی نیز مشاهده نگردید.
نتیجه‌گیری: پیامدهای باروری پس از شیمی‌درمانی با اکتینومایسین، تفاوتی با افرادی که شیمی‌درمانی نمی‌شوند، ندارد.

علی تقی‌زاده، لیلا پورعلی، امیرحسین جعفریان، فرخ سیلانیان طوسی، غزل قاسمی، مرجانه فرازستانیان، میترا انظباطی،
دوره 79، شماره 11 - ( 11-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: کارسینومای غده بارتولن شکل نادری از بدخیمی‌های ولو است که کمتر از 5% کل کانسرهای ولو و 001/0% از کل کانسرهای دستگاه ژنیتال را شامل می‌شود. اکثر موارد کانسرهای غده بارتولن از نوع آدنوکارسینوما یا سلول سنگفرشی است و ارتباط آن با عفونت ویروس پاپیلومای انسانی به‌طور کامل مشخص نشده است. هدف از این مطالعه گزارش یک مورد نادر کانسر غده بارتولن در یک بیمار جوان بود.
معرفی مورد: بیمار خانم 37 ساله p2l2 (سابقه دو نوبت حاملگی و دو زایمان) بود که با شکایت از درد شدید ناحیه پرینه در خرداد ماه 1399 به درمانگاه اورژانس زنان بیمارستان قائم (عج)، شهر مشهد مراجعه کرد. از یک سال پیش از مراجعه بیمار دچار تورم و درد در ناحیه پرینه شده بود که با تشخیص آبسه بارتولن چندین دوره آنتی‌بیوتیک خوراکی مصرف کرده ولی بهبودی حاصل نشده بود. در معاینه زیر بیهوشی توده حدود cm 3 در یک سوم دیستال خلف واژن و کاملا سفت در محل غده بارتولن لمس شد که حالت نکروتیک داشت. با توجه به نرمال بودن سایر نواحی واژن و سرویکس بیمار با تشخیص کانسر غده بارتولن در stage چهار کاندید رادیوتراپی و شیمی درمانی شد. پنج ماه پس از شروع درمان علایم بالینی (تورم و درد) کاملا بهبود یافته بود. در پیگیری‌های پسین، شش ماه پس از شروع درمان هیچ‌گونه شواهدی از عود و متاستاز وجود نداشت.
نتیجه‌گیری: در برخورد با هر بیمار با تشخیص آبسه بارتولن در صورت عدم پاسخ به درمان طبی، بررسی بیشتر و بیوپسی از توده جهت رد سرطان غده بارتولن باید مد نظر قرار گیرد.

وحید ورمزیاری، امیررضا رشتی، علی درخشنده، آیدا مقدس، آزاده مقدس،
دوره 80، شماره 10 - ( 10-1401 )
چکیده

زمینه و هدف: رژیم Hyper-CVAD یکی از مهمترین رژیم‌های مورد استفاده در درمان بیماران مبتلا به لوکمی حاد لنفوسیتی (ALL) در ایران می‌باشد.
روش بررسی: این مطالعه توصیفی در طول بازه زمانی فروردین 1395 تا فروردین 1398، در بیمارستان سیدالشهدا (ع) اصفهان بر روی 90 بیمار مبتلا به ALL تحت درمان با رژیم Hyper-CVAD صورت گرفت. اطلاعات دموگرافیک، بالینی و همچنین اطلاعات مربوط به بقای کلی، بقای بدون پیشرفت بیماری و میزان پاسخدهی کلی بیماران مورد ارزیابی قرار گرفت.
یافته‌ها: میانگین بقای کلی و بقای بدون پیشرفت بیماران به‌ترتیب 93/2±48/44 ماه و 30/3±44/44 ماه تخمین زده شد. از بین بیماران، 4/84% وارد بهبودی کامل شدند. متغیر بهبودی کامل به تنهایی بر میزان بقای کلی بیماران موثر می‌باشد. 40% از بیماران در این مطالعه در نهایت فوت کرده‌اند.
نتیجه‌گیری: نتایج به‌دست آمده با سایر مطالعات صورت گرفته در این زمینه همخوانی داشت و قابل استفاده جهت مقایسه با رژیم های درمانی جدید است.

 

صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb