جستجو در مقالات منتشر شده


11 نتیجه برای Computed Tomography

علی کاظمی خالدی، مجید تقی‌زاده،
دوره 66، شماره 8 - ( 8-1387 )
چکیده

زمینه و هدف: توموگرافی چند برشی کامپیوتری  (MSCT) یک روش غیرتهاجمی در تشخیص بیماری شریان کرونری (CAD) است. هدف این مطالعه تحقیق پیرامون ارزش تشخیصی 64-slice MSCT در جریان مراجعات روتین در بیماران بدون هرگونه گزینش خاص است.
روش بررسی
: 64 بیمار با شک به CAD کاندید آنژیوگرافی تحت ارزیابی با هر دو روش 64-MSCT و آنژیوگرافی کمی کرونری (QCA) قرار گرفتند. سیستم CT Somatom Sensation 64, Siemens با تعداد 64 برش در هر چرخش gantry و با رزولوشن فضایی 4/0×4/0×4/0 میلی‌متر و زمان چرخش معادل 370 میلی‌ثانیه بود. متوسط فاصله زمانی بین انجام MSCT و QCA، 9/3±2/7 روز بود. حساسیت، ویژگی، دقت تشخیصی، ارزش تشخیصی مثبت (PPV) و ارزش تشخیصی منفی (NPV) برای 64-MSCT در تشخیص یا رد CAD (بنا به تعریف، وجود تنگی بیش از 50% در یک یا بیش از یک سگمان کرونری) هم با آنالیز بر پایه بیمار و هم با آنالیز بر پایه سگمان مورد ارزیابی قرار گرفت.

یافته‌ها: 61 CT آنژیوگرام از مجموع 64 مورد (95%) کیفیت تشخیصی قابل قبول داشت. QCA بیماری کرونری را در 64% موارد (61/39) نشان داد و در مابقی موارد بیماری قابل توجه را نشان نداده یا یافته‌های نرمال داشت. حساسیت، ویژگی، دقت، PPV، NPV برای 64-MSCT برحسب آنالیز بر پایه بیمار به ترتیب عبارت بود از 92%، 86%، 90%، 92% و 96%. با آنالیز بر پایه سگمان، از مجموع 791 سگمان، تعداد 695 سگمان (88%) قابل ارزیابی با روش 64-MSCT بود و پارامترهای حساسیت، ویژگی، دقت، PPV، NPV برای 64-MSCT با آنالیز بر پایه سگمان در تعیین تنگی‌های بیش از 50% عبارت بود از: 80%، 92%، 90%، 65% و 96%.

نتیجه‌گیری: در مطالعه حاضر، 64-MSCT یک ارزش تشخیصی بالا هم بر پایه بیمار و هم بر پایه سگمان نشان داد. این یافته‌ها نقش 64-MSCT را در به‌کارگیری جهت تعیین میزان خطر در تشخیص CAD به عنوان یک شیوه تشخیصی غیرتهاجمی مطرح کرده و مورد تاکید قرار می‌دهد.


سوده ثاقب، محمدکاظم طرزمنی، رضا جواد رشید، افشار زمردی، ابوالفضل بهلولی،
دوره 67، شماره 8 - ( 8-1388 )
چکیده

Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4 زمینه و هدف: تصمیم‌گیری در مورد اینکه کدام کلیه دهنده زنده نفرکتومی شود، در هر سرویس جراحی متفاوت است ولی آناتومی عروقی ساده‌تر و بدون آنومالی از مهمترین دلایل انتخاب یک کلیه است. بنابراین نفرکتومی در دهنده زنده نیاز به بررسی دقیق آناتومی عروق کلیوی دارد. به نظرمی‌رسد سی‌تی ‌مولتی‌دتکتور بهترین روش برای تعیین آنومالی‌های عروقی کلیه و سیستم ادراری باشد.

روش بررسی: در این مطالعه 59 دهنده زنده کلیه توسط سی‌تی آنژیوگرافی چند لایه تحت بررسی قرار گرفتند. از تمام دهندگان، پس از تزریق ماده حاجب، تصاویر سی‌تی با ضخامت 6/0 میلی‌متر دریافت شد و بازسازی و پردازش سه بعدی صورت گرفت و وضعیت شریان‌های فرعی، زود شاخه شدن شریان کلیوی، تعداد وریدها و حالب‌ها مورد بررسی قرار گرفت و نتایج به‌دست آمده با نتایج نفرکتومی بیماران مقایسه شد.

یافته‌ها: سی‌تی آنژیوگرافی چند لایه شیوع شریان فرعی را 4/3% با دقت 98% و زود شاخه‌شدن شریان کلیوی را در 4/8% موارد با دقت 100% گزارش کرد. ورید کلیوی متعدد در 4/8% موارد دیده شد و دقت تشخیصی این روش 98% بود. حالب دوگانه در هیچ‌کدام از بیماران مشاهده نشد.

نتیجه‌گیری: دقت تشخیصی این روش در دیدن شریان و ورید فرعی حدود 98% و در زود شاخه شدن شریان کلیوی 100% است. این نتایج با آنژیوگرافی معمولی قابل مقایسه است و طبق مطالعات این روش در مقایسه با ام‌آر- آنژیوگرافی و دیژیتال ساب‌تراکشن آنژیوگرافی، ارزش بیشتری دارد، کم تهاجمی‌تر است و می‌توان آن را روش تشخیصی طلایی در تشخیص آنومالی‌های عروقی و سیستم ادراری در دهندگان زنده کلیه نام برد.


ایرج لطفی‌نیا، مصطفی قوامی، کاوه حدادی، پیمان واحدی،
دوره 68، شماره 2 - ( 2-1389 )
چکیده

زمینه و هدف: در حال حاضر استاندارد طلایی برای فیکساسیون داخلی ستون فقرات استفاده از پیچ پدیکول م یباشد. استفاده از پیچ پدیکول ممکن است همراه با عوارض بوده و اطلاع از مورفومتری پدیکول و آناتومی ساختما ن های عصبی مجاور به کاهش خطرات و عوارض عمل جراحی کمک خواهد نمود . با توجه به اینکه طبق اطلاع ما تاکنون در خصوص ابعاد پدیکول در مناطق مختلف ایران بررسی صورت نگرفته است، اقدام به مطالعه حاضر گردید . روش بررسی: این بررسی در بیمارانی انجام شد که ب ه علل مختلف تحت انجام س ی تی اسکن ستون فقرات کمری قرار گرفته بودند. تعداد 25 مهره سالم در افراد بالای 18 سال در جنس مذکر و به همین تعداد در جنس مونث جهت مطالعه بر روی ابعاد مختلف مهره انجام شد و در مقایسه E-Film انتخاب شدند و انداز ه گیری با استفاده از برنامه کامپیوتری به عنوان معن ی دار در نظر گرف ته شد . یافت هه:ا عرض پدیکول در ناحیه لومبر په ن ترین p≤0/ با سایر مطالعات 05 8 میلی متر بود . متوس ط / با متوسط 25 L 16 میلی متر و تن گ ترین پدیکول در مهره 1 / با متوسط 08 L پدیکول در مهره 5 12 میل یمتر بود. از ابعاد مهم دیگر عمق طولی پدیکول / 10 و 86 / 8 و 48 / به ترتیب 82 L و 4 L و 3 L آن برای مهر ههای 2 ،50/42 ،48/68 ،47/ به ترتی ب 98 L و 5 L4 ،L3 ،L2 ،L یا طول مسیر پیچ پدیکول می باشد، این ابعاد در مهر ه ها ی 1 47 بود . تعدادی از ابعاد انداز ه گیری شده در این مطالعه، در مقایسه با بررس ی های گزارش شده / 48/32 و 8 تفاوت هایی را نشان داد که از نظر آماری قابل تو جه بود . نتیج هگیر : ی اندازه و شکل پدیکول در نژادهای مختلف متفاوت بوده و در بررسی ما نیز تفاو تهای قابل توجه در برخی از ابعاد مهره مشاهده گردید.
مسعود ورشوساز، ساناز شریفی،
دوره 68، شماره 7 - ( 7-1389 )
چکیده

زمینه و هدف: بیماری سینوس‌های پارانازال از شایع‌ترین مشکلات بیماران مراجعه‌کننده به پزشکان متخصص گوش‌و حلق‌و بینی می‌باشد. برای تشخیص صحیح نوع بیماری و تعیین محل دقیق آن علاوه بر معاینات بالینی به تصویربرداری مناسب نیازمندیم. همچنین تصویربرداری از سینوس‌های پارانازال برای جراحی این ناحیه نیز مورد نیاز می‌باشد. از میان روش‌های تصویربرداری رایج، توموگرافی کامپیوتری (CT) تکنیک انتخابی است که دارای مشکلات بسیاری می‌باشد. مهم‌ترین آن‌ها دریافت دوز بالای اشعه توسط بیمار می‌باشد. هدف این مطالعه مقایسه مدالیته جدید Cone Beam Volumetric Tomography (CBVT) یا Cone Beam Computed Tomography (CBCT)، با Conventional CT در ارزیابی مشکلات این ناحیه می‌باشد.

روش بررسی: این تحقیق از نوع توصیفی- تحلیلی بود. از 40 بیمار مراجعه‌کننده به بخش گوش و حلق و بینی بیمارستان امیر اعلم دانشگاه علوم پزشکی تهران که کاندید عمل جراحی اندوسکوپی سینوس FESS بودند، تصویربرداری Coronal CT و توموگرافی سه‌بعدی با اشعه مخروطی به‌عمل آمد. تصاویر CT توسط متخصص رادیولوژی پزشکی و تصاویر توموگرافی سه‌بعدی با اشعه مخروطی توسط متخصص رادیولوژی فک‌و صورت مشاهده‌و ثبت شد. متخصص گوش‌و حلق‌و بینی در حین جراحی مشاهدات خود را ثبت و اطلاعات آنالیز شد.

یافته‌ها: در هیچ‌کدام از سینوس‌های پارانازال و در هیچ‌یک از مشکلات مورد بررسی، توموگرافی کامپیوتری و توموگرافی سه‌بعدی با اشعه مخروطی تفاوت معنی‌داری نداشتند (05/0p>).

نتیجه‌گیری: توموگرافی سه‌بعدی با اشعه مخروطی و توموگرافی کامپیوتری در ارزیابی سینوس‌های پارانازال تفاوتی نداشتند و با توجه به مزایای CBVT نسبت به CT برای تصویربرداری این نواحی قبل از جراحی پیشنهاد می‌شود.


محمدپارسا حسینی، حمید سلطانیان‌زاده، شهرام اخلاق‌پور،
دوره 68، شماره 12 - ( 12-1389 )
چکیده

زمینه و هدف: بیماری مزمن انسدادی ریه یکی از شایع‌ترین بیماری‌های ریوی است. وجود یک سیستم مکانیزه که بتواند میزان صدمه وارد شده به بیمار را تخمین بزند در معالجه بیمار بسیار کمک‌ کننده خواهد بود. در این مقاله یک سیستم نوین کمک تشخیصی کامپیوتری (CAD) برای تشخیص بیماری و وخامت آن با استفاده از تصاویر سی‌تی‌اسکن پیشنهاد شده است.

روش بررسی: در دو حالت دم کامل و بازدم کامل از بیست و چهار نمونه تصویر‌برداری شد و با الگوریتم بخش‌بندی کانتورهای فعال نسج ریه از بقیه تصویر جدا گردید. در ادامه الگوی نرمال شده تغییرات نسج خارجی ریه به عنوان معیاری در شناسایی بیماری در نظر گرفته شد. با استفاده از طبقه‌بندی‌کننده بیز الگوها به دو کلاس سالم و بیمار دسته‌بندی گردید. در نهایت آزمون آماری t برای بررسی صحت کلاس‌بندی‌ها اعمال گردید.

یافته‌ها: با روش پیشنهادی نسبت ارتجاع‌پذیری ریه و گیر افتادگی هوا به صورت کمّی به‌دست می‌آید. نزدیک بودن این مقدار به عدد صفر بیانگر افزایش هوای مرده در ریه و ابتلای بیمار به انسداد و تنگی نفس می‌باشد. با بررسی تصاویر ریه در بیماران و افراد سالم مقدار آستانه برای تشخیص بیماری به‌دست آمد. نتایج اعمال روش پیشنهادی بر روی تصاویر کلینیکی نشان می‌دهد که تا حد زیادی می‌توان به کارایی آن امید داشت.

نتیجه‌گیری: با توجه به دشواری و زمان‌بر بودن روش‌های مرسوم تشخیص بیماری انسدادی مزمن ریه، روشی نوین برای طراحی سیستم کمک تشخیصی کامپیوتری جهت کمک به پزشک در تشخیص بیماری انسدادی مزمن ریه پیشنهاد شده است.


رضا افضلی‌پور، سید ربیع مهدوی، حمیدرضا خسروی، علی نشاسته‌ریز، آغا فاطمه حسینی،
دوره 71، شماره 2 - ( 2-1392 )
چکیده

زمینه و هدف: امروزه آزمایش‌های سی‌تی‌اسکن نقش مهمی را در تشخیص بیماری‌ها ایفا می‌کنند و به همین دلیل دوز قابل‌توجهی از آزمایش‌های پرتونگاری پزشکی را به خود اختصاص داده‌اند. یکی از نکات مهم در به‌کارگیری پرتوهای یونیزان رعایت اصول حفاظت پرتویی می‌باشد. هدف این مطالعه ارایه و تدوین سطح قابل‌قبول دوز جذبی در آزمایش‌های سی‌تی‌اسکن می‌باشد.
روش بررسی: سطح دوز مرجع تشخیصی در گروه سنی بزرگ‌سالان (بیش‌تر از 15 سال) در 11 مرکز سی‌تی‌اسکن شهر تهران مورد مطالعه قرارگرفته است. چارک سوم  Computed Tomography Dose Index Weighted (CTDIw)به عنوان دوز مرجع تشخیصی (Diagnostic Reference Level) در نظر گرفته شده است.
یافته‌ها: مقدار دوز مرجع تشخیصی در گروه سنی بزرگ‌سالان (بزرگ‌تر از 15 سال) برای سر، سینوس، ریه، شکم و لگن به ترتیب برابر است با: 87/50، 27/38، 05/8 و 11/9 میلی‌گری.
نتیجه‌گیری: میزان دوز مرجع تشخیصی برای آزمایش‌های سر از بقیه نواحی بیش‌تر است و دوز مرجع تشخیصی در شهر تهران در گروه سنی مورد نظر و پروتکل‌های مورد مقایسه کم‌تر از دوز مرجع ملی می‌باشد.


ایوب امیرنیا، پریناز محنتی، نصراله جباری،
دوره 75، شماره 2 - ( 2-1396 )
چکیده

زمینه و هدف: در ناحیه شکم و لگن به‌دلیل بودن ارگان‌های حساس به پرتو و افزایش تعداد درخواست‌های آزمون‌های سی‌تی‌اسکن، نگرانی‌ها نسبت به افزایش دوز بیماران به‌شدت افزیش یافته است. از این‌رو هدف از این مطالعه تعیین دوز جذبی ارگان‌های حساس به پرتو و دوز موثر بیماران در سی‌تی‌اسکن شکم و لگن با استفاده از نرم‌افزار ImPACT CT Patient Dosimetry بود.

روش بررسی: این مطالعه توصیفی-مقطعی، از آبان تا اسفند سال ۱۳۹۴ در بیمارستان امام رضا (ع) ارومیه انجام شد. داده‌های دموگرافی و دوزیمتری ۱۰۰ بیمار اسکن شده با سی‌تی‌اسکن ۶ اسلایسی، از طریق فرم‌های جمع‌آوری داده‌ها، گردآوری شدند. برای تعیین دوز جذبی ارگان‌های حساس به پرتو و در نهایت دوز موثر بیماران، نرم‌افزار محاسباتیImPACT CT Patients Dosimetry Calculator (version ۱.۰.۴, Imaging Performance Assessment on Computed Tomography, www.impactscan.org) مورد استفاده قرار گرفت. 

یافته‌ها: نتایج این مطالعه نشان داد که میانگین و انحراف‌معیار دوز بیماران در اسکن سی‌تی شکم و لگن برابر با ۰/۱۶۴±۴/۹۲۷ میلی‌سیورت (milliSievert, mSv) بود. مثانه در هر دو جنس بالاترین میانگین دوز ارگان را داشت که میانگین و انحراف‌معیار آن در مردان ۱۷/۱۵±۶۴/۷۱ میلی‌گری و در زنان ۱۸/۴۸±۷۷/۵۶ میلی‌گری بود (۰/۰۰۱P<).

نتیجه‌گیری: مقادیر دوز موثر این آزمون در محدوده مقادیر گزارش شده از مطالعات پیشین و توصیه‌های International Commission on Radiological Protection (ICRP) است. با این حال، دوز پرتوی در اسکن سی‌تی، هنوز بیشترین سهم را در تصویربرداری پزشکی دارد. بر اساس اصل As low as reasonably achievable (ALARA) توصیه می‌شود که پارامترهای اسکن، به‌ویژه میلی‌آمپر ثانیه (mAs)، طوری انتخاب شوند که دوز بیمار حداقل و کیفیت تصویر حداکثر باشد. همچنین از سایر روش‌های تصویربرداری به‌عنوان جایگزین سی‌تی استفاده شود.


داریوش خرمیان، سروش سیستانی، امین بنایی، سالار بیجاری،
دوره 75، شماره 7 - ( 7-1396 )
چکیده

زمینه و هدف: روش‌های متعددی به‌منظور کاهش دوز مانند استفاده از سیستم کنترل خودکار تابش‌دهی، در تصویربرداری‌های سی‌تی اسکن ابداع شده‌اند. در این مطالعه تاثیر استفاده از این سیستم بر دوز دریافتی اندام‌های حساس به پرتو بیماران زن در سی‌تی اسکن قفسه سینه، ارزیابی شده است.
روش بررسی: این پژوهش، مطالعه‌ای مقطعی، تحلیلی و کمی بوده که در بهار سال ۱۳۹۶ در بخش تصویربرداری بیمارستان فیروزگر دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی با ثبت پارامترهای تابش‌دهی به ۵۴ بیمار زن هنگام سی‌تی اسکن قفسه سینه انجام شده است. ۲۵ آزمون با سیستم کنترل خودکار تابش‌دهی و بقیه بدون این سیستم انجام شدند. شاخص دوز سی‌تی در مرکز و اطراف فانتوم استاندارد اندازه‌گیری و شاخص وزنی دوز سی‌تی محاسبه شد. همچنین دوز موثر اندام‌ها با استفاده از CT-Expo software, version 2 (Medizinische Hochschule, Hannover, Germany) و نویز به‌عنوان مشخصه‌ای از کیفیت تصویر در فانتوم آب برای هر دو گروه محاسبه و مقایسه شد.
یافته‌ها: شاخص وزنی دوز سی‌تی، با استفاده از سیستم کنترل خودکار تابش‌دهی، ۹/۹۴ میلی‌گری (mGy) و دوز موثر، ۵/۴ میلی‌سیورت (mSv) بود. بدون استفاده از این سیستم، این مقادیر به‌ترتیب،mGy  ۱۲/۴۶  و mSv ۶/۳ بودند. درحالی‌که نویز از ۴/۲۰ به ۴/۷۴ (۱۱/۳%) افزایش داشت. بیشترین دوز موثر دریافتی مربوط به پستان، مری، ریه و تیموس به‌ترتیب با میزان ۱۵، ۱۴، ۱۴ و mSv ۱۴ در پروتکل بدون سیستم کنترل خودکار تابش‌دهی بود. 
نتیجه‌گیری: استفاده از سیستم کنترل خودکار تابش‌دهی به‌منظور کاهش دوز بیمار در سی‌تی اسکن قفسه سینه زنان، به طور معناداری موثر بوده و نویز اضافه شده به تصویر در حد قابل قبولی می‌باشد.

ندا پاک، فاطمه زمانی، سارا نایبندی آتشی، آنسه صالح نیا،
دوره 78، شماره 6 - ( 6-1399 )
چکیده

زمینه و هدف: اطلاع از آناتومی سطحی وریدهای مرکزی اهمیت بسزایی در کاهش عوارض کاتتریزاسیون دارد. آناتومی وریدهای توراسیک در بین گروه‌های سنی کودکان و بالغین متفاوت است. مطالعه حاضر با هدف بررسی و مقایسه محل آناتومی سطحی وریدهای توراسیک در کودکان و بالغین ایرانی براساس سی‌تی اسکن قفسه سینه و بررسی محل قرارگیری کاتتر ورید مرکزی در کودکان انجام شد.
روش بررسی: در این مطالعه مقطعی گذشته‌نگر که از فروردین 1395 تا مرداد 1398 در بیمارستان‌های دکتر شریعتی و مرکز طبی کودکان انجام شد، به‌ترتیب 100 سی‌تی‌اسکن قفسه سینه در بالغین و 150 مورد در کودکان بررسی شد که سی‌تی اسکن کودکان در سه گروه 50 نفره در سنین 3-0، 7-3 و 10-7 سال دسته‌بندی شدند و از نظر محل تشکیل و اتصال ورید اجوف فوقانی به دهلیز راست، محل تشکیل وریدهای براکیوسفالیک و نیز محل قرارگیری کاتتر مرکزی ارزیابی شدند. همچنین در این مطالعه تعداد 130 عدد از گرافی‌هایی که کاتتر سنترال وریدی برای بیماران تعبیه شده بود وارد مطالعه گردید و از نظر گروه سنی و محل قرارگیری انتهای کاتتر مورد ارزیابی قرار گرفت.
یافته‌ها: محل تشکیل وریدهای براکیوسفالیک در بالغین اکثرا در خلف مفصل استرنوکلاویکولار بود و در کودکان خلف سر داخلی کلاویکل قرار داشت. محل تشکیل ورید اجوف فوقانی در بالغین در 52% موارد در فضای بین دنده‌ای اول بود، اما درجوانترین گروه کودکان در محاذات غضروف دنده دوم بود و با افزایش سن به غضروف دنده اول تغییر کرد. در بالغین شایعترین محل اتصال ورید اجوف فوقانی به دهلیز راست در محاذات سومین فضای بین دنده‌ای بود که در کودکان در محاذات چهارمین و سومین غضروف دنده‌ای بود. همچنین میزان محل مناسب انتهای کاتتر 7/74% بود.
نتیجه‌گیری: این مطالعه نشان‌دهنده تفاوت محل آناتومی وریدهای مرکزی در اطفال و بالغین و تغییر محل آن‌ها با افزایش سن می‌باشد.

پویا ایرانپور، آزاده شریف‌زاده یزدی، رضوان روانفر حقیقی، مهدی سعیدی مقدم،
دوره 79، شماره 4 - ( 4-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: یکی از ساده‌ترین دلایل افزایش غیرضروری مقدار پرتوگیری بیماران، تکرار تصویربرداری به‌دلیل کیفیت نامناسب تصویر می‌باشد. در این مطالعه دلایل کاهش کیفیت تصاویر سی‌تی آنژیوگرافی ریه بررسی شد.
روش بررسی: این مطالعه به‌صورت مقطعی طی یک دوره شش ماهه، از خرداد 1397 تا آذر 1397 در بیمارستان نمازی دانشگاه علوم پزشکی شیراز انجام شد. اطلاعات 75 بیمار مشکوک به آمبولی ریه که برای تصویربرداری سی‌تی آنژیوگرافی مراجع کرده بودند، گردآوری شد. جهت بررسی کفایت تقویت دانسیته شریان ریوی، عدد هانسفیلد شریان ریوی اصلی در مقطع قوس آئورت و شریان‌های نیمه فوقانی و تحتانی اندازه‌گیری شد، همچنین هشت فاکتور تاثیرگذار بر کیفیت تصاویر بررسی شدند.
یافته‌ها: میانگین عدد هانسفیلد شریان ریوی اصلی 312 در محدوده  124 تا 677 بود. میانگین عدد هانسفیلد در بیماران با و بدون تشخیص آمبولی ریوی به‌ترتیب 358 و 302 بود. اغلب سی‌تی‌‌ها (61%) دارای کیفیت نامناسب جهت تشخیص آمبولی ریوی بودند. در مقایسه با تصاویر و پروتکل‌های استاندارد تنها 2% قابل قبول بود. تصویربرداری دیرتر‌از‌موعد شایعترین فاکتور مخدوش‌کننده کیفیت در این مطالعه بود.
نتیجه‌گیری: کیفیت نامطلوب سبب کاهش دقت تشخیص پزشک و در نتیجه تشخیص اشتباه به‌علت کیفیت پایین تصاویر می‌شود. به‌علاوه گاهی کیفیت ضعیف تصاویر منجر به تکرار تصویربرداری می‌شود که نتیجه آن افزایش پرتوگیری بیمار و از این‌رو افزایش خطرات ناشی از پرتو است. از این‌رو می‌بایست فاکتورهای مخدوش‌کننده قابل اصلاح شناسایی و تصحیح شوند. یکی از مهمترین این فاکتورها پروتکل زمانبندی تصویربرداری ناصحیح پس از تزریق کنتراست است.

مهدی یداله‌زاده، نادر رضایی، محسن فرخ‌پور، مهدی عظیمی، مائده برهمن، محمد بهادرام، امیرحسین فروزان مهر، سید علی جواد موسوی،
دوره 81، شماره 6 - ( 6-1402 )
چکیده

زمینه و هدف: برای تشخیص قطعی ضایعات قفسه سینه نیازمند نمونه‌برداری و بررسی بافت‌شناختی هستیم. باتوجه به اینکه تاکنون مطالعات بسیار محدودی برای مقایسه دو روش فوق برای ارزیابی ضایعات داخل قفسه سینه در ایران انجام شده است در این مطالعه سعی شده است تا این دو روش در این امر مقایسه شود. 
روش بررسی: در این مطالعه مقطعی که از ابتدای فروردین 1399 تا انتهای اسفند 1399در کلینیک ریه بیمارستان فیروزگر تهران انجام شد، 30 بیمار با شکایت توده داخل قفسه سینه که نیازمند اخذ CT-Scan قفسه سینه بودند، همزمان تحت بررسی با MRI نیز قرار گرفتند. هیستوپاتولوژی به‌عنوان استاندارد طلایی تشخیصی در نظرگرفته شد. سپس نتایج تشخیصی مورد مقایسه و تجزیه و تحلیل با استفاده از SPSS software, version 23 (IBM SPSS, Armonk, NY, USA) قرار گرفته است.
یافته‌ها: در این مطالعه تعداد 30 بیمار با میانگین سنی 83/44 سال (71/12SD=) و 60% مرد مورد مطالعه قرار گرفتند. براساس گزارش بافت‌شناختی موارد صحیح تشخیص داده شده در CT-Scan برابر 25 مورد (3/83%) و در MRI برابر 28 مورد (3/93%) بوده است. ضریب تطابق کاپا با CT scan برابر 783/0 و با MRI برابر 912/0 بود. در مورد دو روش CT scan و MRI نیز ضریب تطابق کاپا برابر 783/0 بود (001/0P< در هر سه مورد).  
نتیجه‌گیری: MRI نسبت به CT-Scan روش بهتری برای ارزیابی ضایعات داخل قفسه سینه است و شاید با ارزیابی این ضایعات با هر دو روش فوق دیگر نیازی به اخذ بیوپسی و بررسی هیستوپاتولوژی نباشد اما برای اثبات این موضوع نیاز به انجام مطالعه‌ای چند مرکزی و با حجم نمونه مناسب می باشد.

 

صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb