70 نتیجه برای All
مینو ادیب، رسول ابوالحسنی، ادنا آبکار شاه نظر،
دوره 56، شماره 6 - ( 4-1377 )
چکیده
مقدمه: تعداد 500 نفر از مردم اصفهان که از سلامتی کامل برخوردار بودند، از لحاظ آنتی ژنهای گروه یک HLA شامل C و B و HLA-A مورد آزمایش قرار گرفتند. روش: لنفوسیتها از 5 میلی لیتر خون وریدی جدا شد و با استفاده از روش استاندارد دو مرحله ای میکرولنفوسیتوتوکسیسیتی NIH، از نظر آنتی ژنهای C و B و HLA-A بررسی گردید. نتایج: شیوع آنتی ژنهای B35 و HLA-B5 و HLA-CW4 و A9 و A3 و A2 و HLA-A1، در جمعیت مورد مطالعه بیش از سایر آنتی ژنهای گروه یک HLA بود. بحث: شیوع آنتی ژنهای گروه یک HLA در اصفهان، مشابه با شیوع آن در تهران و مشهد است.
جمشید لطفی،
دوره 56، شماره 6 - ( 4-1377 )
چکیده
همی بالیسم نادرترین نوع حرکات غیرارادی است. در این مطالعه دو مورد آن گزارش گردیده است و سپس دلایل مختلف ایجاد بیماری و پاتولوژی و درمان آن از نظر دارویی یا جراحی مورد بحث قرار گرفته است.
حسین قلیچ نیا، مجید غفارپور،
دوره 56، شماره 6 - ( 4-1377 )
چکیده
بیماری هالروردن اسپاتزیکی از اختلالات متابولیک ارثی است که بوسیله ژن اتوزوم مغلوب منتقل می شود. علایم بالینی آن در اواخر دوران کودکی و یا اوایل نوجوانی آشکار می شوند. یافته های کلینیکی متغیر است، ولی نشانه های اختلال سیستم هرمی و خارج هرمی در اغلب موارد بارز هستند. در خیلی از موارد زوال عقلی و اختلالات خارج هرمی پیشرونده دیده می شود. در جریان سیر بیماری تعدادی از مبتلایان اختلال تعادل و میوکلونی مشاهده می گردد. آتروفی عصب باصره، رتینیت پیگمانتوزا و ندرتا پارکینسونیسم فامیلی نیز گزارش شده اند. علت بیوشیمیایی بیماری معلوم نشده، ولی در بیماری زائی (Pathogensis) آن پراکسیداسیون غیرطبیعی لیپوفوشین به نوروملانین و کمبود فعالیت سیستئین دی اکسیژناز مطالعه شده اند. استحاله رنگین گلوبوس پالیدوس، جسم سیاه و هسته قرمز یافته اصلی آسیب شناسی است که در آن رسوبات بی شکل و دانه ای آهن همراه با کلسیم در جدار عروق و بصورت آزاد در بافت نواحی مذکور مشاهده می شود. این استحاله نتیجه لیپوفوشین محتوی آهن (شبه نوروملانین) در داخل و خارج نرونها و استروسیت های هیپرپلازیک می باشد. در نمونه ای که گزارش می شود دیستونی چند کانونی تظاهر اصلی بیماری بوده و تشخیص براساس یافته های بالینی و MRI داده شده است.
نصرت اله سلجوقی، ضیاءالدین نوروزی، هاله هشترودی زاد،
دوره 58، شماره 3 - ( 3-1379 )
چکیده
لنفوم غیر هوچکینی سومین سرطان شایع کودکان است. در پژوهش حاضر، با هدف بررسی خصوصیات آسیب شناسی و بالینی این بیماری، پرونده 84 کودک مبتلا به لنفوم غیر هوچکینی که از سال 1368 تا 1375 به دو بیمارستان کودکان علی اصغر و بهرامی مراجعه کرده بودند، بررسی نموده ایم. لنفوم SNCC میزان 59% موارد را تشکیل می داد. نوع لنفوبلاستیک 15% و نوع لنفوم منتشر سلول بزرگ است 5% را به خود اختصاص داده بود. شکم و لنف نودهای محیطی شایعترین خواستگاه تومور بودند. شایعترین تظاهرات بالینی در زمان مراجعه توده شکمی (34%)، درد شکمی (37%) و لنفادنوپاتی سرویکال (26%) بود. باتوجه به انسیدانس بالای لنفوم غیر هوچکینی در ایران و نیز غالب بودن زیرگروه SNCC بیماری، لازم است مطالعات گسترده تری در این خصوص انجام بگیرد.
، ،
دوره 59، شماره 6 - ( 8-1380 )
چکیده
زهرا پورپاک، محبوبه منصوری، ابوالحسن فرهودی، زهرا غیاثی اصفهانی،
دوره 60، شماره 2 - ( 2-1381 )
چکیده
مقدمه: در میان بیماریهای آلرژی، حساسیت غذایی یکی از مهمترین ها می باشد که اگرچه در بالغین شیوع کمی دارد ولی شیوع آن در شیرخواران 8 درصد گزارش شده است و گندم یکی از 6 آلرژن غذایی شایع، در مطالعات مختلف شناخته شده است و با توجه به تداخل آنتی ژنیک گسترده در خانواده غلات تعیین جانشین غذایی مناسب برای گندم در بیماران حساس به گندم هدف اصلی این مطالعه می باشد.
مواد و روشها: 24 بیمار با تشخیص قطعی حساسیت نوع اول به گندم، در این مطالعه وارد شدند تست پوستی بروش Prick و تعیین IgE اختصاصی به روش ELISA با 6 غله (گندم، یولاف، جو، چاودار، ذرت و برنج) انجام شد و همچنین چالش غذایی بعنوان Gold standard با سه غله در دسترس و رایج فرهنگ غذایی ایران (جو، برنج و ذرت) صورت گرفت. همچنین مقایسه بین پوسته گندم و آرد گندم از نظر آلرژیزا بودن با تست پوستی به روش پریک انجام شد.
یافته ها: در نتایج تست پوستی با خانواده غلات غیر از جو که در 66/7 درصد موارد مثبت بود سایر غلات بین 80-100 درصد موارد پاسخ مثبت داشتند و تست پوستی با پوسته گندم در صددرصد بیماران مثبت بود. در نتایج اندازه گیری IgE اختصاصی بیشترین پاسخ مثبت به ترتیب با گندم و جو (94/5 درصد و 68 درصد) مشاهده شد و آزمون IgE اختصاصی ذرت تنها در 10 مورد انجام شد که 3 مورد آن مثبت بود و در مورد سایر غلات در کمتر از 11 درصد موارد پاسخ مثبت داشتند همچنین در آزمون چالش خوراکی با خانواده غلات چالش با جو در 60 درصد موارد بدست آمد ولی کلیه موارد چالش با ذرت و برنج منفی بود.
نتیجه گیری و توصیه ها: با توجه به عدم تفاوت واکنشهای تست پوستی بین پوسته گندم و آرد گندم بنظر می رسد پرهیز از هر دو ماده در بیماران حساس به گندم الزامی است. براساس نتایج، بهترین جانشین غذایی برای بیماران حساس به گندم به ترتیب ذرت و برنج می باشد. از آنجا که کمترین میزان پاسخ IgE اختصاصی بعد از برنج و ذرت، با یولاف و چاودار مشاهده شده است می توان در صورت در دسترس بودن این مواد، در اولویتهای بعدی، چالش شده و درتغذیه بیماران قرار گیرد ولی لازمست برای شروع تغذیه با جو در بیماران حساس به گندم حتما چالش غذایی در بیمارستان و با فراهم بودن امکانات اورژانس انجام شود.
کریم حدادیان، امیدوار رضایی، سهراب صادقی، علی مدرس زمانی، گیو شریفی، علی ناظمی رفیع،
دوره 62، شماره 3 - ( 3-1383 )
چکیده
مقدمه: باتوجه به عوارض بیولوژیک و سایکولوژیک صرع مزمن مقاوم به درمان طبی و این نکته که اکثر این بیماران دارای ضایعات مغزی قابل برداشت با عمل جراحی هستند و نیز باتوجه به روش های تشخیصی غیر تهاجمی ساده از قبیل MRI مغزی و SPECT قابل تشخیص هستند و نیز با در نظر گرفتن عدم آشنایی کافی از جراحی صرع در کشورمان تصمیم گرفته ایم تا بیمارانی را که بین سال های 82-1376 در بخش جراحی مغز و اعصاب بیمارستان لقمان حکیم بعلت صرع مقاوم به درمان طبی تحت عمل جراحی صرع قرار گرفته اند، مورد بررسی قرار دهیم.
مواد و روش ها: این تحقیق بصورت گذشته نگر بر روی 30 بیمار مبتلا به صرع مقاوم به درمان طبی انجام شد. همه این بیماران قبل از عمل تحت MRI مغزی، SPECT و EEG و سنجش IQ قرار گرفتند. در این بیماران نوع عمل جراحی براساس یافته های بالینی، MRI و SPECT و EEG انجام شد. فرکانس تشنجات قبل و بعد از عمل و عوارض بعد از عمل مورد بررسی قرار گرفت. میزان کنترل تشنج براساس معیارهای Engel سنجیده شد.
یافته ها: سن متوسط بیماران در این تحقیق 22.4 سال بود. سه بیمار (10%) مونث بودند که همگی تحت عمل جراحی لوبکتومی مزیال تمپورال قرار گرفتند. 18 بیمار (60%) ضایعه مشخص منطبق با کانون تشنج داشتند که 9 نفر از آنها (30%) بعلت وجود ضایعه در سطح مزیال لوب تمپورال تحت عمل جراحی لوبکتومی مزیال تمپورال و 9 بیمار دیگر (30%) بعلت ضایعه قابل برداشت نئوکورتیکال تحت عمل جراحی لژنکتومی قرار گرفتند. 12 بیمار باقیمانده (40%) که ضایعه مشخص منطبق با کانون تشنج نداشتند ولی دچار حملات Drop مکرر ناشی از یکی یا ترکیبی از تشنجات آتونیک، تونیک کلونیک، میوکلونیک، ابسنس یا کلونیک داشتند، تحت عمل جراحی کالوزوتومی قدامی قرار گرفتند. میزان رهایی از تشنجات با یا بدون درمان طبی در لوبکتومی مزیال تمپورال 77.7% در کالوزوتومی قدامی 58.3% و در لژنکتومی 55.5% بود.
نتیجه گیری و توصیه ها: بشرط انتخاب دقیق بیماران جهت جراحی صرع تشنجات مقاوم به درمان طبی را می توان بصورت قابل قبول تحت کنترل درآورد. باتوجه به عوارض ناشی از صرع مقاوم به درمان طبی، نتایج قابل قبول جراحی صرع و روش های ساده غیر تهاجمی حساس مثل MRI که در کشور ما در دسترس هستند، جراحی صرع در کشور ما باید بصورت جدی مورد توجه قرار گیرد و گسترش یابد.
فاطمه داوری تنها، الهام پورمطرود، مهبد کاوه، فریبا یارندی، افسانه خادمی، صدیقه حنطوشزاده، زهرا افتخار،
دوره 63، شماره 4 - ( 4-1384 )
چکیده
مقدمه: سطح پائین (glucose challenge test) GCT(≤(71mg/dl یک عامل خطر مستقل برای داشتن نوزادی با وزن کم تولد(SGA) است لذا هدف مطالعه ما تعیین کردن روش ساده تری برای برای پیشگوئی وزن تولد نسبت به روش های گرانتر مانند سونوگرافی بود.
مواد و روشها: برای بررسی ارتباط بین سطح GCT (تست اسکرین دیابت در بارداری) با وزن جنین 500 خانم با حاملگی تک قلو که تست را در طی هفتههای 28-24 بارداری انجام داده بودند، وارد مطالعه شدند. سابقه فشارخون، دیابت ودییگربیماریهای طبی قبل از بارداری یا درطی بارداری قبلی وجود نداشت و همگی آنها وزنگیری خوبی حین بارداری نسبت به (body mass index) BMI قبل ازبارداری داشتند. در این مطالعه توصیفی تحلیلی،سن مادر، گراویدیتی BMI,، سطح GCT ،سن حاملگی،جنسیت نوزاد، روش زایمان،وزن نوزاد و آپگار اسکور ارزیابی شدند
یافتهها: میزان وزن کم تولد (small for gestational age) SGA در نوزاد مادرانی که سطحmg/dl80≥ GCT بود، بیشتر بود و از نظرآماری اختلاف معنیداربود (018/0 P=). حساسیت 58% و اختصاصیت 89%و فاصله اطمینان 95% (545/0-162/0). relative risk=2.28,
نتیجه گیری و توصیه ها: سطح پائین GCTبا وزن کم تولد ارتباط دارد و میتواند به عنوان یک تست پیشگوئی کننده وزن کم تولد به کار رود یا حتی تداخلات تغذیهای را مد نظر قرار دهد.
سعید طالبیان، شیرین بهرامی، غلامرضا علیایی، حسین باقری، محمدرضا هادیان،
دوره 64، شماره 7 - ( 5-1385 )
چکیده
هدف از این تحقیق مقایسه حداکثر و متوسط حداکثر گشتاور ایزوکینتیک عضلات اکسترنال واینترنال روتاتور شانه غالب و نسبت آنها طی انقباض کانسنتریک بین ورزشکاران حرفه ای تنیس و والیبال می باشد.
روش بررسی: این تحقیق روی 17 بازیکن حرفه ای که بیش از سه سال بطور ممتد در لیگ های برتر بازی می کنند انجام گرفت. هفت تنیسور و ده والیبالیست با دامنه سنی 28-18 سال در این پژوهش شرکت داشتند. در هر گروه هیچگونه ضایعه ای در مفصل شانه در طی سال گذشته گزارش نشده بود عمل گرم کردن به مدت پنج دقیقه توسط شولدر- ویل انجام شد، سپس از هر شخص خواسته می شد که پنج انقبـاض حـداکـثر کـانـسنـتریـک با دستگاه ایزوکینتیک Biodex system 3 در زاویـه 90 درجـه ابـداکسیون بازو در سه سرعت 120، 180 و210 درجه در ثانیه با استراحت 30 ثانیه انجام دهد. در تجزیه و تحلیل، حداکثر و متوسط حداکثر گشتاور سه انقباض میانی به عنوان مقدار مطلوب برای محاسبه قدرت و نسبت حداکثر گشتاور به وزن افراد جهت نرمال کردن گشتاور در نظر گرفته شدند.
یافته ها: با افزایش سرعت، حداکثر و متوسط سه حداکثر گشتاور عضلات روتاتور شانه در دو گروه به غیر از اینترنال روتاتور تنیس بازان کاهش می یابد (05/0P < ). تفاوت معنی داری در سه سرعت بین دو گروه ورزشکاران در حداکثر، متوسط سه حداکثر گشتاور عضلات روتاتور شانه و مقادیر نرمال شده گشتاور نسبت به وزن آنان وجود ندارد. همچنین نسبت عضلات اکسترنال به اینترنال اختلاف معنی داری را بین دو گروه در سرعت 210 درجه بر ثانیه نشان داد. (05/0P < )
نتیجه گیری: دو نوع فعالیت ورزشی تنیس و والیبال در زنان بر قدرت ایزوکینتیکی عضلات روتاتور شانه تاثیر چندانی ندارد. در سرعت بالا نسبت فعالیت عضلات اکسترنال به اینترنال در گروه تنیس بازان کاهش می یابد که نشان می دهد افزایش سرعت سبب بکارگیری بیشتر روتاتورهای داخلی در مقایسه با روتاتورهای خارجی در این گروه از ورزشکاران می شود.
صنمبر صدیقی، محمدعلی محققی، فریدون معماری، جهانگیر رأفت، علیرضا موسویجراحی، علی منتظری، زهرا صدیقی، مریم مستقیمیتهرانی، ماندانا زنگنه،
دوره 64، شماره 7 - ( 5-1385 )
چکیده
این مطالعه جهت مقایسه دو رژیم شیمی درمانی برای بیماران مبتلا به سرطان پیشرفته و غیر قابل جراحی معده طراحی گردید.
روش کار: طی مدت سه سال 90 بیمار بالغ با تشخیص آدنوکارسینومای معده غیرقابل جراحی، به طور تصادفی در دو گروه قرارگرفتند. گروه اول شیمی درمانی موسوم به ECF شامل 5FU, Cisplatin, Epirubicin و گروه دوم شیمی درمانی TCF مشتمل بر 5FU, Cisplatin, Docetaxel هر سه هفته یک بار دریافت کردند. هدف اولیه تعیین پاسخ درمانی و ایجاد امکان جراحی کامل و اهداف ثانویه تعیین طول عمر، طول عمر بدون عود، عوارض دارویی وکیفیت زندگی بیماران طرح بود.
یافتهها: ارزیابی پاسخ به درمان در 86 بیمار(42 بیمار در گروه اول و44 بیمار در گروه دوم) انجام گردید. پاسخ بیش از50% در حجم تومور به ترتیب در 16 بیمار گروه اول و 19 بیمار گروه دوم بدست آمد. سپس جراحی تومور در شش بیمار در گروه اول و هشت بیمار گروه دوم انجام شد. جراحی کامل تومور در سطح میکروسکوپی در دو بیمار گروه یک و شش بیمار در گروه دوم امکانپذیر گردید. مرگ ناشی از درمان مشاهده نشد. واکنشهای پوستی و اسهال اگرچه خفیف در گروه دوم بیشتر مشاهده شد. به طور کلی بعد از سه نوبت درمان کیفیت زندگی بیماران، درد و بیخوابی از نظر آماری بهبودی قابل توجه نشان داد. میانه طول عمر در هر دو گروه 12 ماه بود.
نتیجه گیری: تفاوت معنیدار از نقطه نظر آماری بین دو روش شیمی درمانی از نظر پاسخ درمانی و طول عمر بیماران در این مطالعه کوچک فاز سه به دست نیامد.
شادمان نعمتی، منوچهر امیری دوان، مجید جمشیدی، عالیا صابری، علیرضا مجلسی،
دوره 65، شماره 4 - ( 4-1386 )
چکیده
کاهش شنوایی حسی عصبی ناگهانی وضعیتی اضطرابآور برای بیماران میباشد و نظرات متناقضی در خصوص علت، ماهیت شنیدار شناختی، نحوه درمان و پیشآگهی آن وجود دارد.
روش بررسی: در این مطالعه آیندهنگر، تستهای شنوایی سنجی شامل PTA، IA، ABR، (TEOAE) OAE را قبل از شروع درمان (کورتیکواستروئید + آسیکلویر در مقابل اوروگرافین داخل وریدی) در 53 بیمار مبتلا به کاهش شنوایی حسی عصبی SSNHL انجام داده و سپس نتایج آنالیز شد.
یافتهها: از 53 بیمار (22 مرد و 31 زن)، 22 مورد ( 5/41%) فاقد (OC) همبستگی کلی در آزمون TEOAE، 26 مورد (49%) دارای مقادیر مثبت کمتر از 50% و پنج مورد (4/4%) دارای مقادیر مثبت بزرگتر از 50% بودند. 15 مورد (3/28%) پاسخ کامل، 20 مورد (7/37%) پاسخ نسبی و 18 مورد (9/33%) پاسخ ضعیف یا عدم پاسخ به درمانها داشتند. میانگین overall correlation برای سه زیر گروه بیماران (عدم پاسخ، پاسخ نسبی و کامل به درمان) به ترتیب، 16/1±5/3%، 99/1%±11% و 07/3±6/36%) بدست آمد (01/0= P). 20 بیمار (از 52 مورد=5/38%) فاقد هرگونه موج قابل تولید در ABR بودند. سه بیمار تست ABR غیرطبیعی و OAE مثبت داشتند و به درمان پاسخ کامل دادند، 13 مورد ABR غیرطبیعی و OAE منفی داشتند و پاسخ به درمان نداشتند و شش مورد ABR نرمال و OAE منفی داشتند که اکثراً به درمان پاسخ دادند.
نتیجهگیری: استفاده از OAEو ABR در تشخیص SSNHL و تعیین مکان ضایعه مثل ایسکمی یا نوروپاتی ممکن است کمک کننده باشد. Overall Correlation در TEOAE فاکتور پیش بینی کننده با ارزشی در نتیجه درمان SSNHL است.
محمد یوسف اعرابی مقدم، سید محمود معراجی، حجت مرتضائیان،
دوره 65، شماره 4 - ( 4-1386 )
چکیده
تترالوژی فالوت شایعترین آنومالی سیانوتیک مادرزادی قلبی است. پیشرفتهای اخیر در شناسایی و درمان این بیماران سبب شده است که تعداد زیادی از این بیماران به سنین بلوغ برسند. عملکرد سیستولی و دیاستولی هر دو بطن در تعدادی از بیماران حتی در صورت عمل جراحی ترمیمی کامل بیماران تترالوژی فالوت با پچ ترانس آنولار مختل میگردد. هدف این مطالعه بررسی عملکرد مرکب و همزمان دیاستولی و سیستولی هر دو بطن با استفاده از اندکس نمایه قلبی به روش داپلر اکوکاردیوگرافی یا Tei Index است.که مرکب از زمانهای ایزوولومیک دیاستولی و زمان جهش بطنی است و یک نمایه از عملکرد کلی بطنی است که به روش داپلر اکوکاردیوگرافی محاسبه میشود.
روش بررسی: جمعیت مورد مطالعه 68 بیمار (36 نفر مذکر و 32 نفر مونث) با متوسط سنی 4± 5/7 سال است که سابقه قبلی ترمیم جراحی تترالوژی فالوت با پچ ترانس آنولار دارند. این بیماران به طور تصادفی انتخاب و به روش داپلر اکوکاردیوگرافی بررسی شدند.
یافتهها :57 بیمار یعنی 84% بیماران مبتلا به نارسایی خفیف و متوسط دریچه ریوی و11 بیمار یعنی 16% بیماران مبتلا به نارسایی شدید دریچه ریوی بودند. اندکس نمایه بطنی در بطن راست به طور مشخصی در بیماران با نارسایی شدید ریوی (18/0±54/0)در مقایسه با بیماران با نارسایی خفیف و متوسط( 11/0±24/0) افزایش یافته است. (با 01/0P<) اندکس نمایه بطن چپ نیز در بیماران با نارسایی شدید دریچه ریوی (22/0±46/0) در مقایسه با بیماران با نارسایی خفیف تا متوسط دریچه ریوی افزایش یافته است. (14/0±32/0 با 05/0P< ).
نتیجهگیری: نارسایی دریچه ریوی یک عارضه شایع و جدی پس از ترمیم تترالوژی فالوت با پچ ترانس آنولار است.
فاطمه قائم مقامی، ملیحه حسن زاده، میترا مدرس گیلانی، نادره بهتاش، اعظم السادات موسوی، فاطمه رمضان زاده،
دوره 65، شماره 4 - ( 4-1386 )
چکیده
هدف این مطالعه مقایسه پیامد درمان بیماران سرطان تخمدان که در بخشهای فوق تخصصی سرطانهای زنان جراحی شدند با بیماران جراحی شده در بخشهای غیرتخصصی بود.
روش بررسی: یک مطالعه کوهورت گذشتهنگر از فروردین 1377 تا اسفند 1383 بر روی 157 بیمار مبتلا به سرطان تخمدان انجام شد. 60 نفر از بیماران در بخشهای تخصصی سرطانهای زنان (گروه اول) و 97 نفر از آنها در بخشهای غیر تخصصی (گروه دوم) تحت جراحی واقع شده بودند.
یافتهها: میزان اعمال جراحی اپتیمال (تومور باقیمانده کمتر از یک سانتی متر) در گروه جراحی شده در بخشهای تخصصی سرطانهای زنان بالاتر بود (001/0p<). اکثریت بیماران گروه دوم مقایسه با گروه جراحی شده در بخشهای تخصصی نیاز به جراحی دوم داشتند (001/0p<). مدت زمان بین جراحی اول و شروع شیمی درمانی در گروه دوم در مقایسه با گروه اول بیشتر بود (001/0p=). بقاء کلی و بقاء عاری از بیماری در گروه جراحی شده در بخشهای تخصصی بیشتر از گروه جراحی شده در بخشهای غیرتخصصی بود. جراحی اپتیمال و مرحله بیماری از جمله فاکتورهای مهم مرتبط با مدت بقای کلی و بقای عاری از بیماری بودند.
نتیجهگیری: درمان بیماران مبتلا به سرطان تخمدان در مراکز تخصصی سرطانهای زنان میتواند با بقای کلی و بقای عاری از بیماری بهتری همراه گردد.
محبوبه منصوری، مسعود موحدی، زهرا پورپاک، رزیتا اکرمیان، راهله شکوهی شورمستی، حبیبه مظفری، ابوالحسن فرهودی،
دوره 65، شماره 5 - ( 5-1386 )
چکیده
آلرژی به شیر گاو شایعترین آلرژی غذایی در سال اول عمر است. در حال حاضر تنها درمان پذیرفته شده در آلرژی غذایی پرهیز از آلرژن مربوطه میباشد. از آنجاییکه شیر گاو ترکیب عمده رژیم غذایی شیرخواران میباشد این اقدام چندان منطقی و عملی نیست. هدف این مطالعه ارائه یک راهکار درمانی در بیماران مبتلا به آلرژی به شیر گاو است.
روش بررسی: تمامی بیماران با تشخیص قطعی آلرژی به شیر گاو از نوع با واسطۀ IgE که بین اسفند ماه 1383 تا آذر ماه 1384 به درمانگاه آلرژی مرکز طبی کودکان مراجعه نمودند، در دو گروه مداخله و کنترل وارد مطالعه شدند و پس از تکمیل پرسشنامه، در مورد گروه مداخله حساسیتزدایی خوراکی و در مورد گروه کنترل حداقل شش ماه پیگیری و بررسی بالینی و آزمایشگاهی بهعمل آمد. در نهایت هر دو گروه از نظر علائم بالینی و نتایج IgE اختصاصی به شیر مجددا˝ بررسی شدند.
یافتهها: 20 بیمار مورد حساسیتزدایی خوراکی قرار گرفتند و 13 بیمار در گروه شاهد بودند. هر دو گروه از نظر میانگین سنی، جنسیت و علائم بالینی تقریبا˝ مشابه بودند. در پایان مطالعه در 18 نفر گروه مداخله (90%) حساسیتزدایی با موفقیت پیش رفت و در 14 نفر آنها (70%) به اتمام رسید. تمامی افراد گروه کنترل همچنان با مصرف شیر گاو علامتدار باقی ماندند.
نتیجهگیری: بیماران در طی متوسط 9 ماه حساسیتزدایی شدند، این اقدام در 90% بیماران موفقیتآمیز بوده و روند آن رو به اتمام است. نظر به علامتدار ماندن بیماران گروه کنترل در 100% موارد، روش حساسیتزدایی خوراکی میتواند یک درمان امیدوارکننده در آلرژی غذایی باشد.
محمدرضا فضلالهی، زهرا پورپاک، مهدی یگانه، غلامعلی کاردر، انوشیروان کاظم نژاد، مسعود موحدی، محمد قرگزلو، رضافرید حسینی، ابوالحسن مرحوم فرهودی،
دوره 65، شماره 8 - ( 8-1386 )
چکیده
در سالهای اخیر تعداد گزارشات مربوط به واکنشهای ازدیاد حساسیت فوری به کنجد رو به افزایش بوده است. لذا با توجه به مصرف زیاد این ماده غذایی در کشور ما، این مطالعه برای شناخت تظاهرات بالینی و آزمایشگاهی و آلرژی به کنجد و تعیین شیوع آن در بین سایر آلرژنها انجام گردید.
روش بررسی: این مطالعه توصیفی - مقطعی روی 250 بیمار با علایم بالینی آلرژی، انجام گرفت. بررسی بیماران شامل اطلاعات پرسشنامه مخصوص این مطالعه، انجام تست پوستی به روش پریک و اندازهگیری IgE اختصاصی به روش ELISA بود. تست پوستی با آلرژن کنجد و آلرژنهای غذایی دارای واکنش متقاطع با آن (سویا، بادامزمینی و گردو) و بر حسب سن و شرح حال با آلرژنهای استنشاقی و غذایی شایع انجام گردید. تست IgEاختصاصی فقط با آلرژن کنجد انجام شد.
یافتهها: از 250 بیمار با متوسط سنی 74/11 سال، 35 بیمار (1/14%) پریک مثبت به عصاره کنجد و 27 بیمار (4/18%) IgE اختصاصی مثبت با آلرژن کنجد داشتند. در مجموع با توجه به شرح حال بیماران، نتایج تست پریک و نیز IgE اختصاصی علیه کنجد، میزان شیوع آلرژی به کنجد پنج نفر(2%) محاسبه گردید. از نظر علائم بالینی، در بیماران حساس به کنجد بهطور معنیداری، کهیر و درماتیت شایعترین علایم بیماری بوده و نسبت به افراد غیرحساس به این ماده، بیشتر مشاهده شد (008/0p=). در بیماران حساس به کنجد، بهطور معنیداری فراوانی تست پوستی مثبت با آلرژنهای غذایی دارای واکنش متقاطع با کنجد، نسبت به بیماران غیر حساس بیشتر بود (00/0p=).
نتیجهگیری: در این بررسی برای اولین بار در ایران کنجد را بهعنوان یکی از علل شایع آلرژی غذایی (وابسته به IgE) و به ویژه از علل بروز آنافیلاکسی شناسایی کردیم. توجه به شرح حال بروز علائم با مصرف کنجد، استفاده از تست پریک میتواند در شناسایی این نوع آلرژی بخصوص در بیماران با علائم درماتیت - اگزما و کهیر کمک کننده باشد. همچنین مشاهده یک مورد آنافیلاکسی در بین پنج بیمار دچار آلرژی به کنجد نشانگر اهمیت این آلرژن در بین سایر آلرژنها میباشد.
قاسم ساکی، فاطمه قلمبر دزفولی، علیقلی سبحانی،
دوره 65، شماره 9 - ( 9-1386 )
چکیده
این مطالعه بهمنظور بررسی اثر غلظتهای متفاوت فاکتور مهارکننده لوسمی انسانی بر حرکت اسپرمهای نرمال انسانی و همچنین بقای آنها طراحی شده است.
روش بررسی: در تحقیق حاضر 30 نمونه نرمواسپرمی بر اساس معیارهای سازمان بهداشت جهانی انتخاب شدند. اسپرمهای هر نمونه پس از آمادهسازی در محیط کشت Ham's F10+FCS%10 بدون فاکتور مهارکننده لوسمی و با غلظتهای 3، 5، 10 و 50 نانوگرم در میلیلیتر همان فاکتور در شرایط C º 37 و CO2 5% کشت داده شدند. نمونهها 6، 24 و 48 ساعت پس از کشت ارزیابی شده و اطلاعات مربوط به حرکت اسپرمها و همچنین بقای آنها با استفاده از روش تورم سلولی هیپواسموتیک (host) ارزیابی و اطلاعات حاصله پس از ثبت در فرمهای ویژه با استفاده از آزمون ANOVA و LSD توسط نرمافزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافتهها: نتایج مطالعه نشان داد که اگر اسپرمها بهمدت 24 ساعت در محیط کشت با غلظتهای پنج و ده نانوگرم در میلیلیتر فاکتور مهارکننده لوسمی کشت داده شوند تحرک رو به جلو اسپرمها و در غلظت 50 نانوگرم در میلیلیتر تحرک در جای اسپرمها بهبود مییابد (05/0p<). در همین مدت زمان، بقای اسپرمها در محیط کشت با فاکتور مهارکننده لوسمی با غلظت 50 نانوگرم در میلیلیتر بهصورت معنیداری بهبود مییابد (05/0p<). بعد از 48 ساعت تنها بقای اسپرمها در غلظتهای ده و 50 نانوگرم در میلیلیتر بهطور معنیداری افزایش مییابد (05/0p<). تحرک در جای اسپرمها بعد از 48 ساعت در محیط دارای فاکتور مهارکننده لوسمی با غلظت 50 نانوگرم در میلیلیتر بهبود مییابد (05/0p<).
نتیجهگیری: تاثیر فاکتور مهارکننده لوسمی بر حرکت و بقاء اسپرمهای نرمال انسانی به غلظت آن و مدت زمان کشت مرتبط است.
رضا شبانلوئی، فضل اله احمدی، جلیل واعظ قراملکی، ابراهیم حاجی زاده، یوسف جوادزاده،
دوره 65، شماره 9 - ( 9-1386 )
چکیده
استوماتیت یا موکوزیت دهانی ناشی از شیمیدرمانی یک عارضه داروهای ضد سرطان است که در درصد بالایی از بیماران مشاهده میشود. تنها راه پیشگیری از بروز آن، استفاده از دهانشویه مناسب و بهداشت دهان میباشد و این مهم در تسکین آلام بیماران اثربخش بوده و منجر به افزایش کیفیت زندگی آنها میگردد. این مطالعه بهمنظور بررسی تاثیر دهانشویه آلوپورینول بر پیشگیری از استوماتیت ناشیاز شیمیدرمانی انجام شده است.
روش بررسی: در این تحقیق نیمهتجربی 42 بیمار که بهطور تصادفی در گروه آزمون (28 بیمار) و شاهد (14 بیمار) قرار داده شدند. بیماران گروه آزمون از دهانشویه ترکیبی پنج میلیگرم در میلیلیتر آلوپورینول با هیدروکسی پروپیل متیل سلولز و گروه شاهد از آب معمولی برای شستشوی دهان بهمدت 16 روز استفاده نمودند.
یافتهها: دادههای بهدست آمده و بررسی روزانه مخاط دهان بیماران نشان میدهد که دهانشویه آلوپورینول توانسته است بهطور معنیداری شدت استوماتیت، شدت درد ناشی از استوماتیت و میزان بقای استوماتیت را کاهش دهد (05/0p<).
نتیجهگیری: پیشگیری از بروز استوماتیت در بیماران تحت شیمیدرمانی موجب پذیرش بهتر درمان از طرف بیمار میشود. آلوپورینول میتواند بهعنوان دهانشویه مناسب در بیماران تحت شیمیدرمانی جهت پیشگیری از استوماتیت ناشی از شیمیدرمانی مورد استفاده قرار گرفته و موجب بهبودی تغذیه و رضایت بیماران گردد.
منصوره تقاء، بابک احمدی، شاهین آخوند زاده، سوده رازقی،
دوره 65، شماره 11 - ( 11-1386 )
چکیده
دو تا سه درصد از افراد مبتلا به صرع میباشند. آلوپورینول مهارکننده آنزیم گزانتین اکسیداز است و مانع تجزیه آدنوزین میانجی مهاری سیستم عصبی میشود. در این مطالعه تاثیر آلوپورینول بهعنوان درمان کمکی در صرع مقاوم بهدرمان ارزیابی شده است.
روش بررسی: مطالعه بهصورت دوسو کور و تصادفی با کنترل پلاسبو بر روی 38 بیمار مبتلا به صرع مقاوم به درمان انجام شد. 20 نفر در گروه پلاسبو و 18 نفر در گروه آلوپورینول قرار گرفتند. بیماران در طول طرح بر اساس کد آلوپورینول 300 میلیگرم روزانه یا پلاسبو بهعنوان داروی کمکی به داروهای مصرفی قبلی بیماران اضافه شد. بیماران قبل از ورود به مطالعه و سپس هر سه ماه یکبار برای بررسی از نظر عوارض احتمالی، آنزیمهای کبدی و اوره و کراتینین و CBC، ارزیابی شدند. دوره درمان شش ماه پس از شروع درمان پایه بود.
یافتهها: 26 نفر صرع پسیکو موتور و 12 نفر انواع صرع ژنرالیزه داشتند. در مجموع 32 بیمار مطالعه را به اتمام رساندند. با مصرف آلوپورینول، پس از ماه دوم در 66% از بیماران بهمیزان بیش از 30%، 55% بیش از 50% و 44% بیش از 60% کاهش تشنجها مشاهده شد. عوارض دارو خفیف و برگشتپذیر بود و نیاز به قطع دارو نشد.
نتیجهگیری: آلوپورینول با دوز 300 میلیگرم در روز برای بالغین ایمن و در کنترلصرع مقاوم به درمان موثر میباشد.
زهره علومی یزدی،
دوره 65، شماره 12 - ( 12-1386 )
چکیده
لوکمی لنفوبلاستیک حاد (ALL) شایعترین سرطان در کودکان میباشد(75%) نزدیک به 100% کودکان مبتلا به ALL با درمانهای امروز شانس بهبودی کامل دارند که از مهمترین عامل تعیین پیشآگهی اتخاذ رژیم مناسب درمانی با تعیین ریسک بیماران بود که براساس ویژگیهای بالینی، مورفولوژیک، ایمونولوژیک و سیتوژنتیک تعیین میگردد. در مطالعه ما به بررسی شیوع تعدادی از عوامل موثر بر پیشآگهی در کودکان مبتلا به ALL پرداخته شده است. روش بررسی: در این مطالعه گذشتهنگر، سن هنگام تشخیص، جنس، شمارش گلبولهای سفید اولیه، زیر گروه براساس طبقهبندی
FAB، ایمونوفنوتیپ و سیر بالینی در 177 کودک که برای اولین بار تشخیص ALL برایشان مطرح شده بود طی سالهای 1383- 1373 مورد بررسی قرار گرفت.
یافتهها: 6/1% بیماران کمتر از یک سال و 8/24% بیشتر از ده سال سن داشتند و 6/73% در بین این سنین قرار داشتند و 8/63% موارد پسر بودند. در 8/28% بیماران شمارش گلبولهای سفید بیشتر از Lμ/50000 بود. FAB-L1 در 2/80%، FAB-L2 در 5/17% و FAB-L3 در 3/2% موارد گزارش شده بود. ایمونوفنوتیپpre-B cell در 8/63% early pre-B cell، در 1/23%، T cell در 3/12% و mature B cell در 8/0% بیماران دیده شد که در 1/88% موارد رده B، مارکر CD10+ بود. در مجموع 74% بیماران در فاز بهبودی، 3/16% فوت و 5/16% بیماران دچار عود شدند.
نتیجهگیری: در مطالعه حاضر، درصد موارد FAB-L1 و pre-B cell بیشتر و FAB-L2 و در حدود early pre-B cell کمتر از مطالعات گذشته بود، اما سایر یافتهها با آمار موجود مطابقت داشت.
مریم رضائی، محمد قاسمی، نعمتالله جنیدی جعفری،
دوره 65، شماره 13 - ( 12-1386 )
چکیده
حساسیتهای پوستی تنفسی ناشی از دستکش لاتکس مشکلی شایع و در پارهای از موارد تهدیدکننده حیات در کارکنان مراقبت سلامت میباشد. برخی از سوابق زمینهای احتمال بروز این واکنشها را افزایش میدهند. هدف از این مطالعه بررسی عوارض ناشی از استفاده از دستکشهای لاتکس و عوامل زمینهساز در گروهی از کارکنان شاغل در مراکز دندانپزشکی نظامی بوده است.
روش بررسی: در این مطالعه توصیفی- مقطعی کارکنان با حداقل سه ماه سابقه کار و استفاده مکرر و روزمره از دستکش لاتکس از نظر جنبههای مختلف حساسیت به لاتکس و نیز سوابق پزشکی و عوامل زمینهساز مرتبط با بروز حساسیتها مانند درماتیت دست، آتوپی و آلرژی به مواد غذایی با استفاده از پرسشنامه (MUSC) Medical University of South Carolina مورد بررسی قرار گرفتند.
یافتهها: تعداد 330 نفر در این بررسی شرکت داده شدند که دارای میانگین سنی 6/31 سال و متوسط طول مدت خدمت هشت سال بودند. بیشترین گروه شغلی افراد را دندانپزشکان تشکیل میدادند. 3/70% افراد درجاتی از حساسیتهای ناشی از لاتکس را تجربه کرده بودند. از نظر سوابق پزشکی در 8/21% افراد سابقه آتوپی، در 5/34% موارد پیشینه از حساسیت به مواد غذایی مختلف مشاهده شد و سابقه درماتیت دست در 1/19% افراد مشهود بود، تفاوت شیوع واکنشهای پوستی و تنفسی در بین افراد واجد و فاقد عوامل زمینهساز معنیدار بهدست آمد.
نتیجهگیری: در این مطالعه شیوع عوارض نسبت به مطالعات مشابه بیشتر بود. بهدلیل ارتباط واکنشهای حساسیتی ناشیاز لاتکس و برخی از سوابقپزشکی گزینشطبی افراد در ابتدای استخدام و پایش دورهای سلامتآنان از جهت مشکلات ذکر شده کاملا ضروری میباشد.