13 نتیجه برای مراقبتهای ویژه
کیارش قزوینی، طاهره راشد، حسن بسکابادی، ملکتاج یزدان پناه، فریده خاکزادان، حمید صفایی، لیلا محمد پور،
دوره 66، شماره 5 - ( 5-1387 )
چکیده
زمینه و هدف: عفونتهای بیمارستانی با افزایش مرگ و میر و مدت بستری از عمدهترین مشکلات بیماران بستری در بخشهای مراقبتهای ویژه نوزادان میباشد. از آنجاییکه کنترل و پیشگیری موثر از این عفونتهای نیازمند آگاهی کافی از اپیدمیولوژی این عفونتها است. این مطالعه برای تعیین میزان بروز عفونتهای بیمارستانی و شناسایی عوامل باکتریایی شایع ایجاد کننده در بخش مراقبتهای ویژه نوزادان بیمارستان دانشگاهی قائم(عج) انجام شد.
روش بررسی: در این مطالعه که از 1/9/83 لغایت 1/9/84 در بخش مراقبتهای ویژه نوزادان بیمارستان دانشگاهی قائم(عج) مشهد، انجام گرفت 971 نوزاد بستری مورد بررسی قرارگرفتند. در این پژوهش تعاریف استاندارد عفونتهای بیمارستانی مد نظر قرار داشت و از آزمون
2χ و سایر تستها برای تحلیل آماری نتایج استفاده شد.
یافتهها: در این مطالعه 32 نوزاد مبتلا به عفونت بیمارستانی شناسایی گردید. استافیلوکوکوسهای کوآگولاز منفی (74/34%) فراوانترین باکتری جداشده از این بیماران بود و پس از آن کلبسیلا پنومونیه (42/31%) و برخی باسیلهای گرم منفی دیگر قرار داشتند.
نتیجهگیری: یافتههای این مطالعه نشان میدهد عفونتهای بیمارستانی در بخش مراقبتهای ویژه نوزادان بیمارستان قائم شایع نمیباشد، با این وجود بایستی بر اقدامات پیشگیرانه تاکید گردد و در این بین شستشوی مناسب دستها برای جلوگیری از بروز عفونتهای بیمارستانی از اهمیت ویژهای برخوردار است.
مریم کشاورز، غلامرضا بابائی، جان دایتر،
دوره 67، شماره 5 - ( 5-1388 )
چکیده
800x600
زمینه و هدف: در بعضی مطالعات، اجرای ده روز لمس درمانی، وزن نوزادان نارس را افزایش داده است. تحقیقات اخیر اجرای پنج روز تحریک حرکتی لمس را در وزنگیری نوزادان نارس موثر میداند.
روش بررسی: تعداد 51 نوزاد نارس که در بخش مراقبتهای ویژه نوزادان به بخش مراقبتهای بینابینی نوزادان بیمارستان فاطمیه شاهرود منتقل شده و شرایط ورود به مطالعه را داشتند بهطور تصادفی در دو گروه لمس درمانی و کنترل (بهترتیب 24 و 27 نوزاد) قرار گرفتند. لمس درمانی با فشار متوسط بهمدت پنج روز سهبار در روز، هر بار20 دقیقه، در وضعیت قرارگیری نوزاد در پهلوی راست و چپ و تکنیک حرکتی با استفاده از فلکسیون و اکستانسیون اندامها اجرا گردید. نوزادان از نظر تغییر در پارامترهای فیزیولوژیک و وزنگیری در طی پنج روز اجرای لمسدرمانی در بیمارستان مقایسه شدند.
یافتهها: پنج روز لمسدرمانی، وزن نوزادان گروهتجربی را بهطور معنیداری افزایش داد (1/43 در مقابل 4/5 گرم، 018/0p=). دو گروه از نظر مشخصات نوزادی، از جمله میانگین وزن نوزاد قبل از مطالعه، روزهای فتوتراپی، دریافت آنتیبیوتیک و میزان تغذیه دریافتی همچنین میانگین درجهحرارت و درصد اشباع اکسیژن تفاوت معنیداری نداشتند. هرچند میانگین تعداد تنفس (9/32 در مقابل 5/32، 047/0p=) و تعداد ضربان قلب (148 در مقابل 7/145، 001/0p<) در گروه تجربی افزایش معنیدار داشت، اما این افزایش در حدود فیزیولوژیک بود، به طوریکه هیچیک از نمونهها در ضمن اجرای لمسدرمانی شرایط خروج از مطالعه را نداشتند.
نتیجهگیری: روش تحریک حرکتی لمس ضمن نداشتن تاثیر منفی بر پارامترهای فیزیولوژیک، تاثیر مثبتی بر وزنگیری نوزادان نارس داشت، لذا اجرای روش موثر و بدون هزینه لمس و ماساژ درمانی میتواند در برنامههای مراقبتی کشور قرار گیرد.
Normal 0 false false false EN-GB X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4
800x600
ناصر قره باغی، محمد امین ولیزاد حسنلوئی، سید حسن عادلی، سید آرش منصوری زنگیر، جواد رسولی،
دوره 71، شماره 10 - ( 10-1392 )
چکیده
زمینه و هدف: پیشگیری از زخم استرسی دستگاه گوارش در بین بیماران بستری در بخش مراقبتهای ویژه اهمیت ویژهای دارد. ما در این مطالعه تاثیر استفاده از دستورالعمل ارایه شده توسط انجمن داروسازان سیستم سلامت آمریکا را در زمینه نحوه پیشگیری از زخم استرسی ارزیابی کردیم.
روش بررسی: در این مطالعه کارآزمایی بالینی نیمه تجربی (مطالعه قبل- بعد) به مدت سه ماه اطلاعات بیماران بستری شده در بخش مراقبتهای ویژه بیمارستان امامخمینی (ره) ارومیه ثبت گردید. سپس Guideline (رهنمود) American Society of Health-System Pharmacists (ASHP) انتخاب و به مدت یکماه در اختیار پزشکان قرار داده شد و بار دیگر اطلاعات بیماران به مدت سه ماه جمعآوری گردید. بیمارانی که خونریزی گوارشی حاد داشتند و یا در ساعات اولیه پذیرش فوت شدند از مطالعه کنار گذاشته شدند. این مطالعه به صورت نیمه تجربی بوده و گروه کنترل نداشت و شامل دو قسمت قبل از آموزش و بعد از آموزش پروتوکل ارایه شده به وسیله انجمن داروسازان سیستم سلامت آمریکا بود و نحوه تجویز داروهای پیشگیری از زخم استرسی بررسی گردید.
یافتهها: طی این مطالعه 234 بیمار مورد بررسی قرار گرفتند. 112 نفر (1/91%) از بیماران قبل از مداخله و 99 بیمار (2/89%) طی دوره بعد از مداخله داروی آنتیاسید دریافت کردند (632/0P=). 77 نفر (8/62%) از بیماران قبل از مداخله، در مقایسه با 88 نفر (3/79%) بعد از مداخله اندیکاسیون پیشگیری داشتند (005/0P=). از این بیماران 39 نفر (7/31%) قبل از مداخله در مقایسه با 18 نفر (2/16%) از بیماران طی دوره بعد از مداخله بدون وجود ریسک فاکتور دارو دریافت کرده بودند (006/0P=). طی دوره قبل از مداخله 112مورد (1/91%) و طی دوره بعد از مداخله 93 مورد (8/83%) از دستورات دارویی تجویز شده توسط پزشکان بر اساس رهنمود ASHP نامناسب بود (092/0P=).
نتیجهگیری: در مطالعه ما پیشگیری از زخم استرسی در اکثریت موارد مطابق با رهنمود معتبر ارایه شده نبود و آموزش ارایه شده نیز تاثیر قابل انتظاری را در تغییر این وضعیت نداشت.
نمامعلی آزادی، شهرام صادقی، محمد حسین ساقی،
دوره 73، شماره 5 - ( 5-1394 )
چکیده
زمینه و هدف: یکی از بخشهای کلیدی بیمارستان، مراقبتهای ویژه است که بهمنظور جلوگیری در اختلال خواب بیماران، سطح تراز صوتی در آن نبایستی در طول روز از ۴۵ و در شب از ۳۵ دسیبل تجاوز کند. هدف از این مطالعه تعیین میزان تراز صوتی در بخشهای مراقبتهای ویژه بزرگسالان و نوزادان بیمارستانهای شهر سنندج بود.
روش بررسی: این مطالعه مقطعی، از اردیبهشت تا خرداد سال ۱۳۹۱ در بخشهای مراقبت ویژه بزرگسالان و نوزادان سه بیمارستان عمده شهر سنندج (بعثت، توحید و تامین اجتماعی) انجام شد. تراز صوت طی ۲۴ ساعت و در فواصل دو ساعته بهمدت هفت روز با استفاده از دستگاه ترازسنج صوتیTES 1358, Sound Level Meter (SLM) (Obsnap Instruments, Taiwan) انجام گرفت. زمان آزمایش ۲۸ روز بهطول انجامید و طی این مدت ۳۳۶ رکورد از سطح صدا بهدست آمد.
یافتهها: میانگین سطح صدا در بخشهای مورد مطالعه در شب از ۶۵ تا ۷۱ دسیبل متغیر و در روز اندکی بیش از مقدار آن در شب بود. تفاوت اندکی بین میانگین تراز صوتی در ساعات مختلف شبانه روز و همچنین روزهای هفته دیده شد. تحلیل دادهها با استفاده از مدل اثرات آمیخته تفاوت معناداری را بین بخش مراقبتهای ویژه در بیمارستانهای مختلف نشان داد (001/0P<).
نتیجهگیری: تراز صوتی در بخش مراقبتهای ویژه بیمارستانهای شهر سنندج در تمام ساعات و روزهای هفته فراتر از حد استاندارد بود.
علی محمد مصدقراد، انسیه اشرفی،
دوره 75، شماره 3 - ( 3-1396 )
چکیده
زمینه و هدف: رضایت بیماران یکی از شاخصهای مهم کیفیت و اثربخشی خدمات بیمارستانی است. این پژوهش با هدف بررسی تأثیر سیستم مدیریت کیفیت بر میزان رضایت بیماران انجام شد.
روش بررسی: پژوهش حاضر یک مطالعه اقدام پژوهی مشارکتی بوده که در بخش مراقبتهای ویژه تنفسی بیمارستان لبافینژاد تهران در سال ۱۳۹۲ انجام شد. با تشکیل تیم بهبود کیفیت و استفاده از مدل ده مرحلهای مدیریت کیفیت مصدق راد، اقدام به بهبود فرایندهای کاری بخش شد. رضایت بیماران بخش، پیش و پس از اجرای مدیریت کیفیت سنجیده شد.
یافتهها: فرایندهای اصلی بخش اصلاح و استاندارد شدند و اهداف ارتقای فرایندهای کاری تعیین شدند. برنامه عملیاتی دستیابی به اهداف تدوین و اجرا شد. اجرای مدیریت کیفیت منجر به بهبود ۵۴/۵ درصدی کیفیت خدمات بخش و افزایش ۷/۲ درصدی رضایت بیماران شد.
نتیجهگیری: اجرای درست یک مدل مناسب مدیریت کیفیت میتواند منجر به بهبود کیفیت خدمات بیمارستانی و افزایش رضایت و وفاداری بیماران شود.
مسعود محمدی، علیاکبر ویسی رایگانی، رستم جلالی، اکرم قبادی، نادر سالاری، میترا همتی،
دوره 77، شماره 9 - ( 9-1398 )
چکیده
زمینه و هدف: مرگومیر نوزادان بهعنوان یک شاخص استاندارد برای توسعه سیستمهای مراقبت بهداشتی هر کشور حایز اهمیت است. با توجه به اینکه در مطالعات انجامشده در کشور آمارهای متفاوتی از شیوع مرگومیر در نوزادان در بخش مراقبتهای ویژه را ارایه داده و شیوع کلی آن در کشور ایران همسان نیست، بنابراین هدف این مطالعه مروری سیستماتیک و متاآنالیز تعیین شیوع کلی مرگومیر نوزادان بستری در بخش مراقبتهای ویژه بیمارستانهای ایران میباشد.
روش بررسی: پژوهش کنونی با روش متاآنالیز و در بررسی پایگاههای Scientific Information Database (SID), Magiran، Medline (PubMed) و Scopus و ScienceDirect و Google Scholar از فروردین ۱۳۸۰ تا شهریور ۱۳۹۷ انجام شد. پس از بررسی، ۱۲ مقاله انتخاب و با استفاده از مدل اثرات تصادفی بهوسیله نرمافزار Comprehensive meta-analysis, version ۳ (Biostat, Englewood, NJ, USA) تحلیل شد.
یافتهها: شیوع کلی مرگومیر نوزادان بستری در بخش مراقبتهای ویژه بیمارستانهای ایران ۲۱/۸% (۳۱/۶-۱۴/۴% CI ۹۵%)، بیشترین شیوع مرگومیر در نوزادان بخش مراقبتهای ویژه در اصفهان با ۶۴/۴% (۷۰/۹-۵۷/۵% CI ۹۵%) و کمترین شیوع مرگومیر در نوزادان بخش مراقبتهای ویژه بابل با ۵/۱% (۶/۷-۳/۸% CI ۹۵%) بهدست آمد. با افزایش حجم نمونه در مطالعات مورد بررسی، شیوع مرگومیر نوزادان کاهش معناداری یافت. همچنین با افزایش سال انجام پژوهش، فراوانی مرگومیر نوزادان بخش مراقبتهای ویژه افزایش پیدا کرد (۰/۰۵P<).
نتیجهگیری: با توجه به شیوع بالای مرگومیر نوزادان بستری در بخش مراقبتهای ویژه بیمارستانهای ایران لازم است سیاستگزاران سلامت در زمینه افزایش آگاهی والدین و همچنین اقدامات موثر درمانی، تصمیمات موثری را مدنظر قرار دهند.
امیرحسین موحدیان، محمد جهانگیری، مونا نبوتی، محمدرضا شریف، راحله مرادی، زیبا مسیبی،
دوره 77، شماره 9 - ( 9-1398 )
چکیده
زمینه و هدف: بیماریهای مادرزادی قلبی، دومین دسته از آنومالیهای شایع در نوزادان را تشکیل میدهند که تشخیص زودهنگام این بیماریها به درمان بهتر آن کمک میکند. در این مطالعه به بررسی فراوانی و علل مشاورههای قلب در نوزادان بستری در بخش مراقبتهای ویژه نوزادان پرداخته شد.
روش بررسی: در این مطالعه مقطعی تمامی ۲۵۰ مشاوره قلب انجامشده در بخش مراقبتهای ویژه نوزادان بیمارستان شهید بهشتی کاشان از فروردین ۱۳۹۲ تا پایان اسفند همان سال مورد بررسی قرار گرفت. دادههایی چون علت درخواست مشاوره، نوع زایمان، سن مادر، نوع ازدواج، سابقهی فامیلی بیماریهای مادرزادی قلبی، داروهای مصرفی مادر، بیماریهای زمینهای مادر، تشخیص نهایی و نیاز به پیگیری بیماران در پرسشنامه طراحی شده ثبت شد.
یافتهها: میانگین سنی نوزادان مشاورهشده، ۵/۱۴±۴/۸۴ روز و با سن بارداری ۳/۶۵±۳۳/۹۳ هفته بود. جنس مرد و زایمان سزارین بیشترین فراوانی را به خود اختصاص دادند. وضعیت و عملکرد قلبی در ۸۴% از نوزادان طبیعی گزارش شد. شایعترین بیماری قلبی تشخیص داده شده نقصهای سپتوم با ۲۷/۵% و باز ماندن مجرای شریانی با ۱۷/۵% بود. ارتباط معناداری بین زایمان زودرس و تشخیص بیماریهای مادرزادی قلبی وجود داشت (۰/۰۰۱P<)، افزونبراین نارسی با سندرم دیسترس تنفسی و بارداری با روشهای کمک باروری مرتبط بود (۰/۰۵P<).
نتیجهگیری: شیوع بالاتر بیماریهای مادرزادی قلبی در پژوهش کنونی در مقایسه با سایر مطالعات، نشاندهندهی این واقعیت است که درخواست مشاوره قلب بر مبنای شک بالینی منجر به شناسایی موارد بیشتری از بیماریهای مادرزادی قلبی میگردد، یعنی ارجاع بهموقع نوزادان نیازمند دریافت مشاوره با شیوع بالاتر تشخیص نواقص قلبی همراه است.
مجتبی هدایت یعقوبی، محمدمهدی صباحی، الهه قادری، محمدعلی سیف ربیعی، فرشید رحیمی بشر،
دوره 77، شماره 11 - ( 11-1398 )
چکیده
زمینه و هدف: کنترل و مراقبت از عفونتهای وابسته به ابزار در بخشهای مراقبت ویژه یکی از مهمترین استراتژیهای مراکز درمانی است. هدف از انجام این مطالعه تعیین فراوانی عفونتهای مرتبط با مراقبتهای پزشکی وابسته به ابزار و تعیین الگوی مقاومت میکروبی مرتبط به آن در بخشهای مراقبت ویژه بود.
روش بررسی: این مطالعه توصیفی-تحلیلی از فروردین تا اسفند ۱۳۹۶ در بخشهای مراقبت ویژه بیمارستان بعثت شهر همدان در طی ۱۲ ماه انجام شد. عفونت وابسته به ابزار شامل، عفونت جریان خون مرتبط با کاتتر مرکزی، عفونت ادراری وابسته به سوند و پنومونی وابسته به ونتیلاتور، مقاومت میکروبی و میزان مرگومیر در بیماران بستری شده در بخشهای مراقبت ویژه سنجیده شد.
یافتهها: از بین ۱۸۰۶ بیمار بستری در بخشهای مراقبت ویژه در مجموع ۱۶۸ مورد (۹/۳%) عفونت وابسته به ابزار با فراوانی ۹۲ مورد (۵۵%) پنومونی وابسته به ونتیلاتور، ۵۶ مورد (۳۴%) عفونت ادراری وابسته به سوند و ۲۰ مورد (۱۱%) عفونت جریان خون مرتبط با کاتتر مرکزی شناسایی شد. میزان بروز پنومونی وابسته به ونتیلاتور، عفونت ادراری وابسته به سوند و عفونت جریان خون مرتبط با کاتتر مرکزی بهترتیب برابر ۴۴/۷، ۱۷/۵ و ۲۱/۶ هزار روز-وسیله بود. شایعترین میکروارگانیسمهای جدا شده بهترتیب، آسینتوباکتر (۲۷/۴%)، کلبسیلا (۱۸/۳%) و اشرشیاکلی (۱۵/۴%) بودند.
نتیجهگیری: براساس یافتههای پژوهش کنونی شیوع عفونت وابسته به ابزار و مقاومت میکروبی در بخشهای مراقبت ویژه بهنسبت بالا میباشد که نیاز به بهکارگیری و تقویت برنامههای پیشگیرانه و کنترلکنندهی عفونتهای وابسته به ابزار احساس میشود.
سمانه عصارزاده، شیرین سادات بدری، سکینه حداد، مرجان منصوریان، شادی فرسائی، سعید عباسی،
دوره 78، شماره 8 - ( 8-1399 )
چکیده
زمینه و هدف: اهداف مطالعه حاضر، تعیین شیوع و انواع خطاهایی است که به هنگام آمادهسازی و تجویز داروهای تزریقی پرمصرف در سه بخش مراقبتهای ویژه و یکی از بخشهای جنرال بیمارستان آموزشی الزهراء (س) در اصفهان رخ میدهد.
روش بررسی: این مطالعه از نوع مشاهدهای مقطعی است که در طی شش ماههی دوم مهر تا اسفند ۱۳۹۶ در بخشهای بیان شده، انجام گرفت. به کمک روش نمونهگیری سهمیهای، تعداد ۴۰۰ مشاهده به نحوی انتخاب شدند که مشاهدات به تناسب بین تعداد پرستاران شاغل در این بخشها تقسیم گردید، در مورد پرستاران هر بخش، انتخاب صورت نگرفت و همهی پرستاران شاغل در یک بخش، وارد مطالعه شدند و از نظر عملکرد مورد بررسی قرار گرفتند.
یافتهها: تعداد ۷۵ پرستار در مطالعه وارد شدند. نوع بخش و استخدام، بر میانگین خطای پرستاران تأثیرگذار بوده است، همچنین، ارتباط معناداری میان شیفت کاری و میانگین خطای پرستاران وجود داشت و میانگین خطاها بهطور چشمگیری در شیفت عصر بیشتر بوده است. نتایج تحلیلهای همبستگی نشان میدهد که میان میانگین خطای پرستار با هیچیک از فاکتورهای سن، سابقه کاری و تعداد تختهای تحت پوشش هر پرستار ارتباط معناداری وجود ندارد. میان فاکتور تعداد پرستاران در هر شیفت کاری و میانگین تعداد خطا، ارتباط معنادار مثبتی وجود دارد.
نتیجهگیری: خطاهای رخ داده در هر مرحله میتواند نتایج بالینی مضر یا عوارض جانبی جدی مانند ترومبوز و عفونت را برای بیماران به همراه داشته باشد. از اینرو، آگاهی از این نوع خطاهای دارویی و نظارت بر آنها میتواند از بروز حوادث ناگوار مرتبط با تجویز دارو پیشگیری کند.
حسین محجوبیپور، مجتبی رحیمی ورپشتی، حمیدرضا شتابی، سهیلا حیدری،
دوره 78، شماره 12 - ( 12-1399 )
چکیده
زمینه و هدف: ترومبوز وریدهای عمقی یکی از شایعترین مشکلاتی است که در بخش مراقبتهای ویژه میتواند وضعیت عمومی بیمار را پیچیدهتر نماید. این مطالعه با هدف بررسی عوامل پیشگوییکننده ترومبوز وریدهایعمقی در بیماران بستری در بخش مراقبتهای ویژه بیمارستان امین اصفهان صورت گرفت.
روش بررسی: مطالعه گذشتهنگر حاضر، 2000 پرونده تمامی بیماران بستری در بخش مراقبتهای ویژه را طی فروردین 1394 تا اسفند 1396 بررسینمود. از این میان 20 بیمار مبتلا به ترومبوز وریدهای عمقی بودند. 40 پرونده از بیماران این جامعه که ترومبوز وریدهایعمقی نداشتند نیز به تصادف انتخابشدند. سن، جنس، معیار ولز، نمره آپاچی، وضعیت تغذیه، پارامترهایکلینیکی، علت بستری، مدت بستری، بیماری ایجاد شده در بخش مراقبتهای ویژه و درمان صورت گرفته استخراجشد و در بین دو گروه مورد و کنترل مورد مقایسه قرار گرفت.
یافتهها: سن بیماران مبتلا بهطور معناداری بیش از گروه کنترل بود (008/0P=). افزایش در نمره معیار ولز و مدت بستری، داشتن بیماریهای داخلی و پنومونی ایجادشده در بخشمراقبتهای ویژه بهترتیب شانس بروز ترومبوز را 75/18، 92/1 و 75/2 و 28/2 برابر بالاتر می برد. افزایش سطح پتاسیم و استفاده از بانداژ بههمراه هپارین بهترتیب شانس بروز ترومبوز را 31/2 و 55/2 برابر کاهشدادهاند (05/0P<).
نتیجهگیری: در بخش مراقبت های ویژه جنرال، بروز ترومبوز وریدهای عمقی، در بیماران داخلی بیشتر بود. پنومونی بیشترین بیماری ایجاد شده همراه با ترومبوز وریدهای عمقی و ریسک ابتلا به ترومبوز وریدهای عمقی در بیمار آنمیک بالاتر بود. بیمارانی که از نظر سطح سرمی پتاسیم در حد فوقانی نرمال مرجع قرار داشتند کمتر دچار ترومبوز وریدهای عمقی شدند. به نظر می رسد پتاسیم در محدوده بالایی نرمال مرجع می تواند نقش محافظتکننده در برابر ترومبوز وریدهای عمقی داشته باشد. مطالعات بیشتر با حجم نمونه بزرگتر پیشنهاد میشود.
حمیدرضا شتابی، مهرداد نوروزی، حسین محجوبیپور، آناهیتا ناویافر،
دوره 80، شماره 6 - ( 6-1401 )
چکیده
زمینه و هدف: بیماری کروناویروس در سال 2019 بهعنوان یکی از علل اصلی مرگومیر در سراسر جهان شناخته شد. در گزارشات نرخ مرگومیر در افرادی که به تهویه مکانیکی نیاز دارند از 50 تا 97% متغیر است. هدف از مطالعه حاضر بررسی پیامد بیماری کووید-19 براساس متغیرهای مختلف در بیماران تحت تهویه مکانیکی بود.
روش بررسی: این مطالعه توصیفی تحلیلی بر روی 160 بیمار با تشخیص قطعی کووید-19 تحت تهویه مکانیکی بستری دربخش مراقبتهای ویژه بیمارستان (ICU) الزهرا اصفهان از فروردین 1399 تا اسفند 1399 انجام شد.
یافتهها: نرخ کلی مرگومیر در بین بیماران تحت تهویه مکانیکی برابر با 5/62% بود. میانگین سنی بیماران 87/17±99/69 سال و میانگین مدت زمان بستری در بیماران زنده مانده 73/11±47/15 روز و فوت شده 14/69±21/55 روز بود. میانگین سنی افراد فوت شده (16/59±65/71) بهصورت معناداری بالاتر از گروه زنده مانده (21/17±53) بود (0001/0=P). مدت زمان بستری در بیمارستان در گروه فوت شده بهصورت معناداری بیشتر از گروه زنده مانده بود (005/0P=). در نتایج، مد ونتیلاتور و دریافت اینوتروپ (Inotrope) حین درمان شانس مرگومیر را در بیماران تحت تهویه مکانیک افزایش داد (001/0P=). بین بیماریهای زمینهای فشارخون، بیماری کلیوی و بیماری خود ایمنی با مرگومیر در بیماران نیز رابطه معناداری یافت شد (05/0P>).
نتیجهگیری: عوامل مختلفی شامل سن، مدت اقامت در بیمارستان، بیماریهای همراه مثل فشارخون، بیماری کلیوی و خود ایمنی ممکن است بر پیامد بیماران بدحال بستری در ICU که تحت تهویه مکانیک هستند تأثیرگذار باشد. بیمارانی که هنگام بستری در ICU نیاز به تهویه تهاجمی طولانیمدت و استفاده از داروهای اینوتروپ جهت حفظ وضعیت قلبی عروقی دارند در خطر بیشتری جهت مرگومیر قرار دارند.
مهران کوچک، نیلوفر طاهرپور، میرمحمد میری، روجا اسدپور، فاطمه ایلبیگی، سید پوژیا شجاعی، محمد سیستانیزاد،
دوره 80، شماره 9 - ( 9-1401 )
چکیده
زمینه و هدف: فشارخون بالا یک عامل خطر مهم و قابل کنترل برای بیماریهای قلبی، سکته مغزی، نارسایی کلیه و بیماریهای عروق محیطی محسوب میشود. هدف از مطالعه حال حاضر تعیین میزان آگاهی بیماران مبتلا به سکته مغزی خونریزیدهنده نسبت به کنترل فشارخون و ارایه راهکارهایی جهت ارتقا سطح آگاهی بیماران بوده است.
روش بررسی: این مطالعه یک مطالعه مقطعی-توصیفی میباشد که با هدف ارزیابی آگاهی بیماران مبتلا به سکته مغزی خونریزیدهنده نسبت به مصرف داروهای ضدفشارخون انجام شد. جامعه مورد مطالعه در این طرح شامل تمام بیماران مبتلا به سکته مغزی خونریزیدهنده، بستری در بخش مراقبتهای ویژه بیمارستان امام حسین (ع) شهر تهران در بازه زمانی شهریور تا اسفند ۱۳۹۹ بودند. اطلاعات مرتبط با آگاهی از فشارخون و مصرف داروها توسط محقق و با روش ارتباط مستقیم با بیمار یا همراه بیمار تکمیل گردید. در این پژوهش، 17 نفر از مبتلایان سکته مغزی خونریزیدهنده متعاقب بیماری پرفشاری خون در بخش مراقبتهای ویژه بیمارستان امام حسین (ع) شهر تهران وارد مطالعه شدند. میزان تبعیت صحیح از درمان در این مطالعه با استفاده از پرسشنامه موریسکی بررسی گردید.
یافتهها: در این مطالعه میانه سنی بیماران 67 سال بودهاست که 10 نفر (82/58%) زن بودند. میانه فشار خون سیستولیک و دیاستولیک در بدو ورود 170 و mmHg 95 بود. چهار نفر (53/23%) از وجود این بیماری در خود آگاهی نداشتند. از 13 نفری که از بیماری پرفشاری خون خود آگاه بودند، 11 نفر (71/64%) تحت نظر پزشک بودند. اما هفت نفر (64/63%) با وجود اینکه تحت نظر پزشک بودند و تبعیت از درمان مطلوبی داشتند، فشار خون کنترلشده نداشتند که منجر به فوت شده است.
نتیجهگیری: این مطالعه هشداری برای بیماران و پرسنل بهداشتی بهمنظور توجه بیشتر به کنترل فشارخون میباشد. همچنین آموزش افراد جامعه و نیز کادر بهداشتی در زمینه اهمیت تشخیص بهموقع و درمان دقیق پرفشاری خون بهشدت توصیه میگردد.
جمالالدین بگجانی، بهاره یغمایی، اعظم محمودی، محمد مهدی رجبی،
دوره 82، شماره 1 - ( 1-1403 )
چکیده
زمینه و هدف: طولانی شدن مدتزمان بستری در بخش مراقبتهای ویژه سبب بدتر شدن پیشآگهی بیماران میشود و بار اقتصادی قابلتوجهی به دنبال دارد. در مطالعات پیشین موثربودن اجرای تحرک زودهنگام بر کاهش مدت بستری بیماران بزرگسال در بخش مراقبتهای ویژه گزارش شد، اما درباره اثرات آن در کودکان یافتههای متناقضی گزارش شده است، لذا این پژوهش به بررسی تاثیر تحرک زودهنگام بر طول مدت بستری کودکان در بخش مراقبتهای ویژه پرداخت.
روش بررسی: این مطالعه نیمهتجربی بر روی 60 کودک بستری در بیمارستان مرکز طبی کودکان از فروردین 1399 تا تیر 1400 انجام شد. برای گروه کنترل فیزیوتراپی روتین از روز دوم اینتوباسیون اجرا شد. برای گروه مداخله از یک پروتکل تحرک زودهنگام شامل تمرینات فعال و غیرفعال استفاده شد. در گروه مداخله تمرینات غیرفعال از روز دوم اینتوباسیون آغاز شد. در هر شیفت، پرستاران سطح آرام سازی و وجود دلیریوم را در بیماران بررسی کردند. در صورت عمیق نبودن آرام سازی و نبود دلیریوم، تمرینات فعال شروع میشد. در غیر این صورت کودک در مرحله تمرینات غیرفعال میماند. مدت بستری براساس سوابق بیماران ثبت شد. تجزیهوتحلیل دادهها با SPSS software, version 23 (SPSS Inc., Chicago, IL, USA) در سطح معناداری 05/0 انجام شد.
یافتهها: نتایج نشان داد که از نظر مدت زمان بستری کودکان در بخش مراقبتهای ویژه، بین گروه کنترل (34/6±20/23 روز) و مداخله (18/6±60/22 روز) تفاوت معناداری وجود نداشت (77/0=P).
نتیجهگیری: اجرای تحرک زودهنگام سبب کاهش معنادار مدت بستری کودکان در بخش مراقبتهای ویژه نشد. به پژوهشگران توصیه میشود که به شناسایی و ارزیابی دستورالعملهای مبتنی بر شواهد برای اجرای تحرک زودهنگام در کودکان با تشخیصهای مختلف بپردازند.