جستجو در مقالات منتشر شده


70 نتیجه برای مغز

مهرناز رسولی نژاد،
دوره 57، شماره 4 - ( 4-1378 )
چکیده

بروسلوزیس بیماری ارگانهای مختلف با تظاهرات متنوع است که سیستم عصبی را در 10-5 درصد بالغین و 1 درصد بچه ها درگیر می نماید. تظاهرات نوروبروسلوزیس بصورت مننگوانسفالیت، خونریزی زیر آراکنوئید، میلیت، رادیکولیت، آبسه داخل مغز و اپیدورال، پسیکوزیس و سندرم عروقی می باشد. در این مقاله 22 بیمار را با نوروبروسلوزیس شرح می دهیم، 10 بیمار مننگوانسفالیت، 7 بیمار مننژیت، سه بیمار پلی رادیکولوپاتی و یک بیمار آبسه اپیدورال نخاع و یک بیمار هم آبسه مغز داشت. تست آگلوتیناسیون سرم (رایت) در تمام بیماران با عیار بیشتر یا مساوی 1:160 مثبت بود ولی در مایع نخاع هشت تا از 15 بیماری که تست روی مایع نخاع آنها بعمل آمده بود، مثبت بوده است. پنج بیمار تست خون و 3 بیمار هم کشت مغز استخوان مثبت داشتند، دو نفر از 15 بیماری که نمونه مایع نخاع برای کشت بروسلا بررسی شده بود مثبت بوده است. در تمام کشتها بروسلا ملی تنسیس رشد کرده است. درمان آنتی میکروبیال شامل ترکیب دکسی سیکلین، ریفامپین و تری متوتریم سولفامتوکسازول بوده است. 4 بیمار دگزامتازون همزمان هم دریافت کرده اند. درگیری سیستم عصبی در بروسلوزیس خطرناک است. از آنجایی که بروسلوزیس بیماری اندمیک کشور ماست، توصیه می شود، بیمارانی که علائم و نشانه های نورولوژیک دارند از نظر بروسلوزیس بررسی شوند.


منوچهر کیهانی،
دوره 57، شماره 4 - ( 4-1378 )
چکیده

هدف از این مطالعه پیدا کردن مناسب ترین درمان برای بیماران مبتلا به لنفوم اولیه مغز و بررسی از نظر نوع شیمی درمانی و زمان مناسب برای رادیوتراپی نسبت به شیمی درمانی بوده که با روش گذشته نگر بر روی بیماران لنفوم مغز از سال 1370 تا 1376 انجام شده است. تعداد 23 بیمار بررسی شدند که 2 بیمار قابل پیگیری نبودند. براساس درمانهای انجام شده، بیماران به دو گروه تقسیم شدند. در یک گروه که رادیوتراپی قبل از شیمی درمانی انجام شده بود و شیمی درمانی در 5 بیمار شامل CHOP (وینکریستین، دوکسوروبیسین، سیکلوفسفامید و پردنیزون) در 6 بیمار، سیس پلاتین و اتوپوساید و در 2 بیمار دیگر سیس پلاتین، اتوپوساید و سیتارابین هر دو یا سه هفته بود. در ده بیمار شیمی درمانی طبق پروتوکل با BCNU، اتوپوساید، ای فسفوماید همراه مسنا روز اول هر 6 هفته (درمان آ)، سیس پلاتین و سیتارابین 2 هفته بعد (درمان ب) و میتوگزاترون و ای فسفاماید به همراه مسنا 2 هفته بعد (درمان ج) انجام گرفت. در روز اول درمان سیتارابین و متوترکسات داخل مایع نخاع نیز تزریق شد. در روز سی، پرتودرمانی برای این بیماران آغاز گردید و بمقدار 5000 راد به کل مغز داده شد. در طی پرتودرمانی، تزریق سیتارابین ومتوترکسات داخل مایع نخاع هفتگی انجام شد. پس از پایان پرتودرمانی، شیمی درمانی حداکثر سه دوره دیگر و یا یک دوره پس از پاک شدن کلیه علائم در MRI و مایع نخاع انجام شد. بیماران از نظر طول عمر بدون بیماری و میزان عود در گروه های متفاوت با یکدیگر مقایسه شدند. حد متوسط پیگیری 19 ماهه در بیماران شماره 10-1 (گروهی که اول پرتودرمانی شده بودند)، طول عمر کلی بدون بیماری برابر 24 ماه و شانس بقا سه ساله 12±46% بود. شانس بقا کلیه بیماران 47/6% بود و شانس بقا 24 ماهه بیمارانی که شیمی درمانی اول شده بودند، 100% بود. براساس زمان رادیوتراپی و نوع شیمی درمانی در گروهی که رادیوتراپی را قبل از شیمی درمانی گرفته بودند، نسبت به گروه شیمی درمانی قبل از رادیوتراپی، شانس عود 90/9% در مقابل صفر بود و شانس بقا 2 ساله 9/09% در مقابل 100% کمتر بود (P=0.00003). به نظر می رسد که درمان بر طبق روش ارائه شده سبب بهبود چشمگیر در طول عمر بدون بیماری و شانس بقا بیماران می شود و می توان تحقیقات دیگری را براساس آن طرح ریزی کرد.


محمد رضا هادیان، هوشنگ دادگر، زهرا سلیمانی، محمد رحیم شاهبداغی، شهره جلائی،
دوره 64، شماره 6 - ( 5-1385 )
چکیده

زمینه و هدف :فلج مغزی، واژه‌ای است که برای توصیف نوعی از اختلال حرکتی بکار می‌رود که به دنبال آسیب غیر پیشرونده مغزی بوجود می‌آید و به دلیل آسیب به سامانه اعصاب مرکزی، با اختلالات حرکتی، گفتاری و اختلال در رفلکس‌های تغذیه‌ای همراه است. فقدان کنترل و هماهنگی عملکرد های دهانی- حرکتی در نتیجه عدم تکامل رفلکس‌های تغذیه‌ای، روی تولید صداهای گفتاری موثر می‌باشد. هدف از انجام این پژوهش بررسی ارتباط بین وضعیت رفلکس‌های تغذیه ای و وضعیت تولید در کودکان فلج مغزی اسپاستیک است.
روش بررسی: این مطالعه به روش توصیفی- تحلیلی و از نوع مقطعی بر روی 52 بیمار پنج تا ده ساله فلج مغزی اسپاستیک مراکز و مدارس توانبخشی و کلینیک‌های خصوصی انجام شد. گردآوری اطلاعات مربوط به وضعیت رفلکس‌های تغذیه‌ای از طریق مشاهده و معاینه مستقیم بیماران و ارزیابی تولید، از طریق آزمون اطلاعات آوایی تصویری صورت گرفت. تحلیل آماری از طریق نرم‌افزار SPSS و آزمون‌های Chi-square و Fisher&aposs exact test انجام شد.
یافته‌ها: وضعیت غیر طبیعی رفلکس های جویدن و زبان نسبت به سایر رفلکس ها فراوانی بیشتری داشت و ارتباط بین وضعیت رفلکس لب با تولید صداهای ĉ/v/m/y/r/p/ و وضعیت رفلکس جویدن با تولید صداهای /z/s/ و رفلکس گاز گرفتن با تولید صداهای š /z/j/l/ معنی‌دار بود. بین وضعیت رفلکس چرخشی و زبان با تولید صداها ارتباط معنی‌داری پیدا نشد.
نتیجه‌گیری: با توجه به نتایج این پژوهش، در کل می‌توان استنباط کرد که آنچه در تولید صداها تاثیر می‌گذارد احتمالا وضعیت اندام‌های موثر در تولید آن صداها در حین عملکرد تولیدی است و در کودکان فلج مغزی به دنبال عدم تکامل رفلکس‌های تغذیه‌ای وضعیت ناهنجار اغلب در حین تلاش‌های حرکتی گفتار بروز می‌کند که می‌تواند بر روی تولید تاثیر بگذارد.

فریبا بهنام فر، بهاره حامدی، فاطمه رمضان زاده، نادره بهتاش،
دوره 64، شماره 9 - ( 6-1385 )
چکیده

اگرچه سرطان تروفوبلاستیک حاملگی قابل درمان‌ترین بدخیمی در سیستم ژنیتال زنان است، متاستاز مغزی کوریوکارسینوما بیمار را در گروه پر‌خطر قرار داده و با وجود استفاده از رژیم‌های سنگین چند دارویی، میزان شکست درمان بالاست.
معرفی بیمار: خانم 27 ساله‌ای با سابقه سه بار حاملگی، دو زایمان طبیعی و یک مورد سقط خودبخودی یکسال پس از سقط با فلج یکطرفه بدن به‌دلیل متاستاز مغزی کوریوکارسینوما تحت جراحی کرانیوتومی قرار گرفت و سپس با تشخیص متاستاز مغزی کوریو‌کارسینوما با رژیم چند دارویی اتوپوزاید، متوترکسات، اکتینومایسین و سپس پلاتین(EMA-EP) طی 9 دوره همراه با رادیاسیون مغز درمان گردید. بیمار دو سال پس از اتمام درمان یک نوزاد سالم و ترم با زایمان طبیعی به دنیا آورد.
نتیجه‌گیری: شیمی‌درمانی چند دارویی EMA-EP‌ و رادیاسیون مغز همراه با کرانیوتومی در بیماران متاستاز مغزی کوریوکارسینوما می‌تواند با بهبودی کامل بیمار و حفظ باروری فرد همراه شود.


مجیدرضا فرخی، زینب انصاری،
دوره 64، شماره 12 - ( 8-1385 )
چکیده

مننژیوم یکی از شایع‌ترین تومورهای خوش‌خیم مغزی است که علی‌رغم پاسخ مناسب به درمان، عمل جراحی و پاتولوژی خوش‌خیم احتمال عود تومور وجود دارد. در این مطالعه سعی شده است علاوه بر تعیین میزان فراوانی عود مننژیوم مغزی عوامل موثر در افزایش شانس عود نیز مورد بررسی قرار گیرند.
روش بررسی:در یک مطالعه بررسی بیماران Case Series)) توصیفی- تحلیلی تمام بیمارانی از 1362 تا 1382 با تشخیص مننژیوم مغزی در بیمارستانهای دانشگاه علوم پزشکی شیراز تحت عمل جراحی قرار گرفته بودند مطالعه شدند و موارد عود جمع‌آوری گردید. اطلاعاتی شامل تعداد موارد عود، سن، جنس، محل و شکل و اندازه تومور اولیه بر اساس سی‌تی‌اسکن و ام‌آر‌آی، وجود یا عدم وجود ادم و تغییرات استخوانی، میزان برداشت جراحی، نوع بافت‌شناسی تومور و فاصله زمانی تا عود، استفاده یا عدم استفاده از پرتو درمانی ثبت گردیدند.
یافته‌ها:میزان عود مننژیوم مغزی در این مطالعه 6/9% به دست آمد. همچنین شانس عود در تومورهایی که ادم اطراف تومور و تغییرات استخوانی داشتند بیشتر می‌باشد، داشتن شکل قارچی, اندازه بزرگ و نوع بافت‌شناسی غیر خوش‌خیم نیز با افزایش شانس عود همراه بودند. شانس عود تومور با افزایش میزان برداشت جراحی کاهش نشان داد.انواع بدخیم و آتپییک مننژیوم از نظر زمانی زودتر از انواع خوش‌خیم دچار عود شدند. گروهی که تحت رادیوتراپی قرار گرفته بودند دچار عود کمتر شدند .
نتیجه‌گیری: عواملی مانند وجود ادم و تغییرات استخوانی، وجود شکل خاص، داشتن اندازه بزرگ و نوع بافت‌شناسی غیر خوش‌خیم پیشگویی کننده‌های مهمی در مورد شانس عود هستند. بنابراین می‌بایستی علاوه بر جراحی درمانهای کمکی دیگر از جمله رادیوتراپی هم مورد توجه قرار گیرد.


شادمان نعمتی، منوچهر امیری دوان، مجید جمشیدی، عالیا صابری، علیرضا مجلسی،
دوره 65، شماره 4 - ( 4-1386 )
چکیده

کاهش شنوایی حسی عصبی ناگهانی وضعیتی اضطراب‌آور برای بیماران می‌باشد و نظرات متناقضی در خصوص علت، ماهیت شنیدار شناختی، نحوه درمان و پیش‌آگهی آن وجود دارد.

روش بررسی: در این مطالعه آینده‌نگر، تستهای شنوایی سنجی شامل PTA، IA، ABR، (TEOAE) OAE را قبل از شروع درمان (کورتیکواستروئید + آسیکلویر در مقابل اوروگرافین داخل وریدی) در 53 بیمار مبتلا به کاهش شنوایی حسی عصبی SSNHL انجام داده و سپس نتایج آنالیز شد.

یافته‌ها: از 53 بیمار (22 مرد و 31 زن)، 22 مورد ( 5/41%) فاقد (OC) همبستگی کلی در آزمون TEOAE، 26 مورد (49%) دارای مقادیر مثبت کمتر از 50% و پنج مورد (4/4%) دارای مقادیر مثبت بزرگتر از 50% بودند. 15 مورد (3/28%) پاسخ کامل، 20 مورد (7/37%) پاسخ نسبی و 18 مورد (9/33%) پاسخ ضعیف یا عدم پاسخ به درمانها داشتند. میانگین overall correlation برای سه زیر گروه بیماران (عدم پاسخ، پاسخ نسبی و کامل به درمان) به ترتیب، 16/1±5/3%، 99/1%±11% و 07/3±6/36%) بدست آمد (01/0= P). 20 بیمار (از 52 مورد=5/38%) فاقد هرگونه موج قابل تولید در ABR بودند. سه بیمار تست ABR غیرطبیعی و OAE مثبت داشتند و به درمان پاسخ کامل دادند، 13 مورد ABR غیرطبیعی و OAE منفی داشتند و پاسخ به درمان نداشتند و شش مورد ABR نرمال و OAE منفی داشتند که اکثراً به درمان پاسخ دادند.

نتیجه‌گیری: استفاده از OAEو ABR در تشخیص SSNHL و تعیین مکان ضایعه مثل ایسکمی یا نوروپاتی ممکن است کمک کننده باشد. Overall Correlation در TEOAE فاکتور پیش بینی کننده با ارزشی در نتیجه درمان SSNHL است.


علی اصفهانی، مسعود ایروانی، محسن خوش نیت، زهره قریشی، احمد رضا شمشیری، زهرا مقدم، محمد جهانی، اردشیر قوام زاده،
دوره 65، شماره 5 - ( 5-1386 )
چکیده

پیوند مغز استخوان (BMT) درمان بسیاری از بیماریهای بدخیم و غیر‌بدخیم است و عوارض دراز مدت آن مثل استئوپوروز باید در نظر گرفته شود. هدف از این مطالعه بررسی کاهش تراکم استخوان بعد از BMT در بیماران مبتلا به لوسمی یا لنفوم است.

روش بررسی: در این مطالعه همگروهی آینده‌نگر، 63 بیمار که به‌دلیل لوسمی حاد و مزمن و لنفوم تحت پیوند مغز استخوان قرار می‌گرفتند وارد مطالعه و در پایان تعداد 28 نفر بررسی شدند. چگالی معدنی استخوان (BMD) قبل از پیوند، شش و 12 ماه پس از آن اندازه‌گیری شد. استئوکلسین و آلکالین فسفاتاز و تلوپیتید C - ترمینال کلاژن نوع  و غلظت سرمی کلسیم، فسفر، ویتامین D، PTH و هورمونهای جنسی نیز به همین ترتیب بررسی شدند.

یافته‌ها: BMD در گردن فمور از 13/0 ± 01/1 گرم بر سانتی‌متر مربع در زمان پیوند به 13/0 ± 96/0 گرم بر سانتی‌متر مربع در ماه ششم رسید که با 001/0>P افت معنی‌دار داشت. سطح آلکالن فسفاتاز در ماه دوازدهم به‌طور معنی‌داری بیشتر بود (007/0P=). در خصوص استئوکلسین، اختلاف مشاهده شده در دوره‌های زمانی مختلف از نظر آماری معنی‌دار نبود (15/0=P). نوسانات افزایشی متوسط ICTP معنی‌دار شده است (04/0=P). سطح کلسیم در ماه ششم و سطح فسفر در ماه دوازدهم با 002/0=p و 04/0=p افزایش معنی‌دار داشت. سطح ویتامین D و پاراتورمون از ماه ششم تا ماه دوازدهم با 04/0P= و 01/0= P به‌طور معنی‌داری کاهش داشت. کاهش استروژن در خانم‌ها در ماه ششم از نظر آماری معنی‌دار بود (01/0=P) و در سایر شرایط، نوسانات آن از نظر آماری معنی‌دار نبود. به‌طور کلی تغییرات تستوسترون نیز در مردان از نظر آماری معنی‌دار نبود.

نتیجه‌گیری: خطر تحلیل استخوان در هر دو نوع پیوند اتولوگ و آلوژن در ناحیه گردن استخوان ران بیشتر از مهره‌های کمری است و این امر، در شش ماه نخست پس از پیوند رخ می‌دهد. راهکارهای پیشگیری و درمان باید مورد توجه قرار گیرند.


محمد اسماعیل دارابی،  سیدمحمد میراسکندری،  مصطفی صادقی،
دوره 65، شماره 6 - ( 6-1386 )
چکیده

اقدامات تهاجمی نظیر آسپیراسیون مکرر مغز استخوان در کودکان مبتلا به بدخیمی‌های خونی دردناک بوده و به همین دلیل این اقدامات می‌توانند باعث اضطراب فراوان در این گروه از کودکان و والدین آنها شوند. هدف از این مطالعه مقایسه اثربخشی و بی‌خطر بودن دو ترکیب دارویی میدازولام-کتامین و پروپوفول- آلفنتانیل برای ایجاد آرام‌بخشی و بی‌دردی در ضمن انجام آسپیراسیون مغز استخوان در کودکان می‌باشد.

روش بررسی: 50 کودک 2 تا 12 ساله با ASA III کاندید آسپیراسیون مغز استخوان در این مطالعه وارد شدند. بیماران به صورت تصادفی در دو گروه قرار گرفته و برای آنها با استفاده از ترکیب میدازولام- کتامین و یا پروپوفول - آلفنتانیل آرام‌بخشی و بی‌دردی در اطاق عمل ایجاد شد. زمان شروع آرام‌بخشی، سطح آرام‌بخشی و مدت زمان ریکاوری بیماران در دو گروه ثبت شد.

یافته‌ها: دو گروه از نظر سن، جنس، وزن و مدت زمان انجام آسپیراسیون مغز استخوان اختلاف آماری نداشتند. با توجه به نمره اصلاح شده رامسی، همه بیماران در دو گروه درمانی در طی انجام آسپیراسیون مغز استخوان آرام‌بخشی قابل قبولی داشتند. زمان شروع آرام‌بخشی و مدت زمان ریکاوری بیماران در گروه پروپوفول- آلفنتانیل نسبت به گروه میدازولام- کتامین به طور معنی‌داری کمتر بود. (001/0p<) در گروه کتامین- میدازولام بدنبال القاء آرام‌بخشی، افزایش فشارخون سیستولیک و تعداد ضربان قلب و در گروه پروپوفول- آلفنتاتیل کاهش این دو متغیر نسبت به مقادیر پایه مشاهده شد.

نتیجه‌گیری: هر دو ترکیب پروپوفول- آلفنتانیل و میدازولام- کتامین به صورت موثر و بی‌خطری برای ایجاد آرام‌بخشی و بی‌دردی در کودکان در ضمن انجام آسپیراسیون مغز استخوان قابل استفاده هستند.


هژیر صابری، حمیدرضا زهره‌ای، علیرضا عبداللهی،
دوره 65، شماره 10 - ( 10-1386 )
چکیده

سردرد یکی از شایع‌ترین علل مراجعه بیماران به مراکز درمانی است. بسیاری از پزشکان پس از گرفتن شرح حال برای پی بردن به علت سردرد درخواست تصویربرداری‌هایی مثل CT اسکن مغز می‌کنند. علت عمده درخواست تصویربرداری‌های مغز ترس از ضایعات ارگانیک مغزی است. بررسی‌ها نشان می‌دهد که در تعداد زیادی از موارد CT اسکن‌های انجام شده نرمال هستند با توجه به اینکه تصویربرداری موجب صرف هزینه و وقت می‌شود و بیمار در معرض اشعه قرار می‌گیرد این سوال مطرح می‌شود که CT مغز در بیماران مبتلا به سردرد در چه مواردی اندیکاسیون دارد؟

روش بررسی: بیماران مبتلا به سردرد که جهت انجام CT اسکن مغز در سال 84-83 به مرکز تصویربرداری بیمارستان امام خمینی مراجعه کردند مورد بررسی قرار گرفتند برای بیماران پرسشنامه‌ای که شامل شرح دقیق علائم بالینی بیمار و یافته‌های CT اسکن بود تهیه شد در مجموع تعداد 146 بیمار مورد بررسی قرار گرفتند.

یافته‌ها: مطالعه نشان می‌دهد که سردرد در زنان تقریبا" دو برابر مردان شایع‌تر است. فقط 8/6% بیماران سردردی CT اسکن غیرطبیعی داشتند. و علائم نورولوژیک همراه با سردرد در بیماران با CT اسکن غیرطبیعی شایع‌تر از بیماران با CT طبیعی بوده و رابطه معنی‌داری بین CT غیرطبیعی مغز و علائم نورولوژیک وجود دارد.

نتیجه‌گیری: در انتخاب بیماران با شکایت سردرد جهت انجام CT مغز، معیارهای دیگر شامل شرح حال دقیق با تأکید بر علائم نورولوژیک ضروری است.


محمد باقر اولیاء، سیدحسین حکمتی مقدم، زهره دهقانی، فلورا فلاح، احمد سلیم زاده،
دوره 65، شماره 11 - ( 11-1386 )
چکیده

تظاهرات کلینیکی سندرم آنتی فسفولیپید در سیستم عصبی مرکزی شامل حوادث ترومبوتیک شریانی و تعدادی از سندرم‌های نورولوژیک غیر ترومبوتیک می‌باشد. آنتی‌بادی‌های آنتی فسفولیپید یکی از ریسک فاکتورهای مهم در حوادث عروقی مغز می‌باشند. به‌دلیل اهمیت حوادث عروقی مغز در بیماران زیر 50 سال، به ارزیابی ارتباط بین آنتی‌بادی‌های آنتی فسفولیپید و حوادث عروقی مغز پرداختیم.

روش بررسی: این مطالعه مورد- شاهد در بیمارستان شهید صدوقی یزد، از آذر سال 81 تا اسفند سال 83 در بیماران زیر 50 سال که حوادث عروقی مغز( سکته مغزی یا حمله ایسکمی گذرا) داشتند، انجام شد. در گروه مورد 61 بیمار با حوادث عروقی مغز و در گروه شاهد 68 نفر که سکته مغزی نداشتند و از نظر سن و جنس با گروه مورد تطابق داشتند، در نظر گرفته شدند. در هر دو گروه لوپوس آنتی‌کواگولانت (aPTT) و آنتی‌بادی‌های آنتی‌فسفولیپید (IgG,IgM) ارزیابی شد.

یافته‌ها: متوسط IgM در گروه مورد 492/6 و در گروه شاهد 846/1 بود. تفاوت بین متوسط IgM در دو گروه معنی‌دار بود (000/0=p). IgM در 12 بیمار (20%) مبتلا به حوادث عروقی مغز بالاتر از حد نرمال (MPL10IgM>) بود و از بین آنها یک نفر IgM با تیتر خیلی بالا (MPL40IgM>) داشت. متوسط IgG در گروه مورد GPL 50/50 و در گروه شاهد GPL 51/3 بود. تفاوت بین متوسط IgG در دو گروه معنی‌دار بود (012/0p=). IgG در 13 بیمار (21%) مبتلا به حوادث عروقی مغز بالاتر از حد نرمال (10IgG>) بود. تفاوت بین aPTT بین دو گروه معنی‌دار نبود (311/0p=).

نتیجه‌گیری: در این مطالعه ارتباط مثبت بین آنتی‌بادی‌های آنتی فسفولیپید و حوادث عروقی مغز در بیماران زیر 50 سال نشان داده شد.


فریده نجفی، مجید غفارپور، محمد رضا نجفی، اصغر آقا محمدی، محمد هادی سعادت‌ نیا،
دوره 66، شماره 1 - ( 1-1387 )
چکیده

زمینه و هدف: اسکلروز متعدد Multiple Sclerosis (MS) یک بیماری التهابی سیستم عصبی مرکزی با نواحی دمیلینۀ چندکانونی می‌باشد. معیارهای ایمونولوژیک که فعالیت بیماری را تحت تاثیر قرار می‌دهند هنوز به‌خوبی مشخص نشده‌اند. افزایش تولید CSF IgG (مقادیر طبیعی≤ 77/0) و مثبت شدن باندهای اوگیلوکلونالOligoclonal Bands (OCB) نشان‌دهندۀ التهاب مزمن در بافت مغزی می‌باشد. ارتباط این دو عامل و میزان ناتوانی در مطالعات مختلف نتایج متفاوتی داشته است. در این مطالعه این ارتباط در بیماران ایرانی بررسی شده است.

روش بررسی: IgG Index در 54 بیمار مبتلا به اسکلروز متعدد اندازه‌گیری شد و مقادیر آن به‌صورت طبیعی (77/0≤)، افزایش یافته (<77/0 و 1/1≤) و خیلی افزایش یافته (1/1>) طبقه‌بندی شد. ایندکس پیشرفت Progression Index (PI)، نوع MS و وجود OCB در CSF در بیماران با ایندکس IgG طبیعی، بالا و خیلی بالا مقایسه شد. یافته‌ها: PI در بیماران با IgG Index خیلی بالا (13/0±10/0) بیش از بیماران با IgG Index بالا (05/0±06/0) و طبیعی (07/0±05/0) بود. (500/0p=). بیماران مبتلا به نوع پیشرفت ثانویه ایندکس IgG بالاتری (24/1±04/2) نسبت به نوع تخفیف یابنده- تشدید یابنده (45/1±78/1) داشتند. (590/0p=). PI در بیماران با OCB مثبت (10/0±08/0) بیش‌از بیماران فاقد OCB (04/0±05/0) بود (161/0p=).

نتیجه‌گیری: اگرچه این مطالعه ارزش پیش‌گویی‌کنندۀ قابل‌ملاحظه‌ای را برای IgG Index نشان نداد، ولی تمایل به پروگنوز بهتر را در بیماران با مقادیر کمتر ایندکس IgG پیشنهاد می‌کند. به‌نظر می‌رسد بتوان IgG Index را همراه با دیگر معیارهای بالینی و پاراکلینیک به‌عنوان مارکری برای فعالیت و پیشرفت بیماری در نظر گرفت. مطالعات آینده‌نگر و با حجم نمونه بیشتر جهت تعیین حساسیت این تست‌های پروگنوستیک ایمونولوژیک توصیه می‌شود


مهدی زینلی‌زاد، هوشنگ صابری، سید علی فخر طباطبایی، علی طیبی میبدی، زهره حبیبی،
دوره 66، شماره 1 - ( 1-1387 )
چکیده

زمینه و هدف: هیپومنیزمی به‌طور شایع در بیماران مبتلا به خونریزی زیر عنکبوتیه (SAH) آنوریسمال که در بیمارستان بستری می‌شوند رخ می‌دهد و با پی‌آمد بد همراهی دارد. در این مطالعه شیوع و توزیع زمانی هیپومنیزمی بعد از SAH آنوریسمال و ارتباط آن را با شدت SAH، ایسکمی تأخیری مغزی Delayed Cerebral Ischemia (DCI) و پی‌آمد نورولوژیک بیماران بعد از سه ماه بررسی نمودیم.

روش بررسی: منیزیم سرم در 60 بیماری که در طی 72 ساعت اول بعد از SAH آنوریسمال در بیمارستان بستری شده بودند اندازه‌گیری شد. بیماران به‌مدت سه هفته یا تا زمان ترخیص از بیمارستان تحت پایش دقیق قرار گرفتند و داده‌ها با آزمون دقیق فیشر Fisher's exact test مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.

یافته‌ها: در هنگام بستری هیپومنیزمی (mg/dL 9/0Mg<) در 22% بیماران وجود داشت که با وقوع DCI بیشتر همراهی داشت. (028/0p=) در حالی‌که در روزهای 7-4 و هفته دوم بعد از وقوع SAH شیوع هیپومنیزمی به‌ترتیب 17% و 22% بود که هر دو با پی‌آمد بالینی سه ماهه نامطلوب ارتباط معنی‌دار داشتند (038/0p=، 018/0p=) اما هیپومنیزمی در 72 ساعت اول با پی‌آمد بالینی سه ماهه ارتباط معنی‌داری نداشت (758/0p=).

نتیجه‌گیری: هیپومنیزمی بعد از SAH آنوریسمال رخ داده و سطح سرمی پایین منیزیم در هنگام بستری می‌تواند پیشگویی‌کننده وقوع DCI باشد در حالی‌که هیپومنیزمی در روزهای 7-4 و هفته دوم پس از حادثه، پیش‌گویی‌کننده پی‌آمد بالینی بد بعد از سه ماه است.


مسعود سلیمانی، صمد ندری، رضا ایزدپناه،
دوره 66، شماره 4 - ( 4-1387 )
چکیده

 زمینه و هدف: از ویژگی‌های منحصر به‌فرد سلول‌های بنیادی مزانشیمی که از آن در جداسازی استفاده شده است توانایی چسبیدن به پلاستیک است. به‌کارگیری این ویژگی در جداسازی سلول‌های بنیادی مزانشیمی گونه‌های مختلف پستانداران به‌جز موش با موفقیت همراه بوده است. در مطالعه حاضر با بهینه‌سازی روش چسبیدن به سطح ظرف پلاستیکی‌، جمعیت هموژن سلول‌های بنیادی مزانشیمی از مغز استخوان موش جداسازی شد. اساس این روش بر تعویض مداوم محیط کشت بلافاصله پس از کشت سلول‌های مغز استخوان است.

روش بررسی: موش‌های نژاد Balb/c کشته شدند و مغز استخوان از فمور و تیبیا خارج و در ظرف شش خانه‌ای کشت گردید. سه ساعت پس از آغاز کشت محیط کشت رویی دور ریخته شد و محیط جدید اضافه گردید. تعویض محیط کشت در هر هشت ساعت و در فاصله زمانی 72 ساعت ادامه داشت. این کشت تا زمان پرشدن نسبی ظرف توسط سلول‌های فیبروبلاستی نگهداری شد و پس از آن پاساژ اول انجام گرفت. این سلول‌ها برای مطالعات بیشتر مورد بررسی قرار گرفتند. به‌منظور اثبات ماهیت مزانشیمی، سلول‌ها به دودمان‌های مزانشیمی تمایز داده شدند. در ضمن سلول مورد نظر از نظر کلونوژنیک بودن و آنتی‌ژن‌های سطح سلول مورد ارزیابی قرار گرفتند.

یافته‌ها: در این مطالعه دو هفته پس از کشت اولیه، جمعیت خالص از سلول‌های شبه فیبروبلاستی به‌دست آمد. این سلول‌ها که در آن‌ها مارکرهای سطحی CD90, Sca-l, CD44 بیان داشت، به آسانی به استخوان و چربی تمایز یافتند.


حسین کهنوجی، عسگر قربانی، ندا یوسفی، علیرضا آلاله،
دوره 66، شماره 4 - ( 4-1387 )
چکیده

زمینه و هدف: هیپرگلیسمی یافته شایعی بعد از انفارکت‌های ایسکمیک می‌باشد و مطالعات نشان داده‌اند که هیپرگلیسمی وسعت منطقه ایسکمیک و انفارکته را بیشتر می‌کند. از طرفی انسولین به‌دلیل خاصیت ضدالتهابی ممکن است نقش neuroprotective در استروک داشته باشد. هدف از انجام این مطالعه بررسی تاثیر محلول "گلوکز، انسولین، پتاسیم" (GIK) در مرگ و میر و ناتوانی بیماران استروکی با هیپرگلیسمی بعد از استروک بود.
 روش بررسی: در این کارﺁزمایی بالینی تصادفی شده دوسویه کور 98 بیمار وارد مطالعه شدند که 48 بیمار محلول GIK را دریافت کردند (گروه مداخله) و به 50 بیمار محلول نرمال سالین داده شد (گروه کنترل). میانگین نمرات ناتوانی بیماران پس از یک ماه و سه ماه در هر دو گروه با استفاده از پرسشنامه‌های MRS و  Barthelمحاسبه شد و همچنین میزان مورتالیتی بیماران بعد از یک ماه و سه ماه محاسبه گردید.
 یافته‌ها: میانگین نمرات دو گروه با پرسشنامه‌های MRS و  Barthelپس از ماه اول و ماه سوم تفاوت معنی‌داری از لحاظ آماری نشان نداد. میزان مورتالیتی بین دو گروه نیز پس از یک ماه و سه ماه تفاوت آماری معنی‌داری نداشت.
نتیجه‌گیری
: گرچه در مدل‌های حیوانی و محیط آزمایشگاهی هیپرگلیسمی اثرات مضری روی بافت انفارکته و ایسکمیک دارد و از طرفی انسولین با توجه به خاصیت ضدالتهابی در مطالعات آزمایشگاهی اثرات مفیدی را نشان داده است اما در این مطالعه درمان هیپرگلیسمی و تجویز انسولین با محلول GIK تاثیر مفیدی روی مورتالیتی و موربیدیتی بیماران با استروک ایسکمیک را نشان نمی‌دهد.


فاطمه رحیمی‌شعرباف، فاطمه میرزایی، مهبد کاوه،
دوره 66، شماره 6 - ( 6-1387 )
چکیده

زمینه و هدف: شیوع آلوایمونیزاسیون Rh به‌دنبال استفاده از ایمونوگلوبولین آنتی D کاهش یافته است. با انجام آمنیوسنتز سریال، سونوگرافی داپلر شریان مغزی میانی و کوردوسنتز و درمان آنمی با تزریق خون داخل رحمی مرگ و میر پری‌ناتال کاهش یافته است. درمان آلوایمونیزاسیون Rh در حاملگی‌های دوقلو با مشکلات تشخیصی و درمانی بیشتری همراه است. 

معرفی بیمار: ما یک‌مورد درمان موفقیت‌آمیز Rh آلوایمونیزاسیون شدید در یک حاملگی‌دوقلوی دی‌کوریون دی‌آمنیون با سطح هموگلوبین نمونه خون جنین‌ها g/dl1/3 و g/dl9/3 و وجود آسیت در هر دو قل در قبل‌از ترانسفوزیون داخل‌رحمی را گزارش می‌کنیم. برای اولین‌بار در ایران پس‌از چندین نوبت تزریق‌خون داخل‌رحم به‌جنین‌ها، هر دوقلو در سن‌حاملگی 34 هفته با آپگار‌خوب و وزن 2300 و 2200 گرم زنده متولد شدند. 

نتیجه‌گیری: اگرچه در ایران پروفیلاکسی جهت 10% جمعیت Rh منفی به‌صورت همگانی انجام می‌شود چون آلوایمونیزاسیون Rh را نمی‌توان ریشه‌کن نمود، نیازمند تجهیز مراکز محدود جهت ارایه خدمات به این بیماران می‌باشیم.


عابدین وکیلی،
دوره 66، شماره 8 - ( 8-1387 )
چکیده

زمینه و هدف: دی‌متیل سولفوکساید اثرات بیولوژیکی مختلفی از جمله آنتی‌اکسیدانی، ضد التهابی، مهارکننده تجمع پلاکتی و اثر محافظتی در مقابل ایسکمی مغزی دارد. با این وجود اثرات آن بر آسیب‌های مغزی و اختلالات نورولوژیک حرکتی در ایسکمی مغزی موضعی موقتی کاملا روشن نیست.

روش بررسی: تعداد 36 سر موش صحرائی نر نژاد Sprague-Dawley با محدوده وزنی ٣٠٠ تا ٣٥٠ گرم به گروه کنترل و درمان با دی‌متیل سولفوکساید تقسیم شدند. ایسکمی مغزی موضعی-موقتی با مسدود کردن شریان میانی مغز به مدت 90 دقیقه و سپس برقراری مجدد جریان خون به مدت 23 ساعت ایجاد می‌شد. سالین به‌عنوان حلال دارو (11=n) و دی‌متیل سولفوکساید2% با دوزهای ml/kg 01/0 (n=11)، ml/kg 1/0 (7n و ml/kg 2/0 (n=7)، 30 دقیقه قبل از ایسکمی تزریق می‌شدند. 24 ساعت بعد از ایسکمی، نمره اختلالات نورولوژیکی حرکتی تعیین و سپس حجم ضایعات مغزی کورتکس، استرایتوم با استفاده از رنگ‌آمیزی تری‌فنیل تترازولیوم ارزیابی می‌شد.

یافته‌ها: تجویز داخل صفاقی دی‌متیل سولفوکساید در دوزهای 1/0 و ml/kg 2/0 ضایعات کورتکس و استرایتوم را به‌طور معنی‌داری در مقایسه با گروه کنترل کاهش داد (001/0p<)، در حالی‌که دوز ml/kg 01/0 تغییری در ضایعات مغزی ایجاد نکرد (225/0=p). دی‌متیل سولفوکساید فقط در دوز ml/kg 2/0 به‌طور معنی‌داری اختلالات نورولوژیکی حرکتی را کاهش داد (001/0 

نتیجه‌گیری: یافته‌های این مطالعه نشان داد دی‌متیل سولفوکساید یک اثر محافظتی قوی در مقابل ایسکمی مغزی موضعی- موقتی در موش صحرایی دارد. دی‌متیل سولفوکساید ممکن است یک کاندید برای درمان ضایعات مغزی در مرحله حاد ایسکمی مغزی موضعی باشد.


سید محمد رضا مرتضوی‌زاده، محمد باقر اولیاء، گلبرگ مهرپور،
دوره 67، شماره 1 - ( 1-1388 )
چکیده

زمینه و هدف: سندروم دیستروفی سمپاتیکی واکنشی (RSDS) بیماری با علت نامشخص است که با درد ، تورم، محدودیت حرکت، تغییرات پوستی و وازوموتور و کاهش بافت استخوانی استخوان به صورت موضعی در انتهای اندام مشخص می شود. فاکتورهای خطر متعددی برای این بیماری مطرح شده که یکی از آنها داروها می باشند. در بین داروهای ایجاد کننده این بیماری می توان به سیکلوسپورین اشاره کرد.
معرفی بیمار: آقای 33 ساله با سابقه لوکمی لنفوبلاستیک حاد (ALL) به دنبال پیوند مغز استخوان، دچار GVHD شده و سپس تحت درمان با سیکلوسپورین قرار می گیرد و دو ماه پس از مصرف دارو با درد و تورم دیستال هر چهار اندام مراجعه می کند. تست های آزمایشگاهی به غیر از تست های عملکرد کبدی نرمال بودند. با شک بالینی به سندروم دیستروفی سمپاتیکی واکنشی از بیمار اسکن سه فازی رادیونوکلئیدی به عمل آمد که در فاز تاخیری افزایش جذب را در نواحی زانو، ساق، پاها و دست ها در مرحله عروقی و استخوانی نشان داد. بر اساس یافته های بالینی و اسکن تشخیص RSDS گذاشته شد.
نتیجه گیری: با توجه به این گزارش و گزارشات مشابه به نظر می رسد که سیکلوسپورین را می توان به عنوان یکی از علل سندروم دیستروفی سمپاتیکی واکنشی در نظر گرفت.


مجید دادمهر، علی فتاح‌زاده، شهاب کمالی اردکانی، فرزاد باطنی، فریده نجات، سیدمحمد قدسی، بهزاد افتخار، سارا گنجی، فاطمه دادمهر، بشیر نازپرور، سعید انصاری،
دوره 67، شماره 6 - ( 6-1388 )
چکیده

زمینه و هدف : مطالعات فراوانی در رابطه با گوناگونی‌های تشریحی هر سگمان از عروق تشکیل دهنده حلقه ویلیس انجام گرفته است، ولی تعداد کمی از آنها گوناگونی‌های حلقه ویلیس را به‌صورت کلی بررسی کرده‌اند. در این مطالعه تمام حلقه ویلیس و گوناگونی‌هایش در یک گروه ایرانی مورد بررسی قرار گرفت و با مطالعات قبلی مقایسه شد. روش بررسی : گوناگونی‌های تشریحی حلقه ویلیس در مغز 132 جسد ایرانی (102 مرد بالغ و 30 جنین و نوزاد) مطالعه شد. فرآیند تشریح، جهت مطالعات و بررسی‌های بیشتر، تصویربرداری دیجیتالی شد و به کمک نرم افزار کامپیوتری قطر هر سگمان اندازه‌گیری شد. گوناگونی‌های حلقه ویلیس به‌صورت کلی و سگمانی بررسی و با مطالعات گذشته مورد مقایسه قرار گرفت. یافته‌ها : مشخص‌ترین گوناگونی هیپوپلازی یک و یا دو طرفه شریان رابط خلفی بود. در هیچکدام از شریان‌های مغزی قدامی و شریان‌های مغزی خلفی، آپلازی دیده نشد. در 3/3% از نمونه‌های جنین و نوزاد و 3% از نمونه‌های بالغ شریان رابط خلفی راست و چپ وجود نداشت. فقط در یک مورد از نمونه‌های بالغ شریان رابط قدامی آپلاستیک بود. ن تیجه‌گیری : گوناگونی‌های تشریحی حلقه ویلیس در نژاد ایرانی که در این مطالعه مورد بررسی قرار گرفت با جمعیت‌های مختلفی که در مطالعات دیگر بررسی شده بودند، تفاوت قابل ملاحظه‌ای نداشت. مهمترین تفاوت بین حلقه ویلیس جنین و بالغ در قطر شریان رابط خلفی و شریان مغزی خلفی (که در تشکیل حلقه شرکت دارد) می‌باشد .


فرین سلیمانی، حسین سورتجی،
دوره 67، شماره 6 - ( 6-1388 )
چکیده

زمینه و هدف: فلج مغزی یک سندرم با اختلال حرکتی غیرپیشرونده و دارای ریسک فاکتورهای مختلف است که در اثر ضایعه در مغز در حال رشد ایجاد می‌شود. اتیولوژی فلج مغزی معمولا ناشناخته است و در مقایسه با دهه‌های قبل و با وجود پیشرفت‌هایی که در مراقبت‌های مامایی و نوزادان اتفاق افتاده شیوع آن کاهش نداشته است. در حقیقت به نظر می‌رسد که در نوزادان ترم افزایش شیوع نیز داشته است. این مطالعه با هدف بررسی عوامل موثر در بروز فلج مغزی تدوین گردید تا این عوامل را در نوزادان با شرایط محیطی و اجتماعی خاص ایران در مقایسه با سایر کشورهای جهان مشخص سازد. روش بررسی: در این مطالعه مورد- شاهدی تمام کودکان 6-1 ساله ارجاع شده دارای فلج مغزی از مراکز بهداشتی- درمانی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی طی سال‌های 1387-1386، از نظر عوامل موثر و فاکتورهای خطر پری‌ناتال و نئوناتال با گروه شاهد (با تعداد برابر و همسان شده) مورد بررسی قرار گرفتند. یافته‌ها: در طی مطالعه، 112 کودک در گروه مورد و 113 نفر در گروه شاهد مورد بررسی قرار گرفتند. عوامل اصلی در بروز فلج مغزی عبارت بودند از: تولد پیش رس، تشنج نوزادی، تشنج پس از نوزادی، نمره آپگار پایین در دقیقه بیستم، وزن کم هنگام تولد و حاملگی چند قلویی. اکثر کودکان با فلج مغزی از نظر سن حاملگی ترم بوده و تنها 8/37% قبل از 37 هفته بارداری متولد شده بودند. نتیجه‌گیری: تولد پیش‌رس، آنسفالوپاتی هیپوکسیک- ایسکمیک و وزن کم هنگام تولد عوامل موثر همراه در بروز فلج مغزی در این گروه بودند.
هژیر سیکارودی، مریم نوروزیان، ستاره آرام،
دوره 67، شماره 9 - ( 9-1388 )
چکیده

زمینه و هدف: در افراد راست دست، فعالیت‌های تکلمی عمدتاً در سمت چپ مغز (یا نیمکره غالب) ساماندهی می‌شود؛ اما در مورد نیمکره غالب (از نظر تکلم) در افراد چپ دست، هنوز اتفاق نظر وجود ندارد. هدف این مطالعه، امکان تعیین نیمکره غالب تکلمی در افراد چپ دست و مقایسه آن با افراد راست دست به‌وسیله سونوگرافی داپلر ترانس کرانیال است. همچنین، تاثیر احتمالی جنس روی نیمکره غالب تکلمی مورد بررسی قرار می‌گیرد.
روش بررسی: این پژوهش روی ٦٢ فرد سالم (٣٠ نفر راست دست و ٣٠ نفر چپ دست)، انجام شد. نیمی از افراد هر گروه زن و نیمی دیگر مرد بودند. ابتدا سوبوتری (راست دست یا چپ دست بودن) افراد توسط پرسشنامه Edinburgh تعیین شد. سپس در تمام افراد، سونوگرافی داپلر ترانس کرانیال عملکردی حین آزمون کلمه‌سازی انجام، و در هر فرد، تغییرات سرعت متوسط جریان خون هر دو شریان مغزی میانی راست و چپ، بررسی شد.
یافته‌ها:
حین آزمون کلمه‌سازی، سرعت جریان خون در سمت چپ در 55% (33 نفر) و در سمت راست در 45% (27 نفر) افراد مورد مطالعه افزایش قابل توجه نشان داد. غلبه نیمکره چپ در 7/56% افراد راست دست و 3/53% افراد چپ دست، و غلبه نیمکره راست در 3/43% افراد راست دست و 7/46% افراد چپ دست مشاهده شد. سرعت جریان خون شریان مغزی میانی در حالت استراحت، در خانم‌ها بیشتر از آقایان بود.
نتیجه‌گیری: در فعالیت‌های تکلمی، برتری قابل توجه نیمکره راست در افراد چپ دست، و نیمکره چپ در افراد راست دست، دیده نشد.



صفحه 1 از 4    
اولین
قبلی
1
 

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb