جستجو در مقالات منتشر شده


6 نتیجه برای نامه به سردبیر

محمد مجیدی،
دوره 73، شماره 12 - ( 12-1394 )
چکیده

سردبیر محترم

ترامادول یک داروی مخدر مصنوعی با اثرات غیراوپیوییدی است که تمایل پایین به گیرنده‌های مواد مخدر دارد واز بازجذب نوراپی نفرین و سروتونین در سیناپس‌ها جلوگیری می‌کند.1 همچنین ترامادول برای درمان دردهای حاد و مزمن استفاده می‌گردد.2 اگرچه این دارو جز داروهای معمول و روتین نمی‌باشد، ولی به آسانی و به صورت غیرقانونی در دسترس بوده و در برخی از افراد وابسته به مواد مخدر برای مواردی همچون خودزنی یا خودکشی استفاده می‌گردد. مطالعات پیشین بیانگر استفاده گسترده و سوء استفاده از ترامادول در ایران می‌باشند.1

در بیمارانی با یا بدون سابقه سوء مصرف مواد که با داروی ترامادول درمان شده‌اند، عوارض جانبی فراوانی از جمله تهوع، یبوست، خواب آلودگی، ناراحتی‌های تنفسی، رابدومیولیز، نارسایی حاد کلیه، تشنج مقاوم به درمان، وابستگی و سندرم قطع مصرف گزارش شده است.3 کلونیدین، یک آگونیست آلفا-2 آدرنرژیک و یک درمان غیراوپیوییدی بی‌خطر و موثر برای سندرم ترک مواد بوده که باعث کاهش فعالیت بیش از حد نورآدرنرژیک در مغز می‌گردد. سم‌زدایی با کلونیدین اجازه می‌دهد تا بیماران ازهر نوع ماده مخدر رها گردند، هر چند که ممکن است درمان‌های نگهدارنده با نالترکسون و سایر گروه‌های درمانی در حفظ بیماران در دوره‌های محرومیت لازم باشد. مطالعات گذشته نشان می‌دهد که از یک سو، پس از ترک ترامادول علایم سندرم محرومیت از مواد ایجاد می‌گردد و از سوی دیگر، کلونیدین می‌تواند موجب کاهش علایم و نشانه‌های سندرم محرومیت از الکل و مواد مخدر گردد.4 بنابراین می‌توان این فرضیه را مطرح نمود که کلونیدین بتواند در درمان سندرم محرومیت ناشی از ترامادول موثر باشد، از این‌رو جهت تایید یا رد این فرضیه، به مطالعات گسترده و بیشتری نیاز است.


مسعود محمدی،
دوره 74، شماره 1 - ( 1-1395 )
چکیده

سردبیر محترم

بیماری‌های مزمن و غیرواگیر اصلی‌ترین عوامل مرگ‌و‌میر و ناتوانی در دنیای امروز به‌شمار می‌روند. این بیماری‌ها دارای اهمیت بالایی بوده چرا که تاثیر عوامل مختلفی در آن‌ها ایجاد بیماری را ممکن می‌سازد و اساسا به‌خاطر ماهیت مزمن این بیماری‌ها یک علت مشخص نمی‌تواند ایجاد‌کننده بیماری‌های غیر‌واگیر باشد.1 همواره یک سیاستگزار با این سوال مواجه است که چه میزان از بار بیماری و یا شیوع آن قابل پیشگیری است. برای بررسی این سوال همواره اپیدمیولوژیست‌ها با مفهوم خطر قابل انتساب مواجه بوده‌اند، که دو بحث آن یعنی کسر منتسب به جمعیت (Population Attributable Fraction) و سهم تاثیر بالقوه یا تعمیم‌یافته (Potential Impact Fraction) در سال‌های اخیر بیشتر مورد توجه پژوهش‌گران در کشور قرار گرفته است. در سال 1953، Levin برای اولین‌بار مفهوم جمله کسر منتسب به جمعیت را ارایه کرد. در واقع کسر منتسب جمعیتی شاخصی است به‌منظور برآورد خطر بیماری‌زایی یک عامل ایجاد‌کننده بیماری. همان‌گونه که گفته شد، بحثی که مورد توجه سیاستگزاران سلامت است، کاهش شیوع یک عامل خطر به صفر است و در عمل دست‌یابی به شیوع صفر با مداخله‌هایی در جمعیت امکان‌پذیر نیست، بنابراین کسر منتسب به جمعیت بیان می‌کند که اگر اثر عامل علیتی مانند X در جمعیت حذف (فرض محاسبه کسر منتسب به جمعیت رساندن شیوع یک عامل خطر به صفر است) شود، چه مقدار از بار بیماری Y که عامل X یک عامل خطر اصلی در آن است در جمعیت کاهش خواهد یافت.2و3 سهم تاثیر بالقوه یا تعمیم‌یافته (PIF) در سال 1980 توسط Walter معرفی شد و در سال 1982، Morgenstern و Bursic این مفهوم را برای اندازه‌گیری جز منتسب به جمعیت گسترش  دادند که به‌طور کلی سهم تاثیر بالقوه (PIF) عبارت است از کاهش کسری از بیماری که در نتیجه تغییر در وضع کنونی عامل خطر حاصل می‌آید، بدین‌معنی که اگر بتوانیم شیوع یک عامل خطر در حال حاضر را به سطحی که می‌خواهیم (سطحی که می‌تواند مورد نظر سیاستگزار و قابل اجرا باشد و نه کاهش به شیوع صفر تنها) کاهش دهیم شاهد چه میزان کاهش و یا اجتناب از خطر در بیماری خواهیم شد که عامل خطر در آن بیماری سهیم بوده است.4و5 بنابراین می‌توان گفت تفاوت‌های تفسیر آن‌ها و جابه‌جا به‌کار بردن این مفاهیم در مجلات علمی-پژوهشی کشور و نظر داوران در حوزه این مقالات بسیار عمیق می‌باشد که به‌طور عموم مباحث را جابه‌جا به‌کار برده و این ویژگی موجب رد یک مقاله می‌گردد، بنابراین داوران محترم مجلات علمی باید نظر تخصصی بیشتری در زمینه داوری مباحث گفته‌شده داشته باشند تا تولید علم حاصل از این مقالات بسیار سودمند و راهنمای سیاستگزاران سلامت باشد.


وحید کرمی،
دوره 76، شماره 2 - ( 2-1397 )
چکیده

سردبیر محترم
اثرات سرطان‌زای پرتوهای یونیزان به‌خوبی مستند شده است. حساسیت بافت‌های مختلف بدن در برابر اثرات زیان‌بار پرتو متفاوت است. این حساسیت بستگی به حساسیت سلول‌های تشکیل‌دهنده آن بافت دارد. بیشترین حساسیت پرتویی در زمان رشد جنینی و در کودکی وجود دارد. تخمین زده می‌شود حساسیت پرتویی جنین نسبت به اثرات سرطان‌زای پرتوگیری حدود ۱۰ برابر بیشتر از بزرگسالان باشد و در این میان لوسمی یا سرطان خون بارزترین اثر پرتوگیری با سطوح پایین پرتوهای یونیزان می‌باشد. از این‌رو ضروری است که تا حد امکان از پرتوگیری جنین اجتناب شود و یا در مواقع ضروری، پرتوگیری به کمترین مقدار ممکن کاهش یابد. فیتوگرافی (Fetography) رادیوگرافی از جنین پیش از زایمان است که در دهه‌های گذشته برای موارد متعددی مانند تایید مرگ احتمالی جنین، تعیین حاملگی تکی و یا چندگانه (Single or multiple pregnancy) و عمدتا برای تعیین وضعیت جنین در رحم (Cephalic/breach) انجام می‌شده است. با پیشرفت سریع تکنولوژی در دو دهه گذشته و افزایش آگاهی بشر از اثرات زیان‌بار تشعشع بر جنین، به جهت حفظ سلامت جامعه، فیتوگرافی کاملا منسوخ گردیده و سونوگرافی جایگزین آن شده است. سونوگرافی از امواج التراسوند استفاده می‌کند و فاقد پرتوهای یونیزان می‌باشد و تاکنون اثر بیولوژیکی از آن گزارش نشده است. درحالی‌که در میان تمام آزمون‌های رادیوگرافیکی، فیتوگرافی همراه با بالاترین دوز تحویلی به جنین و مادر است، شواهد نشان می‌دهد که فیتوگرافی، این روش تهاجمی و منسوخ شده جهانی، همچنان در ایران و به‌ویژه در بیمارستان های آموزشی به وفور انجام می‌شود. در تنها مطالعه‌ای که در سال ۲۰۱۵ توسط گروهی از پژوهشگران داخلی انجام شد، شیوع فیتوگرافی در محدوده زمانی مارس ۲۰۱۳ تا مارس ۲۰۱۵ در شهر اهواز بررسی و گزارش گردید که در مجموع ۳۷۴۱ زن باردار جهت تعیین وضعیت جنین به واحد تصویربرداری پزشکی مراجعه کرده بودند که از این تعداد۶۷/۵% با پرتوی ایکس و ۳۲/۵% با سونوگرافی تصویرگیری شده بودند.
به‌نظر می‌رسد نیاز است دستورکار جامعی توسط ارگان‌های ذیربط از جمله وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی و همچنین امور حفاظت در برابر اشعه سازمان انرژی اتمی ایران تنظیم گردد، به‌طوری‌که از این پس برای تعیین وضعیت حاملگی از سونوگرافی استفاده شود و از پرتوگیری غیرضروری جنین اجتناب گردد.

حدیث براتی، مسعود محمدی،
دوره 76، شماره 8 - ( 8-1397 )
چکیده

سردبیر محترم
نوشتن یک مقاله در جوامع علمی به منظور بررسی یک مشکل و ارایه توجهات بیشتر برای آن و ارایه راه حل آن می‌باشد. چنین وضعیتی بسیار اخلاقی است، اما هنگامی که یک مقاله در جهت حل مشکلی نباشد و خود به‌دنبال ایجاد مشکل و تببین‌کننده مشکلی جدید جهت بزرگ‌نمایی از آن مشکل به‌منظور تامین منافع عده‌ای خاص باشد آنگاه نه تنها مطالعه و مقاله نگارش یافته جنبه‌های اخلاقی نداشته بلکه موجبات اتلاف منابع و گمراهی جوامع علمی خواهد شد. تورش تحقیق-برنامه (Research-agenda bias) مفهوم تازه‌ای است که می‌تواند جریان شکل‌گیری و نگارش مقالات را تحث تاثیر قرار دهد. این تورش می‌تواند منعکس‌کننده بی‌توجهی چشمگیر به چالش‌های مربوط به مراقبت‌های بهداشتی و بیان‌کننده‌ی جریان مخفی تاثیر منابع مالی و نظرات پژوهشگران بر نگارش مقالات باشد و در کمترین تاثیر خود می‌تواند نگرش پژوهشگر و تفکر او بر اهمیت یک موضوع و نگارش مقاله را تحت تأثیر قرار دهد. ارایه‌ی مثال‌هایی می‌تواند مفهوم را بازتر کند.
Andre Knottnerus و همکاران در مطالعه خود گزارش دادند که با بررسی پایگاه داده Cochrane (پایگاه معتبر مقالات مرور سیستماتیک) در ۷ آوریل ۲۰۱۸، از حدود ۷۵۰۰ مقاله مروری سیستماتیک ۳۱ مقاله اثرات قطع مصرف دارو را مورد بررسی قرار داده و در مقابل هزاران مقاله وجود دارد که اثربخشی شروع یا تجویز یک داروی جدید را مورد بررسی قرار داده‌اند. در مطالعه Atal و همکاران و در بررسی ۱۱۵ هزار آزمایش کارآزمایی بالینی تصادفی شده در بین سال‌های ۲۰۰۶ تا ۲۰۱۵ اعلام کرده‌اند که نویسندگان تاکید بیشتری بر نیاز به پیدا کردن راه حل‌های محلی از طریق انجام کارآزمایی‌های بالینی دارند و در واقع بیان می‌کنند که در مقایسه با کشورهای با درآمد بالا، ناهماهنگی بین تلاش‌های پژوهشی و نیازهای بهداشتی در مناطق با درآمد پایین وجود دارد. این شکاف زمانی بیشتر مورد توجه قرار می‌گیرد که بار بیماری‌های عفونی و اختلالات نوزادان در آسیای جنوب شرقی (کشورهای با درآمد پایین) و بیماری‌های قلبی- عروقی در اروپای شرقی و آسیای مرکزی (کشورهای با درآمد بالا) بیشتر بوده است، که آیا تخصیص منابع در تحقیقات بالینی از طریق انجام آزمایش‌های تصادفی کنترل شده با نیازهای بهداشت عمومی مطابقت دارد یا نه؟
چنین تورشی همانگونه که گزارش شد در مثال اول نشانگر تاثیر یک عامل مادی و منفعت طلب در جریان شکل‌گیری مطالعات است، این عامل مادی می‌تواند شرکت‌های دارویی درگیر در مقاله باشند که عملا پایان دادن به مصرف دارو برای آنا منفعتی ندارد و نباید در مطالعات استفاده شود، اما این تورش در مثال دوم بیان‌کننده این موضوع است که سرمایه‌گذاری در تحقیقات سلامت به خوبی و متناسب با بار بیماری‌ها نیست و تاکید و اصرار بر نظرات پژوهشگر و سودجویان جدا از واقعیت‌های جامعه می‌باشد.

علی محمد مصدق راد،
دوره 77، شماره 8 - ( 8-1398 )
چکیده

سردبیر محترم
طرح تحول نظام سلامت ایران در سال ۱۳۹۳ به‌منظور افزایش دسترسی و کیفیت خدمات سلامت و کاهش پرداخت مستقیم بیماران توسط وزارت بهداشت اجرا شد. این طرح به‌ویژه در دو سال اول اجرا، منجر به پوشش بیمه‌ای بیشتر، کاهش پرداخت از جیب مردم، افزایش دسترسی به دارو، ارجاع کمتر مردم به خارج از بیمارستان‌ها برای تهیه داروها و ملزومات پزشکی، کاهش پرداخت‌های غیررسمی بیماران، کاهش سزارین غیرضروری، ارتقای کیفیت هتلینگ بیمارستان‌های دولتی و افزایش رضایت بیماران شد.۱ ایجاد تقاضای القایی در ارایه‌دهندگان و گیرندگان خدمات سلامت، افزایش انتظارات مشتریان سلامت، افزایش تورم در بخش سلامت، ورشکستگی سازمان‌های بیمه‌گر، تحمیل هزینه‌های سنگین به دولت، افزایش بار کاری برای کارکنان غیرپزشک، ایجاد شکاف درآمدی در پزشکان و سایر کارکنان و نارضایتی سایر کارکنان نظیر پرستاران از پیامدهای نامطلوب طرح تحول نظام سلامت ایران بوده است.۲ سیستم ناکارآمد نظام سلامت مهمترین مانع دستیابی به اهداف طرح تحول نظام سلامت ایران است. طراحی ساختار نامناسب و بکارگیری اصلاحات عمودی سریع در نظام سلامت منجر به عدم دستیابی به اهداف نظام سلامت می‌شود. بدون سرمایه‌گذاری در نظام سلامت و تقویت اجزای تشکیل دهنده آن نمی‌توان به‌صورت پایدار به اهداف آن دست یافت. سازمان بهداشت جهانی شش بلوک ساختاری نظام سلامت را شامل حاکمیت و رهبری، تأمین مالی، نیروی انسانی، دارو و تجهیزات، سیستم‌های اطلاعات سلامت و ارایه خدمات می‌داند.۳ حاکمیت ایجاد سیستمی برای مدیریت بهتر نظام سلامت است که با طراحی ساختار سازمانی مناسب برای فعالیت ارایه‌کنندگان خدمات سلامت و پرداخت‌کنندگان هزینه‌های سلامت، تقویت ارتباطات و همکاری‌های بین بخشی، تدوین سیاست‌ها و مقررات، حصول اطمینان از اجرای قوانین، نحوه مدیریت منابع برای اجرای سیاست‌ها، هدایت و راهبری برنامه‌های بهداشتی و درمانی (تولیت) و کنترل عملکرد مرتبط است. سیستم تأمین مالی اثربخش نظام سلامـت باید منابع مالی مورد نیاز برای ارایه خدمات سلامـت را به‌گونـه‌ای
فراهم کند تا مردم ضمن دسترسی به خدمات سلامت، به خاطر هزینه‌های بالای سلامت دچار فقر نشوند. نیروی انسانی کافی، آموزش دیده، با تجربه، مسئولیت پذیر و پاسخگو باید به‌طور مناسب برای ارایه خدمات سلامت در سازمان‌های بهداشتی و درمانی توزیع شوند. داروها، تجهیزات و ملزومات با کیفیت مورد نیاز باید به موقع خریداری و در اختیار سازمان‌های بهداشتی و درمانی قرار داده شوند. اطلاعات درست، دقیق و به موقع باید از سازمان‌های ارایه‌کننده خدمات سلامت گرد‌آوری شود تا شواهد لازم را برای تصمیم‌گیری‌های سیاستگذاران و مدیران فراهم کند تا خطاهای برنامه‌ریزی را کاهش دهد. نظام سلامت باید بتواند خدمات سلامت اثربخش، ایمن و با کیفیت را به افرادی که به آن نیاز دارند در زمان و مکان مورد نیاز با حداقل اتلاف منابع ارائه دهد. نظام سلامت باید طیفی از خدمات منسجم بهداشتی، پیشگیری، درمانی و بازتوانی را توأم با احترام و با کیفیت و بدون اتلاف منابع برای جامعه فراهم آورد.
سیاستگذاران نظام سلامت باید به تقویت محورهای شش‌گانه نظام سلامت کشور بپردازند. آن‌ها باید به‌جای بکارگیری اصلاحات عمودی «مسأله محور» بر برنامه‌ریزی و اجرای اصلاحات افقی «هدف محور» تأکید کنند. رشد و توسعه هماهنگ اجزای شش‌گانه نظام سلامت منجر به دستیابی به اهداف اصلی نظام سلامت به‌همراه بهبود پوشش همگانی، کیفیت، عدالت، کارایی و تاب‌آوری خواهد شد. در این راستا، سیاست ملی سلامت و برنامه استراتژیک وزارت بهداشت شامل مجموعه اقداماتی برای تقویت شش ستون اصلی نظام سلامت کشور باید تدوین شود.

عماد بهبودی، وحیده حمیدی صوفیانی،
دوره 78، شماره 3 - ( 3-1399 )
چکیده

سردبیر محترم
در ۳۱ ماه دسامبر ۲۰۱۹ میلادی، مواردی از عفونت شدید تنفسی در شهر ووهان کشور چین مشاهده شد. گزارش‌های مرکز کنترل و پیشگیری بیماری (CDC) حاکی از آن است که عامل اپیدمی تنفسی اخیر، کروناویروس جدید ۲۰۱۹ (۲۰۱۹-nCoV) می‌باشد. احتمال داده می‌شود که این بیماری به واسطه غذاهای دریایی و حیوانات شیوع پیدا کرده باشد و همچنین احتمال انتقال بیماری به‌صورت انسان به انسان در بین مبتلایان وجود دارد.۱ از آن‌جایی که خفاش منبع طبیعی انواع مختلفی از ویروس‌ها از جمله کروناویروس میباشد، این احتمال وجود دارد که خفاش مخزن اصلی ویروس جدید باشد.۲ موتاسیون در کروناویروس‌ها بسیار رایج است و این تغییرات بیشتر به‌دلیل نوترکیبی‌ها در ژنوم ویروس در مرحله تکثیر ویروس و طی تکثیر RNA ساب‌ژنومیک حاصل می‌شوند. این نوترکیبی‌های همولوگوس در کروناویروس‌ها به واسطه پدیده Copy-choice اتفاق می‌افتند.۳ اگرچه این ویروس کشنده بوده اما براساس آمار بروزرسانی شده جهانی در بین مبتلایان به ویروس کرونای جدید در کشورهای مختلف تنها در چین مرگ و میر گزارش شده است.۴ این رخداد را می‌توان به موتاسیون‌های رخ داده در ویروس نسبت داد، زیرا این امکان وجود دارد که به واسطه پاساژ یافتن متعدد ویروس طی انتقال در میزبان‌های متعدد و متفاوت (خفاش و انسان) بواسطه وجود فشار انتخابی و تغییرات ژنومی حاصل از آن، از شدت پاتوژنیسیته ویروس کاسته شده باشد. تجزیه و تحلیلها فشار انتخابی بر ساختار ویروس و موتاسیون پروتیین‌های سطحی (پروتیین S) و پروتئین نوکلوکپسید N را مسبب پایداری ذرات ویروسی نشان داده است.۵ پروتیین S ویروسی مسئولیت ورود ویروس به سلول پس از اتصال به گیرنده سلولی و فیوژن غشایی، که نقش اساسی در عفونت ویروسی و پاتوژنز ویروس می‌باشد را عهده‌دار است. پروتیین N یک پروتیین ساختاری درگیر در بسته‌بندی ویریون، نقش محوری در رونویسی ویروس و خروج ویروس را ایفا می‌کند.۵ موتاسیون این پروتیین‌ها عامل مهم پایداری ویروس کرونای جدید نسبت به عامل سارس خفاش و پاتوژنیسیته کمتر ویروس نسبت به عامل سارس است. این ویژگی‌ها می‌توانند به‌‌دلیل انتقال Zoonotic این ویروس بوده و دلیل شدت بیماری کمتر از سارس باشند. از طرف دیگر ویرولانس بالای بیماری در شرایط حاضر غیرقابل انکار است و مسبب خسارات زیادی بر کشورهای درگیر خواهد بود. بنابراین سیاستگذاران وزارت بهداشت باید به تقویت زمینه‌های پیشگیری از ورود بیماری به کشور و همچنین پیشگیری از انتقال بیماری بپردازند. در این راستا، سیاست ملی و برنامه استراتژیک وزارت بهداشت شامل مجموعه اقداماتی برای پیشگیری از ورود بیماری به کشور باید تدوین شود.


صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb