جستجو در مقالات منتشر شده


15 نتیجه برای لنفوسیت

فاطمه محجوب، محمود حقیقت‌نژاد، مسعود موحدی،
دوره 65، شماره 10 - ( 10-1386 )
چکیده

امروزه نقص ایمنی در جرگه مهمترین علل مرگ و میر در جهان قرار گرفته است. در بین اختلالات اولیه نقص ایمنی، در بیماری‌هایی نظیر سندرم دی ژرژ و سندروم نقص ایمنی مختلط شدید (Severe Combined Immunodeficiency Syndrome)، تیموس آپلاستیک مشاهده می‌شود. هدف شناسایی بیشتر ساختار این تیموس‌ها و بررسی نقش آپوپتوز، مطالعه را برروی دو گروه تیموس طبیعی و آپلاستیک انجام دادیم.

روش بررسی: 12 بیمار با تیموس آپلاستیک (گروه مورد) و 11 بیمار با تیموس طبیعی (گروه شاهد) که در بین سال‌های 1377 تا 1382 به بیمارستان مرکز طبی کودکان مراجعه کرده بودند، انتخاب شدند. تشخیص تیموس آپلاستیک بر مبنای کاهش شدید تیموسیت‌ها و فقدان اجسام ‌هاسال داده شده است. دو گروه از نظر سن، جنس، نسبت فامیلی بین والدین، وزن تیموس و میزان بروز مارکرهای CD3, CD8, CD20, CD30, CD45RO, CD68, CD79a, EMA, P53, Bcl2 با رنگ‌آمیزی ایمونوهیستوشیمیایی مقایسه شدند. اطلاعات بالینی از پرونده بیماران استخراج و آزمایش‌ها نیز بر روی بلوک‌های پارافینه تیموس این بیماران در بخش پاتولوژی بیمارستان شریعتی انجام شد.

یافته‌ها: مبتلایان به نقص ایمنی با تیموس آپلاستیک محدوده سنی بین هفت روز تا 18 ماه با میانگین 50/4 ماه داشتند. 5/54 درصد افراد گروه شاهد و 3/58% افراد گروه مورد مونث بودند. 5/45% افراد گروه مورد و 1/9% افراد گروه شاهد والدین منسوب داشتند که از نظر آماری معنی دار بود. میانگین وزن تیموس در گروه شاهد 35/12 گرم و در گروه مورد 92/1 گرم بود که اختلاف معنی‌دار بود. Bcl2 به‌طور معنی‌داری در گروه مورد کمتر از گروه شاهد بروز پیدا کرده بود (038/0p=). میانگین درصد سلول‌های CD8+ در گروه مورد کمتر از گروه شاهد بود (051/0p=). میانگین درصد سلول‌های اپی‌تلیالی در تیموس‌های آپلاستیک بیشتر از گروه شاهد است (004/0p=) .میانگین درصد هیستیوسیت‌ها در تیموسهای آپلاستیک بیشتر از تیموس‌های نرمال است (006/0p=). تفاوت معنی‌داری بین دو گروه در بروز مارکرهای CD3, CD02, CD30, CD45RO, CD79a, P53 یافت نشد.
نتیجه‌گیری: افزایش آپوپتوز و خورده شدن سلول‌های تیموسیت توسط هیستیوسیت‌ها می‌تواند در بروز آپلازی تیموس نقش داشته و با مهار آپوپتوز می‌توان از بروز این روند جلوگیری نمود.


سیروس جعفری، مهرناز رسولی‌نژاد، حمید عمادی کوچک، فرزام مکرّمی،
دوره 67، شماره 7 - ( 7-1388 )
چکیده

زمینه و هدف: در مبتلایان به عفونت HIV، شمارش CD4 T-cell به‌عنوان یک شاخص آزمایشکاهی مناسب برای تعیین پیشرفت بیماری، در تصمیم‌گیری برای شروع درمان ضد رتروویروسی و نیز پی‌گیری پاسخ به درمان کمک‌کننده است، حال آنکه در بیشتر مناطق آلوده با HIV دسترسی به CD4 T-cell counts به‌عنوان عامل تعیین‌کننده شروع درمان وجود ندارد. در این شرایط بنابر توصیه سازمان بهداشت جهانی می‌توان از شمارش تعداد کل لنفوسیت‌ها (TLC) به‌جای CD4 جهت شروع درمان ضد رتروویروسی استفاده کرد. هدف مطالعه تعیین ارتباط شمارش تعداد کل لنفوسیت‌ها (TLC) با CD4 در مبتلایان به عفونت HIV است.

روش بررسی: این مطالعه به‌صورت گذشته‌نگر در 100 بیمار مبتلا به عفونت HIV انجام شد. واحد آنالیز، هر بار آزمایش CD4 و CBC diff بود. در این مطالعه از تعداد کل لنفوسیت‌ها به‌عنوان متغیر پیش‌بینی کننده اصلی و از CD4 به‌عنوان پیامد استفاده شد.

