جستجو در مقالات منتشر شده


7 نتیجه برای مراقبت ویژه

حسن بابامحمدی، عباسعلی ابراهیمیان، فاطمه پاک‌نظر، حجت ترکمندی،
دوره 74، شماره 7 - ( 7-1395 )
چکیده

زمینه و هدف: توانایی تشخیص شدت وخامت بیماری در کسانی که حیات آن‌ها به‌طور کامل به بستری شدن در بخش مراقبت ویژه وابسته است، از نظر بالینی بسیار ارزشمند است. هدف این مطالعه بررسی کارآیی بالینی مقیاس سوفای اصلاح شده (Modified sequential organ failure assessment, MSOFA) جهت پیش‌بینی مرگ‌و‌میر و طول مدت اقامت بیماران در بخش مراقبت‌های ویژه بود.

روش بررسی: این یک مطالعه توصیفی تحلیلی از نوع گذشته‌نگر بود که بر روی پرونده بیماران بستری در بخش مراقبت ویژه بیمارستان کوثر سمنان در طول چهار هفته در فروردین و اردیبهشت سال 1395 انجام شد. ابزار گردآوری داده‌ها پرسشنامه داده‌های دموگرافیک و معیار سوفای اصلاح شده بود.

یافته‌ها: از بررسی 105 پرونده بیماران بستری در بخش مراقبت ویژه در سال 1394 مشخص گردید که 7/45% بیماران فوت، 2/%15 ترخیص و 39% به بخش انتقال یافته بودند. نتایج منحنی راک و آنالیز رگرسیون لجستیک نشان داد که این معیار برای پیش‌بینی وقوع مرگ‌و‌میر و مدت اقامت بیماران در بخش ویژه از حساسیت و ویژگی متوسطی برخوردار بوده (743/0-527/0 CI=، 635/0 Area=) و هر یک واحد افزایش نمره سوفای اصلاح شده با افزایش 32 درصدی شانس مرگ همراه بود (001/0P=، 555/1، 129/195% CI:، 325/1OR=). همچنین هر یک واحد افزایش نمره سوفای اصلاح شده با افزایش 19 درصدی میزان اقامت بیمار در بخش ویژه همراه بود (015/0P=، 371/1، 034/195% CI:، 191/1OR=).

نتیجه‌گیری: نتایج این مطالعه نشان داد که مقیاس سوفای اصلاح شده ابزار مناسبی جهت پیش‌بینی طول مدت اقامت و میزان مرگ‌و‌میر بیماران بستری در بخش مراقبت‌های ویژه نیست.


نسترن خسروی، ثمیله نوربخش، شیما جوادی‌نیا، سروناز آشوری،
دوره 74، شماره 11 - ( 11-1395 )
چکیده

زمینه و هدف: سپتی‌سمی باکتریایی از علل عمده مرگ‌و‌میر نوزادان به‌ویژه نوزادان نارس است. هدف از این مطالعه جستجوی عوامل باکتریال سپتی‌سمی در نوزادان نارس بستری در بخش مراقبت‌های ویژه نوزادان بود.

روش بررسی: یک مطالعه مقطعی-توصیفی طی دو سال به‌روی 70 نوزاد نارس (کمتر از 37 هفته) مبتلا به سپتی‌سمی بستری در بخش مراقبت‌های ویژه نوزادان بیمارستان حضرت علی‌اصغر (ع) انجام گرفت. نتایج کشت خون استاندارد بر روی محیط آگار گوسفندی و کشت دوباره داده شد (Nima pouyesh, Iran). نوع ارگانیسم باکتریال، زمان بروز سپسیس (زودرس و یا دیررس) و ارتباط با سن پارگی کیسه آب، وزن و سن جنینی محاسبه گردید. 05/0P≤ معنادار در نظر گرفته شد.

یافته‌ها: از 70 نوزاد سپتی‌سمی مورد مطالعه 17 نفر کشت خون مثبت داشتند. در کل ارگانیسم‌های گرم منفی شایع‌تر از گرم مثبت بود. عوامل سپتی‌سمی زودرس با کلبسیلا (%40) اشریشیاکلی (%20) و استافیلوکوک اورئوس (%20) در ایجاد سپتی‌سمی دیررس همگی به‌طور یکسان (6/%28) نقش داشتند. کلبسیلا به‌طور واضح در ایجاد سپتی‌سمی زودرس (05/0P=) و در نوزادان با وزن کمتر از g 1500 (005/0P=) و پارگی زودرس کیسه آب (05/0P=) ارتباط داشت.

نتیجه‌گیری: کلبسیلا، اشریشیاکلی و استافیلوکوک اورئوس سه ارگانیسم شایع سپسیس در نوزادان نارس بودند. وزن پایین نوزاد، سن کم جنینی و سابقه پارگی زودرس کیسه آب از عوامل خطر قابل پیشگیری در سپتی‌سمی نوزادان نارس هستند. ما توصیه می‌کنیم آنتی‌بیوتیک انتخاب شده در سپتی‌سمی در نوزادان نارس باید پوشش خوبی برای سه ارگانیسم کلبسیلا و اشریشیاکلی و استافیلوکوک داشته باشد.


شهرام سیفی، نادیا بنی‌هاشم، بهمن حسن‌نسب، پرویز امری،
دوره 76، شماره 1 - ( 1-1397 )
چکیده

زمینه و هدف: تهویه مکانیکی طولانی و نیاز به لوله تراشه، اندیکاسیون‌های اصلی تراکئوستومی هستند. این پروسیجر به دو روش پرکوتانئوس  (Percutaneous dilatational tracheostomy, PDT)و جراحی قابل انجام است. در این مطالعه تراکئوستومی به روش جراحی و پرکوتانئوس در بخش مراقبت‌های ویژه مورد مقایسه قرار گرفت.
روش بررسی: این مطالعه از نوع کارآزمایی بالینی بر روی ۶۱ بیمار بستری در بخش مراقبت‌های ویژه داخلی بیمارستان آیت‌الله روحانی دانشگاه علوم پزشکی بابل از ۲۵ فروردین ۱۳۹۲ تا ۲۶ فروردین ۱۳۹۵ انجام شد. در گروه آزمایش (۴۴ مورد) تراکئوستومی به روش پوستی و در گروه شاهد (۱۷ بیمار) به روش جراحی انجام شد. میزان عوارض زودرس و مدت زمان انتظار تصمیم تا انجام تراکئوستومی در دو گروه بررسی شد.
یافته‌ها: میانگین سنی بیماران مرد برابر با ۸/۷۹±۵۹/۶۸ و بیماران زن برابر با ۶/۴۱±۶۰/۳۵ سال بود. در این مطالعه از نظر مدت زمان انتظار از زمان لوله‌گذاری تا انجام تراکئوستومی به‌طور میانگین در گروه PDT ۱۴/۱۹ روز و گروه تراکئوستومی به روش جراحی ۲۰/۶۹ روز قرار داشتند که اختلاف دو گروه معنادار بود (۰/۰۰۱P=). خونریزی زودرس پس از عمل پنج مورد (۸/۲%) بود که در گروه PDT دو مورد (۳/۳%) و گروه جراحی سه مورد (۴/۹%) بوده است که تفاوت معنادار نبود (۰/۴۶P=). عفونت محل زخم در طول مدت بستری و تا ده روز بعد، در دو بیمار معادل ۳/۳% بود که از این تعداد در گروه PDT یک مورد (۱/۶%) و گروه جراحی یک مورد (۱/۶%) بود که تفاوت معنادار نبود (۰/۴۳P=). هیچ عارضه دیگری از جمله آمفیزم زیرجلدی، صدمه به دیواره خلفی تراشه و پارگی در دوگروه مشاهده نشد.
نتیجه‌گیری: تراکئوستومی پرکوتانئوس با توجه به مدت زمان انتظار کمتر و عدم نیاز به انتقال بیمار به خارج از بخش می‌تواند روش جایگزین ایمن و مناسب برای روش جراحی باشد.

مجید خادم رضاییان، فارس نجاری، بیتا دادپور،
دوره 78، شماره 8 - ( 8-1399 )
چکیده

زمینه و هدف: مسمومیت با اوپیوییدها شایعترین مسمومیت منجر به بستری در بخش مراقبت ویژه می‌باشد. هدف از انجام این مطالعه، مقایسه قدرت پیشگویی پیش‌آگهی با استفاده از ابزارهای رایج پیش‌بینی مرگ‌ومیر (درجه‌بندی نارسایی ترتیبی ارگان‌ها، نمره فیزیولوژی ساده شده II، درجه‌بندی ارزیابی فیزیولوژیک حاد و سلامت مزمن II و درجه‌بندی ارزیابی فیزیولوژیک حاد و سلامت مزمن IV) در روزهای مختلف بستری بود.
روش بررسی: این مطالعه مقطعی بر روی تمام بیماران بستری شده در بخش مراقبت ویژه مسمومین بیمارستان امام رضا (ع) مشهد در سال 1395 با مسمومیت اوپیویید انجام شد. چهار ابزار مذکور در پیش‌بینی مرگ‌ومیر در سه روز اول بستری به‌صورت روزانه و پس از آن تا زمان ترخیص از بخش مراقبت‌های ویژه یا فوت بیمار به‌صورت یک روز در میان محاسبه شد.
یافته‌ها: میانگین مدت بستری 57 بیمار بررسی شده در بخش مراقبت‌های ویژه 5/17±5/13 روز و میزان مرگ‌ومیر 5/17% بود. بالاترین دقت تشخیصی (سطح زیر منحنی) در مورد هر چهار ابزار مورد ارزیابی مربوط به هفته دوم بستری بیماران بود. از طرف دیگر در روز اول نمره فیزیولوژی ساده شده II (74%) و در روز سوم درجه‌بندی ارزیابی فیزیولوژیک حاد و سلامت مزمن II (82%) بالاترین دقت تشخیصی را داشتند.
نتیجه‌گیری: نمره هر چهار ابزار در بدو بستری بیماران دچار مسمومیت با اوپیویید، به‌طور معناداری با فوت بیماران مرتبط بود. دقت سه ابزار نمره فیزیولوژی ساده شده II، درجه‌بندی ارزیابی فیزیولوژیک حاد و سلامت مزمن II و درجه‌بندی ارزیابی فیزیولوژیک حاد و سلامت مزمن IV جهت تخمین پیش‌آگهی به‌طور کلی و به‌ویژه پس از هفته دوم بستری بالا بود.

حسام الدین عسکری مجدآبادی، محسن سلیمانی، مجید میرمحمدخانی، الهام زمانی پور،
دوره 78، شماره 11 - ( 11-1399 )
چکیده

زمینه و هدف: عفونت یک مشکل اساسی در بخش‌های مراقبت ویژه است. امروزه برای کاهش کلونیزاسیون دهان از محلول کلرهگزیدین استفاده میشود. هدف این مطالعه بررسی کارایی محلول کلرهگزیدین در کاهش کلونیزاسیون دهان بیماران بستری در بخش‌های ویژه بود.
روش بررسی: این مطالعه توصیفی (از دی ماه 1397 تا مرداد 1398) بر روی 60 بیمار بستری در بخش‌های مراقبت ویژه یکی از بیمارستان‌های سمنان که براساس معیارهای ورود انتخاب شده بودند انجام شد. کلونیزاسیون دهان بیماران در بدو ورود با کشت از دهان و حلق بررسی شد. پس از 48 ساعت و انجام دهان‌شویه با محلول کلرهگزیدین 2/%0 سه بار در روز، مجددا کلونیزاسیون دهان بررسی شد. پس از جمع‌آوری داده‌ها نتایج مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته‌ها: بیشتر بیماران مورد مطالعه مرد (80%) با میانگین سنی 19/15±23/45 سال بودند. اکثر بیماران از اورژانس به بخش ویژه منتقل شده بودند و دارای لوله تراشه بودند. در زمان ورود به بخش ویژه، 8 بیمار آلوده به ایکولای و 6 بیمار آلوده به کلبسیلا بودند. یافته‌ها نشان داد که کلرهگزیدین 2/0% تاثیری در کاهش کلونیزاسیون دهان نداشت. پس از 48 ساعت بستری در بخش ویژه میزان موارد آلودگی به ایکولای افزایش معناداری داشت (01/0P=) ولی اختلاف معناداری در افزایش موارد آلودگی به کلبسیلا وجود نداشت (25/0P=).
نتیجه‌گیری: این مطالعه نشان داد که کلرهگزیدین 2/0% تاثیری بر میکروارگانیسم‌های دهان ندارد و لازم است برای کاهش کلونیزاسیون دهان حرکات مکانیکی و مسواک‌زدن نیز مورد توجه قرار گیرند. بیشتر بیماران در اورژانس آلوده به میکروارگانیسمهای بیماری‌زا بودند. بنابراین راهبردهای مناسب برای کاهش آلودگی در بخش‌های اورژانس لازم است.

زهرا محمدی تقی آباد، مریم احمدی، علیرضا آتشی،
دوره 79، شماره 7 - ( 7-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: تحلیل پیامدها در بخش‌های مراقبت ویژه از چالش‌های مهم حوزه سلامت می‌باشد. از این‌رو هدف مطالعه حاضر پیش‌بینی مرگ‌و‌میر بیماران بخش‌های مراقبت ویژه (ICUs) با استفاده از چند تکنیک داده‌کاوی است.
روش بررسی: در این مطالعه نرم‌افزار (Weka software, version 3.9.2, University of Waikato, New Zealand) و داده‌های 874 بیمار ICUs از دی 1396 تا پایان اسفند 1397 برای توسعه مدل‌ها بکار گرفته شد. بر مبنای چند الگوریتم‌ منتخب داده‌کاوی، مدل‌های پیش‌بینی ایجاد و از شاخصهAUC  برای مقایسه عملکرد استفاده شد.
یافته‌ها: بر مبنای 19 متغیر شناخته شده با اهمیت بیشتر از جمله نمره کمای گلاسکو، مدل‌های پیش‌بینی توسعه یافت. اگرچهAUC  مدل‌های KNN، شبکه عصبی مصنوعی و درخت تصمیم (به‌ترتیب 5/81%، 5/77% و 3/74%) قابل قبول بود اما صحت الگوریتم درخت تصمیم 48J (2/74%) بالاتر گزارش شد.
نتیجه‌گیری: نتایج این مطالعه بیانگر برتری مدل KNN، نسبت به سایر مدل‌های پیش‌بینی مرگ‌ومیر بیماران ICUs بود.

لعیا عموزاده، محمد تقی بیگ‌محمدی،
دوره 80، شماره 2 - ( 2-1401 )
چکیده

زمینه و هدف: تصمیم خروج لوله تراشه امری حیاتی است. استفاده از کورتیکواستروییدها برای کاهش ادم راه هوایی و شکست در خروج لوله تراشه در بیماران بخش مراقبت‌های ویژه همچنان موضوع مورد بحث و اختلاف‌نظر است.
روش بررسی: در مطالعه مشاهده‌ای همگرایی آینده‌نگر از اردیبهشت تا مرداد 1400 در مجتمع بیمارستانی امام‌خمینی، 110 بیمار تحت جراحی سر وگردن بستری در بخش‌های ویژه بیمارستان امام‌خمینی وارد مطالعه گردیدند. معیارهای ورود شامل بیمار تحت جراحی سر و گردن و معیارهای خروج شامل دریافت پیشین کورتیکواسترویید، وجود لوله تراکئوستومی و سابقه جراحی سروگردن بودند. در گروه مداخله (55n=) در 24 ساعت اول، دگزامتازون وریدی mg 8 سه بار در روز و در 24 ساعت دوم mg 4 دو بار در روز تزریق گردید. گروه شاهد کورتیکواسترویید (55n=) دریافت نمی‌کردند. تهویه مکانیکی، روند جداسازی و خروج لوله تراشه براساس پروتکل یکسان انجام شد. برای داده‌های گروه‌بندی شده از Chi-square test یا Fisher’s exact test و برای توصیف مقادیر کمی از Student’s t-test استفاده گردید.
یافته‌ها: دو گروه از نظر میانگین سنی با یکدیگر تفاوتی نداشتند. خصوصیات دموگرافیک شامل جنس، شاخص توده بدنی، مدت زمان جراحی و انتوباسیون تفاوت معناداری با یکدیگر نداشتند. مدت اقامت در بخش مراقبت‌های ویژه در گروه دگزامتازون به‌طور معناداری بیشتر از گروه شاهد بود (001/0P=). میزان شکست در اکستوباسیون (Extubation) و استریدور (Stridor) پس از جراحی در دو گروه تفاوت معناداری نداشت (237/0P=).
نتیجه‌گیری: دگزامتازون در کاهش ادم راه هوایی موثر نبوده و استفاده روتین آن در کاهش استریدور پس از خروج لوله تراشه توصیه نمیگردد.

 


صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb