10 نتیجه برای نوجوان
لیلا آزادبخت، پروین میرمیران، مهدی هدایتی، احمد اسماعیل زاده، نیلوفر شیوا، فریدون عزیزی،
دوره 64، شماره 10 - ( 7-1385 )
چکیده
تعیین اثرات رژیم غذایی گامِ 2 کاهش کلسترول بر اندازه قطر ذرات LDL و HDL در نوجوانان مبتلا به اختلالات چربی خون.
روش بررسی: 42 نوجوان 18 تا 20 ساله مبتلا به اختلالات چربی خون در این مطالعه مورد ـ شاهدی شرکت کردند. رژیم غذایی کنترل رژیمی مشابه اغلب نوجوانان تهرانی بود. رژیم غذایی گامِ 2 کاهش کلسترول یک رژیم غذایی است که 30% کل انرژی روزانه آن را چربیها تشکیل میدهند که کمتر از 7% آن را چربیهای اشباع، کمتر از 15% آن را چربیهای با یک باند مضاعف و کمتر از 15% آن را چربیهای با چند باند مضاعف تشکیل میدهد و حاوی کمتر از 200 میلیگرم کلسترول در روز میباشد. اندازه قطر ذرات لیپوپروتئینها متغیرهای اصلی بود که بعد از سه ماه مداخله اندازهگیری شد.
یافتهها: میانگین نمایه توده بدن 2/4±3/26 کیلوگرم بر مترمربع بود. رژیم غذایی گامِ 2 کاهش کلسترول باعث کاهـش بیشتـر کلستـرول تـام در ایـن رژیـم در مقایسـه با رژیـم کنتـرل (4±13- در مقابل3/0±2- میلیگرم در دسیلیتر، 001/0p<) و همچنین کاهش بیشـتر LDL در مقایسه با کنـترل (2±9- در مقابل6/0±3 میلیگرم در دسیلیتر، 01/0p<) و افزایش اندازه ذرات LDL در مقایسه با رژیم کنترل (4/0±7/1در مقابل 4/0±1/0میلیگرم در دسیلیتر، 001/0p<) گردید. اندازه قطر ذرات HDL تغییر معنیداری نکرد.
نتیجهگیری: رژیم غذایی گامِ 2 کاهش کلسترول اثر مطلوبی روی اندازه ذرات LDL داشت. مکانیسم مربوطه باید در مطالعات تجربی آیندهنگر بررسی شود.
نوید محمدی، مژگان کار بخش داوری، عبدالکریم پژومند،
دوره 65، شماره 4 - ( 4-1386 )
چکیده
تعیین ویژگیهای اپیدمیولوژیک نوجوانانی که اقدام به مسمومیت عمدی کرده، به تنها بیمارستان تخصصی- ارجاعی مسمومیت در تهران مراجعه نموده یا ارجاع شده بودند.
روش بررسی: در این پژوهش که توسط مرکز تحقیقات تروما و جراحی سینا در بیمارستان لقمان انجام شد تمام موارد مسمومیت حاد در فاصله زمانی اردیبهشت تا آذر ماه 1382، وارد این مطالعه مقطعی شدند. گروه سنی نوجوانان، از 13 تا 19 سال در نظر گرفته شد و اطلاعات آنها جهت این مقاله مورد استفاده قرار گرفت. تحلیل دادهها با نرمافزارهای آماری 8 STATA وSPSS ویراست 13 به انجام رسید.
یافتهها: از 9203 مورد مسمومیت عمدی، 5/28 %، نوجوان بودند (2626 نفر) نسبت دختر به پسر، 20/2 بود. 8/86% مجرد و 7/55%، دانشآموز و اغلب موارد شهرنشین بودند. مجموعاً مصرف 4859 مورد دارو یا سم، گزارش شد (میانگین 85/1 برای هر نفر). بین میانگین سنی پسران و دختران، اختلاف آماری معنیدار وجود داشت، در حالی که از نظر سابقه اختلالات جسمی و روانی، دو جنس، تفاوت معنی داری نداشتند. اکثریت بیماران، سابقه ای از اقدام به خودکشی قبلی نداشتهاند.
نتیجهگیری: برتری عددی دختران در اقدام به مسموم کردن خود، دیده میشود. با وجود این، پسران در سن پایینتری اقدام به مسمومسازی خود کرده بودند. فراوانی اختلالات روانی در نوجوانان مورد مطالعه کم تر از فراوانی آن درجمعیت عام بود که می تواند به دلیل شیوع کمتر این اختلال در آن ها بوده یا به خاطر برآورد کم تر از حد واقعی باشد. مسئله مهم، لزوم انجام مراقبتهای روان پزشکی برای کسانی است که اقدام به مسمومیت عمدی (خودکشی) میکنند. این مراقبتها باید مبتنی بر ارزیابیهای مناسب پایهای افراد و متناسب با نیازهای آنها باشد.
حمیرا حمایلی مهربانی، پروین میرمیران، فرشته بایگی، فریدون عزیزی،
دوره 65، شماره 5 - ( 5-1386 )
چکیده
با توجه به افزایش نیاز به انرژی و مواد مغذی مورد نیاز برای رشد و تکامل سریع در دوران نوجوانی، مطالعه حاضر با هدف بررسی میانگین تعداد وعدههای غذایی دریافتی نوجوانان در طول این دوره زندگی و ارتباط آن با تامین مواد مغذی مورد نیاز انجام گرفته است.
روش بررسی: در این مطالعه مقطعی 367 نوجوان 19-10 ساله بهصورت تصادفی انتخاب شدند. دریافتهای غذایی با استفاده از یادآمد 24 ساعته جمعآوری شد. افراد بر اساس تعداد وعدههای دریافتی به سه گروه تقسیم شدند، گروه اول: کمتر از چهار وعده، گروه دوم چهار تا شش وعده و گروه سوم هفت وعده یا بیشتر در روز مصرف میکردند. تجزیه و تحلیل اطلاعات بدست آمده با استفاده از آزمون ANCOVA، Bonferroni و تعدیل اثر سن، جنس، کل انرژی دریافتی بود. مقادیر مواد مغذی دریافتی با مقادیر توصیه شده Dietary Reference Intake مقایسه گردید.
یافتهها: دریافتهای غذایی سه گروه در میزان مصرف سبزیها و گروه گوشت و جانشینهایش تفاوت معنیداری نداشت. در افرادی که کمتر از چهار وعده در روز مصرف کرده بودند میوه و لبنیات دریافتی نسبت به دو گروه دیگر کمتر (01/0P<) و ویتامین ث و ریبوفلاوین دریافتی در حد مطلوب بود درحالیکه درصد قابل توجهی از افراد سه گروه مقادیر ناکافی کلسیم، روی، مس، منیزیوم و پیریدوکسین در مقایسه با مقادیر توصیه شده دریافت کرده بودند. افزایش تعداد وعدههای غذایی با تامین منیزیوم، کلسیم، فسفر، ویتامین ث، ریبوفلاوین و پیریدوکسین ارتباط داشت.
نتیجهگیری: دریافت ناکافی اغلب ریز مغذیهای مهم در نوجوانان به چشم میخورد. میتوان با افزایش تعداد وعدههای غذایی، بدون افزایش کل انرژی دریافتی کیفیت رژیم غذایی را بهبود بخشید
اشرف تشکری، فریبا عربگل، لیلی پناغی، رزیتا داوری آشتیانی،
دوره 65، شماره 8 - ( 8-1386 )
چکیده
اختلالات افسردگی کودکان و نوجوانان مزمن و پرعارضه میباشند. در درمان دارویی افسردگی خصوصاً ضد افسردگیهای اختصاصی دستگاه نورآدرنرژیک در این طیف سنی مطالعات کمی صورت گرفته است. ربوکستین مهارکننده اختصاصی بازجذب نوراپینفرین بوده و در این مطالعه تأثیر ربوکستین در درمان افسردگی کودکان و نوجوانان بررسی شد.
روش بررسی: بیست دختر و پسر 17-7 ساله که طبق ملاکهای چهارمین راهنمای تشخیصی و آماری بیماریهای روانی اختلال افسردگی اساسی یا کج خلقی داشتند به صورت کارآزمایی بالینی قبل و بعد به مدت هشت هفته ربوکستین گرفتند. نمونهگیری به روش آسان و مصاحبه بالینی بر مبنای فهرست کیدی برای اختلالات عاطفی و اسکیزوفرنی کودکان سنین مدرسه (K-SADS) انجام گرفت. ربوکستین به میزان یک (میلیگرم در روز) شروع شده و حداکثر به شش میلیگرم در روز رسید. بیماران از لحاظ تغییر در علائم افسردگی با مقیاس افسردگی کودکان و تغییر در عملکرد کلی با مقیاس ارزیابی کلی کودکان ارزیابی و پرسشنامه عوارض دارویی نیز استفاده شد. دادهها با آمار توصیفی شامل فراوانی و درصد، میانگین و انحراف معیار و آمار تحلیلی شامل آزمون ANOVA با اندازههای تکراری تجزیه و تحلیل شد.
یافتهها: اگر چه نمره مقیاس افسردگی کودکان حدود 69/32% کاهش یافت ولی معنیدار نبود (39/0=p). زیر مقیاس عدم کارآیی کاهش معنیداری داشت (006/0=p). عملکرد کلی تغییر معنیداری نداشت (2/0p=). بیشتر عوارض خفیف تا متوسط بوده و گذرا بودند. شایعترین عوارض، کاهش اشتها و خوابآلودگی بود.
نتیجهگیری: ربوکستین در کودکان و نوجوانان افسرده نسبتاً خوب تحمل شده و احساس عدم کارآیی را در آنها بهبود میبخشد ولی همه علائم افسردگی را کم نمیکند. مطالعات دوسوکور، مقایسه با دارونما و گروه شاهد فعال و با حجم نمونه بزرگتر لازم است.
زهراسادات مشکانی، مجتبی صداقت، اشکان افشین،
دوره 65، شماره 14 - ( 12-1386 )
چکیده
اقامت در بیمارستان حتی برای مدتی کوتاه میتواند تجربهای ناخوشایند برای همه، به خصوص برای اطفال باشد از این رو تاکنون مطالعات گوناگونی به منظور شناخت عوامل ایجاد نگرانی و چاره جویی جهت رفع آنها صورت گرفته است.
روش بررسی: در این پژوهش میزان نگرانی حاصل از عمل جراحی در 334 دانش آموز دختر و پسر مقطع راهنمایی مراکز استعدادهای درخشان شهر تهران و عوامل موثر آن به وسیله یک پرسشنامه کتبی خود مورد بررسی قرار گرفت.
یافتهها: میزان نگرانی از جراحی در 94 نفر از دانش آموزان (1/28%) کم، در 154 نفر (1/46) متوسط در 75 نفر (5/22%) زیاد و در 11 نفر (3/3%) بسیار زیاد بود. عدم توانایی انجام فعالیت ها مانند گذشته، عدم بهبودی کامل پس از عمل جراحی، ناراحتی پدر و مادر، آسیب حین عمل جراحی، به هوش آمدن حین عمل جراحی و مرگ در اثر بیماری به ترتیب مهمترین عوامل ایجاد نگرانی حاصل از عمل جراحی در جمعیت مورد مطالعه بودند همچنین احساسی که در طول مدت بیهوشی تجربه می شود، ترس از خونگیری، عدم شناخت اعضای تیم جراحی، احساسی که در طول جراحی تجربه میشود، نحوه بیهوشی و محیط اتاق عمل به ترتیب ذکر شده کمترین نقش را در ایجاد نگرانی حاصل از عمل جراحی در جمعیت مورد مطالعه داشتند. میزان نگرانی حاصل از عمل جراحی در این مطالعه ارتباط معنیداری با میزان تحصیلات پدر 021/0p= و مادر (049/0p=)، سابقه قبلی بستری در بیمارستان در فرد (025/0p=) و تعداد دفعات بستری (008/0p=) یا یکی از اعضای خانواده وی و نیز سابقه قبلی جراحی فرد و یا یکی از اعضای خانواده وی (035/0p=) و سابقه قبلی فوت یکی از اعضای خانواده فرد در بیمارستان (003/0p=) یافت شد.
نتیجهگیری: به نظر میرسد با توجه به یافتههای این پژوهش به منظور ارتقاء سطح آگاهی کودکان و نوجوانان ارائه برنامه آموزشی خاص برای همه کودکان ضروری است.
ابراهیم عامری مهابادی، ایمان قماشی، مسعود میرزاده جواهری، فرشاد نیکویی،
دوره 69، شماره 5 - ( 5-1390 )
چکیده
Normal
0
false
false
false
EN-US
X-NONE
AR-SA
MicrosoftInternetExplorer4
زمینه
و هدف: اسکولیوز یکی از شایعترین
دفورمیتیهای ستون فقرات میباشد و موجب کاهش عملکرد ریوی میشود. در مورد تغییرات عملکرد ریوی
پس از اصلاح جراحی در اسکولیوز ایدیوپاتیک نوجوانان اختلاف نظر وجود دارد. هدف از
این مطالعه بررسی تغییرات ریوی پس از جراحی با توجه به نوع جراحی انجام شده در
اسکولیوز ایدیوپاتیک نوجوانان بود.
روش بررسی: 65
بیمار با تشخیص اسکولیوز ایدیوپاتیک نوجوانان که در بیمارستان شفا یحیاییان از سال
1376 تا 1386 تحت عمل جراحی اصلاحی ستون فقرات قرار گرفته بودند و اطلاعات مربوط
به آزمون عملکرد ریوی قبل از انجام جراحی آنها موجود بود، وارد مطالعه شدند.
بیماران بر اساس نوع جراحی به سه گروه تقسیم شدند. گروه اول شامل 25 بیمار با
فیوژن خلفی (PSF)، گروه دوم شامل 29 بیمار با فیوژن
قدامی و خلفی توام (ASF+PSF) و گروه سوم شامل 10 بیمار
با فیوژن خلفی بهعلاوه توراکوپلاستی (PSF+Thoracoplasty) بود. مقادیر مطلق و درصد پیشبینی
شده ظرفیت حیاتی حداکثر (FVC) و حجم بازدمی ثانیه اول (FEV 1) قبل از جراحی و در آخرین پیگیری بیمار با هم مقایسه شدند و رابطه
آنها با نوع جراحی، بررسی شد.
یافتهها: هیچ رابطه معنیداری بین نوع جراحی انجام شده و میزان
تغییرات آزمون عملکردی ریوی وجود نداشت (05/0P>). میزان FVC و FEV1 بیماران پس از سپری شدن حداقل دو
سال از زمان جراحی در گروههای بیماران همانند مقادیر FVC و FEV1 قبل از جراحی بود.
نتیجهگیری: پس از گذشت حداقل دو سال از زمان جراحی بین روشهای جراحی
از نظر نتایج آزمون عملکرد ریوی تفاوتی موجود نبود.
ابراهیم عامری، حسن قندهاری، رضا شفیعپور،
دوره 70، شماره 8 - ( 8-1391 )
چکیده
زمینه و هدف: علیرغم پیشرفتهای چشمگیر در زمینه درمان اسکولیوز ایدیوپاتیک، اتیولوژی بیماری مشخص نمیباشد. هدف از انجام این مطالعه مقایسه تراکم استخوان دختران مبتلا به اسکولیوز ایدیوپاتیک و افراد سالم میباشد.
روش بررسی: 57 دختر مبتلا به اسکولیوز ایدیوپاتیک، 12 تا 20 ساله (بدون سابقه بیماری نوروماسکولار، دفورمیتی مادرزادی مهره یا سابقه جراحی قبلی ستون فقرات) با 100 فرد سالم در همان محدوده سنی مورد مقایسه قرار گرفتند. تراکم استخوان هر 157 نفر با روش جذبسنجی دوگانه با دستگاه هولوژیک مورد ارزیابی قرار گرفت.
یافتهها: میانگین تراکم استخوان استاندارد شده بر اساس نژاد (S-BMD) در دو گروه شاهد و بیمار به ترتیب 57/982 و 47/914 بود (030/0=P). میانگین تراکم استخوان ستون فقرات (Spine BMD) در دو گروه بهترتیب 89/0 و 83/0 بود (030/0=P). میانگین تراکم استخوان اطراف هیپ (Hip BMD) نیز در دو گروه به ترتیب 85/0و 78/0 بود (004/0=P) که تفاوت از نظر آماری معنیدار بود. محل انحنا بر اساس طبقهبندی Lenke تفاوت معنیداری در مقدارS-BMD ، Hip BMD و Spine BMD ایجاد نمیکرد (بهترتیب 208/0=P، 061/0=P و 274/0=P) ولی با افزایش زاویه انحنا میزان S-BMD وSpine BMD کاهش قابل ملاحظهای نشان میداد (به ترتیب 017/0=P و 016/0=P) ضمن اینکه Hip BMD نیز با افزایش زاویه انحنا کاهش نشان میداد ولی این کاهش از نظر آماری معنیدار نبود (069/0=P).
نتیجهگیری: با توجه به مطالعه انجام شده میزان تراکم استخوانهای افراد مبتلا به اسکولیوز ایدیوپاتیک از جمعیت عادی کمتر است و با افزایش زاویه انحنا در بین بیماران نیز تراکم استخوانها سیر نزولی دارد. البته پی بردن به ماهیت بیماری نیازمند انجام مطالعات بیشتر میباشد.
اعظم خراسانی، فرزاد واقف داوری،
دوره 71، شماره 3 - ( 3-1392 )
چکیده
زمینه: اولسر پپتیک یکی از شایعترین اختلالات دستگاه گوارش است و عارضه پرفوراسیون آن بیشترین مرگومیر را دارد. تشخیص به موقع و درمان اورژانس آن باعث نجات جان بیمار خواهد شد.
معرفی بیمار: پسر 13 ساله بهعلت درد شدید شکم که از سه ساعت قبل شروع شده بود به اورژانس مراجعه کرده بود. درد اطراف ناف از 3-2 روز قبل شروع شده و بهتدریج در ربع تحتانی راست شکم لوکالیزه شده بود. معاینه شکم تندرنس و گاردینگ منتشر و ریباندتندرنس با تمرکز بیشتر در ربع تحتانی راست و سوپراپوبیک داشت. آزمایش خون لکوسیتوز را نشان داد. در گرافی قفسهسینه هوای آزاد زیر دیافراگم دیده شد. بیمار تحت لاپاراتومی اورژانس قرار گرفت آپاندیس ملتهب بود و سوراخی به قطر چهار میلیمتر در قسمت اول دوازدهه مشهود بود. آپاندکتومی و ترمیم سوراخ دوازدهه به روش Omental patch انجام شد.
نتیجهگیری: پرفوراسیون معده و دوازدهه در بیماران بدون سابقه قبلی بیماری معده و بهخصوص در کودکان و نوجوانان که بهعلت بیماری دیگر شکم بستری میشوند و درد آنها شدید و ناگهانی است باید در نظر گرفت.
بهنام ثبوتی، شیما جوادینیا ، ثمیله نوربخش، رامین عسگریان، نسترن خسروی، آذردخت طباطبایی،
دوره 72، شماره 12 - ( 12-1393 )
چکیده
زمینه و هدف: به دلیل اهمیت تشخیص به موقع مننژیت و طولانی بودن روند کشت مایع مغزی- نخاعی (CSF)، سایر روشهای تشخیصی مورد توجه قرار گرفتند. این پژوهش با هدف تعیین ارزش تشخیصی سطوح اینترلوکینهای 1، 6 و 8 (IL-1, IL-6, IL-8) در CSF کودکان و نوجوانان مبتلا به مننژیت اجرا گردید.
روش بررسی: در یک مطالعه مقطعی، 51 بیمار مبتلا به مننژیت یک ماهه تا 18 ساله در طی دو سال (مهر 1391 تا مهر 1393) از بخش کودکان بیمارستانهای رسول و علیاصغر تهران انتخاب شدند و تحت آسپیراسون CSF قرارگرفتند. آزمایشات معمول شامل کشت، رنگآمیزی و بیوشیمیایی CSF و روشELISA برای بررسی سطح اینترلوکینهای 1، 6 و 8 انجام شد.
یافتهها: 49% نمونهها مننژیت باکتریال و 7/64% نمونهها پسر بود و جنسیت بین دو گروه باکتریال و آسپتیک تفاوتی نداشت (7/0P=). میانگین سنی مجموع نمونهها 40/858±46/358 روز و در مننژیت باکتریال بالاتر بود (047/0P=). سطح IL-1 در باکتریال pg/ml 04/37±87/10 و آسپتیک pg/ml 64/1±55/0 بود که تفاوتی نداشتند (168/0P=). سطح IL-6 در باکتریال (pg/ml 3/139±51/90) از آسپتیک (pg/ml 84/67±36/21) بالاتر بود (030/0P=). سطح IL-8 در باکتریال (pg/ml 2/765±40/365) از آسپتیک (pg/ml 34/59±66/50) بالاتر بود (047/0P=). سطح تشخیصی IL-8 (8/36) نسبت به IL-1 (05/0) و اینترلوکین 6 (18/1) بالاتر بود. سطوح تشخیصی IL-1 در باکتریال (77/80%) با آسپتیک (00/68%) تفاوتی نداشت (349/0P=). سطوح تشخیصی IL-6 در باکتریال (85/53%) با آسپتیک (00/64%) تفاوتی نداشت (572/0P=). سطوح تشخیصی IL-8 در باکتریال (77/80%) از آسپتیک (00/28%) بالاتر بود (001/0P<). متغیرهای رنگپذیری، شاخص گلبولهای سفید و قرمز، قند و پروتیین CSF تفاوتی بین دو گروه نداشتند.
نتیجهگیری: با وجود اهمیت IL-6 و IL-8 در تشخیص افتراقی مننژیت، فقط IL-8 دارای ارزش تشخیصی مناسب در افتراق دو نوع مننژیت باکتریایی و آسپتیک است.
حمیرا رشیدی، حاجیه شهبازیان، فروغ نخستین، محمد بهادرام، سید پیمان پیامی،
دوره 73، شماره 8 - ( 8-1394 )
چکیده
زمینه و هدف: سندرم متابولیک (Metabolic syndrome) مجموعهای از عوامل خطرساز برای بروز بیماریهای قلبی- عروقی و دیابت است. ارتباط بین سطح اسید اوریک سرم و بروز سندرم متابولیک در نوجوانان هنوز بهطور کامل مشخص نشده است. مطالعه حاضر با هدف بررسی این موضوع در نوجوانان شهر اهواز طراحی شد. روش بررسی: در این مطالعه مقطعی، 240 نفر از افراد شرکت کننده در مطالعه بزرگ سندرم متابولیک که مهر سال 1388 تا مهر 1389 در شهر اهواز انجام شده بود به صورت تصادفی انتخاب شده و پس از آنها به دو گروه مبتلا به سندرم متابولیک و سالم سطح سرمی اسید اوریک این دو گروه مورد مقایسه قرار گرفت. در گروه سالم افرادی که حتی یکی از معیارهای سندرم متابولیک ATPIII (چاقی شکمی، فشارخون سیستولی یا دیاستولی بالا، mg/dl 40 HDL&le، mg/dl 110TG&le،mg/dl 100FBS&le) یا دیابت داشتند از مطالعه خارج شدند. سابقه مصرف داروهای ضد تشنج یا کورتون معیار خروج از هر دو گروه بود. یافتهها: در این مطالعه 240 نفر با میانگین سنی 64/2±95/14 شرکت داشتند. میانگین سطح اسید اوریک در گروه سندرم متابولیک mg/dl 4/1±8/4 و در گروه کنترل mg/dl 01/1±18/4 بود (001/0P=). بر اساس سطح اسید اوریک سرمی افراد حاضر در مطالعه به سه گروه تقسیم شدند. ریسک ابتلا به سندرم متابولیک در گروه سوم نسبت به گروه دوم و اول به ترتیب به طور معناداری بیشتر بود. (04/8-70/1= 95%CI، 7/3=OR)، (001/0P<، 35/14-42/2=95%CI، 9/5=OR). نتیجهگیری: نتایج این مطالعه نشان داد که هایپراوریسمیا بهطور معناداری ریسک ﻫﺎﯾﭙﺮتریگلیسریدمیا، HDL پایین و چاقی شکمی را افزایش میدهد. در میان نوجوانان شهر اهواز، غلظت سرمی اسید اوریک به شدت با شیوع سندرم متابولیک و برخی از اجزای آن در ارتباط است.