یافته‌ها: در این مطالعه تعداد کل لنفوسیت‌ها (TLC) و CD4 در مبتلایان به عفونت HIV با یکدیگر کاملاً همخوانی داشته‌اند. این همخوانی تحت تاثیر جنس، سن و هماتوکریت قرار نگرفت. ولی افرادی که بدون درمان بودند به‌طور معنی‌داری ارتباط قوی‌تر نسبت به افرادی که درمان ضد رتروویروس می‌گرفتند، مشاهده شد. حد بهینـه TLC Optimal TLC Cutoff برای پیش‌بینی CD4 در این مطالعه cell/mm31300 تعیین شد.

نتیجه‌گیری: اندازه‌گیری تعداد کل لنفوسیت‌ها ساده و ارزان است و می‌تواند در مناطقی که امکان دسترسی به آزمایش CD4 نیست، در تصمیم‌گیری برای شروع درمان ضد رتروویروسی استفاده شود.


معصومه اسدی، فرح فرخی، میثم گنجی‌بخش، نوروز دلیرژ، وحید نجاتی، کیکاوس غلامی،
دوره 69، شماره 1 - ( 1-1390 )
چکیده

زمینه و هدف: از آنجا که سلول‌های دندریتیک (DC) قادر به القای پاسخ ایمنی بر علیه تومور می‌باشند، امروزه علاقه فزاینده‌ای در به‌کارگیری این سلول‌ها در ایمونوتراپی تومور وجود دارد. در مطالعه حاضر سلول‌های دندریتیک به‌منظور استفاده در امر تحقیقات و ایمونوتراپی تومور بررسی شدند.

روش بررسی: بخشی‌از سلول‌های تک‌هسته‌ای خون محیطی که به پلاستیک می‌چسبند در حضور GM-CSF و IL-4 به‌مدت پنج روز و سپس به مدت دو روز نیز با TNF-α, PLY-IC و مایع رویی لنفوسیت T تحریک شده با PHA، PHA-activated T cells Conditioned Medium کشت داده شد و بررسی مورفولوژیک تعیین فنوتیپ، قدرت بیگانه‌خواری سلول‌های دندریتیک ارزیابی شد. توانایی سلول‌های تولیدشده در واکنش مختلط لکوسیتی آلوژن و میزان سایتوکین‌های تولید شده مورد سنجش قرار گرفت. 

یافته‌ها: سلول‌های دندرتیک تولید شده با این روش دارای افزایش بیان مولکول‌های سطحی نظیر CD80، CD83، CD86، HLA-DR بودند. این سلول‌ها دارای توانایی فاگوسیتوز کم و قدرت تحریک بالای لنفوسیت‌های T بودند. با سنجش نسبت سایتوکین‌ها مشخص شد سلول‌های دندریتیک تولید شده از نوع DC1 می‌باشند. 

نتیجه‌گیری: این داده‌ها نشان‌دهنده القای بلوغ کارامدتر سلول‌های دندریتیکی توسط مایع رویی سلول‌های لنفوسیت T می‌باشد که با PHA تحریک شده بودند. استفاده از این مایع رویی به‌عنوان فاکتور بلوغ می‌تواند منجر به تولید سلول‌های دندریتیکی کارامدتر با توانایی ایمونوتراپی تومور باشد و امکان تکامل هر چه بیشتر استراتژی‌های جدید در ایمونوتراپی بیماری‌ها با استفاده از سلول‌های دندریتیک تولید شده در آزمایشگاه را فراهم کند.


امیر رشیدلمیر، مهدیه ابراهیم‌نیا، علی اکبر هاشمی جواهری،
دوره 69، شماره 7 - ( 7-1390 )
چکیده

800x600 Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4

زمینه و هدف: ابستاتین، یک پپتید ضد اشتها است. مطالعات نشان می‌دهد که ابستاتین در تعادل انرژی، ترشح هورمون رشد (GH) و تغییرات وزن بدن نقش دارد و مشخص شده که از نظر فیزیولوژیکی عملکرد متضادی با گرلین دارد. هدف از تحقیق حاضر بررسی اثر یک جلسه تمرین هوازی (5/1 مایل دویدن) بر بیان ژن ابستاتین لنفوسیت‌های زنان تمرین‌کرده می‌باشد. 

