جستجو در مقالات منتشر شده


2 نتیجه برای ماتریکس متالوپروتیینازها

نسیم دانا، شیوا صفوی، نفیسه نیلی، بدرالدین ابراهیم سید طباطبایی، شقایق حق جوی جوانمرد،
دوره 72، شماره 6 - ( 6-1393 )
چکیده

زمینه و هدف: شکست پیوند در حال حاضر یک مشکل عمده در جراحی بای‌پس عروق کرونر است. تجزیه کلاژن و الاستین، فراوان‌ترین پروتئین‌های ماتریکس خارج سلولی دیواره عروق توسط ماتریکس متالوپروتئینازها (MMPs) منجر به بازآرایی ماتریکس خارج سلولی و در نتیجه تغییر ساختار دیواره عروق می‌شود. هدف این مطالعه مقایسه خصوصیات بافت‌شناسی و بیوشیمیایی سرخرگ و سیاهرگ مربوط به شکست پیوند بود. روش بررسی: در یک مطالعه مقطعی در بیمارستان‌های قلب اصفهان طی تیر 1389 تا آذر 1390، بقایای عروق از عمل بای‌پس 80 بیمار جمع‌آوری شد و پس از یکنواخت‌‌سازی داده‌ها و حذف عوامل مخدوش‌کننده، نمونه‌های 11 بیمار مرد غیردیابتی بررسی شد. رگ‌های کاندید از نظر بافت‌شناسی، نسبت الاستین به کلاژن و میزان MMPs با سرخرگ آئورت مقایسه شدند. میزان MMP2,9، با استفاده از روش ژلاتین زایموگرافی تعیین و محتوای الاستین و کلاژن نمونه‌ها با روش‌ آنزیماتیک اندازه‌گیری شد. یافته‌ها: میزان MMP-2 و MMP-9 فعال و غیرفعال در سرخرگ لیما (Left Internal Mammary Artery, LIMA) مشابه آئورت بود ولی میزان آنها در سرخرگ رادیال و ورید صافن به طور معنا‌داری بیشتر از آئورت بود. نسبت الاستین به کلاژن در سرخرگ لیما (15/1±92/1) شبیه آئورت (66/1±4/3) بود ولی این نسبت در ورید صافن (47/0±07/1) و شریان رادیال (39/0±14/1) به‌طور معناداری (02/0P=) از میزان آن در آئورت کمتر بود. پلاک آترواسکلروز در رادیال اکثر بیماران وجود داشت ولی در لیما فقط در یک مورد مشاهده شد. نتیجه‌گیری: وجود پلاک آترواسکلروزیس در رادیال و ضخیم بودن لایه اینتیما در ورید صافن در اکثر بیماران و همچنین پایین بودن نسبت الاستین به کلاژن و بالا بودن میزان آنزیم‌های ماتریکس متالوپروتئیناز در رادیال و ورید صافن می‌تواند منجر به شکست پیوند شود. نتایج این پژوهش استفاده از سرخرگ لیما را به‌عنوان مناسب‌ترین رگ کاندید برای عمل بای‌پس را تأیید می‌کند.
رضوان عسگری، میترا بختیاری،
دوره 78، شماره 6 - ( 6-1399 )
چکیده

ناباروری به‌عنوان یک فرآیند حیاتی در تولیدمثل، زوج‌های زیادی را در سراسر جهان درگیر می‌کند. اگرچه بسیاری از علل ژنتیکی ناباروری شناخته شده است، اما اساس ژنتیکی ناباروری در مردان به‌طور عمده ناشناخته می‌باشد. بنابراین شناخت بیومارکرهای ژنتیکی در این زمینه حایز اهمیت بوده و پلی‌مورفیسم‌های ژنتیکی در ژن‌های کلیدی مسیر اسپرماتوژنز می‌تواند بیومارکرهای مهمی در این زمینه باشند. پلی‌مورفیسم‌های ژنی همراه با زمینه ژنتیکی ویژه و یا فاکتورهای محیطی می‌توانند منجر به اختلال عملکرد بیضه و یا اختلال در فرآیند تولید اسپرم شوند. با توجه به نقش مهم ماتریکس متالوپروتیینازها (MMPs) در ویژگی‌های ساختاری و عملکردی اندام‌های تولیدمثلی، پلی‌مورفیسم‌های ژنتیکی در ژن‌های MMP که می‌توانند رونویسی ژن و عملکرد بیولوژیکی پروتیین‌ها را تحت تاثیر قرار دهند، قابل توجه می‌باشند. مطالعات نشان داده است که ماتریکس متالوپروتیینازها در تخریب ماتریکس خارج سلولی درگیر بوده و نقش مهمی در اسپرماتوژنز وکیفیت اسپرم ایفا می‌کنند. هدف از انجام این مقاله مروری، بررسی نقش دو پلی‌مورفیسم عملکردی و شایع MMP2 G1575A و MMP9 C-1562T در ناباروری مردان می‌باشد. یافته‌های موجود نشان می‌دهند که پلی‌مورفیسم‌های MMP2 G1575A و MMP9 C-1562T می‌توانند رونویسی ژن، سطح پروتیین و فعالیت آنزیمی را تحت تاثیر قرار داده و به‌عنوان یکی از علل ژنتیکی در ناباروری مردان بین جمعیت‌های مختلف قومی مطرح شوند. بنابراین شناسایی این تغییرات مولکولی می‌تواند به اتخاذ تدابیر مناسب درمانی و تشخیصی و نیز هدایت روش‌های درمانی به سمت درمان‌های هوشمند کمک نماید. جهت دستیابی به یک نتیجه‌گیری قطعی و تایید ارتباط این پلی‌مورفیسم‌ها با ناباروری مردان، بررسی‌های مربوط به تعامل ژن-ژن و ژن-محیط با توجه به اندازه نمونه بزرگتر و در جمعیت‌های نژادی متفاوت می‌تواند حایز اهمیت باشد.

صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb