جستجو در مقالات منتشر شده


10 نتیجه برای عضلات

غلامرضا علیایی، محمد اکبری، حسین باقری، محمدرضا هادیان، سعید طالبیان، نوشین احمدوند،
دوره 58، شماره 1 - ( 1-1379 )
چکیده

در 30 سال اخیر هزینه هایی که صرف امور بهداشتی شده افزایش چشمگیری داشته که از این بین، بیماری های سیستم موسکولواسکلتال، خصوصا کمردرد رقم بالایی را بخود اختصاص می دهد. کار سنگین بدنی، وضعیت های کاری ثابت، خم شدن و چرخش های مکرر تنه، بلند کردن اجسام و کار تکراری از جمله عوامل مهم ایجاد کمردرد هستند. عقیده عمومی براین است که خستگی موضعی عضلانی فرد را در معرض صدمه قرار می دهد. علیرغم اهمیت مساله خستگی و تحمل عضلانی، مطالعات دینامیک زیادی روی عضلات تنه صورت نگرفته است. در این تحقیق سعی بر این است که با استفاده از دینامومتر ایزواینرشیال، که در آن مقاومت در طول حرکت ثابت است، حرکات تکراری خسته کننده در جهت فلکشن-اکستنشن انجام شود تا تاثیر آن بر روی متغیرهای بازده و الگوهای حرکتی بررسی گردد. این بررسی به روش شبه تجربی بر روی 38 زن سالم انجام شد. با استفاده از دستگاه دینامومتر Isostation B-200 حرکات فلکشن و اکستنشن تکراری برعلیه مقاومتی حدود 50% حداکثر قدرت ایزومتریک فرد انجام شد. بلافاصله پس از تست دینامیک، حداکثر قدرت ایزومتریک مجددا اندازه گیری شد و تغییرات آن نسبت به قبل از تست دینامیک مورد توجه قرار گرفت. کلیه پارامترهای مربوط به الگو و بازده حرکتی در صفحه ساژیتال کاهش نشان داد، البته کاهش پارامترهای مربوط به الگوی حرکتی افزایش چشمگیری داشت (P<0.0001). همچنین در صفحات فرعی حرکت، یعنی فرونتال و ترنسورس، افزایش قابل ملاحظه ای در پارامترهای فوق بچشم می خورد (P<0.001). کاهش حداکثر قدرت ایزومتریک بعد از تست دینامیک از نظر آماری معنی دار بود (P<0.0001). باتوجه به نتایج فوق شاید بتوان تاثیرات خستگی را بر روی پارامترهای قابل اندازه گیری دستگاه، ناشی از عدم اعمال کنترل دقیق از مراکز اصلی حرکتی در دستگاه عصبی مرکزی و مراکز محیطی کنترل عضله دانست. همچنین با مقایسه پارامترهای مربوط به قدرت و تحمل، باید گفت بیش از آنکه کاهش قدرت افراد سبب افت حرکت شود، پارامترهای مربوط به تحمل عضلات و افت آنها سبب متوقف نمودن حرکت می گردد. لذا اهمیت تحمل عضلات در تجویز تمرین درمانی و توانبخشی بیماران بخوبی احساس می گردد.


سعید طالبیان، شیرین بهرامی، غلامرضا علیایی، حسین باقری، محمدرضا هادیان،
دوره 64، شماره 7 - ( 5-1385 )
چکیده

هدف از این تحقیق مقایسه حداکثر و متوسط حداکثر گشتاور ایزوکینتیک عضلات اکسترنال واینترنال روتاتور شانه غالب و نسبت آنها طی انقباض کانسنتریک بین ورزشکاران حرفه ای تنیس و والیبال می باشد.
روش بررسی: این تحقیق روی 17 بازیکن حرفه ای که بیش از سه سال بطور ممتد در لیگ های برتر بازی می کنند انجام گرفت. هفت تنیسور و ده والیبالیست با دامنه سنی 28-18 سال در این پژوهش شرکت داشتند. در هر گروه هیچگونه ضایعه ای در مفصل شانه در طی سال گذشته گزارش نشده بود عمل گرم کردن به مدت پنج دقیقه توسط شولدر- ویل انجام شد، سپس از هر شخص خواسته می شد که پنج انقبـاض حـداکـثر کـانـسنـتریـک با دستگاه ایزوکینتیک Biodex system 3 در زاویـه 90 درجـه ابـداکسیون بازو در سه سرعت 120، 180 و210 درجه در ثانیه با استراحت 30 ثانیه انجام دهد. در تجزیه و تحلیل، حداکثر و متوسط حداکثر گشتاور سه انقباض میانی به عنوان مقدار مطلوب برای محاسبه قدرت و نسبت حداکثر گشتاور به وزن افراد جهت نرمال کردن گشتاور در نظر گرفته شدند.
یافته ها: با افزایش سرعت، حداکثر و متوسط سه حداکثر گشتاور عضلات روتاتور شانه در دو گروه به غیر از اینترنال روتاتور تنیس بازان کاهش می یابد (05/0P < ). تفاوت معنی داری در سه سرعت بین دو گروه ورزشکاران در حداکثر، متوسط سه حداکثر گشتاور عضلات روتاتور شانه و مقادیر نرمال شده گشتاور نسبت به وزن آنان وجود ندارد. همچنین نسبت عضلات اکسترنال به اینترنال اختلاف معنی داری را بین دو گروه در سرعت 210 درجه بر ثانیه نشان داد. (05/0P < )
نتیجه گیری: دو نوع فعالیت ورزشی تنیس و والیبال در زنان بر قدرت ایزوکینتیکی عضلات روتاتور شانه تاثیر چندانی ندارد. در سرعت بالا نسبت فعالیت عضلات اکسترنال به اینترنال در گروه تنیس بازان کاهش می یابد که نشان می دهد افزایش سرعت سبب بکارگیری بیشتر روتاتورهای داخلی در مقایسه با روتاتورهای خارجی در این گروه از ورزشکاران می شود.


علی اصغر علوی، سید مهدی جلالی، علی حاجی مبینی، حمیرا پیروی سرشکه،
دوره 67، شماره 7 - ( 7-1388 )
چکیده

زمینه و هدف: توراکوتومی استاندارد به‌علت بریده شدن عضلات بزرگ جدار قفسه سینه سبب ایجاد درد و اختلال در مکانیسم تنفسی می‌شود. برای احتراز از این مسئله توراکوتومی خلفی- جانبی با حفظ عضلات پیشنهاد شده است. این مطالعه برای مقایسه توراکوتومی خلفی جانبی با حفظ عضلات سراتوس قدامی و لاتیسموس دورسی با روش‌توراکوتومی استاندارد طراحی‌شد.

روش بررسی: در این کارآزمایی بالینی بیمارانی‌که کاندید توراکوتومی الکتیو بودند به‌طور تصادفی به‌دو گروه مساوی توراکوتومی با حفظ عضلات (روش‌جدید) و توراکوتومی‌استاندارد (شاهد) تقسیم‌شدند و متغیرها شامل مدت زمان لازم برای باز کردن و بستن قفسه‌سینه- درد- میزان مصرف نارکوتیک- پیدایش سروما و مدت زمان بستری و نیز محدوده حرکات شانه (فلکسیون- اکستنسیون- ابداکسیون و روتاسیون داخلی) و عملکرد ریوی (FVC, FEV1 و VC)، قبل و هفت روز پس‌از عمل اندازه‌گیری شدند.

یافته‌ها: 60 بیمار (42 مرد) وارد مطالعه شدند که تفاوت معنی‌داری بین توزیع سنی‌و جنسی بیماران در دو گروه وجود نداشت. متوسط زمان باز کردن قفسه‌سینه در گروه روش جدید از گروه شاهد بالاتر بود. در مقابل مدت زمان بستن محل عمل کمتر بود. همچنین FVC پس از عمل و محدوده حرکات شانه در گروه روش جدید از گروه شاهد بالاتر و درد گروه روش جدید کمتر بود در حالی‌که بین دو گروه تفاوت معنی‌داری از نظر مصرف داروهای نارکوتیک و مدت زمان بستری در بیمارستان وجود نداشت. در گروه توراکوتومی با حفظ عضلات در 13% بیماران (چهار بیمار) پس‌از عمل سروما پدید آمد.

نتیجه‌گیری: روش توراکوتومی با حفظ عضلات می‌تواند به‌عنوان یک جایگزین مناسب برای توراکوتومی استاندارد در موارد الکتیو استفاده شود.


ریحانه پیرجانی، زینت قنبری، مهسا رضایی، محبوبه شیرازی، پریچهر پورانصاری،
دوره 74، شماره 4 - ( 4-1395 )
چکیده

زمینه و هدف: درد ناحیه کمر و لگن در بسیاری از خانم‌های باردار باعث درجات مختلفی از ناتوانی در این افراد می‌شود. مطالعه حاضر با هدف بررسی ارتباط بین دردهای کمربند لگنی و عملکرد عضلات کف لگن و نیز بی‌اختیاری ادراری در خانم‌های باردار انجام شد.

روش بررسی: این مطالعه یک مطالعه مقطعی بود که در بیمارستان جامع بانوان آرش، دانشگاه علوم پزشکی تهران انجام شد. 300 زن باردار مراجعه‌کننده به درمانگاه پره‌ناتال از نظر ابتلا به درد کمربند لگنی، بی‌اختیاری ادراری، قدرت ماهیچه و الگوی انقباضی و انبساطی عضلات کف لگن مورد بررسی قرار گرفتند.

یافته‌ها: از 300 خانم باردار مورد بررسی، 150 مورد درد کمربند لگنی داشتند شیوع بی‌اختیاری ادراری در زنان مبتلا به این درد، 5/41% بود در حالی که شیوع بی‌اختیاری ادراری در زنان بدون مشکل درد، 95/21% بود. در آنالیز رگرسیون چند متغیره ارتباط بین درد کمربند لگنی و عملکرد عضلات کف لگن نشان داد که قدرت عضلات کف لگن در افراد مبتلا به درد کمربند لگنی نسبت به گروه کنترل به‌طور معناداری کمتر بود (001/0=P). همچنین طول مدت انقباض عضلات کف لگن نیز در افراد مبتلا به درد کمربند لگنی نسبت به گروه کنترل به‌طور معناداری کوتاه‌تر بود (001/0P<).

نتیجه‌گیری: مطالعه حاضر نشان داد که افراد مبتلا به درد کمربند لگنی در مقایسه با افراد فاقد این درد، به‌طور معناداری مبتلا به بی‌اختیاری ادراری بودند. همچنین قدرت عضلات کف لگن و طول مدت انقباض عضلات کف لگن در زنان مبتلا به درد کمربند لگنی به‌طور معناداری کمتر از افراد فاقد درد کمربند لگنی بود.


طیبه میرهاشمی، مهری قاسمی، فریده دهقان منشادی، علیرضا اکبرزاده باغبان، علی محمد فیضی، علیرضا صباغیان،
دوره 76، شماره 5 - ( 5-1397 )
چکیده

زمینه و هدف: یک راه ارزیابی تغییرات عضلانی، تعیین ضخامت اولتراسونیک عضلات است. لازمه‌ی استفاده از این روش وجود تکرارپذیری بالا برای آن می‌باشد. تاکنون مطالعه‌ای به بررسی تکرارپذیری ضخامت اولتراسونیک عضلات درگیر در شانه منجمد نپرداخته است. این مطالعه به‌منظور بررسی تکرارپذیری اولتراسونیک ضخامت عضلات درگیر در زنان مبتلا به سندرم شانه منجمد و زنان سالم انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه‌ به‌صورت آزمون-بازآزمون به مدت چهار ماه (خرداد تا مهر ۱۳۹۶) روی ۱۰ زن مبتلا به شانه منجمد (۹/۴۱±۵۱/۶ سال) و ۱۰ زن سالم (۸/۲۲±۳۵/۵ سال) انجام شد. بیماران شامل مراجعه‌کنندگان به چند کلینیک و بیمارستان در شهر تهران و افراد سالم شامل کارکنان و دانشجویان دانشکده توانبخشی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی بودند که به‌صورت غیرتصادفی ساده در دسترس در مطالعه شرکت کردند. ضخامت اولتراسونیک عضلات تراپزیوس فوقانی، سوپرااسپیناتوس و دلتویید در وضعیت استراحت توسط یک آزمونگر با فاصله‌ی ۴۸ ساعت اندازه‌گیری شد. سونوگرافی با پروب خطی ۷/۵ مگاهرتز در حالت استراحت انجام و ضخامت عضلات بر حسب میلی‌متر به دست آمد.
یافته‌ها: در افراد بیمار و سالم به‌ترتیب ضریب پایایی درون ‌آزمونگر در اندازه‌گیری ضخامت اولتراسونیک تراپزیوس فوقانی (۰/۸۱ و ۰/۸۱)، سوپرااسپیناتوس (۰/۹۰ و ۰/۹۲) و دلتویید میانی (۰/۹۳ و ۰/۹۶) به‌دست آمد. ضریب پایایی ضخامت اولتراسونیک سوپرااسپیناتوس و دلتویید میانی در افراد سالم بیش‌تر از بیماران بود.
نتیجه‌گیری: می‌توان گفت سونوگرافی روش مناسبی برای بررسی ضخامت عضلات فوق در بیماران مبتلا به شانه منجمد و افراد سالم می‌باشد.

سمانه خلخالی، ناهید طحان، علیرضا اکبرزاده باغبان،
دوره 76، شماره 8 - ( 8-1397 )
چکیده

زمینه و هدف: عضله عرضی شکم یکی از مهمترین عضلات ثبات دهنده تنه می‌باشد. تقویت عضلات ثبات دهنده تنه در ورزش حرفه‌ای، پزشکی ورزشی و توانبخشی بیماران کمردردی امری بسیار مهم است، از این‌رو شناسایی تمریناتی که به بهترین وجه سبب بهبود قدرت و استقامت این عضلات گردد چالشی مهم در درمان بیماران کمردردی می‌باشد. هدف از این مطالعه، بررسی اثر انقباضات ایزومتریک عضلات اندام فوقانی و تحتانی بر روی ضخامت اولتراسونیک عضله عرضی شکم بود.
روش بررسی: این مطالعه یک مطالعه پیش آزمون- پس آزمون می‌باشد که بر روی ۳۰ داوطلب مرد سالم با میانگین سنی ۲۳ سال در بیمارستان فوق تخصصی نور افشار تهران در فاصله زمانی شهریور تا آبان ۱۳۹۶ انجام شد. ضخامت اولتراسونیک عضله عرضی شکم حین استراحت و بیشینه‌ی انقباض ایزومتریک در حرکات فلکشن، اکستنشن و ابداکشن اندام فوقانی و اندام تحتانی ثبت گردید.
یافته‌ها: ضخامت عضله عرضی شکم حین انقباض ایزومتریک عضلات اندام فوقانی و اندام تحتانی در مقایسه با ضخامت زمان استراحت به‌طور معناداری افزایش داشت (۰/۰۰۱P<). نوع حرکت اندام تحتانی بر ضخامت عضله عرضی شکم سمت غالب تاثیر معناداری داشت (۰/۰۵P<) به‌طوری که بیشترین تغییر ضخامت عضله عرضی شکم حین انقباض ایزومتریک اکستنشن در اندام تحتانی سمت غالب وجود داشت (۰/۰۵P<). تفاوت معنادار آماری میان ضخامت عضله عرضی شکم در انقباضات ایزومتریک عضلات اندام فوقانی در مقایسه با اندام تحتانی سمت مغلوب وجود داشت (۰/۰۰۱P<).
نتیجه‌گیری: انقباضات ایزومتریک عضلات اندام فوقانی و اندام تحتانی به‌خصوص در حرکت اکستنشن اندام تحتانی می‌تواند سبب افزایش ضخامت عضله عرضی شکم در سونوگرافی گردد.

مصطفی حسین‌آبادی، مجتبی کامیاب، فاطمه آزادی‌نیا، جواد صراف‌زاده،
دوره 77، شماره 3 - ( 3-1398 )
چکیده

زمینه و هدف: عضلات اکستانسور، ساپورت‌کننده‌های اصلی ستون‌فقرات هستند به‌گونه‌ای که حفظ پاسچر قایم تنه وابسته به عملکرد آن‌هاست. انحراف از پاسچر ایده‌آل مانند پاسچر کایفوتیک ممکن است موجب تغییر در فعالیت عضلات تنه شود که می‌تواند تغییر در حس عمقی ستون فقرات را به‌دنبال داشته باشد. هدف از پژوهش کنونی بررسی تأثیر استفاده از ارتوز اسپاینومد بر زاویه کایفوز، حداکثر قدرت عضلات اکستانسور تنه و حس نیرو در سالمندان مبتلا به هایپرکایفوز بود.
روش بررسی: ۲۶ سالمند مبتلا به هایپرکایفوز که حایز معیارهای ورود به مطالعه شناخته شدند از شهریور تا آذر ۱۳۹۶ در دانشکده علوم توانبخشی دانشگاه علوم پزشکی ایران در این مطالعه پایلوت شرکت کردند. افراد به‌صورت تصادفی به دو گروه آزمون (پوشیدن ارتوز همراه با حفظ فعالیت‌های بدنی روزمره) و کنترل (حفظ فعالیت‌های بدنی روزمره) اختصاص داده شدند. زاویه کایفوز، خطای مطلق بازسازی حس نیرو و قدرت عضلات اکستانسور تنه در تمامی شرکت‌کنندگان پیش از مداخله و نه هفته پس از مداخله سنجیده شد.
یافته‌ها: نتایج نشان داد که در گروه آزمون به‌صورت معنادار زاویه کایفوز و خطای مطلق حس نیرو کاهش و قدرت عضلات اکستانسور تنه بهبود یافته است. مقایسه تغییرات زاویه کایفوز، حس نیرو و قدرت عضلات اکستانسور تنه بین دو گروه آزمون و کنترل با استفاده از Independent t-test، حاکی از تفاوت معنادار بین دو گروه و برتری ارتوز در بهبود این متغیرها بود.
نتیجه‌گیری: استفاده از ارتوز اسپاینومد به‌مدت ۲ ماه (۲ ساعت در روز)، افزون‌بر اصلاح راستای ستون فقرات، بهبود کنترل نیروی عضلانی را نیز در پی داشت.

راضیه نظری، مهری قاسمی، فریده دهقان منشادی، علیرضا اکبرزاده باغبان،
دوره 77، شماره 8 - ( 8-1398 )
چکیده

زمینه و هدف: آسیب‌های روتاتورکاف از متداول‌ترین عوامل درد شانه هستند و کمابیش عضله‌ی سوپرااسپیناتوس درگیر می‌شود. آزمون‌های Full can (FC) و Empty can (EC)، آزمون‌های استاندارد طلایی برای ارزیابی ضایعات شانه هستند. به‌تازگی آزمون Hug up (HU) برای ارزیابی سوپرااسپیناتوس مطرح شده است. تاکنون هیچ مطالعه‌ سونوگرافی‌ به مقایسه‌ی ضخامت عضله‌ی سوپرااسپیناتوس در این آزمون‌ها نپرداخته است. هدف این مطالعه مقایسه‌ی ضخامت عضله‌ی سوپرااسپیناتوس در آزمون‌های HU، FC وEC  در زنان سالم جوان است.
روش بررسی: ۴۰ زن سالم (میانگین سن ۲/۴±۲۱/۶۲ سال) در این مطالعه‌ی ‌مقطعی-مقایسه‌ای از فروردین تا خرداد ماه سال ۱۳۹۷ در آزمایشگاه بیومکانیک دانشکده‌ی توانبخشی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی شهر تهران شرکت کردند. ضخامت سوپرااسپیناتوس در وضعیت‌های استراحت و انقباضی با وزنه‌ی مچی kg ۰/۵ در ۱) وضعیت EC:  شانه در ۹۰ درجه الویشن در صفحه‌ی استخوان کتف و شست رو به زمین ۲) وضعیت FC: شانه در ۹۰ درجه الویشن در صفحه‌ی استخوان کتف و شست رو به سقف ۳) وضعیت HU: آرنج خم شده و کف دست با انگشتان باز روی شانه‌ی سمت مقابل، اندازه‌گیری شد.
یافته‌ها: آزمون Bonferroni نشان داد، ضخامت سوپرااسپیناتوس در وضعیت‌های EC، FC و HU به‌طور معنا‌داری بیشتر از وضعیت استراحت بود (۰/۰۰۱>P). ضخامت عضله در وضعیت EC به‌طور معنا‌داری از وضعیت FC کمتر بود (۰/۰۰۱=P) و وضعیت HU با وضعیت‌های EC و FC اختلاف معنا‌دار آماری نداشت.
نتیجه‌گیری: در تمامی وضعیتها میانگین ضخامت عضله‌ نسبت به وضعیت استراحت افزایش داشت و بیشترین ضخامت در وضعیت FC بود. به‌نظر می‌رسد ضخامت سوپرااسپیناتوس در آزمون HU با آزمون‌های EC و FC مشابه است.

حامد بهراد، مهدی زارعی، زینب برجیان بروجنی، سید سعید اسدی، زینب تابا‌نژاد، محمد پنجی، مسعود اصغرپور ارشد،
دوره 78، شماره 10 - ( 10-1399 )
چکیده

امید به زندگی در سراسر جهان افزایش یافته است و در نتیجه، جمعیت سالخوردگان نیز افزایش می‌یابد. بدن انسان از 30 سالگی، سالانه حدود 1/0 تا 5/0% توده عضلانی اسکلتی را از دست می‌دهد که پس از 65 سالگی شتاب می‌گیرد. سالخوردگی با کاهش پیشرفت توده عضلانی اسکلتی و قدرت جسمانی- سارکوپنی- مشخص می‌شود. سارکوپنی (Sarcopenia) دارای پاتوژنز مولکولی پیچیده‌ای است که شامل تغییرات مرتبط با سن در عملکرد عصبی عضلانی، جایگزینی پروتیین‌های عضلانی و سطح هورمون‌ها و حساسیت به آنها می‌باشد. وضعیت به‌وجود آمده حاصل یک حالت مزمن التهابی شامل استرس اکسیداتیو و تغییر در فاکتورهای رفتاری به‌ویژه در وضعیت تغذیه و میزان فعالیت بدنی می‌باشد. با توجه به تعریف کار گروه سارکوپنی سالمندان در اروپا(European working group on Sarcopenia in older people, EWGSOP)، تشخیص سارکوپنی با حضور دو فاکتور کاهش حجم عضلانی و ضعف عملکرد عضلات مشخص می‌شود. افزون‌براین، بیومارکرهای سارکوپنی برای تشخیص زودرس و شناسایی دقیق مکانیزم‌های پاتوفیزیولوژی اصلی درگیر در توسعه بیماری شناسایی شده است. از آنجایی که سارکوپنی با پیامدهای مهم سلامتی مانند ضعف، بستری شدن و مرگ‌ومیر همراه است، تعدادی از راهکارهای درمانی شامل تمرینات ورزشی، مکمل‌های تغذیه‌ای و درمان‌های هورمونی شناخته شده و استراتژی‌های جدید نیز در حال بررسی هستند. در حال حاضر تنها تمرینات فیزیکی تاثیرات مثبتی را در جهت کنترل و جلوگیری از سارکوپنی و پیامدهای منفی بهداشتی آن نشان داده است. بنابراین، مطالعات با طراحی دقیق جهت نتایج بهتر در مورد سارکوپنی مورد نیاز است. هدف از این بررسی، مروری بر مطالعات انجام شده در خصوص پاتوژنز، ارزیابی مناسب بیماری و راهکارهای درمان سارکوپنی می‌باشد.

مینو موحدی، مریم سادات ترابی پور، مهسا سلطان‌ محمدی، مامک شریعت، فدیه حق‌اللهی، مریم حاجی‌هاشمی،
دوره 79، شماره 5 - ( 5-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: زایمان طبیعی می تواند باعث اختلال در عملکرد جنسی و بی‌اختیاری ادرار و مدفوع در زنان شود. بنابراین، این مطالعه با هدف بررسی نقش فیزیوتراپی و ورزش‌های کف لگن در بهبود اختلالات عملکرد جنسی و بی‌اختیاری زنان نخست‌زا انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه کارآزمایی بالینی-تصادفی بر روی زنان مراجعه‌کننده به بیماستان‌های آموزشی الزهرا (س) و شهید بهشتی اصفهان از اسفند 1397 تا اسفند 1398 انجام شد. بیماران به دو گروه کنترل و مداخله (57 نفره) تقسیم شدند. در گروه کنترل، مداخله‌ای انجام نشد و در گروه مداخله، فیزیوتراپی و ورزش‌های کف لگن به‌مدت دو ماه انجام شد. عملکرد جنسی و بی‌اختیاری ادرار و مدفوع 8 و16 هفته پس از زایمان با تکمیل دو پرسشنامه مورد ارزیابی قرار گرفت.
یافته‌ها: در دو گروه مداخله و کنترل، میانگین سن مادران، شاخص توده بدنی و وزن تولد نوزاد معنا‌دار نبود (05/0P<). در گروه مداخله در هفته‌های 8 و 16 پس از زایمان، میانگین مجموع نمره‌های عملکرد جنسی و یا بی‌اختیاری ادرار و مدفوع زنان تفاوت معناداری داشت (05/0P<). میانگین عملکرد جنسی و آزردگی کف لگن در هفته 16 پس از زایمان در دو گروه تفاوتی معنادار داشت. فیزیوتراپی و مداخلات ورزشی در کف لگن باعث کاهش تحریک کف لگن و بهبود عملکرد جنسی می‌شود.
نتیجه‌گیری: به‌نظر می‌رسد انجام هم‌زمان فیزیوتراپی (Biofeedback) و ورزشهای کف لگن باعث افزایش عملکرد جنسی و همچنین بهبود نسبی آزردگی کف لگن در دوران پس از زایمان میشود.


صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb