149 نتیجه برای Cell
زهرا حیدری، باقر مینایی زنگی، سید محمد حسین نوری، محمد اکبری،
دوره 55، شماره 5 - ( 2-1376 )
چکیده
در مطاله حاضر، تاثیر سرب بر خصوصیات فراساختمانی سلول اندوتلیال جدار سینوزوئید در طحال جنین Rat مورد بررسی قرار می گیرد. آلودگی زیست محیطی سرب با پیشرفت صنعت، بطور بی رویه ای در حال افزایش است. این آلودگی به طرق مختلف حیات موجودات زنده را مورد تهدید قرار می دهد. دستگاه گردش خون و ایمنی در این میان از حساسیت خاصی برخوردار می باشد. 30 رت ماده و 6 رت نر از نژاد (Sprague Dawley) به طریق نمونه برداری تصادفی انتخاب می گردند. پس از جفت گیری و مشاهده پلاک واژینال، رتهای حامله به دو گروه آزمایش و شاهد تقسیم می گردند. از نخستین روز بارداری، گروه آزمایش محلول استات سرب 0/13% و گروه شاهد آب مقطر به عنوان آب آشامیدنی مصرفی روزانه دریافت می نمایند. پس از زایمان، نمونه طحال نوزاد در محلول گلوتارآلدهاید 0.02 تثبیت و پس از طی مراحل آماده سازی توسط میکروسکوپ الکترونی مورد مطالعه قرار می گیرد. بررسی الکترون میکروسکوپی در سلولهای اندوتلیال سینوزوئید، تغییرات مورفولوژیک میتوکندری، ظهور لیزوزوم های اولیه، ثانویه و اجسام مالتی وزیکولار و تورم شبکه آندوپلاسمی را نشان می دهد. به نظر می رسد که این تغییرات در اثر تداخل سرب با اعمال آنزیمی یا تجمع سرب در ارگانلهای سلولی مذکور باشد.
شیرین نیرومنش، قربان بهزادیان نژاد، منصوره ابراهیمی ترابی،
دوره 56، شماره 1 - ( 1-1377 )
چکیده
از 270 بیمار مراجعه کننده با شکایات واژینیت (افزایش ترشحات، احساس بوی بد ترشحات، خارش، سوزش و ...) به یک درمانگاه زنان واژینوز باکتریایی براساس وجود حداقل سه معیار از چهار معیار زیر در 68 نفر (25%) تشخیص داده شد: (1) ترشحات واژنی یکنواخت (هموژن)، (2) آزمایش آمین (ویف) مثبت با محلول پتاس 20%، (3) pH بالاتر از 4/5 ترشحات واژن و (4) وجود کلوسل در گستره مرطوب. سپس نتایج حاصل از این گروه با گروه شاهد که 55 نفر بودند مقایسه گردید. در این مطالعه ارتباط وجود کلوسل بیش از 20% سلولهای اپی تلیال در گستره رنگ آمیزی شده به روش گرم و نیز روش نوجنت و همکارانش در رنگ آمیزی گرم با تشخیص کلینیکی باکتریال واژینوزیس بررسی شده است، و ارزش تشخیصی هریک از آزمایشهای انجام شده تعیین گردیده است. کلوسل بیش از 20% سلولهای اپی تلیال واژن در 87% گروه باکتریال واژینوزیس و 5/5% گروه شاهد دیده شد. pH بیشتر از 4/5 بیشترین حساسیت (100%) و کمترین ویژگی (47%) و نمره مساوی و بیش از 7 (در گستره رنگ آمیزی شده به روش گرم و روش نوجنت) بیشترین ویژگی (100%) و بیشترین ارزش پیش بینی مثبت (100%) را دارا بودند. شایعترین شکایات، افزایش ترشحات (90%)، احساس بوی بد (57%) و احساس بوی بد از مقاربت (65%) است.
فرشاد فرنقی، زهرا صفایی نراقی، صفیه السادات محیط،
دوره 56، شماره 1 - ( 1-1377 )
چکیده
بیماری مایکوزیس فونگوئیدس (MF) یک لنفوم پوستی در اثر لنفوسیتهای T بدخیم می باشد. در این بیماری آلوپسی (ریزش مو) بطور نادر دیده می شود که آن هم به شکل فولیکولار موسینوزیس می باشد. در این مقاله بیماری معرفی می شود که در تمامی ضایعات او، ریزش مو بدون علایم موسینوز دیده می شد. اضافه بر آن یک پلاک فقط با ریزش مو بدون تغییرات بالینی اپیدرمال، کاملا شبیه به آلوپسی آره آتا و از نظر آسیب شناسی منطبق با MF وجود داشت. بعد از حدود شش ماه درمان، در تمامی ضایعات، رویش موی مجدد تقریبا طبیعی اتفاق افتاده است.
مریم اخیانی، هایده غنی نژاد اهری، زهرا صفایی نراقی، آرزو رضایی،
دوره 56، شماره 5 - ( 4-1377 )
چکیده
اهداف ما پیدا نمودن فراوانی بازال سل اپی تلیوما BCE و بررسی انواع کلینیکی و پاتولوژیکی و رابطه آنها با هم در بیماران مراجعه کننده به درمانگاههای پوست بیمارستان رازی بوده است. مطالعه بصورت آینده نگری بر روی 103 بیمار که طی 6 ماه به درمانگاههای فوق مراجعه نمودند انجام گرفت. نتیجه: (63/1%) بیماران مرد و (36/9%) زن بودند، BCE در دهه ششم شایعتر بوده، (40/7%) بیماران پوست روشن با موهای بور و (54/4%) رنگ پوست گندمگون و (4/9%) پوست سبزه تند داشتند. سابقه کک و مک در (15/5%) و سابقه رادیوتراپی در دوران کودکی در (41/7%) بیماران موجود بود. سابقه سبوره و آکنه در (89/3%) منفی بوده و بیماران پوست خشک داشتند. شایعترین محل BCE در سر (47/5%) و نادرترین محل تنه (0/8%) بود. شاعترین فرم کلینیکی در انواع منفرد ندولراولسراتیو (30/5%) و در فرم متعدد پیگمانته (60/2%) و شایعترین فرم پاتولوژی solid گزارش گردیده است (53/4%). BCE در مردان و همچنین در کسانی که پوست خشک و روشن داشتند شایعتر بود. بحث: در افرادی که سابقه رادیوتراپی در سر داشتند ضایعات بیشتر در سر و پیشانی، جلو و پشت گردن و اکثرا بصورت پیگمانته دیده شد. فراوانی این بیماری در مراجعه کنندگان به درمانگاههای پوست بیمارستان رازی (0/5%) بوده است.
مهرناز رسولی نژاد،
دوره 57، شماره 4 - ( 4-1378 )
چکیده
بروسلوزیس بیماری ارگانهای مختلف با تظاهرات متنوع است که سیستم عصبی را در 10-5 درصد بالغین و 1 درصد بچه ها درگیر می نماید. تظاهرات نوروبروسلوزیس بصورت مننگوانسفالیت، خونریزی زیر آراکنوئید، میلیت، رادیکولیت، آبسه داخل مغز و اپیدورال، پسیکوزیس و سندرم عروقی می باشد. در این مقاله 22 بیمار را با نوروبروسلوزیس شرح می دهیم، 10 بیمار مننگوانسفالیت، 7 بیمار مننژیت، سه بیمار پلی رادیکولوپاتی و یک بیمار آبسه اپیدورال نخاع و یک بیمار هم آبسه مغز داشت. تست آگلوتیناسیون سرم (رایت) در تمام بیماران با عیار بیشتر یا مساوی 1:160 مثبت بود ولی در مایع نخاع هشت تا از 15 بیماری که تست روی مایع نخاع آنها بعمل آمده بود، مثبت بوده است. پنج بیمار تست خون و 3 بیمار هم کشت مغز استخوان مثبت داشتند، دو نفر از 15 بیماری که نمونه مایع نخاع برای کشت بروسلا بررسی شده بود مثبت بوده است. در تمام کشتها بروسلا ملی تنسیس رشد کرده است. درمان آنتی میکروبیال شامل ترکیب دکسی سیکلین، ریفامپین و تری متوتریم سولفامتوکسازول بوده است. 4 بیمار دگزامتازون همزمان هم دریافت کرده اند. درگیری سیستم عصبی در بروسلوزیس خطرناک است. از آنجایی که بروسلوزیس بیماری اندمیک کشور ماست، توصیه می شود، بیمارانی که علائم و نشانه های نورولوژیک دارند از نظر بروسلوزیس بررسی شوند.
زهرا صفایی نراقی، محمدرضا مرتضوی، عباس امید،
دوره 58، شماره 2 - ( 2-1379 )
چکیده
کارسینوم سلول سنگفرشی یکی از تومورهای بدخیم پوست از منشا سلولهای کراتینوسیت اپیدرم است که اغلب نقاط نواحی در معرض نور آفتاب پوست را گرفتار می کند. با هدف شناخت بهتر ویژگی های دموگرافیک و آسیب شناختی این بیماری، پرونده های آسیب شناسی 395 بیمار مبتلا به کارسینوم سلول سنگفرشی پوست و لب مورد بررسی قرار گرفت و اطلاعات دموگرافیک بیماران و خصوصیات آسیب شناختی ضایعه استخراج گردید. اکثر بیماران در هنگام ابتلا به کارسینوم سلول سنگفرشی بیش از 40 سال سن داشتند (83%). به ترتیب 74/4% و 75/8% مبتلایان کارسینوم سلول سنگفرشی پوست و لب تحتانی را مردان تشکیل می دادند، ولی در لب فوقانی فراوانی هر دو جنس برابر بود. تعداد بیماران مراجعه کننده از استانهای غربی و شمال غربی کشور از سایر استانها بیشتر بود. نور آفتاب یکی از مهمترین عوامل زمینه ساز در بیماران بود. درجه هیستولوژیک تومور در اکثر بیماران (53% و 58/8%) درجه یک تشخیص داده شد. این نکته نشان می دهد که اکثر بیماران مراجعه زود هنگام داشته و تشخیص بیماری توسط متخصص پوست و پاتولوژیست به موقع گذاشته می شود.
ماهرو میراحمدیان، عبدالرحیم رضایی، بهروز نیک بین،
دوره 58، شماره 2 - ( 2-1379 )
چکیده
فیبریلهای بتادومیکروگلوبولین (?2M) یکی از عوامل احتمالی در پاتوژنز آمیلوئیدوزیس وابسته به همودیالیز دراز مدت می باشد. اختلال غیرقابل برگشت کلیه و استفاده از غشاهای دیالیزی که زمینه سنتز بیشتر ?2M را فراهم می کنند و قادر به برداشت آن نیز نمی باشند، سبب بالا رفتن سطح سرمی ?2M می شود. با این پیش زمینه در مطالعه حاضر میانگین سرمی ?2M در 23 بیمار با اختلال کامل عملکرد کلیه ها که تحت درمان نگهدارنده همودیالیز با غشای FB110 قرار
داشتند SD=21.2) 74.71 mg/l) بود که تقریبا 31 برابر افراد سالم می باشد (P<0.0001). بیشترین غلظت سرمی (123.8 mg/l) مربوط به بیماری است که ده سال تحت درمان همودیالیز قرار داشته است و کمترین غلظت سرمی (46 mg/l) مربوط به بیماری است که تقریبا دو سال تحت این نوع درمان بوده است. غلظت سرمی این پروتئین به جنسیت و سن ارتباطی نداشت، اما به مدت زمان درمان با همودیالیز وابسته بود (r=0.53 و P<0.01). به علاوه غلظت سرمی ?2M در 19 فرد سالم (به عنوان شاهد) که همه آزمایشها و معاینات معمول برای آنها انجام می شد، SD=0.4) 2.36 mg/l) در محدوده 1/58 تا 3/3 بود. که آزمونهای آماری با آنها مقایسه می گردید. به دلیل نقش بتادومیکروهموگلوبولین در بروز آمیلوئیدوزیس لازم است به غشاهای دیالیزی و اهمیت آنها در القای تولید یا برداشت این پروتئین در بیماران دیالیزی توجه شود.
علیرضا شهاب جهانلو، علی کشاورز، حمیدرضا شهاب جهانلو، ژولیت جهانی،
دوره 58، شماره 3 - ( 3-1379 )
چکیده
روی نقش مهمی در سلامت پوست ایفا می کند و کمبود آن منجر به کاهش ایمنی می شود. بمنظور بررسی مقادیر روی سرم در سرطان های (Basal cell carcinoma: BCC) و (Squamous cell carcinoma: SCC) پوست، 44 بیمار با BCC و 38 بیمار با SCC و 33 نفر شاهد از نظر روی، آلبومین، پروتئین تام، گلوبولین و کلسترول سرم مورد بررسی قرار گرفتند. از افراد بیمار و گروه شاهد ده سی سی خون گرفته شد (از دست راست) و پس از جداسازی سرم، روی سرم بوسیله دستگاه جذب اتمی، آلبومین سرم بوسیله کیت آلبومین (روش بیوره) و پروتئین تام سرم توسط دستگاه Reflactometer اندازه گیری شد. میزان گلوبولین سرم از تفاضل میزان آلبومین از پروتئین تام بدست آمد. کلسترول سرم به روش انیدرید محاسبه شد. میزان روی سرم در مبتلایان به سرطان BCC و یا سرطان SCC پوست از گروه شاهد کمتر و این اختلاف معنی دار بود (P<0.001). میانگین آلبومین سرم در مبتلایان به سرطان BCC پوست بیشتر از گروه شاهد دارای اختلاف معنی دار بود (P<0.01). میزان آلبومین سرم در سرطان SCC پوست با گروه شاهد اختلاف معنی داری نشان نداد. همبستگی معنی داری بین روی سرم و آلبومین سرم در سرطان SCC پوست (R=0.507 و P<0.01)، در سرطان BCC پوست (R=43 و P<0.1) در گروه شاهد (R=35 و P<0.1) دیده شد. میانگین گلوبولین سرم در افراد مبتلا به سرطان SCC پوست و یا سرطان BCC پوست از گروه شاهد کمتر و این اختلاف ها معنی دار می باشند (P<0.1). نتیجه گیری ما کاهش روی سرم و گلوبولین سرم در بیماران مبتلا به سرطان پوست از نوع SCC و BCC است.
نصرت اله سلجوقی، ضیاءالدین نوروزی، هاله هشترودی زاد،
دوره 58، شماره 3 - ( 3-1379 )
چکیده
لنفوم غیر هوچکینی سومین سرطان شایع کودکان است. در پژوهش حاضر، با هدف بررسی خصوصیات آسیب شناسی و بالینی این بیماری، پرونده 84 کودک مبتلا به لنفوم غیر هوچکینی که از سال 1368 تا 1375 به دو بیمارستان کودکان علی اصغر و بهرامی مراجعه کرده بودند، بررسی نموده ایم. لنفوم SNCC میزان 59% موارد را تشکیل می داد. نوع لنفوبلاستیک 15% و نوع لنفوم منتشر سلول بزرگ است 5% را به خود اختصاص داده بود. شکم و لنف نودهای محیطی شایعترین خواستگاه تومور بودند. شایعترین تظاهرات بالینی در زمان مراجعه توده شکمی (34%)، درد شکمی (37%) و لنفادنوپاتی سرویکال (26%) بود. باتوجه به انسیدانس بالای لنفوم غیر هوچکینی در ایران و نیز غالب بودن زیرگروه SNCC بیماری، لازم است مطالعات گسترده تری در این خصوص انجام بگیرد.
احمد مسعود، گیتی ثمر، مریم دبیر،
دوره 58، شماره 3 - ( 3-1379 )
چکیده
اگرچه ایمنی سلولی و از جمله ماکروفاژها در مقاومت به عفونت بروسلایی اهمیت دارند، عوامل سرمی مانند سلول های PMN نیز در ایجاد پاسخ اولیه در مقابل این میکروارگانیسم نقش دارند. در پژوهش حاضر به بررسی انفجار تنفسی (مسیر اکسیداتیو) سلول های فاگوسیت بیماران مبتلا به بروسلوز مزمن در مواجهه با ارگانیسم غیر بروسلایی (مخمر اپسونیزه) و ارگانیسم بروسلایی غیر فعال شده پرداخته ایم. 51 نفر از بیماران بروسلوزی مزمن از نظر فعالیت انفجار تنفسی پلی مورفونوکلئرها در مواجهه با مخمر بیکر و بروسلاملیتنسیس غیر فعال شده مورد مطالعه قرار گرفتند. یک گروه شامل 41 بیمار بروسلوزی و 210 نفر بعنوان کنترل انتخاب شدند. دو گروه دیگر شامل 10 بیمار و 6 کنترل نیز وارد مطالعه شدند. در مواجهه پلی مورفونوکلئرها با مخمراپسونیزه، متوسط انفجار تنفسی در گروه بیماران 110.3 و در گروه کنترل 129.3 میلی ولت بود که تفاوت معنی دار آماری را نشان نمی داد. در حضور بروسلاملیتنسیس غیر فعال شده، این میزان ها در دو گروه بیمار و سالم بترتیب 67.2 و 112.5 میلی ولت بود که تفاوت معنی داری را نشان نمی داد. لذا این نتیجه گرفته شد که بروسلاملیتنسیس غیر فعال شده قدرت مهار فعالیت میلوپراکسیدازی مسیر اکسیداتیو را ندارد.
لاله اسلامیان، مژگان جهانفر،
دوره 59، شماره 4 - ( 5-1380 )
چکیده
با توجه به شیوع مایع آمنیوتیک آغشته به مکونیوم و عوارض شناخته شده آن و وجود بعضی از گزارشات حاشیه ای مبنی بر ارتباط تعداد گلبولهای قرمز هسته دار (nRBC) با مایع آمنیوتیک مکونیومی، به منظور تعیین رابطه تعداد nRBC خون بند ناف نوزادان تازه بدنیا آمده ترم با مایع آغشته به مکونیوم این تحقیق روی خانمهای حامله ترم که جهت زایمان در اتاق زایمان بیمارستان شریعتی در 1379 بستری شدند انجام شد. با انجام محاسبات لازم، تعداد نمونه تعیین و خانمهای حامله ای که دارای عوامل تاثیرگذار بر روی تعداد nRBC نوزاد تازه بدنیا آمده بودند از مطالعه حذف شدند. پس از پاره شدن پرده آمنیون، گروه مورد، نوزادان با مایع آمنیوتیک مکونیومی و گروه شاهد، نوزادان با مایع آمنیوتیک شفاف بودند. سن و تعداد زایمان مادر، سن حاملگی، وزن زمان تولد نوزاد، آپگار دقیقه پنجم، عاقبت جنین در 48 ساعت اول و همچنین الگوی ضربان قلب جنین و هموگلوبین نوزاد در بدو تولد بررسی و ثبت شد. تعداد nRBC به روش استاندارد در خون بندناف نوزاد تازه بدنیا آمده اندازه گیری و نمونه های مورد و شاهد برحسب تعداد nRBC کمتر یا بیشتر از 10 طبقه بندی و مورد قضاوت آماری قرار گرفتند. تحقیق روی 117 مادر و نوزاد شامل 50 مورد با مایع آمنیوتیک مکونیومی و 67 مورد با مایع شفاف انجام گرفت. فاکتورهای مادری و نوزادی مشابه بودند. میزان nRBC در گروه شاهد 4.8±3.75 و در گروه مورد 12.04±22.7 بود (P<0.01) و نوزادان با مایع شفاف 9 درصد و نوزادان با مایع مکونیومی 32 درصد تعداد nRBC غیرطبیعی (بیشتر یا مساوی 10) داشتند (P<0.01). تعداد nRBC خون بندناف با دفع داخل رحمی مکونیوم افزایش می یابد و مطرح کننده اینست که نوزادان با مایع مکونیوم در معرض هیپوکسی هستند. تحقیق همگروهی برای بررسی تاثیر نوع زایمان بر عاقبت نوزادان مکونیومی و ارزیابی علت هیپوکسی جنین در مادران حامله بدون عارضه را نیز توصیه می کنیم.
اسدالله سلیمی، سیدمرتضی سجادی، پیمان حداد،
دوره 59، شماره 5 - ( 6-1380 )
چکیده
تومورهای سلول های زایای بیضه که 60 درصد آنها را سمینوما تشکیل می دهد، شایع ترین بدخیمی در مردان سنین 40-20 سالگی می باشد و با توجه به افزایش شیوع آن در 40 سال گذشته به صورت یک مساله عمده اقتصادی-اجتماعی در آمده است. پژوهش حاضر با هدف شناخت کارآیی پرتودرمانی کوراتیو این بیماران، ضمن توجه به استفاده فعلی از دستگاه کبالت در این مرکز درمانی (در مقایسه با دستگاه شتاب دهنده خطی)، با تعیین میزان بقا کلی، میزان بقا بدون بیماری، میزان برگشت بیماری (عود یا متاستاز)، عوامل موثر در پیش آگهی و مقایسه نتایج بدست آمده با دیگر مراکز پرتودرمانی در سایر نقاط جهان صورت گرفته است. کلیه بیماران با تشخیص پاتولوژیک سمینومای بیضه (پس از ارکیکتومی) که طی یک دوره 12 ساله (77-1366) به بخش رادیوتراپوتیک انکولوژی انستیتو کانسر جهت دریافت رادیوتراپی کوراتیو معرفی شده بودند (شامل 147 بیمار) مورد بررسی و پیگیری قرار گرفتند. در این مطالعه، متوسط سن در زمان مراجعه 34/5 سال بود. از بیماران، 68 (58/5 درصد) در مرحله I بالینی، 57 بیمار (38/8 درصد) مرحله II بالینی و 4 بیمار (2/7 درصد) نیز در زمان مراجعه در مرحله III بالینی قرار داشتند. با در نظر گرفتن زمان متوسط پیگیری 53/5 ماه که از 2 تا 158 ماه متغیر بوده است تعداد موارد عود و متاستاز دوردست به ترتیب 12 بیمار (9 درصد) و 8 بیمار (6/5 درصد) از 122 بیمار پیگیری شده را شامل گردیدند. میزان بقای کلی 10 ساله 97/92 درصد و میزان بقای بدون بیماری 79/7 درصد بدست آمد (روش Life Table). میانگین زمان بقای کلی و زمان بقای بدون بیماری به ترتیب 155 ماه و 133 ماه بوده و میانه زمان بقا بیشتر از 158 ماه محاسبه شد (روش کاپلان مایر). در این مطالعه تنها عامل موثر در پیش آگهی، مرحله بالینی بیماری است (Pvalue=0.01)، گرچه اثر لاکتات دهیدروژناز (LDH) در بررسی چند فاکتوری قابل ملاحظه بوده است (Pvalue=0.02). نتایج ذکر شده همگی با آمارهای جهانی مطابقت داشته لیکن متاسفانه بیماران ما در مراحل بالاتری شناسایی شده اند. به نظر می رسد که با آموزش به مردان جوان و همچنین تجهیز مراکز رادیوتراپی به دستگاههای شتاب دهنده خطی با انرژی بالا می توان سطح کیفی درمان را بهبود بخشید و عوارض جانبی را کاهش داد. ضمنا انجام مطالعات بعدی جهت بررسی برنامه پیگیری بیماران از نظر اندازه گیری تومورمارکرها (بویژه LDH) و مطالعات رادیولوژیک توصیه می گردد.
سیدرضا میری، عبدالرزاق کیانی، ولی الله محرابی،
دوره 61، شماره 6 - ( 6-1382 )
چکیده
مقدمه: شکاف کام و یا لب آنومالی مادرزادی شایعی است که علت مولتی فاکتوریال دارد ولی همراهی آن با دیگر ناهنجاری ها کمتر مورد بررسی قرار گرفته است. این مطالعه جهت تعیین همراهی بیماری های مادرزادی قلب (Congenital heart disease: CHD) با این ناهنجاری می باشد.
مواد و روش ها: مطالعه بصورت Prospective و Cross-sectional بر روی کودکان با شکاف کام و یا لب دارای پرونده بستری یا سرپایی در مرکز طبی کودکان در طی سال های 79-1375 انجام گردید که کودکان مذکور توسط متخصص قلب کودکان ویزیت و بررسی شدند. 200 کودک دارای شکاف کام/و یا لب مورد ویزیت قلبی و اکوکاردیوگرافی قرار گرفته و اطلاعات بدست آمده با تست های Fishers exact test و Chi-square test تحلیل گردید.
یافته ها: 19 مورد از 200 بیمار مبتلا به شکاف بررسی شده (9.5%) دارای آنومالی مادرزادی قلب بودند. نکته مهم دیگر این بود که حدود 40% بیماران شکاف دارای CHD در معاینه فاقد سوفل قلبی بودند.
نتیجه گیری و توصیه ها: باتوجه به شیوع بالای CHD در بیماران مبتلا به شکاف کام و یا لب توصیه می شود این کودکان قبل از جراحی شکاف توسط متخصص قلب کودکان ویزیت شوند
ابراهیم نصیری، سید محمدحسین نوری موگهی، احمدرضا دهپور، فرید ابوالحسنی، حامد صادقی پور،
دوره 61، شماره 6 - ( 6-1382 )
چکیده
مقدمه: کلستاز انسدادی نوعی بیماری کبدی است که با تجمع اسیدهای صفراوی، افزایش تونوس اوپیوئیدهای درونساز، نیتریک اکساید و سیتوکین ها در پلاسما همراه است. هدف از این مطالعه بررسی تغییرات احتمالی هورمون های گنادوتروپین و میزان آپوپتوز سلول های زاینده در موش کلستاتیک می باشد.
مواد و روش ها: برای این مطالعه سه گروه موش صحرایی بکار بردیم: شاهد (بدون جراحی)، شاهد جراحی با Sham (جراحی بدون انسداد مجرای صفراوی) و گروه کلستاتیک (جراحی همراه با انسداد مجرای صفراوی). سه هفته بعد از انجام جراحی غلظت سرم هورمون های LH و FSH و تستوسترون توسط ایمونورادیومتریک اسی (IRMA) و آپوپتوز سلول های زاینده بیضه با روش TUNEL اندازه گیری شدند.
یافته ها: نتایج این پژوهش بیانگر کاهش معنی دار هورمون های LH و FSH و تستوسترون در گروه کلستاتیک نسبت به گروه های شاهد و شاهد-جراحی است. که در این رابطه میانگین غلظت هورمون FSH در موش های کلستاتیک نسبت به گروه های شاهد و شاهد-جراحی است (P<0.05). درحالیکه تغییر معنی داری در شاخص آپوپتوز گروه کلستاتیک نسبت به گروه های دیگر مشاهده نشد (P<0.19).
نتیجه گیری و توصیه ها: از نتایج این مطالعه حدس زده می شود که آپوپتوز سلول های زاینده بیضه موش های بالغ تنها وابسته به هورمون های گنادوتروپین و تستوسترون نیست بلکه فاکتورهای دیگری نیز ممکن است دخالت داشته باشند.
نگار بقایی، فرزاد شیدفر، سیدعلی کشاورز،
دوره 62، شماره 1 - ( 1-1383 )
چکیده
مقدمه: ویتامین C آنتی اکسیدان اصلی در راه های هوایی ریه بوده و همچنین بعنوان محافظت کننده در برابر اکسیدان های خارجی مانند مصرف سیگار و آلوده کننده های محیطی عمل می کند. هدف از این مطالعه ارزیابی ویتامین C در بیماران آسمی توسط اندازه گیری آن در پلاسما و گلبول های سفید و مقایسه آن با گروه شاهد (افراد سالم) می باشد.
مواد و روش ها: در یک مطالعه مورد شاهد، 50 بیمار آسمی و 50 فرد سالم بطور تصادفی در بیمارستان مسیح دانشوری تهران انتخاب شدند. اطلاعات با استفاده از پرسشنامه و مصاحبه چهره به چهره و یادآمد 24 ساعته خوراکی جمع آوری شد. 10cc خون وریدی از هر فرد گرفته شد. غلظت ویتامین C پلاسما و گلبول سفید با استفاده از روش رنگ سنجی اندازه گیری شد. اطلاعات با استفاده از نرم افزار FPII و SPSS آنالیز شدند.
یافته ها: نتایج دلالت برآن داشت که در مقایسه با استاندارد 38% بیماران آسمی کمبود ویتامین C پلاسما و 92% کمبود ویتامین C در گلبول سفید داشتند. اختلاف معنی داری در غلظت ویتامین C پلاسما و گلبول سفید بین بیماران و گروه شاهد وجود داشت (P<0.0001). آنالیز رگرسیون نشان داد که بین طول مدت بیماری آسم و غلظت ویتامین C پلاسما ارتباط معنی داری وجود داشت (P=0.03 و 0.02-=ضریب رگرسیون) همبستگی مثبت معنی داری بین وضعیت ویتامین C پلاسما و دریافت ویتامین C رژیمی وجود داشت (r=0.56 و P=0.0001). وضعیت ویتامین C پلاسما و گلبول های سفید تحت تاثیر جنس، سطح سواد و شغل افراد نبود.
نتیجه گیری و توصیه ها: از این مطالعه می توان نتیجه گرفت که مقدار ویتامین C پلاسما و گلبول سفید بیماران مبتلا به آسم کمتر از افراد سالم می باشد اما ویتامین C گلبول سفید بیشتر تحت تاثیر بیماری آسم قرار می گیرد و ویتامین C پلاسمایی بیشتر تحت دریافت غذایی این ویتامین است.
ماندانا محی الدین بناب، کامران علی مقدم، پویا علیجانی پور، مریم بشتر، اردشیر قوام زاده،
دوره 62، شماره 1 - ( 1-1383 )
چکیده
مقدمه: پیوند سلول های بنیادی خونساز امکان استفاده از دوزهای بالای داروهای شیمی درمانی را جهت درمان بیماری های خونی بدخیم فراهم نموده است. بهترین روش برای نگهداری کوتاه مدت سلول های بنیادی خونساز جهت استفاده در پیوند اتولوگ خون محیطی نگهداری در دمای 4 درجه سانتیگراد (یخچال) می باشد. ما در این مطالعه تعداد و درصد زنده بودن سلول های هسته دار و واحدهای تشکیل دهنده کلنی نمونه های خون محیطی موبیلیزه نگهداری شده در دمای 4 درجه سانتیگراد را بررسی کردیم.
مواد و روش ها: نمونه های پیوند خون محیطی 37 نفر شامل 13 بیمار خونی کاندید پیوند اتولوگ و 24 نفر دهنده سالم جهت پیوند آلوژن در 5 لوله استریل در دمای 4 درجه سانتیگراد بمدت 8 روز نگهداری شدند. هر نمونه در روزهای صفر (روز اخذ نمونه)، 2، 4، 6 و 8 از لحاظ شمارش سلولی (با لام نئوبار)، درصد زنده بودن (با رنگ تریپان بلو) و تعداد واحدهای تشکیل دهنده کلنی گرانولوسیت-ماکروفاژ تحت بررسی قرار گرفت. مقادیر بدست آمده به درصد مقادیر روز صفر تبدیل و از برنامه SPSS 10.0 جهت تحلیل آماری استفاده شد.
یافته ها: میانگین تعداد سلول های هسته دار در روزهای 2، 4، 6 و 8 برحسب مقادیر روز صفر بترتیب 101.2، 98.7، 96.3 و 88.9 بود. میانگین درصد سلول های زنده در این روزها بترتیب 93.8، 84.7، 78.1 و 73.6 بدست آمد. میانگین تعداد واحدهای تشکیل دهنده کلنی گرانولوسیت-ماکروفاژ بهمین ترتیب 72.3، 54.4، 29.5 و 10.6بود. هیچ ارتباط معنی داری بین سن، جنس، وزن و نوع دهنده اتولوگ یا آلوژن با شمارش سلولی، درصد زنده بودن و تعداد واحدهای تشکیل دهنده کلنی گرانولوسیت-ماکروفاژ یافته نشد.
نتیجه گیری و توصیه ها: در طول 8 روز نگهداری نمونه های پیوند خون محیطی تعداد سلول ها و درصد سلول های زنده تا بالاتر از 70% باقی می مانند، درحالی که تعداد واحدهای تشکیل دهنده کلنی گرانولوسیت-ماکروفاژ سریعتر افت می کند و بعد از روز چهار به کمتر از 50% می رسد. بنابراین، تعداد سلول های بنیادی خونساز خیلی سریعتر از تعداد کل سلول ها و درصد زنده بودن آنها افت می کند.
مریم نوری زاده، جمشید حاجتی، مریم حسینعلی ایزد، طاهره موسوی شبستری،
دوره 62، شماره 2 - ( 2-1383 )
چکیده
مقدمه: نقش سایتوکاین ها بعنوان مولکولهای رابط بین سلولی و تنظیم کننده عملکرد ایمنی بدن از مدتها پیش شناخته شده و IL-2 که یکی از مهمترین سایتوکاین های بدن در تنظیم پاسخ های ایمنی می باشد، بسیار مورد توجه محققان ایمونولوژی در زمینه های آزمایشگاهی و کلینیکی قرار دارد.
مواد و روش ها: در تحقیق حاضر که هدف آن، تولید و جداسازی IL-2 می باشد، از یک رده سلولی انسانی T بنام Jurkat که منبع خوبی برای تولید IL-2 در مقایسه با سایر منابع بوده و مقادیر متنابهی از IL-2 را تولید می نماید، استفاده شده است. از آنجا که زمان مناسب تحریک سلول، غلظت مناسب میتوژن و مدت زمان تحریک سلول ها در تولید بهینه IL-2 اهمیت دارد، لذا این سه پارامتر بطور جداگانه مورد ارزیابی قرار گرفتند. پس از آن محیط رویی حاصل از تحریک سلول ها بمنظور دستیابی به مقادیر کافی از IL-2 و حذف مواد مداخله گر با استفاده از دستگاه، آمیکون تغلیظ شده و میزان کل پروتئین آن سنجیده شد و در نهایت جهت اندازه گیری میزان IL-2 تولید شده از روش الایزا و بمنظور تعیین وزن مولکولی IL-2 بدست آمده از الکتروفورز SDS-PAGE استفاده گردید. ستون آنالیتیکال HPLC با روش Reverse phase نیز جهت تایید و تطابق این مولکول با IL-2 استاندارد بکار گرفته شد. بمنظور بررسی فعالیت بیولوژیک IL-2 نیز از روش سنجش بیولوژیک با استفاده از لنفوبلاست های انسانی استفاده گردید.
یافته ها: نتایج حاصل از میانگین شمارش سلول ها در نمودار (1) نشان می دهد که رشد لگاریتمی سلول ها از روز دوم آغاز شده و با غلظت اولیه 5^10 cell/ml در روز سوم به غلظت مطلوب برای تحریک یعنی 6^10 می رسند. مطابق نمودار پیک منحنی رشد سلول ها در روز پنجم می باشد. میزان IL-2 تولید شده تحت تاثیر ConA با غلظت 20µg/ml و PMA با غلظت 10ng/ml و مدت زمان تحریک 22-20 ساعت بیش از سایر موارد می باشد و در صورت لزوم می توان بجای ConA از PHA با غلظت 1µg/ml نیز استفاده کرد.
نتیجه گیری و توصیه ها: این مطالعه بدلیل استفاده از ساده ترین و کم هزینه ترین روش جداسازی و عدم دسترسی به مقادیر زیادی از آنتی بادی مونوکلونال جهت کروماتوگرافی Affinity مقدار IL-2 بدست آمده کمتر از مقادیر فوق الذکر می باشد اما بمنظور انجام مراحل تزریق به موش و تهیه آنتی بادی مونوکلونال علیه IL-2 که از اهداف بعدی این مطالعه می باشد کاربرد دارد. از آنجا که دستیابی به مولکول خالص IL-2 در تهیه کیت های تشخیصی از اهمیت بسزایی برخوردار است، لذا تهیه مقادیر زیادی از محیط کشت رویی سلول های تحریک شده و استفاده از روش های یک مرحله ای تخلیص پس از تغلیظ محلول خام توصیه می شود.
قاسم ساکی، علیقلی سبحانی، محمد اکبری،
دوره 63، شماره 4 - ( 4-1384 )
چکیده
مقدمه: هدف از این مطالعه، بررسی میزان سلولهای توده ای داخلی بلاتوسیست های حاصل از کشت جنین های دو سلولی موش سفیـد آزمایشگاهی در حضور یا عدم حضور فاکتور مهار کننده ی لوسمی انسانی بود.
مواد و روشها: ابتدا به موش های ماده نژاد ICR با سن 10- 8 هفته 5/7 واحد بین المللی PMSG و پس از 48 ساعت 5/7 واحد بین المللی hCG به روش داخل صفاقی تزریق شد. بلافاصله پس از تزریق hCG موش های ماده به صورت دو تایی داخل قفس نر با سن 12-10 هفته از همان نژاد قرار گرفتند تا جفت گیری صورت گیرد. صبح روز بعد موش های ماده دارای پلاک واژن حامله تلقی شدند. 50-48 ساعت پس از تزریق hCG موش های ماده با جابجائی مهره های گردنی کشته شدند و به روش عمل فلاشینگ جنین های دو سلولی جمع آوری گردیدند. جنین های دو سلولی حاصله که از نظر ظاهری سالم به نظر می رسیدند پس از شستشوی پی در پی به طور کاملاً تصادفی به 4 گروه تقسیم شدند و هر گروه در محیط های کشت KSOM+aa (گروه کنترل)، KSOM+AA+1500 IU/ml LIF, KSOM+AA+1000IU/ml LIF, KSOM+AA+500 IU/ml LIF تا 120 ساعت در انکوباتور تحت شرایط 37ºC و %5co2 کشت داده شدند. بلاستوسیست های حاصله با رنگ آمیزی دوگانه یا افتراقی رنگ آمیزی شده و سپس با استفاده از میکروسکوپ معکوس مجهز به لامپ اشعه ی ماوراء بنفش، سلولهای توده ای داخلی که به رنگ آبی بودند شمارش شدند.
یافتهها: تعداد سلول های توده ای داخلی دربلاستوسیست های حاصل از کشت جنین های دو سلولی در محیط کشت بدون فاکتور مهار کننده ی لوسمی برابر با بود و در محیط های کشت با غلظتهای 1500 IU/ml LIF, 1000 IU/ml LIF, 500 IU/ml LIFبه ترتیب برابر بود با . تست آماری انجام شده نشان دهنده ی اختلاف معنی دار بین دو نوع محیط کشت (با و بدون فاکتور مهارکننده ی لوسمی) بود. این نتایج بیانگر این واقعیت بود که فاکتور مهار کننده ی لوسمی بر میزان سلول های توده ای داخلی اثر مثبت داشته و باعث افزایش تعداد سلولهای توده ای داخلی شده است .
نتیجه گیری و توصیه ها: در مجموع به نظر می رسد که افزایش فاکتور مهار کننده ی لوسمی به محیط کشت مخصوص بلاستوسیست می تواند بلاتوسیست هایی با تعداد سلولهای توده ای داخلی بیشتر در اختیارمان قرار دهد، اگرچه اثبات این امر به مطالعات بیشتر و گسترده تری نیاز دارد.
محمدجواد مرتضوی، مهدی مقتدایی، محمود معتمدی، محمود فرزان،
دوره 63، شماره 4 - ( 4-1384 )
چکیده
مقدمه: تومور سلول ژانت (GCT) یک تومور ناشایع استخوانی است که جزو تومورهای خوش خیم استخوان طبقه بندی می شود. درمان آن در گذشته بر اساس کورتاژ و یا کورتاژ با پیوند استخوان بوده است ولی به علت عود موضعی بالا، محققان بدنبال راههای دیگری می باشند. بر این اساس، هدف از این مطالعه ،بررسی نتیجه درمان تومور سلول ژانت از ترکیب سه روش متداول یعنی به روش کورتاژ، کرایوسرجری و سیمانگذاری است.
مواد و روشها: مطالعه حاضر به صورت یک مطالعه طولی قبل و بعد بر روی بیماران مبتلا به تومور سلول ژانت (GCT) استخوانهای بلند انجام گرفت. در این مطالعه تنها بیمارانی وارد شدند که ضایعه بر روی اندامهای فوقانی یا تحتانی آنها بود. برای برداشتن GCT در بیماران از دو روش کرایوسرجری و پر کردن حفره ایجاد شده ناشی از power burrکشیدن تومور توسط سیمان(PMMA) استفاده گردید. بیماران پس از انجام عمل تا سه سال بصورت معاینه بالینی و رادیوگرافی از حیث عود یا عوارض عمل تحت پیگیری قرار گرفتند.
یافتهها: در مجموع 20 بیمار با GCT اندامها تحت عمل جراحی ترکیبی قرار گرفتند. بیماران را 13 نفر زن و 7 نفر مرد با میانگین سنی برابر با 2/29 سال تشکیل میدادند. از مجموع 20 مورد GCT اندامها، به ترتیب پروگزیمال تیبیا و دیستال فمور در مجموع 13 مورد آن را تشکیل می دادند. تنها یک مورد تومور ثانویه (بدنبال عود) بود و مابقی موارد GCT همگی اولیه بودند. متوسط پیگیری بیماران 8/19 ±0/34 ماه بود که در این مدت تنها در یک بیمار عود مشاهده شد. در یک بیمار نیز کسیت آنوریسمال استخوان ثانویه مشاهده شد. در طی 60 ماه (با حدود اطمینان 95% معادل 61-59 ماه)، 95% بیماران عود نداشته بودند.
نتیجه گیری و توصیه ها: این مطالعه نشان داد که درمان ترکیبی کرایوسرجری، power burr و سیمانگذاری در درمان موارد GCT استخوانهای بلند می تواند میزان عود کمتری را در مقایسه با درمانهای جداگانه داشته باشد. بهرحال بدلیل تعداد کم نمونه، امکان ارزیابی تاثیر فاکتورهای متعدد بر پیامد تکنیک جراحی امکان پذیر نبود و برای این امر مستلزم انجام مطالعات تکمیلی میباشد.
محمدرضا نوری دلویی، احسان الوندی،
دوره 64، شماره 6 - ( 5-1385 )
چکیده
ریزRNA ها دسته ای از مولکول های کوچک از جنس RNA می باشند که از روی آنها پروتئینی ساخته نمی شود. طولی در حدود 23-21 نوکلئوتید دارند و تا کنون بیش از 1600 نمونه از آنها در گیاهان و جانوران و حتی چند نمونه در ویروس ها شناسایی شده اند و به عنوان بازدارنده، نقش مهمی را در تنظیم بیان ژن ها ایفا می کنند. این RNA ها با اثر بر mRNA هدف، چه با قطع آن و چه از طریق مهار ماشین ترجمه، از تولید پروتئین ممانعت به عمل می آورند. با این که این موضوع به مدت طولانی از دید پژوهشگران پنهان مانده بود، مطالعات انجام شده در پنج سال اخیر کمک شایانی به شناسایی گونه های مختلف و نیز نحوه عملکرد آنها داشته است. در این مقاله مروری، با استفاده از ده ها منبع معتبر و روزآمد، مطالبی پیرامون تاریخچه، سازوکار مولکولی تولید و ژن های بیان کننده ریزRNA و نیز چگونگی پردازش آنها در انسان، جانوران و گیاهان ارائه شده است. به علاوه، پیرامون نامگذاری، تنوع عملکردی و به ویژه رابطه آنها در بروز بیماری ها (به طور مشخص سرطان) و شباهت ها و تفاوت های آنها با siRNA ها، جدیدترین اطلاعات جاری مورد تاکید قرار گرفته است. در انتها چشم انداز این مولکول های راهبردی، فوق العاده جالب و شگفت انگیز، مورد توجه قرار گرفته است.