جستجو در مقالات منتشر شده


3 نتیجه برای وزن نوزاد

پریچهر کیمیایی، آمنه شیرین ظفرقندی، نفیسه ظفرقندی، مهری صالحی،
دوره 63، شماره 7 - ( 1-1384 )
چکیده

مقدمه: اپیزیوتومی در همه زایمان ها نمی تواند سبب کوتاه شدن مرحله دوم زایمان به جلوگیری از آپگارپایین در نوزاد و کاهش تروما به پرینه شود. هدف این مطالعه بررسی اپیزیوتومی و عوارض آن و مقایسه با افراد کنترل می باشد.
مواد و روشها: این تحقیق در بیمارستان مهدیه در طی سالهای 79-78 به صورت Sequential randomized clinical trial بر روی 466 خانم تولی پار ترم و با نمایش اکسی پوت قدامی که وارد مرحله دوم زایمانی شده و به زمان مناسب برای انجام اپیزیوتومی رسیده بودند انجام گرفت. بیماران به طور تصادفی به دو گروه شاهد (اپیزیوتومی مدیولترال) 200 نفر و گروه آزمایشی (بدون انجام اپیزیوتومی) 266 نفر در زمان مناسب برای انجام اپیزیوتومی تقسیم شدند. مشخصات دموگرافیک، لیبر زایمان، لاسراسیون و نخ استفاده شده در دو گروه مقایسه و نتایج آزمون T- Test و Chi - square مقایسه شد.
یافته ها: طول مرحله دوم زایمان در گروه شاهد ( 7/13  36/27 دقیقه) بیشتر از گروه آزمایش ( 1/11  5/22 دقیقه ) بود ( 001/0P< ) ولی طول زمان مناسب برای اپیزیوتومی تا زایمان در گروه شاهد ( 5/3  78/4 دقیقه) کمتر از گروه آزمایش ( 4/3  9/5 دقیقه) بود ( 001/0P< ) ، در گروه شاهد اپیزیوتومی مدیوالترال معادل لاسراسیون درجه II در نظر گرفته شد که در تمام بیماران وجود داشت و 22 بیمار (11%) نیز لاسراسیون درجه I جدا از اپیزیوتومی داشتند. تعداد لاسراسیون در گروه آزمایش 96% 2/1 بود که در 64 نفر (24%) پرینه کاملاً سالم و 168 نفر (64%) لاسراسیون درجه I و 28 نفر (5/10%) لاسراسیون درجه 2 داشتند. آپگار کمتر از 7 در هیچ یک از نوزادان دیده نشد. وزن نوزادان که متغیر مداخله گر بود در گروه شاهد 4223248 گرم بیشتر از گروه آزمایش 376  3175 (05/0 P< ) بود به این علت دو گروه از نظر وزن نوزادان مشابه سازی شده و طول مرحله دوم و زمان مناسب برای زایمان مجدداً در گروه ها مقایسه شد. در وزن های کمتر از 3500 گرم طول مرحله دوم در هر گروه آزمایش و شاهد مشابه بود ولی انجام اپیزیوتومی باعث کاهش قابل توجه طول زمان مناسب برای اپیزیوتومی تا زایمان در گروه شاهد نسبت به آزمایش شد (05/0 P<) . این موضوع در وزن نوزاد بالای 3500 گرم صدق نمی کرد و طول مرحله دوم در این گروه وزنی در گروه شاهد بیشتر از گروه آزمایش (001/0P<) بود و انجام اپیزیوتومی باعث کوتاه شدن فاصله تا زایمان نمی شد.
نتیجه گیری و توصیه ها: عدم انجام اپیزیوتومی به طور روتین با شیوع بیشتر پرینه سالم همراه بود و باعث افزایش قابل توجه لاسراسیون وخیم پرینه نمی شود و اثری بر آپگار نوزاد ندارد. اپیزیوتومی در همه بیماران باعث افزایش ترومای نیازمند ترمیم در بیماران و افزایش خونریزی حین زایمان و هزینه شده و بهتر است استفاده از اپیزیوتومی در نمایش اکسی پوت قدامی محدود به موارد تشخیص زجر جنینی که نیازمند زایمان سریعتر نوزاد است گردد.


تقی گل‌محمدی، محمد انصاری، عبدالرحیم نیک ضمیر، رضا صفری ابهری، سپیده الهی،
دوره 65، شماره 8 - ( 8-1386 )
چکیده

مسمومیت با سرب یکی از مهمترین مشکلات زیستی شهرهای بزرگ جهان است و آثار زیان‌آور سرب روی اکثر بافتها مطالعه شده ولی روی رشد و وزن جنین در دوران حاملگی کمتر بررسی شده است. هدف این طرح بررسی وجود همبستگی بین غلظت سرب خون مادر، بندناف جنین و شیر مادر و اثر آن بر وزن نوزاد هنگام تولد می‌باشد.

روش بررسی: مطالعه از نوع بررسی مقطعی (Cross sectional) بود. پس از تکمیل پرسشنامه، پنج میلی‌لیتر خون از 86 مادر و نوزاد و سه میلی‌لیتر شیر از مادران منطقه غیرآلوده و 85 نمونه خون مادر و نوزاد و شیر مادر منطقه آلوده جمع‌آوری و با روش اسپکترومتری جذب اتمی مورد سنجش قرار گرفت.

یافته‌ها: میانگین غلظت سرب خون مادران، نوزادان و شیر مادران در منطقه غیرآلوده به ترتیب: 1/4±6/7، 2/3±9/5 و 5/2±2/4 و در منطقه آلوده به ترتیب 41/8±07/9، 18/5±6/6 و 5/5±8/5 میکروگرم در میلی‌لیتر و میانگین وزن نوزادان در منطقه غیرآلوده 5/0±2/3 و در منطقه آلوده 4/0±2/3 کیلوگرم بود.

نتیجه‌گیری: بین میانگین غلظت سرب شیر مادران در دو منطقه غیرآلوده و آلوده تفاوت معنی‌داری وجود داشت (012/0(p=. با استفاده از آزمون Correlation و t-test، بین میانگین غلظت سرب خون مادران و نوزادان ومیانگین سرب شیر مادران و خون نوزادان در هر دو منطقه ارتباط معنی‌داری وجود داشت (001/0(p=. وزن نوزادان درهنگام تولد بین پنج تا دو کیلوگرم و به‌طور متوسط 5/3 کیلوگرم بود و با مقایسه آن با میانگین وزن نوزادان در منطقه آلوده و غیر آلوده احتمالا" آلودگی سرب برروی وزن نوزادان اثر چندانی ندارد (89/0p=).


علیرضا اکبرزاده باغبان، سارا جام برسنگ، حمید پزشک، فاطمه نیری،
دوره 70، شماره 5 - ( 5-1391 )
چکیده

زمینه و هدف: هیپوترمی یکی از عوامل مهم در بقای نوزادان، به‌خصوص در میان نوزادان کم وزن است. ماندگاری طولانی‌مدت در وضعیت هیپوترمی منجر به ورم، خون‌ریزی، یرقان و مرگ می‌شود. از این جهت پژوهش حاضر تلاشی در جهت بررسی عوامل موثر بر گذار از وضعیت هیپوترمی در نوزادان است.
روش بررسی: نمونه‌ی به‌کار گرفته شده در این پژوهش شامل 439 نوزاد بستری در بخش NICU در بیمارستان امام خمینی (ره) شهر تهران بود. در این مطالعه، درجه حرارت رکتال نوزادان در بدو تولد و سپس در ادامه به فاصله‌های 30 دقیقه‌ای، تا رسیدن به دمای نرمال اندازه‌گیری شد. در تحلیل داده‌ها و برآورد نرخ انتقال از وضعیت هیپوترمی از مدل چند وضعیتی مارکوف (Markov models) با دو متغیر همراه وزن و دمای محیط تولد استفاده و نرم‌افزار R برای برازش به‌کار گرفته شد.
یافته‌ها: نرخ انتقال از وضعیت هیپوترمی شدید به وضعیت خفیف آن 1192/0 در دقیقه و برای انتقال از وضعیت هیپوترمی خفیف به وضعیت نرمال، 0549/0 در دقیقه برآورد شد. متغیر وزن اثر معنی‌داری بر انتقال از وضعیت هیپوترمی به حالت نرمال داشت، فاصله اطمینان 95% (4165/0و 1364/0)، (001/0P<). دمای محیط تولد نیز اثر معنی‌داری بر تغییر وضعیت نوزاد از حالت هیپوترمی به وضعیت نرمال داشت، فاصله اطمینان 95% برای پارامتر اثر دمای محیط بر نرخ انتقال (4963/0 و 0439/0) و (001/0P<) برآورد شد.
نتیجه‌گیری: مطالعه نشان داد، نوزادان با وزن نرمال و متولد شده در دمای بالای °C 28 سریع‌تر از وضعیت هیپوترمی منتقل می‌شوند. چون وزن نوزاد در زمان تولد در اختیار کادر پزشکی نیست، کنترل دمای محیط تولد می‌تواند بهبودی را تسریع کند.



صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb