جستجو در مقالات منتشر شده


6 نتیجه برای گنادوتروپین

انسیه شاهرخ تهرانی نژاد، ناهید قلی نژاد، بتول حسینی رشیدی، مهناز اشرفی،
دوره 63، شماره 10 - ( 1-1384 )
چکیده

مقدمه: از متدهای مختلفی برای پیشگویی ذخیره تخمدان و نتایج IVF در پاسخ تحریک گنادوتروپین استفاده شده است. در بین همه اینها ثابت شده است که FSH پایه روز سوم مفیدترین متد است. نتیجه ضعیف تر با سطح بالاتر هورمون حتی در محدوده نرمال مرتبط است. هدف اصلی از این مطالعه تعیین ارزش پیشگویی کنندگی اینهیبین B روز پنجم سیکل در تعداد اووسیت های به دست آمده در سیکل ART است. اهداف دیگر آن تعیین حساسیت و ویژگی و ارزش اخباری مثبت و منفی اینهیبین B در پیشگویی حاملگی بالینی و کنسل شدن سیکل و تحریک بیش از حد تخمدان در سیکل های ART و تعیین ارتباط بین اینهیبین B و تعداد اووسیت بازیافت شده، تعداد فولیکول رسیده (14mm) ، تعداد اووسیت بارور شده و جنین تشکیل داده شده است.
مواد و روش ها: این مطالعه به روش پرسپکتیو به صورت توصیفی و تحلیلی با ارزیابی تست تشخیصی روی بیماران نابارور مراجعه کننده به درمانگاه نازایی در بیمارستان ولیعصر، مرکز ناباروری رویان و الوند در سال 82-83 انجام شده است. معیارهای ورود، بیماران با علت نازایی مردانه، لوله ای، ناشناخته که سن 35-20 سال داشتند، سابقه جراحی قبلی روی تخمدان نداشتند و BMI=20-28kg/m2 و FSH نرمال سیکل قبلی بوده است و معیارهای خروج هر گونه اختلال اندوکرین مثل هیپرپرولاکتینما و PCO و نیاز به TESE برای سیکل ART بوده است. پروتکل مورد نظر، Long پروتکل و داروی GnRH آگونیست مورد استفاده بوسرلین بوده است.
یافته ها: در این مطالعه ارتباط معنی داری بین اینهیبین B و تعداد فولیکول رسیده و BMI و تعداد اووسیت بازیافت شده و جنین تشکیل شده و حاملگی شیمیایی وجود داشته ولی بین اینهیبین B و تعداد روزهای مورد نیاز برای تحریک و گنادوتروپین مورد نیاز و حاملگی بالینی و کنسل شدن سیکل ارتباطی وجود نداشته است. علاوه بر این بین اینهیبین B و پاسخ ضعیف تخمدان (اووسیت > 4) و تحریک بیش از حد تخمدان (فولیکول20) ارتباط وجود داشته است.
نتیجه گیری و توصیه ها: هر چند که بین مقدار اینهیبین B و تعداد اووسیت بازیافت شده و موارد حاملگی شیمیایی و تعداد اووسیت کمتر از 4 و فولیکول بیشتر مساوی 20 ارتباط وجود دارد ولی این تست از حساسیت و ویژگی و ارزش اخباری مثبت بالایی جهت تعیین پاسخ دهنده های ضعیف (کمتر از 4 اووسیت) و کنسل شدن سیکل و تحریک بیش از حد تخمدان (فولیکول 20 ) و موارد حاملگی برخوردار نیست و نمی توان از این تست جهت کنسل کردن سیکل استفاده کرد.


مجتبی فتحی، منوچهر میرشاهی، محمدرضا قرائتی،
دوره 69، شماره 9 - ( 9-1390 )
چکیده

800x600 Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4

زمینه و هدف: سلول‌‌های سرطانی، صرف‌نظر از نوع و منشأ آن‌ها هورمون گنادوتروپین جفتی انسان (hCG)، زیرواحدها و مشتقات آن را بیان می‌کنند، ظاهراً hCG، فنوتیپ مشترک رده سلول‌های سرطانی انسان است. در این تحقیق اثر آنتی‌بادی‌های منوکلونال ضد hCG (7D9، T18H7 و T8B12) روی سلول‌های سرطانی انسان بررسی شد.

روش بررسی: هیبریدوماهای ترشح‌کننده آنتی‌بادی‌های منوکلونال 7D9، T18H7 و T8B12 تکثیر و به موش‌های Balb/C به‌صورت داخل صفاقی تزریق شدند. تخلیص آنتی‌بادی‌ها از مایع آسیت، با استفاده از کروماتوگرافی تمایلی پروتیین G- سفارز و سپس تعویض یونی انجام گرفت. SDS-PAGE و الایزا به‌ترتیب ساختار و عملکرد آنتی‌بادی‌ها را تأیید کرد. دو رده سلول سرطانی انسان "Hela و "MDA، توسط آنتی‌بادی‌های تخلیص شده، تیمار شدند. سه روز بعد، از چاهک‌ها، میکروگراف تهیه گردید و سپس شمارش سلولی انجام شد. 

یافته‌ها: ژل غیراحیایی SDS-PAGE نشان داد که الگوی مهاجرت باندها با آنتی‌بادی کنترل، مطابقت دارد. تست الایزا با آنتی‌ژن مربوطه (hCG) نشان داد که آنتی‌بادی‌های تولیدشده قادر به تشخیص آنتی‌ژن hCG هستند. شمارش سلولی و تصاویر میکروسکوپی از چاهک‌های مختلف تیمارشده، ثابت کرد که از بین آنتی‌بادی‌های مورد مطالعه، آنتی‌بادی 7D9 اثرات سیتوتوکسیک روی سلول‌های مورد مطالعه دارد.

 نتیجه‌گیری: آنتی‌بادی‌های منوکلونال ضد hCG می‌توانند در تیمار هدفمند سرطان استفاده شوند؛ چون سلول‌های سرطانی، ژن hCG را بیان می‌کنند. آنتی‌بادی 7D9 که فعالیت پروتئازی دارد، کاندیدای مناسبی برای این هدف است؛ چون هم خاصیت خنثی کردن عملکرد hCG و هم خاصیت آنزیمی دارد.


لیلی صفدریان، نوش آفرین ستاری دیبازر، آرش احمدزاده، بتول قربانی یکتا،
دوره 70، شماره 4 - ( 4-1391 )
چکیده

800x600 Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4

زمینه و هدف: اختلال اندوتلیال، می‌تواند بر میزان باروری در زنان مبتلا به تخمدان پلی‌کیستی موثر باشد. شاخص اتساع وابسته به جریان Flow Mediated Dilatation (FMD) در بیماران دچار تخمدان پلی‌کیستی مختل می‌باشد. هدف این طرح مقایسه دو روش تحریک تخمک‌گذاری به وسیله لتروزول (Letrozole) یا لتروزول همراه با گنادوتروپین منوپازی انسانی Human Menopausal Gonadotropins (HMG) در بیماران نابارور با سندرم تخمدان پلی‌کیستی مقاوم به کلومیفن سیترات بر اساس یافته‌های سونوگرافی شریان براکیال می‌باشد.

روش بررسی: مطالعه از نوع کارآزمایی بالینی تصادفی شده دوسوکور می‌باشد. افراد مراجعه‌کننده به مرکز ناباروری بیمارستان دکتر شریعتی در سال 1390-1389 که دارای معیارهای ورود بودند بررسی اتساع وابسته به جریان (FMD) و سونوگرافی ترانس واژینال به عمل آمد و به دو گروه تحت درمان با لتروزول و تحت درمان با لتروزول +HMG تقسیم شدند. پس از پایان دریافت برنامه دارویی متغیرها ثبت و آنالیز شد.

یافته‌ها: نتایج درمان در گروه لتروزول در 15 بیمار (7/57%) موفق و در 11 بیمار (3/42%) شکست خورد در ارتباط با گروه لتروزول +HMG، 18 بیمار (5/54%) دارای درمان موفق و در 15 بیمار (5/45%) درمان شکست خورد. میانگین FMD در گروه با نتایج درمانی موفق 10±42/19% و در گروه با نتایج ناموفق 2/7±57/18% بود این اختلاف از لحاظ آماری معنی‌دار نبود (712/0P=).

نتیجه‌گیری: در زنان مبتلا به سندرم تخمدان پلی‌کیستی مقاوم به کلومیفن، لتروزول به تنهایی می‌تواند به اندازه لتروزول همراه با گنادوتروپین در تحریک تخمک‌گذاری موثر باشد. بین یافته‌های سونوگرافی داپلر شریان براکیال در گروه لتروزول در ترکیب با گنادوتروپین با لتروزول به تنهایی تفاوت معنی‌داری وجود نداشت.


حشمت مؤیری، زینب مدرسی مصلی، مامک شریعت، زهرا حق‌شناس، فریبا نادری،
دوره 72، شماره 3 - ( 3-1393 )
چکیده

زمینه و هدف: بلوغ زودرس علاوه‌بر اثرات عمیق جسمی و روانی، منجر به پیشرفت سریع سن استخوانی، افزایش هورمون‌های جنسی، منارک زودرس و کاهش قابل‌توجه در قد نهایی بیماران درمان نشده می‌شود. درمان با آنالوگ‌های طولانی‌اثر گنادوتروپین‌ها، درمان انتخابی بلوغ زودرس می‌باشد، اما در مورد اثر این داروها بر افزایش وزن، اختلاف‌نظر وجود دارد. روش بررسی: در این مطالعه گذشته‌نگر وزن،‌ قد و اندکس توده بدنی 52 بیمار به‌مدت 12 ماه، (در شروع درمان،‌ شش و 12 ماه پس از آن) با آنالوگ‌های گنادوتروپین مورد بررسی قرار گرفت. بیماران بیشتر دختران مبتلا به بلوغ زودرس ایدیوپاتیک بودند و تعداد کمی هم دخترانی بودند که به‌علت قد کوتاه و یا مسایل اجتماعی و روانی کاندید درمان بودند. شاخص‌های آنتروپومتریک و BMI پس‌از درمان با قبل مقایسه شد. یافته‌ها: متوسط سن بیماران در شروع درمان 07/3±78/8 بود. انحراف معیار برای توده بدنی (Standard Deviation Score for Body Mass Index, SDS BMI) بیماران، قبل‌از درمان 18/1±80/0، شش‌ماه بعد از درمان 15/1±82/0 و 12 ماه بعد از درمان هم 28/1±82/0 بود که تغییر معناداری نداشت (909/0P=). قد SDS بیماران در شروع درمان 65/1±41/0، شش‌ماه بعد از درمان 60/1±43/0 و 12 ماه بعد از درمان 50/1±46/0 بود که این افزایش از لحاظ آماری معنادار نبود (66/0P=). افزایش وزن بیماران هم در سه گروه کم‌وزن، نرمال، دارای اضافه‌وزن و چاق نیز تفاوت معناداری با هم نداشت. نتیجه‌گیری: درمان با آنالوگ‌های گنادوتروپین باعث چاقی قابل‌توجه در بیماران نمی‌شود، هرچند افزایش مختصری در وزن دیده می‌شود اما این تغییر از لحاظ آماری معنادار نیست.
اعظم آذرگون، راهب قربانی، سحر موسوی،
دوره 72، شماره 4 - ( 4-1393 )
چکیده

زمینه و هدف: هدف از این مطالعه، تعیین عوامل پیش‌بینی کننده شکست درمان با رژیم تک دوز متوتروکسات Metotrexate (MTX) بود. روش بررسی: این مطالعه به روش کارآزمایی بالینی نیمه تجربی در 70 بیمار تحت درمان با رژیم تک دوز MTX طی سال‌های 92-89 انجام شد. کاهش در هورمون گنادوتروپین کوریونی انسانی (beta-hCG) به mIU/ml≥ 10 بعد از اولین دوز MTX موفقیت و نیاز به دوز دوم، سوم یا جراحی شکست درمان محسوب شد. این دو گروه از نظر تیتر beta-hCG روز اول و چهارم درمان و کاهش ≤ 15% این هورمون بین روزهای یک و چهارم، سن، تعداد حاملگی‌ها، تعداد زایمان‌ها، سایز توده حاملگی و ضخامت آندومتر با همدیگر مقایسه شدند. یافته‌ها: میزان موفقیت درمان 1/77% بود. هیچ ارتباطی بین سن، تعداد حاملگی‌ها، تعداد زایمان‌ها، سایز توده حاملگی و ضخامت آندومتریوم بین دو گروه مشاهده نشد. ولی تیتر beta-hCG روز اول و چهارم به‌طور معناداری در افراد موفق کمتر از افراد با شکست درمان بود. همچنین در افراد موفق کاهش ≤ 15% beta-hCG روز چهارم نسبت به روز اول در 9/80% و در گروه دوم در 5/38% مشاهده شد (003/0P=). نتیجه‌گیری: در بیمارانی که با حاملگی خارج رحم کاندید درمان رژیم تک دوز MTX می‌شوند، تیتر بالای beta-hCG در روز اول و چهارم و همچنین کاهش کمتر از 15% این هورمون بین روزهای یک و چهارم از فاکتورهای مهم شکست درمان بودند.
آذر مردی ممقانی، سید جلیل حسینی، الهام مسلمی،
دوره 75، شماره 11 - ( 11-1396 )
چکیده

زمینه و هدف: هر گونه نقص در روند فرآیند اسپرماتوژنز می‌تواند موجب ایجاد نوعی از اختلالات ناباروری مردان به‌نام آزواسپرم غیرانسدادی ‌شود. بررسی فاکتورهای درگیر در روند اسپرماتوژنز از جمله هورمون‌ها و ژن‌ها می‌تواند به درک مکانیسم ناباروری مردان کمک کند. هدف از انجام مطالعه بررسی بیان ژن کلاسترین در بافت بیضه بیماران آزواسپرمی غیر‌انسدادی می‌باشد. افزون‌بر‌این میزان هورمون‌های LH، FSH و تستوسترون نیز در خون این بیماران بررسی شد.
روش بررسی: این یک مطالعه توصیفی شامل ۴۲ مرد آزواسپرم غیرانسدادی می‌باشد که در پژوهشگاه رویان از خرداد تا اسفند ۱۳۹۵ انجام گردید. این بیماران بر اساس نتایج حاصل از نمونه‌برداری بافت بیضه، به دو گروه TESE+ (دارای اسپرم) و TESE- تقسیم‌بندی شدند. نمونه خون پیش از جراحی TESE از بیماران گردآوری و اندازه‌گیری میزان هورمون‌ها با تکنیک الایزا انجام گردید. RNA ژنومی از نمونه‌های بافت بیضه استخراج و تبدیل به cDNA شده و با تکنیک Rael-time PCR بیان ژن بررسی گردید.
یافته‌ها: بر اساس نتایج کمی به‌دست‌آمده از بررسی میزان بیان ژن کلاسترین، این ژن در گروه TESE+ نسبت به گروه TESE- بیان بالاتری داشت و این تفاوت از نظر آماری معنادار بود (۰/۰۳۵P=). میانگین هورمون‌های FSH و LH در گروه TESE+ به‌صورت نسبی پایین‌تر از گروه TESE- بود (۰/۰۷P= و ۰/۰۸P=). میانگین هورمون تستوسترون در بین دو گروه تفاوت معناداری نداشت (۰/۶۶P=).
نتیجه‌گیری: میزان بیان ژن کلاسترین در گروه TESE+ نسبت به گروه TESE- بالاتر است. به‌دلیل اینکه بیماران TESE+ دارای اسپرم در بافت بیضه خود می‌باشند می‌توان نتیجه گرفت که این ژن ممکن است در فرآیند اسپرماتوژنز نقش داشته باشد.


صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb