16 نتیجه برای Cad
سینا مرادمند، فرید صفری،
دوره 56، شماره 6 - ( 4-1377 )
چکیده
وراپامیل داروی بلوک کننده کانال کلسیم می باشد که مدتهاست برای فشارخون بالا، بیماریهای ایسکمیک و آریتمی ها در بیماران قلبی مورد استفاده قرار گرفته است. عوارض گوارشی، حساسیتی و قلبی این دارو از قبل شناخته شده بود تا اینکه مصرف توام آن با سیکلوسپورین در بیماران پیوندی باعث افزایش طول عمر عضو پیوندی شد. با انجام مطالعه ای بر روی 30 بیمار که به مدت بیش از 3 ماه، حداقل 120 mg/day وراپامیل مصرف کرده بودند و با افراد کنترل مقایسه شدند، مشخص گردید که وراپامیل از راه افزایش CD8 T-cells و کاهش CD4/CD8 ممکن است باعث اختلال در ایمنی سلول گردد، ولی این نقص سیستم ایمنی سلولی در مدت مطالعه زمینه ساز عفونتهای فرصت طلب در بیماران نبوده است. از طرف دیگر می توان دارو را در بیماران با فشارخون بالا و گیرنده عضو پیوندی بکار برد.
حسین اصلسلیمانی، فرید ساعی، مجتبی صداقت، زهرا سادات مشکانی،
دوره 65، شماره 13 - ( 12-1386 )
چکیده
رضایت شغلی بهعنوان یکی از عواملی که میتواند حیات سازمانی را پویا کند شناخته شده است. در این مطالعه توصیفی تحلیلی سعی شده است که رضایت شغلی اعضاء هیئت علمی دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران اندازهگیری شود.
روش بررسی: جامعه مورد مطالعه در این بررسی 450 نفر عضو هیئت علمی هستند که بهصورت تصادفی ساده براساس بزرگی جامعه انتخاب شدهاند. دادههای بررسی فوق از طریق پرسشنامه کتی خود اجرا جمعآوری شده است. نرخ پاسخدهی در این مطالعه 1/45% بوده است (نرخ پاسخدهی این مطالعه در مقایسه با مطالعات مشابه در آمریکا و کشورهای در حال توسعه با توجه بهنوع مطالعه که از نوع مطالعات حساس میباشد بسیار مطلوب است). یافتهها: میانگین نمره رضایت در جمعیت مورد مطالعه 5/56 با انحراف معیار 96/16 میباشد (96/16=SD) در مجموع 4/47% از اعضاء هیئت علمی از شغل خود ناراضی بودند. از نظر آماری ارتباط معنیداری بین جنس (008/0p=) وجود پست سازمانی (044/0p=) مقطع تدریس (007/0p=)، وضعیت تأهل 001/0p= و وضعیت استخدامی 001/0p= با میزان رضایت شغلی هیئت علمی بهدست آمد. بیشترین نارضایتی در مورد نظام ارتقا و کمترین نارضایتی مربوط به تسلط علمی اعضا هیئت علمی همکار میباشد.
نتیجهگیری: یافتههای این مطالعه میتواند در آموزش پزشکی و مدیریت دانشکدهها و دانشگاههای علوم پزشکی کاربرد داشته باشد.
علی کاظمی خالدی، مجید تقیزاده،
دوره 66، شماره 8 - ( 8-1387 )
چکیده
زمینه و هدف: توموگرافی چند برشی کامپیوتری (MSCT) یک روش غیرتهاجمی در تشخیص بیماری شریان کرونری (CAD) است. هدف این مطالعه تحقیق پیرامون ارزش تشخیصی 64-slice MSCT در جریان مراجعات روتین در بیماران بدون هرگونه گزینش خاص است.
روش بررسی: 64 بیمار با شک به CAD کاندید آنژیوگرافی تحت ارزیابی با هر دو روش 64-MSCT و آنژیوگرافی کمی کرونری (QCA) قرار گرفتند. سیستم CT Somatom Sensation 64, Siemens با تعداد 64 برش در هر چرخش gantry و با رزولوشن فضایی 4/0×4/0×4/0 میلیمتر و زمان چرخش معادل 370 میلیثانیه بود. متوسط فاصله زمانی بین انجام MSCT و QCA، 9/3±2/7 روز بود. حساسیت، ویژگی، دقت تشخیصی، ارزش تشخیصی مثبت (PPV) و ارزش تشخیصی منفی (NPV) برای 64-MSCT در تشخیص یا رد CAD (بنا به تعریف، وجود تنگی بیش از 50% در یک یا بیش از یک سگمان کرونری) هم با آنالیز بر پایه بیمار و هم با آنالیز بر پایه سگمان مورد ارزیابی قرار گرفت.
یافتهها: 61 CT آنژیوگرام از مجموع 64 مورد (95%) کیفیت تشخیصی قابل قبول داشت. QCA بیماری کرونری را در 64% موارد (61/39) نشان داد و در مابقی موارد بیماری قابل توجه را نشان نداده یا یافتههای نرمال داشت. حساسیت، ویژگی، دقت، PPV، NPV برای 64-MSCT برحسب آنالیز بر پایه بیمار به ترتیب عبارت بود از 92%، 86%، 90%، 92% و 96%. با آنالیز بر پایه سگمان، از مجموع 791 سگمان، تعداد 695 سگمان (88%) قابل ارزیابی با روش 64-MSCT بود و پارامترهای حساسیت، ویژگی، دقت، PPV، NPV برای 64-MSCT با آنالیز بر پایه سگمان در تعیین تنگیهای بیش از 50% عبارت بود از: 80%، 92%، 90%، 65% و 96%.
نتیجهگیری: در مطالعه حاضر، 64-MSCT یک ارزش تشخیصی بالا هم بر پایه بیمار و هم بر پایه سگمان نشان داد. این یافتهها نقش 64-MSCT را در بهکارگیری جهت تعیین میزان خطر در تشخیص CAD به عنوان یک شیوه تشخیصی غیرتهاجمی مطرح کرده و مورد تاکید قرار میدهد.
مریم عبیری، سعید صادقیان، الهام حکی، محمدعلی برومند، پروین مهدیپور، منیژه ایزدی، محمد کرامتیپور،
دوره 67، شماره 2 - ( 2-1388 )
چکیده
Normal
0
false
false
false
EN-GB
X-NONE
AR-SA
MicrosoftInternetExplorer4
زمینه و هدف: بیماری
عروق کرونر Coronary
Artery Disease CAD از
شایعترین
علل مرگ و میر در همه کشورها از جمله ایران میباشد. از عوامل مستعدکننده بیماری،
سابقه خانوادگی مثبت است که اشاره به ماهیت ژنتیکی CAD
دارد. شناخت فاکتورهای ژنتیکی مستعدکننده به CAD،
برای شناسایی افراد در معرض خطر بسیار مهم است. تغییر در فاکتورهای محیطی
مستعدکننده و احیانا تداخلات دارویی در این افراد، میتواند نقش اساسی در پیشگیری
از بیماری داشته باشد. بررسیهای ژنتیکی تاکنون نقش بیش از 100 ژن را در ابتلا به CAD
نشان دادهاند. ژن Matrix Gla Protein (MGP)
از جمله ژنهایی
میباشد که نقش چندشکلیهای آن در جایگاههای 7- و 138- در پرموتور ژن، در ایجاد
خطر ابتلا به CAD
در بعضی از جمعیتها گزارش شده است. مطالعه حاضر به بررسی نقش چندشکلیهای مذکور
در ایجاد خطر ابتلا به CAD،
در جمعیت ایرانی پرداخته است.
روش بررسی: 150 فرد
مبتلا و 150 شاهد مناسب بر اساس علائم کلینکی و نتایج آنژیوگرافی انتخاب و از نمونههای
خون DNA
استخراج گردید و ژنوتیپ نمونهها در هر دو چندشکلی با روش Polymerase Chain Reaction-Restriction
Fragment Length Polymorphism PCR-RFLP
و راندن
محصولات روی ژل پلیآکریل آمید مشخص گردید.
یافتهها: مقایسه
فراوانی ژنوتیپی و آللی بین گروه بیماران و شاهد نشان داد که آلل A
در جایگاه 7- و آلل T
در جایگاه 138- در بین بیماران بیشتر از گروه شاهد میباشد. هر چند این اختلاف از
لحاظ آماری معنیدار نمیباشد.
نتیجهگیری: نتایج حاصل پیشنهادکننده عدم همبستگی چند
شکلیهای مذکور با CAD در جمعیت ایرانی میباشد. تایید قطعی این امر
نیازمند تکرار مطالعات مشابه میباشد.
ضیاءالدین مدنی کرمانی، محمد تقی خرسندی آشتیانی، نسرین یزدانی، فاطمه میراشرفی،
دوره 67، شماره 7 - ( 7-1388 )
چکیده
زمینه و هدف: با توجه به اهمیت پروگنوستیک متاستاز غدد لنفی گردنی در کارسینوم سلول سنگفرشی SCC زبان و اهمیت مارکرهای بیولوژیک در رفتار تهاجمی تومور و ایجاد متاستاز ارتباط دو مارکر بیولوژیک P53 و Epidermal Growth Factor EGFR که در پرولیفراسیون و تمایز سلولی نقش دارند و همچنین دو مارکر بیولوژیک CD44 و E-cadherin که در چسبندگی سلولی نقش دارند با متاستاز غدد لنفی گردن تحت بررسی قرار گرفت.
روش بررسی: این مطالعه توصیفی تحلیلی بر روی 53 بیمار SCC زبان که تحت عمل جراحی برداشت تومور و دیسکسیون غدد لنفی گردن در سالهای 87-1380 قرار گرفته بودند انجام شد. نمونههای این بیماران تحت رنگآمیزی ایمونو-هیستوشیمی قرار گرفت و میزان این مارکرهای بیولوژیک سنجیده شد و نتایج حاصل از رنگآمیزی با توجه به متغیرهای کلینیکو- پاتولوژیک مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافتهها: در این مطالعه از بین فاکتورهای کلینیکو- پاتولوژیک، سن، سابقه ریسک فاکتور، وجود لنفادنوپاتی بالینی گردن و سایز تومور و از بین مارکرهای بیولوژیک کاهش ارتباط معنیداری با متاستاز غدد لنفی گردن مشاهده شد و بین جنس و سایر مارکرهای بیولوژیک شامل P53، EGFR، E-cadherin و متاستاز غدد لنفی گردن ارتباطی مشاهده نشد.
نتیجهگیری: با اندازهگیری CD44 علاوه بر فاکتورهای کلینیکو پاتولوژیک میتوان جهت بررسی احتمال متاستاز غدد لنفی گردن و پروگنوز بیماران SCC زبان بهره گرفت.
محمدپارسا حسینی، حمید سلطانیانزاده، شهرام اخلاقپور،
دوره 68، شماره 12 - ( 12-1389 )
چکیده
زمینه و هدف: بیماری مزمن انسدادی ریه یکی از شایعترین بیماریهای ریوی است. وجود یک سیستم مکانیزه که بتواند میزان صدمه وارد شده به بیمار را تخمین بزند در معالجه بیمار بسیار کمک کننده خواهد بود. در این مقاله یک سیستم نوین کمک تشخیصی کامپیوتری (CAD) برای تشخیص بیماری و وخامت آن با استفاده از تصاویر سیتیاسکن پیشنهاد شده است.
روش بررسی: در دو حالت دم کامل و بازدم کامل از بیست و چهار نمونه تصویربرداری شد و با الگوریتم بخشبندی کانتورهای فعال نسج ریه از بقیه تصویر جدا گردید. در ادامه الگوی نرمال شده تغییرات نسج خارجی ریه به عنوان معیاری در شناسایی بیماری در نظر گرفته شد. با استفاده از طبقهبندیکننده بیز الگوها به دو کلاس سالم و بیمار دستهبندی گردید. در نهایت آزمون آماری t برای بررسی صحت کلاسبندیها اعمال گردید.
یافتهها: با روش پیشنهادی نسبت ارتجاعپذیری ریه و گیر افتادگی هوا به صورت کمّی بهدست میآید. نزدیک بودن این مقدار به عدد صفر بیانگر افزایش هوای مرده در ریه و ابتلای بیمار به انسداد و تنگی نفس میباشد. با بررسی تصاویر ریه در بیماران و افراد سالم مقدار آستانه برای تشخیص بیماری بهدست آمد. نتایج اعمال روش پیشنهادی بر روی تصاویر کلینیکی نشان میدهد که تا حد زیادی میتوان به کارایی آن امید داشت.
نتیجهگیری: با توجه به دشواری و زمانبر بودن روشهای مرسوم تشخیص بیماری انسدادی مزمن ریه، روشی نوین برای طراحی سیستم کمک تشخیصی کامپیوتری جهت کمک به پزشک در تشخیص بیماری انسدادی مزمن ریه پیشنهاد شده است.
محمدپارسا حسینی، حمید سلطانیانزاده، شهرام اخلاقپور، علی جلالی، مهرداد بخشایش کرم،
دوره 70، شماره 4 - ( 4-1391 )
چکیده
زمینه و هد ف: بیماری های ریوی و در رأس آن سرطان ریه از شای ع ترین و خطرنا ک ترین بیماری هایی هستند که
روزانه افراد زیادی را به کام مرگ م ی کشانند. در این مقاله یک سیستم کمک تشخیصی مکانیزه جهت شناسایی
ندول های ریوی به عنوان یکی از علایم اصلی بیماری های ریه ارایه خواهد شد.
روش بررسی: در یک کارآزمایی بالینی 25 بیمار ریوی مراجعه کننده به بیمارستان مسیح دانشوری تهران که در تصاویر
آن ها ندول ریوی مشاهده گردید به طور تصادفی به دو گروه مورد با جمعیت پانزده ( 9 زن و شش مرد با HRCT
39 سال ) ±4/ 43 سال ) و گروه ناظر با جمعیت ده (شش زن و چهار مرد با میانگین سنی 91 ±5/ میانگین سنی 63
تقسیم شدند . با اعمال روش های پردازش و تحلیل تصاویر پزشکی و استفاده از الگوریتم های شناسایی آماری الگو
سیستمی مکانیزه جهت شناسایی خودکار ندول ریوی ارایه گردید.
یافت هها: به وسیله رو ش های بخش بندی تصاویر پزشکی نسج اصلی ریه ها از بقیه تصاویر دو بعدی جدا شدند . در
مرحله بعد موارد مشکوک شامل رگ، برونش، ندو ل و غیره به صورت رنگی برچسب گرفتند . سپس ویژگی های
مشخصه ندول ها به دست آمدند . در نهایت جهت کلاسه بندی با استفاده از شبکه عصبی مصنوعی ندو لهای موجود در
تصویر از بقیه موارد تفکیک و مشخص گردیدند.
.در
مرحله بعد موارد مشکوک شامل رگ، برونش، ندو ل و غیره به صورت رنگی برچسب گرفتند . سپس ویژگی های
مشخصه ندول ها به دست آمدند . در نهایت جهت کلاسه بندی با استفاده از شبکه عصبی مصنوعی ندو لهای موجود در
تصویر از بقیه موارد تفکیک و مشخص گردیدند
نتیجه گیری: با توجه به پیچیدگی و ساختارهای متنوع ندو ل ها و تعد اد زیاد تصاویر س ی تی مربوط به کات های مختلف
ریه، پیدا کرد ن ندول ریوی از میان موارد مشکوک کاری دشوار، زمان بر و با احتمال خطای انسانی برای پزشکان
ندول ریوی را از موارد مشکوک آشکار ساخته است. (P<0/ متخصص می باشد. خروجی سیستم پیشنهادی به خوبی..
امیرفرهنگ زند پارسا، ناصر گیلانی لاریمی، علیرضا استقامتی، مرضیه متولی،
دوره 71، شماره 2 - ( 2-1392 )
چکیده
زمینه و هدف: برخی از مطالعات قبلی نشان دادهاند که نمره کلسیم عروق کرونر (Coronary Artery Calcium Scoring, CACS) میتواند یکی از روشهای تشخیص بیماری کرونر باشد. با توجه به وابستگی کلسیم عروق کرونر با جذب و دفع کلسیم در بدن، در این مطالعه، ارتباط هورمون پاراتیرویید (PTH) با بیماریهای قلبی و عروقی مورد بررسی قرار گرفته است.
روش بررسی: در یک مطالعه مقطعی در سال1390 در بیمارستان امامخمینی (ره) تهران، بیماران مشکوک به بیماری عروق کرونر و کاندید آنژیوگرافی کرونر ابتدا تحت سیتیاسکن جستجوگر چند جانبه بدون تزریق(Multidetector Computed Tomography, MDCT), non-enhanced قلب قرار گرفتند و CACS آنها تعیین شد. سپس بیماران تحت آنژیوگرافی کرونر قرار گرفتند و تنگی بیش از 50% معنیدار در نظر گرفته شد و بر اساس نمره جنسیتی (Gensini score) شدت درگیری عروق کرونر مشخص گردید. همزمان سطح سرمی هورمون پاراتورمون، کلسیم و فسفر سرم تعیین و رابطه میان کلسیم عروق کرونر و بیماری عروق کرونر با PTH و شاخصهای متابولیسم کلسیم تعیین گردید.
یافتهها: 178 بیمار شامل 50 زن و 128 مرد وارد مطالعه شدند. میانگین سن بیماران 8/11±2/56 سال با دامنه 25 الی 87 سال بوده است. ضریب همبستگی CACS با Gensini score معادل 507/0 (001/0P<)، با هورمون پاراتورمون سرم معادل 037/0- (693/0P=)، با کلسیم سرم معادل 062/0 (499/0P=) و با فسفر سرم 061/0- (506/0P=) به دست آمد. هورمون پاراتورمون سرم در بیماران دارا و فاقد بیماری کرونر (CAD) به ترتیب 6/11±8/21 و 5/11±2/23 پیکوگرم در دسیلیتر بود (427/0P=).
نتیجهگیری: نتایج حاصل نشان میدهند که CACS شاخص مناسبی برای ارزیابی درگیری کرونر و شدت آن میباشد ولی رابطهای بین PTH با شدت درگیری کرونر و میزان CACS یافت نشد.
امیرنادر امامی رضوی، غلام بساطی، سهیلا عبدی،
دوره 72، شماره 1 - ( 1-1393 )
چکیده
زمینه و هدف: جذب رودهای اسیدهای چرب ممکن است از طریق انتشار ساده و همینطور انتقال وابسته به پروتیین حامل انجام گیرد، اگرچه اهمیت نسبی هر کدام به شرایط محیط انتروسیتها بستگی دارد. یون کادمیوم بر جذب اسیدهای چرب توسط انتروسیتها تاثیر میگذارد و تاثیر آن در شرایط pH مختلف روده کوچک مورد بررسی قرار نگرفته است، بهویژه آنکه pH مجرای روده کوچک نقش مهمی در جذب اسیدهای چرب دارد. هدف از مطالعه حاضر ارزیابی اثرات متقابل یون کادمیوم و pH مجرای روده بر جذب اسیدهای چرب در روده رت بود.
روش بررسی: در این پژوهش تجربی از 45 موش صحرایی (Wistar rat) سهماهه استفاده گردید. پساز بیرون آوردن روده کوچک، قسمت دئودنوم و ژژونوم از آنها جدا شده و Everted Gut Sac (EGS) تهیه گردید. سپس EGSها با محلول بافر پر شده و دو طرف آنها با نخ بسته شد. پساز قرار دادن EGSها در بافر حاوی اسید اولئیک، انتقال این اسید بهداخل EGS در حضور و در غیاب کادمیوم در pHهای مختلف اندازهگیری گردید.
یافتهها: تغییر pH بر جذب اسید اولئیک موثر بود و اثر مهاری کادمیوم در جذب آن تحت تاثیر pH قرار گرفت، بهطوریکه در pHهای قلیایی 5/7 و 2/9 میزان تاثیر کادمیوم در مهار جذب اسید اولئیک بهترتیب 32% و 36% بود. در حالیکه در pHهای اسیدی 5/2 و 5/4 میزان مهار جذب بهترتیب به 11% و 5% کاهش یافت (05/0P<).
نتیجهگیری: یون کادمیوم باعث کاهش جذب اسیدهای چرب در روده رت شده و pH اسیدی روده این اثر مهاری کادمیوم را کاهش میدهد.
نجمه جویان، بابک صفاری، الهام داوودی دهاقانی، نگار سلیانی، سارا سنمار، مرضیه بهاری، ندا جویان، محمد علی استوان،
دوره 72، شماره 12 - ( 12-1393 )
چکیده
زمینه و هدف: ژن عامل رونویسی بالا دست نوع 1 (Upstream Stimulatory Factor1, USF1)، یک عامل رونویسی است که ارتباط پلیمورفیسمهای آن با بیماریهای هایپرلپیدمیای خانوادگی (Familial combined hyperlipidemia, FCHL)، دیابت نوع دو و بیماریهای قلب و عروق مشاهده شده است. در این مطالعه ارتباط پلیمورفیسم USF1s2 با بیماری عروق کرونر زودرس PCAD) (Premature coronary artery disease, در جمعیت جنوب ایران برای اولین بار مورد بررسی قرار گرفت. USF1s2 دارای بهترین پتانسیل بهعنوان یک متغیر عملکردی در ژن USF1 میباشد.
روش بررسی: در یک پژوهش مورد- شاهدی بر روی 321 بیمار، 186 زن زیر 55 سال و 135 مرد کمتر از 50 سال که از ابتدای مهر تا پایان اسفند 1389 در بیمارستانهای سعدی، نمازی و مرکز قلب کوثر شیراز تحت آنژیوگرافی قرار گرفته و واجد گرفتگی عروق کرونری قلبی بودند، پلیمورفیسم USF1s2 با روش PCR-RFLP (Polymerase chain reaction- restriction fragment length polymorphism) و با استفاده از آنزیم محدودکننده BsiHKA Iتعیین ژنوتیپ شد. پروفایل قند و چربی خون نیز با اندازهگیری سطح قند خون ناشتا، کلسترول تام، تریگلیسرید، Low-density lipoprotein (LDL) و High-density lipoprotein (HDL) بهدست آمد.
یافتهها: فراوانی آللهای ماژور (G) و مینور (A) USF1s2، در کل جمعیت به ترتیب 74/0 و 26/0 بود. همچنین، میزان شیوع آلل مینور بهطور قابل توجهی در بیماران واجد PCAD در مقایسه با گروه شاهد بیشتر بود، این تفاوت حتی پس از تنظیم پارامترهای مداخلهگر، معنادار باقی ماند. در واقع، افراد با ژنوتیپ هموزیگوت جهش یافته (AA) حدود پنج برابر بیشتر نسبت به افراد با ژنوتیپ هموزیگوت نوع وحشی (GG) مبتلا به بیماری گرفتگی عروق کرونر زودرس بودند.
نتیجهگیری: به نظر میرسد، در جامعه ما پلیمورفیسم تک نوکلئوتیدی USF1s2 یک عامل پیشبینی کننده PCAD است که میتواند مستقل از فاکتورهای قندی و لیپیدی خون باشد.
سجاد رضوان، محمد آقاعلی، بهنام فلاح بافکر لیالستانی، لیلی ایرانیراد، فریبا پیرسرابی،
دوره 75، شماره 10 - ( 10-1396 )
چکیده
زمینه و هدف: بهطور طبیعی فشارخون در هنگام شب کاهش پیدا میکند. پژوهشگران نشان دادند افرادی که این کاهش فشارخون را ندارند در معرض بیشتر ابتلا به عوارض قلبی-عروقی میباشند. مطالعه حاضر با هدف بررسی ارتباط بین ریتم شبانهروزی فشارخون با شدت نارسایی کلیه در بیماران مبتلا به نارسایی مزمن کلیوی، انجام شد.
روش بررسی: مطالعه بهصورت مقطعی در اردیبهشت ماه سال ۱۳۹۵ انجام شد. جامعه آماری، بیماران بالای ۳۰ سال مبتلا به پرفشاری خون و نارسایی مزمن کلیه بهطور همزمان بودند، که ۹۵ بیمار وارد مطالعه شدند. بیماران از درمانگاه دو بیمارستان خصوصی و دولتی وابسته به دانشگاه علوم پزشکی قم (بیمارستان شهید بهشتی و بیمارستان ولیعصر (عج)) انتخاب شدند. چک لیست دادههای مورد نیاز شامل سن، جنس، مدت زمان ابتلا و علت نارسایی کلیه از بیماران پر شد. سطح کراتینین و اوره سرم اندازهگیری و وارد چک لیست شد. وضعیت ریتم شبانهروزی فشارخون در همه بیماران توسط هولتر مانیتورینگ بررسی شد. افرادی که کمتر از ۱۰% افت فشارخون شبانه را داشتند غیردیپر و افرادی که ۱۰% یا بیشتر افت فشارخون شبانه داشتند دیپر در نظر گرفته شدند.
یافتهها: توزیع بیماران از نظر جنس (۰/۷۴۴=P)، سن (۰/۴۰۷=P)، میزان فیلتراسیون گلومرولی (۰/۳۳۷P=)، سطح سرمی کراتینین (۰/۵۶۹=P)، سطح اوره خون (۰/۶۸۹=P) و طول مدت نارسایی کلیه (۰/۸۱۲=P) بین دو گروه دیپر و غیردیپر تفاوت معناداری نداشت.
نتیجهگیری: نتایج این مطالعه نتوانست ارتباط معناداری بین ریتم شبانهروزی فشارخون با شدت نارسایی کلیه را نشان دهد. در این مطالعه بیشتر بیماران مبتلا به پرفشاری خون و نارسایی کلیه در وضعیت غیردیپر قرار داشتند.
سیده حکیمه رضازاده، رضا شیرکوهی، عبدالحمید انگجی، سید یوسف سیدنا، امیر نادر امامی رضوی،
دوره 76، شماره 2 - ( 2-1397 )
چکیده
زمینه و هدف: مطالعات نشان دادهاند که در اکثر سرطانهای اپیتلیالی بیان فاکتورهای مزانشینمی مثل Vimentin افزایش یافته و بیان فاکتورهای اپیتلیالی مثل E-cadherin کاهش مییابد، که در نتیجه آن تبدیل فنوتیپ اپیتلیالی به مزانشیمی (Epithelial-mesenchymal transition (EMT رخ میدهد. هدف از این پژوهش تعیین سطح بیان این ژنها در بافت تومورال و مقایسه و یافتن ارتباط آنها با پدیده EMT و پیشرفت بیماری بر اساس مقایسه یافتههای بالینی و مورفولوژیک بود.
روش بررسی: مطالعه Case series از بهمن ۱۳۹۴ تا شهریور ماه ۱۳۹۵، بر روی ۷۰ نمونه موجود در تومور بانک انستیتو کانسر انجام گرفت. نمونههای مربوط به بیماران مبتلا به سرطان تخمدان که به منظور جراحی به انستیتو کانسر بیمارستان امامخمینی (ره) مراجعه کرده بودند از نظر میزان بیان دو ژن E-cadherin و Vimentin با روش Real-time PCR مورد بررسی قرار گرفت و دادهها مورد بررسیهای آماری قرار گرفت.
یافتهها: میان سطح بیان ژن Vimentin با Stage تومور (۰/۰۲۶P=) و متاستاز (۰/۰۰۹P=) ارتباط معناداری مشاهده شد. بین بیان ژن Vimentin با درجه تومور (۰/۲۰۷P=)، سن (۰/۱۱P=)، سایز تومور (۰/۷۱P=) و سابقه ابتلای خانوادگی (۰/۶P=) ارتباط معناداری وجود نداشت. بین بیان ژن E-cadherin با متاستاز ارتباط معناداری داشت (۰/۰۲۷P=)، بین بیان ژن E-cadherin با درجه تومور (۰/۶۹۰P=)، Stage )۰/۷۵۳P=)، سن (۰/۰۹P=)، سایز تومور (۰/۵۳۷P=) و سابقه ابتلای خانوادگی (۰/۵۶P=) ارتباط معناداری مشاهده نشد.
نتیجهگیری: مطالعه فوق نشاندهنده تغییر بیان هر دو ژن Vimentin و E-cadherin در سلولهای توموری تخمدان به عنوان فاکتورهای مهم در روند تبدیل اپیتلیال به مزانشیمی و بارز بودن این تفاوت در مراحل بالینی و پاتولوژی مختلف بود.
رقیه قاسمی، آزاده شجاعی، بهناز کریمی،
دوره 77، شماره 2 - ( 2-1398 )
چکیده
زمینه و هدف: سرطان پروستات در حال حاضر سومین بیماری بدخیم در ایران و پنجمین سرطان رایج در سراسر جهان است. اگرچه شیوع این سرطان در ایران بسیار کمتر از کشورهای غربی است، اما میزان آن در طول سالهای اخیر افزایش یافته است. این مطالعه با هدف تعیین بیان ژنهای GPRC6A، E.cadherin و ZEB1 در سرطان پروستات در مقایسه با بافت خوشخیم آن انجام شد.
روش بررسی: در این مطالعه مورد-شاهدی در طی بهمن ماه ۱۳۹۵ تا شهریور ۱۳۹۷ در دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی ایران، ۳۰ نمونه شامل ۱۵ نمونه از بافت بدخیم سرطان پروستات و ۱۵ نمونه از بافت خوشخیم آن از بیماران تهیه گردید. از بافتهای مورد نظر RNA استخراج شد. سپس cDNA آنها ساخته شد. در ادامه با استفاده از تکنیک Real-time polymerase chain reaction (PCR) بیان ژنهای GPRC6A، E.cadherin، ZEB1 اندازهگیری شده و برای تحلیل میزان بیان ژنها از نرمافزار Relative expression software tool (REST), Version 2009 (http://rest.gene-quantification.info/) استفاده شد.
یافتهها: در این مطالعه بیان ژنهای GPRC6A و ZEB1 در سرطان پروستات در مقایسه با بافت خوشخیم آن افزایش و بیان ژن E.cadherin کاهش داشت. در این مطالعه ارتباط معناداری بین بیان ژنها در نمونههای خوشخیم و بدخیم با فاکتورهای تشخیصی مرسوم در این نوع بیماری مثل سن، مقدار Prostate-specific antigen (PSA)، مرحله پاتولوژیکی و رتبه گلیسون یافت نشد.
نتیجهگیری: ژنهای بررسی شده دارای توان بالقوه برای غربالگری سرطان پروستات میباشند و با بررسیهای بیشتر میتوانند بهعنوان مارکر تشخیصی سرطان پروستات استفاده شوند.
هادی خوشمحبت، پریسا مهدیزاده، مهدی ابراهیمنیا، سیامک کاظمی اصل، نورالدین دوپیکر،
دوره 78، شماره 4 - ( 4-1399 )
چکیده
زمینه و هدف: طراحی مدل سازمانی متناسب با اهداف و رسالت قطبهای علمی و مراکز برتر در حوزه علوم پزشکی بهمنظور پاسخگویی به مأموریتهای محوله بهعنوان یک ضرورت قطعی هدف پژوهش کنونی بود.
روش بررسی: پژوهش کنونی تحقیقی-کاربردی و کیفی حاضر از اردیبهشت تا بهمن 1395 در دو مرحله تطبیقی و تحلیلی انجام گرفت. مکان انجام مطالعه شامل دانشگاه، پژوهشگاه، مرکز درمانی یا مرکز پژوهشی است که بهعنوان قطب علمی شناخته شدهاند. در بخش تطبیقی همه 50 قطب علوم پزشکی داخل و نمونههای مشابه در خارج از کشور و در بخش تحلیلی 10 نفر از خبرگان و مسئولان قطبهای برتر علوم پزشکی، نمونه پژوهش بودند. ابزار گردآوری دادهها در بخش تحلیلی مصاحبه نیمه ساختار یافته، مستندات ابلاغی وزارت بهداشت و در بخش تطبیقی بانکهای داده و سایتهای رسمی قطبها بود.
یافتهها: اطلاق واژه "مرکز برتر" برای واحدهایی که در یک یا دو حوزه از ابعاد سهگانه آموزش، پژوهش و درمان نقش ایفا میکنند و واژه " قطب علمی" برای واحدی که در هر سه بعد یادشده افزونبر مدیریت دانش ایفای نقش میکند، مورد توافق قرار گرفت. برای قطب علمی هفت مأموریت (ملی و تاحدی بینالمللی) و برای مرکز برتر پنج مأموریت متفاوت تدوین گردید. نقش وزارت بهداشت در زمینه هدایت کلان قطبها در هفت بند مورد توافق قرار گرفت. در نهایت مدل کلان سازماندهی قطبهای علمی و مراکز برتر در سطح وزارت، دانشگاهها طراحی و ارایه شد.
نتیجهگیری: اصلاح ساختار تولیت قطبها در وزارت، وحدت فرماندهی در سطح عالی مدیریت قطبها با تشکیل و سازماندهی مجدد وظایف و اختیارات شورای عالی قطبها و ایجاد یک ارتباط نظاممند با وزارت و معاونتهای مربوط بخشی از الزامات تحقق نقش و انجام رسالت قطبهای علمی است.
علی عامری، محمود شیری، معصومه گیتی، محمد علی اخایی،
دوره 79، شماره 5 - ( 5-1400 )
چکیده
سرطان پستان یکی از شایعترین سرطانها در زنان است. ماموگرافی غربالگری یک روش تصویربرداری اشعه ایکس با دوز پایین است که برای تشخیص سرطان پستان در مراحل اولیه بهکار میرود. برای کمک به رادیولوژیست در خواندن ماموگرام سیستمهای کمکیار (CAD) ساخته شدهاند که نرمافزارهایی هستند که میتوانند نواحی سرطانی را در ماموگرام تشخیص دهند. با پیشرفتهای نرمافزاری و سختافزاری اخیر که منجر به تکامل الگوریتمهای یادگیری عمیق (DL) گردیده، انقلابی در رشتههای مختلف مهندسی و همچنین فناوریهای پزشکی بهوجود آمده است. اخیرا، مدلهای DL در سیستمهای کمکیار ماموگرافی مورد استفاده قرار گرفتهاند و به عملکرد بالایی دست پیدا کردهاند. روشهای DL برخلاف روشهای سنتی یادگیری ماشین، نیازی به فرایند مشکل و زمانبر مهندسی ویژگیها ندارند و میتوانند بهطور خودکار، ویژگیهای مورد نیاز را از روی تصویر یاد گرفته و استخراج کنند. یکی از پرکاربردترین الگوریتمهای DL، شبکه عصبی کانولوشنال (CNN) میباشد. برای تشخیص ضایعات سرطانی در ماموگرام، CNN باید در یک الگوریتم مبتنی بر ناحیه مانند R-CNN، Fast R-CNN، Faster R-CNN و YOLO بهکار گرفته شود. برای آموزش مدلهای DL، نیاز به حجم زیادی از تصاویر ماموگرافی است که ضایعات سرطانی در آنها توسط یک رادیولوژیست مجرب، مشخص شده باشند. به همین دلیل، تهیه و جمعآوری یک مجموعه داده بزرگ ماموگرافی مارک شده، برای ساخت یک سیستم کمکیار با دقت بالا، ضروری میباشد. این مقاله با هدف گردآوری وضعیت بهرهمندی و پیشرفتهای تکنولوژی یادگیری عمیق در سیستمهای کمکیار ماموگرافی نوشته شده است.
احمد صوفی محمودی، عرفان شمسالدین، بیتا مسگرپور، شاهین آخوندزاده، پیام کبیری،
دوره 79، شماره 7 - ( 7-1400 )
چکیده
زمینه و هدف: تفاوتهای جنسیتی در شاخصهای علمسنجی در بین اعضای هیات علمی دانشگاهها و موسسات علوم پزشکی کشور بررسی شد.
روش بررسی: مشخصات هیات علمی علوم پزشکی ایران در سامانه علمسنجی وزارت بهداشت (isid.research.ac.ir) در تاریخ ۲۲ خرداد ۱۴۰۰ بررسی شد. دادههای استخراج شده با استفاده از نرمافزار آماری R v4.0.1 (R Core Team, R Foundation for Statistical Computing, Vienna, Austria. http://www.r-project.org) تجزیه و تحلیل شد.
یافتهها: در مجموع ۲۱۰۶۴ عضو هیات علمی در ۷۷ دانشگاه و موسسه علوم پزشکی کشور شناسایی شدند که 4/57% از آنها مرد بودند. تعداد مردان در ۶۲ دانشگاه و موسسه بیش از تعداد زنان بود. تعداد مردان در همه رتبههای آموزشی بهجز رتبه مربی بیش از تعداد زنان بود. در هر دو جنسیت، بیشترین اعضای هیات علمی استادیار بودند. مقالات و استنادات مردان بیشتر از زنان بود. در میان ۱۷۸۹ عضو هیات علمی با صفر مقاله، 4/50% مرد بودند. ۱۵۴ نفر در فهرست پژوهشگران، 1% پر استناد برتر نظام رتبهبندی جهانی ESI در دنیا بودند که اکثریت این افراد مرد بودند (5/80%). میانه تمام شاخصهای علمسنجی مورد بررسی در مردان بیشتر از زنان بود. مردان دارای تعداد مقالات، تعداد استنادات، h-index، استناد بهازای مقاله، درصد مقالات بینالمللی و نویسندگان همکار بیشتری بودند، با این حال، زنان خود استنادی کمتری داشتند (56/1% در مقابل 51/2%). در همه رتبههای علمی، مردان شاخص بالاتری داشتند. تنها استثنا خود استنادی دانشیاران بود که در آن خود استنادی زنان بالاتر از مردان بود (5/3 در مقابل 3/3).
نتیجهگیری: بین اعضای هیات علمی علوم پزشکی کشور در سال ۱۴۰۰ تفاوتهایی براساس جنسیت دیده شد به اینصورت که شاخصهای علمسنجی در مردان هیات علمی علوم پزشکی در ایران نسبت به زنان بالاتر گزارش شد.