جستجو در مقالات منتشر شده


27 نتیجه برای ناباروری

مرضیه آقا حسینی، اشرف آل یاسین، افسانه خادمی، حجت الله سعیدی،
دوره 56، شماره 5 - ( 4-1377 )
چکیده

IUI) Intrauterine Insemination) یک روش درمان ناباروری می باشد که در آن اسپرمهای متحرک شوهر جهت تلقیح استفاده می شود. این عمل در طی چند ساعت قبل از تخمک گذاری انجام می گیرد. در طی مطالعه گذشته نگر که در بخش ناباروری بیمارستان شریعتی در طی بیش از سه سال انجام شد، 427 پرونده از بیماران تحت درمان مورد بررسی قرار گرفت. در بیماران فوق، 574 سیکل IUI انجام شد. در کل 80 مورد حاملگی اتفاق افتاد، یعنی میزان حاملگی به ازای هر سیکل IUI برابر 14% بوده است. هرچقدر تعداد سالهای نازایی کمتر و تعداد سیکلهای درمانی بیشتر باشد شانس حاملگی افزایش می یابد. میزان موفقیت IUI در مقالات مختلف از 3% تا 40% گزارش شده است. بنابراین میزان موفقیت در بخش نازایی بیمارستان شریعتی تقریبا با سایر مراکز ناباروری دنیا مطابقت می نماید و با توجه به اینکه IUI یک روش ساده، ارزان و آسان نسبت به GIFT ،ZIFT و IVF که به ترتیب نتایج بهتری در درمان نازایی با علل غیرلوله ای دارند، می باشد، بنظر می رسد صلاح در این باشد که برای بیماران نازا که شرایط انجام IUI را دارند، حداقل قبل از پرداختن به سایر روشهای درمانی 3 تا 6 سیکل IUI انجام شود.


رباب بهدانی،
دوره 58، شماره 1 - ( 1-1379 )
چکیده

طی مدت 4 سال، 325 زن نابارور تحت عمل لاپاراسکوپی تشخیصی قرار گرفتند که از این تعداد 250 مورد، ناباروری اولیه و 75 مورد ناباروری ثانویه بود (سابقه حداقل یکبار حاملگی). موارد اخیر از نظر سابقه و عمدتا یافته های لاپاراسکوپی مورد بررسی قرار گرفتند. هدف اصلی مطالعه، پیدا کردن و یا حداقل حدس زدن عامل ناباروری ثانویه جهت ارائه پیشنهادات و دستیابی به راه حل هایی برای پیشگیری و کاهش عوامل مساعد کننده بود. نتایج آماری نشان داد که چسبندگی ضمائم ژنیتال لگنی، شایعترین یافته پاتولوژیک در لاپاراسکوپی بوده (57 مورد) که می تواند علت عمده ناباروری، بخصوص ناباروری ثانویه باشد (این چسبندگی می تواند از عوارض عفونت و آسیب های بافتی ضمن اعمال جراحی لگن و یا در دنباله PID باشد). در 14 مورد سایر یافته های پاتولوژیک (آنومالی، میوم، PCOD، ...) دیده شد و تنها در 4 مورد هیچگونه شواهد ظاهری پاتولوژیک در لاپاراسکوپی دیده نشد.


منصور جمالی زواره ای، محمد رضا جراحی،
دوره 64، شماره 11 - ( 7-1385 )
چکیده

زمینه و هدف: آپلازی ژرم سل از مهمترین علل اختلال اولیه اسپرماتوژنز در بیضه و آزوسپرمی می باشد. در این بیماری لوله های سمینیفر تنها از لول ههای سرتولی تشکیل شده اند. گاهی علاوه بر سلول های سرتولی ب هصورت فوکال در برخی از لول هها نواحی با فعالیت تولید اسپرم مشاهده می گردد.
روش بررسی: مطالعه ما به صورت گذشته نگر بر روی مردان نابارور مراجعه کننده به مرکز جهاد دانشگاهی 1381 که دارای حداقل دو بیوپسی از یک بیضه بوده و تشخیص آپلازی ژرم سل - ایران در سالهای 82 برای آنها داده شده بود، صورت گرفت.
یافته ها:
مقایسه محل های بیوپسی از یک بیضه از مجموع 320 مورد مطالعه شده نشان داد که در 37 مورد %11/6 ) در حالی که در یک محل فقط سلول سرتولی وجود داشت با انجام بیوپسی چند کانونی در محل ) دیگر سلول ژرم مشاهد ه گردید و به طور کلی با در نظر گرفتن مواردی هم که در هر دو محل در کنار 15 %، انجام بیوپسی های چند گانه باعث بدست / لوله های فقط سرتولی، سلول ژرم دیده م ی شد جمعاً در 3 آوردن کانونی با فعالیت اسپرماتوژنز یا بلوغ بهتر سلو ل های ژرم و رتبه بالاتر که برای اورولوژیس ت ارزشمند است، گردیده است. "Intracytoplasmic Sperm Injection"
نتیجه گیری: اکنون که در درمان های جدید به کمک میکرواینجکشن با یک عدد اسپرماتوزوئید و حتی اسپرماتید (پس از بازیافت) موفق به بارور کردن زوج نازا می گردند، نمونه برداری ب هصورت چند کانونی به جای ت ککانونی به عنوان روش ارجح جهت تعیین وجود مناطقی با فعالیت تولید اسپرم در بیماران آزواسپرمی قویاً توصیه م یگردد.
محمد باقر خلیلی، محمد‌ کاظم شریفی‌یزدی، مریم ساده،
دوره 65، شماره 3 - ( 3-1386 )
چکیده

نظریات معدودی اعلام داشته‌اند که هلیکوباکترپیلوری می‌تواند با مکانیسم‌های ناشناخته، موجب ناباروری شود. دخالت هلیکوباکتر پیلوری در زنان ممکن است نتیجه انتقال مستقیم باکتری به واژن یا واکنش آنتی بادی صادره با بافتهای دستگاه تناسلی باشد.
روش بررسی: در مطالعه توصیفی حاضر تیتر آنتی‌بادی ضد هلیکوباکتر از 180 زن شامل 90 زن نازا و 90 زن بارور (شاهد) به روش الیزا اندازه‌گیری و ثبت گردید.
یافته‌ها: 65% نمونه‌ها دارای تیتر مثبت IgG بودند که 3/63% مربوط به زنان بارور و 7/66% زنان نابارور بوده است. بیشترین تیتر آنتی‌بادی در محدوده سنی 34-25 سال و کمترین آن در 42-35 سال بوده است. بیشترین میزان شیوع عفونت هلیکوباکتر با مدت زمان ازدواج در هر دو گروه بالای پنج سال مشاهده شد. بیشترین تیتر آنتی‌بادی در گروه نازا با فاکتور لوله فالوپ و کمترین تیتر، با علل نازایی پلی سیستیک تخمدان بود.
نتیجه‌گیری: نتایج نشان می‌دهد که شیوع تیتر آنتی‌بادی ضد هلیکوباکتر در افراد نازا بیشتر از افراد شاهد بوده اما این تفاوت معنی‌دار نبوده است (6/0P=). بنابراین می‌توان نتیجه‌گیری نمود که احتمالا˝ عفونت هلیکوباکتر پیلوری در نازایی آنها دخیل باشد. بعلاوه از آنجا‌که میزان تیتر آنتی‌بادی در افراد نازا با فاکتور لوله‌ای بطور معنی‌دار بیشتر بوده است (05/0P=). پس احتمال دارد که هلیکوباکتر پیلوری موجب التهاب سیستم پلویک شده و شاید در ناباروری زن نقش داشته است.


فاطمه رمضان‌زاده، احمدعلی نوربالا، حسین ملک افضلی، نسرین عابدی‌نیا، عباس رحیمی فروشانی، مامک شریعت، بتول رشیدی، انسیه تهرانی‌نژاد، فرناز سهراب‌وند، مریم باقری،
دوره 65، شماره 8 - ( 8-1386 )
چکیده

عدم باروری می‌تواند منجر به مشکلات روانی و تجربیات استرس‌زای هیجانی ‌شود. هدف از این مطالعه تاثیر مداخلات روانپزشکی در میزان بروز حاملگی زوجین نابارور می‌باشد.

روش بررسی: این مطالعه یک کارآزمائی بالینی بوده، از بین 638 مراجعه‌کننده به مرکز تحقیقات بهداشت باروری ولی‌عصر(عج)، 140 زوج نابارور داوطلبانه انتخاب شده سپس به‌صورت تصادفی 70 زوج در گروه مداخله و 70 زوج در گروه کنترل قرار گرفتند. گروه مداخله به مدت شش ماه با داروی فلوکستین mg 60-20 روزانه و درمان‌های شناختی- رفتاری و روان درمانی حمایتی، تحت درمان قرار گرفتند. سپس میزان حاملگی کلینیکی در طی شش ماه پی‌گیری هر دو گروه با مشاهده کیسه حاملگی در سونوگرافی، شش هفته بعد ازLMP مقایسه شد. ابزارهای به‌کار برده شده شامل آزمون افسردگی بک (BDI)، مقیاس درجه‌بندی سازگاری مجدد اجتماعی (هولمز- ریهی) و پرسشنامه دموگرافیک- اجتماعی بوده است.

یافته‌ها: نتایج بررسی نشان داد که 1/47% در گروه درمان و 1/7% در گروه کنترل حاملگی داشته‌اند. شانس حاملگی در طبقه تحصیلی سیکل- دبیرستان (در گروه مردان)، طول مدت ازدواج و نازائی کمتر از پنج سال، استرس کمتر و ناباروری با علت نامشخص (Unexplained) بیشتر مشاهده گردید و این ارتباطات از لحاظ آماری معنی‌دار بود (001/0p<).

نتیجه‌گیری: با توجه به موثر بودن مداخلات روانی در بروز حاملگی که در این مطالعه اثر آن معنی‌دار بود باید توجه جدی به درمان این گروه بیماران صورت گیرد. بدون شک این امر منجر به سلامت روان و همچنین افزایش میزان باروری خواهد شد.


عباس ابوالقاسمی، حسین شیبانی، محمد نریمانی، مسعود گنجی،
دوره 66، شماره 7 - ( 7-1387 )
چکیده

زمینه و هدف: ناباروری جنبه‌های مختلف شخصیتی و روان‌شناختی، کارکردهای خانوادگی، شغلی و ارتباطی را متاثر می‌سازد. نتایج پژوهش‌ها نشان داده‌اند که ناباروری با افسردگی، استرس، اضطراب، نارضایتی از زندگی و دیگر مشکلات روان‌شناختی همراه است. هدف از این پژوهش مقایسه ابعاد روان‌نژندی و آندروژنی در سه گروه از زنان بارور، نابارور و یائسه می‌باشد.

روش بررسی: نمونه این پژوهش 180 زن بارور، نابارور و یائسه (هر گروه 60 نفر) بود که از میان زنان مراجعه‌کننده به بیمارستان‌های امام خمینی و میرزا کوچک خان شهر تهران در سال 1383 انتخاب شدند. برای جمع‌آوری داده‌ها از مقیاس روان‌ژندی پرسشنامه شخصیت NEO و پرسشنامه نقش جنسیتی بم استفاده شد. 

یافته‌ها: نتایج تحلیل واریانس یک متغیری نشان داد که بین هر یک از متغیرهای ابعاد روان‌نژندی و آندروژنی در زنان بارور، نابارور و یائسه تفاوت وجود دارد (01/0>p). برای بررسی دقیق‌تر، آزمون پی‌گیری LSD نشان داد که میانگین نمره‌های ابعاد روان‌نژندی "زنان نابارور نسبت به زنان بارور"، "زنان نابارور نسبت به زنان یائسه" و"زنان یائسه نسبت به زنان بارور" به‌طور معنی‌داری بیشتر است، در صورتی‌که میانگین نمره‌های آندروژنی "زنان نابارور نسبت به زنان بارور"، "زنان نابارور نسبت به زنان یائسه" و "زنان یائسه نسبت به زنان بارور" به‌طور معنی‌داری کمتر بود (01/0>p). 

نتیجه‌گیری: نتایج این پژوهش با یافته‌های پژوهشی دیگر همخوانی دارد. توجه به نقش ابعاد روان‌نژندی و آندروژنی در مشاوره‌های ناباروری و درمان از راه‌کارهای عملی این پژوهش می‌باشد.


آزاده میرفیض‌‌اللهی، شیرین فریور، محمد مهدی آخوندی، محمد حسین مدرسی، مهشید حجت، محمدرضا صادقی،
دوره 66، شماره 12 - ( 12-1387 )
چکیده

زمینه و هدف: ایزوآنزیم GSTM و GSTP آنزیم گلوتاتیون S-ترانسفراز در سطح اسپرم انسان وجود دارند که در محافظت علیه استرس اکسیداتیو نقش دارد. هدف این مطالعه بررسی پلی‌مورفیسم ژن GSTP1 و GSTM1 و ارتباط آن با فعالیت آنزیم گلوتاتیون S-ترانسفراز و پارامترهای اسپرمی می‌باشد.

روش بررسی: این مطالعه روی 95 مرد مبتلا به الیگوآستنو تراتواسپرمی و 26 مرد نورمواسپرمی انجام گردید. آنالیز مایع منی بر اساس روش استاندارد WHO برای هر دو گروه انجام گرفت.پس از استخراج DNA ژنومی خون با استفاده از روش Salting out، پلی‌مورفیسم ژن GSTM1 با استفاده از Multiplex-PCR و پلی‌مورفیسم ژن GSTP1  به کمک روش PCR-RFLP بررسی گردید. سپس فعالیت آنزیم گلوتاتیون S-ترانسفراز در سطح اسپرم اندازه گیری شد.

یافته‌ها: فراوانی ژنوتیپ نول GSTM1 در گروه مورد و کنترل به ترتیب 1/52% و 8/53% بود. اختلاف فعالیت آنزیم گلوتاتیون S-ترانسفراز بین دو ژنوتیپ مثبت و نول GSTM1 در دو گروه معنی‌دار نبود. نتایج پلی‌مورفیسم ژن  GSTP1 نشان داد همه نمونه‌های مورد بررسی دارای ژنوتیپ Ile/Ile در کدون 105 می‌باشند. فراوانی ژنوتیپ هموزیگوت Ala/Ala) 114 (، هتروزیگوت (Ala/Val 114)، هموزیگوت (Val/Val114) ژن GSTP1 در گروه الیگوآستنوتراتواسپرمی به ترتیب 1/81% و 9/17% و 1/1% و در گروه نورمو اسپرمی به ترتیب 5/88% و 5/11% و صفر بود.

نتیجه‌گیری: فقدان فعالیت آنزیمی مربوط به ژنوتیپ نول GSTM1 تاثیری بر پارامترهای اسپرمی و میزان فعالیت آنزیمی ندارد که ممکن است به دلیل فعالیت جبرانی سایر ایزوزیم‌های موجود در سطح اسپرم از جمله GSTP1 باشد که خود میتواند مربوط به افزایش بیان ژن GSTP1 در مواجهه با استرس اکسیداتیو باشد.


پریسا صدرپور، عباس بهادر، سهیلا عسگری، رضوان باقری، لیلی چمنی تبریز،
دوره 70، شماره 10 - ( 10-1391 )
چکیده

زمینه و هدف: کلامیدیا تراکوماتیس شایع‌ترین عفونت مقاربتی باکتریایی در جهان است، اما اثر این عفونت بر باروری مردان هم‌چنان مورد بحث می‌باشد. با وجود گزارشاتی مبنی بر میان‌کنش مایکوپلاسما ژنیتالیوم و اسپرم، این پاتوژن نیز در نمونه منی افراد نابارور کم‌تر مطالعه شده است. در این مطالعه فراوانی عفونت کلامیدیا تراکوماتیس و مایکوپلاسما ژنیتالیوم در مردان نابارور مورد بررسی قرار گرفت.
روش بررسی: از میان مراجعین به مرکز درمان ناباروری ابن‌سینا 120 مردی که دارای آزمایش منی غیرطبیعی بودند، انتخاب شدند و از آنان نمونه‌گیری انجام شد. پس از انجام آنالیز مایع منی، DNA‌ی آن‌ها با استفاده از Chelex استخراج گردید. سپس نمونه‌ها توسط آزمون Multiplex Polymerase Chain Reaction (mPCR)) از لحاظ حضور این دو پاتوژن ارزیابی شدند و نتایج مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت.
یافته‌ها: کلامیدیا تراکوماتیس و مایکوپلاسما ژنیتالیوم به ترتیب در 3/23% و 5/12% از نمونه‌ها ردیابی شد. اگرچه فراوانی عفونت مایکوپلاسما ژنیتالیوم با افزایش سن (640/0P=) و کاهش سن اولین تماس جنسی (203/0P=) افزایش یافت و هم‌چنین موارد مثبت عفونت کلامیدیا تراکوماتیس با افزایش سن (619/0P=) و کاهش سن اولین تماس جنسی (511/0P=) افزایش نشان داد، ولی این تفاوت‌ها از نظر آماری معنی‌دار نبود.
نتیجه‌گیری: با توجه به فراوانی افزایش یافته عفونت کلامیدیا تراکوماتیس در مقایسه با تنها مطالعه مشابه در کشور و شیوع بالای عفونت مایکوپلاسما ژنیتالیوم در مردان نابارور به عنوان نتایج حاصل از اولین ارزیابی در کشور، غربالگری مردان نابارور از نظر عفونت کلامیدیا تراکوماتیس و مایکوپلاسما ژنیتالیوم از ارزش بالایی برخوردار می‌باشد. به‌علاوه روش mPCR در مقایسه با آزمون Uniplex PCR سریع‌تر می‌باشد و می‌توان به طور هم‌زمان این ارگانیسم‌ها را در نمونه‌های بالینی ردیابی کرد.


مرجان صباغیان، طاهره مدرسی، هانی حسینی‌فر، علی دلیری همپا، لیلا کریمیان، فیروزه غفاری، جلیل حسینی، محمد علی صدیقی گیلانی،
دوره 71، شماره 8 - ( 8-1392 )
چکیده

زمینه و هدف: تزریق اسپرم به داخل رحم (IUI)، یکی از روش‌های درمان ناباروری است که در طیف وسیعی از ناباروری‌ها استفاده می‌شود ولی کارآیی آن در درمان زوج‌های نابارور با عامل مردانه مورد مناقشه است. ما در این مطالعه ارتباط پارامترهای منی و نیز سن زن و شوهر را با میزان موفقیت IUI در بیماران مراجعه‌کننده به کلینیک ناباروری پژوهشگاه رویان مورد بررسی قرار دادیم.
روش بررسی: مطالعه حاضر، گذشته‌نگر بوده و جمعیت مورد مطالعه، 998 زوج است که طی شش ماه در بخش جنین‌شناسی پژوهشگاه رویان مورد IUI قرار گرفتند. معیار اصلی در حصول نتایج، بارداری بالینی بود. اطلاعات مورد نظر از جمله سن و نتایج آزمایشات منی از پرونده این بیماران استخراج شد.
یافته‌ها: از 998 سیکل مورد بررسی، 157 سیکل (7/15 درصد) منجر به بارداری شد. میانگین سنی زنان در دو گروه موفق و ناموفق اختلاف معناداری نداشت. میانگین سنی مردان نیز در دو گروه دارای اختلاف معناداری نبود. از لحاظ پارامترهای منی (غلظت، شمارش تام سلول‌های متحرک، تحرک تام، تحرک در کلاس‌های A ، B و A+B و شکل طبیعی) نیز بین دو گروه موفق و ناموفق ارتباط معناداری وجود نداشت.
نتیجه‌گیری: این مطالعه نشان داد که آنالیز مرسوم منی در چارچوب معمول نمی‌تواند پیش‌بینی کننده نتایج IUI باشد. از سن زن و شوهر نیز نمی‌توان در پیش‌بینی نتایج IUI استفاده کرد.

فاطمه سروی، مرضیه عالی،
دوره 72، شماره 3 - ( 3-1393 )
چکیده

زمینه و هدف: سپتوم رحمی یکی‌از ناهنجاری‌های مادرزادی رحمی شایع است که با مشکلات مامایی و نتایج نامطلوب باروری همراه است. هیستروسکوپی به‌عنوان روش درمانی استاندارد برای سپتوم رحم می‌باشد. در این مطالعه ما به ارزیابی نتیجه هیستروسکوپی و میزان اثر آن در بهبود نتایج باروری در بیماران با سپتوم رحمی و ناباروری نامشخص یا سقط مکرر پرداخته‌ایم. روش بررسی: این مطالعه به‌صورت آینده‌نگر طراحی و بر روی 40 نفر از زنان مراجعه‌کننده به بیمارستان شریعتی با شکایت ناباروری نامشخص یا سقط مکرر که وجود سپتوم در آنها تایید شده بود انجام شد که پس‌از تایید ناباروری و ارزیابی سپتوم توسط هیستروسکوپ، برداشتن سپتوم انجام شد و به‌دنبال آن نتیجه جراحی، میزان بارداری، نتایج بارداری (سقط، زایمان رسیده، زایمان زودرس) و ارتباط این نتایج با وجود سپتوم در بیماران ارزیابی شد. یافته‌ها: میانگین سن بیماران 02/35/31 سال بود. هشت مورد از بیماران به دلایلی غیر از ناباروری مراجعه کرده بودند که از مطالعه حذف شدند. از 40 بیمار در مدت پیگیری ما 29 بیمار (5/72%) حامله شدند که 15 مورد (7/51%) آنها به‌طور طبیعی و 14 مورد (3/48%) با ART حامله گردیدند و 11 مورد (5/27%) در طی این مدت باردار نشدند. از بیمارانی که باردار شدند 9 مورد (31%) سقط خود‌به‌خودی، سه مورد (3/10%) زایمان زودرس و 17 مورد (6/58%) زایمان رسیده داشتند. میزان تولد زنده در مطالعه ما 9/68% بود. نتیجه‌گیری: یافته‌های این مطالعه نشان داد که انجام هیستروسکوپی سپتوپلاستی در جهت بهبود پیامد باروری با موفقیت همراه می‌باشد.
سید محمد میریونسی، زینب جمالی، معصومه رضی‌پور، الهه علوی‌نژاد، محمد حسین مدرسی،
دوره 72، شماره 11 - ( 11-1393 )
چکیده

زمینه و هدف: تولید سلول‌های ژرمینال در محیط آزمایشگاهی می‌تواند نوید‌دهنده درمان تعدادی از موارد ناباروری مردان باشد. مطالعه حاضر ضمن بررسی فرایند تمایز سلول‌های بنیادی جنینی موش به سلول‌های ژرمینال، بیان ژن Testis specific 10 (Tsga10) را نیز برای اولین‌بار در این فرایند مورد بررسی قرار داده است. روش بررسی: این مطالعه یک مطالعه آزمایشگاهی (In vitro) است که در گروه ژنتیک پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران از بهمن 1390 تا اسفند 1391 انجام شده است. سلول‌های بنیادی جنینی موشی توسط رتینوییک اسید (Retinoic acid, RA) به سمت سلول‌های ژرمینال القا شدند. در نمونه سلول‌های در حال تمایز روزهای هفت، 12 و 25 بیان سه گروه از ژن‌های Pre-meiotic، Meiotic و Post-meiotic با استفاده از Reverse transcription polymerase chain reaction (RT-PCR) بررسی شد. برای بررسی بیان ژن Tsga10 به‌عنوان یک ژن اختصاصی اسپرماتوژنز، Real-time RT-PCR انجام گرفت و نتایج تفسیر گردید. حضور پروتیین TSGA10 در سلول‌های تمایز‌یافته با وسترن بلاتینگ و ایمونوسایتوشیمی (Immunocytochemistry) تایید شد. یافته‌ها: در مراحل اولیه روند تمایز (روز 12) میزان نسبی بیان Tsga10 به 32/0 مقدار پایه آن در سلول‌های غیر تمایز‌یافته کاهش یافت. پس از بیان ژن‌های Post-meiotic (روز 25) میزان نسبی بیان Tsga10 به‌مقدار 2/2 افزایش یافت. همچنین میزان بیان نسبی Tsga10 در بیضه موش پنج، 10 و 15 روزه به‌ترتیب 125، 150 و 170 بود. این میزان در بیضه موش بالغ برابر 1650 برآورد شد. نتیجه‌گیری: در طی فرایند تمایز سلول‌های بنیادی جنینی، بیان Tsga10 پس از بیان ژن‌های Post-meiotic نسبت به مرحله Meiotic حدود 6/6 برابر افزایش داشت. افزایش بیان Tsga10 در طی عبور از مرحله Meiotic به Post-meiotic، نقش این ژن و محصول پروتیین آن‌را در مراحل تکامل سلول‌های ژرمینال نشان می‌دهد.
فریبا نانبخش، بهروز ایلخانی‌زاده، نوا مقدسیان نیاکی، سیما اشنوئی، پویا مظلومی،
دوره 73، شماره 1 - ( 1-1394 )
چکیده

زمینه و هدف: با وجود پیشرفت‌های اخیر در بررسی و درمان ناباروری، افزایش میزان بارداری و کاهش سقط جنین چشمگیر نبوده است. در مطالعه حاضر اثربخشی این دارو بر نتایج تزریق داخل سیتوپلاسمی اسپرم ارزیابی شد. روش بررسی: پژوهش نیمه‌تجربی حاضر در زنان نابارور کاندید تزریق داخل سیتوپلاسمی اسپرم در فاصله زمانی آغاز سال 1390 تا پایان شهریور 1392 انجام شد. تجویز پردنیزولون از یک روز پیش از انتقال جنین تا هفت روز با دوز mg 20 در روز شروع و سپس با mg 10 در روز تا هفت روز بعد ادامه یافته و سپس متوقف شد. پیگیری با انجام آزمایش هورمون بتای گنادوتروپین جفتی انسان در روز 16 پس از انتقال جنین و سپس به‌وسیله سونوگرافی در هفته‌های شش، 12 و 20 انجام شد. یافته‌ها: میانگین± انحراف‌معیار سن و طول مدت ناباروری 181 بیمار مورد بررسی به‌ترتیب 07/6±42/30 و 54/5±69/7 سال بود. 138 (7/44%) از جنین‌های منتقل شده گرید A داشتند. پیامدهای باروری در انتقال جنین تازه یا فریز شده تفاوت معناداری با یکدیگر نداشتند (05/0P>). رخداد حاملگی شیمیایی 1/48% (87 نفر)، حاملگی کلینیکی 2/44% (80 نفر)، فراوانی سقط پیش از شش هفته در زنان با حاملگی داخل رحمی، 9/5% (پنج نفر)، رخداد سقط پیش از هفته 20 بارداری 9/12% (11 نفر)، فراوان چند‌قلویی 5/32% (26 نفر) و حاملگی خارج رحمی 3/2% (دو نفر) بود. نتیجه‌گیری: به‌نظر می‌رسد استفاده از پردنیزولون با افزایش نسبی رخداد حاملگی و کاهش نسبی سقط بوده و استفاده از آنرا در پروتکل‌های درمانی تزریق داخل سیتوپلاسمی اسپرم ممکن می‌نماید.
سریه گل محمدلو، معصومه حاج شفیعها، طیبه کارجویان، سیما اشنویی، سروین پاشاپور،
دوره 73، شماره 4 - ( 4-1394 )
چکیده

زمینه و هدف: عفونت با هلیکوباکترپیلوری می‌تواند بدون علامت بالینی بوده و در صورت درمان نشدن پابرجا بماند. در مطالعه حاضر اثر هلیکوباکترپیلوری شاخه CagA+ در بروز سقط‌های زودرس بررسی شد. روش بررسی: در یک مطالعه مقطعی- تحلیلی، 50 زن باردار با رخداد سقط خودبه‌خودی کمتر از 20 هفته و 50 زن حامله با حاملگی نرمال و بدون رخداد سقط مراجعه‌کننده به مراکز بهداشتی درمانی و بیمارستان شهید مطهری ارومیه در شش ماهه دوم سال 1392-1391 انتخاب شدند. گروه مورد (زنان با سقط زودرس) ml 2 خون از افراد جهت اندازه‌گیری تیتر آنتی‌بادی IgG بر علیه هلیکوباکترپیلوری به روش الایزا گرفته شد. تمام موارد مثبت از نظر آنتی‌بادی CagA نیز بررسی شدند. یافته‌ها: میانگین و انحراف‌معیار سن بیماران 78/5±0/21 و 10/5±78/30 سال به ترتیب در گروه مورد و شاهد بود. دو گروه از نظر سن (25/0=P) و پاریتی (25/0=P) تفاوت معناداری نداشتند. مثبت بودن آنتی‌بادی IgG علیه هلیکوباکترپیلوری ارتباط معناداری با بروز سقط نداشت (84/0=P، 0/92OR=، 0/93-2/17=95%CI). مثبت بودن CagA با افزایش شانس سقط همراه بود (08/0=P، 3/5=OR، 0/73-13/76=95%CI). با اینحال این ارتباط از نظر آماری معنادار نبود. نتیجه‌گیری: با توجه به نتایج این مطالعه با وجود افزایش بروز سقط ارتباط معناداری بین عفونت هلیکوباکترپیلوری و بروز سقط مشاهده نگردید. برای تعیین اثر مثبت بودن CagA در شانس بروز سقط، مطالعات طولی با نمونه‌های بزرگتری توصیه می‌شود.
میثم جنگ‌خواه، فرامرز فرهی، عبدالحسین شیروی، محمد علی صدیقی گیلانی، سید جلیل حسینی، فرید دادخواه، رضا سلمان یزدی، محمد چهرازی،
دوره 73، شماره 6 - ( 6-1394 )
چکیده

زمینه و هدف: واریکوسل شایع‌ترین یافته بالینی در مردان نابارور است که شیوع آن در مردان جامعه حدود 15% می‌باشد. تاثیر واریکوسل بر عملکرد سلول‌های لیدیگ و میزان تولید تستوسترون هنوز مشخص نشده است، در این مطالعه تاثیر واریکوسلکتومی بر سطح سرمی هورمون تستوسترون بررسی گردید. روش بررسی: مطالعه حاضر از نوع مداخله‌ای (شاهددار) بود که از مهر 1391 تا آبان 1392 در پژوهشگاه رویان تهران انجام شد. سطح تستوسترون 79 مرد نابارور با واریکوسل در گروه نمونه (نداشتن دیابت و مصرف نکردن داروهایی که موجب تغییرات آندروژن شود) و پیش از واریکوسلکتومی با 70 مرد بارور در گروه شاهد (مبتلا به واریکوسل نباشند، در یک سال اخیر صاحب فرزند شده، یا دارای چند فرزند باشند) مقایسه شدند. سه تا شش ماه پس از واریکوسلکتومی بار دیگر سطح تستوسترون در مردان نابارور جراحی شده اندازه‌گیری شد تا تاثیر واریکوسلکتومی در روند تولید هورمون تستوسترون مشخص شود. یافته‌ها: میانگین سنی در افراد گروه نابارور 8/32 و در گروه شاهد 27/33 بود، پیش از جراحی میانگین سطح تستوسترون در مردان نابارور ng/dl 590230 و در مردان بارور ng/dl583237 بود که از نظر آماری این اختلاف معنادار نبود (009/0P=). سه تا شش ماه پس از جراحی، سطح تستوسترون توتال خون در گروه کنترل به‌طور میانگین به ng/dl 663242 رسید که این تغییر نسبت به پیش از جراحی معنادار بود (009/0P=). نتیجه‌گیری: در بیماران نابارور با واریکوسل بالینی به‌نظر می‌رسد، واریکوسلکتومی تاثیر مثبتی در افزایش سطح سرمی هورمون تستوسترون داشته و این تاثیر به‌احتمال از طریق بهبود در عملکرد سلول‌های لیدیگ ایجاد می‌شود که موجب افزایش سطح سرمی هورمون تستوسترون می‌شود.
آتوسا باقری بهزاد، برزین باقری بهزاد، حسن نیرومند، مهبد ابراهیمی، غلامرضا پورمند، فیروزه اکبری اسبق،
دوره 73، شماره 9 - ( 9-1394 )
چکیده

زمینه و هدف: ناباروری به‌صورت عدم وقوع حاملگی به‌دنبال یک‌سال نزدیکی جنسی محافظت‌نشده تعریف می‌شود. واریکوسل شایع‌ترین علت ناباروری قابل اصلاح با جراحی در مردان می‌باشد. هدف از پژوهش کنونی بررسی تأثیر هورمون نوترکیب محرک فولیکول بر پارامترهای مایع منی پس از واریکوسلکتومی در مردان نابارور بود.

روش بررسی: مطالعه کنونی به‌صورت کارآزمایی بالینی تصادفی در 96 نفر از مردان نابارور مراجعه‌کننده به بیمارستان جامع زنان محب یاس شهر تهران از ابتدای مهر 1393 تا پایان شهریور 1394 انجام گرفت. معیار ورود شامل واریکوسلکتومی برای واریکوسل ایدیوپاتیک و یک‌طرفه بود. حساسیت به ترکیب دارویی معیار خروج از مطالعه بود. این افراد به دو گروه تقسیم شدند. گروه اول تحت درمان با هورمون نوترکیب محرک فولیکول (Recombinant follicular Stimulating Hormone, rFSH) قرار گرفت و گروه دوم دارونما (سرم نمکی) دریافت کردند. پس از سه ماه میزان بهبود پارامترهای مختلف مایع منی شامل تحرک، مورفولوژی، تعداد اسپرم و نیز میزان عوارض درمانی در دو گروه بررسی و مقایسه شد.

یافته‌ها: 96 بیمار در دو گروه 48 نفری وارد مطالعه شدند. میزان بهبودی در مورفولوژی و نیز تحرک اسپرم‌ها در گروه دارو به‌میزان معناداری بیش از گروه دارونما بود (0001/0P=)؛ اما میزان تغییر در تعداد اسپرم‌ها پس از درمان در دو گروه تفاوت آماری معناداری نداشت (495/0P=).

نتیجه‌گیری: در مجموع بر اساس نتایج به‌دست‌آمده در این بررسی، می‌توان نتیجه گرفت که هورمون نوترکیب محرک فولیکول بر بهبود پارامترهای مایع منی پس از واریکوسلکتومی در مردان نابارور نسبت به گروه کنترل مؤثرتر است و تأثیر عمده آن بر مورفولوژی و تحرک اسپرم‌ها می‌باشد.


ناهیده پژوهان، آذر پژوهان، نسرین نیرومند، مهبد ابراهیمی،
دوره 73، شماره 10 - ( 10-1394 )
چکیده

زمینه و هدف: یکی از فاکتورهای مهم در ایجاد بارداری طی درمان‌های ناباروری پذیرش رحم می‌باشد. از آنجایی‌که CA-125 نوعی آنتی‌ژن سطح سلولی است که توسط سلول‌های آندومتر نیز بیان می‌شود و در خون محیطی قابل اندازه‌گیری است، این مطالعه به بررسی امکان استفاده از آن به‌عنوان معیاری از پذیرش رحم و پیش‌بینی کننده نتایج بارداری به دنبال ICSI پرداخت.

روش بررسی: در این مطالعه مشاهده‌ای دیاگنوستیک، کلیه زوج‌های دچار ناباروری با عامل مردانه که در مدت یک‌سال (مرداد 1392 تا تیر 1393) به بخش نازایی بیمارستان محب یاس تهران مراجعه کرده، کاندید Intracytoplasmic sperm injection (ICSI) بوده و معیارهای لازم را داشتند وارد مطالعه گردیدند (64 نفر). سطح سرمی CA-125 در روز تجویز HCG و روز تخمک‌گیری تعیین شد. میزان موفقیت درمان با اندازه‌گیری سطح سرمی &beta-HCG در روز 14 و رویت ساک حاملگی به‌وسیله سونوگرافی واژینال، چهار تا پنج هفته پس از انتقال جنین بررسی شد. میزان بارداری در دو گروه با CA-125 طبیعی و بالا مقایسه شد.

یافته‌ها: 15 نفر (4/23%) از افراد مورد بررسی دارای سطح CA-125 بالا بودند. در 19 نفر (7/29%) از کل افراد بارداری روی داد. 16 نفر (7/32%) از افراد با CA-125 نرمال و سه نفر (20%) از افراد با CA-125 بالا به دنبال ICSI باردار شدند که اختلاف آماری معنادار نبود (348/0=P). همچنین ارتباط آماری معناداری بین CA-125 و بارداری بر اساس سطح BMI وجود نداشت (999/0=P).

نتیجه‌گیری: بر اساس نتایج به دست آمده می‌توان نتیجه گرفت که سطح سرمی CA-125 در مورد نتایج ICSI به دنبال ناباروری با عامل مردانه ارزش پروگنوستیک ندارد.


مهدی محبی، فاطمه کرمی، محمد حسین مدرسی، سید محمد اکرمی،
دوره 74، شماره 2 - ( 2-1395 )
چکیده

زمینه و هدف: نقش ویتامین D در ناباروری در مدل موشی فاقد گیرنده VDR کاهش قابل توجه در تعداد اسپرم و تحرک اسپرم مشخص شده است. با توجه به بیان VDR در سیستم تولیدمثلی مردانه انسان، مطالعه حاضر با هدف بررسی همراهی بین واریانت rs2228570 با ناباروری انجام گردید.

روش بررسی: مطالعه به صورت مورد- شاهدی (Case-control) بر روی مردان نابارور آزواسپرمی و الیگواسپرمی مراجعه‌کننده به پژوهشگاه ابن‌سینا تهران بین فروردین 1393 تا اردیبهشت 1394 انجام گرفت. واکنش Polymerase chain reaction-restriction fragment length polymorphism (PCR-RFLP) طراحی و بر روی 100 نمونه نرمال، 100 بیمار آزواسپرمی و 100 بیمار الیگواسپرمی انجام گردید. متغیرهای کمی (مثل سن) و متغیرهای کیفی (مانند فراوانی‌های ژنوتیپی و آللی) بین سه گروه مقایسه شدند.

یافته‌ها: آزمون Chi-square تفاوت معناداری را بین فراوانی ژنوتیپی در بین دو گروه بیمار با گروه کنترل نشان نداد. (آزواسپرم و کنترل 5/0P= و الیگواسپرم و کنترل‌ 09/0P=.) در مقایسه فراوانی ژنوتیپ CC با افراد دارای ژنوتیپ CT و TT (آزواسپرم و کنترل، 48/0P= 77/0OR= الیگواسپرم و کنترل 17/0P= 77/0OR=) و در مقایسه فراوانی ژنوتیپ TT با افراد دارای ژنوتیپ CT و CC (آزواسپرم و کنترل 49/0P= 03/3OR= الیگواسپرم و کنترل 19/0P= 21/7OR=) تفاوت فراوانی این ژنوتیپ‌ها در بین دو گروه معنادار نبوده و شانس ابتلا به بیماری را زیاد نکرده و یا واجد اثر حفاظتی در برابر بیماری نبودند.

نتیجه‌گیری: بر اساس یافته‌ها، ارتباط بین پلی‌مورفیسم مورد نظر با ناباروری معنادار نبوده و بررسی دیگر واریانت‌ها ارتباط با ناباروری را ممکن است نشان دهند.


آذر مردی ممقانی، سید جلیل حسینی، الهام مسلمی،
دوره 75، شماره 11 - ( 11-1396 )
چکیده

زمینه و هدف: هر گونه نقص در روند فرآیند اسپرماتوژنز می‌تواند موجب ایجاد نوعی از اختلالات ناباروری مردان به‌نام آزواسپرم غیرانسدادی ‌شود. بررسی فاکتورهای درگیر در روند اسپرماتوژنز از جمله هورمون‌ها و ژن‌ها می‌تواند به درک مکانیسم ناباروری مردان کمک کند. هدف از انجام مطالعه بررسی بیان ژن کلاسترین در بافت بیضه بیماران آزواسپرمی غیر‌انسدادی می‌باشد. افزون‌بر‌این میزان هورمون‌های LH، FSH و تستوسترون نیز در خون این بیماران بررسی شد.
روش بررسی: این یک مطالعه توصیفی شامل ۴۲ مرد آزواسپرم غیرانسدادی می‌باشد که در پژوهشگاه رویان از خرداد تا اسفند ۱۳۹۵ انجام گردید. این بیماران بر اساس نتایج حاصل از نمونه‌برداری بافت بیضه، به دو گروه TESE+ (دارای اسپرم) و TESE- تقسیم‌بندی شدند. نمونه خون پیش از جراحی TESE از بیماران گردآوری و اندازه‌گیری میزان هورمون‌ها با تکنیک الایزا انجام گردید. RNA ژنومی از نمونه‌های بافت بیضه استخراج و تبدیل به cDNA شده و با تکنیک Rael-time PCR بیان ژن بررسی گردید.
یافته‌ها: بر اساس نتایج کمی به‌دست‌آمده از بررسی میزان بیان ژن کلاسترین، این ژن در گروه TESE+ نسبت به گروه TESE- بیان بالاتری داشت و این تفاوت از نظر آماری معنادار بود (۰/۰۳۵P=). میانگین هورمون‌های FSH و LH در گروه TESE+ به‌صورت نسبی پایین‌تر از گروه TESE- بود (۰/۰۷P= و ۰/۰۸P=). میانگین هورمون تستوسترون در بین دو گروه تفاوت معناداری نداشت (۰/۶۶P=).
نتیجه‌گیری: میزان بیان ژن کلاسترین در گروه TESE+ نسبت به گروه TESE- بالاتر است. به‌دلیل اینکه بیماران TESE+ دارای اسپرم در بافت بیضه خود می‌باشند می‌توان نتیجه گرفت که این ژن ممکن است در فرآیند اسپرماتوژنز نقش داشته باشد.

نیلوفر آقارضایی، رضوان مرزبانی، حسن رضادوست، سعیده زمانی کوخالو، بابک ارجمند، کامبیز گیلانی،
دوره 75، شماره 12 - ( 12-1396 )
چکیده

ناباروری حدود ۲۰% از زوج‌های جهان را تحت تاثیر قرار می‌دهد. عوامل موثر بر باروری در مردان و زنان به‌طور مساوی توزیع شده است. با وجود تحقیقات گسترده در ناباروری مردان اتیولوژی بسیاری از مردان نابارور ناشناخته است. در Nature سال ۲۰۱۰ از پژوهشگران برجسته و سیاست‌گذاران خواسته شد سند چشم اندازی برای سال ۲۰۲۰ ارایه دهند، که در نهایت متابولومیکس به عنوان فنآوری‌ پیشرو در Omics توسط این افراد معرفی شد. در حدود ۲۰ سال پیش واژه‌ی متابولومیکس تعریف شد، درحالی‌که کاربرد بالینی متابولومیکس به بیش از ۱۰۰۰ سال پیش برمی‌گردد، زمانی که پزشک و فیلسوف بزرگ ایرانی، ابن‌سینا، تغییرات ادرار فرد در هنگام بیماری را مشاهده می‌کرد. امروزه این تغییرات بو یا رنگ در نتیجه تنظیم نبودن متابولیت‌ها شناخته می‌شود که نشان‌دهنده‌ی بیماری‌های متابولیک است. روش متابولومیکس تجزیه و تحلیل‌های الگویی واحد است که توسط مسیرهای بیوشیمیایی خاصی که در پس تولید مواد بیولوژیکی مانند اسپرماتوزوآ یا پلاسمای مایع منی است، دنبال می‌شود. جهت تشخیص مردان نابارور در آنالیز مایع منی پارامترهای متداولی از جمله: تحرک، مورفولوژی، غلظت و تعداد اسپرم مورد بررسی قرار می‌گیرد. پلاسمای منی انسان منبع بیولوژیک ارزشمندی است که متاسفانه در تشخیص مردان نابارور مورد استفاده قرار نمی‌گیرد. بر اساس داده‌های موجود، هیچ پارامتری برای تجزیه و تحلیل پلاسمای مایع منی وجود ندارد. بنابراین شناسایی یک پارامتر جدید جهت تشخیص مردان نابارور امری ضروری است. پیشنهاد ما بر اساس پژوهش‌های پیشین خود، استفاده از پلاسمای مایع منی جهت تشخیص مردان نابارور است. تنها تعداد محدودی از مطالعات با استفاده از روش‌های متابولومیکس به مطالعه در زمینه ناباروری مردان پرداخته‌اند.

فریده ظفری زنگنه، محمد مهدی نقی‌زاده، مریم باقری، معصومه دهقان،
دوره 78، شماره 3 - ( 3-1399 )
چکیده

زمینه و هدف: بیشتر مطالعات نشان می‌دهد ۹ تا ۲۴% افرادی که در سیکل لقاح آزمایشگاهی (IVF) قرار می‌گیرند زنانی هستند که پاسخ تخمدانی آن‌ها ضعیف است. زنان با پاسخ ضعیف تخمدانی Poor ovarian response (POR) بیماران ناباروری هستند که ذخیره تخمدان و پاسخ تخمدان به داروها کم و کیفیت تخمک در آن‌ها رو به زوال است. هدف این مطالعه بررسی بیان ژن سه گیرنده آدرنرژیکی در سلول‌های کومولوس زنان پاسخ ضعیف تخمدانی در محیط کشت بود.
روش بررسی: این مطالعه موردی-شاهدی از فروردین تا دی ۱۳۹۶ در مرکز تحقیقات بهداشت باروری بیمارستان امام خمینی (ره) تهران بر روی دو گروه مطالعه و کنترل (اهدا کننده تخمک) انجام شد. هر دو گروه با ضوابط محدوده سنی ۲۰ تا ۴۵ سال و داشتن اندکس توده بدنی زیر m2/kg ۲۸ وارد مطالعه شدند و ضوابط خروج شامل عدم مصرف دارو بجز داروهای تحریک‌کننده تخمدان و عدم ابتلا به بیماری بود. تشخیص پاسخ ضعیف تخمدان با معیار بولونیا (Bologna) انجام شد. پس از پانکچر فولیکول‌ها، کومولوس‌ها از کمپلکس تخمک-کومولوس جدا و با لام نئوبار شمارش و به محیط کشت اضافه شد. استخراج RNA انجام و غلظت RNA خوانده شد. cDNA سنتز و برای ژن‌های B2 و ADRα1,2 پرایمر طراحی و بیان ژن سنجیده شد. 
یافته‌ها: مقایسه نتایج بیان ژن فقط در گیرندۀ آلفا ۱ و ۲ سلول‌های کومولوس در دو گروه مطالعه و کنترل، کاهش معناداری نشان داد. ضریب همبستگی نیز نشان داد که بین گیرنده‌های آدرنرژیک و اثرات آن‌ها بر یکدیگر رابطه معنادار وجود دارد. 
نتیجه‌گیری: نتایج مطالعۀ حاضر کاهش بیان ژن دو گیرنده آلفا ۱ و ۲ در این زنان را نشان داد.


صفحه 1 از 2    
اولین
قبلی
1
 

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb