34 نتیجه برای معده
غلامحسین فلاحی،
دوره 55، شماره 3 - ( 2-1376 )
چکیده
هلیکوباکترپیلوری که به عنوان یکی از علل بروز اولسر پپتیک در بالغین شناخته شده، در کودکان نیز مطرح می باشد، ولی شیوع آن میزان کمتری دارد. در میان 110 کودک 3-15 ساله مبتلا به علایم اولسر پپتیک (استفراغ مداوم، دردهای شکمی مزمن، هماتمز و ملنا) که به بیمارستان امیرکبیر تهران مراجعه نمودند، مطالعه ای براساس بیوپسی از طریق آندوسکوپ و بررسی هیستولوژیک با رنگ آمیزی گیمسا و هماتوکسیلین ائوزین انجام شد که نشان داد 50 درصد بیماران از نظر وجود هلیکوباکترپیلوری مثبت بودند. در بیماران مبتلا به اولسر اثنی عشر، بیشترین میزان آلودگی (81/8 درصد) وجود داشت. بعد از آن به ترتیب در اولسر معده (80 درصد)، دئودنیت (75 درصد) و گاستریت (51/7 درصد) بالاترین میزان آلودگی دیده شد. با افزایش سن بیماران میزان آلودگی نیز افزایش می یافت.
اکبر میرصالحیان، ناصر ابراهیمی دریانی، عبدالفتاح صراف نژاد، حسین رستگاریان،
دوره 56، شماره 3 - ( 2-1377 )
چکیده
هلیکوباکترپیلوری میکروارگانیسمی است که به عنوان یکی از عوامل موثر در ناراحتیهای دستگاه گوارش نظیر زخم دوازدهه در دهه اخیر مطرح شده است. در راستای بکارگیری روشهای تشخیصی ساده و کم هزینه، استفاده از روش سرولوژی ELISA بعنوان روشی که می تواند جایگزین روشهای دیگر از جمله کشت و آزمایشهای بیوشیمیایی شود، توجه بسیاری از آزمایشگاههای تشخیص طبی را بخود جلب نموده است. به همین دلیل مطالعه ای بر روی 111 نفر از بیماران مراجعه کننده به بخش آندوسکوپی بیمارستان امام خمینی صورت گرفت. پس از بررسی های اولیه از بیماران جهت انجام آزمایشهای میکروبی، بافت شناسی و سرولوژی، نمونه بیوپسی و خون گرفته شد. در آزمایشی که بر روی کلیه نمونه های بیوپسی و سرمی به عمل آمد، حساسیت و ویژگی آزمایش ELISA در مقایسه با سایر روشهای استاندارد به ترتیب 90% و 93% تعیین گردید. این مطالعه نشان داد که روش الایزا یک روش موثر و با ارزش در تشخیص عفونت هلیکوباکتر پیلوری می باشد.
جواد میکائیلی، رضا ملک زاده، بهروز زیاد علیزاده، محمد ولی زاده طوسی، احمد خنچه، صادق مسرت مشهدی،
دوره 57، شماره 1 - ( 1-1378 )
چکیده
سرطان معده در مناطق شمال غرب به طور بارزی شایع تر از مناطق مرکزی ایران می باشد. با توجه به ارتباط عفونت هلیکوباکترپیلوری (H.P) با سرطان معده، ما در این مطالعه شیوع عفونت با H.P را در استانهای با شیوع بالا (اردبیل) و پایین (یزد) سرطان معده بررسی کردیم. جمعیت هدف مطالعه که افراد سالم زیر 20 سال ساکن استانهای مورد مطالعه بودند، در طول دو ماه به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب و از هر فرد مقدار 10 میلی لیتر خون گرفته و سرم آن جدا گردید. ابتلا به عفونت هلیکوباکترپیلوری با اندازه گیری H.P IgG به روش ELISA مشخص شد و برای اینکار از کیت های شرکت Diagnostic با حساسیت 98 درصد و ویژگی 96 درصد استفاده شد. 711 نفر (358 نفر از اردبیل و 353 نفر از یزد) وارد مطالعه شدند. 170 نفر در اردبیل (47/5%) و 108 نفر در یزد (30/6%) مبتلا به عفونت هلیکوباکترپیلوری بودند (P<0.0001). میزان عفونت در گروه های سنی مختلف نیز مشخص و ارزش آماری آن با استفاده از آنالیز رگرسیون لجستیک بررسی شد. با توجه به نتایج مطالعه مشخص شد که شیوع عفونت هلیکوباکترپیلوری در افراد زیر بیست سال استان اردبیل که در آنجا سرطان معده شایع است، به طور بارزی بالاتر از استان یزد می باشد. این مساله ارتباط بین عفونت H.P و سرطان معده را در ایران نشان می دهد.
علی کاظمی خالدی،
دوره 57، شماره 2 - ( 2-1378 )
چکیده
در 110 بیمار (107 زن و 3 مرد) با میانگین سنی 2/33 سال (17 تا 60 سال) که تنگی دریچه میترال داشتند، بالون میترال والولوپلاستی از طریق ورید فمورال با استفاده از بالون اینو (INOUE) انجام شد. در این بیماران قبل و بعد از انجام عمل، اکوکاردیوگرافی بعمل آمد و سپس با درنظر گرفتن پارامترهای مختلف بالینی، همودینامیک، اکوکاردیوگرافی و تکنیکی ابزاری، نقش و تاثیر هرکدام از عوامل فوق بر روی میزان موفقیت عمل و افزایش سطح دریچه و پیدایش نارسایی دریچه میترال بررسی گردید. در کلیه بیماران انجام والولوپلاستی موفقیت آمیز بود. در 9 بیمار از 110 بیمار، نارسایی متوسط تا شدید دریچه میترال پیدا شد، ولی تنها یک بیمار احتیاج به تعویض دریچه پیدا کرد. هیچکدام از بیماران فوت ننمودند و عارضه مهم دیگری پیدا نشد. در مجموع در بیمارانی که سن پایین تر، طول مدت بیماری کمتر، کلاس نارسایی قلبی بالاتر، EF SLOPE بیشتر، EPSS کمتر، دامنه حرکت دریچه کمتر و میزان محدودیت حرکت لت خلفی بیشتر داشتند و فاقد سابقه عمل جراحی کومیشوروتومی بودند، میزان افزایش سطح دریچه بیشتر بوده است. بیمارانی که ریتم فیبریلاسیون دهلیزی، سن بالاتر، طول مدت بیماری بیشتر، عود حملات تب روماتیسمی فراوان تر، کلاس نارسایی قلبی بالاتر، EF SLOPE کمتر، دامنه حرکت دریچه کمتر، دهلیز چپ بزرگتر، محدودیت حرکت لت قدامی و خلفی بیشتر و کلسیفیکاسیون لت خلفی و گرفتاری عناصر زیر دریچه ای بیشتری داشته اند، میزان پیدایش نارسایی میترال بیشتر بوده است.
صنمبر صدیقی، محمدعلی محققی، فریدون معماری، جهانگیر رأفت، علیرضا موسویجراحی، علی منتظری، زهرا صدیقی، مریم مستقیمیتهرانی، ماندانا زنگنه،
دوره 64، شماره 7 - ( 5-1385 )
چکیده
این مطالعه جهت مقایسه دو رژیم شیمی درمانی برای بیماران مبتلا به سرطان پیشرفته و غیر قابل جراحی معده طراحی گردید.
روش کار: طی مدت سه سال 90 بیمار بالغ با تشخیص آدنوکارسینومای معده غیرقابل جراحی، به طور تصادفی در دو گروه قرارگرفتند. گروه اول شیمی درمانی موسوم به ECF شامل 5FU, Cisplatin, Epirubicin و گروه دوم شیمی درمانی TCF مشتمل بر 5FU, Cisplatin, Docetaxel هر سه هفته یک بار دریافت کردند. هدف اولیه تعیین پاسخ درمانی و ایجاد امکان جراحی کامل و اهداف ثانویه تعیین طول عمر، طول عمر بدون عود، عوارض دارویی وکیفیت زندگی بیماران طرح بود.
یافتهها: ارزیابی پاسخ به درمان در 86 بیمار(42 بیمار در گروه اول و44 بیمار در گروه دوم) انجام گردید. پاسخ بیش از50% در حجم تومور به ترتیب در 16 بیمار گروه اول و 19 بیمار گروه دوم بدست آمد. سپس جراحی تومور در شش بیمار در گروه اول و هشت بیمار گروه دوم انجام شد. جراحی کامل تومور در سطح میکروسکوپی در دو بیمار گروه یک و شش بیمار در گروه دوم امکانپذیر گردید. مرگ ناشی از درمان مشاهده نشد. واکنشهای پوستی و اسهال اگرچه خفیف در گروه دوم بیشتر مشاهده شد. به طور کلی بعد از سه نوبت درمان کیفیت زندگی بیماران، درد و بیخوابی از نظر آماری بهبودی قابل توجه نشان داد. میانه طول عمر در هر دو گروه 12 ماه بود.
نتیجه گیری: تفاوت معنیدار از نقطه نظر آماری بین دو روش شیمی درمانی از نظر پاسخ درمانی و طول عمر بیماران در این مطالعه کوچک فاز سه به دست نیامد.
صغری دوستی، حمیدرضا باصری، مهدی ناطق پور، کامران اکبرزاده، حسین لدنی، منصوره شایقی،
دوره 64، شماره 12 - ( 8-1385 )
چکیده
با وجود این که پشههای آنوفل نقش اصلی را در انتقال انگلهای بیماری مالاریا دارند، اما نکات مبهم زیادی درباره بیولوژی انگل در بدن ناقل و همینطور اثر تعاملی آنها وجود دارد. یکی از این عوامل که شاید به نوعی بتواند در مهار کردن سیکل انتقال تأثیرگذار باشد، وجود پروتئینهای رسپتور میباشند که با اتصال به ملکولهای حاوی کربوهیدرات به عمل چسبیدن انگل به دیواره معده کمک خواهد کرد. هدف از این مطالعه پیگیری سیکل اسپروگونی در بدن پشه و تأثیر احتمالی برخی کربوهیدراتها روی انگل و جلوگیری از اتصال آنها به دیواره معده و در نهایت انتقال توسط پشهها میباشد.
روش بررسی: در این مطالعه با آلوده کردن تجربی پشههای An. Stephensi mysorensis با انگل P.vivax (خون بیمار حاوی گامتوسیت) و خوراندن قندهای N- استیل گلوکــز آمین، N- استیل گالاکتوزآمین، آرابینوز، فیکوز، مانوز، لاکتوز و گالاکتوز، تأثیر آنها روی سیکل اسپروگونی و احتمالاً عمل بازدارندگی آنها مورد بررسی قرار گرفت.
یافتهها: در پنج دقیقه اول پس از آلوده شدن پشهها پدیده اگزفلاژلیشن (Exflagellation) مشاهده شد و پس از آن در زمانهای 20 ساعت و 8 تا 12 روز پس از آلودگی به ترتیب اووکینت، اووسیست و در نهایت اسپروزوئیت در معده و غده بزاقی پشههای آلوده مشاهده شد این امر مؤید آن است که سوش مذکور توانایی بالایی در انتقال پلاسمودیوم ویواکس دارد، از طرفی در پشههایی که با قندهای N- استیل گلوکــزآمین، آرابینوز، فیکوز و گالاکتوز آلوده شده بودند، اسپروزوئیت مشاهده و در قندهای فروکتوز، لاکتوز، مانوز وN- استیل گالاکتوز آمین آلودگی اسپروزوئیتی مشاهده نشد.
نتیجهگیری: به نظر میرسد در قندهایی که آلودگی پشهها در آن صفر بوده، احتمالاً میتوانسته اثر مهارکنندگی روی رشد انگل در مرحله اسپروگونی داشته باشد. با این حال برای دستیابی به نتایجی بهتر و دقیقتر نیاز به تحقیقات بیشتر میباشد و مطالعه فوق اولین گامی است که در این زمینه برداشته شده است.
پرویز دریایی، فرزاد واقف داوری، محمدرضا میر، ایرج حریرچی، حجت سلماسیان،
دوره 65، شماره 12 - ( 12-1386 )
چکیده
در اکثر روشهای جراحی رزکسیون مری بهطور روتین از لوله بینیمعدی استفاده میشود. با توجه به عوارض بسیار استفاده از این لوله و زیر سؤال بودن آثار مفیدی که به آن نسبت داده میشود و کمبود مطالعات در این زمینه بهخصوص در بیماران مبتلا به کانسر مری در این مطالعه قصد داریم لزوم استفاده از این لوله را بررسی نماییم.
روش بررسی: این مطالعه یک کارآزمایی بالینی بود که در انستیتو کانسر بیمارستان امامخمینی انجام شد. 40 نفر از مبتلایان به کانسر مری بعد از عمل جراحی ازوفاژکتومی بهطور تصادفی به دو گروه دارای لوله NG و بدون لوله بهعلاوه تجویز متوکلوپرامید تقسیم شدند. تمام بیماران بعد از عمل تحت درمان با هپارین،رانیتیدین و آنتیبیوتیک قرار گرفتند. در مواردی که از لوله NG استفاده نشده بود و در بیمارانی که لوله آنها کشیده شده بود در صورت اتساع شکم یا استفراغهای مکرر لوله NGگذاشته شد. CXRبعد از عمل برای تمام بیماران گرفته شد و تمام بیماران تحت فیزیوتراپی تنفسی قرار گرفتند. متغیرهایی که برای هر فرد ثبت میشدند شامل زمان دفع اولین گاز، زمان دفع اولین مدفوع، زمان سمع صداهای رودهای، تعداد روزهای بستری بعد از عمل، تهوع و استفراغ، اتساع شکم، عوارض ریوی، عوارض زخم، نشت آناستوموز و نیاز به گذاشتن مجدد لوله NG بودند.
یافتهها: برای 22 نفر لوله NG گذاشته شد در حالی که در 18 نفر از لوله استفاده نشد. بروز نشت آناستوموز در گروه دارای لوله NG بهطور معنیداری بیشتر از گروه دیگر بود. بقیه عوارض هیچ تفاوتی بین دو گروه نداشتند. میانگین زمان دفع گاز، دفع مدفوع، سمع صداهای رودهای و روزهای بستری در دو گروه تفاوت معنیداری نداشت. دو گروه از نظر نیاز به گذاشتن مجدد لوله NG تفاوتی نداشتند. مرگ بعد از عمل تفاوت معنیداری در دو گروه نداشت.
نتیجهگیری: استفاده روتین از لوله
NG بعد از عمل برای تمام بیماران توصیه نمیشود و بهنظر میرسد بهتر است در مورد استفاده از این لوله بسته به شرایط هر بیمار تصمیمگیری شود
صنمبر صدیقی، محمدعلی محققی، پیمان حداد، رامش عمرانیپور، علیرضا موسوی جراحی، فریدون معماری، جهانگیر رافت، افشین عبدیراد، رامین خطیبسمنانی، شهریار شهریاران، بیژن شهبازخانی، نرجس خلیلی،
دوره 66، شماره 9 - ( 9-1387 )
چکیده
زمینه و هدف: طول عمر بیماران مبتلا به سرطان معده با رشد موضعی منطقهای حتی بدون متاستاز دوردست کمتر از یک سال بر آورد میشود. این مطالعه بهمنظور بررسی طول عمر بیماران مبتلا به سرطان معده، با انتشار به ارگانهای اطراف از جمله غدد لنفاوی، پریتونئوم و کبد، با استفاده از شیمیدرمانی قبل از جراحی و کمورادیوتراپی پس از عمل جراحی طراحی گردید.
روش بررسی: 100 بیمار مبتلا به آدنوکارسینومای معده در مرحله II، III و یا IV بیماری ولی بدون متاستاز دوردست، شیمیدرمانی شامل Docetaxel، Cisplatin و 5FU TCF و پس از جراحی شیمیدرمانی شامل 5FU همزمان با رادیوتراپی دریافت کردند.
یافتهها: 57% بیماران در مرحله IV بیماری در طرح وارد شدند. 83% بیماران شیمیدرمانی Neoadjuvant دریافت کردند. تا بهحال برای 75 بیمار جراحی گاسترکتومی D1 یا D0 انجام شده و سه مورد پاسخ کامل پاتولوژیک به شیمیدرمانی قبل از عمل داشتند. مرحله بیماری بهطور مشخص پس از جراحی کاهش نشان داد، به طوریکه از 47 نفر بیمار مرحله IV بیماری تنها 15 نفر در گزارش آسیبشناسی و جراحی در مرحله IV بیماری بودند. تا بهحال 44 بیمار کمورادیوتراپی کامل را دریافت کردهاند. با متوسط زمان پیگیری 16 ماه، 3/2 بیماران هنوز زنده هستند و میانگین طول عمر بیماران 25 ماه است.
نتیجهگیری: با توجه به مرحله پیشرفته بیماری و امکان جراحی برای 75% از بیماران و بهدست آمدن طول عمر بیش از دو سال، بهنظر میرسد استفاده از TCF بهعنوان شیمیدرمانی قبل از جراحی و ادامه درمان با کمورادیوتراپی روشی مناسب برای افزایش امکان جراحی کامل و بهبود طول عمر بیماران مبتلا به آدنوکارسینومای پیشرفته ولی موضعی معده باشد.
اکبر بیگلریان، ابراهیم حاجیزاده، انوشیروان کاظمنژاد، محمدرضا زالی،
دوره 67، شماره 5 - ( 5-1388 )
چکیده
زمینه و هدف: سرطان معده، دومین سرطان شایع و دومین علت مرگ ناشی از سرطانها در سراسر دنیا شناخته شده است و در ایران آدنوکارسینوم معده کشندهترین نوع سرطان معده است و افراد دارای این نوع سرطان طول عمر کوتاهتری نسبت به سایرین دارند. در این مطالعه بقای مبتلایان سرطان معده که در بخش گوارش بیمارستان طالقانی تحت مداوا بودند، بررسی شد.
روش بررسی: طی سالهای 85-1381، تعداد 291 بیمار با تشخیص سرطان معده در بیمارستان طالقانی که تحت درمانهای کمورادیوتراپی و شیمیدرمانی قرار گرفتند بهصورت همگروه تاریخی مطالعه شدند. میزانهای بقای این بیماران و ارتباط آن با 12 عامل خطر ارزیابی شد. برای تجزیه و تحلیل دادهها از روش ناپارامتری کاپلان- مایر، نیمه پارامتری مدل مخاطرات متناسب کاکس، آزمون منتل کاکس و تارون- وایر استفادهشد.
یافتهها: 1/70% از 291 بیمار بررسیشده، مرد و بقیه (9/29%) زن بودند و میانگینسن در زمان تشخیص در بیماران مرد 26/62 و در زنان 32/59 سال بود. بیشتر بیماران (91/93%) مرحلۀ پیشرفته و متاستاتیک بودهاند. مدل مخاطرات متناسب کاکس نشان داد که سن در زمان تشخیص (039/0p=)، مرحلۀ پیشرفت سرطان (042/0p=) و نوع هیستوپاتولوژی (032/0p=) با طول عمر بیماران ارتباط معنیداری داشتهاند.
نتیجهگیری: میزان بقای پنجساله و میانۀ زمان بقای مبتلایان به سرطان معده که تحت درمانهای شیمیدرمانی و کمورادیوتراپی قرار گرفتند بسیار پایین است و بهنظر میرسد که یکی از دلایل مهم این مسأله، تأخیر در تشخیص باشد. این امر، برنامهریزی مدون برای آموزش همگانی دربارۀ تشخیص و علایم خطر اولیه بیماری و انجام آزمایشات دورهای را گوشزد میکند.
لیلا دردائیالقلندیس، رضا شاهسونی، اردشیر قوامزاده، مهرداد بهمنش، الهام اصلانکوهی، کامران علیمقدم، سیدحمیداله غفاری،
دوره 67، شماره 8 - ( 8-1388 )
چکیده
Normal
0
false
false
false
EN-US
X-NONE
AR-SA
MicrosoftInternetExplorer4
زمینه
و هدف: سرطان
معده اولین سرطان بدخیم کشنده در ایران بهشمار میرود. علیرغم پیشرفتهای درمانی جدید برای درمان
سرطان معده، گسترش تومور از طریق سیستم گردش خون و مغزاستخوان به اندامهای دورتر،
اصلیترین علت مرگ و میر در این افراد محسوب میشود. بنابراین نیاز فوری برای ایجاد
روشهای حساس جهت تشخیص سلولهای توموری پخششده در خون محیطی (PB) و مغز استخوان (BM) بیماران مبتلا
به سرطان معده وجود دارد.
روش بررسی: در
این بررسی آیندهنگر از Carcino
Embryonic Antigen به عنوان تومور مارکر و از Glyceraldehyde
3-Phosphate Dehydrogenase بهعنوان کنترل داخلی برای تشخیص و تعیین مقدار
سلولهای توموری پراکنده شده در نمونههای PB و BM 35 فرد مبتلا (نسبت مرد به زن:20
به 15 میانگین سنی: 50 سال محدوده سنی: 75-30) به سرطان معده استفاده شده است. RNA کل از رده سلولی سرطان معده AGS استخراج و قطعات ژنی CEA و GAPDH توسط رونویسی معکوس سنتز شدند.
قطعات تکثیر شده بهطور جداگانه در داخل وکتور pTZ57R/T کلون شدند. سپس کلونینگ دوتایی این قطعات در داخل این وکتور صورت
گرفت. از رقتهای متوالی این پلاسمید برای رسم منحنی استاندارد استفاده شد. نمونههای
PB و BM از افراد مبتلا به سرطان معده جمع
آوری و بعد از سنتز cDNA بر روی آنها Real-Time PCR صورت
گرفت.
یافتهها: در این مطالعه، اندازهگیری کمی ژنهای CEA و GAPDH با استفاده از Real-Time PCR با حساسیت بسیار بالا بهینه شد. mRNAی CEA در 23% نمونههای PB و 20% نمونههای BM افراد مبتلا تشخیص داده شد. در هیچ کدام از
نمونههای مربوط به گروه کنترل mRNAی CEA تشخیص داده نشد.
نتیجهگیری: quantitative
Real-Time PCR برای CEA میتواند به عنوان تکنیک مفیدی
برای تشخیص میکرومتاستاز در نمونههای PB و BM افراد مبتلا به سرطان معده بهکار
رود.
مهدی عقیلی، مریم مشتاقی، فرهاد سمیعی، ابراهیم عصمتی، مهبد اصفهانی، حسنعلی ندائی، پیمان حداد،
دوره 68، شماره 8 - ( 8-1389 )
چکیده
زمینه و هدف : درمان استاندارد متداول آدنوکارسینوم معده بعد از رزکسیون جراحی کمورادیاسیون همزمان، بر اساس مطالعه اینترگروپ 0116 میباشد. اجرای صحیح رادیوتراپی کانسر معده یک مسأله مهم است. هدف از این مطالعه مقایسه سه تکنیک تجربی درمان سه بعدی، با تکنیک قراردادی متداول قدام و خلف بود. روشبررسی: در این مطالعه 24 بیمار مبتلا به آدنوکارسینوم معده که برای درمان ادجوانت کمورادیاسیون در بخش رادیوتراپی- انکولوژی پذیرش شده بودند، انتخاب شدند. ابتدا تحت سیمولاسیون ساده قرار گرفتند و به کمک آن حجم هدف ( PTV ) و ارگانهای حیاتی مشخص شدند. سپس همه بیماران تحت مشابهسازی CT قرار گرفتند. حجمهای مربوطه بر روی گرافیهای سیتیاسکن مشخص گردیدند. ابعاد فیلدها و شیلدهای تکنیک قراردادی به وسیله نرمافزار طراحی درمان بازسازی گردیدند. برای هر کدام از بیماران سه طرح درمان رادیوتراپی بر اساس تکنیکهای سه بعدی درمان اجرا گردید. 3D-POP-C obalt- 60) ، 3D-C obalt-60-3field و 3D-L inac- 2 field ). دادههای D ose- V olume H istogram (DVH s) هر چهار طرح درمان از لحاظ پوشش PTV و دوزهای دریافتی ارگانهای در معرض خطر با هم مقایسه شدند. یافتهها: در هر سه طرح درمان سه بعدی، منحنی ایزودوز 90%، 99% از حجم هدف ( PTV ) را پوشش میداد. ولی در طرح درمان C onv- C obalt- 60 ، منحنی ایزودوز 90%، 6/89% از حجم PTV را پوشش میداد (0001/0 p< ) . بررسی مقایسهای، هیستوگرام کلیهها و نخاع نشان داد که در تکنیکهای سه بعدی پیشنهادی تجربی میزان دوز دریافتی نخاع و کلیهها نسبت به تکنیکهای قدام و خلف کاهش نشان میدهد (000/0 p= ) . اگرچه که در تکنیکهای سه بعدی تجربی دوز دریافتی کبد بالاتر بود (03/0 p= ) ، ولی در حد تحمل کبد بود. نتیجهگیری: بهکار بردن تکنیکهای قراردادی درمان رادیوتراپی باعث پوشش ناکافی حجم هدف درمانی به میزان 10% گردید. در استفاده از تکنیکهای سه بعدی کاهش دوز دریافتی حداقل یک کلیه و نخاع حاصل میشود.
رضا باقری، قدرت الله مداح، علیرضا توسلی، فاطمه نقوی ریابی،
دوره 69، شماره 7 - ( 7-1390 )
چکیده
800x600 Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4
زمینه و
هدف: تومورهای مزانشیمال گوارشی جزو تومورهای با منشاء عضلات صاف
طبقهبندی میشدند. Gastrointestinal Stromal Tumors (GIST) شایعترین نوع تومورهای مزانشیمال گوارشی هستند که در سرتاسر لوله گوارش از مری تا
آنوس دیده میشود و اکثر موارد آن در معده اتفاق میافتد. بیشتر بیماران مبتلا به GIST بدون علامت هستند و درمان آن در اکثر موارد
جراحی است. هدف ما در این مطالعه بررسی GIST تومورهای مری و معده بوده است.
روش بررسی: در یک مطالعه گذشتهنگر بیمارانی که بین سالهای 1370 تا
1388 با تشخیص تومور مزانشیمال مری و معده در بیمارستان قائم (عج) و
امید مشهد بستری و تحت درمان قرار گرفته بودند مورد بررسی قرار گرفتند.
یافتهها: 24 بیمار وارد مطالعه شدند (16 نفر
مرد و هشت نفر زن) میانگین سنی 50 سال بود، شایعترین محل تومور در فوندوس معده بود.
تمام بیماران در حین تشخیص علامتدار بوده و شایعترین علامت در بیماران احساس پری
بود که در 50% از بیماران وجود داشت. شایعترین عمل جراحی انجامشده در این
بیماران گاسترکتومی سابتوتال بود. مرگ و میر بیمارستانی ثبت نشده بود. عوارض در پنج
بیمار (5/20%) بعد از عمل دیده شد که شایعترین آن ایلئوس بعد
از عمل بوده است، درمان کمکی بعد از عمل که در هشت بیمار
(1/33%) استفاده گردید، در پیگیری سه ساله تنها سه بیمار فوت نمودند (45/12%).
نتیجهگیری: با
توجه به نتایج مناسب جراحی در این بیماران با عوارض مرگ و میر اندک، جراحی بهعنوان
درمان انتخابی در بیمارانی که توانایی
جراحی را دارند توصیه میگردد.
فرشته جیواد، سعید عابدیان کناری، محمد شکرزاده، مریم قاسمی، ترنگ تقوایی، زربخت انصاری، مجتبی نجفی، هادی حسن نیا، مینو سیاری مازندرانی، الهام بیرانوند،
دوره 69، شماره 10 - ( 10-1390 )
چکیده
Normal
0
false
false
false
EN-US
X-NONE
AR-SA
MicrosoftInternetExplorer4
زمینه و هدف: سرطان معده از شایعترین
سرطانهای دستگاه گوارش با بقای پنج ساله پایین میباشد که عوامل متعددی از قبیل تغییر
مسیرهای مولکولی، بد تنظیمیهای سلولی در پیشرفت بیماری دخیل میباشند و متاستاز
به عنوان مهمترین عامل مرگ محسوب میشود. لذا هدف از این مطالعه بررسی چندشکلی
جایگاه تیروزین کینازی رسپتور فاکتور رشد اپیدرمال در سرطان معده میباشد.
روش بررسی: در این مطالعه تجربی، 83 فرد
مبتلا به سرطان معده و 40 فرد سالم از نظر وجود چندشکلی در ژن جایگاه تیروزین
کینازی رسپتور فاکتور رشد اپیدرمال مورد ارزیابی قرار گرفتند. DNA ژنومی با استفاده از کیت استخراج DNA
از سلولهای سفید خون محیطی افراد بیمار و شاهد استخراج شده و با استفاده از روش PCR-SSCP به بررسی چندشکلی جایگاه تیروزین کینازی رسپتور فاکتور رشد
اپیدرمال در دو گروه پرداخته شد.
یافتهها: در این مطالعه 123 (79
مرد و 44 زن) نفر بررسی شدند که همگی از ناحیه جغرافیایی و نژاد یکسان انتخاب
شدند. نتایج این مطالعه وجود چندشکلی را در اگزون 18 ژن جایگاه تیروزین کینازی
رسپتور فاکتور رشد اپیدرمال نشان داد. چندشکلیهای مشاهده شده در این اگزون، شامل
10% کل جمعیت مورد مطالعه بوده است که در اشکال آللی متفاوت بودهاند. در این
مطالعه اگزون 19 این ژن تنها یک شکل آللی را نشان داد.
نتیجهگیری: به نظر میرسد که غربالگری
چندشکلی این ژن در بین بیماران مبتلا سرطان معده و استفاده از آنتاگونیستهای این
گیرنده میتواند در پیشگیری از متاستاز و پیشبرد فرآیند درمانی و همچنین افزایش
طول عمر این بیماران مفید باشد.
مجید محمودی، علیمحمد علیزاده، فاطمه امینی نجفی، علیرضا خسروی، سیدکاظم حسینی، زهرا صفری، داریوش حیدرنسب،
دوره 69، شماره 12 - ( 12-1390 )
چکیده
زمینه و هدف : فومونیسینها گروه خاصی از مایکوتوکسینها هستند که عمدتاً در گندم، ذرت و فرآوردههای آن یافت میشوند. مطالعات گذشته نشان دادند که فومونیسین B1 ( F umonisin B1, FB1 ) از فراوانترین نوع آن، عامل بسیاری از بیماریها از جمله سرطان در حیوان و انسان میباشد. در مطالعه حاضر اثرات FB1 بر تولید سایتوکینهای پیش التهابی بر ردههای سلولی روده و معده بررسی شد. روش بررسی: ردههای سلولی اپیتلیال معده و آدنوکارسینومای کولون از انستیتو پاستور ایران خریداری شد و قبل از تحریک سلولها با لیپوپلیساکارید، سلولها بهمدت سه روز در مجاورت FB1 بین صفر تا 100 میکرومول قرار گرفتند. 24 ساعت بعد از شروع تحریک سلولی، اندازهگیری سایتوکینها شامل فاکتور نکروز توموری آلفا، اینترلوکین- 1 بتا و اینترلوکین- 8، به روش الایزا انجام شد. یافتهها: دادهها نشان دادند که FB1 باعث مهار تولید اینترلوکین- 8 گردید. اثر فومونیسین در کاهش تولید این سایتوکین وابسته به دوز بوده (05/0 P< ) و این کاهش برای هر دو نوع رده سلولی معده و کولون میباشد (05/0 P< ). همچنین FB1 باعث افزایش تولید سایتوکینهای التهابی فاکتور نکروز توموری آلفا و اینترلوکین- 1 بتا گردید (05/0 P< ). این افزایش در هر دو نوع رده سلولی معده و کولون دیده شده است (05/0 P< ). نتیجهگیری: نتایج مطالعه حاضر نشان داد که FB1 موجب افزایش سایتوکینهای التهابی شامل فاکتور نکروز توموری آلفا و اینترلوکین- 1 بتا در ردههای سلولی روده و معده میشود. چنین اثرات FB1 میتواند پیشزمینهای در بروز یا کمک در توسعه التهاب و به تبع آن آتروفی باشد.
فرهاد سمیعی، افسانه مداح صفایی، ابراهیم عصمتی، عباس علیبخشی، منیر سادات میرایی آشتیانی، پیمان حداد،
دوره 70، شماره 7 - ( 7-1391 )
چکیده
زمینه و هدف: رژیم اپیروبیسین، اگزالیپلاتین و کپسیتابین (EOX) یکی از رژیمهایی است که برای شیمیدرمانی نئواجوانت مراحل موضعی پیشرفته و غیر قابل جراحی سرطان معده پذیرفته شده است. هدف از این مطالعه، بررسی میزان پاسخ به این رژیم و تحملپذیری نسبت به آن میباشد.
روش بررسی: در این کارآزمایی بالینی فاز ۲، 28 بیمار مبتلا به آدنوکارسینوم مرحلهی موضعی پیشرفتهی معده، یا محل اتصال مری به معده تایید شده با بررسی پاتولوژیک و بررسیهای اولیه برای مرحلهبندی سرطان شامل سیتیاسکن قفسهی سینه و شکم، اندوسکوپی و اندوسونوگرافی مری و معده و بررسی آزمایشگاهی که طی سال ۱۳۹۰ به انستیتو کانسر بیمارستان امام خمینی (ره) مراجعه کرده بودند، تحت سه دوره شیمیدرمانی نئواجوانت با رژیم EOX بهفاصله ۲۱ روز (اپیروبیسین ۲m/mg۵۰ روز اول، اگزالیپلاتین ۲m/mg۱۳۰ روز اول و کپسیتابین ۲m/mg۶۲۵ دو بار در روز برای ۲۱ روز) قرار گرفتند. پاسخ به درمان با استفاده از اندوسونوگرافی مری و معده و سیتیاسکن شکم و قفسهی سینه مورد بررسی قرار گرفت. طی مدت درمان عوارض شیمیدرمانی نیز ارزیابی شد.
یافتهها: قبل از شیمیدرمانی، اکثر بیماران در مرحلهی III (۸/۹۲%) و پس از آن در مرحلهی II (۱۴/۵۷%) قرار داشتند. قبل از انجام شیمیدرمانی، فقط ۵/۲۸% تومورها قابل برداشت با جراحی بودند، اما پس از آن، ۱/۸۲% تومورها قابل برداشت بودند. شایعترین عارضه این رژیم نوتروپنی درجه سه و چهار بود که در ۲۵% بیماران اتفاق افتاد.
نتیجهگیری: این رژیم بهخوبی تحمل و بهطور قابل توجه موجب پاسخ و افت مرحلهی بیماری شد. لذا بهنظر میرسد که بررسی این رژیم در مطالعات بزرگتر و در کارآزماییهای فاز سه منطقی و ضروری است.
امیر محمودزاده، علی مرادی، حنانه زرین نهاد، کامران پوشنگ باقری، پوریا قاسمی دهکردی، مهدی مهدوی، دلاور شهباززاده، حمیدرضا شاهمرادی،
دوره 70، شماره 12 - ( 12-1391 )
چکیده
زمینه و هدف: سرطان معده یکی از شایعترین سرطانها در سراسر جهان و ایران میباشد. از آنجا که روشهای درمانی رایج مانند جراحی و شیمی درمانی به صورت تهاجمی و عوارض جانبی هستند، امروزه تحقیقات به منظور یافتن ترکیبات طبیعی با اثرات جانبی کمتر حایز اهمیتاند. در این مطالعه از سم زنبور عسل، پپتید ملیتین با 26 اسید آمینه جداسازی و تخلیص شد و تاثیر آن بر میزان زنده بودن و تکثیر سلولهای سرطانی معده مورد بررسی قرار گرفت.
روش بررسی: ابتدا ملیتین توسط کروماتوگرافی مایع با کارایی بالا- فاز معکوس (RP-HPLC) و با استفاده از ستون C18 از زهر زنبور عسل استخراج گردید. فعالیت بیولوژیکی ملیتین بهوسیله تست همولیتیک بر روی گلبولهای قرمز نسبت به استاندار ملیتین بررسی گردید. جهت بررسی تاثیر ملیتین بر زنده بودن و تکثیر سلولهای سرطانی معده رده (AGS) Human Gastric Adenocarcinoma Cells، سلولهای مربوطه در پلیت 96 خانه کشت داده شدند و با غلظتهای مختلف ملیتین در زمانهای 6 و 12 ساعت تیمار و میزان مرگ و میر سلولها به روش رنگ سنجی MTT ( (3-(4, 5-dimethylthiazol-2-yl)-2, 5- diphenyltetrazolium bromide در طول موج 540 نانومتر تعیین گردید.
یافتهها: کروماتوگرام حاصل از RP-HPLC مشخص نمود ملیتین 50% زهر مورد مطالعه را تشکیل میدهد. آنالیز فراکشن ملیتین توسط SDS-PAGE خالص بودن آن را تایید نمود. آزمون هولیتیک نشان داد ملیتین استخراج شده فعالیت همولیتیک بالایی (µg/ml5/0=50HD) از خود نشان میدهد. آزمون MTT نشان داد ملیتین در غلظتهای بالاتر از µg/ml2 به شدت رشد سلولهای سرطانی معده را مهار میکند. این اثر مهاری وابسته به غلظت ملیتین و مدت زمان اثر میباشد.
نتیجهگیری: نتایج این پژوهش نشان داد که ملیتین مهار کننده قدرتمند رشد سلولهای سرطان معده میباشد. همچنین مشاهده گردید این اثر مهاری با افزایش غلظت ملیتین و مدت زمان اثر، افزایش مییابد.
سعید عابدیان کناری، محمد شکرزاده، حامد حقی امینجان، نفیسه نصری، احد علیزاده،
دوره 71، شماره 8 - ( 8-1392 )
چکیده
زمینه و هدف: سرطان معده از سرطانهای شایع دستگاه گوارش میباشد. کاسپازها نقش مهمی در گسترش و پیشرفت سرطان دارند، لذا در این مطالعه چندشکلی ژنهای کاسپاز 3 و 9 در بیماران مبتلا به سرطان معده بررسی شدند.
روش بررسی: در یک مطالعه مورد- شاهدی، 100 فرد مبتلا به سرطان معده و 100 فرد سالم از نظر پلیمورفیسم ناحیه G>T: 4647601rs ژن کاسپاز 3 و ناحیه A>G1263- پروموتور ژن کاسپاز 9 ارزیابی شدند.
یافتهها: نتایج این مطالعه بیانگر افزایش تعداد آلل جهش یافته G در گروه کنترل بود که منجر به کاهش بروز بیماری سرطان معده شده بود (0001/0>P).
نتیجهگیری: نتایج این مطالعه نشان میدهد که غربالگری پلیمورفیسم کاسپاز 9 (-A>G1263) میتواند بهعنوان یک نشانگر مفید در تعیین حساسیت فردی به سرطان معده و نیز کمک به راهکارهای پیشگیری و درمانی در افراد مستعد باشد.
سعید لطیفی نوید، شیوا محمدی، صابر زهری،
دوره 71، شماره 11 - ( 11-1392 )
چکیده
زمینه و هدف: سازمان بهداشت جهانی، هلیکوباکترپیلوری را بهعنوان کارسینوژن کلاس یک معرفی کرد. گزارشها نشان دادهاند که ژنوتیپهای مشخصی از هلیکوباکترپیلوری با بیماریهای گوارشی مختلف در ارتباط است. هدف مطالعه بررسی ارتباط آللهای s ژن vacA با بروز بیماریهای گوارشی در ایران میباشد.
روش بررسی: تعداد 149 سویه باکتری از کشت بیوپسیهای معده افراد مبتلا به بیماریهای گوارشی جمعآوری و بررسی شد. پساز استخراج DNA، با Polymerase Chain Reaction (PCR) فراوانی آللهای s مورد بررسی قرار گرفت. رگرسیون خطی و لجستیک برای بررسی ارتباط این آللها با بروز بیماریهای گوارشی استفاده شد.
یافتهها: در این مطالعه، آنالیزهای آماری نشان داد که فراوانی آلل s1 در مقایسه با آلل s2 در سویههای هلیکوباکترپیلوری جدا شده از افراد مبتلا به سرطان معده ارتباط معناداری ندارد (05/0P>). فراوانی آلل s1 در بیماران جمعیت ایرانی مبتلا به سایر بیماریهای گوارشی (گاستریت و بیماری زخم معده) ارتباط معناداری را نشان نداد (05/0P>).
نتیجهگیری: آلل s1 بهتنهایی نمیتواند با بیماریهای گوارشی در ایران ارتباط داشته باشد. احتمال دارد نقش بیماریزایی s1 زمانی بروز پیدا میکند که با سایر آللهای بیماریزای این ژن همراه شود.
سید محمد حسین نوری موگهی، تهمینه مختاری، آمنه امیدی، نسرین تکزارع،
دوره 72، شماره 2 - ( 2-1393 )
چکیده
زمینه و هدف: با توجه به نقش مهم نیتریک اکساید (NO) در فرایندهای بیولوژیک سلول و بافتهای بدن از جمله سیستم گوارش، نیتریک اکساید بهعنوان یک مولکول پیام بر نقش مهمی در وقایع فیزیولوژیکی و پاتولوژیکی در ناحیه معدی- رودهای دارد. مطالعه حاضر بهمنظور بررسی تغییرات سلولهای حاشیهای معده در موش صحرایی باردار پس از تجویز L-NG-Nitroarginine Methyl Ester (L-NAME) بهعنوان مهارکننده سنتز نیتریک اکساید انجام گرفته است.
روش بررسی: بیست و چهار سر موش صحرایی ماده با وزن متوسط250-200 گرم و سن متوسط هشت هفته مورد استفاده قرار گرفتند، پس از جفتگیری و مشاهده پلاک واژینال، این مرحله بهعنوان روز صفر حاملگی در نظر گرفته شد. سپس موشها به سه گروه هشتتایی تقسیم شدند. به غیر از گروه کنترل، بقیه گروهها به ترتیب ml/kg 2 نرمال سالین و ml/kg L-NAME 20 را به صورت تزریق داخل صفاقی، در روزهای سوم، چهارم و پنجم حاملگی دریافت کردند. در روز 18 بارداری، موشها کشته شده و معده موشها خارج و در فرمالین 10 درصد قرار داده شد. پس از رنگآمیزی هماتوکسیلین- ائوزین (H&E)، تغییرات کمی با نرم افزار استریولوژی Image Tools III و تغییرات کیفی با میکروسکوپ نوری مورد بررسی قرارگرفت.
یافتهها: دادهها نشان داد که تعداد (با میانگین 32/4±3/61) و قطر سلولهای حاشیهای معده موشهای گروه دریافتکننده L-NAME (با میانگین قطر µm18/1±12/16) در مقایسه با گروه نرمال سالین و کنترل از لحاظ آماری تفاوت معنادار داشت (05/0P≤).
نتیجهگیری: نتایج نشان داد که L-NAME با تأثیر بر سنتز NO در مرحلهی بارداری باعث کاهش تعداد و افزایش اندازه سلولهای حاشیهای معده میشود و اثرات مخربی بر ساختار سلولهای حاشیهای معده دارد.
علیرضا شریفی، شهاب دولتشاهی، عاطفه رضایی فر، طیب رمیم،
دوره 72، شماره 6 - ( 6-1393 )
چکیده
زمینه و هدف: عدم وجود یافتههای کافی در حمایت از انجام بیوپسی در تشخیص مریبارت در حین آندوسکوپی نیازمند انجام تحقیقات بیشتر در این زمینه میباشد. در این مطالعه بافتهای مخاطی ناحیه دیستال مری برای تشخیص مریبارت در مبتلایان به ریفلاکس مقاوم بهدرمان از طریق بیوپسی در حین آندوسکوپی بررسی و ارزیابی گردید. روش بررسی: مطالعه بهصورت مقطعی در مراجعین بخش آندوسکوپی بیمارستان سینا، تهران، از سال 92-1391 در مدت یکسال انجام شد. اختلالات انعقادی، ابتلا به کانسر مری، تشخیص قبلی مریبارت، سندرم روده تحریکپذیر، بیماریهای سایکولوژی و سابقه مصرف منظم NSAIDs معیارهای خروج بودند. در آندوسکوپی محل تبدیل اپیتلیوم سنگفرشی به استوانهای معده بررسی و از ناحیه بالاتر از محل برخورد مخاط مری به معده 4-2 بیوپسی تهیه شد.
یافتهها: یکصدو پنجاه و سه بیمار 78 مرد (51%) و 75 زن (49%) و با میانگین سنی 57/17±92/47 سال در مطالعه شرکت کردند. میانگین BMI بیماران kg/m2 17/4±05/25 بود که 8/45% از آنها دارای BMI بیشتر از kg/m2 30 بودند. نمونه پاتولوژی در 31 مورد جهت بررسی پاتولوژیک کافی نبود. از 122 مورد باقیمانده 25 مورد نرمال و 97 مورد (5/79%) دارای ضایعه پاتولوژیک به ترتیب زیر بودند: 49 نفر (2/40%) ازوفاژیت خفیف، 24 نفر (7/19%) ازوفاژیت متوسط، 14 نفر (5/11%) ازوفاژیت شدید، هشت نفر (5/6%) مریبارت، یک نفر (8/0%) ازوفاژیت قارچی و یک نفر (8/0%) ازوفاژیت ائوزینوفیلیک. 117 بیمار (5/76%) به هلیکوباکتر پیلوری مبتلا بودند. حساسیت و ویژگی آندوسکوپی در تشخیص مریبارت در مقایسه با نمونه پاتولوژی به ترتیب 0/100% و 13/84% (09/89-53/78 :95%CI) بهدست آمد.
نتیجهگیری: انجام نمونه پاتولوژی همزمان با آندوسکوپی برای بررسی هیستولوژی ضایعات ایجاد شده میتواند در تشخیص موارد ابتلا به مریبارت کمککننده باشد.