جستجو در مقالات منتشر شده


23 نتیجه برای پلاسما

مجید غفارپور،
دوره 57، شماره 4 - ( 4-1378 )
چکیده

44 بیمار مبتلا به سندرم گلین باره، پلی رادیکولونوروپاتی مزمن ایدیوپاتیک و میاستنی گراویس پس از درمان با ایمونوگلوبولین داخل وریدی بصورت گذشته نگر و توصیفی بررسی شدند. نتایج این مطالعه به قرار زیر است: 1) اولین اثر بهبودی بالینی، 4-5 روز پس از شروع درمان بوده است. 2) بهترین نتیجه درمانی در CIDP و MG به ترتیب بین روزهای 16 تا 24 و 8 تا 13 مشاهده گردید. 3) مدت زمان لازم برای بهبودی علایم به میزان یک درجه در GBS، هشت تا سی روز بوده است. 4) عارضه مهمی مشاهده نشد ولی 32% افراد عوارض جانبی خفیف بروز دادند. 5) درمان IVIG توام با تعویض پلاسما رجحانی بر IVIG تنها نداشته است. 6- بعلت مشکلات پیگیری پس از ترخیص، نتیجه قاطعی در ارتباط با میزان عود و مدت اثر IVIG بدست نیامد.


جلال درخشنده، کوروش فولادساز، فریدون حیدرپور،
دوره 67، شماره 8 - ( 8-1388 )
چکیده

Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4 زمینه و هدف: ویتامین‌های آنتی‌اکسیدان رژیم غذایی، به‌خصوص ویتامین C، می‌تواند نقشی را در پیشگیری از بروز و توسعه صدمات بینایی ناشی از پیری ایفا نماید. هدف این مطالعه، تعیین سطح اسید اسکوربیک پلاسما در بیماران کاتاراکتی و افراد سالم می‌باشد.

روش بررسی: گروه تست شامل پنجاه بیمار کاتاراکتی داوطلب عمل بود در حالی‌که اعضای گروه کنترل از همراهان بیماران و کادر بیمارستان که سنشان با بیماران کاتاراکتی همسان بود برای انجام مطالعه انتخاب گردید. فرم پرسش‌نامه که واجد اطلاعاتی در خصوص سن، جنس و محل زندگی (شهر یا روستا) افراد بود نیز تکمیل گردید. پنج میلی‌لیتر خون از بیماران کاتاراکتی و افراد سالم گرفته شد، بعد از سانتریفوژ کردن، سطح اسیداسکوربیک پلاسما از طریق روش اسپکتروفتومتری اندازه‌گیری گردید.

یافته‌ها: میانگین سطح اسیداسکوربیک پلاسما در بیماران کاتاراکتی mg/dl08/0±96/0 و در افراد سالم mg/dl15/0±12/1 بود. سطح اسیداسکوربیک پلاسما در بیماران کاتاراکتی به‌طور معنی‌داری از افراد سالم پایین‌تر بود. سطح اسیداسکوربیک پلاسما در هر دو گروه در آقایان با افزایش سن کاهش معنی‌داری را نشان می‌داد، در حالی‌که تغییرات معنی‌داری در این ارتباط در خانم‌ها مشاهده نگردید. سطح اسید اسکوربیک پلاسما در روستائیان نسبت به افراد شهری و در خانم‌ها نسبت به آقایان بالاتر بود.

نتیجه‌گیری: این مطالعه نمایان ساخت که سطح اسید اسکوربیک سرم در بیماران کاتاراکتی به‌طور معنی‌داری از افراد سالم پایین‌تر می‌باشد. ویتامین‌های آنتی‌اکسیدان رژیم غذایی، به‌خصوص ویتامین C که به‌مقدار فراوان در میوه‌های مدیترانه‌ای یافت می‌شود می‌تواند در پیشگیری از بروز و تکوین کاتاراکت پیری که بار زیادی بر سرویس‌های سلامت بسیاری از کشورها تحمیل می‌کند را ایفا نماید. 


افشین آماری، سید علیرضا رضوی، آرزو جمالی، عباسعلی امینی سردرود، معصومه معتمدی، سعیده شجاعی، بیتا انصاری‌پور، آرش پورغلامی نژاد، جمشید حاجتی،
دوره 67، شماره 9 - ( 9-1388 )
چکیده

زمینه و هدف: سلول‌های دندریتیک مهمترین سلول‌های عرضه‌کننده آنتی‌ژن‌های توموری به سلول‌های  TCD8+ و TCD4+ می‌باشند که باعث برانگیختن این سلول‌ها و ایجاد پاسخ اختصاصی ضد تومور می‌شوند. یکی از راه‌های ایجاد پاسخ مناسب ضد توموری افزایش کارایی سلول‌های دندریتیک در عرضه آنتی‌ژن و تحریک لنفوسیت‌های T می‌باشد. هدف این مطالعه بررسی تاثیر سلول‌های دندریتیک فعال شده با اجزاء پروتیینی توکسوپلاسما گوندی بر نفوذ سلول‌های TCD8+ در بافت تومور و پاسخ سیتوتوکسیک آنها است.
روش بررسی:
سلول‌های مغز استخوان موش به‌مدت پنج روز در حضور GM-CSF و IL-4 کشت داده شدند. روز پنجم سلول‌های دندریتیک نابالغ حاصله با اجزاء پروتیینی یا عصاره کامل توکسوپلاسما گوندی و یا LPS به‌مدت دو روز کشت داده شد. برای القای تومور سلول WEHI-164 به‌صورت زیر جلدی به موش تزریق شد. برای ایمونوتراپی ١٠٦ سلول دندریتیک بالغ شده با ترکیبات مختلف به موش‌ها تزریق شد. از روش فلوسایتومتری برای اندازه‌گیری میزان نفوذ سلول‌های CD8+ استفاده شد و قدرت کشندگی لنفوسیت‌ها با روش LDH اندازه‌گیری گردید.
یافته‌ها: استفاده از اجزاء پروتیینی توکسوپلاسما برای بلوغ سلول‌های دندریتیک در مقایسه با سایر عوامل به‌طور معنی‌داری باعث افزایش نفوذ سلول‌های
CD8+ به بافت تومور و تقویت پاسخ‌های سیتوتوکسیک گردید. میزان بقای موش‌ها در این گروه از گروه‌های دیگر بیشتر بود (p<0/0001).  نتیجه‌گیری: ترکیبات میکروبی مانند اجزاء پروتیینی توکسوپلاسما که پاسخ Th1 را سبب می‌شوند، می‌توانند باعث افزایش کارایی سلول دندریتیک در نفوذ سلول‌های CD8+ T و افزایش پاسخ‌های سیتوتوکسیک شوند.


غلامعلی جلودار، محمد بیضایی،
دوره 68، شماره 3 - ( 3-1389 )
چکیده

زمینه و هدف: نشت امواج که از اجاق‌های مایکروفر صورت می‌گیرد ممکن است برای کاربران مخاطره‌آمیز باشد. گسترش اختلالات هورمونی امکان ارتباط این اختلالات را با افزایش حضور میادین مغناطیسی در زندگی مطرح نمود. کودکان به‌دلیل کنجکاوی و یا حضور در کنار مادران در معرض امواج نشتی از اجاق مایکروفر قرار می‌گیرند. لذا هدف این تحقیق بررسی تاثیر امواج نشتی از اجاق مایکروفر بر غلظت T3, T4، کورتیزول، لیپیدهای سرم و وزن بدن در یک الگوی حیوانی می‌باشد.
روش بررسی:
میزان نشت امواج از یک دستگاه مایکروفر خانگی با استفاده از دستگاه اندازه‌گیری RF تعیین شد. 20 سر موش نابالغ (سن 3±7 روز و وزن 1±5 گرم) به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند، گروه آزمایش روزانه سه نوبت و هر بار سی دقیقه به‌مدت دو ماه در مجاورت دستگاه مایکروفر قرار گرفت. در پایان، همه موش‌ها مجدداً وزن شده، میزان T3, T4 و کورتیزول در سرم با استفاده از روش رادیوایمییونواسی (RIA) و میزان لیپیدهای سرم با استفاده از کیت تعیین گردید.
یافته‌ها: میانگین وزن گروه آزمایش در پایان دوره 5/29% کمتر از گروه کنترل بود (05/0>p). میانگین غلظت هورمون‌های T3, T4 و کورتیزول به‌طور معنی‌داری (05/0>p) در گروه آزمایش افزایش یافت. این مقادیر برای T4 (nmol/L20/660/54 در مقابل 67/780/77)، برای T3 (nmol/L09/0860/0 در مقابل 15/039/1) و در مورد غلظت کورتیزول (ng/ml21/194/9 در مقابل 78/144/17) می‌باشد. در گروه آزمایش میزان تری گلیسرید افزایش و HDL کاهش یافت (05/0>p).
نتیجه‌گیری:
امواج میکروویو نشت یافته از اجاق‌های مایکروفر سبب کاهش رشد، افزایش میزان هورمون‌های T3, T4 و کورتیزول، تری گلیسرید و کاهش HDL گردید.


ثمیله نوربخش، مهدی شکرابی، زهره کلباسی، آذردخت طباطبایی، حسن تنکابنی، لادن افشار خاص، محمد وفایی شاهی،
دوره 68، شماره 5 - ( 5-1389 )
چکیده

زمینه و هدف: عفونت مایکوپلاسمایی در کودکان شایع بوده ‌و شناخت علایم عصبی ناشی‌از آن ازنظر شروع درمان سریع اهمیت ویژه‌ای دارد. هدف مطالعه مقایسه میزان آنتی‌بادی اختصاصی مایکوپلاسما پنومونیه در مایع مغزی نخاعی کودکان تب‌دار با درگیری حاد سیستم عصبی مرکزی (مننگوآنسفالیت، گیلن باره، میلیت عرضی، آتاکسی) با کودکان بدون علایم‌عصبی بود. 

روش بررسی: در یک بررسی مقطعی- مورد شاهدی (88-1386) در بخش کودکان بیمارستان‌های رسول‌اکرم و مفید تهران با روش الیزا، IgG اختصاصی مایکوپلاسما پنومونیه در مایع مغزی نخاعی 55 مورد و 10 شاهد اندازه‌گیری شد. بعد از مقایسه متغیرها، حساسیت و ویژگی تست با تعیین سطح زیر منحنی راک مشخص شد.

یافته‌ها: بیماران بین پنج ماه تا 13سال (میانگین 84/3±43/3 سال) بودند. آنتی‌بادی بیماران بالاتر از گروه شاهد بود و هم‌خوانی ضعیفی بین بیماران و شاهد وجود داشت (26/0±08/0 در برابر 001/0±001/0، 02/0p=). در منطقه زیر منحنی ROC معادل 87/0 (96/0-78/0، %95 CI) (0001/0p<) و Cut off آنتی‌بادی 0025/0 با حساسیت 73%، ویژگی 90%، ارزش اخباری‌مثبت 100% و ارزش اخباری‌منفی 8/28% بود. کمترین سطح آنتی‌بادی در مننژیت آسپتیک و بالاترین در گیلن باره و علایم نورولوژیک فکال بود.

نتیجه‌گیری: مقادیر اندک (0025/0) آنتی‌بادی اختصاصی مایکوپلاسما در مایع مغزی نخاعی کودکان تشخیصی است. این تست در کودکان تب‌دار با علایم عصبی‌حساسیت 73% و ویژگی 90% و ارزش اخباری‌مثبت بالا (100%) اما ارزش اخباری‌منفی پایین (8/28%) دارد. مایکوپلاسما یکی از موارد نادر مننژیت آسپتیک کودکان است. وجود DNA مایکوپلاسما در مایع نخاع شایع نبوده (2%)، اما در موارد مشکوک افزودن این تست به اندازه‌گیری آنتی‌بادی در مایع نخاع کمک‌کننده است.


کامران موسوی حسینی، مجید حیدری، فاطمه یاری،
دوره 69، شماره 5 - ( 5-1390 )
چکیده

Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4 زمینه و هدف: در سال‌های اخیر به‌طور مداوم از مصرف خون کامل در بیماران کاسته شده و بر مصرف فرآورده‌های دارویی بیولوژیک مشتق از خون از قبیل آلبومین، ایمونوگلوبولین‌ها، و فاکتورهای انعقادی افزوده گردیده است. توجه به ساختمان مولکولی آلبومین جهت جداسازی آلبومین از پلاسما انسانی اهمیت فراوانی دارد. مولکول آلبومین پروتیین تک زنجیره‌ای با وزن مولکولی 66500 دالتون می‌باشد و از حدود 585 آمینواسید تشکیل شده است و مولکولی پایدار و به‌شکل کروی می‌باشد. برای تولید آلبومین انسانی روش‌های گوناگونی وجود دارد، ولی با توجه به میزان بالای نیاز به این ماده بیولوژیکی، در درمان بالینی همواره روش‌هایی مورد نظر بوده است که با عملیات کمتر و زمان محدودتر حجم بالایی از آلبومین تولید گردد.

روش بررسی: در روش تهیه آلبومین از پالایش پلاسما به کمک اتانول سرد معمولاً از فراکشن 5 که پس از جداسازی از مخلوط فراکشن‌های 6+5 به‌دست می‌آید استفاده می‌گردد. در این مطالعه به‌منظور کوتاه نمودن روش کار و کاهش در هزینه، به‌کمک Hollow fiber cartridge توانسته‌ایم آلبومین را با غلظت و خلوص مناسب بدون جداسازی فراکشن 5 از فراکشن 6 تهیه نماییم.

یافته‌ها: در این مطالعه آلبومین انسانی از مخلوط فراکشن 6+5 با استفاده از Hollow fiber cartridge تهیه گردید. آلبومین به‌دست آمده دارای غلظت 20% و منومر 5/96 و پلی‌مر و اگرگیت 5/3% می‌باشد.

نتیجه‌گیری: در مطالعه حاضر کیفیت آلبومین به‌دست آمده پس از جداسازی را با چند نمونه تجاری به‌کمک SDS-page مقایسه نمودیم و با توجه به میزان پلی‌مر و اگرگیت 5/3 درصد به‌دست آمده جهت آلبومین تهیه شده، نتایج رضایت‌بخش بود.


سمیه اعلمی، وحید نیکویی، مهشید ایرانی، اعظم بختیاریان،
دوره 70، شماره 7 - ( 7-1391 )
چکیده

زمینه و هدف: با توجه به اهمیت فلز روی (Zn) به‌عنوان یک عامل محیطی، در مطالعه حاضر، نقش آن در فشار خون و سیستم قلبی- عروقی بررسی شده است.
روش بررسی: در این مطالعه تاثیر فلز روی بر روی فشارخون در سال‌های 1386 تا 1387 در 80 بیمار مبتلا به افزایش فشارخون اولیه (ایدیوپاتیک) و 80 فرد غیرمبتلا به فشارخون که به مرکز قلب تهران مراجعه کرده بودند، در هر دو جنس و چهار گروه سنی (50-41، 60-51، 70-61 و 80-71 سال) مورد بررسی قرار گرفت. پس از انتخاب افراد و گرفتن نمونه خون از آن‌ها، سطح پلاسمایی روی، توسط دستگاه جذب اتمی اندازه‌گیری شد.
یافته‌ها: میانگین غلظت پلاسمایی فلز روی در گروه مبتلا به فشار خون، g/mlµ04/0±456/0 و در گروه غیر مبتلا، g/mlµ055/0±551/0 بود. تجزیه آماری نشان داد که میزان فلز روی به‌صورت معنی‌داری در گروه اول پایین‌تر از گروه دوم بود (05/0P≤). میانگین غلظت پلاسمایی روی در گروه مردان مبتلا به فشار خون، g/mlµ494/0 و در مردان غیر مبتلا، g/mlµ486/0 بود که تفاوت معنی‌داری مشاهده نگردید (05/0P>). میانگین غلظت پلاسمایی روی در گروه زنان مبتلا به فشار خون، g/mlµ415/0 و در زنان غیر مبتلا، g/mlµ596/0 بود که نشان‌گر اختلاف معنی‌داری بین دو گروه بود (001/0P). هم‌چنین بین غلظت پلاسمایی روی افراد مبتلا به فشار خون بالا و افراد غیر مبتلا، در گروه سنی 51 تا 60 سال، تفاوت معنی‌دار بود (05/0P)، اما در سایر گروه‌ها اختلاف معنی‌داری مشاهده نگردید (05/0P>).
نتیجه‌گیری: این مطالعه نشان‌دهنده ارتباط چشمگیر بین کاهش سطح پلاسمایی روی و افزایش فشار خون در زنان و نیز در گروه سنی 51 تا 60 سال بود.


پریسا صدرپور، عباس بهادر، سهیلا عسگری، رضوان باقری، لیلی چمنی تبریز،
دوره 70، شماره 10 - ( 10-1391 )
چکیده

زمینه و هدف: کلامیدیا تراکوماتیس شایع‌ترین عفونت مقاربتی باکتریایی در جهان است، اما اثر این عفونت بر باروری مردان هم‌چنان مورد بحث می‌باشد. با وجود گزارشاتی مبنی بر میان‌کنش مایکوپلاسما ژنیتالیوم و اسپرم، این پاتوژن نیز در نمونه منی افراد نابارور کم‌تر مطالعه شده است. در این مطالعه فراوانی عفونت کلامیدیا تراکوماتیس و مایکوپلاسما ژنیتالیوم در مردان نابارور مورد بررسی قرار گرفت.
روش بررسی: از میان مراجعین به مرکز درمان ناباروری ابن‌سینا 120 مردی که دارای آزمایش منی غیرطبیعی بودند، انتخاب شدند و از آنان نمونه‌گیری انجام شد. پس از انجام آنالیز مایع منی، DNA‌ی آن‌ها با استفاده از Chelex استخراج گردید. سپس نمونه‌ها توسط آزمون Multiplex Polymerase Chain Reaction (mPCR)) از لحاظ حضور این دو پاتوژن ارزیابی شدند و نتایج مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت.
یافته‌ها: کلامیدیا تراکوماتیس و مایکوپلاسما ژنیتالیوم به ترتیب در 3/23% و 5/12% از نمونه‌ها ردیابی شد. اگرچه فراوانی عفونت مایکوپلاسما ژنیتالیوم با افزایش سن (640/0P=) و کاهش سن اولین تماس جنسی (203/0P=) افزایش یافت و هم‌چنین موارد مثبت عفونت کلامیدیا تراکوماتیس با افزایش سن (619/0P=) و کاهش سن اولین تماس جنسی (511/0P=) افزایش نشان داد، ولی این تفاوت‌ها از نظر آماری معنی‌دار نبود.
نتیجه‌گیری: با توجه به فراوانی افزایش یافته عفونت کلامیدیا تراکوماتیس در مقایسه با تنها مطالعه مشابه در کشور و شیوع بالای عفونت مایکوپلاسما ژنیتالیوم در مردان نابارور به عنوان نتایج حاصل از اولین ارزیابی در کشور، غربالگری مردان نابارور از نظر عفونت کلامیدیا تراکوماتیس و مایکوپلاسما ژنیتالیوم از ارزش بالایی برخوردار می‌باشد. به‌علاوه روش mPCR در مقایسه با آزمون Uniplex PCR سریع‌تر می‌باشد و می‌توان به طور هم‌زمان این ارگانیسم‌ها را در نمونه‌های بالینی ردیابی کرد.


نسرین نیرومند، فرشته غریب‌پور، نسرین مقدمی، فرحناز سادات احمدی، بتول قربانی یکتا،
دوره 71، شماره 5 - ( 5-1392 )
چکیده

زمینه و هدف: مطالعات اخیر پیشنهاد می‌کنند که شاخص‌هایی که رشد جنین را مختل می‌کنند، ممکن است در سه‌ماهه اول حاملگی وجود داشته باشند. هدف این مطالعـه بررسی ارتباط بین طول نشسته جنین (Crown-Rump Length, CRL) و Pregnancy Associated Plasma Protein-A (PAPP-A) اندازه‌گیری‌شده در سه‌ماهه اول حاملگی با وزن هنگام تولد جنین بود.
روش بررسی: این مطالعه به‌صورت کوهورت آینده‌نگر و بر روی 120 نفر از زنان باردار در سه‌ماهه اول حاملگی مراجعه‌کننده به بیمارستان زنان میرزاکوچک‌خان انجام شد. اطلاعاتی از قبیل سن حاملگی براساس طول نشسته جنین، تاریخ آخرین پریود (Last Menstrual Period, LMP)، وزن نوزاد و PAPP-A در فرم پرسش‌نامه ثبت شد.
یافته‌ها: یافته‌های ما نشان داد که CRL Z-score و log 10 (MOM PAPP-A) ارتباط مثبتی با وزن هنگام تولد جنین دارند. میانگین CRL Z-score در جنین به‌طور معنی‌داری در Low Birth Weight (LBW) کم‌تر بود (9/0±9/4- در برابر 1/3±0 و 001/0P<). میانگین PAPP-A در LBW، Multiple of the Median (MOM)11/0±4/0 و در نوزادان بدون LBW (MOM7/0±04/1) بود (011/0P=). میانگین PAPP-A در سرم مادران به‌طور معنی‌داری در نوزادان با وزن کم نسبت‌به سن حاملگی Small for Gestational Age (SGA) کم‌تر بود (2/0±5/0در برابر 7/0±1/1) (001/0P<).
نتیجه‌گیری: می‌توان با داشتن شاخص CRL و PAPP-A و محاسبه MOM و Z score CRL برای هر بیمار و با مدنظر گرفتن سایر موارد تاثیر ریسک پایه را به‌دست آورد و درنهایت با استفاده از بررسی‌های دقیق‌تر بتوان LBW و SGA در سه‌ماهه اول بارداری را پیش‌بینی نمود. بنابراین براساس نتایج به‌دست‌آمده CRL, PAPP-A اندازه‌گیری‌شده در تریمستر اول حاملگی از فاکتورهای مهم پیش‌بینی‌کننده وزن هنگام تولد جنین بودند و ارتباط قوی با LBW داشتند ولی قدرت پیشگویی آن‌ها در حدی نیست که بتوان آن‌ها را به‌تنهایی جهت غربال‌گری LBW استفاده کرد.

ثمیله نوربخش، مجید کلانی، علی محمد علی اکبری، آذردخت طباطبایی، فهیمه احسانی‌پور، رضا تقی‌پور، محمد رضا شکرالهی،
دوره 71، شماره 6 - ( 6-1392 )
چکیده

زمینه و هدف: تاکنون مطالعه‌ای برای تعیین بروز و تظاهرات بالینی توکسوپلاسموز مادرزادی در نوزادان کشور انجام نشده است. هدف این مطالعه ارزیابی توکسوپلاسموز مادرزادی در نوزادان از بدو تولد و توصیف علایم بالینی و پی‌گیری بعدی آنان می‌باشد.
روش بررسی: یک مطالعه آینده‌نگر به روی 270 نوزاد متولد شده در دو بیمارستان آموزشی تهران طی سال‌های    91-1390 انجام شد. حین زایمان خون بندناف از نوزادان گرفته شد. نمونه‌ها سانتریفوژ و به آزمایشگاه تحقیقاتی منتقل و در فریزر Cº 80- نگه‌داری شد. آنتی‌بادی اختصاصی توکسوپلاسما (IGG و IGM) به روش الایزا اندازه‌گیری شد. نوزادان مبتلا درمان و از نظر پیشرفت بیماری پی‌گیری شدند.
یافته‌ها: سن جنینی نوزادان بین 40-28 هفته بود. فراوانی IGG و IGM مثبت به ترتیب 1/44% و 1% بود. شایع‌ترین تظاهر بالینی در افراد با سرولوژی مثبت (IGM) به‌ترتیب علایم چشمی (50%) و علایم مغزی (50%) بود. در هیچ‌یک از موارد با سرولوژی مثبت (IGM) واکنش زنجیره‌ای پلیمراز (PCR) در مایع مغزی- نخاعی مثبت نبود.
نتیجه‌گیری: 5/1% از نوزادان سرولوژی مثبت داشتند. متنوع بودن تظاهرات بالینی و تشخیص سریع نوزادان آلوده در کشور اهمیت دارد. افزودن تست‌های سرولوژیک توکسوپلاسما به تست‌های غربالگری نوزادان توصیه می‌شود.

حمیدرضا فتحی، فرید فریدونی،
دوره 71، شماره 7 - ( 7-1392 )
چکیده

زمینه و هدف : پلاسمای غنی از پلاکت مشتق اتولوگ خون است که به‌تازگی اهمیت استفاده بالینی از آن در جراحی پلاستیک مورد توجه قرار گرفته است. در این مطالعه نتایج درمانی تزریق توام پلاسمای غنی از پلاکت و چربی در بیماران مبتلا به نارسایی ولوفارنژیال ارزیابی شد.

روش بررسی: در این مطالعه آینده‌نگر، در 15 بیمار (9 نفر پسر و شش نفر دختر) در گروه سنی 20-15 سال مبتلا به شکاف کام و نارسایی ولوفارنژیال خفیف/ متوسط، تزریق ترکیب یک میلی‌لیتر Platelet-Rich Plasma (PRP) و چهار میلی‌لیتر چربی تحت سدیشن در دیواره خلفی حلق در محاذات ولوم روی فاشیای پره‌ورتبرال انجام شد. قبل‌از تزریق، شش هفته و شش ماه پس‌از تزریق با اندوسکوپی نازال صدای بیمار ضبط شد و پاتولوژی گفتاری بیمار توسط گفتار درمان تعیین شد.

یافته‌ها: جابه‌جایی ولار شش هفته پس‌از تزریق افزایش معناداری را نشان داد (049/0 P= ). سایز Gap شش هفته پس‌از تزریق در 60% بیماران ناپدید شد (019/0 P= ). شش ماه پس‌از تزریق میزان جابه‌جایی دیواره‌های طرفی فارنژیال در 3/73% موارد افزایش معناداری را نشان داد (04/0 P= ). در ارزیابی آئرودینامیک، عبور هوا از بینی هنگام تکرار کلمات کاهش معناداری را داشت (05/0 P< ). هم‌چنین ارزیابی گفتار درمانی بهبود معناداری را در کیفیت تکلم بیماران نشان داد (05/0 P< ).

نتیجه‌گیری: به‌نظر می‌رسد، تزریق توام پلاسمای غنی از پلاکت و چربی منجر به بهبود رزونانس صوتی و کاهش عبور هوا از بینی در موارد درمان شده می‌شود که می‌توان آن‌را جایگزین پروسیجرهای ماژور مانند ولوفارنژیوپلاستی در درمان نارسایی ولوفارنژیال خفیف/ متوسط نمود.


بیتا سلطانیان، شیوا ایرانی، سروناز هاشمی، سید حمیدرضا مژگانی، مهدی آجورلو، یوسف چراغی، علیرضا غلامی،
دوره 72، شماره 11 - ( 11-1393 )
چکیده

زمینه و هدف: در این مطالعه رده‌های سلولی Vero آلوده به مایکوپلاسما، با رقت‌های مختلف سیپروفلوکساسین و انروفلوکساسین که مانع همانندسازی DNA و سنتز پروتیین می‌شوند، تحت درمان قرار گرفتند. روش بررسی: در این پژوهش اکتشافی که در آزمایشگاه پژوهش و ساخت واکسن هاری انسانی انستیتو پاستور از آبان 1392 تا خرداد 1393انجام گردید، رقت‌های مختلف آنتی‌بیوتیکی مورد استفاده و مقایسه قرار گرفت. عملکرد این روش درمانی با PCR ارزیابی شد. با استفاده از روش تاپسیس (Technique for Order of Preference by Similarity to Ideal Solution, TOPSIS) که یک روش تصمیم‌گیری چند جانبه است بهترین اثر غلظت بر زمان به‌دست‌آمده در درمان مایکوپلاسما تعیین شد. یافته‌ها: بهترین غلظت به‌دست‌آمده جهت درمان مایکوپلاسمایی به‌ترتیب 20 و μg/ml 200 از سیپروفلوکساسین و برای درمان سلول‌های آلوده با انروفلوکساسین به‌ترتیب 3 و 30 و μg/ml 300 بود. نتیجه‌گیری: در مطالعه حاضر درمان خط سلولی Vero آلوده به مایکوپلاسما با آنتی‌بیوتیک‌های سیپروفلوکساسین و انروفلوکساسین بدون نیاز به تغییر آنتی‌بیوتیک، که در سایر فرایندها معمول است، انجام شد.
محمد جواد فاطمی، فرزین پاک‌فطرت، محمدرضا آخوندی‌نسب، کوروش منصوری، سید جابر موسوی، سید ابوذر حسینی، میترا نیازی،
دوره 73، شماره 10 - ( 10-1394 )
چکیده

زمینه و هدف: آسیب اعصاب محیطی یکی از مشکلات چالش‌برانگیز در جراحی ترمیمی مدرن است. پیشرفت‌های اخیر در درک راه‌های فیزیولوژیک و مولکولی اثبات کرده است که فاکتورهای رشدی نقش مهمی در تکامل و رژنراسیون عصب محیطی ایفا می‌کند. هدف این مطالعه بررسی اثر پلاسمای غلیظ شده با پلاکت بر بازسازی و ترمیم عصب سیاتیک در مدل حیوانی (رت) بود.

روش بررسی: در این مطالعه تجربی که در آزمایشگاه حیوانات مرکز آموزشی درمانی حضرت فاطمه (س) تهران در مهر ماه سال 1392 انجام شد، 24 رت نر سالم از نژاد Sprague-Dawley با وزن تقریبی gr 250-200 به‌طور تصادفی به دو گروه مساوی تقسیم شدند و پس از بریدن عصب سیاتیک در گروه اول مقدار ml 05/0 از محلول پلاسمای غلیظ شده با پلاکت به زیر اپی‌نوریوم در پروگزیمال محل ترمیم و به قسمت دیستال در زیر اپی‌نوریوم و در گروه دوم به همان میزان نرمال سالین تزریق شد. پس از شش هفته آنالیز رد پا و ارزیابی‌های نوروفیزیولوژیک و هیستوپاتولوژی انجام شد.

یافته‌ها: تست عملکرد عصب سیاتیک در گروه محلول پلاسمای غلیظ شده با پلاکت به‌طور قابل توجهی بهتر بود (001/0P=). همچنین تست زمان تاخیر هدایت عصبی در این گروه به‌طور معناداری کمتر بود (000/0P=). غلاف میلین در گروه محلول پلاسمای غلیظ شده با پلاکت به‌طور قابل توجهی ضخیم تر بود اما اختلاف تعداد آکسون بین دو گروه از نظر آماری معنادار نبود (298/0P=).

نتیجه‌گیری: به نظر می‌رسد که PRP می‌تواند نقش مهمی در بازسازی اعصاب محیطی و بهبود عملکرد پس از پارگی عصب و ترمیم داشته باشد.


نوراحمد لطیفی، نوید رضوانی، محمدجواد فاطمی، مجید نوریان، شیرین عراقی، توران باقری،
دوره 73، شماره 11 - ( 11-1394 )
چکیده

زمینه و هدف: بقای گرفت در محل آسیب از مشکلات بزرگ جراحی‌های ترمیمی به‌حساب می‌آید. هدف ما در این مطالعه بررسی اثرات درمانی پلاسمای غنی شده با پلاکت و فیبرین غنی شده با پلاکت بر بقای پیوند پوستی تمام ضخامت اتولوگ، در موش‌های صحرایی نر بود.

روش بررسی: این مطالعه تجربی در اردیبهشت ماه 1394 در آزمایشگاه حیوانات بیمارستان حضرت فاطمه (س) تهران انجام شد. 36 راس موش صحرایی نر نژاد اسپراگرداولی (محدوده وزنی gr 250-300) پس از بیهوشی به سه گروه تقسیم شده و پس از برداشتن پوست در گروه اول پلاسمای غنی شده با پلاکت، گروه دوم فیبرین غنی شده با پلاکت و گروه سوم نرمال سالین تزریق شد. 28 روز پس از جراحی، بررسی میکروسکوپی (میزان آنژیوژنز) و ماکروسکوپی (مساحت ناحیه نکروز) از نمونه‌ها به‌عمل آمد.

یافته‌ها: نتایج نشان دادند اختلاف معناداری در مساحت ناحیه نکروز بین گروه کنترل و گروه پلاسمای غنی شده با پلاکت وجود نداشت. درصد ناحیه‌ی نکروز در حیوانات تحت درمان با فیبرین غنی شده با پلاکت به‌طور معناداری بیشتر از گروه کنترل بود (0001/0P=) اختلاف معناداری در دانسیته‌ی عروقی بین گروه کنترل و گروه پلاسمای غنی شده با پلاکت وجود نداشت، در حالی که در حیوانات تحت درمان با فیبرین غنی شده با پلاکت دانسیته‌ی عروقی به‌طور معناداری از گروه کنترل کمتر بود (002/0P=).

نتیجه‌گیری: استفاده از پلاسمای غنی شده با پلاکت اتولوگ می‌تواند بر تسریع التیام آسیب بافت نرم و افزایش بقای گرفت مؤثر باشد.


فاطمه نساجی، مهران قاسم‌زاده، زینب پیر محمد جماعت، احترام‌السادات حسینی،
دوره 74، شماره 1 - ( 1-1395 )
چکیده

زمینه و هدف: Platelet receptor glycoprotein Ibα (GPIbα) از کمپلکس رسپتوری GPIb-IX-V وPlatelet glycoprotein VI (GPVI) از جمله مهمترین گیرنده‌های پلاکتی هستند که در فرایند تشکیل لخته دخیل می‌باشند. GPIbα در شروع فرایند تشکیل لخته در شرایط جریان خون سرخرگی نقشی اساسی دارد در حالی‌که GPVI فارغ از میزان شدت جریان خون عروقی، در چسبندگی پایدار پلاکت‌ها دخالت می‌نماید. از آنجایی‌که افزایش زمان نگهداری تاثیرات سویی بر عمکرد پلاکت‌ها دارد مطالعه الگوی بیان این گیرنده‌ها در طول نگهداری فراورده‌های پلاکتی از نظر کیفی واجد اهمیت می‌باشد.

روش بررسی: این یک مطالعه تجربی است که در سال 1393 بر روی فراورده‌های پلاکتی حاصل از Platelet-rich plasma (PRP) تولیدی سازمان انتقال خون ایران انجام پذیرفته است. در این راستا پنج کیسه کنسانتره پلاکتی به‌مدت پنج روز نگهداری شدند و سطوح بیان GPIbα و GPVI در آن‌ها برحسب مقادیر میانگین شدت فلورسانس با فلوسایتومتری سنجیده شد.

یافته‌ها: میزان بیان GPIbα در روز اول (9/5±86 Mean fluorescence intensity, MFI=) بود که در روز سوم به (9/6±69 MFI=) کاهش (016/0P=) و در روز پنجم نیز به (7/7±61 MFI=) کاهش یافت (0094/0P=). بیان گیرنده GPVI نیز بر اساس MFI در روزهای یک، سه و پنج به‌ترتیب 3/3±6/20، 5/2±24 و 9/4±14 بود که در روز پنجم نسبت به روز سوم با تفاوت معناداری کاهش یافت (0213/0P=).

نتیجه‌گیری: با توجه به کاهش معنادار سطوح بیان GPIbα و GPVI در طول نگهداری پلاکت‌ها، به‌نظر می‌رسد که استفاده از فراورده‌های کهنه‌تر پلاکتی، اثرات سویی را در عملکردهای چسبندگی و در نتیجه کارآیی پلاکت‌ها جهت مصارف بالینی به‌جای گذارد.


زینب پیر محمد جماعت، احترام‌ السادات حسینی، مهران قاسم‌زاده،
دوره 74، شماره 2 - ( 2-1395 )
چکیده

زمینه و هدف: شواهد بارزی از فعالیت ناخواسته پلاکت‌ها در طی نگهداری وجود دارد که می‌تواند منجر به افزایش بیان و ریزش رسپتورهای عملکردی آن‌ها از جمله GPIbα و در نهایت آسیب‌های دوران نگهداری پلاکت‌ها گردد. هدف از این مطالعه بررسی الگوی بیان و ریزش رسپتور GPIbα در حین نگهداری فرآورده پلاکتی کنسانتره می‌باشد.

روش بررسی: مطالعه حاضر به صورت تجربی از شهریور ماه سال 1393 تا ابتدای سال 1394 با بررسی فرآورده‌های پلاکتی حاصل از Platelet-rich plasma (PRP) در سازمان انتقال خون ایران انجام پذیرفته است. سطوح بیان GPIbα در کنسانتره پلاکتی حاصل از PRP با تکنیک فلوسایتومتری و میزان ریزش این مولکول متعاقب اولتراسانتریفوژ با استفاده از تکنیک وسترن بلات در روزهای یک، سه و پنج پس از ذخیره سازی سنجیده و مقایسه شد.

یافته‌ها: میزان بیان GPIbα در روز اول نگهداری (9/5±86 Mean fluorescence intensity, MFI=) بود که تا روز پنجم به شکل معناداری کاهش یافت (0094/0P=) و به سطح بیان (7/7±61 MFI=) رسید. همچنین مقادیر به‌دست آمده از GPIbα محلول (گلیکوکالیسین) در روز اول (3/0+31/0)، سوم (6/0+06/1) و پنجم (4/0+5/1)، حاکی از افزایش معنادار ریزش این رسپتور با (0098/0P=) در روز اول نسبت به روز پنجم می‌باشد.

نتیجه‌گیری: با توجه به میزان کاهش معنادار سطوح رسپتور عملکردی GPIbα پلاکت‌ها در طول نگهداری، به نظر می‌رسد که نگهداری فرآورده‌های پلاکتی به‌خصوص تا روز پنجم کارایی آنها را جهت مصارف بالینی کاهش دهد ضمن اینکه تزریق فراورده‌ای با مقادیر بالای GPIbα محلول نیز ممکن است منجر به عوارض پیش التهابی و اختلال چسبندگی گردد.


امین شهباز قصبه، مهران قاسم‌زاده، احترام السادات حسینی،
دوره 74، شماره 9 - ( 9-1395 )
چکیده

زمینه و هدف: نگهداری پلاکت‌ها همراه با آسیب ذخیره‌ای پلاکت و افزایش فعالیت این سلول‌ها است. هدف این مطالعه بررسی ارتباط مقادیر افزایش یابنده سلکتین P به‌عنوان شاخص فعالیت پلاکتی و تولید مولکول‌های اکسیژن واکنشگر (ROS) بود.

روش بررسی: در این مطالعه شش کیسه کنسانتره پلاکتی به‌مدت پنج روز نگهداری شدند و در روزهای صفر تا پنج پس از نگهداری سطوح بیان سلکتین P و میزان تولید داخل سلولی ROS با روش فلوسایتومتری سنجیده شد.

یافته‌ها: میزان بیان ROS در روز صفر 4±9 درصد بود که به‌تدریج با افزایشی معنادار به سطح 4/6±39 در روز پنجم نگهداری رسید (0002/0P=). این افزایش ارتباط معناداری با مقادیر افزایش‌یافته بیان سلکتین P داشت (0001/0P=، 72/0r=).

نتیجه‌گیری: با توجه به افزایش مقادیر ROS در حین ذخیره‌سازی فرآورده پلاکتی و ارتباط مستقیم آن با افزایش فعالیت پلاکت‌ها، به‌نظر می‌رسد تولید ROS بتواند به‌عنوان یکی از شاخص‌های فعالیت پلاکتی در ارزیابی کیفی فرآوردهای گفته‌شده مورد توجه قرار گیرد.


نیلوفر آقارضایی، رضوان مرزبانی، حسن رضادوست، سعیده زمانی کوخالو، بابک ارجمند، کامبیز گیلانی،
دوره 75، شماره 12 - ( 12-1396 )
چکیده

ناباروری حدود ۲۰% از زوج‌های جهان را تحت تاثیر قرار می‌دهد. عوامل موثر بر باروری در مردان و زنان به‌طور مساوی توزیع شده است. با وجود تحقیقات گسترده در ناباروری مردان اتیولوژی بسیاری از مردان نابارور ناشناخته است. در Nature سال ۲۰۱۰ از پژوهشگران برجسته و سیاست‌گذاران خواسته شد سند چشم اندازی برای سال ۲۰۲۰ ارایه دهند، که در نهایت متابولومیکس به عنوان فنآوری‌ پیشرو در Omics توسط این افراد معرفی شد. در حدود ۲۰ سال پیش واژه‌ی متابولومیکس تعریف شد، درحالی‌که کاربرد بالینی متابولومیکس به بیش از ۱۰۰۰ سال پیش برمی‌گردد، زمانی که پزشک و فیلسوف بزرگ ایرانی، ابن‌سینا، تغییرات ادرار فرد در هنگام بیماری را مشاهده می‌کرد. امروزه این تغییرات بو یا رنگ در نتیجه تنظیم نبودن متابولیت‌ها شناخته می‌شود که نشان‌دهنده‌ی بیماری‌های متابولیک است. روش متابولومیکس تجزیه و تحلیل‌های الگویی واحد است که توسط مسیرهای بیوشیمیایی خاصی که در پس تولید مواد بیولوژیکی مانند اسپرماتوزوآ یا پلاسمای مایع منی است، دنبال می‌شود. جهت تشخیص مردان نابارور در آنالیز مایع منی پارامترهای متداولی از جمله: تحرک، مورفولوژی، غلظت و تعداد اسپرم مورد بررسی قرار می‌گیرد. پلاسمای منی انسان منبع بیولوژیک ارزشمندی است که متاسفانه در تشخیص مردان نابارور مورد استفاده قرار نمی‌گیرد. بر اساس داده‌های موجود، هیچ پارامتری برای تجزیه و تحلیل پلاسمای مایع منی وجود ندارد. بنابراین شناسایی یک پارامتر جدید جهت تشخیص مردان نابارور امری ضروری است. پیشنهاد ما بر اساس پژوهش‌های پیشین خود، استفاده از پلاسمای مایع منی جهت تشخیص مردان نابارور است. تنها تعداد محدودی از مطالعات با استفاده از روش‌های متابولومیکس به مطالعه در زمینه ناباروری مردان پرداخته‌اند.

عبدالرضا استقامتی، علی بادامچی، مهری نقدعلیپور، محمود فرامرزی، مرتضی حقیقی حسن‌آبادی، آذردخت طباطبایی،
دوره 76، شماره 8 - ( 8-1397 )
چکیده

زمینه و هدف: بیماری‌های منتقله جنسی از مهمترین و شایعترین انواع عفونت‌های انسانی است. اوره آپلاسما و مایکوپلاسما باکتری‌هایی هستند که در ایجاد اورتریت‌های غیرگونوکوکی و سایر اختلالات دستگاه ادراری- تناسلی مانند عفونت گردن رحم و بیماری التهابی لگن و ناباروری نقش مهمی دارند. مطالعه حاضر با هدف تعیین فراوانی اوره آپلاسما اوره آلیتیکوم و مایکوپلاسما ژنیتالیوم و ارزیابی عوامل خطر، مرتبط با عفونت در زنان باردار در بیمارستان حضرت رسول اکرم (ص) انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه تحلیلی- مقطعی، در مدت هشت ماه در سال ۱۳۹۴ (از اردیبهشت تا آذر ماه)، نمونه‌های ادرار از ۱۹۴ زن باردار مراجعه‌کننده به بخش زنان بیمارستان رسول اکرم (ص) در شهر تهران جمع‌آوری شد و نمونه‌ها با رعایت شرایط استریل به آزمایشگاه مرکز تحقیقات بیماری‌های عفونی کودکان بیمارستان رسول اکرم (ص) دانشگاه علوم پزشکی ایران ارسال شد و DNA از رسوب ادراری استخراج گردید و با روش PCR برای تشخیص عفونت مایکوپلاسمایی قرار گرفت.
یافته‌ها: فراوانی ادراری مایکوپلاسما ژنیتالیوم، اوره آپلاسما اوره آلیتیکوم و عفونت همزمان هر دو ارگانیسم به ترتیب ۵/۶% و ۱۱/۲% و ۲/۶% بود و بین ابتلا به عفونت مایکوپلاسما ژنیتالیوم و ابتلا به عفونت اوره آپلاسما اوره آلیتیکوم، ارتباط معنادار آماری دیده شد. سابقه مثبت سقط جنین با افزایش ابتلا به هر دو عفونت ارتباط آماری معنادار داشت. با افزایش سن بارداری فراوانی مایکوپلاسما ژنیتالیوم کمتر شد. همچنین سابقه بیماری‌های منتقله جنسی با ابتلا به اوره آپلاسما اوره آلیتیکوم رابطه داشت.
نتیجه‌گیری: وجود ارگانیسم‌های اوره آپلاسما اوره آلیتیکوم و مایکوپلاسما ژنیتالیوم در زنان باردار، یکی از علل سقط جنین بود.

وحید نعمان،
دوره 76، شماره 12 - ( 12-1397 )
چکیده

آناپلاسما فاگوسیتوفیلم باکتری درون سلولی گرم منفی می‌باشد که توسط کنه‌های سخت انتقال می‌یابد. یکی از ویژگی‌های جالب آناپلاسما فاگوسیتوفیلم این است که آلودگی و رشد فعال آن در نوتروفیل‌ها، با استفاده از یک سری مکانیزم‌ها و با متوقف ساختن فعالیت ضد باکتری نوتروفیل‌ها ایجاد می‌شود. همچنین باکتری قادر است تا در داخل بدن میزبان به ظاهر ایمن، با استفاده از مکانیزم پیچیده تغییرات آنتی‌ژنتیکی، زنده بماند. آناپلاسما فاگوسیتوفیلم انسان و گونه‌های مختلف حیوانات را آلوده می‌کند. بیماری در انسان تحت عنوان آناپلاسموزیس گرانولوسیتیک انسان، در سگ آناپلاسموزیس گرانولوسیتیک سگ‌سانان، در اسب آناپلاسموزیس گرانولوسیتیک اسب‌سانان و در نشخوارکنندگان تب ناشی از کنه نامیده می‌شود. علایم بیماری در انسان شامل تب شدید ناشی از حضور باکتری در خون و لکوپنی ناشی از نوتروپنی، لنفوسیتوپنی و ترومبوسیتوپنی است که یک هفته پس از گزش کنه آلوده ایجاد می‌شود و ممکن است به مرگ بی‌انجامد. در ایران تحقیقات اندکی در خصوص این عامل مشترک بین انسان و دام انجام شده است و در بررسی‌های مولکولی انجام شده عامل بیماری در نشخوارکنندگان اهلی ایران شناسایی شده است. در این مقاله مروری تاریخچه، باکتری‌شناسی، همه‌گیرشناسی، بیماری‌زایی، تشخیص و روش‌های آزمایشگاهی و کنترل و درمان بیماری ناشی از آناپلاسما فاگوسیتوفیلم براساس جدیدترین یافته‌های علمی نگاشته شده است. با توجه به پتانسیل مشترک بودن بیماری در انسان و دام متاسفانه در ایران تاکنون مدرک مستندی در خصوص شناسایی آناپلاسما فاگوسیتوفیلم در انسان وجود ندارد و بررسی در خصوص حضور، شیوع و همه‌گیرشناسی بیماری در جوامع انسانی ضروری به‌نظر می رسد.


صفحه 1 از 2    
اولین
قبلی
1
 

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb