علی اصفهانی، مسعود ایروانی، محسن خوش نیت، زهره قریشی، احمد رضا شمشیری، زهرا مقدم، محمد جهانی، اردشیر قوام زاده،
دوره 65، شماره 5 - ( 5-1386 )
پیوند مغز استخوان (BMT) درمان بسیاری از بیماریهای بدخیم و غیربدخیم است و عوارض دراز مدت آن مثل استئوپوروز باید در نظر گرفته شود. هدف از این مطالعه بررسی کاهش تراکم استخوان بعد از BMT در بیماران مبتلا به لوسمی یا لنفوم است.
روش بررسی: در این مطالعه همگروهی آیندهنگر، 63 بیمار که بهدلیل لوسمی حاد و مزمن و لنفوم تحت پیوند مغز استخوان قرار میگرفتند وارد مطالعه و در پایان تعداد 28 نفر بررسی شدند. چگالی معدنی استخوان (BMD) قبل از پیوند، شش و 12 ماه پس از آن اندازهگیری شد. استئوکلسین و آلکالین فسفاتاز و تلوپیتید C - ترمینال کلاژن نوع و غلظت سرمی کلسیم، فسفر، ویتامین D، PTH و هورمونهای جنسی نیز به همین ترتیب بررسی شدند.
یافتهها: BMD در گردن فمور از 13/0 ± 01/1 گرم بر سانتیمتر مربع در زمان پیوند به 13/0 ± 96/0 گرم بر سانتیمتر مربع در ماه ششم رسید که با 001/0>P افت معنیدار داشت. سطح آلکالن فسفاتاز در ماه دوازدهم بهطور معنیداری بیشتر بود (007/0P=). در خصوص استئوکلسین، اختلاف مشاهده شده در دورههای زمانی مختلف از نظر آماری معنیدار نبود (15/0=P). نوسانات افزایشی متوسط ICTP معنیدار شده است (04/0=P). سطح کلسیم در ماه ششم و سطح فسفر در ماه دوازدهم با 002/0=p و 04/0=p افزایش معنیدار داشت. سطح ویتامین D و پاراتورمون از ماه ششم تا ماه دوازدهم با 04/0P= و 01/0= P بهطور معنیداری کاهش داشت. کاهش استروژن در خانمها در ماه ششم از نظر آماری معنیدار بود (01/0=P) و در سایر شرایط، نوسانات آن از نظر آماری معنیدار نبود. بهطور کلی تغییرات تستوسترون نیز در مردان از نظر آماری معنیدار نبود.
نتیجهگیری: خطر تحلیل استخوان در هر دو نوع پیوند اتولوگ و آلوژن در ناحیه گردن استخوان ران بیشتر از مهرههای کمری است و این امر، در شش ماه نخست پس از پیوند رخ میدهد. راهکارهای پیشگیری و درمان باید مورد توجه قرار گیرند.