جستجو در مقالات منتشر شده


29 نتیجه برای ورزش

سهیلا دبیران، زینت نادیا حتمی،
دوره 63، شماره 12 - ( 1-1384 )
چکیده

مقدمه: بسیاری از زنان از ورزش لذت می برند و تمایل دارند که در اثنای بارداری نیز آن را ادامه دهند اما از طرف دیگر دانش ضعیف نسبت به روشهای صحیح ورزش در حین بارداری ممکن است باعث آسیب به مادر و جنین شود. در عین حال ورزش در زمان بارداری فواید زیادی دارد که شامل مادر و جنین می شود. هدف اصلی این مطالعه سنجش آگاهی زنان باردار مراجعه کننده به درمانگاههای پره ناتال بیمارستانهای تحت پوشش دانشگاه علوم پزشکی تهران در رابطه با این موضوع بوده است.
مواد و روشها: ابزار جمع آوری داده ها، پرسشنامه ای بود که روایی و پایایی آن تعیین شده بود. 400 زن حامله در این مطالعه شرکت کردند و از آنان خواسته شد که پرسشنامه را تکمیل کنند تا دانش آنها مورد سنجش قرار گیرد.
یافته ها: در این مطالعه از 400 نفر خانم باردار بیش از 92% ورزش را در دوران بارداری مناسب و لازم می دانستند. میزان دانش آنها به صورت زیر بود. 67 نفر (8/16%) متوسط 7 نفر (8/1%) خیلی خوب و 42 نفر (5/10%) خوب و 284 نفر (71%) نفر آگاهی ضعیف و خیلی ضعیف داشتند. ارتباط معنی دار بین سطح سواد و آگاهی وجود نداشت.
نتیجه گیری وتوصیه ها: این مطالعه مشخص نمود که اکثر زنان آگاهی کمی در مورد روشها و شدت ورزش در حاملگی داشتند که لزوم آموزش برای افزایش آگاهی از منافع و پیشگیری از خطرات احتمالی در نتیجه انجام ورزش را ایجاب می نماید. 


محمد حضوری،  سید علی کشاورز،  سید مصطفی حسینی، شهرام فرج زاده، علی اکبر صبور یراقی، هاله صدرزاده یگانه،
دوره 64، شماره 4 - ( 4-1385 )
چکیده

زمینه و هدف: تغذیه در دوران پس از تمرینات ورزشی از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است زیرا تحقیقات نشانگر آن است که نحوه تغذیه در این دوره، علاوه بر تسهیل ترمیم بافت‌ها، تأثیر قابل توجهی بر تجدید و بازسازی ذخایر انرژی بدن ورزشکاران دارد. هدف از این مطالعه بررسی اثر دریافت دو وعده غذایی با نسبت متفاوت کربوهیدرات و پروتیین بر غلظت انسولین و گلوکز سرم و عملکرد ورزشی ورزشکاران رشته فوتبال شهر تهران می‌باشد.
روش بررسی: 19 مرد جوان (میانگین سنی 83/0  2/17) ورزشکار رشته فوتبال، در یک طرح مطالعاتی کارآزمایی بالینی متقاطع به سه گروه تقسیم شده و طی دو مرحله مورد آزمون قرار گرفتند. در هر مرحله آزمون، افراد به انجام فعالیت بدنی تا سر حد واماندگی پرداخته و سپس به مصرف یکی از سه وعده غذایی: واجد پروتیین بیشتر (شامل: کربوهیدرات 56%، پروتیین 19% و چربی 25% کل انرژی)؛ با کربوهیدرات بیشتر (شامل: کربوهیدرات 64%، پروتیین 11% و چربی 25% کل انرژی) و وعده غذایی کنترل (شامل: کربوهیدرات 60%، پروتیین 15% و چربی 25% کل انرژی) که نسبت کربوهیدرات به پروتیین در آنها به ترتیب 3 به 1؛ 6 به 1 و 5/4 به 1 می‌باشد، مبادرت نمودند. سپس قبل از شروع صرف غذا و نیز طی زمان‌های 30، 60 و 120 دقیقه از زمان شروع صرف غذا، نمونه‌گیری جهت سنجش انسولین و گلوکز سرم صورت گرفت. 3 ساعت پس از صرف غذا، آزمون عملکرد سنجی، براساس آزمون Conconi، برای تمامی ورزشکاران صورت گرفت.
یافته‌ها: نتایج حاصله نشانگر آن است که در طی دو مرحله آزمون تفاوت معنی‌داری بین تغییرات گلوکز و انسولین سرم در بین سه گروه ورزشکاران در مدت زمانی 2 ساعت پس از صرف وعده‌های غذایی وجود ندارد

نتیجه‌گیری: براساس نتایج حاصله، دریافت هیچ یک از سه وعده غذایی هم انرژی با نسبت‌های متفاوت کربوهیدرات به پروتیین، بر غلظت گلوکز و انسولین سرم و نیز عملکرد ورزشی تأثیری ندارد. بنابراین چنین به نظر می‌رسد که محتوای انرژی کل وعده‌های غذایی، از ترکیب وعده‌های غذایی اهمیت بیشتری را دارا می‌باشد.


جواد محمودی قرائی، محمد رضا محمدی،  مهدی بینا، محمد تقی یاسمی، یوسف فکور،
دوره 64، شماره 8 - ( 5-1385 )
چکیده

بازگوئی روانشناختی و روشهای شناختی رفتاری و فعالیتهای حمایتی در پیشگیری و درمان نشانه های اختلال استرس پس از سانحه به کار رفته‌اند. در این مطالعه این روشها را به صورت مجزا و در ترکیب باهم در درمان اختلال PTSD ناشی از زلزله بم در نوجوانان بررسی و با گروه کنترل مقایسه می‌نمائیم.
روش بررسی: در یک کارآزمائی عرصه ای چند گروهی کنترل شده، نوجوانانی که نشانه های اختلال استرس پس از سانحه زلزله بم را داشته و نیازمند درمان داروئی نبودند تحت مداخلات گروهی شامل بازگوئی روانشناختی و درمان های شناختی- رفتاری و مداخلات حمایتی ورزشی- هنری قرار گرفته و با گروه شاهد مقایسه شدند.
یافته‌ها: تعداد 200 نفر وارد مطالعه شدند و در سه گروه مداخله و یک گروه شاهد قرار گرفتند. 31 نفر به دلیل مهاجرت و یا تمایل شخصی از مطالعه خارج شدند. فقط بین گروه تحت مداخلات رفتاری - شناختی و گروه شاهد در کاهش میانگین کل نشانه های PTSD و کاهش میانگین نشانه های اجتناب تفاوت از نظر آماری معنی دار بود. تفاوت سایر گروهها با گروه شاهد و با یکدیگر معنی دار نبود.
نتیجه‌گیری: مداخلات رفتاری - شناختی گروهی می‌توانند بر برخی نشانه‌های PTSD موثر باشند.


شهناز شهرجردی،  آ. و. اسمالنسکی،
دوره 65، شماره 2 - ( 12-1386 )
چکیده

هدف از این مطالعه، تعیین میزان ظرفیت کار فیزیکی و ماکزیمم حجم اکسیژن مصرفی در ورزشکاران مبتلا به سندرم دیسپلازی بافت همبندی قلب است.

روش بررسی: 158 ورزشکار جوان با متوسط سنی 48/5±23/16 سال و متوسط دوره فعالیتهای ورزشی 6/4±2/5 سال انتخاب شدند، گروه کنترل شامل 25 ورزشکار سالم بود. مبتلایان به این سندرم به چهار گروه تقسیم شدند گروه 1: پرولاپس میترال، گروه2: افزایش کورد در حفره بطن چپ، گروه3: پرولاپس میترال و هم وجود افزایش کورد در حفره بطن چپ (هر دو)، گروه 4: هم پرولاپس میترال و هم نارسایی میترال داشتند. تمام ورزشکاران توسط دستگاه اکوکاردیوگرافی و دوچرخه ارگومتر بررسی و آریتمی‌های آنها توسط هولتر ثبت شد.
یافته‌ها: میزان ظرفیت کار فیزیکی و ماکزیمم حجم اکسیژن مصرفی در گروهی که هم پرولاپس و هم نارسائی میترال داشتند کمتر از گروههای دیگر است (05/0p<). شایعترین آریتمی‌ها در ورزشکاران با افزایش غیرطبیعی رشته های عضلانی در حفره بطن چپ (گروه 2)، سندرم رپولاریزاسیون زودرس بطنی و سندرم ولف- پارکینسون- وایت است. میزان ظرفیت کار فیزیکی و ماکزیمم حجم اکسیژن مصرفی نیز در ورزشکارانی که دارای ولف- پارکینسون- وایت هستند، نسبت به کسانی که فاقد این آریتمی اند، کمتر می باشد (05/0p<).
نتیجه‌گیری: هرچه ناهنجاری پیشرفته‌تر باشد میزان ظرفیت کار فیزیکی و ماکزیمم حجم اکسیژن مصرفی پایین تر است. با این که افزایش غیرطبیعی رشته‌های عضلانی در حفره بطن چپ جزئی از این سندرم است ولی میزان ظرفیت کار فیزیکی و ماکزیمم حجم اکسیژن مصرفی در حد نسبتاً نرمالی است. زمانی که ورزشکاران همزمان با این ناهنجاری اختلالات ریتمی هم داشته باشند میزان ظرفیت کار فیزیکی و ماکزیمم حجم اکسیژن مصرفی کمتر از حد نرمال می‌شود.


نادر فرهپور، مهناز مروی اصفهانی،
دوره 65، شماره 2 - ( 12-1386 )
چکیده

اطلاعات موجود نشان می‌دهد که بین نارسایی عملکرد سیستم پروپریوسپتیو و الگوهای حرکتی ناصحیح با کمردرد مزمن ارتباط وجود دارد. اما کم و کیف این ارتباط چندان روشن نیست. هدف از این تحقیق بررسی اثر یک دوره ورزش درمانی ویژه بر شدت ناتوانی و میزان بهبود انحرافات posture بیماران مبتلا به کمردرد مزمن بود.
روش بررسی: تعداد 16 نفر زن مبتلا به کمردرد مزمن و30 نفر زن سالم با دامنه سنی 20 تا 40 سال بطور داوطلبانه در این پژوهش شرکت نمودند. بیماران به مدت سه ماه تحت ورزش درمانی قرار گرفتند. میزان درد کمر و شدت ناتوانی به ترتیب توسط پرسشنامه‌های کیوبک و اوسوستری بدست آمد. از یک دستگاه تعادل سنج الکتریکی برای اندازه‌گیری میزان انحرافات posture (فاصله انحراف مرکز ثقل از محور عمودی مرکز سطح اتکا) در شرایط مختلف استفاده شد. پس از درمان همه متغیرها مجدداً اندازه‌گیری شدند.
یافته‌ها: میزان ناتوانی و شدت درد کمر بیماران پس از درمان به ترتیب 53% و 58% بهبود یافتند. میانگین کل انحرافات مرکز ثقل در گروه تجربی قبل از درمان 3/0±3 و در گروه شاهد 2/0±3/1 بود که نشان می‌دهد بیماران 3/2 برابر افراد سالم از انحراف posture بیشتری برخوردار بودند اما پس از درمان با 53% بهبودی، posture بیماران مشابه posture افراد سالم گردید
نتیجه‌گیری: بیماران مبتلا به کمردرد مزمن از انحراف posture بیشتری برخوردار بودند. ورزش درمانی منجر به بهبود درد کمر، ناتوانی و انحرافات posture بیماران کمردرد مزمن شد. تمرینات اصلاح posture باید در برنامه درمانی بیماران کمر درد گنجانده شود.


محمد‌نقی طهماسبی، مصطفی شاهرضایی، محمدحسن کاسب، آرش متقی،
دوره 67، شماره 1 - ( 1-1388 )
چکیده

زمینه و هدف: لیگامان صلیبی قدامی
 (ACL) یکی از مهمترین لیگامان‌های تثبیت‌کننده زانو می‌باشد. از آنجا که میزان بروز پارگی آن خصوصاً در ورزشکاران قابل توجه می‌باشد، بازسازی آن بسیار اهمیت دارد. در این مطالعه ما به ارزیابی نتایج کوتاه‌مدت پارگی لیگامان صلیبی قدامی که به‌روش اتوگرافت با تاندون همسترینگ یا تاندون پاتلا بازسازی شده است، پرداخته‌ایم.
روش بررسی: 96 بیمار با پارگی رباط صلیبی قدامی که در یک دوره پنج‌ساله (86-1381) به مرکز درمانی بیمارستان شریعتی مراجعه کرده بودند تحت بازسازی ACL قرار گرفتند. موارد مورد بررسی شامل علل آسیب، ضایعات غضروفی همراه، آسیب منیسک، رضایت از جراحی، عوارض عمل، محدوده حرکات زانو قبل و بعد از عمل بود.
یافته‌ها: بیماران شامل سه زن و 93 مرد با میانگین سنی6/27±82/4 سال (48-19) بودند. میانگین زمان تاخیر در جراحی 18 ماه (77-1) و شایع‌ترین علت پارگی ACL ورزش فوتبال بود. زانوی راست در 38 بیمار و زانوی چپ در 58 بیمار درگیر بود. آسیب منیسک در 78 بیمار وجود داشت (63 بیمار منیسک‌داخلی و 29 بیمار منیسک‌خارجی). ضایعات‌غضروفی همراه در 54 بیمار موجود بود. 68% بیماران به فعالیت قبل از عمل بازگشتند. هیچگونه محدودیتی در اکستانسیون وجود نداشت. محدودیت فلکسیون به‌میزان کمتر از 20 درجه در شش بیمار وجود داشت. در آخرین ویزیت بیماران رتبه International Knee Documentation Committee IKDC در گروه A و مجموعاً 96% بود.
نتیجه‌گیری: بازسازی آرتروسکوپیک ACL یک روش مناسب و بی‌خطر در درمان پارگی ACL می‌باشد. استفاده از سیستم رتبه‌بندی IKDC، Lysholm برای مقایسه بیماران قبل و بعد از عمل مفید می‌باشد. ضمناً جراحی بایستی در نزدیک‌ترین زمان بعد از آسیب انجام گردد. بازسازی ACL در بیماران با سن بالاتر در صورت عدم وجود علائم دژنراسیون مفصل زانو (DJD) همانند جوانان نتیجه‌بخش است.
مسعود فشارکی، سید محمد جواد ام‌البنین پاک نژاد، رامین کردی،
دوره 68، شماره 6 - ( 6-1389 )
چکیده

< زمینه و هدف: در زمینه اهمیت و تاثیر ورزش بر بیماری آسم به‌عنوان یکی از معضلات عمده بهداشتی ایران مطالعات کمی انجام شده است. از این‌رو، مطالعه حاضر با هدف مقایسه‌ی تاثیر ورزش هوازی- مقاومتی و هوازی بر حجم‌های ریوی و کیفیت زندگی بیماران آسمی تنظیم شد.

روش‌بررسی: 56 بیمار آسمی بعد از دو هفته جلسات آموزشی از نظر علایم حیاتی و تست‌های ریوی بررسی شدند و پرسشنامه کیفیت زندگی سنت جورج را تکمیل کردند. سپس با تقسیم تصادفی بیماران به دو گروه A و B، به مدت 10 هفته در خانه گروه اول به ورزش هوازی- مقاومتی و گروه دوم به ورزش هوازی تنها پرداختند. در انتها مجدداً علایم‌حیاتی و تست‌های ریوی و پرسشنامه کیفیت زندگی بررسی و تکمیل شدند. نهایتاً 42 بیمار مطالعه را به اتمام رساندند.

یافته‌ها: میزان FEV1 در گروه A از محدوده 98-25 به 105-40 و میزان FVC از 103-49 به 101-69 رسید که به میزان معنی‌داری افزایش داشته است اما در گروه B تفاوت معنی‌داری مشاهده نشد. نمره کل پرسشنامه سنت جورج در گروه A از 75-8 به 77-2 و در گروه B از 72-11 به 74-6 رسید که نشانگر بهبود معنی‌داری در نمرات هر دو گروه پس از مداخله نسبت به پیش از آن است.

نتیجه‌گیری: یافته‌ها نشان داد که انجام منظم و مشخص ورزش‌های هوازی به تنهایی یا به همراه ورزش‌های مقاومتی در خانه باعث بهبودی در علایم حیاتی و کیفیت زندگی بیماران مبتلا به آسم خفیف تا متوسط می‌شود. البته تنها همراهی ورزش هوازی با ورزش مقاومتی است که سبب بهبود برخی شاخص‌های اسپیرومتری می‌گردد. از اینرو در درمان بیماران آسمی ترکیبی از ورزش‌های هوازی و مقاومتی به‌صورت منظم توصیه می‌شود.


زهرا علی‌زاده، رامین کردی، محمدجواد حسین‌زاده، محمدعلی منصورنیا،
دوره 69، شماره 4 - ( 4-1390 )
چکیده

Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4 زمینه و هدف: چاقی یک مشکل عمده سلامت در جهان است، از طرفی تعداد کمی از افراد، به‌خصوص زنان، در سطح توصیه شده برای سلامت در سال 2010، فعالیت فیزیکی دارند. هدف از این مطالعه بررسی تأثیر دو روش ورزش هوازی مداوم و متناوب، همراه با محدودیت دریافت کالری بر سطح چربی و قند خون ناشتا در زنان دارای اضافه وزن و چاقی بود.

روش بررسی: 45 خانم با شاخص توده بدنی بالاتر از 2kg/m25 به صورت تصادفی به سه گروه 15 نفره تقسیم شدند: الف)گروه ورزش متناوب با 40 دقیقه پیاده‌روی با شدت متوسط (64% تا76% حداکثر ضربان قلب)، منقسم در سه جلسه روزانه، پنج روز در هفته، ب) گروه ورزش مداوم 40 دقیقه پیاده‌روی با شدت متوسط یک جلسه در روز، پنج روز در هفته، ج)گروه کنترل. هر سه گروه محدودیت کالری دریافتی روزانه داشتند. اندازه‌گیری فشار‌‌خون، چربی و قند خون ناشتا در ابتدای مطالعه و بعد از 12 هفته مداخله انجام شد.

یافته‌‌ها: پس از 12 هفته مداخله سه گروه از نظر آماری تفاوت معنی‌داری در تغییرات چربی خون ناشتا ‌‍[کلسترول (94/0P=)، تری گلیسیرید (62/0P=)]، قند خون ناشتا (05/0P=)، فشارخون سیستولیک (84/0P=) و فشارخون دیاستولیک (30/0P=) نداشتند.

نتیجه‌گیری: با توجه به نتایج مطالعه حاضر به نظر می‌رسد از نظر آماری تفاوت معنی‌داری بین یک دوره کوتاه‌مدت برنامه ورزشی هوازی مداوم و متناوب در کاهش چربی خون، قند خون ناشتا و فشارخون در حال استراحت در زنان دارای اضافه وزن و چاق وجود ندارد.


بهزاد برادران، بختیار ترتیبیان، بهروز بقایی، امیر منفردان،
دوره 70، شماره 4 - ( 4-1391 )
چکیده

زمینه و هدف: آنزیم‌های التهابی و رادیکال‌های آزاد از جمله عوامل موثر بر دستگاه ایمنی هستند اما در مورد این‌که این عوامل تا چه اندازه‌ای بیان ژنی سوپراکسیداز دیسموتاز 1 (SOD-1) را در زنان ورزشکار و به‌خصوص در تمرینات شدید تحت تاثیر قرار می‌دهند، اطلاع دقیقی در دست نیست. هدف از تحقیق حاضر بررسی ارتباط بیان ژن سوپراکسیداز دیسموتاز 1 با آنزیم لاکتات دهیدروژناز و رادیکال‌های آزاد در زنان ورزشکار با تمرینات شدید می‌باشد.
روش بررسی: 15 زن ورزشکار شهر ارومیه (24-22 سال) به طور داوطلبانه و پس از اخذ رضایت‌نامه (در سال 1389) در تحقیق حاضر شرکت کردند. در سه وضعیت پایه، پس از انجام آزمون ورزشی (سرعت: 12 کیلومتر بر ساعت، شیب: پنج درجه، زمان: 20 دقیقه) و سه ساعت بعد از آن (ریکاوری)، خون‌گیری از ورید بازویی به عمل آمد. برای اندازه‌گیری mRNA آنزیم سوپر اکسیداز دیسموتاز 1 (SOD-1) از روش Real time-PCR و برای H2O2 و لاکتات دهیدروژناز از Eutoanalyzer استفاده شد.

یافته‌ها: سطح LDH در هر دو مرحله (بعد از فعالیت و ریکاوری) افزایش معنی‌داری داشت (009/0 P1=و 026/0P2=) اما غلظت H2O2 فقط در مرحله ریکاوری افزایش معنی‌داری یافت (002/0P=) غلظت mRNA آنزیم SOD-1 نیز در هیچ یک از مراحل فعالیت افزایش معنی‌داری دیده نشد (05/0P=). هم‌چنین از لحاظ آماری فقط ارتباط بین mRNA آنزیم SOD-1 و تغییرات H2O2 معنی‌داری گزارش شد (014/0P=).

نتیجه‌گیری: فعالیت شدت فزاینده باعث افزایش سطح H2O2 و LDH در زنان ورزشکار می‌شود، اما از بین آن‌ها تنها افزایش رادیکال‌های آزاد بر بیان ژن SOD-1 تاثیر معنی‌داری دارد.


اسدالله امان‌اللهی، جواد نقی‌زاده، عمیدالدین خطیبی، محمد تقی حلی‌ساز، علیرضا شمس‌الدینی، امین صبوری،
دوره 70، شماره 10 - ( 10-1391 )
چکیده

زمینه و هدف: دو روش ورزش کششی و ماساژ جهت درمان فیبرومیالژی پیشنهاد شده که در مطالعات قبلی برتری هیچ یک به اثبات نرسیده است. هدف از این مطالعه مقایسه تاثیر درمانی ماساژ اصطکاکی، ورزش‌های کششی و درمان دارویی در بهبود درد بیماران دچار سندرم فیبرومیالژی است.
روش بررسی: بیماران با تشخیص فیبرومیالژی اولیه در کلینیک طب فیزیکی بیمارستان بقیه‌الله (عج) تهران طی سال‌های 90-1389 به‌صورت تصادفی به سه گروه تقسیم شدند که گروه اول تحت درمان‌های دارویی با ایبوپروفن و نورتریپتیلین خوراکی، گروه دوم تحت درمان ماساژ اصطکاکی و گروه سوم نیز با ورزش‌های کششی تحت درمان قرار گرفتند. بیماران با استفاده از Visual Analogue Scale (VAS) طی سه نوبت (ابتدا، پس از یک هفته و چهار هفته) مورد ارزیابی قرار گرفتند.
یافته‌ها: درمجموع 129 نفر با میانگین سنی 60/46 وارد مطالعه شدند که همگی زن بودند. میانگین سنی در هر یک از گروه‌های درمانی به ترتیب عبارت است از: گروه دارو درمانی: 66/46 سال، گروه کششی: 73/46 سال و گروه ماساژ: 65/46 سال. تغییرات مقادیر VAS در طی چهار هفته در گروه‌های اول، دوم و سوم برابر با 2/4، 1/3 و 9/1 بود که مقادیر گروه‌های اول و دوم نسبت به گروه سوم تفاوت معنی‌داری دارد (05/0P<).
نتیجه‌گیری: به‌نظر می‌رسد تاثیر کشش درمانی در کاهش میزان درد برابر با دارو درمانی ولی از ماساژ درمانی بیش‌تر است. هم‌چنین تاثیر کشش درمانی در پایایی (پس از چهار هفته) کاهش میزان درد مساوی با دارو درمانی ولی از ماساژ درمانی بیش‌تر است.


زهرا علی زاده، شیما یونس‌پور، محمدعلی منصورنیا،
دوره 70، شماره 10 - ( 10-1391 )
چکیده

زمینه و هدف: چاقی و سبک زندگی بی‌تحرک در حال افزایش است. نگرانی جامعه جهانی یافتن بهترین راه‌کاری است که منجر به کاهش وزن کارآمدتر، افزایش فعالیت فیزیکی و جلوگیری از بازگشت مجدد وزن شود. هدف از این مطالعه بررسی تاثیرات طولانی‌مدت یک مداخله کوتاه‌مدت بر کاهش وزن بود.
روش بررسی: مطالعه حاضر پی‌گیری یک ساله مداخله‌ای 12 هفته‌ای است که در طی آن، 15 شرکت‌کننده در گروه ورزش متناوب، 40 دقیقه ورزش را در طی سه جلسه در روز انجام دادند در حالی‌که 15 شرکت‌کننده در گروه ورزش مداوم، ورزش خود را در طی 40 دقیقه مداوم انجام دادند. 15 شرکت‌کننده در گروه کنترل برنامه ورزشی نداشتند. بعد از یک سال تغییرات وزن، درصد چربی و شاخص توده بدنی به طور مجدد در گروه‌ها ارزیابی شدند.
یافته‌ها: با تعدیل اثر وزن پایه، روند تغییر وزن سه گروه از انتهای ماه سوم تا ماه دوازدهم متفاوت بود (02/0P=). پس از کاهش وزن اولیه معنی‌دار در گروه ورزش متناوب، این گروه، به طور متوسط، افزایشی به میزان 32/2 کیلوگرم داشتند، اگرچه معنی‌دار نبود (20/0P=). افزایشی در میانگین وزن گروه کنترل مشاهده نشد (00/1P=). میانگین وزن گروه مداوم افزایش داشت (048/0P=، 63/3 کیلوگرم).
نتیجه‌گیری: به نظر می‌رسد که تاثیر طولانی‌مدت ورزش هوازی متناوب با شدت متوسط، بر کنترل وزن زنان چاق یا دارای اضافه وزن بهتر از ورزش مداوم باشد. اما برای تغییر در سبک زندگی و جلوگیری از بازگشت وزن، پی‌گیری طولانی مدت‌تر، بیش‌تر از 12 هفته، لازم است.


بختیار ترتیبیان، روناک پارسه، بهروز بقایی،
دوره 71، شماره 6 - ( 6-1392 )
چکیده

زمینه و هدف: هدف از تحقیق حاضر بررسی اثر روغن زیتون بر اینترلوکین 6 و عامل نکروز توموری- آلفا و هورمون کورتیزول در دختران فعال، تحت تاثیر یک جلسه فعالیت ورزشی وامانده‌ساز بود.
روش بررسی: از بین داوطلبان، 24 آزمودنی در تحقیق شرکت داده شدند. سپس به دو گروه یک هفته تغذیه با مکمل (12 نفر) و گروه کنترل (12 نفر) تقسیم شدند و در چهار مرحله: پایه، قبل و بلافاصله بعد از تمرین و یک ساعت بعد از تمرین ورزشی (ریکاوری)، نمونه خونی گرفته شد.
یافته‌ها: سطح کورتیزول و IL-6 و TNF-α در تمامی مراحل بعد از فعالیت در هر دو گروه افزایش معنی‌داری یافت (05/0P≤). لیکن سطح این شاخص‌ها در گروه مکمل کم‌تر بود، با این حال فقط سطح TNF-α و IL-6 بین دو گروه تفاوت معنی‌داری داشت (05/0P≤).
نتیجه‌گیری: روغن زیتون مانع از افزایش شاخص‌های التهابی در دختران فعال در حین تمرینات ورزشی وامانده‌ساز می‌شود.


فرهاد دریانوش، حسین جعفری، اسکندر رحیمی، داوود مهربانی، فیروز سلطانی،
دوره 71، شماره 9 - ( 9-1392 )
چکیده

زمینه و هدف: آدیپوکین‌ها پپتیدهایی هستند که بر متابولیسم انرژی کل بدن تاثیر می‌گذارند. دانش ما درباره تغییرات ویسفاتین، IL-6 و TNF-α به‌دنبال یک فعالیت ورزشی تناوبی شدید اندک است.
روش بررسی: در این مطالعه تجربی، 45 سر موش ماده نژاد اسپراگوداولی به‌طور تصادفی به سه گروه مساوی پیش‌آزمون، کنترل و تمرینی تقسیم شدند. برنامه تمرینی تناوبی شامل دویدن بر روی تردمیل، به‌صورت سه جلسه   در هفته به‌مدت هشت هفته انجام گرفت. نمونه‌های خونی گرفته شد و تست‌های الایزا و تحلیل واریانس صورت گرفت.
یافته‌ها: تمرینات تناوبی شدید باعث کاهش معناداری در سطوح پلاسمایی ویسفاتین (036/0P=)، IL-6 (009/0P=) و TNF-α (022/0P=) در بین گروه‌ها گردید. همبستگی معناداری بین تغییرات ویسفاتین و TNF-α (062/0P=)، ویسفاتین و IL-6 (103/0P=) و TNF-α و IL-6 (385/0P=) مشاهده نشد.
نتیجه‌گیری: احتمالا تغییرات TNF-α و IL-6 با شدت و مدت فعالیت در ارتباط است و عواملی به‌جز کاهش وزن، در کاهش ویسفاتین پلاسما موثر هستند. از این رو کاهش این آدیپوکین‌ها می‌تواند باعث کاهش بیماری‌های متابولیکی شود.


مهدی محبی، خلیل پور خلیلی، مهناز کسمتی، صمد اکبرزاده، زهرا اکبری،
دوره 72، شماره 3 - ( 3-1393 )
چکیده

زمینه و هدف: استروییدهای آنابولیک که توسط ورزشکاران جهت تقویت عضلات استفاده می‌شوند، بیان اپیوییدهای اندوژن را تغییر و باعث اختلالات رفتاری می‌شوند. فعالیت‌های ورزشی میزان اپیوییدهای اندوژن را افزایش می‌دهند. هدف از این پژوهش، بررسی اثر استفاده مزمن ناندرولون بر اوپیوییدهای سرم موش‌های ورزشکار می‌باشد. روش بررسی: در این مطالعه تجربی 40 سر موش صحرایی در دو گروه بدون حرکت ورزشی و ورزشکار قرار گرفتند. حیوانات هر گروه به دو زیر گروه کنترل (حلال) و دارو (ناندرولون mg/kg 15) تقسیم شدند. در پایان سطح اوپیوییدهای سرم سنجیده شد. یافته‌ها: شنای دو هفته‌ای باعث افزایش معنادار سطوح سرمی اوپیوییدهای بتا- اندورفین (ng/l 5±114 در مقایسه با 5±98 در گروه کنترل، 038/0P=) و مت- انکفالین (ng/l 42±1556 در مقایسه با 27±1475 در گروه کنترل، 25/0P=) گردید. ناندرولون میزان بتا- اندورفین (ng/l 4±84 در مقایسه با 5±114، 002/0P=) و مت- انکفالین (ng/l 36±1378 در مقایسه با 42±1556، 011/0P=) را در گروه ورزشکار کاهش داد؛ اما در حیوانات بدون حرکت ورزشی ناندرولون تاثیر قابل ملاحظه‌ای بر سطح اوپیوییدها نداشت. نتیجه‌گیری: تجویز مزمن ناندرولون سطح افزایش یافته اپیوییدها به‌دنبال ورزش را کاهش می‌دهد. با توجه به نقش اوپیوییدها در کنترل رفتار، احتمال ایجاد تغییرات رفتاری به‌دنبال مصرف استروییدهای آنابولیک دور از انتظار نیست.
بختیار ترتیبیان، زینب شیخلو، عباس مآل‌اندیش، محمد رحمتی یامچی، رقیه افسرقره‌باغ،
دوره 74، شماره 10 - ( 10-1395 )
چکیده

زمینه و هدف: نتایج مطالعات نشان می‌دهد که فعالیت ورزشی هوازی با تحریک سلول‌های استخوان‌ساز باعث پیشگیری از پوکی استخوان در دوران یائسگی می‌شود. هدف پژوهش حاضر بررسی اثر 12 هفته تمرینات هوازی با شدت متوسط بر بیان ژن آلکالین فسفاتاز، سطوح سرمی آلکالین فسفاتاز، هورمون پاراتیرویید و کلسیم در زنان کم‌تحرک بود.

روش بررسی: این پژوهش یک مطالعه نیمه‌تجربی است که در شهریور ماه سال 1394 در دانشگاه ارومیه انجام گردید. زنان یائسه کم‌تحرک 65-50 سال شهرستان ارومیه، جامعه آماری این پژوهش را تشکیل دادند. 20 آزمودنی داوطلب و واجد شرایط با میانگین سنی 12/2±60 سال و شاخص توده بدن kg/m2 24/3±46/29 به‌صورت تصادفی در دو گروه تمرین (10 زن) و کنترل (10 زن) با روش نمونه‌گیری تصادفی در این پژوهش شرکت نمودند. گروه تمرین به مدت 12 هفته، هر هفته سه جلسه و در هر جلسه به مدت 60-50 دقیقه تمرینات هوازی پیاده‌روی و دوی سبک را با شدت 65 تا 70% حداکثر ضربان قلب تمرین اجرا کردند، در حالی‌که گروه کنترل در هیچ مداخله‌ای شرکت نداشتند. از گروه تمرین و کنترل 24 ساعت پیش و پس از 12هفته برنامه‌ی تمرینی به‌منظور اندازه‌گیری بیان ژن آلکالین فسفاتاز و مارکرهای سرمی استخوان نمونه‌گیری خون به‌عمل آمد. ارزیابی بیان ژنی با دستگاه Real-time RT-PCR (Applied, USA) و مارکرهای سرمی استخوان با دستگاه‌های Auto-analyzer (Biotechnica, Italy) و ELISA reader (Stat Fax-4200, Awareness Inc., USA) صورت گرفت.

یافته‌ها: نتایج نشان داد بیان ژن آلکالین‌فسفاتاز و هورمون پاراتیرویید پس از 12 هفته تمرینات هوازی شدت متوسط در بین گروهی افزایش معناداری داشتند (به‌ترتیب 027/0=P و 006/0=P)، ولی سطوح سرمی آلکالین فسفاتاز و کلسیم تفاوت معناداری نداشتند (به‌ترتیب 941/0=P و 990/0=P).

نتیجه‌گیری: نتایج بیانگر آن است که 12 هفته فعالیت ورزشی هوازی پیاده‌روی و دوی سبک با 65 تا 70% بیشینه ضربان قلب تمرین بیان ژن آلکالین فسفاتاز و هورمون پاراتیرویید را در زنان یائسه کم‌تحرک افزایش می‌دهد.


سید کمال سادات حسینی، ولی‌الله دبیدی روشن،
دوره 74، شماره 11 - ( 11-1395 )
چکیده

زمینه و هدف: دوکسوروبیسین، یکی از رایج‌ترین داروهای شیمی‌درمانی است، که با کاهش آنتی‌اکسیدان‌ها و القای آپوپتوز منجر به سمیت کبدی می‌شود. پژوهش کنونی با هدف بررسی اثرات تعاملی دو شیوه تمرین اجباری و اختیاری و مکمل نانوکورکومین، بر آسیب بافت کبد آزمودنی‌های مدل سالمندی، انجام شد.

روش بررسی: این پژوهش تجربی در آزمایشگاه جانوری گروه فیزیولوژی ورزش دانشگاه مازندران در فروردین 1393 انجام شد. 80 سر رت نر نژاد ویستار، 9 هفته به‌صورت روزانه در معرض تزریق 100 میلی‌گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن دی گالاکتوز به‌صورت زیر صفاقی قرار گرفتند و به‌صورت تصادفی به 10 گروه تقسیم شدند. تمرین اجباری نوارگردان به‌صورت پیشرونده، 54-25 دقیقه در روز، سرعت 20-15 متر در دقیقه، پنج جلسه در هفته و به‌مدت شش هفته، و تمرین اختیاری چرخ دوار به‌مدت شش هفته بود. دوکسوروبیسین، 15روز، روزانه mg/kg 1 به‌صورت زیر صفاقی تزریق شد. نانوکورکومین 14 روز به‌صورت روزانه mg/kg 100 به‌صورت گاواژ خورانده شد. سطوح سوپراکسید دیسموتاز (SOD) و فاکتور محرک آپوپتوز (AIF) به‌روش الایزا اندازه‌گیری شد.

یافته‌ها: اجرای تمرینات اجباری و اختیاری به‌همراه نانوکورکومین، به‌ترتیب منجر به کاهش و افزایش غیرمعنادار SOD، در مقایسه با اجرای این تمرینات به‌تنهایی، شد (955/0P= و 99/0P=). به‌دنبال اجرای این تمرینات به‌همراه نانوکورکومین، AIF، کاهشی غیر معنادار نسبت به اجرای این تمرینات به‌تنهایی داشت (99/0P= و 99/0P=).

نتیجه‌گیری: هر چند اجرای این تمرینات به‌همراه نانوکورکومین تا حدودی منجر به تعدیل اثرات جانبی ناشی از دوکسوروبیسین می‌شود، لیکن این سطح از مداخلات جهت حفاظت در مقابل سمیت کبدی ناشی از دوکسوروبیسین، کافی نیست.


یوسف صابری، بهلول قربانیان، پرویز انصاری،
دوره 75، شماره 7 - ( 7-1396 )
چکیده

زمینه و هدف: یکی از راه‌های مقابله با اثرات نامطلوب فشار اکسایشی ناشی از فعالیت‌های ورزشی استفاده از مکمل‌های ضد اکسایشی خوراکی و یا به‌کارگیری راه‌کارهای طبیعی است. سزامین به‌عنوان یک مکمل تغذیهای است که اثر آنتی‌اکسیدانی دارد. پژوهش حاضر با هدف تاثیر ۱۰ هفته مکمل‌دهی سزامین و تمرین هوازی بر سطوح پلاسمایی ظرفیت آنتی‌اکسیدانی تام و گلوتاتیون پراکسیداز مردان ورزشکار انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه نیمه تجربی دو سوکور از دی تا اسفند ۱۳۹۵ در دانشگاه شهید مدنی آذربایجان شهرستان تبریز انجام شد. ۴۰ آزمودنی مرد ورزشکار با دامنه سنی ۲۵-۲۰ سال به‌صورت آزمودنی‌های در دسترس انتخاب و به‌طور تصادفی در چهار گروه دارونما (۱۰ نفر) و تمرین هوازی (۱۰ نفر)، تمرین هوازی+ سزامین (۱۰ نفر) و سزامین (۱۰ نفر) قرار گرفتند. پروتکل تمرین هوازی (۱۰ هفته/ چهار روز/ ۳۵-۳۰ دقیقه) بود.
یافته‌ها: مصرف مکمل سزامین و تمرین هوازی تفاوت معناداری در سطوح پلاسمایی ظرفیت آنتی‌اکسیدانی تام و گلوتاتیون پراکسیداز در گروه‌های مکمل، تمرین هوازی و ترکیبی نسبت به گروه دارونما ایجاد کرد (۰/۰۰۱P=)، (۰/۰۰۴P=). همچنین تغییرات ظرفیت آنتی‌اکسیدانی تام و گلوتاتیون پراکسیداز در مراحل پس از مداخله (مراحل ۴، ۵ و ۶) نسبت به مراحل پیش از مداخله (۱، ۲ و ۳) تفاوت معناداری وجود داشت (۰/۰۰۱P=). همچنین اثر تعاملی گروه و زمان در ظرفیت آنتی‌اکسیدانی تام و گلوتاتیون پراکسیداز نیز معنادار بود (۰/۰۰۱P=).
نتیجه‌گیری: با توجه به افزایش ظرفیت آنتی‌اکسیدانی تام و گلوتاتیون پراکسیداز پس از مداخله در مطالعه فوق و همچنین به‌دلیل خاصیت آنتی‌اکسیدانی مکمل سزامین، می‌توان گفت که تمرین هوازی و مکمل سزامین برای بهبود سلامت سیستم ایمنی مردان ورزشکار روش موثری می‌باشد.

فرزین حلب‌چی، احمد شهیدزاده ماهانی، توحید سیف برقی،
دوره 75، شماره 9 - ( 9-1396 )
چکیده

مرگ ناگهانی قلبی در ورزش رویدادی نادر، ولی تأسف‌بار است و توجه رسانه‌ها و عموم را به خود جلب می‌کند. ورزش در افراد مبتلا به بیماری قلبی به‌عنوان ماشه‌ای برای مرگ ناگهانی قلبی عمل می‌کند. خطر مرگ ناگهانی در ورزشکاران جوان مبتلا به بیماری قلبی-عروقی ۵/۲ برابر بیشتر از افراد غیر ورزشکار است. بیش از ۹۰% از موارد مرگ ناگهانی قلبی در حین جلسه تمرین یا مسابقه، یا بلافاصله پس از آن اتفاق می‌افتند. میزان بروز مرگ ناگهانی قلبی در هر جمعیتی از جمله ورزشکاران بسته به عوامل متعددی مانند جنس، سن، نژاد، ملیت، روش‌های غربالگری تشخیصی و اقدامات پیشگیری از مرگ ناگهانی متفاوت است. همچنین میزان بروز مرگ ناگهانی به تعریف مورد استفاده و چگونگی انجام تشخیص بستگی دارد. اختلالات متفاوت قلبی- عروقی ممکن است به مرگ ورزشکاران جوان منتهی شوند و کاردیومیوپاتی هیپرتروفیک، ناهنجاری‌های مادرزادی عروق کرونر، دیسپلازی آریتموژنیک بطن راست و پارگی آئورت از جمله شایع‌ترین علل آن هستند. از آنجا که ایست قلبی ناگهانی در ورزش‌ها جز در موارد معدودی، غیر قابل برگشت است، اتخاذ راهبردهای ملی مناسب برای کاهش بار مرگ ناگهانی در ورزشکاران جوان لازم است. به‌نظر می‌رسد دو راهبرد اصلی برای نیل به این هدف وجود دارد: الف- پیشگیری اولیه با استفاده از ارزیابی هدفمند پیش از ورزش. این ارزیابی‌ها باید بر مبنای استانداردهای ملی و پذیرفته شده عمومی استوار بوده و توسط متخصصان مجرب انجام شوند. ب- تدوین پروتکل‌های مبتنی بر شواهد و روزآمد برای انجام زودرس و مؤثر احیای قلبی ریوی، حضور کادر پزشکی مجهز در تمامی رویدادهای ورزشی و گنجاندن آموزش احیای قلبی ریوی در تمامی دوره‌های تربیت مربی.
 

محمد فشی،
دوره 75، شماره 12 - ( 12-1396 )
چکیده

زمینه و هدف: انجام فعالیت‌های ورزشی در هوای آلوده با چالش‌های بسیاری روبه‌روست. هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر چهار هفته تمرین هوازی پس از استنشاق ذرات کربن سیاه بر IL-β بافت ریه موش‌های صحرایی نر بود.
روش بررسی: پژوهش حاضر به‌صورت تجربی، آبان- آذر ماه ۱۳۹۴ در آزمایشگاه فیزیولوژی ورزشی دانشگاه تربیت مدرس انجام شد. ۱۲ سر موش صحرایی نر (الف- ذرات آلاینده (شش سر) ب- تمرین هوازی (شش سر)) ۴۸ ساعت پس از آخرین جلسه میدانی تحقیق بیهوش و سپس بافت ریه آن‌ها استخراج شد. با استفاده از تکنیک Real-time PCR بیان ژن IL-۱β به‌وسیله فرمول پافل (Pfaffl formula) و روش آماری Independent sample t-test مورد تحلیل قرار گرفت.
یافته‌ها: تفاوت معناداری بین دو گروه الف و ب در سطح معناداری ۰/۰۵P< مشاهده نشد با این وجود میانگین بیان نسبی IL-۱β در گروه ب اندکی کمتر از گروه الف بود.
نتیجه‌گیری: چهار هفته تمرین هوازی پس از استنشاق ریز ذرات کربن سیاه التهاب بافت ریه را وخیم‌تر نمی‌کند.

مهدیه ملانوری شمسی، افسانه جمالی،
دوره 76، شماره 2 - ( 2-1397 )
چکیده

زمینه و هدف: با توجه به تغییرات ایجاد شده در سلول‌های سیستم ایمنی به‌دنبال یک وهله فعالیت ورزشی استقامتی، هدف از پژوهش حاضر، بررسی میزان سایتوکین اینترلوکین ۱۰ و گرانزیم B به‌دنبال استفاده از یک وهله فعالیت ورزشی استقامتی با شدت متوسط در اولین تزریق واکسن ویروس هرپس سیمپلکس ۱ و یادآورهای آن در نمونه موشی بود.
روش بررسی: مطالعه حاضر از نوع تجربی و از اردیبهشت تا مهر ماه ۱۳۹۵ در دانشگاه تربیت مدرس انجام شده است. با توجه به هدف پژوهش، ۳۲ موش نژاد BALB/c در چهار گروه کنترل، گروه واکسن، گروه واکسن و یک وهله ورزش پس از اولین تزریق واکسن و گروه واکسن و یک وهله ورزش در اولین تزریق و یادآورهای واکسن تقسیم شدند. دو هفته پس از سه دوره تزریق واکسن اینترلوکین ۱۰ و گرانزیم B، پس از کشت سلولی طحال توسط تکنیک الایزا سنجیده شد.
یافته‌ها: نتایج پژوهش نشان داد، بین گروه‌های پژوهش در مورد متغیرهای اینترلوکین ۱۰ و گرانزیم B تفاوت معناداری مشاهده می‌شود (P=۰/۰۰۱). افزایش میزان گرانزیم B همزمان با کاهش میزان اینترلوکین ۱۰ به‌دنبال استفاده از یک وهله ورزش به‌عنوان ادجوانت در اولین تزریق واکسن و یادآورهای آن مشاهده می‌شود.
نتیجه‌گیری: کاهش سطوح اینترلوکین ۱۰ در گروهی که یک وهله ورزش به‌عنوان ادجوانت در اولین تزریق واکسن و یادآورهای آن به‌عنوان ادجوانت داشته‌اند، مشاهده می‌شود. این نتایج می‌تواند تایید کننده تغییر فعالیت سلول‌های T کمکی نوع ۲ و تقویت ایمنی سلولی در راستای پاسخ بهتر در برابر ویروس هرپس سیمپلکس ۱ باشد.


صفحه 1 از 2    
اولین
قبلی
1
 

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb