25 نتیجه برای موش صحرایی
محسن وثوقی، حمیدرضا صادقی پور رودسری، محسن امینی، سیروس سیمی،
دوره 64، شماره 7 - ( 5-1385 )
چکیده
فعالیت ضد باروری مردانه گوسیپول (ماده فعال غوزه پنبه دانه)، ایده تکوین و عرضه دارو با فعالیت ضد باروری مردانه را مطرح نمود. در این مطالعه اثرات ضد باروری دو مشتق ایزوپروپیل و ایزوبوتیل دی هیدروپیریدین که از طرفی مشابه کلرامفنیکل و همچنین مشتقات دی هیدروپیریدینی است مورد بررسی و ارزیابی قرار دادیم.
روش بررسی: تجویز مشتقات ایزوبوتیل و ایزوپروپیل روزانه بصورت تزریق زیر جلدی به مقدار mg/kg/day10 به موشهای صحرایی نر انجام شد. بعد از 60 روز از اولین تزریق شاخص های باروری ارزیابی شد.
یافتهها: یافته ها با دو گروه کنترل و شاهد که به ترتیب سرم فیزیولوژی و پروپیلن گلیکول تزریقی دریافت کرده بودند مقایسه گردید. نتایج نشان داد که هر دو دارو اثرات مهاری بر سیستم تولید مثل موش صحرایی نردارند.
نتیجهگیری: اثر مهاری معنی دار مشتقات مورد نظر بر شاخص های فیزیولوژیک مؤید نظر قبلی ما در مورد مطلوب بودن فعالیت آنها جهت استفاده بعنوان ترکیب رهبر (lead compound) برای سنتز و تهیه ترکیبات جدیدتر با فعالیت ضد باروری مردانه می باشد.
شمیله فولاددل، علی محمدی کرکانی، محمود قاضی خوانساری، ابراهیم عزیزی،
دوره 66، شماره 7 - ( 7-1387 )
چکیده
زمینه و هدف: پاراکوات بهعنوان علفکش بهدلیل خصوصیات منحصر به فرد دارای مصرف و تولید قابل توجه در سراسر جهان میباشد. تحقیقات نشان داده که فیبروز ریوی حاصل از پاراکوات توسط برخی مواد نظیر کاپتو پریل قابل جلوگیری یا تاخیر میباشد. لذا در این تحقیق نقش کاپتوپریل بر بیان ژن و پروتئین p53 و Bcl-2 در نمونههای بافتی ریه موش صحرایی که در تماس با پاراکوات قرار گرفتهاند مورد ارزیابی قرار گرفت.
روش بررسی: اثر محافظتی کاپتوپریل در اثرات سمی پاراکوات بر بیان ژن و پروتئین p53 وBcl-2 در نمونههای بافت ریه موشهای صحرایی بهروش ایمونوهیستوشیمی و RT-PCR مورد ارزیابی قرار گرفت.
یافتهها: دادههای حاصل از آزمایشات نشاندهنده عدم بیان متفاوت پروتئین و mRNA مربوط به p53 در نمونههای مورد آزمایش (بهغیر از مورد mRNA مربوط به کاپتوپریل تنها) بود. اما پروتئین Bcl-2 در نمونههای تحت تماس با پاراکوات، پیشدرمان و پسدرمان با کاپتوپریل نسبت به کاپتوپریل تنها و کنترل بدون درمان افزایش نشان میدهد.
نتیجهگیری: در مجموع نتایج نشان میدهد که پاراکوات باعث صدمه قابل توجه به DNA سلولهای ریوی در هیچ مورد نشده و لذا میزان بیان پروتئین p53 تغییر چندانی پیدا نکرده است. ولی پاراکوات توانسته است با ایجاد التهاب ریوی منجر به افزایش میزان پروتئین Bcl-2 بدون اثر بر میزان mRNA آن شود. ضمنا کاپتوپریل نتوانسته تاثیر چندانی بر روی اثرات پاراکوات در بیان p53 یا Bcl-2 در نمونههای بافتی مورد آزمایش از خود نشان دهد.
عابدین وکیلی،
دوره 66، شماره 8 - ( 8-1387 )
چکیده
زمینه و هدف: دیمتیل سولفوکساید اثرات بیولوژیکی مختلفی از جمله آنتیاکسیدانی، ضد التهابی، مهارکننده تجمع پلاکتی و اثر محافظتی در مقابل ایسکمی مغزی دارد. با این وجود اثرات آن بر آسیبهای مغزی و اختلالات نورولوژیک حرکتی در ایسکمی مغزی موضعی موقتی کاملا روشن نیست.
روش بررسی: تعداد 36 سر موش صحرائی نر نژاد Sprague-Dawley با محدوده وزنی ٣٠٠ تا ٣٥٠ گرم به گروه کنترل و درمان با دیمتیل سولفوکساید تقسیم شدند. ایسکمی مغزی موضعی-موقتی با مسدود کردن شریان میانی مغز به مدت 90 دقیقه و سپس برقراری مجدد جریان خون به مدت 23 ساعت ایجاد میشد. سالین بهعنوان حلال دارو (11=n) و دیمتیل سولفوکساید2% با دوزهای ml/kg 01/0 (n=11)، ml/kg 1/0 (7n و ml/kg 2/0 (n=7)، 30 دقیقه قبل از ایسکمی تزریق میشدند. 24 ساعت بعد از ایسکمی، نمره اختلالات نورولوژیکی حرکتی تعیین و سپس حجم ضایعات مغزی کورتکس، استرایتوم با استفاده از رنگآمیزی تریفنیل تترازولیوم ارزیابی میشد.
یافتهها: تجویز داخل صفاقی دیمتیل سولفوکساید در دوزهای 1/0 و ml/kg 2/0 ضایعات کورتکس و استرایتوم را بهطور معنیداری در مقایسه با گروه کنترل کاهش داد (001/0p<)، در حالیکه دوز ml/kg 01/0 تغییری در ضایعات مغزی ایجاد نکرد (225/0=p). دیمتیل سولفوکساید فقط در دوز ml/kg 2/0 بهطور معنیداری اختلالات نورولوژیکی حرکتی را کاهش داد (001/0
نتیجهگیری: یافتههای این مطالعه نشان داد دیمتیل سولفوکساید یک اثر محافظتی قوی در مقابل ایسکمی مغزی موضعی- موقتی در موش صحرایی دارد. دیمتیل سولفوکساید ممکن است یک کاندید برای درمان ضایعات مغزی در مرحله حاد ایسکمی مغزی موضعی باشد.
عباسعلی وفایی، علی رشیدیپور،
دوره 67، شماره 4 - ( 4-1388 )
چکیده
800x600 زمینه و هدف: مطالعات قبلی نشان
دادهاند که وقایع استرسزا که با ترشح هورمونهای گلوکوکورتیکوییدی از قشر غدد
فوقکلیه همراهند و همچنین تزریق آگونیست گیرندههای گلوکوکورتیکوییدی احتمالا با
اثر بر فرایند یادگیری و حافظه هیجانی، موجب تعدیل آن میشوند. هدف این تحقیق تعیین
اثرات استرس حاد و تزریق سیستمیک کورتیکوسترون به عنوان آگونیست گیرنده گلوکوکورتیکوییدی
بر فاز اکتساب، تثبیت و بهخاطرآوری اطلاعات در موش سفید بزرگ آزمایشگاهی (صحرایی)
در مدل یادگیری احترازی غیرفعال بود.
روش بررسی: در این مطالعه تجربی
از 180 سر موش نر نژاد ویستار (220 تا250 گرم) استفاده شد. ابتدا موشها در
دستگاه احترازی غیرفعال آموزش داده شدند و 48 ساعت بعد از آن ارزیابی بهخاطرآوری
انجام شد که در طی آن مدت زمانی که طول میکشید تا حیوان برای اولین بار وارد
محفظه تاریک دستگاه شود و کل مدت زمانی که در محفظه روشن و تاریک در طی 10
دقیقه ارزیابی سپری مینمود به عنوان معیار میزان حافظه در نظر گرفته شد و
ثبت گردید. برای ارزیابی اکتساب، تثبیت و بهخاطرآوری حافظه 30 دقیقه قبل و
بلافاصله بعد از آموزش و 30 دقیقه قبل از تست بهخاطرآوری کورتیکوسترون با دوزهای
5/0، یک و سه میلیگرم به ازاء هر کیلو وزن و به صورت داخل صفاقی تزریق شد.
همچنین از استرس محدودکننده به مدت 10 دقیقه در زمانهای مشابه در فازهای مختلف
حافظه استفاده گردید و در انتها فعالیت حرکتی حیوانات مورد ارزیابی قرار گرفت.
یافتهها: نتایج نشان داد که تزریق کورتیکوسترون 30
دقیقه قبل از آموزش با دوز یک میلیگرم اکتساب و تزریق آن با دوز یک و سه میلیگرم
تثبیت را بهطور معنیداری تقویت نمود (05/0p<) و با همین دوزها بهخاطرآوری
را بهطور معنیداری مختل نمود (05/0p<). استرس حاد همه فازها
را دچار اختلال نمود. ضمنا تزریق کورتیکوسترون و استرس حاد تاثیر معنیداری بر
فعالیت حرکتی حیوانات ندارد.
نتیجهگیری: که گیرندههای گلوکوکورتیکوییدی بسته به میزان فعال شدن نقش
مهمی در تعدیل فازهای مختلف یادگیری (اکتساب، تثبیت و بهخاطرآوری اطلاعات تازه
آموخته شده) مربوط به حوادث هیجانی دارند و این اثرات در فازهای مختلف
یادگیری متفاوت است.
Normal
0
false
false
false
EN-GB
X-NONE
AR-SA
MicrosoftInternetExplorer4
پریسا حسنین، سیامک شهیدی،
دوره 68، شماره 1 - ( 1-1389 )
چکیده
Normal
0
false
false
false
EN-US
X-NONE
AR-SA
MicrosoftInternetExplorer4
زمینه
و هدف: اسید اسکوربیک، در
چندین مدل تجربی سبب بهبود نواقص شناختی شده است. دیابت نیز موجب اختلالات یادگیری
و حافظهای میگردد. در این مطالعه به بررسی تجویز خوراکی اسید اسکوربیک (mg/kg100) به مدت 30 روز بر حافظه و یادگیری
احترازی غیر فعال در موشهای صحرایی کنترل و دیابتی میپردازیم.
روش
بررسی: دیابت با تزریق داخل
صفاقی استرپتوزوتوسین به حیوانات القاء شد. سه
روز بعد، اگر گلوکز پلاسمای بیش از اندازهگیری میشد، دیابت
تأیید میشد. درمان از شروع هیپرگلایسمی بهمدت 30 روز ادامه یافت. یادگیری
احترازی غیر فعال، در پایان درمان انجام شد و 24 ساعت بعد از آن، تست حافظه صورت
گرفت. در پایان حیوانات وزن شده و نمونههای خون برای اندازهگیری گلوکز جمعآوری
شد.
یافتهها: دیابت
سبب اختلال در فرایند حافظه و یادگیری احترازی غیر فعال در حیوانات گردید. درمان
با اسید اسکوربیک، سبب بهبود یادگیری و حافظه در موشهای کنترل گردید و نواقص
یادگیری و حافظهای را در موشهای دیابتی اصلاح کرد. در حیوانات دیابتی تحت درمان،
کاهش وزن و هیپرگلایسمی نسبت به موشهای دیابتی درمان
نشده کمتر بود. اثرات هیپوگلایسمیک و یا آنتی اکسیدانی اسید اسکوربیک، احتمالاً در
نتایج بهدست آمده بر روی یادگیری و حافظه در دیابت تأثیر داشتهاند.
نتیجهگیری: تجویز اسید اسکوربیک بهمدت 30 روز از آغاز دیابت سبب
حفاظت از اختلالات شناختی مرتبط با آن میشود. با انجام کارآزماییهای بالینی شاید
بتوان از اسید اسکوربیک بهعنوان یک مکمل همراه در بهبود اختلالات شناختی ناشی از
دیابت استفاده کرد.
مهوش حصاری، کامران منصوری، علی مصطفایی، علی بیدمشکی پور،
دوره 68، شماره 3 - ( 3-1389 )
چکیده
زمینه و هدف: آنزیمهای پروتئولیتیک، خصوصاً کلاژنازها برای هضم ماتریکس خارج سلولی، جداسازی سلولها و کشت اولیه مورد استفاده قرار میگیرند.
با توجه به مشکلات تخلیص و مقدار کم کلاژنازها در منابع باکتریایی یا جانوری، یافتن منابع جدید و کم هزینه این آنزیمها اهمیت دارد. بههمین جهت در این مطالعه اکتینیدین که فراوانترین پروتیین میوه کیوی است، تخلیص شد و مخلوط مناسبی از آن و تریپسین برای جداسازی سلولهای اندوتلیال آئورت موش صحرایی بهکار رفت.
روش بررسی: سلولهای اندوتلیال آئورت با استفاده از محلول هضمی شامل غلظتهای متفاوت اکتینیدین (دو تا 16 میلیگرم در میلیلیتر) و تریپسین (3/0، 6/0، 2/1 و 4/2 میلیگرم در میلیلیتر) در زمانهای مختلف (15 تا 90 دقیقه) جدا شدند و در محیط کشت DMEM کشت داده شدند. سلولهای جداشده بهواسطه خصوصیات مورفولوژیک و رنگآمیزی ایمونوسیتوشیمی شناسایی شدند و درصد بقا بهکمک آزمون تریپان بلو تخمین زده شد.
یافتهها: اکتینیدین در غلظت 10 میلیگرم در میلیلیتر بههمراه تریپسین با غلظت 2/1 میلیگرم در میلیلیتر بهمدت 60 دقیقه توانست سلولهای اندوتلیال آئورت موش صحرایی را جدا کند. درصد بقای سلولهای ذکر شده در این شرایط 90% تخمین زده شد. خصوصیات مورفولوژیک و ایمونوسیتوشیمی ماهیت سلولهای جدا شده بهعنوان سلولهای اندوتلیال را تأیید نمود.
نتیجهگیری: یافتهها نشان داد که مخلوط بهینه اکتینیدین و تریپسین اثرات سمی محسوسی بر سلولهای جدا شده نداشته و گزینهای مناسب و جدید برای جداسازی سلولهای اندوتلیال آئورت موش صحرایی است.
مرضیه برزگر، سیدعلیرضا طلائی زواره، محمود سلامی،
دوره 68، شماره 10 - ( 10-1389 )
چکیده
زمینه
و هدف: شواهد متعددی نشان میدهد که
مواجهه با استرسهای محیطی مختلف در طی دوران بارداری بر رفتارهای فیزیولوژیک فرزندان
موثر است. در این مطالعه تجربی اثر
استرس صوتی در دوران بارداری، بر یادگیری تثبیت حافظه فضایی فرزندان نر
موشهای صحرایی در ماز آبی موریس و نیز میزان کورتیکوسترون سرم آنها بررسی
شده است.
روش بررسی: فرزندان نر از مادرانی که دوره بارداری را به طور
طبیعی گذراندند یا در هفته آخر بارداری در معرض استرس قرار داشتند، به چهار گروه
10 سری شامل یک گروه کنترل، و سه گروه که در هفته آخر جنینی روزانه 1، 2 و 4 ساعت
در معرض استرس صوتی بودند، تقسیم شدند. یادگیری فضایی طی پنج شب و هر شب چهار مرحله آزمایش، توسط ماز آبی موریس سنجیده شد.
در شب آخر میزان تثبیت حافظه فضایی نیز بررسی شد. مدت زمان سپری شده و مسافت پیموده شده در ربعهای مورد نظر
ماز تجزیه و تحلیل شد.
یافتهها: نتایج
حاصل نشان داد که مواجهه روزانه به مدت دو و یا چهار ساعت در هفته آخر بارداری
باعث ایجاد اختلال در روند یادگیری و نیز تثبیت حافظه فضایی فرزندان میشود (05/0p<). میزان کورتیکوسترون سرم این حیوانات نیز به وضوح
افزایش یافته بود و با نتایج حاصل از مطالعات رفتاری همخوانی داشت. اعمال روزانه یک
ساعت استرس تغییری در میزان کورتیکوسترون و رفتار فرزندان ایجاد نکرد.
نتیجهگیری: بر اساس یافتههای ما، مواجهه روزانه با استرس صوتی در
هفته آخر بارداری، میتواند سبب افزایش کورتیکوسترون سرم و کاهش یادگیری و حافظه
در فرزندان نر بالغ شود.
نسرین تک زارع، اعظم بختیاریان، اسماعیل سعیدی، وحید نیکوئی،
دوره 68، شماره 10 - ( 10-1389 )
چکیده
زمینه
و هدف: آلپرازولام
جزو خانواده بنزودیازیینها میباشد که امروزه مصرف آن در جامعه بهخصوص خانمهای
باردار به صورت تصاعدی افزایش یافته است. با توجه به اینکه تحقیقات زیادی در مورد
آثار تراتوژنیک این دارو در دوران ارگانوژنز انجام نگرفته است، هدف از این تحقیق،
بررسی آثار تراتوژنیک آلپرازولام بر جنین موش صحرایی میباشد.
روش بررسی: در این مطالعه تأثیر داروی آلپرازولام با دوزهای
مختلف (mg/kg/day6 و 4 و 2 و0) بر روی چهار گروه جنین موش صحرایی
پنج تا 17 روزه که هر گروه شامل پنج جنین موش ماده رت بودند، بررسی گردید. وزن موشها
حدوداً بین 250 تا 300 گرم و همگی بالغ (سه ماهه) و سالم بودند کلیه گروهها بعد
از بروز بارداری هر روزه دوزهای تعیین شده دارو را به صورت تزریقی تا روز پانزدهم
دریافت کردند. پس از طی مراحل بارداری، جنینها خارج شده و مورد مطالعه ماکروسکوپی
(آنومالیهای ظاهری) و میکروسکوپی قرار گرفتند.
یافتهها: نتایج حاصله از مطالعه نشاندهنده این نکته میباشد که
با افزایش دوز آلپرازولام بهخصوص mg/kg/day6 در میزان بروز آنومالیهای ظاهری، چشم غیرطبیعی، شکاف
کام و لب افزایش قابل ملاحظهای دیده میشود. همچنین میانگین قد جنینها با افزایش
دوز دارو، کاهش یافته است. آنالیز آماری نشان داد که میزان اثرات تراتوژنیک
آلپرازولام به صورت معنیداری در گروه چهارم (mg/kg/day6)، بالاتر
از گروههای کنترل و آزمایش اول و دوم میباشد (001/0p=).
نتیجهگیری: نتایج بهدست آمده از این مطالعه حاکی از تراتوژن
بودن آلپرازولام در دوز بالا میباشد. توصیه میگردد که مادران باردار از مصرف
بنزودیازیینها در سه ماهه اول بارداری خودداری نمایند.
سید فخرالدین مصباح، عایشه بحری، الهه قاسمی، طاهره طلائی خوزانی، حسین میرخانی، محمد ابراهیم پارسانژاد،
دوره 69، شماره 3 - ( 3-1390 )
چکیده
زمینه
و هدف: سندرم تخمدان پلی کیستیک (PCOS) علت اصلی
ناباروری ناشی از فقدان تخمکگذاری میباشد. یکی از راههای درمان این سندرم
استفاده از داروی متفورمین است. هدف اصلی این پژوهش ارزیابی تأثیر داروی متفورمین
بر اندومتر رحم در حین لانه گزینی و تعداد جنین در موش صحرایی ماده دچار سندرم
تخمدان پلی کیستیک میباشد.
روش بررسی: تعداد
40 سر موش صحرایی ماده بالغ از نژاد Sprague-Dawley بهطور تصادفی انتخاب و به چهار گروه مساوی تقسیم شدند. گروه یک: کنترل،
بدون دریافت هیچ دارویی، گروه دو: داروی متفورمین (mg/kg/day150)
دریافت نمودند، گروه سه: با دریافت استرادیول والریت (mg/rat4)، PCOS در آنها
برانگیخته شد، گروه چهار: پس از برانگیختن PCOS، موشها با
متفورمین درمان شدند. وزن بدن، قند خون و هورمونهای LH، FSH،
تستوسترون، پروژسترون و استرادیول در خون موشها اندازهگیری شدند. پس از جفت-گیری
موشهای هر گروه بهطور تصادفی و مساوی به دو زیر گروه تقسیم شدند و زیر گروهها 5
و 15 روز پس از جفتگیری بهترتیب برای بررسی واکنشهای دسیدوا در رحم و شمارش
جنین کشته شدند.
یافتهها: قند خون و هورمونهای LH، FSH،
تستوسترون و استرادیول در موشهای دچار PCOS افزایش معنیدار
داشت. قند خون بهصورت معنیدار در موشهای دچار PCOS دریافتکننده
متفورمین کاهش نشان داد (01/0P£)، در حالی که
وزن و تعداد جنین افزایش نشان داد (01/0P£). وزن
در موشهای دچار PCOS نسبت به گروه کنترل افزایش داشت (01/0P£).
نتیجهگیری: متفورمین
تأثیر معنیدار بر میزان گلوکز و هورمونهای جنسی خون و همچنین تعداد جنین در موش
صحرایی مبتلا به سندرم تخمدان پلی کیستیک دارد.
عابدین وکیلی، محمد رضا عینعلی، احمد رضا بندگی،
دوره 69، شماره 7 - ( 7-1390 )
چکیده
800x600 Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4
زمینه و
هدف: مطالعات
متعدد نشان دادهاند زعفران اثر محافظتی در مقابل آسیب اکسیداتیو در ایسکمی گلوبال
مغزی دارد، اما اثر آن بر ادم مغزی و آسیب اکسیداتیو در ایسکمی مغزی موضعی کاملا
مشخص نیست. این مطالعه با هدف بررسی اثر زعفران بر ادم مغزی، حجم ضایعات مغزی و
میزان فعالیت آنزیمهای آنتی اکسیدانت (آنزیم سوپر اکسید دیسموتاز و گلوتاتیون
پراکسید) و غلظت مالون دی آلدیید در بافت ایسکمیک مغز در مدل تجربی سکته مغزی
طراحی شد.
روش بررسی: ایسکمی
موضعی با مسدود کردن موقتی شریان میانی مغز برای مدت یک ساعت در موش صحرایی ایجاد
شد. زعفران با دوز mg/kg ip100 در شروع ایسکمی بهصورت داخل صفاقی تزریق و 24 ساعت بعد ادم و
حجم آسیب مغزی اندازهگیری شد. غلظت مالون دی آلدیید و میزان فعالیت آنزیم سوپر
اکسید دیسموتاز و گلوتاتیون پراکسید در بافت ایسکمیک مغز با استفاده از کیت مخصوص
اندازهگیری شد.
یافتهها: زعفران حجم ضایعات
مغزی را 77% (001/0P<) و ادم مغزی را 60% (001/0P<) در مقایسه با گروه شاهد کاهش داد. همینطور
زعفران بهطور معنیداری غلظت بافتی مالون دی آلدیید را کاهش داده (001/0P<) و میزان
فعالیت آنزیم سوپر اکسید دیسموتاز (001/0P<) و گلوتاتیون پراکسید (001/0P<) در بافت
ایسکمیک کورتکس مغز بهطور معنیداری افزایش داد.
نتیجهگیری: زعفران اثرات محافظتی در مقابل آسیب اکسیداتیو ایسکمیک و ادم مغزی در
مدل ایسکمی مغزی موضعی- موقتی در موش صحرایی دارد. این اثر احتمالا از طریق افزایش
ظرفیت آنزیمهای آنتیاکسیدان و کاهش تولید رادیکالهای آزاد اعمال میشود.
محمدنبی سربلوکی، علی محمد علیزاده، محمود خانیکی، صالح عزیزیان، محمدعلی محققی،
دوره 69، شماره 11 - ( 11-1390 )
چکیده
800x600 Normal
0
false
false
false
EN-US
X-NONE
AR-SA
MicrosoftInternetExplorer4
زمینه و هدف: سرطان
یک فرایند چند مرحلهای است که دوره شروع آن طولانی بوده و در ادامه سریع و پیشرونده
میباشد. مطالعات گذشته اثر آنتی توموری کورکومین و عملکرد آن بر سلولهای توموری
را تایید کردهاند. روشهای مختلفی برای افزایش کارایی و اثربخشی کورکومین صورت
گفته که یکی از آنها، ساخت نانوذره دندروزوم توسط دکتر سربلوکی بوده است. مطالعه
حاضر جهت بررسی اثر محافظتی ترکیب کورکومین- دندروزومی بر سرطان کولون در مدل
حیوانی طراحی شده است.
روش بررسی: 40 سر موش صحرایی نژاد فیشر به سه گروه کنترل، کورکومین و
کورکومین- دندروزوم تقسیم شدند. کلیه حیوانات داروی کارسینوژنیک آزوکسی متان (mg/kg s.c. 15) هفتهای یکبار و بهمدت
دو
هفته دریافت کردند. حیوانات در گروههای کورکومین و کورکومین- دندروزوم
از دو هفته قبل از تزریق آزوکسی متان تا 14 هفته بعد از آخرین تزریق آن، بهترتیب
کورکومین 2/0% و ترکیب کورکومین- دندروزوم دریافت نمودند. در پایان مطالعه، کولون
حیوانات خارج و تحت مطالعه هیستوپاتولوژی و ایمونوهیستوشیمی قرار گرفتند.
یافتهها: میانگین تعداد ضایعات، نسبت هسته به
سیتوپلاسم، عدم پولاریته هستهای، کاهش سلولهای گابلت و ناهنجاری ساختاری و نیز
بیان بتا- کاتنین در گروه کنترل بالا بود اما در گروههای تیمار با کورکومین و ترکیب
کورکومین- دندروزوم نسبت به گروه کنترل کمتر شد بهطوری که بهشکل معنیداری در
گروه ترکیبی بهشدت کاهش پیدا کرد (P<0/05).
نتیجهگیری: نتایج
مطالعه حاضر نشان میدهد دندروزوم بهعنوان یک نانوذره مناسب جهت افزایش کارایی
کورکورمین در پیشگیری سرطان کولون میتواند بهکار رود.
غفور موسوی، داریوش مهاجری، علی رضایی، محمدرضا ولیلو، آرمان علی محمدی،
دوره 70، شماره 2 - ( 2-1391 )
چکیده
زمینه و هدف: ترمیم استخوان، یکی از مسایل چالشبرانگیز جراحان از زمانهای دور بوده است. داروهای استاتینی به عنوان پایین آورنده کلسترول خون دارای اثرات مفید در ترمیم استخوان میباشند. هدف این مطالعه ارزیابی تاثیر آتورواستاتین بر روند استخوانسازی در نقیصه تجربی ایجاد شده در استخوان متراکم فمور موش صحرایی میباشد.
روش بررسی: این مطالعه تجربی آزمایشگاهی بر روی 30 سر موش صحرایی نر نژاد SD انجام شد. موشها به صورت تصادفی به سه گروه (آزمایش و شاهد) تقسیم شدند. پس از القای بیهوشی، سوراخی به قطر دو میلیمتر در عرض استخوان ران ایجاد شد. گروه شاهد یک میلیلیتر سرم فیزیولوژی و گروههای آزمایش یک و دو به ترتیب 10 و 20 میلیگرم به ازای کیلوگرم آتورواستاتین به صورت خوراکی دریافت نمودند. 45 روز بعد، موشها آسان کشی شده و مقاطع هیستوپاتولوژیک از محل نقیصه تهیه و مورد ارزیابی هیستوپاتولوژی و هیستومورفومتری قرار گرفت.
یافتهها: در گروه شاهد محل نقیصه توسط استخوان نابالغ به همراه فضاهایی از مغز استخوان پر شده بود و استخوانسازی ضعیفی در محل نقیصه قابل مشاهده بود. در گروههای آزمایش، مقادیر فراوان استئوبلاست به همراه تعداد زیادی ترابکولهای استخوانی جوان قابل مشاهده بود که سازمان یافته به نظر میرسیدند. نتایج ارزیابی هیستومورفومتری نشان داد که آتورواستاتین دارای تاثیر معنیداری در التیام استخوان در گروههای مورد آزمایش دوم و سوم نسبت به گروه شاهد میباشد (0001/0P<)، ارزیابی نتایج به دست آمده نشان میدهد که آتورواستاتین با دوز بالا در گروه سوم دارای تاثیر معنیداری نسبت به گروه دوم میباشد (0001/0P<).
نتیجهگیری: نتایج نشان میدهد که آتورواستاتین قادر به تحریک استخوانسازی در موش صحرایی میباشد
نسرین تک زارع، وحید نیکویی، ستار استاد هادی، سید محمد علی نبوی، اعظم بختیاریان،
دوره 70، شماره 6 - ( 6-1391 )
چکیده
زمینه و هدف: شیوع اختلالات وسواسی- جبری و افسردگی در دوران بارداری زیاد است و احتمال تجویز کلومیپرامین و مصرف همزمان داروها و مواد حاوی کافیین در این دوران وجود دارد. با توجه به اینکه تحقیقات کافی در مورد آثار تراتوژنیک کلومیپرامین و مصرف همزمان آن با کافیین در دوران ارگانوژنز انجام نگرفته است، هدف از این تحقیق، بررسی آثار تراتوژنیک کلومیپرامین، کافیین و مصرف همزمان آنها بر جنین موش صحرایی میباشد.
روش بررسی: در این مطالعه 42 موش صحرایی باردار، دوزهای تعیین شده داروها را روزانه به صورت تزریقی از روز هشتم تا پانزدهم بارداری دریافت کردند. در روز هفدهم بارداری، جنینها خارج شده و مورد مطالعه ماکروسکوپی و بررسی ناهنجاریهای ظاهری قرار گرفتند.
یافتهها: نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد که با افزایش دوز کافیین و مصرف همزمان کافیین و کلومیپرامین، افزایش قابل ملاحظهای در میزان مرگ و میر جنین، ناهنجاریهای ظاهری، چرخش غیرطبیعی، چروکیدگی پوست و خونریزی زیر پوستی دیده میشود. تجزیه آماری نشان داد که میزان اثرات تراتوژنیک کافیین در دوز بالا و تجویز هم زمان کلومیپرامین و کافیین به صورت معنیداری بیشتر از سایر گروهها میباشد (001/0P≤).
نتیجهگیری: نتایج بهدست آمده از این مطالعه حاکی از تراتوژن بودن کافیین در دوز بالا و مصرف همزمان کلومیپرامین و کافیین میباشد. توصیه میگردد که مادران باردار از مصرف بیرویه داروها و غذاهای کافییندار و مصرف همزمان آنها با کلومیپرامین در سه ماهه اول بارداری خودداری نمایند.
سعیده داوری، سید علیرضا طلایی، منصوره سلطانی، حجتالله علایی، محمود سلامی،
دوره 70، شماره 9 - ( 9-1391 )
چکیده
زمینه و هدف: دیابت قندی بر پارامترهای متابولیک که منعکسکننده سطح شاخصهای پلاسما هستند تأثیر میگذارد. این بیماری از طریق عوامل استرس اکسیداتیو بر عملکردهای سیستم عصبی از جمله یادگیری و حافظه اثر میگذارد. بررسیها نشان میدهد که پروبیوتیکها اثرات آنتیاکسیدانی دارند. مطالعه حاضر بهمنظور بررسی اثر پروبیوتیکها بر یادگیری و حافظه فضایی و فاکتورهای استرس اکسیداتیو در موشهای صحرایی دیابتی طراحی شد.
روش بررسی: این تحقیق تجربی در 40 رأس موش صحرایی نر که بهطور تصادفی به چهار گروه 10 تایی سالم- کنترل؛ کنترل غیردیابتی (CO)، سالم- پروبیوتیک؛ کنترل غیردیابتی دریافتکننده پروبیوتیک (CP)، دیابت- کنترل؛ کنترل دیابتی (DC) و دیابت- پروبیوتیک؛ کنترل دیابتی دریافتکننده پروبیوتیک (DP) تقسیم شدند، انجام شد. مکمل پروبیوتیک شامل باکتریهای لاکتوباسیلوس فرمنتوم و اسیدوفیلوس و بیفیدوباکتریوم لاکتیس با 1010Colony Forming Unit (CFU)~ برای هر باکتری، همراه با آب آشامیدنی، هر 12 ساعت، بهمدت هشت هفته تجویز شد. یادگیری و حافظه فضایی توسط ماز آبی موریس و انسولین و فاکتورهای استرس اکسیداتیو (8- هیدروکسی2- داکسی گوانوزین؛ 8-OHdG و سوپراکسید دیسموتاز؛ SOD) با کیتهای آزمایشگاهی ارزیابی شدند.
یافتهها: دریافت مخلوط پروبیوتیکها اختلال ایجاد شده در روند یادگیری (008/0P=) و میزان تثبیت حافظه فضایی (01/0P=) موشهای صحرایی دیابتی را بهبود داد. همچنین باعث افزایش انسولین (0001/0P<)، افزایش فعالیت آنزیم سوپراکسید دیسموتاز (007/0P=)، کاهش قندخون (006/0P=)، و کاهش فاکتور 8-OHdG (0001/0P<) سرم آنها شد.
نتیجهگیری: مکملهای پروبیوتیک، سطح انسولین و گلوکز سرم را در بیماری دیابت به سطح نرمال نزدیک کرده و باعث افزایش ظرفیت آنتیاکسیدانی میشوند. درمان با پروبیوتیک باعث بهبود روند یادگیری و حافظه فضایی موش صحرایی دیابتی میشود. ارتباط بین پدیدههای متابولیک و عملکردهای رفتاری نیاز به بررسی بیشتر دارد.
نسرین تک زارع، سیده حمیده مرتضوی، غلامرضا حسنزاده، سحر صفایی، میرجمال حسینی،
دوره 70، شماره 11 - ( 11-1391 )
چکیده
زمینه و هدف: امروزه استفاده از گیاهان دارویی بسیار متداول گشته است. بومادران با اسم علمی Achillea millefolium L. بهدلیل وجود ترکیبات شیمیایی گوناگون، در طب سنتی و مدرن استفاده میشود. امروزه مسئله کنترل جمعیت اهمیت زیادی دارد و دارویی لازم است که بدون عوارض جانبی بوده و باعث مهار تولید اسپرماتوزییدها گردد. هدف این تحقیق بررسی اثر عصاره الکلی سرشاخههای گلدار گیاه بومادران برروی باروری و روند اسپرماتوژنز میباشد.
روش بررسی: در این مطالعه 32 رت بالغ نر، نژاد ویستار به چهار گروه تقسیم شدند. گروه اول؛ هشت رت، mg/kg200 عصاره الکلی بومادران، گروه دوم؛ هشت رت، mg/kg400 از عصاره الکلی بومادران و گروه آزمایشی سوم؛ هشت رت، mg/kg800 عصاره الکلی بومادران را بهصورت تزریق داخل صفاقی دریافت کردند. گروه شاهد؛ هشت رت، آب مقطر استریل تزریقی را دریافت کردند. پس از 20 روز موشها کشته شده و برشهای بافتی از بیضه تهیه شد و روند اسپرماتوژنز مورد بررسی دقیق هیستولوژی قرار گرفت.
یافتهها: در مقایسه بین گروههای تجربی با گروه شاهد گروههایی که دوز بالای عصاره را دریافت کرده بودند تغییراتی مانند ضخیمشدگی غشای پایه لوله اسپرمساز، کاهش سلولهای اپیتلیوم ژرمینال، پرخونی در بافت بیضه را نشان دادند (001/0P<).
نتیجهگیری: غلظت بالای عصاره منجر به ایجاد تغییرات ساختمانی و تغییر روند اسپرماتوژنز در بیضه میگردد. این امر میتواند زمینه بررسیهای جامعتر جهت آزمایش برروی انسان بهعنوان داروی ضد باروری طبیعی و بدون خطر گردد.
هدی درخشانیان، سید حسین مرجانمهر، سجاد قدبیگی، نسترن رحیمی، سید علی مصطفوی، پیام حسینزاده، امین صالحپور، احمد رضا دهپور،
دوره 71، شماره 1 - ( 1-1392 )
چکیده
زمینه و هدف: سیروز صفراوی یک بیماری مزمن است که منجر به تخریب پیشرونده بافت کبد میگردد. هدف از این مطالعه، بررسی تأثیر فلاونویید کوئرستین در کاهش آسیبهای کبدی ناشی از سیروز صفراوی میباشد.
روش بررسی: 30 موش صحرایی نر نژاد اسپراگ-دالی 7-6 ماهه بهطور تصادفی به سه گروه 10 تایی تقسیم شدند. گروه کنترل تنها یک عمل جراحی کاذب داشت و دو گروه دیگر تحت عمل بستن مجرای صفراوی قرار گرفتند. پس از چهار هفته میزان بیلیروبین، آنزیمهای آلانین آمینوترانسفراز، آسپارتات آمینوترانسفراز و آلکالین فسفاتاز سرم جهت اطمینان از بروز سیروز کبدی در گروه دوم و سوم اندازهگیری و بررسی شد. سپس بهمدت چهار هفته، روزانه و بهصورت داخل صفاقی یکی از گروههای سیروتیک، دارونما و دیگری mg/kg50 مکمل کوئرستین دریافت نمودند. در پایان بررسی (هفته هشتم)، آنزیمهای کبدی و بیلیروبین سرم سنجیده شد و نمونههای کبد مورد بررسی بافتشناسی قرار گرفت.
یافتهها: دریافت کوئرستین در گروه سوم باعث کاهش میزان بیلیروبین (9/0±4/7 در برابر mg/dL6/1±9/8، 05/0P<)، آلکالین فسفاتاز (9/76±1387 در برابر IU/L3/65±2273، 001/0P<) و آلانین آمینوترانسفراز سرم (1/38±9/601 در برابر IU/L 4/37±8/644، 05/0P<) در مقایسه با موشهای سیروتیک دریافتکننده دارونما شد. میزان سرمی آسپارتات آمینوترانسفراز و همچنین ویژگیهای هیستولوژیک بافت کبد در اثر دریافت کوئرستین تغییر معنیداری نداشت.
نتیجهگیری: در این مداخله، دریافت mg/kg50 کوئرستین اگرچه منجر به تغییر معنیداری در ویژگیهای بافتی کبد نشد، ولی کاهش قابل ملاحظه ایجاد شده در میزان بیلیروبین، آلکالین فسفاتاز و آلانین آمینوترانسفراز، بیانگر نقش مثبت کوئرستین در کم کردن آسیب کبدی میباشد.
بتول قربانی یکتا، محمد ناصحی، شهرزاد خاکپور، محمد رضا زرین دست، یزدان شفی خانی،
دوره 71، شماره 2 - ( 2-1392 )
چکیده
زمینه و هدف: شناخت مسیرهای نورونی درگیر در هسته اکومبنس قاعده مغزی بر اساس گزارشهای قبلی نقش مهمی در اتیولوژی و پاتوفیزیولوژی افسردگی، اضطراب و اعتیاد دارد. اما چگونگی این مکانیسمها در مغز روشن نیست. در این راستا نیکوتین به طور مستقیم در هسته اکومبنس مغز تزریق شد تا نقش فرآیندهای شبه اضطرابی آن در این هسته در دستگاه ماز بهعلاوهای شکل مرتفع (Elevated plus maze) موش صحرایی نر بررسی گردد.
روش بررسی: در این تحقیق از موشهای صحرایی استفاده شد. پس از بیهوشی ابتدا در ناحیه پوسته هسته اکومبنس مغز، با استفاده از دستگاه استریوتاکسی عمل جراحی و کانولگذاری دو طرفه انجام شد. بعد از کانولاگذاری به مدت یک هفته به موشهای جراحیشده اجازه داده شد تا بهبودی کامل را بهدست آورند. بعد از بهبودی، رفتار اضطرابی و فعالیت حرکتی حیوانات با استفاده از ماز بهعلاوهای شکل مرتفع آزمایششده و اثر تزریق داروهای مورد نظر در هستهی اکومبنس بر روی رفتار اضطرابی مورد بررسی قرار گرفت.
یافتهها: آزمایشهای انجام گرفته نشان داد که تزریق دو طرفه نیکوتین (Nicotine)، آگونیست گیرنده نیکوتینی استیلکولین دوز 1/0 از میان دوزهای (5/0 و 25/0، 1/0، 05/0) میکروگرم بر رت، درون هسته نوکلئوس اکومبنس مغز باعث افزایش معنیداری در درصد زمان سپریشده در بازوهای باز نسبت به گروه کنترل میشود (01/0P=).
نتیجهگیری: گیرندههای نیکوتینی نورونهای موجود در پوسته هسته اکومبنس قاعده مغز در رفتارهای شبه اضطرابی در موش صحرایی نر موثر است.
محمود خانیکی، صالح عزیزیان، علیمحمد علیزاده، حمیدرضا همتی، نبی امامیپور، محمدعلی محققی،
دوره 71، شماره 5 - ( 5-1392 )
چکیده
زمینه و هدف: کورکومین، ماده موثره زردچوبه، بهطور ذاتی توانایی تعدیل مسیرهای سرطانزای و در نتیجه تاخیر یا درمان فرایند سرطانزایی را در گونههای مختلف حیوانی دارا میباشد. زمان احتباس کورکومین درنتیجه دفع سریع آن در بدن کوتاه بوده و بنابراین اثرات درمانی آن محدود میگردد. روشهای مختلفی برای افزایش میزان کورکومین در بافت و یا پلاسما و در نتیجه کارایی آن استفاده میگردد.
روش بررسی: جهت بررسی اثرات آنتیپرولیفراتیو و ضدسرطانی نانوکورکومین، 30 سر موش صحرایی به گروههای کنترل، کورکومین و نانوکورکومین تقسیم شدند. کلیه حیوانات داروی سرطانزای آزوکسیمتان را هفتهای یکبار و به مدت دو هفته متوالی دریافت کردند. حیوانات در گروههای کورکومین و نانوکورکومین تا هفته 22 بهترتیب کورکومین 2/0% و نانوکورکومین را دریافت نمودند. در پایان، کولون حیوانات تحت مطالعه هیستوپاتولوژی و ایمونوهیستوشیمی قرار گرفت.
یافتهها: تغییرات سیتولوژیک و مورفولوژیک در گروه نانوکورکومین بهلحاظ آماری با گروه کنترل و کورکومین دارای تفاوت معنیدار بوده و شدت تغییرات در گروه نانوکورکومین کمتر بود (05/0P<). در مطالعه ایمونوهیستوشیمی، میزان بیان مارکر Ki-67 در گروه نانوکورکومین نسبت به گروههای کنترل و کورکومین کاهش پیدا کرد (05/0P<). همچنین بروز مارکر COX-2 در سلولهای اپیتلیالی کولون در گروه نانوکورکومین نسبت به دو گروه دیگر کاهش قابلتوجهی داشت (05/0P<).
نتیجهگیری: نتایج نشان میدهد که استفاده از نانوحاملها همراه با کورکومین، اثربخشی کورکومین را در پیشگیری از سرطان کولون در موشصحرایی افزایش میدهد و اینعمل میتواند راهکار مهم و مطمئن در مصرف این فرآورده طبیعی و ارزانقیمت در پیشگیری و یا درمان سرطان باشد.
سید همایون صدرایی، فاطمه رضایی، مهناز آذرنیا، غلامرضا کاکا، سهیلا جهانی، زهرا شعبانی،
دوره 71، شماره 9 - ( 9-1392 )
چکیده
زمینه و هدف : آسپیرین داروی چندمنظوره و از پرمصرفترین داروها در دنیا میباشد. آسپیرین در دوزهای پایین یک داروی مطلوب اما در دوزهای بالا عوارض جانبی تهدیدکننده دارد. در این مطالعه اثرات آسپیرین بر بافت کورتکس و مدولای کلیه جنینهای رت بررسی شد.
روش بررسی: تعداد 30 سر موش رت ماده باردارشده بهطور تصادفی به شش گروه مساوی تقسیم شدند؛ گروه شاهد بدون مداخله و گروه شم که ml 2 آبمقطر (حلال آسپیرین) را از روز 20-8 بارداری بهصورت گاواژ دریافت کرد و چهار گروه تجربی آسپیرین را با دوزهای mg/kg 75، 100، 200 و 300 دریافت نمودند. در روز 20 بارداری پساز کشتن مادران باردار و برداشتن کلیه جنینها و انجام مراحل فیکساسیون و پردازش، مقاطع بافتی تهیه و رنگآمیزی هماتوکسیلین- ائوزین انجام شد. ضخامت کورتکس و مدولای کلیه اندازهگیری و سطح معنادار کمتر از 05/0 در نظر گرفته شد.
یافتهها: ناهنجاری جنینی ظاهری در گروههای تجربی مشاهده نگردید. میانگین وزن جنینها، جفتها و میانگین طول سری- دمی در گروههای تجربی با دوز mg/kg 75، 200 و 300 در مقایسه با گروههای شم و شاهد اختلاف معناداری نشان ندادند. اگرچه میانگین وزن جنین و جفت در گروه تجربی با دوز mg/kg 100 نسبت به گروههای شم و شاهد افزایش معناداری داشت . کاهش معناداری در میانگین نسبت ضخامت کورتکس به ضخامت مدولا در گروههای تجربی دوز mg/kg 75، 100 و 300 ، مشاهده شد (بهترتیب 03/0 P= ، 013/0 P= ، 03/0 P= ) .
نتیجهگیری: بهنظر میرسد مصرف آسپیرین در دوران بارداری موجب بروز ناهنجاری ظاهری در جنین نمیشود اما میتواند تغییراتی را در ضخامت کورتکس و مدولای کلیه جنین ایجاد نماید.
سید محمد حسین نوری موگهی، تهمینه مختاری، آمنه امیدی، نسرین تکزارع،
دوره 72، شماره 2 - ( 2-1393 )
چکیده
زمینه و هدف: با توجه به نقش مهم نیتریک اکساید (NO) در فرایندهای بیولوژیک سلول و بافتهای بدن از جمله سیستم گوارش، نیتریک اکساید بهعنوان یک مولکول پیام بر نقش مهمی در وقایع فیزیولوژیکی و پاتولوژیکی در ناحیه معدی- رودهای دارد. مطالعه حاضر بهمنظور بررسی تغییرات سلولهای حاشیهای معده در موش صحرایی باردار پس از تجویز L-NG-Nitroarginine Methyl Ester (L-NAME) بهعنوان مهارکننده سنتز نیتریک اکساید انجام گرفته است.
روش بررسی: بیست و چهار سر موش صحرایی ماده با وزن متوسط250-200 گرم و سن متوسط هشت هفته مورد استفاده قرار گرفتند، پس از جفتگیری و مشاهده پلاک واژینال، این مرحله بهعنوان روز صفر حاملگی در نظر گرفته شد. سپس موشها به سه گروه هشتتایی تقسیم شدند. به غیر از گروه کنترل، بقیه گروهها به ترتیب ml/kg 2 نرمال سالین و ml/kg L-NAME 20 را به صورت تزریق داخل صفاقی، در روزهای سوم، چهارم و پنجم حاملگی دریافت کردند. در روز 18 بارداری، موشها کشته شده و معده موشها خارج و در فرمالین 10 درصد قرار داده شد. پس از رنگآمیزی هماتوکسیلین- ائوزین (H&E)، تغییرات کمی با نرم افزار استریولوژی Image Tools III و تغییرات کیفی با میکروسکوپ نوری مورد بررسی قرارگرفت.
یافتهها: دادهها نشان داد که تعداد (با میانگین 32/4±3/61) و قطر سلولهای حاشیهای معده موشهای گروه دریافتکننده L-NAME (با میانگین قطر µm18/1±12/16) در مقایسه با گروه نرمال سالین و کنترل از لحاظ آماری تفاوت معنادار داشت (05/0P≤).
نتیجهگیری: نتایج نشان داد که L-NAME با تأثیر بر سنتز NO در مرحلهی بارداری باعث کاهش تعداد و افزایش اندازه سلولهای حاشیهای معده میشود و اثرات مخربی بر ساختار سلولهای حاشیهای معده دارد.