جستجو در مقالات منتشر شده


35 نتیجه برای مزمن

محمدحسین برادران فر، شکوه تقی پور، فرشته دودانگه، مهدی عطار،
دوره 64، شماره 1 - ( 1-1385 )
چکیده

زمینه و هدف: آدنوئیدها و تونسیلها ارگانهای فعال لنفاتیکی بوده که نقش مهمی را بر علیه پاتوژنهای مهاجم مسیر دستگاه تنفسی فوقانی وگوارشی در کودکان بر عهده دارند. هدف از این مطالعه مشاهده تغییرات سیستم ایمنی هومورال و سلولی کودکان 6 ماه بعداز عمل آدنوتونسیلکتومی می‌باشد.
روش بررسی: جمعیت مورد مطالعه شامل 30 کودک (10-4 ساله) مبتلا به هیپرتروفی مزمن آدنوتونسیلار و30 کودک سالم هم سن و هم جنس بود. میزان سرمی IgM و IgG ، درصد لنفوسیتهای T و (CD3+) ، (CD4+) T.helper ، (CD8+) T.cytotoxic و لنفوسیتهای B‏ (CD20+) در کلیه کودکان اندازه‌گیری شد . سپس 6 ماه بعد از عمل آدنوتونسیلکتومی پارامترهای فوق در کودکان گروه بیماران مجدداً بررسی گردید.
یافته‌ها: در دوره ‌قبل از عمل کاهش درصد لنفوسیتهای (CD3)T ، درصد لنفوسیتهای TCD4+ و TCD8+ و BCD20+ نسبت به گروه کنترل دیده شد . این کاهش تنها در خصوص لنفوسیتهای TCD3+ از لحاظ آماری معنی‌دار بود (03/0 (P.Value =. میزان سرمی IgM در دو گروه تفاوتی نداشت و میزان IgG نیز در دو گروه با وجود بالا بودن ، تفاوت معنی‌داری نداشت. 6 ماه بعداز عمل درصد لنفوسیتهایT ((CD3+ وTCD4+  و TCD8+ و BCD20+ در گروه عمل شده افزایش یافته و به حد گروه کنترل رسیده بود. میزان سرمی IgG نیز در گروه بیماران بعداز عمل بطور معنی‌داری کاهش یافته بود (00/0= P.Value ).
نتیجه‌گیری: نتیجه مطالعه حاضر نشان داد که ایمنی سلولی و هومورال در کودکان مبتلا به هیپرتروفی مزمن آدنوتونسیلار در دوره قبل از عمل کاهش یافته و 6 ماه بعداز عمل جراحی در حد افراد طبیعی افزایش می‌یابد. بدین معنی که هیپرتروفی مزمن آدنوتونسیلار روی برخی از پارامترهای سیستم ایمنی سلولی و هومورال تأثیر گذاشته و آدنوتونسیلکتومی با برداشتن تحریکات مزمن باعث بر گردانده شدن این تغییرات بدون تأثیر منفی روی عملکرد سیستم ایمنی بیماران می‌شود.


امیرآروین سازگار، روح انگیز صفی خانی،
دوره 64، شماره 3 - ( 2-1385 )
چکیده

زمینه و هدف: مایکوباکتریوم توبرکولوزیس یکی از علل نادر ماستوییدیت بوده که اغلب تشخیص آن به تاخیر افتاده و منجر به عوارض بالقوه جدی می گردد.
معرفی بیمار: در این مقاله یک مورد ماستوییدیت سلی را که به صورت کری و فلج عصب صورتی یک طرفه همراه با آدنوپاتی های گردنی مراجعه کرده بود ارائه می دهیم.
نتیجه گیری: این مورد نشان می دهد که در کلیه ماستوییدیت های مزمن که به درمان های معمول جواب نمی دهند به ویژه اگر همراه با عوارض غیر معمول باشند، باید ماستوییدیت سلی را در نظر گرفته شود.


حسین خلیلی،  سیمین دشتی، پدرام احمد پور،  ملوک حاجی بابایی، فرشته عبدالهی،
دوره 64، شماره 4 - ( 4-1385 )
چکیده

زمینه و هدف: خارش یکی از مشکلات شایع بیماران با نارسایی پیشرفته کلیه است. 35-25% بیماران قبل از دیالیز و 80-60% بیماران دیالیزی از خارش شکایت دارند. پاتوفیزیولوژی خارش در این بیماران ناشناخته بوده و علل متفاوتی از جمله آزاد شدن هیستامین از ماست سل‌ها و بازوفیل‌ها، پوست اورمیک (پوست خشک و آتروفی شده )، پرولیفراسیون ماست سل‌های پوستی، آتروفی سلول‌های چربی‌ساز و تعریقی پوست، اختلالات الکترولیتی و تجمع اسیدهای صفراوی مطرح می‌باشد. از آنجا که هیستامین واسطه اصلی در خارش می‌باشد ، هدف از انجام این مطالعه بررسی نقش آنتی‌هیستامین‌ها در کنترل خارش بیماران مبتلا به نارسایی مزمن کلیه می‌باشد.
روش بررسی: این مطالعه از نوع Before and After Study بوده که در یک دوره یک ساله در بخش دیالیز بیمارستان امام خمینی تهران انجام شد. 30 بیمار واجد شرایط وارد مطالعه شدند. بیماران ابتدا دو هفته تحت درمان با هیدروکسی‌زین mg 25 سه بار در روز قرار گرفته و بعد از یک هفته قطع دارو، درمان دو هفته‌ای با کتوتیفن دو بار در روزBD شروع گردید. سپس بعد از قطع یک هفته‌ای دارو، درمان دو هفته‌ای کلرفنیرامین mg 4 سه بار در روز شروع گردید. شدت خارش بیماران قبل و بعد از هر دوره درمانی با استفاده از جدول PSS (Pruritus Severity Score) ارزیابی گردید.
یافته‌ها: متوسط کاهش شدت خارش در درمان با هیدروکسی‌زین، کلرفنیرامین و کتوتیفن به ترتیب 33% ، 20% و 5/4% بود که کاهش شدت خارش در مورد داروهای هیدروکسی‌زین وکلرفینرامین معنی‌دار بوده (001/0p<) ولی در مورد کتوتیفن معنی‌دار نبود.
نتیجه‌گیری: هیدروکسی‌زین و کلر فنیرامین داروهای مؤثر در کنترل خارش بیماران کلیوی بوده و نسبت به کتوتیفن مؤثرترند.


عبدالهادی ناجی، پیمان عرب،
دوره 64، شماره 10 - ( 7-1385 )
چکیده

سندرم فیبرومیالژی از بیماری های مزمن دردناک نسج نرم با اتیولوژی ناشناخته است و شیوع ﺁن در این مراکز بین 3% تا 20% می‌باشد.
روش بررسی: بیماران مراجعه کننده به درمانگاه داخلی توسط یک پزشک تحت پرسش‌های لازم در رابطه با وجود درد منتشر مزمن، احساس خستگی، اختلال خواب، سن، وضیعت تأهل، سطح سواد، محل زندگی و تعداد فرزندان قرار گرفتند. تشخیص ابتلا به فیبرومیالژی بر اساس معیارهای تشخیصی American College of Rheumatology (ACR) توسط همان پزشک، صورت پذیرفت.
یافته‌ها: در بررسی انجام شده از 1004 بیمار میزان شیوع درد منتشر مزمن 6/14% (8/16-4/12:CI95%)، بود و 4% از مراجعین (40 نفر) (2/5-9/2:CI95%) به فیبرومیالژی مبتلا بودند. میانگین سنی مبتلایان به فیبرومیالژی 9/14±4/48 سال بود. 5/92% (37 نفر)، از مبتلایان زن و 5/7% (3 نفر) مرد بودند. شیوع فیبرومیالژی در زنان 98/5% (06/8-31/4:CI95%) و در مردان 78/0%، (11/2-20/0 :CI 95%) بود. ارتباط مستقیم بین جنس زن و نیز پایین بودن سطح تحصیلات و ابتلا به فیبرومیالژی مشاهده شد (به ترتیب تست chi square ،9/11= χ2 ,001/0=P و تست exact s'Fisher ,003/0=P). 5/92% از مبتلایان دچار احساس خستگی و 5/82% دچار اختلال خواب بودند که از نظر ﺁماری بین وجود شکایات مذکور و ابتلا به فیبرومیالژی رابطه معنا دار وجود داشت (به ترتیب،6/19= χ 2 ،001/0 > P و 9/29= χ 2 ،001/0P<).
نتیجه‌گیری: با در نظر گرفتن شیوع قابل ملاحظه فیبرومیالژیا و عوارض جسمی و روحی و نیز پی‌ﺁمدهای اقتصادی مهم ﺁن انجام مطالعات گسترده اپیدمیولوژیک پیشنهاد می شود.


سید صادق بنی عقیل، عبدالفتاح صراف نژاد، علی اکبر امیر زرگر،  ‌فریده خسروی، بیتا انصاری پور، بتول مرادی، شهین درخوش، بهروز نیک بین،
دوره 64، شماره 11 - ( 7-1385 )
چکیده

عفونت مزمن با ویروس هپاتیت B (HBV) Hepatitis B Virus طیف وسیعی از بیماران، شامل ناقلین بدون علامت، هپاتیت حاد، هپاتیت مزمن و سیروز کبدی را در برمی‌گیرد. از علل ایجاد‌کننده عفونت مزمن هپاتیت B می‌توان فاکتورهای ویرولانس ویروس، فاکتورهای ایمونولوژیک و ژنتیک میزبان را نام برد. از مهمترین فاکتورهای ژنتیکی میزبان آنتی‌ژنهای HLA می‌باشند و ارتباط آنتی‌ژنهای HLA با هپاتیت مزمن نشان داده شده است. در این مطالعه فراوانی آللهای HLA در گروه شاهد و کنترل مورد بررسی و مقایسه آماری قرار گرفته‌اند.
روش بررسی: این مطالعه به‌صورت تحلیلی و به روش Case-Control انجام گرفته است. در این بررسی تعداد 50 بیمار مبتلا به هپاتیت B مزمن از نژاد ترکمن که حداقل شش ماه HBsAg مثبت بودند و 65 نفر گروه کنترل سالم ترکمن (‌اهدا کننده سالم) ‌انتخاب شدند و آللهای HLA کلاس دو (DRB, DQA1 DQB1) با روش PCR - SSP تعیین گردید.
یافته‌ها: فراوانی آلل HLA-DRB1*0301 (000/0P=)، HLA-DQB1*0604 (000/0P=) و HLA-DQA1*0501 (032/0P=) در بیماران به‌طور معنی‌داری از گروه کنترل بیشتر بوده است در حالی ‌که فراوانی آلل‌های HLA-DRB1*1301 (009/0P=)، HLA-DRB1*1501 (007/0P=)، HLA-DQA1*0401 (000/0P=)، HLA-DQB1*0401 (016/0P=) و DQA1*0102 (008/0P=) در گروه کنترل بیشتر بوده است.
نتیجه‌گیری: این تحقیق نشان می‌دهد که احتمالاً برخی از آللهای HLA - Class IIدر استعداد ابتلا به هپاتیت B مزمن و برخی دیگر، در پیشگیری از مزمن شدن بیماری نقش بارزی داشته باشند.


نادر فرهپور، مهناز مروی اصفهانی،
دوره 65، شماره 2 - ( 12-1386 )
چکیده

اطلاعات موجود نشان می‌دهد که بین نارسایی عملکرد سیستم پروپریوسپتیو و الگوهای حرکتی ناصحیح با کمردرد مزمن ارتباط وجود دارد. اما کم و کیف این ارتباط چندان روشن نیست. هدف از این تحقیق بررسی اثر یک دوره ورزش درمانی ویژه بر شدت ناتوانی و میزان بهبود انحرافات posture بیماران مبتلا به کمردرد مزمن بود.
روش بررسی: تعداد 16 نفر زن مبتلا به کمردرد مزمن و30 نفر زن سالم با دامنه سنی 20 تا 40 سال بطور داوطلبانه در این پژوهش شرکت نمودند. بیماران به مدت سه ماه تحت ورزش درمانی قرار گرفتند. میزان درد کمر و شدت ناتوانی به ترتیب توسط پرسشنامه‌های کیوبک و اوسوستری بدست آمد. از یک دستگاه تعادل سنج الکتریکی برای اندازه‌گیری میزان انحرافات posture (فاصله انحراف مرکز ثقل از محور عمودی مرکز سطح اتکا) در شرایط مختلف استفاده شد. پس از درمان همه متغیرها مجدداً اندازه‌گیری شدند.
یافته‌ها: میزان ناتوانی و شدت درد کمر بیماران پس از درمان به ترتیب 53% و 58% بهبود یافتند. میانگین کل انحرافات مرکز ثقل در گروه تجربی قبل از درمان 3/0±3 و در گروه شاهد 2/0±3/1 بود که نشان می‌دهد بیماران 3/2 برابر افراد سالم از انحراف posture بیشتری برخوردار بودند اما پس از درمان با 53% بهبودی، posture بیماران مشابه posture افراد سالم گردید
نتیجه‌گیری: بیماران مبتلا به کمردرد مزمن از انحراف posture بیشتری برخوردار بودند. ورزش درمانی منجر به بهبود درد کمر، ناتوانی و انحرافات posture بیماران کمردرد مزمن شد. تمرینات اصلاح posture باید در برنامه درمانی بیماران کمر درد گنجانده شود.


مرحوم ابوالحسن فرهودی، قاسم آهنگری، زهرا چاوش‌زاده، اصغر رامیار، مسعود موحدی، محمد قره‌گزلو، مرضیه حیدر‌زاده، محمدرضا فضل‌الهی، محمد حسن بمانیان، فریبرز زندیه، محبوبه منصوری،
دوره 65، شماره 7 - ( 7-1386 )
چکیده

همراهی موتاسیون ژن کد‌کننده الاستاز نوتروفیل (ELA2) با اختلالات نوتروپنی مزمن شدید نشان داده شده است و تنوع زیادی در موتاسیون این ژن گزارش شده است. این مطالعه به بررسی آنالیز ژن ELA2، تظاهرات بالینی و آزمایشگاهی بیماران می‌پردازد.

روش بررسی: طی سالهای 84-1382، 21 بیمار با اختلالCyclic Neutropenia (CN) یا (SCN) Severe Congenital Neutropenia انتخاب و آنالیز ژن ELA2 با دو روش RT-PCR و Automated Capillary Sequencing انجام شد.

یافته‌ها: سندرم کاستمن و نوتروپنی دوره‌ای به‌ترتیب برای سه و 18 بیمار مطرح شد. یک یا دو موتاسیون در 18 مورد (7/85%) از کل بیماران مشاهده شد. همه بیماران SCN موتاسیون در ژن ELA2 داشتند، ‌که سه بیمار (7/16%) مبتلا به نوتروپنی CN فاقد موتاسیون این ژن بودند. فراوان‌ترین موتاسیون به‌ترتیب در اگزونهای چهار و دو بود. هفت بیمار در دو اگزون ژن موتاسیون داشتند. 16 مورد متفاوت از 18 موتاسیون شناسایی شد. متوسط سن بیماران 6/17±4/13 ماه بود. 9/61% از بیماران با هم نسبت فامیلی داشتند. در 21 بیمار، متوسط میزان مطلق نوتروفیل خون محیطی (ANC) 4/491±5/830 در هر mm3 بود. به‌طور متوسط هر بیمار 6/1±2/2 بار بستری شده است. بیماران CN به‌طور معنی‌داری میزان مطلق نوتروفیل بیشتری نسبت به گروه SCN داشتند، میزان ANC بین بیماران با و بدون موتاسیون اختلاف معنی‌داری نداشت. همه بیماران گروه SCN دارای دو یا بیش از دو عارضه عفونی بودند. عوارض عفونی بین دو گروه با و بدون موتاسیون و همچنین CN یا SCN اختلاف معنی‌دار نداشت.

نتیجه‌گیری: موتاسیون ژن ELA2 نقش قابل توجه در پاتوژنز اختلالات CN و SCN دارد. اختلال CN بیش از آنچه قبلا تصور می‌شد تنوع ژنوتیپی دارد. ارتباط معنی‌داری بین وجود موتاسیون و شیوع تظاهرات بالینی بیماران نوتروپنی CN و یا SCN وجود ندارد.


ایرج لطفی‌نیا، مسلم شاکری، محمد شیمیا، بابک محبوبی، امید مشربی،
دوره 66، شماره 5 - ( 5-1387 )
چکیده

زمینه و هدف: هماتوم ساب دورال مزمن یکی از شایع‌ترین مشکلات جراحان مغز و اعصاب است و می‌تواند به‌عوارض شدید و دائمی منجر شود. هدف از این مطالعه مشخص نمودن علائم و تظاهرات هماتوم ساب دورال مزمن و مقایسه نتایج و عوارض در بین دو گروه از بیماران که با دو روش مختلف درمان شده‌اند، می‌باشد. روش بررسی: در یک مطالعه مقطعی توصیفی- تحلیلی که بر روی ۱٢۵ بیمار مبتلا به هماتوم ساب دورال مزمن طی سال‌های 84- ١۳۷۹ انجام شد. ۸٢ نفر از بیماران تحت جراحی با یک سوراخ در جمجمه و درناژ بسته و ۴۳ نفر از بیماران با دو سوراخ و درناژ بسته قرار گرفته بودند. یافته‌ها: از ١٢۵ بیمار ۱۰۸ نفر مرد (4/86%) و ۱۷ نفر زن (6/13%) بودند. میانگین سنی بیماران 41/16±79/65 سال بود. شایع‌ترین تظاهر بیماری ضعف اندام‌ها 98 (4/78%) مورد بود. در زمان تشخیص 88 (4/70%) نفر از بیماران چند علامت و 37 (6/29%) نفر از بیماران فقط یک علامت داشتند. 85 (۶۸%) نفر از بیماران سابقه ضربه مغزی خفیف از جمله زمین خوردن را ذکر می‌نمودند. فاصله زمان بین ضربه وارده به مغز و شروع علائم ١۰ روز تا چهار ماه (میانگین ۴۶ روز) بود. عود هماتوم در گروه با یک سوراخ در جمجمه پنج مورد و در گروه با دو سوراخ در جمجمه دو مورد بود. هماتوم اپیدورال فقط در گروه دو سوراخه یک مورد بود و پنوموآنسفالوس فشارنده نیز فقط در گروه دو سوراخه یک مورد بود. نتیجه‌گیری: هماتوم ساب دورال مزمن ضایعه شایعی است و عمل جراحی آن همراه با نتایج خوبی می‌باشد. وضعیت عصبی نهایی بیماران عمل‌شده با یک سوراخ به‌صورت معنی‌داری بهتر از بیماران عمل‌شده با دو سوراخ بود.


فریده دهقان منشادی، زینت قنبری، مژگان فروتن، جلیل کوهپایه‌زاده، زهرا مشتاقی،
دوره 66، شماره 10 - ( 10-1387 )
چکیده

زمینه و هدف: درد مزمن لگنی عبارت‌است از هر گونه درد لگن بدون ارتباط با حاملگی، عادت ماهیانه و مقاربت که حداقل شش ماه یا بیشتر به طول انجامیده و علت ارگانیک شناخته شده‌ای برای آن مطرح نشده باشد. شیوع درد مزمن لگنی  در جوامع و مطالعات مختلف 49%-8/3% گزارش شده است، ولی تا به امروز مطالعه‌ای که فراوانی آن را در جامعه ما نشان داده باشد انتشار نیافته است. هدف پژوهش حاضر بررسی شیوع درد مزمن لگنی در گروهی از زنان شاغل در شهر تهران است.

روش بررسی: 303 زن شاغل در دو مرکز آموزشی- درمانی شهر تهران با دامنه سنی (2/9±7/34) 63-19 در این طرح که به شکل مقطعی انجام شد، شرکت کردند. برای انجام این طرح پرسشنامه‌ای که علاوه بر اطلاعات دموگرافیک شامل سوالاتی در مورد علائم درگیری سیستم‌های زنان و زایمان، عضلانی- اسکلتی، ادراری و گوارشی بود، در اختیار زنان قرار گرفت. پس از جمع‌آوری اطلاعات از نرم‌افزار آماری مناسب برای تحلیل داده‌ها استفاده شد.

 یافته‌ها: 3/22% از زنان گزارش کرده بودند که در حال حاضر درد ناحیه لگن بدون ارتباط با عادت ماهیانه و مقاربت دارند، در حالی که درصد این درد در طول 12-6 ماه گذشته یا همان درد مزمن لگنی 2/10% بود. سابقه زایمان طبیعی، احساس عدم تخلیه کامل روده‌ها و تقلا و تلاش زیاد حین دفع با وجود درد ناحیه لگن در 12-6 ماه گذشته ارتباط نشان داد (0001/0=p و 036/0=p). همچنین کمر درد و درد ناحیه تحتانی بدن (مجاری تناسلی، مقعد، نشیمنگاه و استخوان دنبالچه) نیز با درد مزمن ناحیه لگن در 12-6 ماه گذشته مرتبط بودند (0001/0=p).

نتیجه‌گیری: با توجه به شیوع قابل توجه درد لگن در جامعه مورد بررسی و همینطور همراهی مجموعه‌ای از علائم سیستم‌های ژنیکولوژیکی، عضلانی- اسکلتی، ادراری و گوارشی با آن، لزوم پرداختن به آن از طرف سیستم‌های بهداشت و درمان با داشتن نگاه جامع‌نگر و به شکل تیم چند تخصصی مطرح می‌شود. همچنین بر ضرورت اجرای مطالعات گسترده اپیدمیولوژیک به شکل جامعه محور و با تعداد نمونه بالاتر تاکید می‌شود.


عباس عبدالهی، قدرت ا... مداح، علیرضا توسلی،
دوره 66، شماره 10 - ( 10-1387 )
چکیده

زمینه و هدف: پانکراتیت مزمن یک فیبروز پیشرونده پانکراس است که منجر به نارسایی اگزوکرین و اندوکرین پانکراس می‌گردد و اغلب به‌طور مشخص با درد مداوم اپی‌گاستر که به درمان‌های طبی پاسخ نمی‌دهد بروز می‌کند و در این موارد بیماران نیازمند نوعی اقدام جراحی‌اند، هدف از این مطالعه معرفی سه بیمار با پانکراتیت مزمن است.

معرفی بیمار: در این مطالعه سه بیمار که با تشخیص پانکراتیت مزمن تحت عمل جراحی پانکراتیکو ژژنوستومی puestow (در مرکز پزشکی جراحی عمومی بیمارستان قائم (عج)– دانشگاه علوم پزشکی مشهد) قرار گرفته‌اند معرفی می‌شوند. در هر سه مورد علت اصلی مراجعه آنان درد مقاوم به درمان بوده است. پس از انجام عمل جراحی در سه بیمار فوق‌الذکر درد بیماران کاملاً برطرف شده و در یک بیمار که عملکرد اگزوکرین پانکراس نیز مختل بوده پس از اقدام جراحی سوء جذب بیمار اصلاح گردید.

نتیجه‌گیری: هر چند پانکراتیت مزمن در جامعه ما به‌علت کاهش مصرف الکل نادر است لیکن بایستی به‌عنوان یکی از علل دردهای مزمن و رنج‌آور شکم مدنظر قرار گیرد. و در موارد دردهای مداوم و مقاوم به درمان طبی، جراحی می‌تواند کمک‌کننده باشد و سبب بهبودی بیماران گردد.


محمدپارسا حسینی، حمید سلطانیان‌زاده، شهرام اخلاق‌پور،
دوره 68، شماره 12 - ( 12-1389 )
چکیده

زمینه و هدف: بیماری مزمن انسدادی ریه یکی از شایع‌ترین بیماری‌های ریوی است. وجود یک سیستم مکانیزه که بتواند میزان صدمه وارد شده به بیمار را تخمین بزند در معالجه بیمار بسیار کمک‌ کننده خواهد بود. در این مقاله یک سیستم نوین کمک تشخیصی کامپیوتری (CAD) برای تشخیص بیماری و وخامت آن با استفاده از تصاویر سی‌تی‌اسکن پیشنهاد شده است.

روش بررسی: در دو حالت دم کامل و بازدم کامل از بیست و چهار نمونه تصویر‌برداری شد و با الگوریتم بخش‌بندی کانتورهای فعال نسج ریه از بقیه تصویر جدا گردید. در ادامه الگوی نرمال شده تغییرات نسج خارجی ریه به عنوان معیاری در شناسایی بیماری در نظر گرفته شد. با استفاده از طبقه‌بندی‌کننده بیز الگوها به دو کلاس سالم و بیمار دسته‌بندی گردید. در نهایت آزمون آماری t برای بررسی صحت کلاس‌بندی‌ها اعمال گردید.

یافته‌ها: با روش پیشنهادی نسبت ارتجاع‌پذیری ریه و گیر افتادگی هوا به صورت کمّی به‌دست می‌آید. نزدیک بودن این مقدار به عدد صفر بیانگر افزایش هوای مرده در ریه و ابتلای بیمار به انسداد و تنگی نفس می‌باشد. با بررسی تصاویر ریه در بیماران و افراد سالم مقدار آستانه برای تشخیص بیماری به‌دست آمد. نتایج اعمال روش پیشنهادی بر روی تصاویر کلینیکی نشان می‌دهد که تا حد زیادی می‌توان به کارایی آن امید داشت.

نتیجه‌گیری: با توجه به دشواری و زمان‌بر بودن روش‌های مرسوم تشخیص بیماری انسدادی مزمن ریه، روشی نوین برای طراحی سیستم کمک تشخیصی کامپیوتری جهت کمک به پزشک در تشخیص بیماری انسدادی مزمن ریه پیشنهاد شده است.


اصغر آقا محمدی، مجید محمودی، نیما رضایی، زهرا صفری، داریوش حیدر نسب، کوروس دیو سالار، محمد علی محققی،
دوره 69، شماره 2 - ( 2-1390 )
چکیده

زمینه و هدف: بیماران مبتلا به نارسایی مزمن کلیه بیش از سایرین در معرض خطر ابتلا به عفونت با باکتری‌های کپسول‌دار می‌باشند. هدف از انجام این مطالعه ارزیابی اثر واکسن پلی‌ساکارید پنوموکوکال در این بیماران می‌باشد.
روش بررسی:
به 66 فرد بیمار مبتلا به نارسایی مزمن کلیه، قبل از جراحی پیوند کلیه و 40 نفر از افراد سالم، واکسن پنوموکوک تزریق گردید. نمونه‌های خون وریدی قبل از واکسیناسیون و چهار هفته بعد از واکسیناسیون گرفته شد. میزان رقت آنتی‌بادی‌های اختصاصی با استفاده از تکنیک الایزا اندازه‌گیری گردید.
یافته‌ها: از گروه بیماران، 14 نفر (21%) پاسخ ایمنی ضعیفی به واکسن نشان دادند (گروه یک)، در حالی که پاسخ ایمنی برای 52 نفر از بیماران (79%) نرمال بود (گروه دو). رقت ایمونوگلوبولین G (IgG) ضد پنوموکوک پس از واکسیناسیون در گروه یک به میزان معنی‌داری کمتر از گروه دو بود (01/0P= برای IgG، 02/0P= برای IgG2). همین‌طور نسبت افزایش رقت IgG ضد پنوموکوک نیز در گروه یک به میزان معنی‌داری کمتر از گروه دو و یا گروه افراد سالم بود (به ترتیب 001/0P= و 005/0P=). با پی‌گیری بیماران دو گروه، 18 ماه بعد از عمل پیوند، بیماران گروه یک بیشتر از بیماران گروه دو به عفونت‌های پنوموکوکی مبتلا شدند (007/0P=).
نتیجه‌گیری:
بخش قابل توجهی از بیماران مبتلا به نارسایی مزمن کلیوی، پاسخ ایمنی مناسب نسبت به واکسن نشان نمی‌دهند و در معرض ابتلا به عفونت‌های پنوموکوکی می‌باشند.


محمد حسن کاسب، سید شاهین میرکریمی، صادق صابری،
دوره 69، شماره 10 - ( 10-1390 )
چکیده

Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4 زمینه و هدف: درد قدامی زانو یکی از شایع‌ترین علل مراجعه افراد به درمانگاه‌های ارتوپدی می‌باشد که در مرحله اول با روش‌های غیرجراحی درمان می‌شود و اکثر بیماران به این روش‌ها پاسخ مثبت می‌دهند اما تعداد کمی از این بیماران به دلیل عدم جواب به درمان غیرجراحی نیازمند روش‌های جراحی می‌باشند که هدف این مطالعه، بررسی میزان تأثیر روش جراحی کاهش فشار استخوان از طریق مته‌کاری استخوان کشکک (Intraosseous drilling and decompression) در درمان مبتلایان به درد مزمن قدامی زانو در مراجعه‌کنندگان به درمانگاه ارتوپدی بیمارستان امام‌خمینی (ره) تهران در سال‌های 1388 و 1389 بود.

روش بررسی: این مطالعه از نوع Case-series می‌باشد که در آن 10 بیمار مبتلا به درد مزمن قدامی زانو که به درمانگاه ارتوپدی بیمارستان امام‌خمینی (ره) تهران در سال‌های 1388 و 1389 مراجعه نموده بودند و معیارهای خروج را نداشتند، وارد مطالعه شدند.

یافته‌ها: میانگین شدت درد قبل از مداخله در بیماران، 2/8 با انحراف‌معیار 78/0 بود و میانگین شدت درد بعد از مداخله، 5/2 با انحراف‌معیار 26/1 بود و به طور میانگین 7/5 واحد کاهش در شدت درد در بیماران مشاهده گردید و اختلاف آماری معنی‌داری بین شدت درد قبل و بعد از مداخله وجود داشت (0001/0P<).

نتیجه‌گیری: در مجموع بر اساس نتایج به دست آمده در این مطالعه چنین استنباط می‌شود که کاهش فشار استخوان از طریق مته‌کاری استخوان کشکک (Intraosseous drilling and decompression) در درمان مبتلایان به درد مزمن قدامی زانو روشی موثر و کم عارضه در درمان درد مزمن قدامی زانو محسوب می‌گردد.


هادی صفری، حسین میلادی گرجی،
دوره 70، شماره 11 - ( 11-1391 )
چکیده

زمینه و هدف: مطالعات قبلی نشان داده است که وابستگی به مورفین و نیز قطع آن موجب افزایش رفتارهای شبه‌اضطراب در موقعیت‌های جدید استرس‌زا می‌شود. مواجه با برخی محرک‌های استرس‌زا موجب ایجاد گستره‌ای از پاسخ‌های سازگارانه و افزایش توانایی مقابله با وضعیت‌های استرس‌آور می‌شود. هدف از این مطالعه بررسی اثر استرس مزمن بی‌حرکتی و استرس حاد غرقه‌سازی در آب بر رفتار شبه‌اضطرابی موش‌های وابسته به مورفین است.
روش بررسی: تعداد 32 سر موش در یک دوره 10 روزه مورفین (mg/kg10، روزی دو بار) زیر جلدی در حضور یا غیاب استرس مزمن بی‌حرکتی یک ساعت در روز دریافت کردند. رفتارهای شبه‌اضطرابی در روز 11 با قرار دادن حیوان در ماز به‌علاوه‌ای شکل مرتفع در حضور یا غیاب استرس حاد غرقه‌سازی در آب بررسی شد. موش‌ها به‌طور تصادفی به چهار گروه تقسیم شدند: وابسته+ بدون استرس بی‌حرکتی (کنترل)، وابسته+ استرس بی‌حرکتی، وابسته+ استرس بی‌حرکتی، استرس غرقه‌سازی در آب، وابسته+ استرس غرقه‌سازی در آب.
یافته‌ها: گروه استرس بی‌حرکتی همراه با غرقه‌سازی در آب در مقایسه با گروه کنترل تعداد ورود و مدت زمان بیش‌تری در بازوهای باز از خود نشان دادند (به‌ترتیب 037/0P=، 018/0P=). هم‌چنین این میزان به‌طور معنی‌داری در گروه استرس غرقه‌سازی در آب به‌تنهایی نسبت به گروه استرس بی‌حرکتی همراه با غرقه‌سازی در آب کم‌تر بود (به‌ترتیب 031/0P=، 049/0P=).
نتیجه‌گیری: یافته‌های ما نشان می‌دهد استرس بی‌حرکتی همراه با غرقه‌سازی در آب موجب کاهش رفتارهای شبه-اضطرابی در موش‌های وابسته به‌مورفین گردید لذا ممکن است کاربرد درمانی در اختلالات همراه با اعتیاد داشته باشد.


محمد فرهادی، مهدی شکرآبی، شیما جوادی‌نیا، ثمیله نوربخش، محمود فرامرزی، محمدرضا شکرالهی، آذردخت طباطبایی،
دوره 71، شماره 8 - ( 8-1392 )
چکیده

زمینه و هدف: پولیپ، توده خوش‌خیم مخاط بینی یا سینوس‌ها بوده و در زمینه بیماری فیبروز سیستیک، آسم یا افزایش حساسیت به آسپیرین دیده می‌شود. مشخصه بافت‌شناسی اغلب پولیپ‌های بینی، ارتشاح سلول‌های التهابی با ارجحیت ائوزینوفیل‌ها است. نقش سوپرآنتی‌ژن‌ها در ایجاد عوارض پولیپ به اثبات رسیده است. سوپرآنتی‌ژن‌هایی که اغلب از استرپتوکوک و استافیلوکوک هستند، با قدرت زیاد سلول‌های T را فعال و روند تولید و ترشح IgE از سلول‌های B را افزایش می‌دهند و به‌طور مستقیم بر سلول‌های پیش‌التهابی مانند ائوزینوفیل‌ها اثر می‌گذارند. هدف از این طرح بررسی وجود و تاثیر سوپرآنتی‌ژن‌های استرپتوکوک در بافت بیماران مبتلا به پولیپ بینی و رینوسینوزیت مزمن در مقایسه با افراد سالم می‌باشد.
روش بررسی: از بیماران مراجعه‌کننده به درمانگاه گوش، حلق و بینی و سروگردن بیمارستان حضرت رسول‌اکرم (ص) پس از معاینه و انجام آزمایشات کلینیکی و پاراکلینکی، نمونه‌برداری انجام گرفت. جهت کنترل از بیماران که رینوپلاستی داشتند، نمونه‌برداری شد. نمونه‌ها با استفاده از روش PCR مورد بررسی قرار گرفتند.
یافته‌ها: 15 فرد سالم، 25 بیمار مبتلا به رینوسینوزیت مزمن و 24 بیمار مبتلا به پولیپ وارد این مطالعه شدند. موارد مثبت توکسین استرپتوکوک گروه A در افراد مبتلا به پولیپ‌ بینی و افراد مبتلا به رینوسینوزیت در مقایسه با افراد سالم از نظر آماری اختلاف معنی‌دار داشت. (به ترتیب با 001/0P= و 005/0P=) ولی موارد مثبت توکسین استرپتوکوک گروه A بین گروه افراد مبتلا به پولیپ بینی و مبتلا به رینوسینوزیت از نظر آماری تفاوت معناداری نداشت (4/0P=).
نتیجه‌گیری: استرپتوکوک‌ها می‌توانند نقش موثری در بروز یا تشدید پولیپ داشته باشند و سوپر آنتی‌ژن استرپتوکوکی گروه A با اعمال اثرات سوپرآنتی‌ژنی در اتیولوژی و پاتوژنز پولیپ با یا بدون رینوسینوزیت نقش اساسی داشته باشد. 

امیرفرهنگ زندپارسا، سودابه نجاتی، علیرضا استقامتی،
دوره 71، شماره 9 - ( 9-1392 )
چکیده

زمینه و هدف: بررسی‌های اخیر در زمینه بیومارکرهای شاخص نارسایی قلبی محققین را با ترکیبات جدیدتری نظیر محصولات نهایی Glycation پیشرفته تحت عنوان Advanced Glycation End-products (AGEs) آشنا نموده است. هرچند اطلاعات موجود گویای نقش آن‌ها در نارسایی مزمن قلبی می‌باشد ولی در خصوص مکانیسم پاتوژنتیک آن‌ها اطلاعات زیادی در دست نمی‌باشد. لذا هدف از مطالعه حاضر یافتن رابطه بین این بیومارکرها (AGEs) با شدت نارسایی قلبی در بیماران مبتلا به نارسایی قلبی مزمن بود.
روش بررسی: در این مطالعه مقطعی، 85 بیمار مبتلا به نارسایی مزمن قلبی مورد بررسی قرار گرفتند. از بیماران به‌طور هم‌زمان نمونه خون جهت اندازه‌گیری AGEs و بررسی اکوکاردیوگرافی جهت تعیین کسر جهشی بطن چپ انجام شد. رابطه میان سطح خونی AGEs با شدت نارسایی قلبی بررسی گردید.
یافته‌ها: از 85 بیمار، 48 (5/56%) بیمار مذکر بودند و میانگین سنی بیماران 4/13±8/55 بود. در کل همبستگی معناداری میان AGEs با کسر جهشی بطن چپ (LVEF) مشاهده شد (269/0 :ضریب همبستگی، 013/0P=). مقدار AGEs در بیماران دچار نارسایی ایسکمیک قلبی µg/ml 8/9±8/16 و در بیماران دچار نارسایی غیرایسکمیک قلبی µg/ml3/7±6/11 بوده که هرچند تفاوت از نظر آماری قابل‌ملاحظه نبود ولی تمایل به‌نفع افزایش بیش‌تر در بیماران مبتلا به نارسایی ایسکمیک قلبی بود (141/0P=).
نتیجه‌گیری: محصولات نهایی Glycation پیشرفته (AGEs) می‎توانند در تشخیص، پیش‌آگهی و ارزیابی شدت نارسایی قلبی مزمن مورد استفاده قرار گیرد. با توجه به یافته‌های ما (بالاتر بودن سطح آن در نارسایی قلبی ایسکمیک)، ممکن است در آینده بتوان از آن در تشخیص افتراقی انواع نارسایی‌های قلبی استفاده جست.


عبدالرضا ملک، یحیی عقیقی، بهنام پرویزی عمران، سیدرضا رئیس کرمی، وحید ضیایی،
دوره 72، شماره 3 - ( 3-1393 )
چکیده

زمینه و هدف: آرتریت روماتویید جوانان شایعترین بیماری مزمن روماتولوژیک کودکان است. با توجه به اینکه مطالعه اپیدمیولوژیکی در مورد این بیماری در ایران منتشر نشده است این مطالعه بدین‌منظور طراحی و انجام شد. روش بررسی: این بررسی 10 ساله در کودکان بستری با تشخیص آرتریت روماتویید جوانان براساس کرایتریای انجمن روماتولوژی آمریکا در بخش روماتولوژی کودکان در یک بیمارستان ارجاعی صورت گرفت. اطلاعات بیمارانی که معیارهای ورود به مطالعه را داشتند براساس پرونده‌های بیمارستانی در پرسشنامه‌های جداگانه جمع‌آوری شد و به‌لحاظ سن موقع مراجعه، جنس، قومیت، تظاهرات بالینی اولیه، مفاصل درگیر، وجود بیماری همراه و درگیری خارج مفصلی بررسی گردیدند. یافته‌ها: جمعیت مورد مطالعه 171 بیمار بودند. میانگین سن بیماران در زمان بروز تظاهرات بیماری 5/3±2/5 و در زمان تشخیص 6/3±7/5 سال بود. شایعترین نوع بیماری شکل چند‌مفصلی (پلی‌آرتیکولار) بود. در توزیع قومیتی بیشترین بیماران به‌ترتیب فارس و ترک بودند. شایعترین تظاهر عمومی در بیماران تب بود و به‌طور معناداری تب و خشکی صبحگاهی در مبتلایان به نوع چند‌مفصلی بیشتر وجود داشت. شایعترین تظاهر خارج مفصلی درگیری پوستی بود. یووییت در 8/5% بیماران وجود داشت. سن شروع علایم و تشخیص بیماری در نوع پلی‌آرتیکولار به‌طور معناداری بالاتر از نوع پاسی‌آرتیکولار و سیستمیک بود (005/0P=) (04/6 در مقابل 4/4 سال). ارتباطی میان جنس بیماران و زیر‌گروه آرتریت مزمن پیدا نشد. نتیجه‌گیری: شیوع زیرگروه‌های آرتریت روماتویید جوانان در این مطالعه با جوامع دیگر متفاوت بود و نوع چند‌مفصلی بیماری شایعتر و برتری جنسیتی در هیچ زیرگروه بیماری وجود نداشت.
شمسا شریعت پناهی، سهیلا خداکریم، فاطمه ابول پور مفرد،
دوره 72، شماره 9 - ( 9-1393 )
چکیده

زمینه و هدف: ضایعه نخاعی مزمن که از عوامل مهم اختلالات حسی و حرکتی می‌باشد زیان‌های بسیاری به‌دنبال دارد از این‌روی توجه به عوارضی که پس از آن ایجاد می‌شوند، ضروری به‌نظر می‌رسد. از مهم‌ترین عوارض ضایعه‌ی نخاعی مزمن تغییرات پیرامون استخوان‌ها و مفاصل این بیماران است که موجب ایجاد درد و افزایش ناتوانی حرکتی آنان می‌شود. روش بررسی: در این مطالعه مقطعی، 500 بیمار جانباز نخاعی بستری در بیمارستان خاتم‌الانبیای تهران از فروردین 1388 تا فروردین 1391، انتخاب و تصاویر رادیوگرافی ستون فقرات و لگن این بیماران از نظر وجود تغییراتی نظیر انواع اسیفیکاسیون‌های اطراف ستون فقرات، کاهش فاصله مفصل هیپ، ساکروایلییت، هتروتوپیک اسیفیکاسیون، انتزوفیت و وجود ترکش در گرافی‌ها مورد مطالعه قرار گرفت. یافته‌ها: بین سن با تعداد مهره‌های درگیر (001/0P<)، اسیفیکاسیون شبیه پسوریازیس (048/0P=) و استئوفیت‌های بزرگ (037/0P=) و بین مدت گذشته از آسیب با کاهش فاصله مفصل هیپ (008/0P=) و تعداد مهره‌های درگیر (001/0P<) ارتباط معنادار دیده شد. بین وجود ترکش در گرافی و استئوفیت‌های بزرگ و نیز میزان هتروتوپیک اسیفیکاسیون نیز رابطه وجود داشت. نتیجه‌گیری: با توجه به نوع نمونه‌گیری و توجه به اینکه بیشترین علت ضایعه نخاعی در این مطالعه ترکش بوده است، نتایج ما قابل تعمیم به کل بیماران نخاعی نمی‌باشد. اما به‌طور کلی در گرافی کمر بیماران مورد مطالعه ما، استئوفیت، ترکش و اسیفیکاسیون شبیه پسوریازیس و در گرافی لگن آنان کاهش فاصله مفصل هیپ، ساکروایلییت و هتروتوپیک اسیفیکاسیون بیشترین تغییرات موجود بوده‌اند.
رضا شهریار کامرانی، محمد حسین نبیان، لیلا اوریادی زنجانی،
دوره 72، شماره 10 - ( 10-1393 )
چکیده

زمینه و هدف: آرتروسکوپی مچ دست به‌عنوان ابزاری کارآمد جهت درمان بسیاری از بیماری‌های مچ دست در حال تکامل است. در این مطالعه نتایج حاصل از آرتروسکوپی تشخیصی و درمانی مورد بررسی قرار گرفتند. روش بررسی: مطالعه به صورت آینده‌نگر بر روی بیماران مراجعه‌کننده به کلینیک‌های بیمارستان شریعتی و میلاد در تهران از مهر 1388 تا پایان اسفند 1391، انجام گرفت. بیماران دچار درد مزمن مچ دست بدون پاسخ به درمان‌های طبی وارد مطالعه شدند. در صورت تشخیص هر نوع بیماری نیازمند جراحی باز طی بررسی‌های تکمیلی، بیمار از مطالعه خارج شد. با بررسی نتایج عملکردی آرتروسکوپی مچ دست در بیماران، طبقه‌بندی و گزارش موارد کاربرد، یافته‌ها، عوارض و عوامل پیش‌آگهی دهنده نتایج حاصل از آرتروسکوپی مچ دست صورت گرفت. یافته‌ها: 100 بیمار با شکایت درد مزمن مچ دست تحت آرتروسکوپی تشخیصی- درمانی قرار گرفتند. میانگین سنی بیماران 6/9±7/30 سال بود. نتایج عملکردی در آخرین پیگیری (میانگین 19 ماه) حاکی از بهبودی 62±6/28 درجه دامنه حرکات بوده که از نظر آماری معنادار نبوده، کاهش 4/3±1/5 در شدت نمره‌دهی درد (04/0P=)، کاهش 33±5/47 در نمره نقص عملکردی اندام (009/0P=) و بهبودی 30±9/37 در نمره عملکردی اندام (02/0P<) ‌بود. در پیگیری نهایی 82% بیماران از نتایج عمل رضایت داشتند و 16% دچار عود شدند. نتیجه‌گیری: در موارد پیشرفته و مزمن بیماری کین باخ و همچنین آسیب‌‌های کمپلکس فیبری- غضروفی سه گوش این تکنیک می‌تواند با نتایج قابل قبول همراه باشد که قابل مقایسه با موارد عمل جراحی باز بوده است.
شیرین ایزدی، هوناز اکبری، بهزاد فراهانی، شاهرخ ایزدی،
دوره 73، شماره 4 - ( 4-1394 )
چکیده

زمینه و هدف: بیماری انسدادی مزمن ریوی و نارسایی احتقانی قلب چپ، اختلالاتی شایع، با عوارض و مرگ و میر بالایی هستند. هدف این مطالعه بررسی فراوانی نارسایی بطن چپ در بیماران مبتلا به بیماری انسدادی مزمن ریوی بود. روش بررسی: در این مطالعه مقطعی، بیماران مبتلا به بیماری انسدادی مزمن ریوی مراجعه‌کننده به بیمارستان فیروزگر در سال‌های 1390 و 1391 بررسی شدند. یافته‌ها: جمعیت کل 74 نفر با میانگین سنی 7/67 سال (انحراف‌معیار 9/12) شامل 56 نفر مرد (7/75%) بود. شیوع نارسایی قلبی سیستولیک در بیماری انسدادی مزمن ریوی 7/25% و به تفکیک ابتلا و عدم ابتلا به بیماری عروق کرونری به ترتیب 3/33% و 6/15% و شیوع نارسایی قلبی دیاستولیک 6/74% و در گروه‌های یادشده 4/85% و 60% برآورد شد. ابتلا یا عدم ابتلا به بیماری عروق کرونری و شدت بیماری انسدادی مزمن ریوی در شیوع نارسایی قلبی تفاوتی ایجاد نکرد (161/0P=). نتیجه‌گیری: نارسایی قلب چپ در بیماری انسدادی مزمن ریوی مستقل از شدت آن و همراهی با بیماری کرونری قلبی ارزیابی شود.

صفحه 1 از 2    
اولین
قبلی
1
 

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb