جستجو در مقالات منتشر شده


20 نتیجه برای عود

ضیاءالدین نوروزی، ناهید خسروشاهی،
دوره 56، شماره 3 - ( 2-1377 )
چکیده

تب و تشنج شایعترین تشنج دوران کودکی است که شیوع آن 4-2% در کودکان زیر 5 سال 4-2% می باشد. پاتوژنز تشنج به دنبال تب در بچه ها به طور دقیق مشخص نگردیده، اما ریسک فاکتورهای متعددی در بروز آن دخالت دارند. یکی از عوامل خطرزا که هنوز در کتب مرجع ذکر نگردیده است و در مراحل تحقیقاتی قرار دارد پایین بودن میزان سرمی سدیم میباشد که به ویژه در عود تشنج به دنبال تب نقش دارد. در این مطالعه توصیفی و گذشته نگر، 400 کودک مبتلا به اولین تشنج ناشی از تب، که در سالهای 76-1375 در بیمارستان بهرامی بستری شده بودند مورد بررسی قرار گرفتند. از این تعداد 214 کودک سدیم 135 یا پایین تر داشتند (53/5%) و میزان متوسط سدیم نیز 4.65±135.28 mmol/L بود که از میزان سدیم کودکان سالم 0.8±140 mmol/L، به طور قابل ملاحظه ای پایین تر است. تفاوتی در میزان سدیم برحسب جنس و گروههای سنی مختلف مشاهده نشد.


مجیدرضا فرخی، زینب انصاری،
دوره 64، شماره 12 - ( 8-1385 )
چکیده

مننژیوم یکی از شایع‌ترین تومورهای خوش‌خیم مغزی است که علی‌رغم پاسخ مناسب به درمان، عمل جراحی و پاتولوژی خوش‌خیم احتمال عود تومور وجود دارد. در این مطالعه سعی شده است علاوه بر تعیین میزان فراوانی عود مننژیوم مغزی عوامل موثر در افزایش شانس عود نیز مورد بررسی قرار گیرند.
روش بررسی:در یک مطالعه بررسی بیماران Case Series)) توصیفی- تحلیلی تمام بیمارانی از 1362 تا 1382 با تشخیص مننژیوم مغزی در بیمارستانهای دانشگاه علوم پزشکی شیراز تحت عمل جراحی قرار گرفته بودند مطالعه شدند و موارد عود جمع‌آوری گردید. اطلاعاتی شامل تعداد موارد عود، سن، جنس، محل و شکل و اندازه تومور اولیه بر اساس سی‌تی‌اسکن و ام‌آر‌آی، وجود یا عدم وجود ادم و تغییرات استخوانی، میزان برداشت جراحی، نوع بافت‌شناسی تومور و فاصله زمانی تا عود، استفاده یا عدم استفاده از پرتو درمانی ثبت گردیدند.
یافته‌ها:میزان عود مننژیوم مغزی در این مطالعه 6/9% به دست آمد. همچنین شانس عود در تومورهایی که ادم اطراف تومور و تغییرات استخوانی داشتند بیشتر می‌باشد، داشتن شکل قارچی, اندازه بزرگ و نوع بافت‌شناسی غیر خوش‌خیم نیز با افزایش شانس عود همراه بودند. شانس عود تومور با افزایش میزان برداشت جراحی کاهش نشان داد.انواع بدخیم و آتپییک مننژیوم از نظر زمانی زودتر از انواع خوش‌خیم دچار عود شدند. گروهی که تحت رادیوتراپی قرار گرفته بودند دچار عود کمتر شدند .
نتیجه‌گیری: عواملی مانند وجود ادم و تغییرات استخوانی، وجود شکل خاص، داشتن اندازه بزرگ و نوع بافت‌شناسی غیر خوش‌خیم پیشگویی کننده‌های مهمی در مورد شانس عود هستند. بنابراین می‌بایستی علاوه بر جراحی درمانهای کمکی دیگر از جمله رادیوتراپی هم مورد توجه قرار گیرد.


فاطمه داوری تنها،  مهرناز ولدان، مهبد کاوه، سعیده باقرزاده جلیل وند، معصومه حسن‌زاده،
دوره 65، شماره 2 - ( 12-1386 )
چکیده

زایمان زودرس به زایمان قبل از هفته 37 حاملگی اطلاق می‌شود و احتمال عود آن در حاملگی‌های بعدی حدود 8-6% می‌باشد. سابقه وضع حمل زودرس ارتباط مستقیمی با زایمان زودرس بعدی دارد. بزرگترین علت مرگ نوزادان در کشورهای پیشرفته تولد نارس است اما مهمتر از آن ناتوانی‌های ماندگار در نوزادان بازمانده نارس است که این مسئله برای خانواده و جامعه مشکلات اقتصادی زیادی را ایجاد می‌کند. پس با یافتن عوامل موثر در عود می‌توان از شیوع این عارضه اجتناب‌ناپذیر پیشگیری کرد. هدف این مطالعه بررسی عوامل خطر برای عود زایمان زودرس در میان زنان با سابقه زایمان زودرس قبلی است

روش بررسی: در این مطالعه که به روش شاهد موردی آینده‌نگر انجام شد مراجعین به سه بیمارستان دانشگاهی بزرگ شامل بیمارستان‌های امام‌خمینی، شریعتی و میرزاکوچک‌خان در فاصله سالهای 82-1381 مورد بررسی قرارگرفتند. معیارهای ورود به مطالعه کلیه خانم‌ها با سابقه زایمان زودرس (36-22 هفته) بودند و معیارهای خروج زایمان شکم اول و مواردی بودند که ختم حاملگی به علت اندیکاسیون پزشکی انجام شده بود. اطلاعات جمع‌آوری شده در برنامه SPSS ویراست 10 وارد شده و آنالیز آماری با استفاده از T-test,X² انجام گرفت

یافته‌ها: از مجموع 6537 مورد زایمان انجام شده در این سه مرکز 539 مورد زایمان‌های زودرسی بودند که معیارهای ورود به مطالعه را داشتند، که از این تعداد 47 مورد آن عود زایمان زودرس بود (گروه مورد) و492 نفر در گروه شاهد قرار گرفتند. شیوع عود زایمان زودرس7/8% بود.
نتیجه‌گیری: اشکالات آناتومیک رحم، بیماری‌های زمینه‌ای مادر از قبیل قلبی، کلیوی، تیروئیدی و نیز گروه خونی A با عود زایمان زودرس رابطه معنی‌دار داشتند.


فاطمه بهادری، صدیقه برنا، صفورا شکویی نژاد، نوشین صحابی،
دوره 66، شماره 3 - ( 3-1387 )
چکیده

زایمان زودرس یکی از مهمترین علل مرگ و میر نوزادی می‌باشد. مراقبت ویژه از این افراد سبب افزایش هزینه‌های درمانی مامایی و نوزادی می‌گردد. هدف این مطالعه بررسی اثر پروژسترون واژینال در افزایش زمان نهفته و کاهش خطر عود زایمان زودرس بعد از مهار اولیه زایمان زودرس می‌باشد.

روش بررسی: این مطالعه روی زنان بارداری که با علائم تهدید به زایمان زودرس بستری شده بودند انجام شد. بعد از توقف انقباضات رحمی افراد به دو گروه تقسیم شدند. در گروه درمان شیاف پروژسترون mg400 روزانه تا زمان زایمان تجویز شد و یک گروه به‌عنوان گروه کنترل انتخاب شدند که هیچ دارویی دریافت نکردند.

یافته‌ها: متوسط زمان نهفته تا زمان زایمان، سندرم زجر تنفسی، وزن کم تولد و وزن زمان تولد به‌طور معنی‌داری بین دو گروه متفاوت بودند (به‌ترتیب 037/0p=، 021/0p=، 04/0p= و 002/0p=). هیچ تفاوت معنی‌داری بین عود زایمان زودرس 092/0p=، بستری در واحد مراقبت‌های ویژه نوزادی 20/0p= و عفونت نوزادی 136/0p= در گروه پروژسترون و گروه کنترل وجود نداشت.

نتیجه‌گیری: استفاده از شیاف پروژسترون بعد از مهار موفق زایمان زودرس سبب به تعویق انداختن زایمان زودرس می‌شود و عوارض نوزادی ناشی از زایمان زودرس را کاهش می‌یابد ولی عود مجدد زایمان زودرس را کاهش نمی‌دهد.


میترا مدرس گیلانی، نادره بهتاش، مژگان کریمی زارچی، زهرا سمیع‌زاده، فاطمه قائم‌مقامی، اعظم‌السادات موسوی،
دوره 66، شماره 7 - ( 7-1387 )
چکیده

زمینه و هدف: اکثر بیماران مبتلا به سرطان پیشرفته تخمدان، عود خواهند کرد. درمان ترکیبی پاکلی تاکسل و پلاتین نسبت به درمان تک‌دارویی بر پایه پلاتین درمان بهتری است. ولی اکثر بیماران دچار عوارض عصبی (نوروتوکسیتی) شده که منجر به قطع درمان می‌شود. مقایسه اثربخشی و امنیت دو گروه کربوپلاتین/ پاکلی تاکسل در مقایسه با کربوپلاتین تنها در اروپا و کانادا انجام شده ولی در ایران هیچ بررسی در این مورد به‌عمل نیامده است. لذا سعی شده تأثیر رژیم ترکیبی جم سیتابین/ کربوپلاتین به‌عنوان رژیم جانشین تاکسل/ کربوپلاتین برای کاهش عوارض عصبی مورد بررسی قرار گیرد.

روش بررسی: این مطالعه روی 21 بیمار مبتلا به عود سرطان پیشرفته تخمدان که در بیمارستان ولیعصر (عج) بین سال‌های 1382 تا 1385 درمان شده‌اند، انجام شده است: جم سیتابین با دوز mg/m2800 در روزهای 15-8-1 و کربوپلاتین با 4=AUC در روز دوم سیکل درمانی تزریق وریدی شد. میزان تحمل بیماران، عوارض ناشی از درمان، پاسخ بالینی بیماران، میانگین بقای کلی و بقای عاری از تومور بیماران نیز مورد بررسی قرار گرفت. 

یافته‌ها: میانه سن بیماران 49 سال (78-23 سال) و متوسط زمان پی‌گیری، شش ماه (22-4 ماه) بود. بیماران به‌طور متوسط چهار (6-2) سیکل شیمی‌درمانی دریافت کردند. متوسط بقای عاری از تومور سه ماه بود. میزان پاسخ بالینی 6/47% و میانگین مدت بقاء در مجموع، 4/34 ماه بود. عوارض ناشی از درمان نیز بررسی شد و عوارض خونی و کبدی خفیف در تعداد کمی از بیماران دیده شد. 

نتیجه‌گیری: ترکیب جم سیتابین/ کربوپلاتین، بقای بدون بیماری را بهبود می‌بخشد و در موارد عود سرطان تخمدان که حساس به رژیم پلاتین هستند، به‌خوبی تحمل می‌شود.


مریم بهادر، صفا اسماعیل پوربزنجانی، مژگان بهادر، علی ابراهیمی نژاد،
دوره 66، شماره 9 - ( 9-1387 )
چکیده

زمینه و هدف: بیماری هیستیوسیتوزیس لانگرهانس یک گروه از اختلال پرولیفراسیون سلول‌های لانگرهانس منتقل شده از مغز استخوان و ائوزینوفیل‌های بالغ است و شیوع آن 2-5/0 در 100000 بچه در سال است و بروز آن بستگی به سن دارد. در بچه‌های زیر دو سال بیماری بیشتر از نوع سیستمیک است و همچنین می‌تواند به‌صورت ضایعات منفرد استخوانی یا ضایعات لوکال پوستی به‌صورت ماکول، پاپول و وزیکول بروز کند. پاتوژنز آن نامشخص است و میزان بقاء کلی در کودکان زیر دو سال و افرادی که اختلال عملکرد ارگان‌ها دارند نسبت به سایرین پائین‌تر است.

معرفی بیمار: این گزارش یک مورد از بیماری منفرد پوستی در ناحیه پوست تمپورال در یک کودک شش ماهه است که دو نوبت تحت عمل جراحی قرار گرفته است و به‌دلیل عود در فاصله کوتاه، بیمار کاندید درمان رادیوتراپی موضعی گردید.

نتیجه‌گیری: در پی‌گیری انجام‌شده در این بیمار پاسخ مطلوب به رادیوتراپی مشهود است و با توجه به دوز پائین رادیوتراپی و عدم وجود عوارض با این دوز در موارد عود موضعی، رادیوتراپی موثر است.


فرناز آموزگار هاشمی، علیرضا آلاله، علی کاظمیان، پیمان حداد،
دوره 67، شماره 12 - ( 12-1388 )
چکیده

Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4 زمینه و هدف: سرطان پستان شایع‌ترین کانسر در خانم‌هاست و درمان جراحی حفظ پستان (BCS) و رادیوتراپی یک روش درمانی مطلوب بوده و در مقایسه با رادیکال ماستکتومی همان میزان عود و بقا را به همراه دارد. هدف از این مطالعه تعیین میزان عود لوکال بعد از جراحی حفظ پستان و رادیوتراپی برای سرطان پستان و برخی عوامل موثر برﺁن در بخش رادیوتراپی- انکولوژی انستیتو کانسر بوده است.

روش بررسی: این مطالعه به صورت کوهورت (گذشته‌نگر و آینده‌نگر) انجام شده است. اکثر بیمارانی که وارد مطالعه شدند به مدت حداقل یک سال پی‌گیری شدند و از نظر بروز عود لوکال و عوامل خطر احتمالی ﺁن بررسی گردیدند. همچنین از داده‌های پزشکی موجود در پرونده بیماران که هنگام درمان و پی‌گیری‌های بعد از ﺁن در گذشته به ثبت رسیده استفاده شد.

یافته‌ها: به‌طور کلی 277 بیمار وارد مطالعه شد. دو مورد درمان حفظ پستان دوطرفه داشتند که جمعاً 279 پرسشنامه تکمیل گردید. میانگین مدت پی‌گیری 35 ماه بود. در این مدت هفت مورد (5/2%) عود لوکال پیدا شد که عمدتاً در 400 روز اول بعد از درمان رخ داده بود. هیچ یک از فاکتورهای خطر شناخته شده مانند مارژین مثبت و نود مثبت ارتباط معنی‌داری با عود لوکال نداشت اما روند آن به سمت معنی‌داری بود، که احتمالاً به علت تعداد کم موارد عود و مدت نسبتاً کوتاه پی‌گیری می‌باشد.

نتیجه‌گیری: براساس یافته‌های این مطالعه میزان عود لوکال در بیماران سرطان پستان که درمان حفظ سینه برای آنها در انستیتو کانسر انجام شده است همانند آمار موجود در سایر مراکز می‌باشد که منتشر شده است.


علیرضا توسلی، محمد جواد قمری، حبیب‌الله اسماعیلی،
دوره 68، شماره 3 - ( 3-1389 )
چکیده

زمینه و هدف: فتق ناحیه کشاله ران (اینگوینال) یک بیماری شایع در حوزه جراحی عمومی می‌باشد. روش‌های مختلف در ترمیم این فتق‌ها توصیف شده‌اند. در روش‌های نوین از مش صناعی جهت پوشاندن نقص موجود در دیواره استفاده می‌شود که شناخته‌شده‌ترین آن‌ها روش جراحی لیختن اشتاین می‌باشد. روش ترمیم لاپاروسکوپیک خارج صفاقی Totally Extraperitoneal Procedure روش جدیدتر در اصلاح فتق می‌باشد. هدف از این مطالعه مقایسه ترمیم باز فتق به‌روش لیختن اشتاین با روش ترمیم لاپاروسکوپیک TEP و بررسی نتایج و عوارض این دو روش است.
روش بررسی: از 50 بیمار مورد مطالعه، 25 بیمار جراحی لیختن اشتاین و 25 بیمار ترمیم لاپاروسکوپیک خارج صفاقی در فتق یک طرفه اولیه کشاله ران شدند. یافته‌های حین عمل ثبت و از طریق پرسشنامه پی‌گیری 12 ماهه بیماران از لحاظ مختلف انجام و مقایسه شدند.
یافته‌ها: مدت زمان عمل جراحی و میزان عوارض ایجاد شده و فراوانی عود در دو گروه یکسان بوده‌اند، اما مدت بستری در بیمارستان و میزان درد پس از عمل و درد مزمن کشاله ران و زمان لازم جهت بازگشت به فعالیت روزمره به‌صورت معنی‌داری در بیماران عمل شده به‌روش ترمیم لاپاروسکوپیک خارج صفاقی کمتر از بیماران عمل شده به‌روش لیختن اشتاین بوده است.
نتیجه‌گیری:
می‌توان روش ترمیم لاپاروسکوپیک خارج صفاقی را یک روش مطمئن با نتایج مناسب و قابل قبول برای مبتلایان فتق دانست که اثرات قابل توجهی در بهبود کیفیت زندگی بیماران پس از عمل جراحی ترمیم فتق می‌گذارد. نتایج قابل قبول این روش جراحی مستلزم گذراندن منحنی یادگیری جراحی می‌باشد.


مهیار غفوری، علی وفایی‌شاهی،
دوره 70، شماره 5 - ( 5-1391 )
چکیده

زمینه و هدف: یکی از ویژگی‌های آدنوکارسینوم پروستات چند کانونه بودن آن می‌باشد. به گونه‌ای که این کانون‌ها ممکن است با استفاده از سی‌تی‌اسکن یا Magnetic Resonance Imaging (MRI) قابل تشخیص نباشند. در این مطالعه سعی شده است تا ارزش MRS و توافق آن با Prostatic Specific Antigen (PSA) (به‌عنوان روش قدیمی) برای تشخیص عود بافت تومورال در بیماران مبتلا به سرطان پروستات مورد بررسی قرار گیرد.
روش بررسی: این مطالعه در قالب یک مطالعه مقطعی انجام شد. نمونه‌ی مورد پژوهش عبارت بود از بیمارانی که به‌منظور تشخیص و درمان عود لوکال سرطان پروستات، پس از رادیکال پروستاتکتومی مراجعه کرده بودند. به‌صورت سنتی مقادیر PSA بیش از 2/0 نانوگرم در دسی‌لیتر به‌منزله عود لوکال تومور در نظر گرفته شد. نتایج MRS بر حسب نسبت مجموع کراتین و کولین به سیترات و حد تمایزهای مختلف با PSA مقایسه شد.
یافته‌ها: تعداد 139 بیمار وارد مطالعه شدند. عود تومور در 107 بیمار (77%) بر اساس PSA سرم تشخیص داده شد. میانگین PSA و مجموع میزان کراتین و کولین به سیترات در بیماران دارا و فاقد عود تفاوت آماری معنی‌داری داشت. توافق PSA با MRS در حد تمایز 50، 100 و 150 به‌ترتیب 1/94%، 4/94% و 1/85% بود. ضریب همبستگی بین این دو روش تشخیصی 481/0 به‌دست آمد.
نتیجه‌گیری: نتایج مطالعه ما نشان داد که MRS به‌عنوان یکی از ابزارهای دقیق تشخیص سرطان پروستات و عود آن مطرح می‌باشد. به‌خصوص در حد تمایز 100 برای نسبت مجموع کراتین و کولین به سیترات توافقی در حدود 95% با PSA را شاهد بودیم.


مهرناز رسولی‌نژاد، آذر حدادی، مجتبی هدایت یعقوبی، بنفشه مرادمند بدیع، ندا علیجانی،
دوره 71، شماره 7 - ( 7-1392 )
چکیده

  زمینه و هدف: عفونت ایدز (Human Immunodeficiency Virus, HIV) با تضعیف سیستم ایمنی، بزرگ‌ترین عامل گسترش بیماری سل در سال‌های اخیر و یکی‌از علل مرگ در بیماران HIV مثبت می‌باشد. در بین بیماران با سل فعال، بیماران با عفونت هم‌زمان HIV بیش‌ترین ریسک برای عود را داشته‌اند. عفونت HIV میزان سل راجعه را افزایش می‌دهد که ممکن است به‌دلیل فعال‌سازی مجدد اندوژن یا عفونت مجدد اگزوژن باشد. هدف اصلی این مطالعه بررسی پیامدهای سل در بیماران HIV مثبت درمان‌شده با رژیم استاندارد بود.

  روش بررسی: این مطالعه کوهورت گذشته‌نگر بر روی بیماران HIV مثبت مبتلا به سل مراجعه‌کننده به مرکز مشاوره بیماری‌های رفتاری و بخش عفونی بیمارستان امام‌خمینی (ره) در سال‌های 91-1382 انجام شد. پیامد مورد مطالعه شامل شکست، عود و مرگ‌و‌میر بود. هم‌چنین ارتباط پیامدها با تعداد CD4 ، دریافت کوتریموکسازول، دریافت آنتی‌رتروویرال، نوع سل، بیماری‌های وابسته به ایدز (AIDS defining illness) بررسی شد.

  یافته‌ها: از 135 بیمار، هشت نفر (9/5%) مونث و 127 نفر (1/94%) مذکر بودند. میانگین کل سن افراد 02/10 ± 14/40 سال بود. از نظر راه ابتلا به عفونت HIV ، بیش‌ترین راه تزریق وریدی مواد بود. سه مورد (22/2%) شکست، 15 مورد (1/11%) عود تا زمان بررسی و 21 مورد (8/15%) مرگ‌و‌میر داشتند. سطح CD4 مهم‌ترین و موثرترین متغیر در عود بیماران بود (ریسک خطر (Hazard ratio) = (4/1-11/0)392/0، ریسک نسبی (Relative risk) = (103/1-539/0) 809/0، 068/0 P= ). با توجه به 95% CI ، تاثیر CD4 بر عود نیز معنادار نبود و دریافت آنتی‌رتروویرال مهم‌ترین و موثر-ترین متغیر در افزایش بقای بیماران بود. ( (Relative risk) = (918/0-513/0)686/0، (Hazard ratio) = (45/0-41/0) 137/0، 001/0 P= ).

  نتیجه‌گیری: بیش‌ترین عامل موثر بر پیامد بیماران دریافت آنتی‌رتروویرال بود.


امیر کشوری، محمد صادق فاضلی، علیرضا کاظمینی، علی پاشا میثمی، محمد کاظم نوری طارملو،
دوره 71، شماره 10 - ( 10-1392 )
چکیده

زمینه و هدف: سرطان کولورکتال یک بیماری قابل درمان محسوب می‌گردد ولی درمان موارد عود آن سخت و گاهی غیرممکن می‌باشد. شناخت میزان عود و عوامل موثر در آن در هر مرکز درمانی می‌تواند به کاهش موارد عود کمک نماید. در این مطالعه علاوه بر میزان عود کانسر کولورکتال در مجتمع بیمارستانی امام‌خمینی (ره)، تابلو بالینی و پاتولوژیک و نتایج درمانی موارد عود نیز بررسی شدند. روش بررسی: اطلاعات بالینی 166 مورد رزکسیون درمانی کانسر کولورکتال که طی مهر 1384 تا مهر 1388 تحت جراحی قرار گرفته و قابل پی‌گیری بودند به‌صورت گذشته‌نگر جمع‌آوری و به‌صورت آینده‌نگر تا فروردین 1391 پی‌گیری شدند. گروه بیماران عود کرده که 49 نفر بودند با گروه بیماران بدون عود از نظر عوامل مختلف مقایسه شدند. یافته‌ها: متوسط سنی بیماران 5/53 سال و 47% از بیماران زن بودند. بین دو گروه بیماران عود کرده و بدون عود اختلاف آماری قابل توجهی از نظر سن، جنس، محل آناتومیک تومور و انواع جراحی اولیه وجود نداشت. میزان عود کلی 5/29%، میزان عود موضعی 7/15% و میزان متاستاز دوردست 1/12% بود. در کانسرهای کولون عود موضعی (44/16% در مقایسه با 05/15%) و در کانسرهای رکتوم متاستاز (9/12% در مقایسه با 96/10%) بیش‌تر بوده است. بیماران عود کرده‌ای که تحت عمل جراحی قرار گرفته‌اند در مقایسه با بیماران عود کرده‌ای که فقط کموتراپی یا کمورادیوتراپی شده‌اند بقای کلی عمر (Overall survival rate) بهتری داشته‌اند (7/66% در مقایسه با 8/56%). نتیجه‌گیری: در این مطالعه در کانسرهای کولون عود موضعی و در کانسرهای رکتوم متاستاز بیش‌تر بوده است. بیمارانی که بعد از عود، جراحی مجدد شده‌اند بقای کلی بهتری نسبت به کسانی که فقط کموتراپی یا کمورادیوتراپی شده‌اند، داشته‌اند.
امیر کشوری، محمد صادق فاضلی، علیرضا کاظمینی، علی پاشا میثمی، محمد کاظم نوری طارملو،
دوره 72، شماره 12 - ( 12-1393 )
چکیده

زمینه و هدف: روش‌های جراحی مختلفی برای سینوس پایلونیدال ناحیه ساکروکوکسیژیال (Sacrococcygeal pilonidal sinus) معرفی شده است، فلاپ کاریداکیس (Karydakis flap) کمترین میزان عود را دارد، ولی در مورد سایر عوارض آن گزارش‌های متفاوتی وجود دارد. در این مقاله نتایج موارد جراحی با این روش گزارش می‌شود. روش بررسی: این مطالعه آینده‌نگر با پیگیری تک هم گروه، شامل مواردی از سینوس پایلونیدال بود که در بیمارستان امام‌خمینی (ره) از آبان سال 1385 تا شهریور 1392 به روش کاریداکیس جراحی شدند. معیارهای ورود به مطالعه عدم ابتلا به آبسه در زمان عمل و رضایت جهت ورود به این طرح بود. بیماران پس از ترخیص، به‌صورت آینده‌نگر در مقاطع هفته اول، ماه اول و ماه سوم پس از عمل از نظر عوارض زودرس و سپس سالیانه از نظر عود، مورد پیگیری قرار گرفتند. مدت میانه پیگیری 36 ماه (از سه تا 77 ماه) بود. یافته‌ها: از 141 بیمار مورد بررسی 119 نفر (4/84%) مرد و متوسط زمان عمل 52/55 (35-120) دقیقه بود. متوسط زمان نیاز زخم به پانسمان 92/15 روز و متوسط زمان بازگشت به کار 44/14 روز بود. شایعترین عارضه زودرس پس از عمل، باز شدن سطحی قسمت انتهایی زخم (1/12%) بود. عفونت در 8/5% بیماران رخ داد و اکثر عوارض با درمان محافظه‌کارانه بهبود یافتند. عود در 42/1% از بیماران ایجاد شد. نتیجه‌گیری: جراحی سینوس پایلونیدال ساکروکسیژیال به روش فلاپ کاریداکیس، علاوه بر عود ناچیز با عوارض کم و بهبودی کوتاه‌مدت و بازگشت به کار سریع همراه است.
شعبان مهرورز، حسنعلی محبی، شهرام منوچهری، سعید ارجمند، حمید رضا رسولی،
دوره 76، شماره 10 - ( 10-1397 )
چکیده

زمینه و هدف: سینوس پیلونیدال ناحیه ساکروم در فراد جوان شایع است. علت بیماری نامشخص بوده و روش‌های جراحی آن مختلف می‌باشد. در این مطالعه نتایج درمانی در چهار روش مختلف جراحی سینوس پیلونیدال با پیگیری طولانی‌مدت بررسی و مقایسه شدند.
روش بررسی: این مطالعه به‌صورت مقطعی از فروردین ۱۳۹۶ تا مهر ۱۳۹۶ در بخش جراحی بیمارستان بقیه‌الله (عج) تهران انجام شد. مطالعه بر روی ۱۸۲ بیمار مبتلا به سینوس پیلونیدال پس از انجام عمل جراحی صورت گرفت. این بیماران که به روش‌های مختلف مانند (باز، بسته، نیمه بسته و محدود) تحت عمل جراحی قرار گرفتند. بیماران در فاصله زمانی حداقل سه سال پس از پایان درمان، از نظر میزان عود، رضایتمندی، مدت زمان ترمیم و بهبود زخم و عوارض پس از درمان مورد پیگیری قرار گرفتند.
یافته‌ها: تعداد ۴۴ بیمار به شیوه عمل جراحی بسته، ۴۸ بیمار به شیوه عمل جراحی باز، ۴۸ بیمار نیمه بسته و ۴۲ بیمار به روش اکسیزیون محدود عمل شدند. بیشترین میزان عود در روش باز وجود داشت و در روش بسته هیچ مورد عود دیده نشد. در روش جراحی بسته میزان خونریزی و پس از عمل کمتری داشتند، همچنین مدت زمان بهبودی سریع‌تر بود. میانگین میزان رضایتمندی پس از عمل جراحی در کل بیماران ۸/۷±۸۸/۹ به‌دست آمد که در روش بسته ۵/۳
±۹۵/۹ در مقایسه با سایر روش‌های جراحی از برتری بالاتری برخوردار بود (۰/۰۰۱P<).
نتیجه‌گیری: نتایج این مطالعه نشان داد که در موارد معمولی و غیرپیچیده بیماری سینوس پیلونیدال ناحیه ساکروم، روش اکسیزیون کامل و بستن اولیه دارای عوارض کمتر و رضایتمندی بیشتری است.

علی هادی، ولی‌الله مهرزاد، نازنین وزیری، لاله شریعتی، گلناز واثقی،
دوره 78، شماره 2 - ( 2-1399 )
چکیده

زمینه و هدف: لنفوم سلول B ‌منتشر بیشترین موارد لنفوم غیرهوچکین که خود شایعترین نوع لنفوم می‌باشد را تشکیل می‌دهد. پدیده عود مانند بسیاری از بدخیمی‌های دیگر در این سرطان نیز رخ می‌دهد. در حال حاضر روش استانداردی جهت تشخیص عود وجود ندارد. از طرفی بررسی‌هایی نشان داده که کاهش آنزیم پیروات دهیدروژناز در انواع بدخیمی‌ها نسبت به سلول سالم مشاهده شده است. مطالعه حاضر با هدف بررسی سطح این آنزیم در بیماران مبتلا به عود لنفوم سلول B ‌منتشر در مقایسه با افراد سالم طراحی گردید.
روش بررسی: در این مطالعه مورد-شاهدی، ۲۶ بیمار مبتلا به عود لنفوم سلول B منتشر و ۲۶ فرد سالم وارد مطالعه شدند. بیماران از شهریور ۱۳۹۵ تا شهریور ۱۳۹۷ از مرکز آموزشی درمانی سیدالشهدای اصفهان انتخاب شدند. انتخاب بیماران تصادفی بوده و معیارهای ورود براساس سن، بیلی‌روبین توتال، سی‌تی اسکن، کراتینین سرم، تعداد پلاکت، تعداد مطلق نوتروفیل و فاصله تا آخرین نوبت درمان در نظر گرفته شدند. پس از دریافت رضایت آگاهانه و گرفتن نمونه سرم براساس پروتکل کیت، میزان آنزیم پیروات دهیدروژناز در نمونه‌ها محاسبه گردید.
یافته‌ها: سطح آنزیم پیروات دهیدروژناز در افراد مبتلا به عود نسبت به افراد سالم پایین‌تر گزارش شد. بررسی سطح آنزیم به تفکیک سن و جنس نیز محاسبه گردید که اختلاف معناداری نداشتند.
نتیجه‌گیری: در افراد با عود لنفوم نیز سطوح آنزیم پیروات دهیدروژناز نسبت به افراد سالم به‌صورت معناداری پایینتر بوده اما این تفاوت با سن و جنس مرتبط نبود.

احمد حرمتی، مجید آزاد، ابوالفضل محمدبیگی، وجیهه مقصودی، سجاد رضوان، محمدحسین مختاریان، محبوبه عفیفیان،
دوره 79، شماره 6 - ( 6-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: بیماری التهابی روده (Inflammatory bowel diseases)، شامل کولیت اولسراتیو (Ulcerative colitis)، اختلالی رو به رشدی است که کیفیت زندگی بیماران را متأثر می‌کند. فاکتورهای محیطی متعدد از جمله کمبودهای تغذیه‌ای بر سیر این بیماری تأثیر دارند. مطالعه‌ی حاضر با هدف نقش کمبود ویتامین D با عود این بیماری انجام گرفته است.
روش بررسی: این مطالعه مقطعی در دانشگاه علوم پزشکی قم از شهریور 1396 تا شهریور 1397 بر روی تعداد 50 بیمار مبتلا به کولیت اولسراتیو و در فاز خاموش بیماری که حداقل شش ماه از تشخیص بیماری گذشته باشد، در بیمارستان شهید بهشتی قم انجام شد. بیماران به مدت شش ماه از نظر علایم و عود بیماری مورد بررسی قرار گرفتند و در پایان این دوره سطح سرمی ویتامین D اندازه‌گیری شد. اطلاعات با استفاده از چک لیست گردآوری گردیده و با استفاده از SPSS software, version 18 (IBM SPSS, Armonk, NY, USA) و Independent Samples t-test، Chi-square test و آنالیز واریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافته‌ها: از بین 50 بیمار، 23 نفر (46%) مرد و 27 نفر (54%) زن بودند. میانگین سنی بیماران 07/10±24/35 و میانگین طول مدت بیماری از زمان تشخیص 67/6±14/15 ماه بود. میانگین تعداد دوره‌های عود 89/1±34/1 بود. سطح سرمی ویتامین D در بیماران به‌طور متوسط 45/13±30/22 بود که به‌طور معناداری با افزایش دفعات عود ارتباط داشت (001/0>P).
نتیجه‌گیری: کمبود ویتامین D به‌طور معناداری با ریسک بالاتر عود در بیماران مبتلا به کولیت اولسرو همراه است.

مهدی عالم‌رجبی، سید حمزه موسوی، بهروز صیدی مجد، طیب رمیم،
دوره 80، شماره 2 - ( 2-1401 )
چکیده

زمینه و هدف: آبسه‌های سوپرالواتور 9% آبسه‌های کریپتوگلاندولار هستند. فیبرین غنی از پلاکت رشد بافتی را تسریع کرده و عفونت را کاهش می‌دهد، مطالعه حاضر با هدف بررسی تاثیر آن بر بهبود زخم‌های ناشی از فیستول‌ها و پیشگیری از عود انجام شد.
روش بررسی: مطالعه به‌صورت کارآزمایی بالینی یک سوکور در بیماران مراجعه‌کننده به درمانگاه جراحی بیمارستان رسول اکرم (ص) از فروردین 1397 تا فروردین 1399، با تایید کالکشن سوپرالواتور انجام شد. پیش از عمل جراحی، امتیاز وکسنر (Wexner Score) در همه بیماران تعیین شد. حین عمل جراحی مسیر فیستول‌ها و حفره‌ها شناسایی گردیده و با مقدار مورد نیاز فیبرین غنی از پلاکت پر شد. نتایج بالینی یک روز، تا دو ماه هفته‌ای یکبار و سپس هر یک ماه تا بهبودی کامل و سپس شش ماه پس از جراحی بررسی شد.
یافته‌ها: تعداد 10 نفر در آنالیز نهایی شرکت داده شدند. میانگین سنی بیماران 20/33 سال بود (46-26 سال). سه نفر سابقه جراحی آبسه پری‌آنال، دو نفر سابقه جراحی فیستول و یک نفر سابقه جراحی فیشر داشتند. میانگین زمان بسته شدن حفره 2/14 روز بود (22-10روز). دو نفر (20%) مبتلا به تب و دو نفر (20%) دچار عفونت ناحیه عمل جراحی شدند. خونریزی و عود در هیچکدام از بیماران مشاهده نگردید. میانگین امتیاز وکسنر پیش از عمل 76/0±80/0 بود که پس از عمل به مقدار 68/0±50/0 کاهش یافت (045/0=P).
نتیجه‌گیری: استفاده از فیبرین غنی از پلاکت برای ترمیم فیستول پیچیده روشی است که به‌راحتی قابل تکرار است و با حداقل عوارض جانبی می‌تواند موجب بهبود زخم‌های ناشی از فیستول‌های دارای کالکشن سوپرالواتور گردد.

 

ملیحه حسن‌زاده، مرجانه فرازستانیان، افروز آزاد، پرنیان ملکوتی، مریم اسماعیل‌پور،
دوره 80، شماره 4 - ( 4-1401 )
چکیده

زمینه و هدف: آنژیومیگزوما تهاجمی یک تومور مزانشیمال نادر است که به‌صورت تیپیک در لگن و ناحیه پری‌آنال اتفاق می‌افتد. اغلب بیماران با شکایت توده بدون درد با رشد آهسته در ناحیه پرینه مراجعه می‌کنند. توده اغلب ارگان‌های مجاور مثل مجرای ادراری و مقعد را درگیر نمی‌کند از این‌رو باعث علایم انسدادی نمی‌شود. میزان بروز در خانم‌ها شش برابر آقایان است. علیرغم تهاجم وسیع موضعی متاستاز دور دست نادر است. تشخیص پیش از جراحی و بررسی پاتولوژی دشوار است. MRI شایعترین ابزار تشخیصی است. از سی‌تی اسکن و سونوگرافی هم استفاده می‌شود. بیماران نیاز به فالواپ طولانی‌مدت دارند. درمان عود جراحی است ولی اقدامات غیرجراحی هم با میزان موفقیت متغیر همراه بوده‌اند.
معرفی بیمار: بیمار خانم 54 ساله با توده پرینه در بهمن 1399 مراجعه کرد. بیمار بیان می‌کرد توده مذکور از 10 سال پیش وجود داشته است که طی دو سال اخیر افزایش سایز پیدا کرده است. بیمار تحت جراحی قرار گرفت. گزارش آسیب‌شناسی آنژیومیگزوم تهاجمی بود. پس از جراحی تحت درمان با آگونیست GNRH قرار گرفت. در حال حاضر تحت فالواپ است و تاکنون (اسفند 1400) عود نداشته است.
نتیجه‌گیری: آنژیومیگزومای تهاجمی تومور مزانشیمی نادری است. شایعترین ویژگی این تومورها دارا بودن گیرنده استروژن و پروژسترون است. بهترین درمان برای آنژیومیگزومای مهاجم هنوز ناشناخته باقی‌مانده است. برداشت موضعی وسیع ضایعه به‌عنوان اقدام درمانی مهم گزارش شده است. در عود، جراحی مجدد و هورمون‌تراپی میتواند مفید باشد. مهم است که متخصص زنان در برخورد با توده‌های ولو این مورد را در تشخیص افتراقی قرار دهد.

 
نازنین رزازیان، محمد علی صحرائیان، شراره اسکندریه، نوشین جعفری، منصور رضایی، نگین فخری،
دوره 80، شماره 6 - ( 6-1401 )
چکیده

زمینه و هدف: بیماری کووید-19 تهدیدی برای افراد مبتلا به بیماری‌های مزمن ناشی از سیستم ایمنی، مانند مالتیپل اسکلروزیس (Multiple sclerosis, MS) است. هدف از این مطالعه پیگیری بیماران MS تا سه ماه پس از واکسیناسیون با واکسن آسترازنکا برای عود MS و عفونت کووید-19 بود.
روش بررسی: در این مطالعه توصیفی تحلیلی از نوع پیگیری، جامعه مطالعه بیماران MS بالای 18 سال استان کرمانشاه بودند که دو دوز واکسن آسترازنکا را بین مرداد تا آبان 1400 دریافت کردند. اطلاعات دموگرافیک بیماران از سامانه ملی ثبت MS ایران استخراج شد. اطلاعاتی در مورد مشخصات بالینی افراد، عفونت کووید-19 و عود MS به‌صورت تلفنی با استفاده از فرم محقق ساخته گردآوری گردید.
یافته‌ها: 40 بیمار MS با میانگین (SD) سن 27/39 (8/8) سال شامل 32 نفر (0/80%) زن بررسی شدند. از دوز دوم واکسن تا سه ماه بعد، چهار نفر (10%) عود MS داشتند شامل دو نفر (50%) علایم حسی، یک نفر (25%) درگیری عصب اپتیک و یک نفر (25%) علایم حرکتی و درگیری راه‌های پیرامیدال. چهار نفر (10%) به کووید-19 مبتلا شدند که سه نفر از آنان علایم خفیف داشتند و بدون مراجعه به پزشک بهبود یافتند اما در یک نفر که ریتوکسیماب استفاده میکرد، علایم شدید بود و نیاز به مراجعه به پزشک پیدا کرد. هیچ موردی از ترومبوز مشاهده نشد.
نتیجه‌گیری: تفاوت معناداری از نظر شیوع ابتلا به کووید-19 و عود MS، در سه ماه پیش از واکسیناسیون و سه ماه پس از واکسیناسیون در بیماران مشاهده نشد. نیاز به مطالعات بیشتر با دوره پیگیری طولانی‌تر احساس می‌شود.

 

زینب عساکره، الهام مراغی، بیژن کیخایی، امل ساکی مالحی،
دوره 80، شماره 7 - ( 7-1401 )
چکیده

زمینه و هدف: در بسیاری از تحقیقات پزشکی، رگرسیون خطرات متناسب کاکس برای بررسی توزیع بقای بیماران سرطانی، مبتنی بر گروه‌بندی‌های دموگرافیک و کلینیکی به‌کار برده می‌شود. هدف از این مطالعه تعیین عوامل موثر بر بقای بیماران مبتلا به لنفوم هوچکین با استفاده از روش ناپارامتری جنگل تصادفی بقا (RSF) و مقایسه آن با مدل خطرات متناسب کاکس است.
روش بررسی: در این مطالعه‌ کوهورت گذشته‌نگر، پرونده‌های تمامی بیماران مبتلا به لنفوم هوچکین که در طی سال‌های 1381 (فروردین) تا 1391 (اسفند) به مرکز آنکولوژی و هماتولوژی بیمارستان شفای اهواز مراجعه نمودند، مورد بررسی قرار گرفتند. بقای بیماران از زمان تشخیص اولیه بیماری تا عود بیماری محاسبه شد. برای ارزیابی روند بیماری، ویژگی‌های جمعیت‌شناختی و متغیرهای مربوط به بیماری (شامل مرحله بیماری، شیمی درمانی، محل درگیری لنف و غیره) از پرونده 387 بیمار مبتلا به لنفوم‌هوچکین استخراج شد. تحلیل داده‌ها با نرم‌افزار R4.0.3 و با استفاده بسته‌های survival و RandomForestSRC انجام شد.
یافته‌ها: نتایج حاصل از مدل کاکس نشان می‌دهد که LDH (001/0=P) و طبقه‌بندی کلاسیک لنفوم (001/0P<) معنادار می‌باشند. نتایج برازش مدل RSF نشان داد که مهمترین متغیرهای موثر بر عود به‌ترتیب مرحله بیماری، شیمی درمانی، طبقه‌بندی کلاسیک لنفوم و هموگلوبین بودند. همچنین مدل RSF براساس شاخص‌های مناسبت مدل (شاخص هماهنگی=9/84) نسبت به مدل کاکس ( شاخص هماهنگی=6/57) عملکرد بهتری داشت.
نتیجه‌گیری: در صورتی‌که تعداد متغیرها زیاد بوده و بین متغیرها رابطه وجود داشته باشد، مدل RSF، متغیرهای مهم و تاثیرگذار بر بقای بیماران را بدون نیاز به پیش‌فرض‌های محدودکننده با دقت بالا نسبت به مدل کاکس شناسایی می‌کند.

 
علی تقی‌زاده، لیلا پورعلی، مونا جودی، بهاره مکوندی، الهه حسن‌زاده، سعیده احمدی سیماب، گلشید نوری حسینی، مهرداد گزانچیان،
دوره 81، شماره 3 - ( 3-1402 )
چکیده

زمینه و هدف: سرطان پستان شایعترین بدخیمی در میان زنان است به‌طوری‌که عامل 18% از تمام سرطان‌های زنان می‌باشد. متوسط سن بیماران در هنگام تشخیص 4/48 سال است و رایج‌ترین سن این بیماری در محدوده           49-40 سال است. در ایران، اطلاعات محدودی درمورد الگوهای عود و بقا براساس نوع زیرگروه سرطان پستان در مراحل اولیه بیماری موجود است. هدف مطالعه حاضر، بررسی عود و بقای بیماران سرطان پستان اولیه (بدون درگیری لنفاوی) براساس انواع زیرگروه‌های آن می‌باشد.
روش بررسی: در این مطالعه گذشته‌نگر پرونده‌ی 500 بیمار مبتلا به سرطان پستان که درمدت 10 سال (فروردین 1385 تا اسفند 1395) به درمانگاه‌های بیمارستان امام رضا (ع) و امید مشهد مراجعه کرده بودند بررسی شد. آنالیز آماری با SPSS software, version 16 (SPSS Inc., Chicago, IL, USA) انجام گردید. 05/0 از نظر آماری معنادار درنظر گرفته شد.
یافته‌ها: 230 بیمار وارد مطالعه شدند. میانگین بقای کلی 7/130 ماه و بقای کلی پنج و 10 ساله به‌ترتیب 2/83%        و 8/78% بود. ارتباط معنادار بین مرحله بالینی بیماری با عود و متاستاز وجود داشت (000/0P=). زیرگروه سرطان پستان به‌طور معناداری با عود و متاستاز (01/0P=) مرتبط بود به‌طوری‌که بیماران تریپل نگاتیو در مقایسه با سایر انواع، بیشترین میزان عود و متاستاز را داشتند.
نتیجه‌گیری: زیرگروه سرطان پستان به‌طور معناداری با عود و متاستاز بیماری در ارتباط بود به‌طوری‌که بیماران با سرطان پستان تریپل نگاتیو بیشترین میزان عود و متاستاز را دارا بودند. همچنین این گروه از بیماران، کمترین میزان بقای کلی و نیز بقای بدون بیماری را داشتند.

 

صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb