2 نتیجه برای مدیاستن.
رضا ارشادی،
دوره 78، شماره 5 - ( 5-1399 )
چکیده
زمینه و هدف: سندرم کوشینگ پارانئوپلاستیک در زمینه تومورهای کارسینویید ریه یک یافته کلینیکی نادر است. در مواردی که تومور در محیط ریه بههمراه درگیری غدد لنفاوی مدیاستن وجود داشته باشد در 79% موارد از نوع کارسینویید آتیپیک میباشد.
معرفی بیمار: مردی 45 ساله با سندرم کوشینگ اکتوپیک در بخش جراحی توراکس بستری گردید. در آخرین بررسیها، اسکن اوکتروتاید (Octreotide Scan) درگیری غدد لنفاوی ناف ریه چپ را نشان داد. حین جراحی افزونبر رزکسیون غده لنفاوی بهدلیل وجود یک ندول کوچک با ظاهر تومورال در لوب تحتانی ریه چپ لوبکتومی نیز انجام شد. پاتولوژی ندول را کارسینویید تیپیک با متاستاز به غده لنفاوی گزارش کرد.
نتیجهگیری: این مقاله یک مورد نادر سندرم کوشینگ پارانئوپلاستیک در زمینه تومور کارسینویید تیپیک ریه با متاستازبه غدد لنفاوی مدیاستن را گزارش کرد. شیوع بیشتر درگیری غدد لنفاوی ماهیت تهاجمی این تومورها را نشان میدهد. همین امر رزکسیون آناتومیک کامل همراه با لنف آدنکتومی را لازم میسازد.
مهدی یدالهزاده، نادر رضایی، محسن فرخپور، مهدی عظیمی، مائده برهمن، محمد بهادرام، امیرحسین فروزان مهر، سید علی جواد موسوی،
دوره 81، شماره 6 - ( 6-1402 )
چکیده
زمینه و هدف: برای تشخیص قطعی ضایعات قفسه سینه نیازمند نمونهبرداری و بررسی بافتشناختی هستیم. باتوجه به اینکه تاکنون مطالعات بسیار محدودی برای مقایسه دو روش فوق برای ارزیابی ضایعات داخل قفسه سینه در ایران انجام شده است در این مطالعه سعی شده است تا این دو روش در این امر مقایسه شود.
روش بررسی: در این مطالعه مقطعی که از ابتدای فروردین 1399 تا انتهای اسفند 1399در کلینیک ریه بیمارستان فیروزگر تهران انجام شد، 30 بیمار با شکایت توده داخل قفسه سینه که نیازمند اخذ CT-Scan قفسه سینه بودند، همزمان تحت بررسی با MRI نیز قرار گرفتند. هیستوپاتولوژی بهعنوان استاندارد طلایی تشخیصی در نظرگرفته شد. سپس نتایج تشخیصی مورد مقایسه و تجزیه و تحلیل با استفاده از SPSS software, version 23 (IBM SPSS, Armonk, NY, USA) قرار گرفته است.
یافتهها: در این مطالعه تعداد 30 بیمار با میانگین سنی 83/44 سال (71/12SD=) و 60% مرد مورد مطالعه قرار گرفتند. براساس گزارش بافتشناختی موارد صحیح تشخیص داده شده در CT-Scan برابر 25 مورد (3/83%) و در MRI برابر 28 مورد (3/93%) بوده است. ضریب تطابق کاپا با CT scan برابر 783/0 و با MRI برابر 912/0 بود. در مورد دو روش CT scan و MRI نیز ضریب تطابق کاپا برابر 783/0 بود (001/0P< در هر سه مورد).
نتیجهگیری: MRI نسبت به CT-Scan روش بهتری برای ارزیابی ضایعات داخل قفسه سینه است و شاید با ارزیابی این ضایعات با هر دو روش فوق دیگر نیازی به اخذ بیوپسی و بررسی هیستوپاتولوژی نباشد اما برای اثبات این موضوع نیاز به انجام مطالعهای چند مرکزی و با حجم نمونه مناسب می باشد.