جستجو در مقالات منتشر شده


4 نتیجه برای 29

مژگان شایگان، علی اکبر پورفتح اله، مهرناز نمیری، غلامرضا بابائی،
دوره 63، شماره 4 - ( 4-1384 )
چکیده

مقدمه: عامل نکروز دهنده تومور (TNF-) یک واسطه التهابی مهم در پاسخ‌های التهابی است و در بروز واکنشهای غیر همولیتیک تب زا ((Febrile Non-Heamolytic Transfusion Reactions = FNHTRs پس از تزریق پلاکتهای متراکم نقش ایفا میکند. تصور میشود لکوسیتهای باقیمانده منبع ابن سایتوکائین هستند لذا غیرفعال کردن یا کاهش تعداد آنها در کاهش این سایتوکائین مؤثر میباشند. با توجه به اختلاف روشهای متعدد اندازه گیری TNF- ، هدف این مطالعه مقایسه تعیین TNF- در مایع روئی پلاکتهای متراکم (Platelet Concentrates = PCs) به دو روش Immunoassay (سنجش ایمنی) و Bioassay (سنجش زیستی) میباشد.
مواد وروشها: غلظت TNF- با دو روش ELISA (سنجش ایمنی) و تجزیه سلولی (Cell Lysis) رده L929 (سنجش زیستی) در مایع روئی پلاکتهای متراکم تهیه شده بروش پلاسمای غنی از پلاکت (Pletelet Rich Plasma =PRP) از اهداکننده منفرد اندازه گیری شد. پلاکتهای متراکم در 4 گروه تقسیم شدند :‌
1- پلاکتهای متراکم صاف نشده (un flitered) و اشعه ندیده (13 n=)‌
2- پلاکتهای متراکم صاف نشده و اشعه دیده یا -irradiated (16 n=)‌
3- پلاکتهای متراکم صاف شده و اشعه ندیده (14 n=)‌
4- پلاکتهای متراکم صاف شده و اشعه دیده (11 n=)‌
یافته‌‌ها: مقدار TNF- اندازه گیری شده (بروش ELISA) در نمونه‌های صاف نشده و اشعه ندیده طی دوره نگهداری افزایش می‌یابد ، اما در مورد نمونه‌های تحت تابش اشعه گاما و صاف شده صادق نمیباشد. در مقایسه با نمونه‌های صاف نشده ، تابش اشعه و عبور از صافی (filtration) قبل از دوره نگهداری ، از افزایش TNF- در روز سوم جلوگیری میکنند. ارتباطی بین اندازه گیری غلظت TNF- به دو روش ELISA و سنجش زیستی وجود ندارد.
نتیجه گیری و توصیه ها: قبلا نیز گزارش شده است که در صورت اندازه گیری TNF- در مایعات بیولوژیک بوسیله سنجش ایمنی و سنجش زیستی نتایج کمی مختلفی حاصل میشود. تصور میشود این اختلاف به حضور اشکال آنتی ژنیک مختلف (نظیرشکل مونومر یا مجموعه TNF- با پذیرنده‌های محلول) مربوط میباشد که بوسیله سنجش زیستی غیرقابل تشخیص هستند.


احمد اسماعیل زاده، پروین میرمیران، لیلا آزادبخت، فریدون عزیزی،
دوره 63، شماره 4 - ( 4-1384 )
چکیده

مقدمه: هنوز هیچ مطالعه‌ای شیوع فنوتیپ دور کمر هیپرتری گلیسریدمیک را در نوجوانان گزارش نکرده است. مطالعه حاضر با هدف تعیین شیوع فنوتیپ دور کمر هیپرتری گلیسریدمیک در یک جمعیت شهری از نوجوانان تهرانی انجام شد.
مواد وروشها: در این مطالعه مقطعی شاخصهای تن سنجی و بیوشیمیایی در یک جمعیت 3036 نفری (1413 پسر و 1623 دختر) از نوجوانان 19-10 ساله شرکت کننده در مطالعه قند و لیپید تهران اندازه‌گیری شد. فنوتیپ دور کمر هیپرتری گلیسریدمیک بصورت داشتن همزمان دور کمر مساوی یا بزرگتر از صدک نودم برای سن و جنس و سطح تری گلیسرید سرمی مساوی یا بزرگتر از 110 میلی گرم در دسی لیتر تعریف شد. اضافه وزن بر اساس صدکهای پیشنهاد شده نمایه توده بدن برای نوجوانان و کودکان ایرانی بصورت مساوی یا بزرگتر از صدک نود و پنجم برای سن و جنس، در معرض خطر بودن برای اضافه وزن بصورت نمایه توده بدنی مساوی یا بزرگتر از صدک هشتاد و پنجم ولی کمتر از صدک نود و پنجم برای سن و جنس و وزن طبیعی بصورت نمایه توده بدنی کمتر از صدک هشاد و پنجم برای سن و جنس تعریف شد.
یافته‌‌ها: شیوع کلی فنوتیپ دور کمر هیپرتری گلیسریدمیک 4/6% (95% فاصله اطمینان: 5/5 تا 2/7) بود. این فنوتیپ در بین پسران (3/7%، 9/5 تا 7/8) شایعتر از دختران(6/5%، 4/4 تا7/6) بود. هم در دختران و هم در پسران افراد دارای اضافه وزن از بیشترین میزان شیوع فنوتیپ دور کمر هیپرتری گلیسریدمیک در مقایسه با افراد در معرض خطر اضافه وزن و افراد با وزن طبیعی برخوردار بودند (پسران: 9/42% در مقابل 9/2% و 0/0%، 01/0P<، دختران: 5/32% در مقابل 3/11% و 3/1%، 01/0P<).
نتیجه گیری و توصیه ها: یافته‌های این مطالعه حاکی از شیوع بالای فنوتیپ دور کمر هیپرتری گلیسریدمیک در نوجوانان تهرانی، بخصوص در نوجوانان دارای اضافه وزن، می‌باشد. این یافته‌ها نیاز به تدوین استراتژیهای پیشگیری کننده و درمانی مبتنی بر تغییر در شیوه زندگی را بیش از پیش آشکار می‌سازند.


پریسا آیت الهی، شهریار نفیسی، محمدرضا اشراقیان، آپامه طرازی،
دوره 64، شماره 1 - ( 1-1385 )
چکیده

زمینه و هدف: سنجش پیامد بیماری‌های مزمن مثل مالتیپل اسکلروزیس، یک عامل مؤثر در شناسایی اثرات سوء این بیماری‌ها بر روی ابعاد مختلف کیفیت زندگی و نیز ارزیابی تأثیر انواع درمان‌ها در بهبودی بیمار می‌باشد. هدف این مطالعه، ترجمه و تطابق فرهنگی یکی از ابزارهای اختصاصی سنجش پیامد بیماری MS با عنوان پرسشنامه MSIS-29 ، برای بیماران ایرانی بود.
روش بررسی: ترجمه و تطابق فرهنگی MSIS-29 برای بیماران ایرانی در طی پنج مرحله انجام شد. برای بررسی قابلیت اعتماد نسخه فارسی، ۹۶ بیمار مبتلا به clinically definite MS که به درمانگاه سرپایی مراجعه می‌کردند به طور متوالی انتخاب شدند و نسخه فارسی را در مرحله تست تکمیل کردند. مرحله تست مجدد با فاصله ۷ روز در زیرگروه ۳۰ نفره از بیماران صورت گرفت. برای بررسی اعتبار نسخه فارسی، زیر گروه ۳۰ نفره بیماران نسخه فارسی SF-36 را نیز تکمیل کردند.
یافته‌ها: آنالیز آماری داده‌ها، نشان‌دهنده سازگاری درونی مناسب (ضرایب آلفا کرونباخ > ۰/۷۰) و قابلیت اعتماد خوب آزمون- باز آزمون (ضرایب همبستگی درون طبقه‌ای > ۰/۷۰) و همچنین اعتبار خوب نسخه فارسی MSIS-29 بود.  
نتیجه‌گیری: نسخه فارسی MSIS-29 یک ابزار قابل اعتماد و معتبر برای سنجش پیامد بیماری MS در بیماران ایرانی است. این ابزار قابل استفاده در مطالعات مداخله‌ای و مقطعی مرتبط با MS می‌باشد.


فریده حسینی، محمدرضا سام، نصراله جباری،
دوره 72، شماره 3 - ( 3-1393 )
چکیده

زمینه و هدف: از پرتودرمانی در درمان بسیاری از سرطان‌ها استفاده می‌شود. پرتودرمانی عوارض جانبی بالایی دارد. ترکیبات حساس‌کننده پرتوی، تکثیر سلول‌های توموری و نیز دوز پرتوی در پرتودرمانی را کاهش می‌دهند. دوکوزاهگزانویک اسید (DHA) روغن ماهی اثر ضد تکثیری بر سلول‌های بدخیم دارد. در این مطالعه، اثر ترکیبی DHA و پرتو گاما بر رشد و بقا سلول‌های کولورکتال HT-29 بررسی شد. روش بررسی: در این مطالعه آزمایشگاهی، سلول‌های بدخیم در محیط کشت کامل در تعداد 105 5 در پلیت شش خانه‌ای به‌مدت یک روز کشت داده شدند و با دو غلظت 50 یا M 100 DHA به‌مدت چهار ساعت تیمار و در دوزهای دو و 10 گری پرتودهی شدند. میزان زنده‌مانی سلول‌ها پس‌از 48 ساعت با رنگ‌آمیزی تریپان بلو بررسی شد. همچنین سلول‌های بدخیم ابتدا با 50 یا M 100 DHA به‌مدت 48 ساعت تیمار و سپس با دوزهای 10-2 گری پرتودهی شدند و پس‌از شش روز میزان بقا توسط آزمون MTT بررسی شد. یافته‌ها: میزان زنده‌مانی در تیمار همزمان سلول‌ها با 50 و M 100 DHA و دوز پرتوی دو و 10گری به‌ترتیب به 8/59%، 5/17%، 47% و 9/13% کاهش یافت. تیمار سلول‌ها با DHA به‌همراه دوزهای افزاینده دو، چهار، شش، هشت و 10 گری پرتو گاما میزان بقا سلول‌های بدخیم را به‌ترتیب 1/79%، 6/57%، 8/42%، 5/40% و 34% برای M 50 DHA و 8/55%، 7/43%، 6/33%، 9/27% و 5/23% برای M 100 DHA رساند. نتیجه‌گیری: DHA می‌تواند به‌عنوان داروی حساس‌کننده سلول‌های سرطان کولورکتال در پرتودرمانی مورد استفاده قرار گیرد.

صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb