جستجو در مقالات منتشر شده


10 نتیجه برای منیزیم

گیتا شعیبی، سوسن سلطانی محمدی، مهدی رجبی،
دوره 65، شماره 2 - ( 12-1386 )
چکیده

درد حین تزریق پروپوفول از عوارض شایعی است که منجر به ناراحتی بیمار می‌شود. روشهای متعددی جهت کاهش این درد بکار رفته که نتایج متفاوتی داشته‌اند. هدف از این مطالعه بررسی اثر سولفات منیزیم بر شدت درد ناشی از تزریق ﭘروﭘوفول است.
روش بررسی: در یک کارآزمائی بالینی دوسوکور، 100 بیمار 50 -20 ساله با کلاس ASA، کلاس ΙΙ و Ι که کاندید اعمال جراحی الکتیو بودند، در سال 1384 و در بیمارستان شریعتی، بطور تصادفی در دو گروه 50 نفری قرار گرفتند. در هر دو گروه از هر دو دست بیمار کانول وریدی شماره 20 گرفته شد. در گروه اول: به طور همزمان سولفات منیزیم 10٪ از یک دست و نرمال ‌سالین هم حجم آن از دست دیگر به عنوان ﭘیش دارو و در گروه دوم: سولفات منیزیم 10٪ از یک دست و لیدوکائین 1% از دست مقابل در عرض 30 ثانیه تزریق شد. حجم تمام داروهاml 2 بود. بعد از 30 ثانیه ml 2 ﭘروﭘوفول 1% به طور همزمان از ﭘشت هر دو دست تزریق می‌گردید شدت درد بر اساسVerbal Analogue Scale از بیمار سوال و ثبت می‌شد.
یافته‌ها: نتایج در گروه اول متوسط درد در دست با پیش داروی منیزیم 07/1± ۴۶/۱ و در دست با نرمال‌سالین 15/2±56/4 بود (001/0p=). در گروه دوم متوسط درد در دست با سولفات منیزیم 34/1±82/0 و در دست با لیدوکائین 07/1± ٧٨/0 بود ( 86/0p=).
نتیجه‌گیری: این مطالعه نشان داد که ﭘیش درمانی با سولفات منیزیم داخل وریدی تفاوت معنی‌داری با لیدوکائین در کاهش درد حاصل از تزریق وریدی ﭘروﭘوفول ندارد ولی هر دو دارو نسبت به نرمال ‌سالین تاثیر بیشتری دارند.


افلاطون مهر آیین، محمد علی آزاد، مصطفی صادقی،
دوره 65، شماره 4 - ( 4-1386 )
چکیده

تاثیر ضد درد سولفات منیزیوم جهت درد پس از اعمال جراحی از سال 1990 مشخص گردیده است. هدف از اجرای این مطالعه بررسی تاثیر تجویز سولفات منیزیوم وریدی قبل از القاء بیهوشی بر درد پس از جراحی در بیمارانی است که تحت ترمیم فتق اینگوینال قرار می‌گیرند.

روش بررسی: در یک کارآزمایی بالینی دو کور تصادفی با کنترل دارونما تعداد 105 بیمار با وضعیت ASA 1, II که برای عمل جراحی ترمیم فتق اینگوینال در بیمارستان شریعتی طی سالهای 84-1383 بستری شده بودند طبق روش Block randomization به سه گروه تقسیم شدند. گروه اول ml 200 از محلول نرمال سالین 9/0%، گروه دوم mg/kg 25 سولفات منیزیوم که با نرمال سالین به حجم ml 200 رسیده بود و گروه سوم mg/kg 50 سولفات منیزیوم که به حجم ml 200 رسانده شده بود، در عرض 20 دقیقه قبل از القاء بیهوشی تجویز گردید. القاء بیهوشی و حفظ آن در هر سه گروه طبق پروتکل یکسان شروع، تداوم و خاتمه یافت. VAS، تهوع، استفراغ و میزان مصرف مرفین قبل از ترخیص از ریکاوری و سپس در فواصل 6، 12 و 24 ساعت پس از ترخیص از ریکاوری مورد ارزیابی قرار گرفت.

یافته‌ها: در گروه دریافت‌کننده سولفات منیزیوم به میزان mg/kg 50 میزان VAS در زمان ترخیص از ریکاوری با میانگین معادل 5/5 نسبت به دو گروه شاهد با میانگین 1/8 و گروه دریافت‌کننده mg/kg 25 سولفات منیزیوم با میانگین 2/7 اختلاف معنی‌داری داشت (001/0 P<).

نتیجه‌گیری: تجویز سولفات منیزیوم وریدی با دوز mg/kg 25 و mg/kg 50 تاثیری بر شدت درد بیماران پس از ترمیم فتق اینگوینال ندارد و میزان مصرف مرفین را نیز متاثر نمی‌سازد.


صدیقه حنطوش زاده، مامک شریعت، فاطمه عظمتی، فرشته عبدالمطلبی،
دوره 65، شماره 7 - ( 7-1386 )
چکیده

مرگ و میر نوزادان در ایران بر خلاف بهبود عموم شاخص‌های بهداشتی، کاهش چندانی نداشته است. زایمان زودرس علت اصلی مرگ و میر نوزادان می‌باشد که می‌تواند به‌علل مختلفی ایجاد شود. از میان این عوامل می‌توان به عفونتهای سیستمیک مثل سپتی سمی و عفونتهای لوکالیزه دستگاه تناسلی مثل مایکوپلاسما و واژینوز-باکتریال و عفونتهای استرپتوکک گروه B و یا علل غیر‌عفونی مثل ناهنجاریهای رحمی و همچنین کمبود بعضی از ترکیبات معدنی از جمله منیزیم و کلسیم اشاره کرد. متاسفانه تغذیه در زندگی صنعتی امروزی دستخوش تغییرات نه چندان مطلوبی شده است که می‌تواند سلامتی مادر و نوزاد را تحت تاثیر قرار دهد از جمله کمبود منیزیم که به وفور در زنان حامله ملاحظه می‌شود. مطالعات معدودی در رابطه با ارتباط سطح منیزیم با زایمان زودرس انجام شده است. لذا این مطالعه با هدف دستیابی ارتباط سطح سرمی منیزیم و زایمان زودرس طراحی شد.

روش بررسی: در این مطالعه به بررسی سطح منیزیم سرم در 42 خانم مبتلا به زایمان زودرس و مقایسه آن با سطح منیزیم سرم در 42 خانم با حاملگی نرمال در همان سن حاملگی (37-28) پرداخته‌ایم.

یافته‌ها: سطح منیزیم سرم در بیماران مبتلا به زایمان زودرس به‌طور معنی‌داری از سطح آن در خانم‌های حامله نرمال کمتر می‌باشد.

نتیجه‌گیری: در خانم‌های حامله باید احتمال کمبود منیزیم همواره مد نظر قرار گیرد و اهمیت بیشتری به رژیم غذایی آنان قائل شویم و در صورت وجود کمبود منیزیم از ترکیبات خوراکی و مکمل آن استفاده به عمل آوریم.


مرضیه منصوری، محسن پرویز، منصور کشاورز،  نپتون سلطانی، شهریار غریب زاده،
دوره 65، شماره 13 - ( 12-1386 )
چکیده

دیابت ملیتوس یک اختلال متابولیک شایع است که با تغییرات ساختمانی و عملکردی در سیستم عصبی مرکزی و محیطی همراه است. در جریان بیماری دیابت، اختلال حافظه رخ می‌دهد و سطح منیزیم پلاسما در بیماران مبتلا به دیابت ملیتوس کاهش می‌یابد. برخی مطالعات نشان داده‌اند که افزودن منیزیم به رژیم غذایی می‌تواند تاثیر مثبت در کنترل دیابت داشته باشد. روش بررسی: موش‌های صحرایی نر با mg/kg 40 استرپتوزتوسین وریدی دیابتی گردیدند. جهت کنترل دیابت از سولفات منیزیم با دوز g/l10 استفاده گردید که به آب آشامیدنی آنها اضافه می‌شد. به‌منظور بررسی اینکه آیا استفاده سیستمیک از سولفات منیزیم می‌تواند از اختلالات شناختی جلوگیری کند، هشت هفته پس از تایید دیابت، حیوانات در ماز آبی موریس مورد ارزیابی قرار گرفتند. یافته‌ها: کاهش معنی‌داری در مدت زمان یافتن سکو و مسافت شنا در رسیدن به سکو در تمام مدت چهار روز در همه گروه‌ها دیده شد. میانگین مدت زمان تاخیری در گروه دیابتی در مقایسه با سایر گروه‌ها به‌طور معنی‌داری طولانی بوده است که نشان‌دهنده عملکرد ضعیف موش‌هایی بوده که به‌مدت هشت هفته دیابتی بوده‌اند. این عملکرد ضعیف به‌طور نسبتا˝ کامل با استفاده از سولفات منیزیم قابل پیشگیری است. به‌طوری‌که مدت زمان یافتن سکو و مسافت شنا در موش‌های دیابتی درمان‌شده با منیزیم در مقایسه با موش‌های دیابتی تفاوت معنی‌داری داشت. نتیجه‌گیری: به‌نظر می‌رسد پس از هشت هفته درمان با منیزیم (به‌میزان g/l10 در آب آشامیدنی)، حافظه فضایی حیوانات مورد آزمون در مقایسه با پاسخ گروه دیابتی بهتر است که می‌تواند مطرح‌کننده نقش منیزیم در جلوگیری از اختلال حافظه فضایی حیوانات دیابتی باشد.


فرخ لقا احمدی، رزیتا ناصری، محبوب لسان پزشکی،
دوره 66، شماره 7 - ( 7-1387 )
چکیده

زمینه و هدف: سیکلوسپورین از داروهای ایمونوساپرسور اصلی است که در بیماران پیوند کلیه استفاده می‏شود. این دارو دارای عوارضی است که معمولا مورد توجه قرار نمی‏گیرد. این مطالعه جهت بررسی اثر سیکلوسپورین بر روی منیزیم سرم و عوارض متابولیک آن در بیماران پیوندی انجام شد.

روش بررسی: این مطالعه روی 157 (62 زن و 95 مرد) بیمار پیوند کلیه تحت درمان با سیکلوسپورین که جهت پی‌گیری به یک مرکز خصوصی مراجعه کردند انجام شد. بیماران تحت معاینه قرار گرفتند و از ایشان نمونه خون جهت تعیین سطح سرمی سیکلوسپورین، منیزیم، کراتینین، قند خون ناشتا، لیپید، کلسیم، فسفر و اسید اوریک گرفته شد. 

یافته‌ها: میانگین سطح سرمی منیزیم در بیماران mg/dL 31/0±96/1 و سطح سرمی سیکلوسپورین μg/dL 192±371 بود. 16 بیمار (2/10%) دچار هیپومنیزیمی بودند. سطح سرمی منیزیم بیماران با سیکلوسپورین خون (53/0-=r)، کراتی‌نین سرم LDL پلاسما (3/0-=r)، قند خون ناشتا (60/0-=r) و اسید اوریک (36/0-=r) دارای ارتباط معکوس و معنی‏دار (05/0 

نتیجه‌گیری: در بیمارانی‌که داروی سیکلوسپورین مصرف می‌نمایند در کنار آزمایشات روتین بیوشیمیایی می‌بایست سطح منیزیم‌توتال و یونیزه نیز اندازه‌گیری شود. این اقدام سبب شناسایی زودتر بیماران هیپومنیزیمی شده و از عوارض متابولیک ناشی از آن با تجویز مکمل‌های منیزیم پیشگیری به‌عمل آید.


سارا نیک‌سرشت، سحابه اعتباری، حمیدرضا صادقی‌پور رودسری، محمد رضا زرین‌دست، مرتضی کریمیان، فاطمه نبوی‌زاده،
دوره 68، شماره 5 - ( 5-1389 )
چکیده

800x600 زمینه و هدف: افسردگی پس از زایمان یک اختلال خلقی است که اثرات زیان باری بر نوزاد و روابط خانوادگی دارد. کاهش پروژسترون به‌دنبال زایمان می‌تواند علتی برای این نوع افسردگی باشد. این هورمون می‌تواند بر عملکرد نوروترانسمیترها موثر باشد. روی و منیزیم از طریق مسیرهای نوروترانسمیتری اثرات خود را اعمال می‌کنند. از طرفی کمبود تیامین نیز در مدل‌های حیوانی منجر به افسردگی می‌شود. هدف این مطالعه ارزیابی اثرات روی، منیزیم و تیامین بر افسردگی پس از زایمان و بررسی دخالت مسیر نیتررژیک می‌باشد.

روش بررسی: در این مطالعه 110 سر موش سوری ماده در پنج گروه مورد بررسی قرار گرفتند، افسردگی پس از زایمان با تزریق هورمون پروژسترون مدل‌سازی شد، ترکیبات کلراید روی، کلراید منیزیم و تیامین نیم‌ساعت پیش از ارزیابی سیستم حرکتی و تست شنای اجباری به موش‌ها تزریق شدند و برای بررسی نقش سیستم نیتررژیک از L-arginine و L-NAME استفاده شد. 

یافته‌ها: تمام گروه‌های درمانی زمان بی‌حرکتی کمتری از گروه کنترل داشتند (٠٥/٠p<). تجویز ترکیبی روی، منیزیم و تیامین موجب بیشترین کاهش در مدت زمان بی‌حرکتی شد. تجویز L-NAME در گروه روی، منیزیم و تیامین باعث کاهش مدت زمان بی‌حرکتی شد (٠٥/٠p<) در حالی‌که تجویز L-arginine در همان گروه باعث افزایش مدت زمان بی‌حرکتی شد (٠٥/٠p<).

نتیجه‌گیری: روی، منیزیم و تیامین می‌توانند از طریق سیستم نیتررژیک در بهبود علایم افسردگی موثر باشند. این عناصر می‌توانند به‌عنوان یک مادۀ مکمل، جایگزین مناسبی برای داروهای ضد افسردگی در دورۀ پس از زایمان باشند.

Normal 0

نسترن خسروی، علیرضا امینیان، رضا تقی‌پور،
دوره 69، شماره 7 - ( 7-1390 )
چکیده

800x600 Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4

زمینه و هدف: بیلی‌روبین تمایل به فسفولیپیدهای غشای سلولی دارد، از مهم‌ترین آن‌ها رسپتور N-Methyl-D-Aspartate می‌باشد منیزیم از مهم‌ترین مهارکنندگان این رسپتور می‌باشد. هدف از این مطالعه مقایسه میزان منیزیم قبل و بعد از فتوتراپی و ارزیابی روش‌های نوین درمان (تجویز منیزیم) می‌باشد. 

روش بررسی: مطالعه نیمه‌تجربی (Semi-experimental) و آینده‌نگر می‌باشد و جمعیت مورد مطالعه، نوزادان مبتلا به زردی بستری در بیمارستان علی‌اصغر از فروردین الی اسفند 1389 بودند. معیارهای ورود به مطالعه شامل سن کم‌تر از 28 روز، عدم مالفور-ماسیون، اختلال متابولیسم و سپسیس، عدم دریافت منیزیم سولفات در مادر بود. 

یافته‌ها: در مطالعه 106 نوزاد زرد، 9/50 درصد پسر و 1/49 درصد دختر بودند. فراوانی علت زردی در بیماران شامل 37 نوزاد با ناسازگاری (34/9%) ABO، پنج نوزاد با ناسازگاری (4/7%)Rh، 17 نوزاد با مصرف کم شیر مادر (16%) Breast feeding و 47 نوزاد ناشی از شیر مادر (3/44%) بود. میانگین منیزیم قبل (24/2) و بعد (12/2) از فتوتراپی در بیماران مبتلا به زردی با اختلاف معنی‌دار کاهش می‌یابد (001/0P<) و بین دو جنس و بین گروه‌های سن بارداری از نظر میانگین سطح سرمی منیزیم در زمان بستری (کم‌تر از 34 هفته= 35/2، بین 35 تا 37 هفته= 27/2، بیش از 38 هفته= 17/2) و بین گروه‌های وزنی از نظر میانگین منیزیم در زمان بستری (1500 تا2500 گرم= 4/2، بیش از 2500 گرم= 23/2) و بین گروه‌های شدت هیپربیلی‌روبینمی از نظر منیزیم سرمی در زمان بستری (خفیف= 2/23، متوسط= 21/2، شدید= 29/2) اختلاف معنی‌دار وجود ندارد.

نتیجه‌گیری: فتوتراپی می‌تواند منجر به کاهش منیزیم توتال سرمی شود.


مریم رزاقی آذر، فاطمه طباطبایی،
دوره 70، شماره 7 - ( 7-1391 )
چکیده

زمینه: سندرم جیتلمن (Gitelman syndrome) بیماری نادر، با توارث اتوزوم مغلوب است که در سنین نوجوانی با اسپاسم و کرامپ عضلانی مکرر تظاهر یافته و با آلکالوز متابولیک، هیپوکالمی، هیپوکلسیوری و هیپومنیزیمی همراه می‌باشد. در این سندرم، موتاسیون ژن کد کننده NCCT وجود دارد که روی کانال (Sodium-Chloride Co-Transporter, NCCT) در لوله پیچیده دور اثر می‌گذارد و باعث اختلال الکترولیتی می‌گردد.
معرفی بیمار: بیمار، پسر 10 ساله با شکایت گزگز انگشتان دست و پا و صورت و چنگ شدن دست‌ها از سه سال پیش از مراجعه به درمانگاه غدد بیمارستان حضرت علی‌اصغر ارجاع شد. در بررسی‌های انجام شده بیمار دارای آلکالوز متابولیک، هیپوکالمی، هیپوکلسیوری، دفع بالای منیزیم ادرار با منیزیم سرم نرمال و کلسیم، فسفر و فشارخون نرمال بود.
نتیجه‌گیری: با توجه به علایم بالینی و آزمایشگاهی، بیمار مبتلا به سندرم جیتلمن بود و با درمان پتاسیم و منیزیم، علایم بالینی برطرف شد.


راضیه سنگسری، مریم سعیدی، ملیحه کدیور، مهسا نیکنام،
دوره 78، شماره 5 - ( 5-1399 )
چکیده

زمینه و هدف: مطالعه حاضر با هدف بررسی ارتباط سطح منیزیوم سرمی و شدت ایکتر انجام شد.
روش بررسی: در این مطالعه مقطعی نوزادانی که در بازه‌ی زمانی دو ساله، مهر 1395 تا 1397 در بیمارستان مرکز طبی کودکان تهران به‌دلیل زردی نوزادی بستری شده بودند، مورد بررسی قرار گرفتند. نوزادان با بیلی‌روبین         mg/dl 20-16 در دسته‌ی هایپربیلی‌روبینمی متوسط و بیشتر یا مساوی mg/dl 20 در دسته‌ی هایپربیلی‌روبینمی شدید تقسیم شدند. مقدار منیزیوم سرمی و عوارض کلینیکی هایپربیلی‌روبینمی در این نوزادان ثبت شد.
یافته‌ها: تعداد 100 بیمار مورد ارزیابی قرار گرفتند. میانگین سطح سرمی منیزیم در این بیماران mg/dl 32/2 بود. این مقدار در نوزادان دچار تشنج (038/0P=)، تب (048/0P=) و انسفالوپاتی مزمن (003/0P=) به‌صورت معنا‌داری بیشتر بود. میانگین سطح سرمی منیزیم به‌صورت چشمگیری در هایپربیلی‌روبینمی شدید بیشتر از متوسط بود (001/0>P). منیزیم سرم در عوارض انسفالوپاتی مزمن (007/0P=)، فیستینگ (001/0P=)، رتروکولی (001/0P=)، هاپیرتونی (004/0P=)، هایپوتونی (001/0P=) و تشنج (030/0P=) به‌صورت چشمگیری متفاوت بود. سطح سرمی منیزیم با بیلی‌روبین توتال همبستگی مثبتی داشت (443/0r=، 001/0P>) و با احتمال وقوع انسفالوپاتی مزمن ارتباط داشت (15/4OR: ،040/0P=) و منیزیم بالای 15/2 می‌تواند با حساسیت 100%، ویژگی 8/47%، ارزش اخباری منفی 100% و ارزش اخباری مثبت 3/14% پیش‌بینی‌کننده‌ی انسفالوپاتی مزمن باشد.
نتیجه‌گیری: نتایج مطالعه‌ی حاضر نشان داد که سطح سرمی منیزیم به‌صورت معنا‌داری با سطح سرمی بیلی‌روبین توتال سرم و شدت هایپربیلی‌روبینمی مرتبط است و می‌تواند احتمال وقوع انسفالوپاتی مزمن را پیش‌بینی کند.

زهرا عزیزی فارسانی، مهرداد فیضی، آرش تفریشی‌نژاد، مونا خرم‌جوی، حمیدرضا عزیزی فارسانی،
دوره 81، شماره 2 - ( 2-1402 )
چکیده

زمینه و هدف: گلودرد پس از عمل، دومین علت شایع عارضه در ریکاوری است و تاکنون طیف وسیعی از رویکردها برای پیشگیری و درمان آن مورد بررسی قرار گرفته است. این مطالعه با هدف مقایسه اثرات غرغره سولفات منیزیم و کتامین بر بروز گلودرد پس از عمل لامینکتومی انجام شد.
روش بررسی: در این کارآزمایی بالینی تصادفی شده، از خرداد 1400 لغایت دی 1401 در بیمارستان شهدای تجریش تهران، 69 بیمار کاندید لامینکتومی به‌طور تصادفی به سه گروه کتامین، منیزیم و کنترل تخصیص یافتند. گروه سولفات منیزیم (mg/kg 30) و گروه کتامین (mg/kg 5/0) هر کدام در ml 30 سرم دکستروز 5% و گروه کنترل (ml 30 دکستروز 5%) 15 دقیقه پیش از القای بیهوشی غرغره شد. پروتکل‌های استاندارد بیهوشی مشابه برای همه بیماران اعمال شد. در ریکاوری پس از صفر، دو، چهار و 24 ساعت، گلودرد با استفاده از مقیاس بینایی آنالوگ ارزیابی شد.
یافته‌ها: بررسی بروز گلودرد به‌عنوان پیامد اصلی این مطالعه نشان داد که بروز گلودرد در گروه منیزیم کمتر از کتامین بود. مقایسه سه گروه در زمان‌های ورود به ریکاوری و دو، چهار و 24 ساعت پس از عمل نشان داد که تفاوت سه گروه از نظر بروز گلودرد معنادار است. همچنین تفاوت بروز گلودرد درون هر گروه در چهار زمان مذکور در هر سه گروه از نظر آماری معنادار بود (001/0P=).
نتیجه‌گیری: اثر پیشگیرانۀ «غرغره سولفات منیزیم» بر گلودرد پس از عمل لامینکتومی در مقایسه با غرغره «کتامین» یا «دارونما» به مراتب بهتر می‌باشد.

 

صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb