جستجو در مقالات منتشر شده


35 نتیجه برای عصبی

محمود معتمدی، علیرضا مفید، مهردخت مزده،
دوره 56، شماره 4 - ( 4-1377 )
چکیده

بیماران مبتلا به پرکاری تیروئید ممکن است با عوارض روانی یا عوارض عصبی یا مجموعه ای از این اختلالات به پزشک مراجعه نمایند. در این مقاله 500 بیمار مبتلا به پرکاری تیروئید که مبتلا به عوارض روانی عصبی این بیماری شده بودند مورد بررسی قرار گرفتند، سایر بیماریهایی که می توانست این گونه اختلالات را در آنها ایجاد نماید به دقت بررسی و رد شد. اکثر بیماران در گروههای سنی 29-20 سال و 39-30 سال قرار داشتند. 83/4 درصد آنها زن و 16/6% آنها مرد بودند (نسبت زن به مرد 5 به 1 بود). شایعترین عوارض روانی، عصبی بودن، بدخلقی تنشی، بی خوابی و اضطراب بود و شایعترین عوارض عصبی، لرزش، تشدید شدن رفلکس های وتری، میوپاتی تیروتوکسیک وفلج هیپوکالمیک دوره ای تیروتوکسیک بودند. کلیه عوارض روانی و غالب عوارض عضلانی و لرزش و سندرم تونل کارپ همزمان با تشخیص پرکاری تیروئید در بیماران ایجاد شده بودند، در حالی که سکته مغزی متعاقب پرکاری تیروئید و بقیه عوارض پیش از پرکاری تیروئید در بیماران ایجاد شده بود. بنابراین هر پزشک عمومی و متخصص باید از عوارض گوناگون پرکاری تیروئید آگاه باشد چون این گونه عوارض عصبی و روانی نه تنها کلید تشخیص پرکاری تیروئید می باشد بلکه با درمان پرکاری تیروئید معمولا برطرف خواهند شد.


علیرضا شعبانزاده، سیدمرتضی کریمیان، محمدرضا طاهری کته سری، علی احدی،
دوره 64، شماره 1 - ( 1-1385 )
چکیده

 زمینه و هدف: در بیماران صرعی اختلالات عصبی رفتاری یکی از مهمترین علائم می‌باشد. بنابراین ارزیابی این اختلالات توسط مدل حیوانی ضروری بنظر میرسد. نقش عنصر روی در این اختلالات و همچنین ارتباط غلظت آن در سرم و هیپوکامپ می‌تواند در روشن شدن روشهای پیش‌گیری و درمانی کمک کننده باشد هدف اصلی این طرح ارزیابی اثر عنصر روی به تنهایی و ارتباط آن با میزان فعالیت سیستم گابا ارژیک می‌باشد.
روش بررسی: برای این منظور 48 موش صحرایی نر سفید در 6 گروه 8 تایی به مدت 2 ماه تحت رژیم روی و آب معمولی قرار گرفتند. به سه گروه اول آب معمولی و به سه گروه بعدی روی با غلظت mg/lit248 در آب خوراکی داده شد.اختلالات رفتاری با استفاده از معیار بدرسون سنجیده شد. مقدار روی سرم با استفاده از دستگاه اسپکتروفتومتری جذب اتمی اندازه گیری گردید. القاء صرع و تشنج با استفاده از تزریق داخل صفاقی کلرید لیتیوم( mg/kg127) و بیست ساعت بعد از آن پیلوکارپین( mg/kg50) صورت گرفت. بعد از تزریق دوم سپس بلافاصله به گروه 1 و 4 نرمال‌سالین( CC1/0)،به گروه 2 و 5 بیکوکولین( mg/kg1) و به گروه 3 و 6 پنتوباربیتال ( mg/kg10) بصورت داخل صفاقی تزریق گردید.
یافته‌ها: نتایج بدست آمده نشان دهنده تشدید اختلالات رفتاری به موازات مصرف روی است. بیکوکولین موجب تشدید اثرات مذکور و پنتوباربیتال موجب تقلیل اثرات فوق گردید. مقدار روی سرم در گروههای مختلف تفاوت معنی‌داری نشان نداد
نتیجه‌گیری‌: یافته‌های فوق نشان می‌دهد که روی موجب تشدید اختلالات عصبی رفتاری گردیده که احتمالاً سیستم گاباارژیک در آن نقش دارد.


منوچهر امیری دوان، سیدمهدی سنبلستان، سید احمدرضا خلوت، شادمان نعمتی،
دوره 64، شماره 1 - ( 1-1385 )
چکیده

زمینه و هدف: کری حسی عصبی ناگهانی از اورژانس‌های گوش و یکی از مبهم‌ترین و پر تناقض‌ترین رازهای حیطه تخصصی اتولارنگولوژی است. در این مقاله، در 48 بیمار که با تابلوی فوق ظرف 2 سال گدشته به ما مراجعه کرده‌اند. مشخصات دموگرافیک، علایم بالینی و نکات موجود در شرح حال، مشخصات اودیولوژیک ،نتایج MRI و نیز برخی آزمایش‌های سرمی نظیر
ESR، VDRL ، BS و... را مورد تجزیه و تحلیل قرار داده‌ایم.
روش بررسی: مطالعه cross - sectional، در 48 بیماری که با شکایت اصلی کری حسی عصبی ناگهانی ظرف سالهای 1382 و 1383 به کلینیک‌های گوش و حلق و بینی بیمارستانهای آیت الله کاشانی والزهرا اصفهان مراجعه کرده‌اند.
یافته‌ها: از 48 بیمار (28 مرد و 20زن) با سن متوسط(9/15± سال) 9/40 ،گوش چپ در 26 مورد (1/54%) و گوش راست در 19 مورد (5/39%) و در 3 مورد (3/6%) هر دو گوش درگیری داشت. شدت درگیری در اکثریت موارد (78%) شدید گزارش شده و متوسط افت آستانه شنوایی در بیماران  محاسبه شد. شایعترین الگوی PTA الگوی flat (75%) و پس از آن الگوی Downsloping (16%) بود. شایع‌ترین علائم همراه تینیتوس (7/78%) بوده و 4% از بیماران سر گیجه حقیقی داشتند. 4/44% بیماران شواهد URI (عفونت تنفسی فوقانی) را ظرف 2 هفته اخیر قبل از پیدایش SSNHL را ذکر می‌کردند. سابقه مثبت فامیلی، smoking، مصرف الکل، مصرف OCP یا داروسایر داروهای اتوتوکسیک شایع نبود. تست VDRL در 39 مورد انجام شد که در همه موارد منفی بود و نیز 29% از بیماران ESR بالا داشتند. از میان بیماریهای زمینه‌ای همراه دیابت قندی شایع‌ترین بیماری (6 مورد از مجموع بیماران) بود .20 بیمار موفق به انجام MRI مغز و گوش شدند که بجز در دو مورد که تومورکانال گوش داخلی و زاویه مخچه‌ای-پلی گزارش شد، بقیه موارد نرمال بود.
نتیجه‌گیری: SSNHL بدلیل محدودیتهای که در مطالعات آزمایشگاهی و کار آزمایی‌های بالینی دارد، هنوز از ابهامات بزرگ اتولارنگولوژی است ودر تمامی زمینه‌های آن، از جمله نشانه‌ها و علایم همراه، بیماری‌های زمینه‌ای در ریسک فاکتورها و مسایل اپیدمیولوژیک جا برای تحقیق و تفحص هست و برای بررسی‌های مفصل تر و جامع‌تر شاید لازم باشد مطالعات چند مرکزی طراحی و انجام شود.


شادمان نعمتی، منوچهر امیری دوان، مجید جمشیدی، عالیا صابری، علیرضا مجلسی،
دوره 65، شماره 4 - ( 4-1386 )
چکیده

کاهش شنوایی حسی عصبی ناگهانی وضعیتی اضطراب‌آور برای بیماران می‌باشد و نظرات متناقضی در خصوص علت، ماهیت شنیدار شناختی، نحوه درمان و پیش‌آگهی آن وجود دارد.

روش بررسی: در این مطالعه آینده‌نگر، تستهای شنوایی سنجی شامل PTA، IA، ABR، (TEOAE) OAE را قبل از شروع درمان (کورتیکواستروئید + آسیکلویر در مقابل اوروگرافین داخل وریدی) در 53 بیمار مبتلا به کاهش شنوایی حسی عصبی SSNHL انجام داده و سپس نتایج آنالیز شد.

یافته‌ها: از 53 بیمار (22 مرد و 31 زن)، 22 مورد ( 5/41%) فاقد (OC) همبستگی کلی در آزمون TEOAE، 26 مورد (49%) دارای مقادیر مثبت کمتر از 50% و پنج مورد (4/4%) دارای مقادیر مثبت بزرگتر از 50% بودند. 15 مورد (3/28%) پاسخ کامل، 20 مورد (7/37%) پاسخ نسبی و 18 مورد (9/33%) پاسخ ضعیف یا عدم پاسخ به درمانها داشتند. میانگین overall correlation برای سه زیر گروه بیماران (عدم پاسخ، پاسخ نسبی و کامل به درمان) به ترتیب، 16/1±5/3%، 99/1%±11% و 07/3±6/36%) بدست آمد (01/0= P). 20 بیمار (از 52 مورد=5/38%) فاقد هرگونه موج قابل تولید در ABR بودند. سه بیمار تست ABR غیرطبیعی و OAE مثبت داشتند و به درمان پاسخ کامل دادند، 13 مورد ABR غیرطبیعی و OAE منفی داشتند و پاسخ به درمان نداشتند و شش مورد ABR نرمال و OAE منفی داشتند که اکثراً به درمان پاسخ دادند.

نتیجه‌گیری: استفاده از OAEو ABR در تشخیص SSNHL و تعیین مکان ضایعه مثل ایسکمی یا نوروپاتی ممکن است کمک کننده باشد. Overall Correlation در TEOAE فاکتور پیش بینی کننده با ارزشی در نتیجه درمان SSNHL است.


طاهره افتخار، زینت قنبری، فدیه حق‌اللهی،
دوره 66، شماره 3 - ( 3-1387 )
چکیده

اختلال لوله عصبی (NTD) دومین بیماری شایع مادرزادی بعد از بیماری قلبی می‌باشد که ناشی از اختلال در بسته شدن لوله عصبی می‌باشد. به‌علت عدم مشاوره قبل از بارداری میزان مشاهده موارد NTD در ایران بالاتر از استاندارد جهانی به‌نظر می‌رسد. این تحقیق می‌تواند راه‌کاری برای کاهش این اختلال در نوزادان باشد.

روش بررسی: در مطالعه توصیفی انجام شده در پنج بیمارستان دانشگاه تهران در مدت سه سال از 38473 مورد تولد زنده گزارش شده، 143 نوزاد مبتلا به NTD شناسایی شده است. شایع‌ترین انواع اختلال در این مطالعه آننسفالی و مننگومیلوسل بود که با آمار کشورهای دیگر متفاوت است.

یافته‌ها: 9/11% مادران با نوزادان NTD سابقه بیماری زمینه‌ای مانند دیابت قندی، صرع، بیماری کلاژن و اسکولار، بیماری قلبی بیماری و اعصاب و روان داشتند. 80% از مادران هیچ عوامل خطرزای محیطی برای ایجاد NTD نداشته‌اند. قابل ذکر است که 95% از مادران دارای هیچ‌گونه سابقه فامیلی تولد نوزاد NTD نداشته‌اند. در 20% از موارد سابقه مصرف اسید فولیک را در حاملگی ذکر کرده‌اند در حالی‌که هیچ موردی از مصرف اسید فولیک قبل‌از حاملگی مشاهده نشد. بررسی‌ها نشان می‌دهد اسید فولیک در کاهش بروز اختلالات ژنتیکی و NTD موثر است.

نتیجه‌گیری: بسته‌شدن لوله عصبی در 28 روز اول بعد از حاملگی اتفاق می‌افتد. چون عموما˝ حاملگی برنامه‌ریزی نشده اتفاق می‌افتد، مصرف اسید فولیک در تمام دوران باروری توصیه می‌شود. آگاهی دادن به مادران برای مصرف اسید فولیک میزان NTD را به‌میزان قابل‌توجهی کاهش می‌دهد.


مهدی اشرفی، محمد تقی حمیدی بهشتی، شهرزاد شهیدی، فرزانه اشرفی،
دوره 67، شماره 5 - ( 5-1388 )
چکیده

زمینه و هدف: در زمینه بررسی بقا کلیه پیوندی در ایران مطالعاتی با رویکرد صرفاً بالینی انجام شده است. این مقاله به بررسی و تعیین عوامل تاثیرگذار بر بقا پیوند کلیه بعد از عمل پیوند می‌پردازد و با استفاده از توانایی شبکه‌های عصبی در زمینه مدل‌سازی روابط پیچیده، در این مقاله مدلی برای پیش‌بینی بقای پنج ساله کلیه‌های پیوندی ارائه شده است.
روش بررسی: این مطالعه به‌صورت گذشته‌نگر بر روی 316 بیمار گیرنده پیوند کلیه از سال 1363 تا سال 1385 انجام شده است. از روش‌های کاپلان مایر، آزمون رگرسیون کاکس، نیکویی برازش و شبکه‌های عصبی مصنوعی برای تحلیل استفاده شده است.
یافته‌ها: عوامل شاخص توده بدنی و نوع پیوند (جسد یا زنده) از عوامل تاثیرگذار بر بقای کلیه پیوندی می‌باشند. بقای یک‌ساله، سه ساله و پنج سال کلیه پیوندی به‌ترتیب 96 و 93 و 90 درصد برآورد شده است. نتایج تست مدل شبکه عصبی ایجاد شده برای پیش‌بینی بقای پنج ساله بیماران حاکی از آن است که علاوه بر دقت مناسب شبکه (72 درصد)، نتایج به‌دست آمده از شبکه، نیکویی برازش مناسبی نیز دارند و حساسیت مدل در شناسایی صحیح کلیه‌های بقا یافته بیشتر از شناسایی صحیح کلیه‌های از دست رفته می‌باشد (72 درصد در مقابل 61 درصد).
نتیجه‌گیری: میزان بقای کلیه پیوندی در پیوندهای زنده بیشتر از پیوندهای جسدی می‌باشد. با افزایش شاخص توده بدنی بیماران در زمان پیوند، میزان بقای کلیه پیوندی کاهش می‌یابد. از شبکه‌های عصبی در ایجاد مدل‌هایی برای پیش‌بینی بقای کلیه پیوندی می‌توان استفاده نمود.


میترا بختیاری، کامران منصوری، علی مصطفایی، یوسف صادقی، هادی مظفری، رستم قربانی، مصطفی رضایی طاویرانی،
دوره 68، شماره 9 - ( 9-1389 )
چکیده

800x600 زمینه و هدف: سلول‌های پیش‌ساز مشتق از پوست نوعی سلول پیش‌ساز هستند که از کشت درم پستانداران به‌دست آمده و در محیط کشت دو ردۀ نورونی و مزودرمی را تولید می‌کنند. دستیابی به این سلول‌ها به‌عنوان یک منبع اتولوگ و در دسترس سلول‌های پیش‌ساز عصبی، گزینه‌مناسبی در درمان بیماری‌های‌مختلف سیستم عصبی می‌باشد. این مطالعه به‌منظور راه‌اندازی نحوه جداسازی، کشت، تکثیر و تمایز سلول‌های پیش‌ساز مشتق از پوست انسانی در کشور انجام شده است.

روش بررسی: ابتدا نمونه‌های پوست فور اسکین انسانی به قطعات کوچک تقسیم و پس از هضم آنزیمی در محیط تکثیری کشت داده شدند. پس از پاساژ پنجم با کشت سلول‌های حاصله در شرایط تمایزی عصبی، تمایز انجام شد. برای شناسایی هویت سلول‌ها از تکنیک‌های ایمونوسیتوشیمی و RT-PCR استفاده شد. توانایی تمایز به نورون و سلول گلیال پس از رنگ‌آمیزی با آنتی‌بادی‌های اختصاصی در سه تکرار بیولوژیک بررسی شد.

یافته‌ها: پس از تمایز، سلول‌های β- III توبولین مثبت و نوروفیلامنت- M مثبت مشاهده شدند که مارکرهای اختصاصی سلول عصبی هستند. همچنین سلول‌های Glial fibrillary acid protein (GFAP) مثبت و S100 مثبت دیده شدند که این مارکرها به‌طور اختصاصی در سلول‌های گلیال بیان می‌شوند. خصوصیات مورفولوژیک نیز ماهیت سلول‌های تمایز یافته را به‌عنوان نورون و سلول گلیال تایید نمود.

نتیجه‌گیری: سلول‌های به‌دست آمده از پوست فور اسکین انسانی در محیط کشت، بسته به شرایط القایی محیط توانایی تمایز به نورون و سلول گلیال را دارند.

Normal 0 false false false EN-GB X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4


مصطفی تقوی کنی، امیرهمایون جعفری، علیرضا خوشنویسان، حسین عرب علی بیک، محمدجواد ابوالحسنی،
دوره 68، شماره 11 - ( 11-1389 )
چکیده

زمینه و هدف: اهدافی نظیر مطالعه رفتار جمعیت‌های نرونی، کشف مکانیزم‌های ارتباطی مغز با سایر اندام‌ها، کشف روش‌های درمان بیماری‌های سیستم عصبی و ساخت پروتزهای عصبی مصنوعی، نیازمند به‌کارگیری الگوریتم‌هایی خودکار برای طبقه‌بندی اسپایک‌های نرونی می‌باشند. با این حال به‌دلیل نسبت پایین سیگنال به نویز در اسپایک‌های نرونی، طبقه‌بندی این سیگنال‌ها پروسه‌ای دشوار محسوب می‌شود. در این پژوهش، به‌دنبال طراحی الگوریتمی خودکار، برای طبقه‌بندی اسپایک‌های هم‌شکل ثبت شده از یک ناحیه مشخص از سیستم اعصاب می‌باشیم.

روش بررسی: پروسه طبقه‌بندی اسپایک‌های نرونی، عموماً از سه مرحله آشکارسازی، استخراج ویژگی و طبقه‌بندی تشکیل شده است. در این مقاله ابتدا با به‌کارگیری آماره‌های سیگنال، اسپایک‌ها را از داده خام اولیه جداسازی نمودیم (مرحله آشکارسازی) و در مرحله بعد، با انتخاب تعداد محدودی از اسپایک‌ها به‌عنوان نمونه (ویژگی)، به آموزش یک شبکه عصبی RBF، جهت طبقه‌بندی این سیگنال‌ها پرداختیم. ایده استفاده از شبکه‌های عصبی شعاعی، امکان غلبه بر مشکل عدم تفکیک‌پذیری خطی را که در غالب مسایل طبقه‌بندی سیگنال‌های نرونی وجود دارد، به‌وجود آورده است.

یافته‌ها: الگوریتم ارایه شده، قادر است پس از یادگیری تعداد محدودی اسپایک به‌عنوان نمونه، هر تعداد اسپایک را (از همان مجموعه آموخته شده) طبقه‌بندی نماید. نتایج به‌دست آمده از شبیه‌سازی‌ها نشان می‌دهند که گرچه این الگوریتم Radial Basis Spike Sorter (RBSS) دارای خطای مثبت- کاذبی تقریباً مشابه با سایر الگوریتم‌ها می‌باشد، با این حال در عین سادگی و با حفظ کمترین پیچیدگی محاسباتی، از سرعت نسبتاً بالاتری برخوردار است.

نتیجه‌گیری: الگوریتم طراحی شده، می‌تواند برای اهدافی که در آن‌ها به پردازش و طبقه‌بندی بلادرنگ اسپایک‌ها نیاز است، به‌کار برود.


پروین بلالی، ملیحه سودی، سودابه سعید‌نیا،
دوره 70، شماره 7 - ( 7-1391 )
چکیده

زمینه و هدف: تجمع بیش از حد پپتید بتاآمیلویید که جزو اصلی پلاک‌های پیری در بیماری آلزایمر می‌باشد از طریق القای استرس اکسیداتیو باعث مرگ سلول‌های عصبی می‌شود و به همین دلیل عوامل آنتی‌اکسیدان در درمان بیماری استفاده می‌شوند. گیاهان دارویی از خانواده نعناعیان به‌طور گسترده در طب سنتی ایران استفاده می‌شوند. این گیاهان حاوی ترکیباتی با خاصیت آنتی‌اکسیدانی قوی می‌باشند و برای بعضی گیاهان این خانواده خاصیت نوروپروتکتیو گزارش شده است. در این مطالعه هفت گیاه از جنس‌های مریم گلی و مرزه انتخاب شدند و اثر حفاظتی آن‌ها بر سمیت ناشی از پپتید بتاآمیلویید در سلول‌های PC12 بررسی شد.
روش بررسی: عصاره‌گیری از سر شاخه‌های هوایی گیاهان به‌ترتیب با حلاّل‌های اتیل استات و متانول به روش پرکولاسیون در دمای اتاق انجام گرفت. سلول‌های PC12 با غلظت‌های مختلف عصاره‌های متانولی در محیط کشت یک ساعت قبل از اضافه کردن پپتید بتاآمیلویید انکوبه شدند و سمیت سلولی 24 ساعت بعد از اضافه کردن پپتید بتاآمیلویید به محیط کشت، به روش سنجش MTT مورد ارزیابی قرار گرفت.
یافته‌ها: از بین عصاره‌های گیاهی مورد مطالعه عصاره گیاهان مرزه بختیاری (Satureja bachtiarica)، مریم گلی باغی (Salvia officinalis) و مریم گلی لوله‌ای (Salvia macrosiphon) اثر حفاظتی چشم‌گیری در برابر سمیت ناشی از پپتید بتاآمیلویید نشان دادند (001/0P<).
نتیجه‌گیری: ترکیبات اصلی این عصاره‌ها شامل رزمارینیک اسید، نارینژنین، آپژنین و لوتئولین می‌باشد که می‌توانند در اثرات نوروپروتکتیو مشاهده شده نقش داشته باشند. با توجه به اثرات حفاظتی مشاهده شده در برابر پپتید بتاآمیلویید، این گیاهان می‌توانند در درمان بیماری آلزایمر مورد توجه قرار گیرند.


بهجت سیفی، مهری کدخدایی، عنایت‌اله بخشی، مینا رنجبران، پریسا احقری، بهاره یثربی،
دوره 72، شماره 2 - ( 2-1393 )
چکیده

زمینه و هدف: فعالیت عصب سمپاتیک در نارسایی کلیوی افزایش می‌یابد و هسته پاراونتریکولار هیپوتالاموس محل مرکزی مهمی برای فعالیت عصب سمپاتیک است. در ضمن این هسته محتوی گیرنده‌های آنژیوتانسین II نیز می‌باشد. هدف این مطالعه بررسی اثرات آنژیوتانسین II در هسته پاراونتریکولار هیپوتالاموس در آسیب ایسکمی- پرفیوژن مجدد کلیه و ارزیابی فعالیت عصب سمپاتیک کلیه Renal Sympathetic Nerve Activity (RSNA) بود. روش بررسی: این مطالعه تجربی در سال 1391 در گروه فیزیولوژی دانشگاه علوم پزشکی تهران انجام پذیرفته است، در این مطالعه یک هفته پیش از القای ایسکمی پرفیوژن مجدد کلیه در موش‌های صحرایی نر نژاد Sprague-Dawley، کانولی در هسته پاراونتریکولار راست به منظور تزریق آنژیوتانسین II (3، 30 و 300 نانوگرم) تعبیه گردید. سپس نفرکتومی راست انجام شد، یک هفته بعد آسیب ایسکمی- پرفیوژن مجدد کلیه توسط کلامپ کردن شریان کلیوی چپ به مدت 45 دقیقه و پرفیوژن مجدد به مدت سه یا 24 ساعت القاء شد. میزان آسیب کلیوی، فعالیت عصب سمپاتیک کلیه و شاخص‌های استرس اکسیداتیو در هسته پاراونتریکولار ارزیابی شدند. یافته‌ها: تزریق دوزهای فارماکولوژیک آنژیوتانسین II در هسته پاراونتریکولار، منجر به تشدید آسیب ایسکمی-پرفیوژن مجدد کلیه به صورت افزایش در میزان کراتینین پلاسما و BUN (05/0P<) و بدتر شدن وضعیت بافتی کلیه شد. با افزایش دوز آنژیوتانسین II وضعیت عملکردی و بافتی کلیه بدتر شد. افزایش RSNA و افزایش فعالیت آنزیم سوپر اکسیددسموتاز و سطح مالون دی‌آلدهید در هسته پاراونتریکولار (05/0
فرین سلیمانی، نسیبه شریفی، فرشته راستی بروجنی، مینا امیری، سمیه خرائیان، آزیتا فتح‌نژاد کاظمی،
دوره 72، شماره 11 - ( 11-1393 )
چکیده

رشد و تکامل تحت تاثیر عوامل ژنتیکی، محیطی و اجتماعی قرار دارد و مهمترین و آغازی‌ترین مرحله آن از دوران جنینی و نوزادی شکل می‌گیرد. تولد زودرس یکی از مشکلات بزرگی است که می‌تواند سیر رشد و تکامل را تحت تاثیر قرار داده و در نتیجه سلامت جامعه را تهدید نماید. بر اساس گزارش سازمان جهانی بهداشت، شیوع تولد زودرس و تولد با وزن کم در اغلب کشورها در حال افزایش است و بخش اعظم آن مربوط به کشورهای در حال توسعه است. پیشرفت تکنولوژی پزشکی در چند دهه اخیر در بخش مراقبت‌های ویژه، موجب افزایش بقای نوزادان نارس و پر‌خطر نیازمند مراقبت ویژه گردیده است، در حالی‌که نتوانسته، عوارض ناشی از تولد زودرس را کاهش دهد. به‌طوری که درمان با اکسیژن و استرویید اثرات کوتاه‌مدت مثبت و طولانی‌مدت منفی بر این نوزادان دارد. بنابراین تعداد زیادی از نوزادان نارس در آینده با مشکلات حرکتی، شناختی و حسی مواجه خواهند شد. بدون تردید یکی از تراژدی‌های جهان وجود افرادی با آسیب‌های جسمی یا مغزی ناشی از تولد زودرس است که بسیاری از این اختلالات به‌طور زودرس تشخیص داده نمی‌شوند و پیشگویی عوارض دیررس و طولانی‌مدت نوزادان ترخیص شده از بخش مراقبت‌های ویژه مشکل است با وجود اینکه پیگیری تکاملی- عصبی این نوزادان یک بخش ضروری در ارزیابی‌ها و مراقبت‌های مستمر نوزادی است و لیکن فرایند استانداردی برای این بررسی وجود ندارد مطالعه مروری حاضر با هدف معرفی فرایند مراقبت و ابزارهای مورد استفاده برای پیگیری این نوزادان نوشته شده است.
محمود اکبریان، خدیجه پایدار، شراره رستم نیاکان کلهری، عباس شیخ طاهری،
دوره 73، شماره 4 - ( 4-1394 )
چکیده

زمینه و هدف: لوپوس اریتماتوی سیستمیک (SLE) بیماری خودایمنی چند سیستمی با تظاهرات متنوع و رفتار متغیر می‌باشد. بارداری برای زنان با SLE به‌عنوان چالش مطرح است. مشاوره پیش از بارداری به دلیل برآورد ریسک نتایج نامطلوب در مادر و جنین با استفاده از داده‌های مناسب ضروری است. هدف این مطالعه، طراحی شبکه عصبی مصنوعی برای پیش‌بینی نتایج حاملگی در زنان باردار لوپوسی بود. روش بررسی: در این بررسی گذشته‌نگر، 45 متغیر تاثیرگذار در نتایج حاملگی زنان باردار لوپوسی شناسایی شده و پرونده‌های این بیماران در بیمارستان شریعتی (104 بارداری) و یکی از مراکز خصوصی (45 بارداری) از سال 1360 تا 1392، در مرداد و شهریور ماه سال 1393 بررسی و متغیرهای مورد نظر استخراج گردید. با استفاده از رگرسیون لاجستیک باینری در SPSS, ver. 20 (Chicago, IL, USA) متغیرهای تاثیرگذار در نتایج بارداری شناسایی شد. متغیرهای انتخابی به‌عنوان ورودی شبکه استفاده شد. شبکه پرسپترون چندلایه (Multi-layer Perceptron, MLP) پیش‌خور با الگوریتم پس انتشار گرادیان توام مدرج در MATLAB, ver. R2013b (Natick, MA, USA) طراحی و مورد ارزیابی قرار گرفت. برای ارزیابی شبکه از ماتریس کانفیوژن استفاده شد. یافته‌ها: دوازده متغیر که 05/0>P داشتند به‌ عنوان متغیرهای تاثیرگذار، به همراه 4 متغیر به‌نسبت تاثیرگذار با 1/0P<، برای پیش‌بینی نتایج حاملگی در بیماران لوپوسی با استفاده از رگرسیون لاجستیک شناسایی شد. از این 16 متغیر به‌ عنوان ورودی شبکه پرسپترون چند لایه استفاده گردید. صحت، حساسیت و ویژگی بهترین شبکه عصبی طراحی شده در داده‌های تست به ترتیب 9/90%، 0/80%، 1/94% و در کل داده‌ها به ترتیب 3/97%، 5/93%، 0/99% بود. نتیجه‌گیری: با استفاده از فاکتورهای تاثیرگذار شناسایی شده در این مطالعه و استفاده از شبکه پرسپترون چند لایه (MLP) برای پیش‌بینی سقط خودبه‌خودی جنین و نوزاد سالم، می‌توان به درستی، پیامد بارداری در زنان لوپوسی را پیش‌بینی نمود.
بهمن منصوری، عبدالحمید پیله‌ور، بابک آزاد‌نیا،
دوره 73، شماره 7 - ( 7-1394 )
چکیده

زمینه و هدف: تصاویر تشدید مغناطیسی به‌دلیل قدرت تفکیک‌پذیری خیلی خوبی که برای بافت‌های نرم و غیر‌‌نرم در بدن انسان دارد، در موارد بسیار زیادی برای کمک در تشخیص و درمان تومور مغز مورد استفاده قرار می‌گیرد. روش بررسی: روش پیشنهادی مبتنی بر یک روش بدون ناظر است که ناحیه تومور را با آنالیز شباهت دو نیمکره کشف می‌کند. این آنالیز، تصویر یک تابع هدف که مبتنی بر ضریب Bhattacharyya است را محاسبه می‌کند که در مرحله بعد برای کشف ناحیه تومور یا بخشی از آن مورد استفاده قرار می‌گیرد. در این مرحله برای کم کردن تنوع رنگ، تصویر خاکستری مغز سگمنت شده را رنگی کرده و دوباره تبدیل به خاکستری می‌کنیم. سپس با استفاده از شبکه عصبی Self-organizing map (SOM) تصویر مغز سگمنت شده را رنگ‌آمیزی کرده و در نهایت با تطابق ناحیه کشف‌شده و تصویر رنگی، تومور آشکار می‌شود. این روش به‌عنوان یک روش پیشنهادی برای آنالیز تصاویر و کشف تومور مغزی، در دانشگاه بوعلی‌سینا همدان در بهمن ماه سال 1392 ارایه شد. یافته‌ها: نتایج حاصل از این روش برای 30 بیمار که به‌صورت تصادفی از بانک داده‌های مرکز تصویر‌برداری MRI همدان انتخاب گردیده و با تقسیم‌بندی دستی که توسط متخصصین انجام‌ گردید، مقایسه شده است. روش پیشنهادی در معیار جاکارد (Jaccard Similarity Inde, JSI) دقتی در حدود 95% را از خود نشان داد. نتیجه‌گیری: نتایج آزمایش‌ها نشان داد که استفاده از آشکارسازی سریع تومور مغز با استفاده از ضریب شباهت Bhattacharyya برای پردازش تصاویر تشدید مغناطیسی می‌تواند نتایج پذیرفتنی را برای جدا‌سازی خودکار تومور از بافت‌های طبیعی مغز ارایه دهد، در حدی که می‌توان به عملکرد این روش در کاربرد عملی با ‌اطمینان زیادی اتکا کرد.


هاجر ابراهیمیان، امین‌اله بهاءالدینی، جمشید محمدی، مریم محمدیان،
دوره 73، شماره 12 - ( 12-1394 )
چکیده

زمینه و هدف: افزایش فشارخون یکی از شایع‌ترین بیماری‌های صده‌ی اخیر با عوارض فراوان می‌باشد. هدف از مطالعه کنونی بررسی اثر عصاره آبی- الکلی برگ گردو (Juglans regia L.) بر روی فشارخون و تداخل اثر آن با سیستم آدرنرژیک در موش صحرایی بود.

روش بررسی: در این مطالعه تجربی که در آزمایشگاه تحقیقاتی فیزیولوژی دانشکده علوم، دانشگاه شیراز از مهر 1392 تا شهریور 1393 انجام شد، 10 سر موش صحرایی نر در محدوده‌ی وزنی 250-180 گرم مورد استفاده قرار گرفتند و به طور تصادفی به دو گروه تقسیم شدند: گروه دریافت‌کننده عصاره برگ گردو و دریافت‌کننده عصاره برگ گردو با آدرنالین. پارامترهای فشارخون (میانگین سرخرگی، فشار سیستولی و فشار دیاستولی) پیش و پس از تزریق درون سیاهرگی عصاره، حلال عصاره، آدرنالین و عصاره توام با آدرنالین از طریق کانول سیاهرگی، ثبت گردید.

یافته‌ها: پارامترهای فشارخون در پاسخ به عصاره برگ گردو نسبت به حالت کنترل و شاهد کاهش یافت (05/0P<). تزریق توام عصاره و آدرنالین نیز باعث کاهش پارامترهای فشارخون به نسبت حالت شاهد آن شد (05/0P<).

نتیجه‌گیری: عصاره آبی- الکلی برگ گردو دارای اثر کاهندگی فشارخون است که شاید این اثر از طریق برهمکنش با سیستم آدرنرژیک باشد.


محمد کریم سهرابی، علیرضا تاجیک،
دوره 73، شماره 12 - ( 12-1394 )
چکیده

زمینه و هدف: وارفارین داروی ضدانعقاد می‌باشد که نقش آن پیشگیری از ایجاد لختگی است. هدف از این مقاله، ارایه روشی مناسب برای انتخاب ویژگی‌های مهم کلینیکی و ژنتیکی و پیش‌بینی میزان دوز وارفارین بود.

روش بررسی: این مطالعه تجربی، از اردیبهشت تا خرداد 1394 بر روی 552 نفر از بیمارانی که در بیمارستان مرکز قلب تهران کاندید استفاده از وارفارین بودند، انجام گرفت. عوامل تأثیرگذار در میزان دوز استخراج شده، و روش‌های انتخاب ویژگی و شبکه‌های عصبی در نرم‌افزار MATLAB (MathWorks, MA, USA) پیاده‌سازی گردید.

یافته‌ها: از بین دو الگوریتم به‌کار گرفته شده، الگوریتم بهینه‌سازی ازدحام ذرات دارای دقت مناسب‌تری بوده و برای میانگین مربعات خطا، جذر میانگین مربعات خطا و میانگین قدر مطلق خطا به ترتیب 0262/0، 1621/0 و 1164/0 به‌دست آمد.

نتیجه‌گیری: بر اساس نتایج به‌دست آمده، با تعداد ویژگی‌های کمتر، می‌توان به دقت مناسبی از پیش‌بینی دوز وارفارین دست یافت. همچنین از این مدل می‌توان به‌عنوان یک سیستم پشتیبان تصمیم‌گیری بهره برد.


فرین سلیمانی، فرحناز محمدی شاهبلاغی، فاطمه نیری، حسین دلیلی، مامک شریعت،
دوره 74، شماره 3 - ( 3-1395 )
چکیده

زمینه و هدف: این مطالعه با هدف تبیین نیازها و مهارت‌های لازم برای تربیت فوق‌تخصص طب نوزادان طراحی شد.

روش بررسی: این مطالعه با رویکرد کیفی، با تمرکز بر روش تحلیل محتوایی معمول و با اتکا به‌روش نمونه‌گیری هدفمند بر روی استادان، دستیاران سال دوم و دانش‌آموختگان رشته فوق‌تخصصی طب نوزادان در پنج سال گذشته، انجام شد. اشباع داده‌ها نیز به‌عنوان ملاک پایان مرحله جمع‌آوری داده‌ها قرار داده شد. روش جمع‌آوری داده‌ها مصاحبه نیمه‌ساختارمند و بحث گروهی متمرکز بود.

یافته‌ها: پاسخ‌دهندگان نظر خود را در حیطه "کفایت فردی دانش‌آموخته"، "ضعف برنامه آموزشی دوره مربوطه"، "چالش‌های آموزشی"، "نیاز به بازنگری برنامه آموزشی دوره مربوطه"، "ضرورت اصلاح نظام آموزشی پزشکی کشور" و "راهبردهای موثر در آموزش مراقبت تکاملی مغزی-عصبی" ابراز کردند.

نتیجه‌گیری: تغییر و تکمیل برنامه آموزشی (کوریکولوم) دوره فوق‌تخصص نوزادان در مورد مراقبت‌های تکاملی مغزی-عصبی همراه با آموزش‌های منسجم مهارت‌های بالینی مفید می‌باشد.


فرشاد خداخواه، طلعت مختاری آزاد،
دوره 75، شماره 11 - ( 11-1396 )
چکیده

پیش از وقوع اپیدمیِ اخیرِ ویروس زیکا، معدود افرادی در سرتاسر جهان نام این ویروس را شنیده بودند. مقایسه تعداد مقالات مرتبط با زیکا (۲۶۹ مقاله) تا ژانویه ۲۰۱۶ در پایگاه داده کتابخانه ملی علوم پزشکی ایالات متحده (PubMed) با سایر اعضای خانواده فلاوی ویریده مانند ویروس تب دانگ (۹۱۸۷ مقاله) این واقعیت را نشان می‌دهد که حتی ویروس‌شناسان نیز اهمیت چندانی به این عضو خانواده بزرگ فلاوی ویریده نمی‌دادند. اما هنگامی که اعلامیه‌ای هشدار‌دهنده از سوی سازمان بهداشت جهانی در اول فوریه ۲۰۱۶ در خصوص خطر گسترش جهانی این ویروس و احتمال ارتباط آن با ناهنجاری‌های مادرزادی و اختلالات عصبی صادر شد، توجه جهانی به این عضو فراموش شده معطوف گشت و آن‌را به سر خط خبرهای روز رساند. به گونه‌ای که تا ۹ آگوست ۲۰۱۷ تعداد مقالات مرتبط با این ویروس در پاب‌مِد، به ۳۲۱۴ مقاله رسید. این آربوویروسِ باز پدید، عضو جنس فلاوی ویروس از خانواده فلاوی ویریده می‌باشد. این ویروس در حالت عادی به شکل یک بیماری خفیف نمود داشته اما درگیری مادران باردار می‌تواند منجر به بروز ناهنجاری‌های مادرزادی در فرزندان این مادران گردد. با بروز اپیدمی‌های جدید در سال ۲۰۱۵ و ادامه آن در سال ۲۰۱۶ به نظر می‌رسد که این ویروس در حالِ گسترشِ محدوده جغرافیایی فعالیت خود می‌باشد. در این مقاله تلاش بر آن بوده تا داده‌هایی به‌روز در زمینه تاریخچه، ویژگی‌های ویروس، ناقلین، راه‌های انتقال، اپیدمیولوژی، تشخیص و همچنین وضعیت حال حاضر ایران در این زمینه ارایه گردد.

حسین قیومی‌زاده، مصطفی دانائیان، علی فیاضی، فرشاد نامداری، سید محمد مصطفوی اصفهانی،
دوره 76، شماره 1 - ( 1-1397 )
چکیده

زمینه و هدف: دیابت، بیماری شایعی است که با ایجاد عوارض چشمی منجر به کاهش بینایی و کوری می‌گردد. در این پژوهش مدلی از شبکه‌های عصبی خودسازمان‌ده سلسله مراتبی در جهت تشخیص و طبقه‌بندی ضایعات شبکیه (رتینوپاتی دیابتی) ارایه شد.
روش بررسی: نوع مطالعه به‌صورت مقطعی گذشته‌نگر می‌باشد که از دی تا اسفند ۱۳۹۴ در دانشگاه علوم پزشکی ارتش انجام پذیرفت. مطالعه بر روی پایگاه MESSIDOR که شامل ۱۲۰۰ تصویر از قطب خلفی چشم می‌باشد انجام گرفته است. تصاویر شبکیه به سه دسته خفیف، متوسط و شدید طبقه‌بندی شده‌اند. یک سیستم متشکل از یک طبقه‌بندی ترکیبی جدید از Self-organising map (SOM) algorithm برای تشخیص ضایعات شبکیه ارایه شده است. سیستم پیشنهادی شامل پیش‌پردازش سریع، استخراج ویژگی مربوط به ضایعات و در نهایت ارایه مدلی جهت طبقه‌بندی می‌باشد. در پیش‌پردازش، سیستم از سه فرآیند جداسازی اولیه ضایعات هدف، جداسازی دیسک نوری و درنهایت جداسازی عروق خونی از شبیکه تشکیل شده است. گام دوم مجموعه‌ای از ویژگی‌ها بر اساس توصیف‌های مختلف مانند مورفولوژی، رنگ، شدت نور و مومنت‌ها می‌باشند. طبقه‌بندی شامل ارایه یک مدل از شبکه‌های خودسازمان‌ده سلسله مراتبی می‌باشد که جهت تسریع و افزایش دقت در کلاس‌بندی ضایعات با مدنظر قرار دادن حجم بالای داده‌ها در استخراج ویژگی ارایه شده است.
یافته‌ها: میزان حساسیت، ویژگی و دقت به‌دست‌آمده از مدل پیشنهادی برای طبقه‌بندی ضایعات رتینوپاتی دیابتی، به‌ترتیب برابر با ۹۸/۵۱% (CI ۹۵% ۹۹/۵% تا ۹۶%)، ۹۶/۷۷% (CI ۹۵% ۹۷% تا ۹۴%) و ۹۷/۸۷% (CI ۹۵% ۹۸% تا ۹۵%) بود.
نتیجه‌گیری: بر اساس نتایج به‌دست‌آمده، مدل پیشنهادی قادر است ضایعات را در تصاویر رتینوپاتی دیابتی تشخیص و با دقت مناسبی طبقه‌بندی نماید.

فاطمه فلاحتی مروست، حسین عرب‌علی‌بیک، فاطمه علیپور، عباس شیخ‌طاهری، لیلا نوری،
دوره 76، شماره 12 - ( 12-1397 )
چکیده

زمینه و هدف: تجویز لنز مناسب به منظور ایجاد دید بهتر و کاهش عوارض جانبی، فرآیندی چند مرحله‌ای، پیچیده، زمان‌بر و شامل ملاحظات فراوان است که انجام آن تنها توسط یک متخصص چشم خبره امکان‌پذیر است. هدف این مطالعه، طراحی یک سیستم تصمیم‌یار در زمینه‌ی تجویز لنزهای تماسی بود.
روش بررسی: در این مطالعه‌ی بنیادی، داده‌های مربوط به ۱۲۷ بیمار مبتلا به کراتوکونوس مراجعه‌کننده به درمانگاه لنز بیمارستان فارابی دانشگاه علوم پزشکی تهران در بازه‌ی زمانی اسفند ۱۳۹۲ تا تیرماه ۱۳۹۳ مورد استفاده قرار گرفته است. پنج پارامتر در فرآیند تجویز لنز مورد بررسی قرار گرفت. پارامترهای "موقعیت قرارگیری لنز در راستای عمودی"، "میزان حرکت عمودی لنز حین پلک زدن" و "پهنای ریم در الگوی فلورسین" از طریق تهیه ویدیو از بیمار و "میزان تجمع فلورسین زیر لنز" توسط پزشک و "میزان راحتی لنز" از طریق پرسش از بیمار به‌دست آمد. مناسب و نامناسب بودن لنز توسط پزشک متخصص تشخیص داده و ثبت شد. از شبکه عصبی مصنوعی به منظور طراحی سیستم تصمیم‌یار استفاده شد. سیستم توسط ماتریس کانفیوژن مورد ارزیابی قرار گرفت.
یافته‌ها: پس از ارزیابی، سیستم میزان صحت، حساسیت و ویژگی سیستم به‌ترتیب ۹۱/۳، ۸۹/۸ و ۹۲/۶% به‌دست آمد. شعاع‌های مختلفی برای سیگما در نظرگرفته شد که در نهایت شعاع ۱/۱ بهترین نتیجه را در دسته‌بندی لنز به‌دست آورد.
نتیجه‌گیری: اعداد به‌دست آمده از ارزیابی سیستم نشان داد استفاده از شبکه عصبی مصنوعی به‌‌عنوان یک سیستم تصمیم‌یار می‌تواند با دقت قابل قبول، ارزیابی لنز تماسی سخت را مورد بررسی قرار داده و لنزهای مناسب و نامناسب را تفکیک نماید.

عاطفه صدیق‌نیا، شراره رستم نیاکان کلهری، مهشید ناصحی، احمد علی حنفی بجد،
دوره 77، شماره 4 - ( 4-1398 )
چکیده

زمینه و هدف: یکی از بیماری‌های عفونی مهم با مرگ‌ومیر بالا در جهان، سل می‌باشد که هیچ کشوری از آن مصون نیست و امروزه به‌علل مختلف مانند بیماری‌های زمینه‌ای بروز آن بار دیگر در حال افزایش می‌باشد. براساس آخرین گزارش سازمان بهداشت جهانی از وضعیت سل در ایران، سل مقاوم به دارو (MDR-TB) و سل در افراد دارای ویروس نقص ایمنی انسانی (Human immunodeficiency virus, HIV) در کشور رو به افزایش است. پیش‌بینی بروز برای پیشگیری، مدیریت و کنترل بهتر این بیماری امری لازم می‌باشد. هدف این مطالعه ایجاد سیستم پیش‌بینی کننده میزان بروز سل می‌باشد.
روش بررسی: تحلیل گذشته‌نگری بر روی ۱۰۶۵۱ بیمار مسلول ثبت شده بین اول فروردین ۱۳۹۳ تا پایان اسفند ۱۳۹۴ در سیستم وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی ایران انجام گرفت. پارامترهای قابل استناد جداسازی شدند و به‌صورت مستقیم، ادغام و یا تولید شاخص جدید در نظر گرفته شدند.
یافته‌ها: ۲۳ متغیر مستقل وارد مطالعه شد که با سنجش همبستگی و محاسبه رگرسیون، ۱۲ متغیر با ۰/۰۱P≤ در اسپیرمن و ۰/۰۵P≤ در پیرسون مرتبط شناخته شد. بهترین نتایج ۰/۹۳R= و ۱۰/۹۶MSE= در داده‌های آموزش، صفر و صفر در داده‌های اعتبارسنجی و ۰/۹۱R= و ۱۳/۲۳MSE= در داده‌های تست و همچنین نمودار رگرسیون چشمگیری از شبکه ایجاد شده با الگوریتم‌های سری زمانی شبکه عصبی در متلب به‌دست آمد.
نتیجه‌گیری: نتایج مطالعه حاضر بیانگر این است که هوش مصنوعی برای استخراج دانش از داده‌های خام جمع‌آوری شده مربوط به بیماری سل عملکرد مناسبی دارد و می‌توان از آن برای پیش‌بینی موارد جدید این بیماری استفاده کرد.


صفحه 1 از 2    
اولین
قبلی
1
 

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb