16 نتیجه برای پاتولوژی
محمدرضا ظفرقندی، ایرج حریرچی، ماندانا ابراهیمی، ندا زمانی، صغری جاروندی، انوشیروان کاظم نژاد،
دوره 56، شماره 5 - ( 4-1377 )
چکیده
به منظور برررسی وضعیت بیماریهای پستان در تهران، مرکز بیماریهای پستان جهاد دانشگاهی دانشگاه علوم پزشکی تهران طی یک مطالعه مقطعی گذشته نگر، اقدام به بررسی 3058 گزارش آسیب شناسی پستان موجود در 5 بیمارستان بزرگ شهر تهران در مدت 11 سال (74-1364) نمود. از بین 2436 گزارش آسیب شناسی مربوط به زنان با تشخیص آسیب شناسی قطعی، 903 مورد سرطان پستان (37/1 درصد)، 1430 مورد بیماری خوش خیم پستان (58/7 درصد)، 45 مورد بیماری پوستی پستان (1/8 درصد) و 58 مورد نتیجه آسیب شناسی طبیعی (2/4 درصد) داشتند. از بین 278 گزارش آسیب شناسی مربوط به مردان با تشخیص آسیب شناسی قطعی، 32 مورد سرطان پستان (11/5 درصد)، 239 مورد بیماری خوش خیم (86 درصد)، 3 مورد بیماری پوستی پستان (1/1 درصد) و 4 مورد نتیجه آسیب شناسی طبیعی (1/4 درصد) داشتند. سرطان پستان مردان 3/5 درصد از کل موارد سرطان پستان را تشکیل می داد. اکثر زنان مبتلا به سرطان پستان در گروه سنی 49-40 سال بوده و شایعترین محل پاتولوژیک بیماری مرحله III بوده است. 2/3 درصد از زنان مبتلا به سرطان دارای سن کمتر یا مساوی 25 سال بودند. تمام مردان مبتلا به سرطان پستان سن بالای 40 سال داشته و شایعترین سن ابتلا به سرطان پستان 60 سال به بالا بود. شایعترین مرحله پاتولوژیک بیماری مرحله III بوده است. این بررسی نشان داد که در زنان با افزایش سن، نسبت بیماری خوش خیم به بدخیم کاهش می یابد. همچنین در مورد مردان در سنین بالای 40 سال با افزایش سن، نسبت سرطان پستان به ژنیکوماستی سیر صعودی داشته است. با توجه به پیشرفته بودن سرطان پستان در بیش از 70 درصد موارد مبتلا در این بررسی، اجرای برنامه های بیماریابی جهت تشخیص زودرس سرطان پستان از طریق افزایش آگاهی زنان و کادر پزشکی، انجام خودآزمایی پستان، معاینات کلینیکی و شاید ماموگرافی ضروری بنظر می رسد.
جمشید لطفی،
دوره 56، شماره 6 - ( 4-1377 )
چکیده
همی بالیسم نادرترین نوع حرکات غیرارادی است. در این مطالعه دو مورد آن گزارش گردیده است و سپس دلایل مختلف ایجاد بیماری و پاتولوژی و درمان آن از نظر دارویی یا جراحی مورد بحث قرار گرفته است.
هایده حائری، فهیمه اسدی آملی،
دوره 57، شماره 1 - ( 1-1378 )
چکیده
در این مقاله، نمای نادر هیستوپاتولوژیک کارسینوم مدولاری را که یکی از نماهای گمراه کننده تشخیصی آن می باشد، معرفی کرده مورد بحث قرار داده ایم. بیمار دختر 14 ساله ای است که از حدود یکسال قبل از مراجعه بدون سابقه بیماری خاص یا رادیوتراپی ناحیه سر و گردن و یا بیماری مشابه در فامیل، متوجه وجود توده در ناحیه گردن می گردد که بتدریج بزرگتر گشته و بدون درد یا علائم همراه سیستمیک بوده است. در طی بررسی های تشخیصی جهت بیمار ندول سرد تیروئید مطرح می گردد، که بدنبال آن انجام FNA و گزارش آن بعنوان نئوپلاسم فولیکولر جهت بیمار تصمیم به عمل جراحی با ارسال نمونه فوری گرفته می شود. در وهله اول لوبکتومی ایسمکتومی انجام می شود که بررسی هیستوپاتولوژی فوری آن بعنوان نئوپلاسم هورتل گزارش می گردد. بدنبال آن لوب دیگر تیروئید نیز برداشته می شود که در بررسی آن نیز ندولی، که بطور عمده متشکل از سلولهای دوکی بوده، تشخیص داده می شود. در نهایت تشخیص کارسینوم مدولاری توسط ایمنوهیستوشیمی مسجل می گردد.
زهرا صفایی نراقی، مسلم بهادری، امیرهوشنگ احسانی، رضا محمودرباطی، مریم غیاثی، زهره السادات نوزن،
دوره 64، شماره 5 - ( 5-1385 )
چکیده
زمینه و هدف: ملانوم بدخیم پوستی، کشندهترین تومور جلدی است که در صورت تشخیص زودرس قابل درمان میباشد. تشخیص این بیماری براساس بیوپسی (ترجیحاً به صورت برداشت کامل) ضایعات مشکوک است. در گزارش آسیبشناسی ملانوم بدخیم ضروری است که تومور در زیر گروه بافتشناسی مناسب تقسیمبندی شده و ضخامت تومور، فاز رشد آن، سطح تهاجم درجه فعالیت میتوزی، وجود یا فقدان پسرفت، ارتشاح التهابی و ایجاد اولسراسیون ثبت گردد. این توصیف میتواند درجه پیشرفت بیماری را تعیین نموده و با توجه به آن میتوان برآوردی از کارآیی سیستم بیماریابی و تشخیص زودرس به دست آورد.
روش بررسی: این مطالعه به روش توصیفی- مقطعی و گذشتهنگر انجام شد. لامهای پاتولوژی با تشخیص ملانوم بدخیم در طی سالهای 79-1377 که در بایگانی دپارتمان پاتولوژی موجود بود، از نظر معیارهای پاتولوژیک ذکر شده مورد ارزیابی قرار گرفتند و براساس ویژگیهای پاتولوژیک میزان بقای 10 ساله بیماران سنجیده شد.
یافتهها: در مجموع 47 مورد بررسی شد که میانگین سنی 38/57 (انحراف معیار = 85/5) و با توزیع جنسی 1/51% مرد و 2/42% زن بودند. 6/42% نمونهها در سطح کلارک I، 1/2% در سطح کلارک II، 4/6% در سطح کلارک III و 4/40% در سطح کلارک IV و 5/8% در سطح کلارک V بودند. در میان بیماران، 2/53% ضخامت برسلو کمتر یا مساوی 75/0 میلیمتر، 5/8% بین 76/0 تا 69/1 میلیمتر، 7/27% بین 7/1 تا 6/3 میلیمتر و در 6/10% موارد بالای 61/3 میلیمتر بود. میانگین ضخامت برسلو بر حسب جنس بیماران تفاوت معنیداری نشان نداد و بین ضخامت برسلو و سن بیماران تفاوت آماری معنیدار بود. میانگین بقای 10 ساله بیماران 75% بود که در زنان بیش از مردان بود. از دیگر نتایج این مطالعه پیدا کردن رابطهای خطی بین سن بیمار و ضخامت برسلو بود که براساس رابطه زیر قابل محاسبه است:(سال) سن × 016/0 + 625/0- = (میلیمتر) لگاریتم ضخامت برسلو
نتیجهگیری: ثبت کامل اطلاعات بالینی و آسیبشناسی بیماران مبتلا به ملانوم بدخیم بستر مناسبی را برای استقرار یک سامانه پایش بیماری فراهم مینماید.
نادره بهتاش، فرهاد فخرجهانی، علیرضا خفاف، الهام غیوری آذر،
دوره 65، شماره 3 - ( 3-1386 )
چکیده
همراهی پاپ اسمیر (AGC) Atypical Glandular Cell با یافتههای جدی پاتولوژیک، به میزان 50-30% میباشد. هدف این مطالعه بررسی و ارتباط پاپ اسمیر (AGC) و یافتههای مهم پاتولوژیک پس از انجام اقدامات تشخیصی میباشد.
روش بررسی: در یک مطالعه آیندهنگر طی سالهای 84-1381، از میان 26893 پاپ اسمیر 122 مورد (45/0%) پاپ اسمیر AGC ارجاعی به کلینیک کولپوسکوپی، اقدامات تشخیصی کولپوسکوپی و بیوپسی، کورتاژ اندوسرویکس، نمونهبرداری آندومتر و نهایتا˝ کونیزاسیون سرویکس انجام شد. در بررسی نمونههای ارسالی به یک پاتولوژیست، هر نوع ضایعه نئوپلازیک (مساوی یا بالاتر از CIN I) "با اهمیت" (significant) تلقی شد.
یافتهها: از میان 122 پاپ اسمیر AGC تعداد 41 بیمار، انجام بررسیهای تشخیصی را پذیرفته و در مطالعه وارد شدند. میانگین سنی خانمها 48/11±92/46 سال (80-23 سال) بود. شیوع یافتههای پاتولوژیک مهم 41/13(7/31%) بود که شامل چهار مورد (7/9%)High Grade Squamous Intraepithelial Lesion (HSIL) سه مورد (3/7%) Low grade SIL (LSIL)، دو مورد (8/4%) هیپرپلازی اندومتر، یک مورد (4/2%) آدنو کارسینوم اندومتر، یک مورد (4/2%) آدنوکارسینوم سرویکس، یک مورد (4/2%) کارسینوم سلول سنگفرشی سرویکس و یک مورد (4/2%) تومور پاپیلری سروز تخمدان بود. تفاوت معنیداری بین ضایعات گلاندولار و اسکواموس در زنان یائسه و غیر یائسه یافت نشد.
نتیجهگیری: پاپ اسمیر AGC در یک سوم موارد با یافتههای"مهم" پاتولوژیک همراه است. لذا انجام اقدامات تشخیصی کولپوسکوپی، کورتاژ اندوسرویکس و بیوپسی آندومتر ضروری بهنظر میرسد
صنمبر صدیقی، فرخ تیرگری، جهانگیر رافت، محمدعلی محققی، سمیه صفوی، ساقی وزیری،
دوره 67، شماره 8 - ( 8-1388 )
چکیده
Normal
0
false
false
false
EN-US
X-NONE
AR-SA
MicrosoftInternetExplorer4
زمینه و هدف: لنفومها گروه شایعی
از نئوپلاسمها را تشکیل میدهند. هدف از این مطالعه گذشتهنگر بررسی
کلینیکوپاتولوژیک موارد لنفوم غیر هوچکین با سلول بزرگ (Diffuse large cell) و ارتباط طبقهبندی پاتولوژیک با مشخصات بالینی و سیر بیماری است.
روش بررسی: اطلاعات مربوط به تشخیص و درمان
کلیه بیماران با تشخیص پاتولوژی لنفوم غیر هوچکین مربوط به دوره 22 ساله از سال
1364 لغایت 1385 در مرکز سانترال بیمارستان امامخمینی جمعآوری شد. بلوک بیوپسی
50 بیمار مبتلا که اطلاعات کامل از سیر بالینی بیماری ایشان موجود بود انتخاب شده
و مورد بازبینی آسیبشناسی و بررسی ایمونوهیستوشیمی قرار گرفت. زیر گروه بیماری در
طبقهبندی Stage, WHO، مشخصات ایمونوهیستوشیمی و
سیر بیماری بررسی شد.
یافتهها: 220 مورد لنفوم large cell شناسایی گردید. 55 مورد بلوک پاتولوژی در انستیتو کانسر موجود بود
که مورد بازبینی و بررسی ایمونوهیستوشیمی قرار گرفت. از 55 گزارش large cell پنج مورد لنفوم T Cell
مشخص گردید. در مورد 50 بیمار باقیمانده میانه سنی 45 سال و 60% بیماران مرد
بودند. 24% سمپتوم B و 28% شروع بیماری خارج از غدد
لنفاوی داشتند. تمام بیماران شیمی درمانی و 46% رادیوتراپی شدند. 20% عود بیماری و
13 مورد مرگ ذکر گردید. میانه طول عمر بیماران 34 ماه و طول عمر پنج ساله 45% بود.
نتیجهگیری: مشخصات بالینی و پاتولوژی بیماران با آمارهای بینالمللی
مطابقت داشته است و استفاده از ایمونوهیستوشیمی کمک ارزندهای به تشخیص موارد
لنفوم سلول B بزرگ نموده است.
زهرا فروهش تهرانی، کامیار خزائیان، علی ملایری، رویا فغانی،
دوره 67، شماره 11 - ( 11-1388 )
چکیده
800x600 زمینه و
هدف: کانسر پستان شایعترین کانسر و دومین علت شایع مرگ ناشی از کانسر
در زنان است. این
مطالعه با هدف بررسی ارتباط انواع هیستوپاتولوژیک کانسر پستان با اسکورینگ
اسلایدهای مارکر HER2 در نمونههای ارجاعی به بخش پاتولوژی بیمارستان دکتر شریعتی تهران
در سال 1384و 1385 انجام شد.
روش
بررسی: در این پژوهش که بهروش مقطعی (Cross sectional)
انجام شد، 140 عدد از نمونههای پاتولوژی کانسر پستان ارجاعی به بخش پاتولوژی
بیمارستان دکتر شریعتی تهران در سال 1384و 1385 به روش غیر تصادفی ساده (Sequential)
انتخاب شدند.
اطلاعات
مربوط به سایز تومور، نوع هیستوپاتولوژیک تومور، گرید تومور و وضعیت لنف نودها از
گزارشات پاتولوژی آنها استخراج شد. بلوکهای آنها مشخص شد و با استفاده از Immunohistochemistry
(IHC) برای مارکر HER2 در نمونهها
اسکورینگ انجام شد.
یافتهها: بین انواع
تشخیص و HER2 Overexpression
تفاوت معنیداری دیده شد (05/0>p). همچنین بین درگیری لنفاتیک و HER2 Overexpression
نیز تفاوت معنیداری دیده شد (05/0>p). سایز تومور و گرید تومور رابطه مثبت معنیداری
را نشان دادند (026/0p=، 188/0r=).
در آنالیز مولتی واریانس بین سایز، گرید تومور و سن با اسکورینگ اسلایدهای مارکر HER2
رابطه معنیداری بهدست نیامد. ضریب Kappa
برای موافقت (Agreement) تشخیص دو
مشاهدهگر 715/0 (715/0Kappa=)
و همان مشاهدهگر با اسکورینگ قبلی (78/0Kappa=)
بود.
نتیجهگیری: پیشنهاد
میگردد که پزشکان برای بیماران مبتلا به کانسر پستان، در انواع هیستوپاتولوژیک Invasive Lobular و
سایر تایپهای ناشایع کانسر پستان تست IHC
و تست FISH برای مارکر HER2 درخواست نکنند و فقط در موارد Invasive Ductal و زیردستههای آن این تستها
انجام شود.
Normal
0
false
false
false
EN-GB
X-NONE
AR-SA
MicrosoftInternetExplorer4
حمیدرضا احمدیآشتیانی، نیما حکمتناظمی، شمسعلی رضازاده، بنفشه غلامحسینی، محمد بقایی، امیر هوشنگ احسانی، حسین رستگار،
دوره 68، شماره 6 - ( 6-1389 )
چکیده
زمینه
و هدف: امروزه
آسیبهای پوستی ناشی از اشعه فرابنفش، نیاز به محصولات ایمن، ارزان، در دسترس و محافظ در
برابر پرتو فرابنفش خورشید را بیش از پیش نموده است. سیلیمارین موجود در گیاه
خارمریم دارای اثرات محافظتی در برابر پرتو فرابنفش خورشید است. در این تحقیق
اثرات مصرف موضعی کرم حاوی سیلیمارین در جلوگیری از اثرات سوء پرتو فرابنفش بر
پوست با استفاده از یافتههای هیستوپاتولوژیک و بالینی ارزیابی شد.
روش بررسی:
75 خوکچه هندی آلبینو به طور تصادفی به پنج گروه 15 تایی تقسیم شدند. موهای پشت حیوانات
در ابعاد دو سانتیمتر مربع تراشیده شد. در گروه اول تیماری صورت نگرفت. در گروه
دوم وازلین، در گروه سوم کرم پایه بدون عصاره سیلیمارین، در گروه چهارم
عصاره سیلیمارین و در گروه پنج کرم حاوی عصاره سیلیمارین استفاده شد. پس از دریافت
ماده مورد نظر، خوکچهها به مدت 45 دقیقه اشعه فرابنفش دریافت کردند. پس از 50 روز بررسی بالینی خوکچهها، آسانکشی شدند و
نمونهگیری پوستی بهعمل آمد.
یافتهها: در بررسی بالینی مواردی چون پوسته پوسته شدن جلد، برنزه
شدن پوست، همچنین ادم جلدی و در بررسی میکروسکوپیک ضایعات پاتولوژیکی از قبیل هایپرکراتوز
و هایپرپیگمانتاسیون اپیدرم، اگزوسیتوز، اکانتوز، پریفولیکولیت، ادم و افزایش
ضخامت درم دیده شد. مقایسه آماری گروه یک و گروه پنج، در اکثر شاخصها اختلاف معنیداری
را نشان میدهد (01/0p<).
نتیجهگیری:
مصرف موضعی کرم حاوی عصاره سیلیمارین می تواند در پیشگیری از ضایعات ناشی از پرتو
فرابنفش در خوکچه هندی موثر باشد. بررسی یافتههای بالینی و هیستوپاتولوژیک نتایج
مشابهی را با نتایج روشهای آنزیمی ارائه میدهد.
غفور موسوی، داریوش مهاجری، علی رضایی، محمدرضا ولیلو، آرمان علی محمدی،
دوره 70، شماره 2 - ( 2-1391 )
چکیده
زمینه و هدف: ترمیم استخوان، یکی از مسایل چالشبرانگیز جراحان از زمانهای دور بوده است. داروهای استاتینی به عنوان پایین آورنده کلسترول خون دارای اثرات مفید در ترمیم استخوان میباشند. هدف این مطالعه ارزیابی تاثیر آتورواستاتین بر روند استخوانسازی در نقیصه تجربی ایجاد شده در استخوان متراکم فمور موش صحرایی میباشد.
روش بررسی: این مطالعه تجربی آزمایشگاهی بر روی 30 سر موش صحرایی نر نژاد SD انجام شد. موشها به صورت تصادفی به سه گروه (آزمایش و شاهد) تقسیم شدند. پس از القای بیهوشی، سوراخی به قطر دو میلیمتر در عرض استخوان ران ایجاد شد. گروه شاهد یک میلیلیتر سرم فیزیولوژی و گروههای آزمایش یک و دو به ترتیب 10 و 20 میلیگرم به ازای کیلوگرم آتورواستاتین به صورت خوراکی دریافت نمودند. 45 روز بعد، موشها آسان کشی شده و مقاطع هیستوپاتولوژیک از محل نقیصه تهیه و مورد ارزیابی هیستوپاتولوژی و هیستومورفومتری قرار گرفت.
یافتهها: در گروه شاهد محل نقیصه توسط استخوان نابالغ به همراه فضاهایی از مغز استخوان پر شده بود و استخوانسازی ضعیفی در محل نقیصه قابل مشاهده بود. در گروههای آزمایش، مقادیر فراوان استئوبلاست به همراه تعداد زیادی ترابکولهای استخوانی جوان قابل مشاهده بود که سازمان یافته به نظر میرسیدند. نتایج ارزیابی هیستومورفومتری نشان داد که آتورواستاتین دارای تاثیر معنیداری در التیام استخوان در گروههای مورد آزمایش دوم و سوم نسبت به گروه شاهد میباشد (0001/0P<)، ارزیابی نتایج به دست آمده نشان میدهد که آتورواستاتین با دوز بالا در گروه سوم دارای تاثیر معنیداری نسبت به گروه دوم میباشد (0001/0P<).
نتیجهگیری: نتایج نشان میدهد که آتورواستاتین قادر به تحریک استخوانسازی در موش صحرایی میباشد
سهیلا امینی مقدم، فاطمه محمودزاده، اندیشه مقصودنیا، فاطمه قائم مقامی،
دوره 72، شماره 9 - ( 9-1393 )
چکیده
زمینه و هدف: دقت مشاهده مستقیم برای ارزیابی تهاجم به میومتر در نمونههای رحمی سرطان اندومتر در مطالعات مختلف نتایج متفاوتی داشته است. مقاطع منجمد حین عمل برای مشخص کردن بیمارانی که ریسک درگیری لنف نود لگنی و پاراآئورت آنان زیاد است کمککننده است تا از لنفادنکتومی بیمورد در بیماران کمخطر اجتناب شود. هدف این مطالعه میزان دقت و قابل اعتبار بودن تشخیص با مشاهده مستقیم و مقاطع منجمد حین عمل در مقایسه با نتایج نهایی پاتولوژی در بیماران با سرطان اندومتر بود.
روش بررسی: در یک مطالعه مقطعی (Cross-sectional)، 31 بیمار که در فاصله زمانی بین شهریور 1387 تا تیر 1388 در کورتاژ تشخیصی و یا بیوپسی اندومتر، تشخیص کانسر اندومتر داشته و تحت عمل جراحی لاپاراتومی قرار گرفتند، وارد مطالعه شدند. مرحلهبندی سرطان اندومتر انجام شد. اندازه تومور، محل آن، میزان تهاجم به میومتر، درگیری سرویکس و آدنکس توسط جراح و پاتولوژیست بهصورت جداگانه ارزیابی شد. سپس آنالیز مقاطع منجمد، نمونههای رحمی و لنفنودهای برداشتهشده، برای تشخیص نهایی پاتولوژی ارسال شد.
یافتهها: با مشاهده کلینیکال مستقیم، تهاجم میکروسکوپی به میومتر 6/86% از بیماران با حساسیت 9/88% و اختصاصی بودن 85% و ارزش اخباری منفی 7/72% و مثبت 7/94% و کاپا 70% (0001/0P<) و با ضریب اطمینان 95% (432/0-968/0) بهدست آمد. مقاطع منجمد در 95% بیماران با نتایج نهایی پاتولوژی همخوانی داشت. حساسیت 9/88% و اختصاصی بودن90% و ارزش اخباری مثبت80% و منفی 7/94% و کاپا 74% و ضریب اطمینان 95% (009/1-51/0) (0001/0) بود.
نتیجهگیری: با توجه به میزان دقت مشاهده کلینیکال و مقاطع منجمد حین عمل با نتایج نهایی پاتولوژی، میتوان از لنفادنکتومی لگنی در بیماران با ریسک پایین اجتناب نمود.
پرویز دیهیمی، محمودرضا عارفیان، پروین محزونی،
دوره 72، شماره 10 - ( 10-1393 )
چکیده
زمینه و هدف: فیبروماتوزیسها پرولیفراسیونهای فیبروبلاستیک هستند که مشی بیولوژیک و الگوی هیستوپاتولوژیک آنها حد واسط ضایعات خوشخیم فیبروبلاستیک و فیبروسارکوماست. بر این اساس به دلیل هم پوشانی خصوصیات هیستوپاتولوژیک فیبروسارکوما بهخصوص نوع درجه کم با فیبروماتوزیس، پژوهش حاضر برای یافتن معیارهای دقیقتر تمایز هیستوپاتولوژیک و ایمونوهیستوشیمیایی این ضایعات انجام گرفت.
روش بررسی: در این مطالعه مقطعی، تعداد 40 نمونه از آرشیوهای آسیبشناسی بیمارستانهای دانشگاههای علوم پزشکی اصفهان و تهران بین سالهای 1382 تا 1392 شامل 20 نمونه فیبروسارکوما و 20 نمونه فیبروماتوزیس، انتخاب شدند و خصوصیات هیستوپاتولوژیک و ایمونوهیستوشیمیایی آنها برای نشانگرهای Ki-67 و بتا-کاتنین با میکروسکوپ نوری بررسی و مقایسه شدند.
یافتهها: میانگین سن (063/0P=، توزیع فراوانی جنس (197/0P=)، میزان نکروز (602/0P=)، میزان وضوح هستک (799/0P=) و میانگین SID نشانگر بتا-کاتنین (369/0P=) تفاوت معناداری بین فیبروماتوزیس و فیبروسارکوما به دست نیامد، اما در رابطه با توزیع فراوانی ناحیه (017/0P=)، میزان میتوز (001/0P<)، میزان طرح استخوان جناغی (043/0P=)، میزان سلولاریتی (001/0P<)، میزان همپوشانی هستهها (001/0P<)، میانگین Ki-67 (046/0P=)، میانگین حدKi-67 (001/0P=) و میزان آتیپیسم (001/0P<) تفاوت معناداری بین فیبروماتوزیس و فیبروسارکوما به دست آمد.
نتیجهگیری: با توجه به تفاوت معنادار بین دو تومور در میزان اشکال میتوتیک، بروز نشانگر میتوتیک Ki-67، طرح جناغی، سلولاریته و آتیپیسم، این خصوصیات میتوانند در افتراق ضایعات پاتولوژیک اشاره شده ملاک قرار گیرند ولی عدم وجود تفاوت معنادار بین دو تومور در بروز و شدت بتاکاتنین، وضوح هستکها و نکروز نشان میدهد که آنها معیارهای افتراق معتبری نیستند.
افسانه علیخاصی، منیر سادات میرایی آشتیانی، فرشید فرهان، مهدی عقیلی، محمد صادق فاضلی، محمد بابایی، افسانه مداح صفایی، پیمان حداد،
دوره 73، شماره 10 - ( 10-1394 )
چکیده
زمینه و هدف: هدف از این مطالعه بررسی میزان تطابق یافتههای حاصل از MRI پس از کمورادیاسیون در کانسر موضعی پیشرفته رکتوم با یافتههای حاصل از بررسی بافتشناسی نمونه جراحی است.
روش بررسی: در این بررسی آیندهنگر ۶۳ بیمار مبتلا به کانسر موضعی پیشرفته رکتوم که از مهر 1390 تا مهر 1392به انستیتو کانسر بیمارستان امامخمینی (ره) ارجاع شده بودند، پس از دریافت رضایتنامه کتبی تحت کمورادیاسیون نئواجونت قرار گرفتند. پیش از درمان کمورادیاسیون مرحلهبندی (Staging) تومور (T) و لنفنود (N) توسط یک رادیولوژیست مجرب بر اساس تصاویر MRI انجام شد و پس از کمورادیاسیون به بیماران توصیه شد بار دیگر MRI را انجام دهند. سپس بیماران تحت عمل جراحی قرار گرفتند. یافتههای MRI پس از کمورادیاسیون با یافتههای حاصل از بررسی آسیبشناسی پس از جراحی توسط رادیولوژیست مورد مقایسه قرار گرفت. کاهش مرحله سرطان به شکل حداقل یک مرحله کاهش در T یا N در پاتولوژی پس از عمل نسبت به MRI پیش از عمل به شرط عدم پیشرفت تومور تعریف شد.
یافتهها: در این بررسی ۳۲ نفر از بیماران دچار کاهش مرحله تومور و ۳۶ نفر دچار کاهش مرحله لنفنود شدند.
نتیجهگیری: با مقایسه تصاویر MRI پس از کمورادیاسیون و گزارش پاتولوژی پس از جراحی دقت MRI در مرحلهبندی تومور رکتوم پس از انجام کمورادیاسیون 5/55% بوده است. از مورفولوژی لنفنود برای تشخیص درگیری آن استفاده شده و دقت MRI در تشخیص آن 8/42% بوده است. دقت MRI در هر دو مورد تا حدودی کمتر از مطالعات پیشین بود.
محمد صدرا مدرسی، آرتا امیر جمشیدی، محمد رضا مدرسی،
دوره 78، شماره 8 - ( 8-1399 )
چکیده
بیماری سیستیک فیبروزیز (CF)، شایعترین بیماری ژنتیکی اتوزوم مغلوب بوده و با نقص در ژن Cystic fibrosis transmembrane conductance regulator (CFTR) بروز میکند. ژن CFTR یک کانال پروتیینی انتقالدهنده کلر را به شکل گسترده بر روی سطوح اپیتلیالی بدن مثل ریه، پانکراس، روده، کبد و پوست بیان میکند. از جمله اثراتی که ژن معیوب CFTR بر روی پروتیین CFTR میگذارد میتوان به نقص در انتقال کلر و کاهش کانالهای کلر بر سطح سلول اشاره کرد. بروز مشکلات ذکر شده در کانال CFTR باعث بسته شدن و عفونتهای مکرر مجاری هوایی، ترشح ناکافی غدد برونریز و بدجذبی مواد غذایی میشود. دانشمندان تحقیقات بسیاری را در راستای شناخت بیشتر بیماری CF و راهکارهای بهبود کیفیت زندگی مبتلایان به این بیماری انجام دادهاند. علیرغم پیشرفتهای صورت گرفته، بهدلیل پیچیدگی زیاد این بیماری و درگیری گسترده اندامهای مختلف بدن هنوز درمان قطعی برای این بیماری یافت نشده است. مطالعه و بررسی این بیماری در تمام سطوح میتواند دریچهای را در یافتن روشهای جدید درمانی بگشاید. در چند سال گذشته داروهای ترکیبی برای تصحیح و تقویت عملکرد کانال CFTR معرفی شده که تاثیر به سزایی در کاهش علایم این بیماری دارند. افزونبر دارو، با پیشرفت گسترده روشهای مهندسی ژنتیک و افزایش دقت ابزارهای دستکاری ژنتیک، بهطور مستقیم ژن معیوب CFTR تصحیح شده و علایم بیماری از بین میرود. این مقاله با بررسی بیماری CF در حوزهی ژنتیک و تاثیر آن بر روی سطوح پروتیینی و فیزیولوژیک، تصویر جامعی از این بیماری را به نمایش گذاشته و به معرفی درمانهای معمول و جدید میپردازد.
نگار عبدی، ایرج عابدی، مظفر ناصرپور، مسعود ربانی،
دوره 79، شماره 6 - ( 6-1400 )
چکیده
زمینه و هدف: سرطان پروستات شایعترین بدخیمی در مردان و دومین علت مرگومیر در تمام کشورهای دنیا میباشد. مکانیسم دقیق سرطانی شدن پروستات مشخص نیست. از طرف دیگر تشخیص زودهنگام سرطان پروستات میتواند منجر به درمان کامل شود. چندین آزمایش کلینیکی شامل معاینه انگشتی رکتوم (DRE)، بیوشیمیایی مثل آنزیم ویژه پروستات (PSA) و پاتولوژیک مثل بیوپسی با هدایت اولتراسوند (TRUS) برای بررسی اندازه و گسترش سرطان پروستات استفاده میشود. در این مطالعه ارتباط بین مقدار میانگین سرم PSA و شاخص گلیسون بهعنوان روش استاندارد در بیماران مبتلا به سرطان پروستات در مقایسه با پارامترهای استخراج شده از DCE-MRI ارزیابی گردید.
روش بررسی: این مطالعه بنیادی کاربردی بر روی 90 بیمار مبتلا به سرطان پروستات که براساس معیارهای Mc Donald از اسفند 1398 تا مهر 1399 به مرکز تصویربرداری شفای اصفهان ارجاع شده بودند، انجام شد. نواحی مشکوک به کانون سرطان توسط پزشک متخصص رادیولوژی مشخص و شاخصهای تصاویر داینامیک شامل Ktrans و Kep تعیین شد. نرمافزارهای تجاری موجود دادههای DCE-MRI را گرفته و نقشههای پارامتریک مثل نقشههای Ktrans و Kep را ایجاد میکنند که میتوان برای اهداف تشخیص استفاده نمود.
یافتهها: نقشههای Kep و Ktrans تفاوت معناداری میان بافت سالم و سرطانی نشان دادند. Kep و Ktrans در سرطان پروستات بهطور قابلتوجهی بالاتر از بافت سالم بود (05/0P<). بهمنظور بررسی ارتباط پارامترهای DCE-MRI و یافتههای هیستوپاتولوژیک از ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد. همچنین هیچ ارتباط معناداری بین شاخص گلیسون و پارامترهای DCE-MRI مشاهده نشد.
نتیجهگیری: پارامترهای DCE-MRI بهطور قابلتوجهی تشخیص دقیق سرطان پروستات را بهبود بخشیده و بهعنوان روشی موثر برای تشخیص، مدیریت و ارزیابی مردان مبتلا به سرطان پروستات مفید است اما نباید بهعنوان جایگزینی برای نمونهبرداری از بافت در نظر گرفته شود.
محمد رعنائی، فرشته غراوی، آزیتا قنبرپور، مینا گالشی، شهلا یزدانی،
دوره 79، شماره 8 - ( 8-1400 )
چکیده
زمینه و هدف: تراتوم کیستیک بالغ تخمدان از شایعترین تومورهای خوشخیم تخمدان است که بهدلیل تظاهرات وسیع آن در سونوگرافی ممکن است با دیگر ضایعات آدنکس در تشخیص افتراقی قرار گیرد. بنابراین ما در این مطالعه سعی داریم با بررسی یافتههای سونوگرافی و طبقهبندی ضایعات تخمدانی براساس آن، میزان نیاز به دستگاه فروزن پاتولوژی را کاهش دهیم.
روش بررسی: در این مطالعه گذشتهنگر 200 بیمار خانم با تشخیص قطعی تراتوم کیستیک بالغ تخمدان که از بهمن 1388 تا بهمن 1398 در مرکز بیمارستان آیتالله روحانی جراحی شدند، مورد بررسی قرار گرفتهاند. پس از بررسی پروندهها اطلاعات دموگرافیک، یافتههای سونوگرافی و حین عمل و پاتولوژی نهایی استخراج گردید و در نهایت دادهها با استفاده از آزمونهای آماری تحلیل شدند.
یافتهها: طیف سنی بیماران با تشخیص تراتوم کیستیک بالغ تخمدان در پاتولوژی نهایی 71-14 سال بوده است. اکثر کیستها سایز cm 10-5 داشتهاند. 86% بیماران درگیری یک طرفه تخمدان با ارجحیت سمت راست داشتهاند. بیشترین اجزا تشکیلدهنده این کیست در گزارش ماکروسکوپی، مو 81% و چربی 80% بوده است. ارزش تشخیصی سونوگرافی جهت تشخیص تراتوم کیستیک بالغ تخمدان 5/74% بوده است. از دستگاه فروزن سکشن در جهت تشخیص و یا رد بدخیمی احتمالی برای 5/32% بیماران استفاده شده بود.
نتیجهگیری: ارزش تشخیصی سونوگرافی برای تراتوم بالغ تخمدان به علت وجود چربی و مو درآنها، بالا است. بنابراین میتوان از میزان استفاده از دستگاه فروزن سکشن (پاتولوژی حین عمل) در موارد غیرضروری کاست.
سید مصطفی سیدمردانی، پویا صدیقیانی، یوسف روستا،
دوره 80، شماره 5 - ( 5-1401 )
چکیده
زمینه و هدف: شکستگیهای پاتولوژیک به شکستگیهای استخوانی غیرترومایی اطلاق میشود که تحت شرایط خاص از جمله متاستازهای سرطانی، استئوپروز، مصرف طولانی مدت داروهای کورتیکواستروییدی، و غیره بروز میکنند. هدف از انجام این مطالعه بررسی علل بروز شکستگیهای پاتولوژیک ناشی از بیماریهای مختلف در بیماران مراجعهکننده به بیمارستان آموزشی امام خمینی (ره) شهرستان ارومیه میباشد.
روش بررسی: در این مطالعه به روش سرشماری تمامی بیماران مبتلا به شکستگی پاتولوژیک بستری شده در بیمارستان امام خمینی (ره) ارومیه از فروردین ماه سال 1394 تا اسفند ماه سال 1398 مورد بررسی قرار گرفتند. پس از ثبت اطلاعات دموگرافیکی، ارتباط احتمالی علل شکستگی با جنسیت، سن، و محل آناتومیک شکستگی از طریق Chi-square test مورد بررسی قرار گرفت.
یافتهها: در مجموع 168 بیمار با میانگین سنی 1/21±6/58 وارد مطالعه شدند. طبق نتایج بهدست آمده در این مطالعه، توزیع فراوانی شایعترین علل شکستگی پاتولوژیکی بهترتیب مربوط به استئوپروز (3/33%) و متاستاز کارسینومایی (6/28%)، و تومور اولیه (3/11%) بود. مهرههای ستون فقرات (1/57%) و ناحیه پروگزیمال گردن استخوان فمور (4/27%) بهترتیب بیشترین محلهای آناتومیکی در معرض شکستگی بودند. به طوریکه استئوپروز و متاستاز کارسینومای استخوانی بهترتیب بیشترین علل گزارش شده در میان زنان و مردان بود. همچنین، معمولترین علت شکستگی در سنین زیر پنجاه سال استئوسارکوم اولیه، و در سنین بالای پنجاه سال استئوپروز بود (05/0P<).
نتیجهگیری: در این مطالعه مهمترین علل شکستگیهای پاتولوژیکی، استئوپروز و متاستازهای کارسینومایی بودند که در سنین بالای 50 و زیر 50 سال متفاوت بود. طبق نتایج آماری، شایعترین محل آناتومی در ستون مهرهها و ناحیه پروگزیمال گردن استخوان فمور گزارش شد.