روش بررسی: تعداد 16 زن تمرین‌کرده خراسانی پس از فراخوان انتخاب و به‌طور تصادفی به دو گروه کنترل و تجربی تقسیم شدند. گروه تجربی مسافت 5/1 مایل را با سرعت ثابت (VO2max 70%) دویدند و گروه کنترل نیز در این مدت بدون تمرین (حاضر در شرایط تمرین) بودند. نمونه‌های خونی قبل از پروتکل تمرینی به‌صورت ناشتا و بلافاصله پس از تمرین، به‌میزان ml10 از ورید بازویی جمع‌آوری شد. پس از جداسازی لنفوسیت‌ها به‌روش سانتریفیوژ، بیان ژن ابستاتین در لنفوسیت‌های آزمودنی‌ها با استفاده از روش Semi-quantitative-RT-PCR انجام شد.

یافته‌ها: این پژوهش نشان داد که یک جلسه تمرین هوازی موجب افزایش اندک بیان ژن ابستاتین لنفوسیت‌های آزمودنی‌های گروه تجربی می‌شود که این افزایش نسبت به گروه کنترل، تغییرات معنی‌داری را نشان نمی‌دهد.

نتیجه‌گیری: نتایج این مطالعه مشخص می‌کند که یک جلسه تمرین هوازی افزایش معنی‌داری در بیان ژن ابستاتین لنفوسیت ایجاد نمی‌کند. ممکن است شدت، نوع و مدت پروتکل تمرینی به‌کار رفته در این تحقیق، بیان ژن ابستاتین لنفوسیت را تحت تأثیر قرار نداده که این نتیجه، هم‌راستا با نتایج سایر مطالعات انجام شده در زمینه تغییرات پلاسمایی ابستاتین می‌باشد.


سید میثم ابطحی فروشانی، نوروز دلیرژ، رحیم حب نقی، قاسم مسیبی،
دوره 69، شماره 11 - ( 11-1390 )
چکیده

800x600 Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4 زمینه و هدف: تحقیقات اخیر نقش اساسی IL-17 را در پاتوژنز آنسفالومیلیت تجربی خودایمن (EAE) مشخص نموده است. هم‌چنین عملکرد سلول‌های FoxP3+Treg در مهار واکنش‌های خودالتهابی مورد توجه قرار گرفته است. با وجودی‌که مطالعات قبلی موید نقش تعدیل‌گر ایمنی آل-ترانس رتینوییک اسید (ATRA) بوده است، ولی این اثرات عمدتاً بر مبنای تغییر در نسبت سایتوکین‌های Th1/Th2 توجیه شده‌اند. در این مطالعه اثرات درمانی ATRA بر روند EAE و پاسخ‌های لنفوسیت‌های T کمکی ارزیابی شد.

روش بررسی: بیماری EAE با استفاده از پپتید MOG35-55 و ادجوانت کامل فروند در موش‌های ماده C57BL/6 القا شد. سپس موش‌ها در دو گروه هفت رأسی قرار گرفتند. درمان با ATRA μg500 به‌ازای هر راس؛ یک‌روز در میان از زمان بروز علایم درمانگاهی در گروه درمانی (روز 12) آغاز گشت. هم‌زمان، گروه کنترل تنها حلال دارو را دریافت نمودند. علایم تا زمان کشتار موش‌ها (روز 33) روزانه ثبت گردید. میزان تکثیر با آزمون MTT، میزان تولید سایتوکین‌ها با ELISA و فراوانی سلول‌های FoxP3+Treg با فلوسیتومتری در بین سلول‌های طحالی سنجیده شد. 

یافته‌ها: تجویز ATRA پس از بروز علایم به‌طور معنی‌داری موجب تخفیف بیماری گردید. به‌دنبال تحریک مجدد پادگنی در سلول‌های جداشده از طحال، کاهش معنی‌دار تولید سایتوکین‌های پیش‌التهابی IL-17 و IFN-γ هم‌زمان با کاهش تکثیر لنفوسیتی، مشاهده گردید. فراوانی سلول‌های FoxP3+Treg و یا سطح IL-10 تغییر معنی‌داری نیافت. با این وجود نسبت‌های IFN-γ: IL-10 و IL-17: IL-10 کاهش معنی‌داری یافت.

نتیجه‌گیری: تجویز ATRA بعد از بروز علایم بیماری، ضمن کاهش تکثیر لنفوسیت‌های خود واکنش‌گر و تغییر نسبت سایتوکین‌های تولیدی به نفع سایتوکین‌های ضد التهابی، موجب بهبود EAE می‌گردد.


محمد مهدی سلطان‌دلال، سلیمان مکرری، محمد حسین یزدی، ترانه پیمانه عابدی محتسب، لیلا شیرازی، مهدی مهدوی،
دوره 70، شماره 1 - ( 1-1391 )
چکیده

زمینه و هدف: با توجه به اثرات ایمونومدولاتوری باکتری های خانواده لاکتوباسیلوس به عنوان پروبیوتیک، هدف بررسی ما اثر تجویز خوراکی لاکتوباسیلوس روتری روی سایتوتوکسیسیتی سلو لهای کشنده طبیعی و پاسخ تکثیری مبتلا به آدنوکارسینومای پستان بود. روش BALB/c لنفوسیت های اختصاصی تومور لاکتوباسیلوس روتری موش های بررسی: تعداد 30 سر موش ماده شش تا هشت هفت های با وزن تقریبی 17 تا 19 گرم به دو گروه 15 تایی تقسیم شدند یک گروه، لاکتوباسیلوس روتری در دوز 108 2/7 باکتری در نیم میلی لیتر بافر فسفات استریل دریافت × دریافت کردند. موش های گروه Phosphate Buffered Saline (PBS) نمودند. گروه کنترل بافر فسفات نمکی پروبیوتیک به مدت دو هفته قبل از توموری شدن، باکتری دریافت کردند. بعد از توموری شدن نیز 30 روز با وقفه های سه روزه به صورت دور ههای هفت روزه لاکتوباسیلوس روتری را دریافت نمودند. بررسی میزان سایتوتوکسیسیتی سلول های کشنده طبیعی و پاسخ تکثیری لنفوسی تهای اختصاصی تومور به ترتیب با تکنیک های بر طبق دستور العمل شرکت سازنده عمل گردید. یافت هها: Brdu (Roche, Germany) و LDH assa (Takara, Japan) نتایج مطالعه حاضر نشان داد که در مو شهای گروه دریافت کننده لاکتوباسیلوس روتری به عنوان ایمونومدولاتور، پاسخ تکثیری لنفوسی تها اختصاصی تومور و پاسخ سایتوتوکسیسیتی سلول های کشنده طبیعی و پاسخ ازدیاد اختلاف معنی داری داشت. نتیج هگیری: مصرف PBS حساسیت تاخیری نسبت به گروه کنترل دریافت کننده روزانه پروبیوتیک ها به عنوان یک عامل تنظی مکننده سیستم ایمنی در افراد مبتلا به سرطان م یتواند مفید باشد. ضمن این که در افراد سالم هم مصرف این پروبیوتیک می تواند با تقویت سیستم ایمنی باعث کارآمدی بیش تر آن در برابر ناهنجار یهای مختلف گردد.
علیرضا لقمانی، نوروز دلیرژ، عبدالغفار اونق، هادی محب علیان،
دوره 70، شماره 12 - ( 12-1391 )
چکیده

زمینه و هدف: اسکلروز متعدد (Multiple sclerosis, MS) یک بیماری خود ایمن توام با اختلال در سیستم اعصاب مرکزی می‌باشد که ماکروفاژها و سلول‌های دندریتیک نقش مهمی در تعدیل یا پیشرفت این بیماری ایفا می‌کنند. تاثیر عصاره قارچ در بلوغ سلول‌های دندریتیک مشتق از مونوسیت و تعدیل پاسخ لنفوسیت‌های T را در حضور پروتیین بازی میلین (Myelin Basic Protein, MBP) که به عنوان مدل آزمایشگاهی اسکلروز متعدد در نظر گرفته شده بود بررسی گردید. هدف این مطالعه تولید سلول‌های دندریتیک مناسب برای ایمونوتراپی و کاهش بیماری MS می‌باشد.
روش بررسی: در این بررسی به‌وسیله سایتوکین‌های Granulocyte/ macrophage-Colony stimulate Factor (GM-CSF) و اینترلوکین 4 (IL-4)، مونوسیت‌های خون محیطی به سمت سلول‌های دندریتیک هدایت شد. سپس با پروتیین بازی میلین مدل بیماری اسکلروز متعدد در سلول‌های دندریتیک القا گردید و با عصاره قارچی آلترناریا آلترناتا اقدام به تیمار سلول‌های دندریتیک گردید هم‌چنین پاسخ سلول‌های لنفوسیت T حاصل از آن نیز مطالعه شد.
یافته‌ها: با تاثیر عصاره قارچی بر سلول‌های دندریتیک مجاور شده با MBP میزان بیان مولکول‌های سطحی CD14 کاهش و در مقابل CD83 و Human Leukocyte Antigen-DR (HLA-DR) افزایش پیدا کرد. هم‌چنین میزان ترشح سایتوکین  IL-10بر IL-12 غالب شد و در لنفوسیت‌های T میزان ترشح سایتوکین‌های IL-17 و اینترفرون- β (INF-β) کاهش پیدا کرد و در مقابل IL-4 افزایش یافت. این داده‌ها از لحاظ آماری معنی‌دار بوده (05/0>P) و این اثرات با افزایش دوز عصاره قارچی از50 به mg/ml100 تشدید گردید (001/0>P).
نتیجه‌گیری: عصاره قارچی آلترناریا آلترناتا با بلوغ سلول‌های دندریتیک و تعویض پاسخ لنفوسیت‌های T، به سمت Th2 موجب اثرات سودمند درمانی می‌گردد.


نیره علیزاده، سعید عابدیان کناری، قاسم جان بابایی، حسین کرمی، احد علیزاده،
دوره 72، شماره 1 - ( 1-1393 )
چکیده

زمینه و هدف: بیماری ایمیون ترومبوسیتوپنیک پورپورا (ITP)، یک بیماری اکتسابی خودایمنی، با مکانیسم پیچیده و ناشناخته می‌باشد که در آن اتوآنتی‌بادی‌های ضد پلاکت منجر به کاهش تعداد پلاکت‌های در گردش خون می‌شود. در تحقیقات متعدد نقش سلول‌های T CD4+ در بیماران مبتلا به ایمیون ترومبوسیتوپنیک پورپورا با نتایج متفاوتی همراه بوده است. از این‌روی در این مطالعه با هدف تحقیقات کاربردی در پاتوژنز بیماری ایمیون ترومبوسیتوپنیک پورپورا، رابطه تعداد سلول‌های T CD4+ و سایتو‌کین‌های مرتبط همراه با تعداد پلاکت‌ها مورد بررسی قرار گرفت. روش بررسی: در یک مطالعه مورد- شاهدی تعداد 60 بیمار مبتلا به ایمیون ترومبوسیتوپنیک پورپورا و 50 فرد سالم وارد مطالعه شدند. تعداد سلول‌های T CD4+ به‌روش فلوسایتومتری بررسی شدند و علاوه بر این سطح سرمی اینترلوکین‌های- 11 و 17 (IL-11, IL-17) با استفاده از روش آنزیمی (الیزا) اندازه‌گیری شدند. یافته‌ها: نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد که تعداد سلول‌های T CD4+ و سطح پلاسمایی IL-17 در دو گروه تفاوت آشکاری نداشت ولی در بررسی سطح پلاسمایی (IL-11)، در گروه بیمار به‌طور معناداری نسبت به گروه کنترل افزایش داشت (031/0P=). نتیجه‌گیری: در این تحقیق سطح سایتوکین (IL-11)، در مقایسه با (IL-17) و سلول‌های T CD4+ در بیماران مبتلا به ایمیون ترومبوسیتوپنیک پورپورا افزایش قابل توجه‌ای داشت، لذا پیشنهاد می‌شود که اندازه‌گیری سطح سایتوکین (IL-11) در این بیماران می‌تواند یک مارکر تشخیصی و شاخص مهمی در مراحل پیشرفت بیماری باشد.
مهرناز طیبی کمردی، آرش پورغلامی‏ نژاد، محمدرضا باغبان اسلامی‏ نژاد، فتاح ستوده‏ نژاد نعمت‌الهی،
دوره 72، شماره 6 - ( 6-1393 )
چکیده

سلول‏های بنیادی مزانشیمی (MSCs) به‌عنوان عوامل تنظیم کننده سیستم ایمنی شناخته شده‏اند. تاثیر ایمونومدولاتوری این سلول‏ها بر انواع سلول‏های سیستم ایمنی از جمله لنفوسیت‏های T و B، سلول‏های کشنده طبیعی، نوتروفیل‏ها، ماکروفاژها و نیز سلول‏های دندریتیک سبب شده است تا امروزه از این سلول‏ها در درمان بیماری‏های التهابی و به‌خصوص بیماری‏های خود ایمن مانند مالتیپل اسکلروزیس و آرتریت روماتویید استفاده گردد. منبع اصلی سلول‏های بنیادی مزانشیمی بافت مغز استخوان می‌باشد اما جداسازی این سلول‏ها از بافت‏های دیگر بدن از جمله بافت چربی نیز صورت گرفته است. از آنجایی که لنفوسیت‌های T به‌عنوان مهمترین سلول‌های سیستم ایمنی سلولی به حساب می‌آیند، تاثیر MSCها بر فعالیت این سلول‌ها در هدایت پاسخ ایمنی از اهمیت بسیار ویژه‌ای برخوردار است. لنفوسیت‌های T در شرایط گوناگون، فنوتیپ و عملکرد متفاوتی خواهند داشت و بر اساس نوع شرایط حاکم، به زیر گروه خاصی با عملکرد و فنوتیپ خاص آن شرایط متمایز می‌شوند. MSCها منجر به تمایز سلول‏های T به سلول‏های T تنظیم‌کننده می‌گردند که نقش حایز اهمیتی در حفظ تولرانس و جلوگیری از ایجاد بیماری‌های خود ایمنی دارند. بنابراین در این مقاله مروری، سعی بر آن شده است تا اطلاعات سلول‏های بنیادی مزانشیمی موجود در ارتباط با عملکرد ایمونومدولاتوری آنها بر روی سیستم ایمنی، مکانیسم‏های احتمالی آن و تاثیر عملکرد این سلول‏ها در بهبودی بیماری‏های خود ایمن مورد نقد و بررسی قرار گیرد. به هرحال افزایش اطلاعات ما از نحوه تاثیر این سلول‏ها در سرکوب سیستم ایمنی منجر به استفاده بهتر از آنها به‌عنوان یک ابزار امید بخش در درمان بیماری‏های خود ایمن خواهد شد.
ثریا امامقلی زاده مینایی، حسین مزدارانی، سید محمود رضا آقامیری، مرتضی متذکر، محسن منصوری،
دوره 72، شماره 8 - ( 8-1393 )
چکیده

زمینه و هدف: رادیوتراپی به‌طور اجتناب‌ناپذیری با تابش‌گیری بافت‌های نرمال همراه است. پرتو یونساز می‌تواند منجر به ایجاد آسیب در DNA سلول سالم شده و در نتیجه آن بیماران متحمل عوارض زودرس و دیررس در طی درمان می‌شوند. هدف از مطالعه حاضر بررسی تغییرات سیتوژنتیکی ایجاد شده در لنفوسیت‌های خون محیطی بیماران مبتلا به سرطان مری در طی رادیوتراپی بود. روش بررسی: این نوع مطالعه تجربی- آزمایشگاهی و آینده‌نگر در مرکز رادیوتراپی امید شهرستان ارومیه از فروردین تا اسفند 1391 انجام شد. نمونه‌های خون محیطی از 15 بیمار مبتلا به سرطان مری در طی سه مرحله قبل (Gy 0)، وسط ( Gy6/21) و در انتهای ( Gy2/43) درمان رادیوتراپی جمع‌آوری شدند. سپس نمونه‌ها در محیط کشت کامل RPMI-1640 حاوی 1% PHA کشت داده شده و در انکوباتور نگهداری شدند. سیتوکالازین- B با غلظت نهایی μg/ml 5 به نمونه‌ها اضافه شد و در نهایت نمونه‌ها محصول‌برداری شده و برای هر نمونه لام مربوطه تهیه شد. یافته‌ها: افراد مورد مطالعه شامل هشت بیمار زن و هفت بیمار مرد مبتلا به سرطان مری با میانگین سنی 548/11±07/70 بودند. مطالعه حاضر نشان داد که میانگین فراوانی میکرونوکلئی در وسط درمان در مقایسه با نمونه‌های پیش از درمان به‌طور قابل توجهی بالاتر بود (بیشتر از چهار برابر). همچنین بررسی نمونه‌های جمع‌آوری شده در انتهای درمان، افزایش در فراوانی میکرونوکلئی متناسب با افزایش مقدار دوز دریافتی از پرتو‌های یونیزان نشان داد (001/0=P). نتیجه‌گیری: افزایش در فراوانی میکرونوکلئی در مراحل دوم و سوم نمونه‌گیری در اثر عملکرد پرتوهای یونیزان است بنابراین استفاده از آزمون میکرونوکلئی در طی مراحل مختلف درمان جهت بررسی عوارض رادیوتراپی بسیار کمک کننده است.
وحدت حاجی حسینلو، شهناز شیربازو، صحرایی صحرایی،
دوره 73، شماره 5 - ( 5-1394 )
چکیده

زمینه و هدف: تک‌یاخته‌های روده‌ای از یوکاریوت‌های تک‌سلولی بوده که برای انسان بیماری‌زا بوده و می‌توانند به‌عنوان یک عامل استرس‌زا بر فعالیت سیستم استرسی و عملکرد و حساسیت سیستم ایمنی اثرگذار باشند. هدف از این مطالعه بررسی سطح سرمی کورتیزول و میزان التهاب عمومی (اندازه‌گیری نسبت نوتروفیل به لنفوسیت) در افراد مبتلا به آلودگی‌های انگلی (تک‌یاخته‌های روده‌ای) بود. روش بررسی: در یک بررسی مورد- شاهدی در بیمارستان‌های بعثت و بقیه‌الله (عج) در تهران از اردیبهشت تا شهریور 1393، تعداد 40 نفر از مردان مراجعه‌کننده شامل 20 مرد سالم به‌عنوان گروه کنترل و 20 مرد مبتلا به آلودگی‌های انگلی (تک‌یاخته‌های روده‌ای) وارد مطالعه شدند. این افراد از نظر سطح سرمی کورتیزول و نسبت نوتروفیل به لنفوسیت با استفاده از رنگ‌آمیزی رایت و با روش دیفراسیون گلبول‌های سفید بررسی شدند. یافته‌ها: در این پژوهش آلودگی‌های انگلی شامل: 40% بلاستوسیستیس هومونیس، 35% ژیادیا لامبلیا، 15% انتاموبا هیستولیتیکا و 10% انتاموباکلی گزارش شد. بر اساس یافته‌ها، در میانگین سنی افراد بین دو گروه مورد و شاهد اختلاف معنادار آماری مشاهده نشد (91/0P=). افزایش معنادار در سطح سرمی کورتیزول در افراد مبتلا به آلودگی‌های انگلی نسبت به افراد سالم مشاهده گردید (043/0P=). افزایش معنادار در نسبت نوتروفیل به لنفوسیت در افراد مبتلا به آلودگی‌های انگلی نسبت به گروه کنترل مشاهده شد (026/0P=). نتیجه‌گیری: آلودگی‌های انگلی (تک‌یاخته‌های روده‌ای) می‌توانند سبب افزایش غلظت کورتیزول و کاهش عملکرد سیستم ایمنی گردند. به‌نظر می‌رسد که نسبت نوتروفیل به لنفوسیت می‌تواند از پارامترهای مفید برای ارزیابی میزان فعالیت سیستم استرسی در بیماران آلوده به تک‌یاخته‌های روده‌ای باشد.
فرشید فرهان، سیروس عظیمی، مجید محمودی، محمد‌علی محققی، فریده فرزانفر، اعظم نورمحمدی، ملیحه خالقیان، عباس جعفری، مهرانگیز قائم‌مقامی، کوروس دیوسالار،
دوره 74، شماره 1 - ( 1-1395 )
چکیده

زمینه و هدف: بر اساس گزارشات، افزایش فراوانی ناهنجاری‌های کروموزومی در سلول‌های خون محیطی، نشانه‌ای از استعداد ژنتیکی افراد در ابتلا به سرطان می‌باشد. هدف از این مطالعه، بررسی فراوانی ضایعات کروموزومی لنفوسیت‌های خون محیطی بیماران مبتلا به سرطان سر و گردن در مواجه با تابش اشعه رادیوتراپی در محیط آزمایشگاهی در مقایسه با گروه افراد سالم بود.

روش بررسی: در یک مطالعه مورد-شاهدی، از اردیبهشت‌ماه 1391 تا بهمن‌ماه 1393، لنفوسیت‌های خون محیطی 101 نفر از بیماران مبتلا به سرطان سر و گردن پیش از درمان رادیوتراپی و 40 نفر از افراد گروه کنترل سالم با عدم ابتلا به هیچ‌گونه بیماری جسمی و روانی جمع‌آوری گردید. این افراد به درمانگاه رادیوتراپی انستیتو کانسر واقع در مجتمع بیمارستانی امام‌خمینی (ره) در تهران مراجعه نمودند. جهت بررسی ناهنجاری‌های کروموزومی، دو آزمون سنجش حساسیت کروموزومی، G2 و میکرونوکلوئوس به‌کار گرفته شد.

یافته‌ها: دو گروه مورد مطالعه از نظر شاخص‌های دموگرافیک همگون بوده و اختلاف آماری معناداری نداشتند. نتایج این بررسی نشان داد که در هر دو آزمون سنجش حساسیت کروموزومی، G2 و میکرونوکلوئوس، میانگین ضایعات کروموزومی بیماران بیشتر از این میانگین در گروه افراد سالم است (001/0P= و 05/0P=). ارتباط معناداری بین فراوانی ضایعات کروموزومی در بیماران و واکنش‌های بافتی زودرس و یا دیرهنگام در آن‌ها مشاهده نشد.

نتیجه‌گیری: از یافته‌های به‌دست آمده می‌توان نتیجه گرفت که حساسیت کروموزومی لنفوسیت‌های بیماران مبتلا به سرطان سر و گردن نسبت به تابش اشعه گاما در محیط آزمایشگاهی از حساسیت کروموزومی به اشعه گاما در افراد سالم بیشتر است.


مریم محمدلو، مریم عبداللهی، پرویز کوخایی،
دوره 76، شماره 11 - ( 11-1397 )
چکیده

لوسمی مزمن لنفوسیتی (CLL) یا بدخیمی لنفوسیت‌های CD5+ شایع‌ترین لوسمی در بین بزرگ‌سالان محسوب می‌شود. تشخیص آزمایشگاهی این بیماری نیاز به شمارش سلول‌های خونی، اسمیر خونی و ایمونوفنوتایپینگ سلول‌های لنفوییدی دارد. مشخصه دیگر بیماری تجمع سلول‌های B CD5+ در خون محیطی و مغز استخوان و گره‌های لنفاوی می‌باشد. سیر بالینی CLL یکنواخت نیست، برخی از بیماران بلافاصله پس از تشخیص نیاز به درمان دارند و برخی دیگر تا سالیان زیاد پس از تشخیص نیازی به درمان ندارند. بیشتر بیمارانی که در مراحل پیشرفته بیماری (Binet یا Rai) هستند نیاز به درمان فوری دارند. افزون‌بر تعاملی که بین سلول‌های توموری CLL وجود دارد، سلول‌های CLL با انواع سلول‌های غیرتوموری ازجمله استرومال سل مغز استخوان (BMSC)، سلول‌های شبه‌پرستار (NLCs)، سلول‌های دندریتیک فولیکولاری (FDC)، سلول‌های اندوتلیال و سلول‌های T در ارتباط هستند. سیگنال‌های دریافتی از این سلول‌ها نقش مهمی در پاتوژنز CLL دارد. چندین فاکتور شامل موتاسیون Immunoglobulin variable region heavy chain (IGVH)، تغییرات ژنتیکی، سن بیمار و وجود اختلالات دیگر در تعیین استراتژی نوع درمان ارزشمند است. درمان‌های موجود شامل شیمی‌درمانی، ترکیب شیمی‌درمانی و ایمونوتراپی، داروهایی که سیگنالینگ سلول B را مورد هدف قرار می‌دهند و مهارکننده‌های آپوپتوز مانند BCL2 می‌باشد. شناخت بیولوژی CLL در شناسایی بیماران در معرض خطر، استفاده از داروها و روش‌های درمانی مناسب برای بیماران با اهمیت است. در این مقاله ضمن بررسی ریزمحیط اطراف تومور (Microenvironment) و اختلالات ژنتیکی موجود در سلول‌های توموری CLL چندین روش تشخیصی و درمانی جدید مورد بحث قرار گرفته است.

زینب صارمی، محمد خداشناس رودسری، زهرا تناکی،
دوره 78، شماره 6 - ( 6-1399 )
چکیده

زمینه و هدف: با توجه به نقش بیماری‌های قلبی و عفونت‌ها در مورتالیتی و موربیدیتی بیماران دیالیزی، نسبت نوتروفیل به لنفوسیت در این بیماران و نقش آن در مورتالیتی و موربیدیتی در پیگیری یک ساله بررسی شد.
روش بررسی: این مطالعه توصیفی تحلیلی روی 59 بیمار همودیالیزی مرکز بیماری‌های خاص بیرجند انجام شد. در این بیماران نسبت نوتروفیل به لنفوسیت در آن‌ها اندازه‌گیری گردید و براساس آن به چهار گروه تقسیم شده و در طول یک سال از نظر میزان مورتالیتی و حوادث قلبی و عفونی پیگیری شدند.
یافته‌ها: تفاوتی در مورتالیته، عوارض قلبی و عفونی براساس NLR وجود نداشت. متوسط NLR در بیماران با و بدون عوارض عفونی به‌ترتیب 2/4 و 68/2 بود که معنادار بود (003/0=P) و در بیماران با و بدون حوادث قلبی 73/3 و 49/2 بود (02/0=P).
نتیجه‌گیری: بروز عوارض قلبی و عفونی در بیماران دیالیزی با NLR بالاتر از 5/2 بیشتر از بیماران با NRL کمتر از 5/2 است.

وحید ورمزیاری، امیررضا رشتی، علی درخشنده، آیدا مقدس، آزاده مقدس،
دوره 80، شماره 10 - ( 10-1401 )
چکیده

زمینه و هدف: رژیم Hyper-CVAD یکی از مهمترین رژیم‌های مورد استفاده در درمان بیماران مبتلا به لوکمی حاد لنفوسیتی (ALL) در ایران می‌باشد.
روش بررسی: این مطالعه توصیفی در طول بازه زمانی فروردین 1395 تا فروردین 1398، در بیمارستان سیدالشهدا (ع) اصفهان بر روی 90 بیمار مبتلا به ALL تحت درمان با رژیم Hyper-CVAD صورت گرفت. اطلاعات دموگرافیک، بالینی و همچنین اطلاعات مربوط به بقای کلی، بقای بدون پیشرفت بیماری و میزان پاسخدهی کلی بیماران مورد ارزیابی قرار گرفت.
یافته‌ها: میانگین بقای کلی و بقای بدون پیشرفت بیماران به‌ترتیب 93/2±48/44 ماه و 30/3±44/44 ماه تخمین زده شد. از بین بیماران، 4/84% وارد بهبودی کامل شدند. متغیر بهبودی کامل به تنهایی بر میزان بقای کلی بیماران موثر می‌باشد. 40% از بیماران در این مطالعه در نهایت فوت کرده‌اند.
نتیجه‌گیری: نتایج به‌دست آمده با سایر مطالعات صورت گرفته در این زمینه همخوانی داشت و قابل استفاده جهت مقایسه با رژیم های درمانی جدید است.

 

صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb