جستجو در مقالات منتشر شده


4 نتیجه برای نتایج درمان

امیر کشوری، محمد صادق فاضلی، علیرضا کاظمینی، علی پاشا میثمی، محمد کاظم نوری طارملو،
دوره 72، شماره 12 - ( 12-1393 )
چکیده

زمینه و هدف: روش‌های جراحی مختلفی برای سینوس پایلونیدال ناحیه ساکروکوکسیژیال (Sacrococcygeal pilonidal sinus) معرفی شده است، فلاپ کاریداکیس (Karydakis flap) کمترین میزان عود را دارد، ولی در مورد سایر عوارض آن گزارش‌های متفاوتی وجود دارد. در این مقاله نتایج موارد جراحی با این روش گزارش می‌شود. روش بررسی: این مطالعه آینده‌نگر با پیگیری تک هم گروه، شامل مواردی از سینوس پایلونیدال بود که در بیمارستان امام‌خمینی (ره) از آبان سال 1385 تا شهریور 1392 به روش کاریداکیس جراحی شدند. معیارهای ورود به مطالعه عدم ابتلا به آبسه در زمان عمل و رضایت جهت ورود به این طرح بود. بیماران پس از ترخیص، به‌صورت آینده‌نگر در مقاطع هفته اول، ماه اول و ماه سوم پس از عمل از نظر عوارض زودرس و سپس سالیانه از نظر عود، مورد پیگیری قرار گرفتند. مدت میانه پیگیری 36 ماه (از سه تا 77 ماه) بود. یافته‌ها: از 141 بیمار مورد بررسی 119 نفر (4/84%) مرد و متوسط زمان عمل 52/55 (35-120) دقیقه بود. متوسط زمان نیاز زخم به پانسمان 92/15 روز و متوسط زمان بازگشت به کار 44/14 روز بود. شایعترین عارضه زودرس پس از عمل، باز شدن سطحی قسمت انتهایی زخم (1/12%) بود. عفونت در 8/5% بیماران رخ داد و اکثر عوارض با درمان محافظه‌کارانه بهبود یافتند. عود در 42/1% از بیماران ایجاد شد. نتیجه‌گیری: جراحی سینوس پایلونیدال ساکروکسیژیال به روش فلاپ کاریداکیس، علاوه بر عود ناچیز با عوارض کم و بهبودی کوتاه‌مدت و بازگشت به کار سریع همراه است.
ایرج نظری، سید مسعود موسوی، حسین مینایی ترک، داود فاطمی‌نیا،
دوره 80، شماره 2 - ( 2-1401 )
چکیده

زمینه و هدف: استفاده از تکنیک مرسوم در برداشت ورید صافن با عوارض زخم و تاخیر در حرکت بیمار همراه است. از این‌رو منجر به ایجاد روش‌های کم‌تهاجمی مانند روش بریجینگ شد. در این مطالعه، نتایج درمانی برداشت ورید صافن بزرگ با روش‌های مرسوم و بریجینگ برای بازسازی عروق اندام تحتانی در بیماران مبتلا به ایسکمی مزمن اندام تحتانی مقایسه شد.
روش بررسی: در این مطالعه کارآزمایی بالینی تصادفی شده (IRCT20190511043562N1)، 66 بیمار مبتلا به ایسکمی مزمن اندام تحتانی، به‌صورت تصادفی به دو گروه برداشت ورید صافن بزرگ با روش مرسوم (30 تایی) و روش استاندارد Bridging (36 تایی) تقسیم شدند. میزان درد Patency گرافت، عوارض زخم، نتایج جراحی و میزان رضایتمندی بیماران ثبت شد. مدت پیگیری بیماران شش ماه بود.   
یافته‌ها: باز بودن گرافت (353/0P=)، میزان بقاء اندام بدون آمپوتاسیون (397/0P=) و تغییرات نمره درد هنگام استراحت (846/0P=) و حرکت (380/0P=) بین دو گروه تفاوت معناداری را نشان نداد. یک هفته پس از عمل، میزان بروز عفونت در روش بریجینگ کاهش معناداری را نشان داد (045/0P=). طی شش ماه پیگیری میزان بهبود زخم، برطرف شدن درد ایسکمیک، بهبود لنگش پا در روش بریجینگ بهتر بود اما تفاوت معناداری را نشان نداد (05/0<P). میزان رضایتمندی بیماران در روش بریجینگ بالاتر بود اما تفاوت معناداری را نشان نداد (05/0<P).    
نتیجه‌گیری: به‌نظر می‌رسد، استفاده از روش بریجینگ، با کاهش عوارض زخم و کاهش درد، کاهش مدت بستری، افزایش سرعت بهبود زخم، پایداری گرافت و بقای اندام و رضایتمندی بیمار همراه است.

 

مهدی عسگری، علی سنایی، فرامرز پازیار،
دوره 80، شماره 5 - ( 5-1401 )
چکیده

زمینه و هدف: تکنیک پلیکاسیون عمودی معده با پیامدهای درازمدت ضعیف، در درصد بالایی از بیماران با افزایش مجدد وزن همراه است. بنابراین در این مطالعه، نتایج درمانی دو روش با و بدون پلیکاسیون قسمت دیستال معده درعمل جراحی روانوای گاستریک بای در افراد مبتلا به چاقی مرضی مقایسه شد.
روش بررسی: در این مطالعه کارآزمایی بالینی تصادفی شده یک سوکور، 40 بیمار مبتلا به چاقی مرضی مراجعه‌کننده به بیمارستان‌های دانشگاه علوم پزشکی اهواز از اسفند 98 تا اسفند 99، به‌صورت تصادفی به دو گروه، بدون پلیکاسیون (20 تایی) و با پلیکاسیون (20 تایی) قسمت دیستال معده درعمل جراحی روانوای گاستریک بای پس تقسیم شدند. میزان کاهش وزن، عوارض، نتایج جراحی و میزان رضایت‌مندی بیماران ثبت شد. مدت پیگیری بیماران یک سال بود.
یافته‌ها: میانگین درصد کاهش وزن در زمان‌های مختلف بین دو گروه تفاوت معناداری را نشان نداد (05/0<P). طی یک سال پیگیری، هایپرتانسیون، دیابت، HLP و ریفلاکس در روش پلیکاسیون دیستال بهتر بود اما تفاوت معناداری را نشان نداد (05/0<P). میزان رضایتمندی بیماران در روش پلیکاسیون دیستال بالاتر بود اما تفاوت معناداری را نشان نداد (05/0<P).
نتیجه‌گیری: به‌نظر می‌رسد، استفاده از روش پلیکاسیون دیستال معده با لاپاروسکوپی روشی موثر و ایمن است و با کاهش وزن ایده‌آل زودرس‌، کاهش عوارض و افزایش رضایتمندی بیماران با شاخص توده بدنی بیشتر/مساوی 35 kg/m2 همراه است. عدم نیاز به استفاده از جسم خارجی و قابلیت تکرار داشتن نیز از مزایای آن می‌باشد.

 
منصوره جمشیدیان طهرانی، هانیه زیدآبادی‌نژاد، فرشته طیبی، محمدرضا خلیلی، بیتا مومنایی،
دوره 80، شماره 12 - ( 12-1401 )
چکیده

زمینه و هدف: انسداد مادرزادی مجرای اشکی یکی از شایعترین بیماری‌های اربیت در کودکان است و درمان موارد مقاوم همیشه چالش‌برانگیز بوده است. هدف این مطالعه بررسی اثربخشی داکریوپلاستی با بالون و استنت‌گذاری در انسداد پایدار مجرای اشکی مادرزادی پس از اینتوباسیون قبلی ناموفق مجرای اشکی می‌باشد.
روش بررسی: این مطالعه، یک مطالعه مداخله‌ای از دی 1393 تا دی 1396 بر روی 16 سیستم اشکی از 11 بیمار (پنج پسر و شش دختر) با انسداد مادرزادی مجرای اشکی و سابقه پروبینگ و استنت‌گذاری ناموفق در بیمارستان فارابی تهران (وابسته به دانشگاه علوم پزشکی تهران) بود. کودکانی که به بیمارستان ما مراجعه کرده بودند و پیش‌تر توسط جراح دیگری تحت پروبینگ با یا بدون استنت‌گذاری قرارگرفته بودند، ابتدا تحت پروبینگ مجدد و استنت‌گذاری مجدد با تیوب کرافورد قرار گرفتند. آندوسکوپی سیستم نازولاکریمال در موارد مشکوک به عبور کاذب استنت یا در صورت وجود سابقه‌ای که نشان‌دهنده پاتولوژی بینی باشد، انجام شد. لوله مونوکا کرافورد پس از دو ماه برداشته شد. داکریوپلاستی با بالون با اینتوباسیون به‌عنوان سومین جراحی در مواردی که پس از سه تا شش ماه به پروبینگ و استنت‌گذاری پاسخ ندادند، انجام شد. موفقیت پس از شش ماه با استفاده از تست ناپدید شدن رنگ فلورسین (FDDT) و همچنین رفع علایم بیماران ارزیابی شد.
یافته‌ها: سن بیماران 01/35±67 ماه (محدوده 121-26) بود. محل تنگی کانالیکول در بیماران ما در کانالیکول مشترک یا با فاصله‌ mm 3-2 از کانالیکول مشترک بود. پس از شش ماه، جراحی در 13 سیستم اشکی (25/81%) با موفقیت انجام شد. یک بیمار که انسداد مادرزادی مجرای اشکی و سندرم داون داشت و دو بیمار دیگر به داکریوپلاستی با بالون و استنت‌گذاری پاسخ ندادند و متعاقباً تحت داکریوسیستورینوستومی (DCR) قرار گرفتند.
نتیجه‌گیری: داکریوپلاستی با بالون همراه با لوله‌گذاری مونوکرافورد می‌تواند به‌عنوان یک روش درمانی موفق در بیماران مبتلا به انسداد مادرزادی مجرای اشکی (CNLDO) با سابقه پروبینگ و استنت‌گذاری ناموفق پیش از برنامه‌ریزی برای داکریوسیستورینوستومی (DCR) در نظرگرفته شود.

 

صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb