10 نتیجه برای پس از زایمان
ابوطالب بیگی، هدی طبرستانی، اشرف معینی، فریبا زرینکوب، میترا کاظمیپور، آرش هادیانامری،
دوره 67، شماره 8 - ( 8-1388 )
چکیده
Normal
0
false
false
false
EN-US
X-NONE
AR-SA
MicrosoftInternetExplorer4
زمینه
و هدف: خونریزی
بعد از زایمان از علل مهم مورتالینی و موربیدیتی مادران باردار است. کنترل فعال
مرحله سوم زایمان یک روش شناختهشده پیشگیری از خونریزی بعد از زایمان است این
مطالعه مقایسه بین دو داروی یوترونیک در پیشگیری از خونریزی پس از زایمان میباشد.
روش بررسی: این کارآزمایی بالینی تصادفی بر روی 542 بیمار حامله
نخستزا در طی سالهای ۸۵ تا ۸۷ انجام شد. مادران به صورت تصادفی به دو گروه تقسیم
شدند. در یک گروه 400 میکروگرم میزوپروستول زیرزبانی و در گروه دیگر 20 واحد اکسیتوسین
وریدی بلافاصله بعد از تولد نوزاد تجویز شد. دادهها با استفاده از نرمافزار institute,
USA) JMP (Version 4, SASو آزمونهای 2 cو تی مستقل آنالیز گردید.
یافتهها:
خونریزی پس از زایمان در بیماران تحت درمان با میزوپرستول به میزان معنیداری کمتر
از گروه تحت درمان با اکسیتوسین بود. طول مرحله سوم زایمان نیز در
گروه میزوپروستول کمتر از گروه اکسیتوسین بود (45/6 دقیقه در گروه میزوپروستول در
قیاس با 9/6 دقیقه در گروه اکسیتوسین. مقایسه تفاوت هموگلوبین قبل و
بعد از زایمان بین دو گروه نشان داد که خونریزی در گروه میزوپرستول کمتر بود و این
گروه افت هموگلوبین کمتری داشت. عوارض جانبی در گروه مصرفکننده
میزوپرستول، بالاتر بود، ولی خطرناک نبودند. شایعترین عارضه در گروه میزوپروستول لرز
(66/35%) و در گروه اکسیتوسین سردرد (63/9%) بود.
نتیجهگیری: میزوپروستول در کنترل خونریزی بعد از زایمان موثرتر از
اکسیتوسین است.
سارا نیکسرشت، سحابه اعتباری، حمیدرضا صادقیپور رودسری، محمد رضا زریندست، مرتضی کریمیان، فاطمه نبویزاده،
دوره 68، شماره 5 - ( 5-1389 )
چکیده
800x600 زمینه و
هدف: افسردگی پس از زایمان یک اختلال خلقی است که اثرات زیان
باری بر نوزاد و روابط خانوادگی دارد. کاهش پروژسترون بهدنبال زایمان میتواند
علتی برای این نوع افسردگی باشد. این هورمون میتواند بر عملکرد نوروترانسمیترها
موثر باشد. روی و منیزیم از طریق مسیرهای نوروترانسمیتری اثرات خود را اعمال میکنند.
از طرفی کمبود تیامین نیز در مدلهای حیوانی منجر به افسردگی میشود. هدف این مطالعه
ارزیابی اثرات روی، منیزیم و تیامین بر افسردگی پس از زایمان و بررسی
دخالت مسیر نیتررژیک میباشد.
روش بررسی: در این مطالعه 110 سر موش
سوری ماده در پنج گروه مورد بررسی قرار گرفتند، افسردگی پس از زایمان با تزریق
هورمون پروژسترون مدلسازی شد، ترکیبات کلراید روی، کلراید منیزیم و تیامین نیمساعت
پیش از ارزیابی سیستم حرکتی و تست شنای
اجباری به
موشها تزریق شدند و برای بررسی نقش سیستم نیتررژیک از L-arginine و L-NAME استفاده شد.
یافتهها: تمام گروههای
درمانی زمان بیحرکتی کمتری از گروه کنترل داشتند (٠٥/٠p<). تجویز ترکیبی روی، منیزیم و تیامین موجب بیشترین کاهش در
مدت زمان بیحرکتی شد. تجویز L-NAME
در گروه روی، منیزیم و تیامین باعث کاهش مدت زمان بیحرکتی شد (٠٥/٠p<) در حالیکه تجویز L-arginine در همان گروه باعث افزایش مدت زمان بیحرکتی
شد (٠٥/٠p<).
نتیجهگیری: روی، منیزیم و تیامین میتوانند از طریق سیستم نیتررژیک در
بهبود علایم افسردگی موثر باشند. این عناصر میتوانند بهعنوان یک مادۀ مکمل،
جایگزین مناسبی برای داروهای ضد افسردگی در دورۀ پس از زایمان باشند.
Normal
0
الهام هراتی، حمیدرضا صادقیپور رودسری، بهجت سیفی، محمد کمالینژاد، سارا نیک سرشت،
دوره 71، شماره 10 - ( 10-1392 )
چکیده
زمینه و هدف: افسردگی پس از زایمان نوعی افسردگی ماژور است. استرس اکسیداتیو یکی از عوامل دخیل در پاتوفیزیولوژی افسردگی ماژور میباشد. بنابراین داروهایی که دارای عمل آنتیاکسیدانی میباشند، میتوانند بهعنوان هدف جالب توجهی برای درمان اختلالات افسردگی باشند. بابونه و سلنیوم منابع طبیعی آنتیاکسیدان هستند. هدف این مطالعه بررسی اثرات عصاره بابونه و سلنیوم بر افسردگی پس از زایمان و سیستم اکسیدان- آنتیاکسیدان میباشد.
روش بررسی: در این مطالعه تجربی 70 سر موش سوری ماده بالغ در هفت گروه دهتایی مورد استفاده قرار گرفت. پس از مدلسازی افسردگی پس از زایمان با پروژسترون، در گروههای درمانی بسته به گروه مورد نظر، ترکیبات عصاره بابونه mg/kg 300، سلنیوم mg/kg 1/0 و ترکیب عصاره بابونه+ سلنیوم با دوزهای ذکر شده به صورت گاواژ و در گروه استاندارد ایمیپرامین mg/kg 15 داخل صفاقی، یک ساعت پیش از ارزیابی سیستم حرکتی و تست شنای اجباری (Forced swimming test) به موشها داده شدند. برای بررسی نقش سیستم اکسیدان- آنتیاکسیدان پلاسما، پارامترهای بالانس پرواکسیدان- آنتیاکسیدان (Prooxidant-antioxidant balance) و مالوندیآلدهید (Malondialdehyde) پلاسما اندازهگیری شدند.
یافتهها: تمام گروههای درمانی و گروه استاندارد زمان بیحرکتی کمتری از گروه کنترل داشتند (05/0>Р). تغییرات معناداری در پارامترهای استرس اکسیداتیو (PAB و MDA) در گروههای درمانی و گروه استاندارد نسبت به گروه کنترل مشاهده نشد. غلظت MDA در گروه پروژسترون Withdrawalنسبت به گروه سالین کمتر میباشد، ولی اختلاف و کاهش آن معنادار نمیباشد. در گروه ترکیب عصاره بابونه+ سلنیوم غلظت MDA پلاسما نسبت به گروه پروژسترون Withdrawal(گروه کنترل) افزایش یافته، اگرچه افزایش آن معنادار نمیباشد.
نتیجهگیری: بابونه و سلنیوم دارای اثرات ضدافسردگی در مدل تجربی افسردگی پس از زایمان القا شده با پروژسترون میباشند. به نظر میرسد این ترکیبات در این مدل تجربی افسردگی پس از زایمان از طریق اثر بر سیستم اکسیدان-آنتیاکسیدان در بهبود علایم افسردگی موثر نبوده و از طریق مسیر دیگری اثرات ضدافسردگی خود را اعمال کردهاند.
محمد سارانی، زهرا شهرکی، محبوبه شیرازی، سلیمان سراوانی،
دوره 72، شماره 9 - ( 9-1393 )
چکیده
زمینه و هدف: مرگومیر مادران، یکی از مهمترین شاخصهای توسعه کشورها و نشاندهنده وضعیت کلی سلامت زنان در جامعه است. شناخت عوامل موثر بر این شاخص، ما را در پیشگیری از بروز مرگهای مشابه یاری مینماید. در این مطالعه عوامل موثر بر مرگومیر مادران باردار بررسی شد.
روش بررسی: مطالعه حاضر یک مطالعه توصیفی- تحلیلی از نوع مقطعی بود و جامعه مورد پژوهش کلیه مادران بارداری بودند که از فروردینماه سال 1381 تا پایان اسفندماه سال 1392 در منطقه سیستان واقع در استان سیستان و بلوچستان فوت کرده بودند. ابزار گردآوری دادهها، پرسشنامهای سهقسمتی بود که روایی و پایایی آن مورد تایید قرار گرفت.
یافتهها: از تعداد کل بارداریها (60496) فراوانی مرگومیر زنان باردار در جمعیت مورد مطالعه 57 مورد و میزان آن 221/94 بهازای هر 100.000 تولد زنده بود. در 9/46% از متوفیان سن بیشتر از 35 سال، سن حاملگی در 2/77% بالای 22 هفته، در 1/21% تعداد بارداری بیش از چهار بار و در 9/46% فاصله بارداری دو سال و کمتر بود. میزان فوت پس از زایمان (4/75%) و در دوران بارداری (6/24%) بود. شایعترین علت مرگ مادران خونریزی (2/19%) بود.
نتیجهگیری: عواملی نظیر تعداد بالاتر بارداری، سن بالای 35 سال، فاصله حاملگی کمتر از دو سال و خونریزی از علل اصلی مرگومیر مادران بود. همچنین بیشترین مرگومیر در مرحله پس از زایمان بود. پیشنهاد میشود زنان باردار از نظر این عوامل خطر ارزیابی شوند. بهنظر میرسد کنترل دقیقتر زنان باردار با این ویژگیها و افزایش مراقبتهای مامایی آنها در کاهش مرگومیر مادران نقش بسزایی داشته باشد. به اهمیت مراقبتهای دقیق پس از زایمان نیز بایستی توجه شود.
مینا رنجبران، حمیدرضا صادقیپور رودسری، سارا نیکسرشت، سحابه اعتباری،
دوره 72، شماره 11 - ( 11-1393 )
چکیده
زمینه و هدف: بهطور تقریبی 80-50% زنان، درجاتی از افسردگی پس از زایمان را تجربه میکنند. استرس اکسیداتیو در بسیاری از بیماریها از جمله افسردگی نقش دارد. سیستم اندوکانابینویید، سیستم تنظیمکننده عصبی است و بهنظر میرسد سطوح اندوکانابینوییدها در زنان افسرده کاهش مییابد. هدف مطالعه حاضر، ارزیابی فعالیت شاخصهای آنتیاکسیدانی و اندوکانابینوییدی در زنان مبتلا به افسردگی پس از زایمان بود.
روش بررسی: در یک بررسی مورد- شاهدی در مرکز بهداشتی درمانی 12 بهمن از اردیبهشت تا شهریور 1389، 130 نفر از زنان وارد مطالعه شدند. 6-4 هفته پس از زایمان، زنان بر مبنای امتیاز پرسشنامه افسردگی ادینبرگ بهطور مساوی به دو گروه نرمال و مبتلا به افسردگی پس از زایمان تقسیمبندی شدند. در این افراد سطوح سرمی مالوندیآلدهید (MDA)، ظرفیت تام آنتیاکسیدانی (TAC)، کاتالاز (CAT) گلبول قرمز، آناندامید (N-arachidonoylethanolamine, AEA) و 2-آراشیدونیلگلیسرول (2-AG) اندازهگیری شد.
یافتهها: براساس پرسشنامه ادینبرگ، شغل زنان (001/0P<)، شغل همسر (001/0P<)، رضایت از بارداری از سوی همسر (05/0P<) و مدت زمان ازدواج (05/0P<) با افسردگی پس از زایمان ارتباط معنادار نشان داد. در سطوح سرمی MDA و CAT در گلبول قرمز بین دو گروه اختلاف معنادار مشاهده نگردید. TAC در بیماران مبتلا به افسردگی پس از زایمان بهطور معناداری کاهش یافت (05/0P<). سطوح سرمی AEA و 2-AG در بیماران افسرده نسبت به افراد نرمال کاهش معنادار نشان داد (01/0P<).
نتیجهگیری: شغل زنان، شغل همسران، رضایت از بارداری از سوی همسر و طول زندگی مشترک با افسردگی پس از زایمان ارتباط دارد. با مشاهده کاهش سطوح TAC، AEA و 2-AG، بهنظر میرسد که سیستمهای آنتیاکسیدانی و غلظت اندوکانابینوییدها هر دو در بروز افسردگی پس از زایمان نقش دارند.
زهره یوسفی، لعیا شیرینزاده، مرجانه فرازستانیان، امیرحسین جعفریان، رویا جلالی،
دوره 74، شماره 11 - ( 11-1395 )
چکیده
زمینه و هدف: خونریزی واژینال از شایعترین علت مراجعه بیماران مبتلا به بیماری ترفوبلاستیک حاملگی بهویژه کوریوکارسینوم پس از زایمان است. در خونریزی واژینال طول کشیده و دیررس در دوران نفاس احتمال کوریوکارسینوم جفتی هم در لیست تشخیصهای افتراقی مطرح است. هدف پژوهش کنونی گزارش یک مورد بیمار با کوریوکارسینوم پس از سزارین بود.
معرفی بیمار: خانم 33 ساله با حاملگی دوم و شکایت ادامه خونریزی واژینال در طی یکماه پس از سزارین با تشخیص بیماری بدخیم ترفوبلاستیک حاملگی به بخش انکولوژی زنان بیمارستان قائم (عج) در سال 1395 ارجاع شد. بررسیهای تکمیلی تشخیص بیماری موید کوریوکارسینوم در مرحله یک بیماری ترفوبلاستیک حاملگی بود. بهدلیل عدم پاسخ شیمیدرمانی تکدارویی، رژیم چند دارویی تجویز شد که خوشبختانه تیتراژ β-HCG به حد نرمال رسید و درحال حاضر با میزان β-hCG نرمال و بدون هیچ علایمی از عود بیماری تحت پیگیری دورهای میباشد.
نتیجهگیری: درخونریزی دیررس پس از زایمان احتمال کوریوکارسینوم باید مدنظر باشد.
صدیقه آیتی، لیلا پورعلی، مسعود پزشکیراد، عطیه وطنچی، هدی باقری، الناز آیتی،
دوره 74، شماره 12 - ( 12-1395 )
چکیده
زمینه و هدف: آنوریسم کاذب شریان رحمی یک علت نادر و تهدید کننده حیات در خونریزی دیررس پس از زایمان است. آمبولیزاسیون اورژانسی شریان رحمی راه درمانی مناسبی برای کنترل خونریزی در این موارد میباشد. هدف از این گزارش معرفی یک مورد آمبولیزاسیون شریان رحمی در خونریزی پس از زایمان دیررس بهدلیل آنوریسم کاذب شریان رحمی بود.
معرفیبیمار: خانم 25 ساله با سابقه سه بار سزارین که بهدلیل سزارین پیشین همراه آبریزش 35 روز پیش از مراجعه تحت سزارین قرار گرفته بود. 35 روز پس از زایمان دچار خونریزی واژینال شدید شد. در سیر بستری بهدلیل تکرار چند نوبت خونریزی واژینال شدید، سرم تراپی و ترانسفوزیونهای مکرر انجام شد. پس از پایدار شدن شرایط بیمار، با تشخیص آنوریسم کاذب شریان رحمی، آمبولیزاسیون انجام شد.
نتیجهگیری: آمبولیزاسیون شریان رحمی یک درمان محافظهکارانه مناسب در خونریزیهای دیررس پس از زایمان است که میتواند جایگزین اعمال جراحی وسیع مانند هیسترکتومی شود.
صغری خظردوست، فهیمه قطبیزاده، شیوا گلنواز، معصومه شفاعت،
دوره 75، شماره 3 - ( 3-1396 )
چکیده
زمینه و هدف: لوشیا دفع خونریزی مختصر بین ۲۴ ساعت تا ۱۲ هفته پس از زایمان است و استاندارد مشخصی جهت افتراق موارد طبیعی از غیرطبیعی وجود ندارد. هدف از این پژوهش، تعیین ارتباط یافتههای سونوگرافیک رحم پس از زایمان طبیعی با مدت زمان دفع لوشیا پس از زایمان بود.
روش بررسی: این مطالعه مقطعی در سال ۱۳۹۳ در بخش اورژانس زایمان بیمارستان امام خمینی (ره) تهران انجام شد. افراد مورد مطالعه زنانی بودند که زایمان واژینال بهدنبال حاملگی ترم با سن حاملگی بیشتر از ۳۷ هفته و تک قلو داشتند و رضایت جهت شرکت در مطالعه داشتند. معیارهای خروج سابقهی سزارین یا هر اسکار دیگر رحمی بود. سونوگرافی ترانس واژینال طی ۴۸ ساعت اول زایمان انجام گردید و ضخامت و اکوژنیسیته اندومتر و سایز رحم مورد ارزیابی قرار گرفت و مادران به مدت شش هفته پس از زایمان جهت میزان و مدت دفع لوشیا پیگیری شدند.
یافتهها: از ۱۶۰ مادر وارد شده در مطالعه ۹۶ نفر (%۶۰) خونریزی بیش از شش هفته و یک نفر دفع لوشیای کمتر از چهار هفته داشت. از شاخصهای سونوگرافی، اندازه رحم و طول آندومتر ارتباطی با مدت زمان دفع لوشیا نداشتند، اما ضخامت آندومتر ارتباط معناداری با طول مدت دفع لوشیا داشت (۰/۰۴P=). همچنین معیارهای بالینی شامل تعداد حاملگی، زایمان، تولد زنده، سقط و وزن تولد کودک، ارتباط معناداری با طول مدت دفع لوشیا نداشت. مدت زمان زایمان با مدت دفع لوشیا دارای ارتباط آماری معناداری بود. در تحلیل چند متغیره فقط ضخامت آندومتر ارتباط معناداری با طول مدت دفع لوشیا داشت.
نتیجهگیری: ضخامت آندومتر رحم در ۴۸ ساعت اول پس از ختم بارداری طبیعی با مدت زمان دفع لوشیا مرتبط است و میتواند بهعنوان فاکتور پیشبینی کننده مدت دفع لوشیا باشد.
معصومه میرتیموری، لیلا پورعلی، فریده اخلاقی، رویا جلالی باجگیران،
دوره 78، شماره 6 - ( 6-1399 )
چکیده
زمینه و هدف: خونریزی پس از زایمان از علل اصلی مرگومیر مادران در کشورهای در حال توسعه است. در مقایسه با زایمان واژینال، زنانی که سزارین میشوند در معرض خطر بیشتری برای خونریزی پس از زایمان و نیاز به تزریق خون قرار دارند. این خطر در حضور عواملی مثل چندقلویی، پلیهیدرامینوس، پرهاکلامپسی شدید، خونریزی پرهپارتوم، لیبر طولانی، القاء لیبر و چاقی افزایش مییابد. اکسیتوسین برای جلوگیری از آتونی رحم حین سزارین استفاده میشود. هدف از مطالعه حاضر بررسی اثر میزوپروستول زیرزبانی همراه با اکسیتوسین در کاهش خونریزی حین و پس از سزارین بود.
روش بررسی: این کارآزمایی بالینی تصادفی شده در بیمارستان امالبنین (س) وابسته به دانشگاه علوم پزشکی مشهد، از مهر 1395 تا دی 1396 بر روی 90 زن حامله ترم که ریسک فاکتور خونریزی پس زایمان داشتند و تحت سزارین اورژانس با بیحسی اسپاینال قرار گرفتند انجام شد. پس از زایمان، انفوزیون 40 واحد اکسیتوسین داخل یک لیتر سرم نرمال سالین انجام شد، سپس بیماران به دو گروه مداخله (میزوپروستول زیرزبانی) و کنترل (عدم تجویز میزوپروستول) تقسیم شدند.
یافتهها: میزوپروستول زیرزبانی همراه با اکسیتوسین حین سزارین باعث کاهش معنادار خونریزی طی شش ساعت اول پس از عمل شد. افت هموگلوبین و خونریزی حین عمل بین دو گروه مشابه بود. عوامل یوتروتونیک کمتری در گروه مداخله استفاده شد. عوارض جانبی در دو گروه مشابه بود.
نتیجهگیری: در زنان پرخطر برای خونریزی پستپارتوم تجویز میزوپروستول زیرزبانی همراه با اکسیتوسین نسبت به اکسیتوسین به تنهایی، سبب کاهش خونریزی حین و پس از سزارین شد.
مینو موحدی، مریم سادات ترابی پور، مهسا سلطان محمدی، مامک شریعت، فدیه حقاللهی، مریم حاجیهاشمی،
دوره 79، شماره 5 - ( 5-1400 )
چکیده
زمینه و هدف: زایمان طبیعی می تواند باعث اختلال در عملکرد جنسی و بیاختیاری ادرار و مدفوع در زنان شود. بنابراین، این مطالعه با هدف بررسی نقش فیزیوتراپی و ورزشهای کف لگن در بهبود اختلالات عملکرد جنسی و بیاختیاری زنان نخستزا انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه کارآزمایی بالینی-تصادفی بر روی زنان مراجعهکننده به بیماستانهای آموزشی الزهرا (س) و شهید بهشتی اصفهان از اسفند 1397 تا اسفند 1398 انجام شد. بیماران به دو گروه کنترل و مداخله (57 نفره) تقسیم شدند. در گروه کنترل، مداخلهای انجام نشد و در گروه مداخله، فیزیوتراپی و ورزشهای کف لگن بهمدت دو ماه انجام شد. عملکرد جنسی و بیاختیاری ادرار و مدفوع 8 و16 هفته پس از زایمان با تکمیل دو پرسشنامه مورد ارزیابی قرار گرفت.
یافتهها: در دو گروه مداخله و کنترل، میانگین سن مادران، شاخص توده بدنی و وزن تولد نوزاد معنادار نبود (05/0P<). در گروه مداخله در هفتههای 8 و 16 پس از زایمان، میانگین مجموع نمرههای عملکرد جنسی و یا بیاختیاری ادرار و مدفوع زنان تفاوت معناداری داشت (05/0P<). میانگین عملکرد جنسی و آزردگی کف لگن در هفته 16 پس از زایمان در دو گروه تفاوتی معنادار داشت. فیزیوتراپی و مداخلات ورزشی در کف لگن باعث کاهش تحریک کف لگن و بهبود عملکرد جنسی میشود.
نتیجهگیری: بهنظر میرسد انجام همزمان فیزیوتراپی (Biofeedback) و ورزشهای کف لگن باعث افزایش عملکرد جنسی و همچنین بهبود نسبی آزردگی کف لگن در دوران پس از زایمان میشود.