جستجو در مقالات منتشر شده


100 نتیجه برای Pha

رخند آروان، الهه الهی،
دوره 56، شماره 5 - ( 4-1377 )
چکیده

عامل ایجاد کلنی های ماکروفاژی (Macrophage colony stimulating factor ،M-CSF) در تمایز سلول های رده فاگوسیتیک تک هسته ای نقش ایفا می کند. پژوهش های اخیر نشان داده اند که M-CSF ممکن است در حاملگی نیز نقش داشته باشد. در بررسی حاضر، تجلی M-CSF در بافت جفت انسان نشان داده شده است. RNA پیک جفت جدا شده و به عنوان الگو برای ساختن DNA مکمل (cDNA) مورد استفاده قرار گرفت. وجود توالی های مربوط به M-CSF در cDNA ساخته شده با استفاده از روش های PCR و RT-PCR و آغازگرهای خاص M-CSF معلوم گردید. علاوه بر این، مشخص شد که یک cDNA مکمل متشکل از 2400 جفت نوکلئوتید، پس از الکتروفورز و انتقال به کاغذ صافی نایلونی، با دستواره ویژه M-CSF که با داکسی ژنین نشاندار شده بود، هیبرید شد.


نریمان مصفا، فرزانه لبیبی،
دوره 57، شماره 1 - ( 1-1378 )
چکیده

سلولهای کشنده طبیعی، اصلی ترین جمعیت لنفوسیتی می باشند که با عرضه و بیان گیرنده اینترلوکین دو (IL2R) و از نوع تحت ساختمان بتای 75 کیلودالتونی، قدرت پاسخ بالایی در مجاورت این فاکتور داشته و بخوبی درجات تکثیری و عملکردی توانمندی را در جهت ایجاد سلول کشنده فعال شده با لنفوکاین Lymphokine Activated Killer Cell نشان می دهند. یکی از وقایع زودرس در بروز این فعالیت، اتصال برخی از سلولهای NK به سطوح پلاستیکی می باشد (Adherent-NK cells) بطوری که 24 ساعت بعد از کشت سلولها در مجاورت با IL2 و با افزایش مقادیر غلظتی، افزایش در عرضه مارکر CD56 صورت گرفته و بطور محسوسی قدرت کشندگی بالا در مقایسه با (Non-Adherent Cells) پیدا می نماید. این چنین سلولهای چسبنده با قدرت سیتوتوکسیتی و ضدتوموری، مناسب برای ایمونوتراپی آداپتیو می باشند. در این بررسی، سعی گردیده است که با بکارگیری از تکنیک های جداسازی و تخلیص سلولهای NK از محتویات PBMNC (Peripheral Blood Mononuclear) خون افراد سالم، مرد و جوان، مجاورت آنها با مایع رویی کشت لنفوسیتهای تحریک شده با PHA که غنی از انواع سیتوکاین ها بخصوص IL2 می باشد، بطور اتولوگوس، سلولهای چسبنده به سطوح پلاستیکی (A-NK) تولید نموده و با ارزیابی قدرت سیتوتوکسیتی آنها به روش اسلاید ژل و نیز سنجش LDH activity مایع رویی، با دو گروه NA-NK و Resting-NK مقایسه گردیدند که در نهایت، سلولهای A-NK دارای توان کشندگی بالاتری به نسبت سلولهای NA-NK داشته و بخصوص اختلاف واضحی را با سلولهای NK که در طول کشت، مایه رویی دریافت ننموده بودند، نشان دادند.


حمیدرضا داوری،
دوره 57، شماره 2 - ( 2-1378 )
چکیده

پیش آگهی در مورد تومور تمایز یافته تیروئید زمانی که به بافتهای اطراف گسترش می یابد، بدتر می شود و درمان آن با موفقیت کمتری همراه است. در طول سه دهه گذشته تومورهای تیروئید مهاجم بخصوص با درگیری تراشه مورد بررسی دقیق قرار گرفته است. در بیست ساله گذشته با پیشرفت در جراحی تراشه، اندیکاسیون و درمان تومور تیروئید با درگیری تراشه تغییر کرده است. در صورتیکه تومور تیروئید متاستاز وسیع نداشته باشد و از نظر تکنیکی امکانپذیر باشد، رزکسیون تراشه و آناستوموز مجدد آن همراه با برداشتن تومور تیروئید انجام می شود. این عمل باعث طولانی شدن درمان تسکینی (Palliative)، جلوگیری از خفگی به علت انسداد راه هوایی یا خونریزی می باشد و در مواردی با درمان کامل (Cure) همراه است. در یک گروه انتخابی از بیمارانی که درگیری وسیع موضعی دارند عمل لارنگوفارنگوازوفاژکتومی و تراکئوستمی مدیاستینال توصیه می شود. در این مقاله ضمن بررسی روشهای جراحی در تومور تیروئید مهاجم، رزکسیون و آناستوموز مجدد تراشه در یک بیمار با تومورهای تیروئید پیشرفته شرح داده می شود.


مهرناز رسولی نژاد،
دوره 57، شماره 4 - ( 4-1378 )
چکیده

بروسلوزیس بیماری ارگانهای مختلف با تظاهرات متنوع است که سیستم عصبی را در 10-5 درصد بالغین و 1 درصد بچه ها درگیر می نماید. تظاهرات نوروبروسلوزیس بصورت مننگوانسفالیت، خونریزی زیر آراکنوئید، میلیت، رادیکولیت، آبسه داخل مغز و اپیدورال، پسیکوزیس و سندرم عروقی می باشد. در این مقاله 22 بیمار را با نوروبروسلوزیس شرح می دهیم، 10 بیمار مننگوانسفالیت، 7 بیمار مننژیت، سه بیمار پلی رادیکولوپاتی و یک بیمار آبسه اپیدورال نخاع و یک بیمار هم آبسه مغز داشت. تست آگلوتیناسیون سرم (رایت) در تمام بیماران با عیار بیشتر یا مساوی 1:160 مثبت بود ولی در مایع نخاع هشت تا از 15 بیماری که تست روی مایع نخاع آنها بعمل آمده بود، مثبت بوده است. پنج بیمار تست خون و 3 بیمار هم کشت مغز استخوان مثبت داشتند، دو نفر از 15 بیماری که نمونه مایع نخاع برای کشت بروسلا بررسی شده بود مثبت بوده است. در تمام کشتها بروسلا ملی تنسیس رشد کرده است. درمان آنتی میکروبیال شامل ترکیب دکسی سیکلین، ریفامپین و تری متوتریم سولفامتوکسازول بوده است. 4 بیمار دگزامتازون همزمان هم دریافت کرده اند. درگیری سیستم عصبی در بروسلوزیس خطرناک است. از آنجایی که بروسلوزیس بیماری اندمیک کشور ماست، توصیه می شود، بیمارانی که علائم و نشانه های نورولوژیک دارند از نظر بروسلوزیس بررسی شوند.


محمدحسن طریقت منفرد، هاشم معزی قدیم، ژاله رجوی،
دوره 58، شماره 2 - ( 2-1379 )
چکیده

در سالهای اخیر اعمال جراحی کاتاراکت با بی حسی سطحی به روش فیکوامولسیفیکاسیون با شکاف کوچک و پیوند عدسی foldable مطرح گردیده است و جراحان عقیده دارند که بدون ایجاد خطر خاصی می توان از بروز عوارض روشهای بیهوشی عمومی و تزریقات اطراف کره چشم جلوگیری کرد. در این تحقیق، با هدف بررسی اثرات درمانی و عوارض سه روش بیهوشی عمومی و تزریقات موضعی و سطحی، 92 بیمار مبتلا به کاتاراکت مراجعه کننده به مرکز آموزشی و درمانی امام حسین (ع) تهران به صورت تصادفی به سه گروه تقسیم شده و با بیحسی به یکی از این روش ها تحت عمل جراحی قرار گرفتند. حرکت پلک و گلوب، حس گلوب و تنگی مردمک و بیرون زدگی ویتره در ضمن عمل جراحی در روش سطحی مختصری بیشتر از دو روش دیگر بوده است ولی عوارض مهمی چون پارگی کپسول خلفی و خروج ویتره در آن زیادتر نبوده است. با توجه به عوارض عمومی و موضعی کمتر روش سطحی و برگشت سریع دید و امکان عمل سرپایی در بیماران آگاه، این بیحسی بعنوان یک روش جدید در کنار بیهوشی عمومی و تزریقات موضعی باید مطرح گردد و در بیمارانی که اندیکاسیون بیهوشی ندارند و تزریقات پشت گلوب نیز برای آنها خطرناک است مفید می باشد.


معصومه سیمبر، ایان س. فرایزر،
دوره 58، شماره 4 - ( 4-1379 )
چکیده

علت 50% از موارد قطع مصرف کنتراسپتیوهای حاوی پروژسترون تنها، خونریزی های غیرطبیعی (Breakthrough bleeding: BTB) می باشد که با تغییر در شکل و شکننده شدن دیواره مویرگ ها همراه است. تغییرات ساختمانی و ترکیباتی غشا پایه می تواند منشا شکنندگی مویرگ های آندومتر در مصرف کنندگان این وسایل باشد. در یک مطالعه کارآزمایی بالینی، 32 زن سالم بارور داوطلب قبل و در زمان استفاده از کاشتنی های زیرجلدی آزادکننده لوونورجسترول نورپلانت مورد مطالعه قرار گرفتند. از هر زن سه بیوپسی از آندومتر، یکبار قبل از گذاشتن نورپلانت و دو بار پس از استفاده از نورپلانت گرفته شد. سپس با استفاده از روش های ایمونوهیستوکمیکال لامنین، کلاژن IV و هپارن سولفات پرتئوگلیکن موجود در غشا پایه رگ های آندومتر رنگ آمیزی و مورد مطالعه قرار گرفت. تراکم رگ های رنگ آمیزی شده با آنتی بادی هریک از آنها شمارش شد و با تراکم رگ های رنگ آمیزی شده با آنتی CD34 مقایسه گردید. رنگ آمیزی دوگانه CD34 و لامنین جهت نشان دادن رگ های بدون غشا پایه نیز بکار برده شد. نتایج این مطالعه نشان داد که، کاهش معنی داری در تراکم رگ های رنگ آمیزی شده با آنتی بادی های مواد تشکیل دهنده غشا پایه رخ می دهد، بطوریکه تعداد رگ های آنتی لامنین-مثبت 8±179، آنتی کلاژن IV-مثبت 7±166 و آنتی هپارن سولفات پروتئوگلیکن 6±61 (میانگین±خطای معیار) رگ در mm² در آندومتر طبیعی است که بترتیب به تعداد 6±156، 6±144 و 3±44 رگ در mm²، پس از 13-2 هفته مصرف نورپلانت کاهش می یابد (P=0.01). این کاهش علیرغم افزایش تراکم رگ های کوچک رنگ آمیزی شده با آنتی CD34 رخ می دهد (17±254 رگ در mm² پس از 13-2 هفته مصرف نورپلانت در مقایسه با 8±193 و قبل از مصرف نورپلانت، P=0.001). کاهش تراکم رگ های رنگ آمیزی شده با آنتی بادی های اجزای غشا پایه، نه تنها در سه ماه اول پس از استفاده از نورپلانت رخ می دهد، بلکه پس از سه ماه تا یکسال پس از استفاده از نورپلانت نیز مشاهده شد. در این مطالعه همچنین درصد رگ هایی که غشا پایه را نشان می دهند، نیز محاسبه گردید. کاهش معنی داری در نسبت رگ هایی که غشا پایه را نشان می دهند در مصرف کنندگان نورپلانت نشان داده شد. درصد رگ های CD34 مثبت که لامنین-مثبت، CIV-مثبت و HSPG-مثبت نیز بودند، بترتیب از 3±97، 3±88 و 2±31 در آندومتر طبیعی به 3±79، 4±75 و 2±20 پس از مصرف نورپلانت (P<0.05) کاهش می یابد. کاهش درصد رگ های کوچک آندومتر که غشا پایه را نیز نشان می دهند، می تواند علت شکنندگی این رگ ها باشد. همچنین این کاهش می تواند بعلت پدیدار شدن رشته هایی از سلول های آندوتلیالی باشد که فاقد ساختمان لوله ای شکل هستند و یا ممکن است بدلیل کاهش آرتریول ها و افزایش سیاهرگ ها باشد. با رنگ آمیزی دوگانه رگ ها با آنتی بادی CD34 و آنتی لامنین، فقدان غشا پایه و یا کمرنگ بودن و ضعف آن بوضوح نشان داده شد. شناخت مکانیسم های موضعی خونریزی آندومتر رهگشایی برای پیدا کردن روش مناسب برای پیشگیری و درمان مناسب این نوع خونریزی و در نهایت افزایش میزان پذیرش این روش های جلوگیری خواهد بود.


مسعود مقدم، امیرآروین سازگار،
دوره 58، شماره 4 - ( 4-1379 )
چکیده

سارکوئیدوز یک بیماری مولتی سیستم مزمن با اتیولوژی ناشناخته می باشد. تمامی قسمت های بدن می تواند درگیر شود، ولی ریه ارگانی است که بیش از همه مبتلا می گردد. تظاهرات اتولارینگولوژیک در 20 تا 40% موارد سارکوئیدوز اتفاق افتاده و متخصص گوش و گلو و بینی ممکن است با طیف وسیعی از ضایعات مواجه شود. در این مقاله بیماری معرفی می شود که با لنفادنوپاتی های بزرگ گردنی و بدون سایر تظاهرات سارکوئیدوز مراجعه نموده است.


محمود معتمدی، رامین اسپندار،
دوره 59، شماره 2 - ( 2-1380 )
چکیده

استخوان کشکک محل شایعی برای تومورهای اولیه استخوان نمی باشد و غالب این تومورها به صورت موردی گزارش شده اند ولی Giant cell tumor یکی از تومورهای شایع استخوان کشکک محسوب می شود. در مقاله حاضر ضمن بررسی یک بیمار مبتلا به Giant cell tumor این استخوان که همراه با متاستازهای متعدد ریوی بوده، راجع به این مقوله بررسی بیشتری صورت گرفته است.


مهین دخت کیهانی،
دوره 59، شماره 2 - ( 2-1380 )
چکیده

به منظور دستیابی به یک روش تشخیصی حساس در زمینه تشخیص اولیه و زودرس تب روده ای (تیفوئید)، تحقیقی جهت ارزیابی ارزش اندازه گیری آدنوزین د آمیناز (ADA) و ایزو آنزیمهای آن انجام شد و نتایج حاصل با نتایج تست ویدال لوله ای، کشت خون و کشت مدفوع مورد ارزیابی قرار گرفت. در این مطالعه که از نوع نیمه تجربی بود، 77 نفر بیمار مبتلا به تب روده ای با نتایج کشت مثبت باکتری، 76 نفر به عنوان افراد کنترل طبیعی مورد بررسی قرار گرفتند. در مقایسه میزان فعالیت ADA در دو گروه بیمار و سالم، اختلاف معنی داری بین میانگین میزان فعالیت ADA در بیماران و گروه کنترل طبیعی وجود داشت (P<0.001). همچنین ایزوآنزیمهای ADA به روش کروماتوگرافی تعویض یونی در گروههای مزبور استخراج و با گروه کنترل نرمال مورد مقایسه قرار گرفتند. نتایج حاصله دلالت بر وجود اختلافات معنی داری بین میانگین میزان نسبت ADA1/ADA2 در مبتلایان به تب روده ای و گروه کنترل طبیعی می نمود (P<0.01). با در نظر گرفتن حساسیت کشت خون در این تحقیق و میانگین محاسبه شده، روزهای لازم برای حصول به نتایج مثبت کشت خون (9-3 روز) و نیز حساسیت کم کشت مدفوع و تست سرولوژیکی ویدال (14/3 درصد) می توان از آزمایش تعیین فعالیت ADA و ایزوآنزیمهای آن در تشخیص اولیه و زودرس تیفوئید کمک گرفت.


حجت الله علائی،
دوره 59، شماره 3 - ( 3-1380 )
چکیده

خواب، یک ریتم بیولوژیکی و فعال است که تحت تاثیر سیستمهای نوروترانسمیتری سیستم اعصاب مرکزی قرار دارد. در این مطالعه، اثرات سیستم روتونرژیک بر زمان خواب با استفاده از 5-Hydroxytriptophan و p-CPA) Parachlorophenylalanin) مربوط به دو روش القایی و غیرالقایی و الکتروفیزیولوژیکی مورد ارزیابی قرار گرفته است. متد مورد استفاده برای اندازه گیری کل زمان خواب همانند متد Angel می باشد. برای ارزیابی اثر این داروها روی امواج مغزی، پس از باز کردن دو سوراخ در نواحی فرونتال (پیشانی) و تمپورال (گیجگاهی)، دو الکترود نقره ای غیر پولاریزه در نواحی فوق تثبیت و توسط رابط هایی به فیزیوگراف و کامپیوتر جهت آنالیز امواج، وصل نمودیم. تزریق داخل بطنی داروها، به کمک دستگاه استرئوتاکس و کار گذاشتن کانول در بطن انجام گرفت. نتایج حاصله نشان داد که دیازپام با دوز 2.5 mg/kg، موجب افزایش زمان خواب نسبت به حالت کنترل در دو حالت القایی و غیرالقایی می شود (P<0.01) و 5-HTP با دوزهای 45 mg/kg و 15 بطور وابسته به دوز زمان خواب را افزایش می دهد (P<0.05). داروی p-CPA با دوزهای 300 وmg/kg 150 اثرات دوگانه بر زمان خواب اعمال می کنند، دوز 150 mg/kg زمان خواب را افزایش و دوز 300 mg/kg این زمان را کاهش می دهد (P<0.05). اثر تداخلی این داروها با دوز 45 (5-HTP) و 00mg/kg) p-CPA) شبیه کنترل بوده ضمن اینکه 5-HTP توانسته اثر p-CPA را برگرداند. تزریق داخل بطنی 5-HTP در دوزهای 150 mg/kg و 450 mg/kg بطور وابسته به دوز، فرکانس امواج دلتا را بالا برده و بطور معنی داری فرکانس امواج تتا و آلفا را کاهش داده است. p-CPA در دوز 250 mg/kg بطور معنی داری فرکانس امواج دلتا را کاهش و فرکانس سایر امواج را افزایش داده است؛ در حالیکه دوز 500 mg/kg برعکس دوز 250 mg/kg می باشد. همچنین در بررسی تداخل این دو دارو، 5-HTP نتوانسته بطور قابل توجهی اثر p-CPA را برگرداند. اثرات دو داروی فوق بر زمان امواج مغزی احتمالا از طریق افزایش سنتز سروتونین در نرونهای پیش سیناپسی می باشد. اگرچه تداخل آنها با سایر سیستمهای نوروترانسیمتری را نیز باید در نظر داشت.


حسینعلی قلیچ نیا عمرانی، مجید غفارپور،
دوره 59، شماره 3 - ( 3-1380 )
چکیده

سندروم Susac، سندروم بسیار نادری است که اولین بار در سال 1975 توسط آقای سوساک گزارش گردید. این سندروم معمولا خانم های جوان را مبتلا می کند. علائم کلینیکی شامل تریاد زیر است: الف) اختلال بینایی بعلت انسداد شاخه های شریان رتین. ب) انسفالوپاتی تحت حاد با تظاهرات روانی، اختلال شخصیتی و علائم حرکتی در اثر گرفتاری راههای قشری نخاعی، علائم پسودوبولبار، تشنجات موضعی یا منتشر و حرکات پرشی (میوکلونی). ج) کاهش شنوایی از نوع عصبی که معمولا دو طرفه بوده همراه با وزوز گوش ها (Tinnitus) می باشد. همه علائم بیماری در اثر سکته های کوچک (Micro-infraction) اتفاق می افتد. بیماری زائی (پاتوژنز) این سندروم مشخص نیست. در بیوپسی مغز سکته های کوچک و متعدد (Micro-infraction) در نواحی مختلف مغز به وضوح دیده می شود. تشخیص بیماری براساس تریاد کلینیکی، آنژیوگرافی رتین و مطالعات تصویربرداری مثل MRI داده می شود. در این مطالعه، خانم 25 ساله ای که از حدود 2 سال قبل از مراجعه دچار تاری دید چشم راست همراه با درد پشت کره چشم شده و پس از چهار ماه دید چشم چپ نیز مختل گردیده معرفی می گردد. سایر مراحل بیماری در این گزارش مورد بررسی قرار گرفته است.


ولی الله حسنی، سیدحسین اردهالی،
دوره 59، شماره 4 - ( 5-1380 )
چکیده

گلودرد پس از بیهوشی عمومی یکی از شایعترین عوارض و شکایات بیماران پس از عمل جراحی است که بویژه در اعمال جراحی که برای آنها لوله گذاری تراشه انجام می شود شیوع بالاتری دارد و دلایل آن عبارتند از: اندازه لوله تراشه و نوع کاف آن، فقدان رطوبت راه هوایی، ترومای حین لوله گذاری و ساکشن، میزان فلوی بالای گاز بیهوشی، دستکاری جراحی راه هوایی و بافتهای مجاور و ... استفاده از لوازم با تهاجم کمتر به دستگاه تنفسی فوقانی از قبیل ماسک صورت و LMA) Laryngeal Mask Airway) یا CPT) Cuffed Pharyngeal Tube) از جمله روشهایی است که در جهت کاستن میزان گلودرد پس از بیهوشی عمومی بکار رفته اند. این مطالعه در راستای مقایسه میزان بروز گلودرد پس از بیهوشی عمومی بین LMA ،CPT صورت گرفت. تعداد 120 بیمار PS-I در طبقه بندی ASA کاندید اعمال جراحی الکتیوارتوپدی، ارولوژی، جراحی عمومی و زنان در مجتمع بیمارستان حضرت رسول اکرم (ص) در نیمه اول سال 1379 که عمل جراحی آنها در وضعیت طاقباز (Supine) انجام گرفته و در طول عمل جراحی نیازی به شلی عضلانی نداشته و تنفس خودبخودی داشته و مدت عمل جراحی آنها کمتر از دو ساعت بود، بطور تصادفی در دو گروه قرار گرفته که برای یک گروه از LMA و برای گروه دیگر از CPT استفاده شد. پس از پایان عمل در ریکاوری، از بیمار در مورد داشتن گلودرد سؤال شد و در ساعتهای 6 و 12 و 18 و 24 پس از خارج کردن لوله، مجددا سؤال تکرار شد و در جدول مربوطه ثبت گردید. مشخص گردید که 31/7 درصد بیماران گروه LMA و صفر درصد بیماران در گروه CPT دچار گلودرد شدند که از نظر آماری معنی دار بود (P<0.001).


معصومه کشوری، مرتضی سجادی، پیمان حداد،
دوره 59، شماره 5 - ( 6-1380 )
چکیده

کانسر مری یکی از بدخیمی های شایع در کشور ما می باشد و بیماران غالبا در مراحل پیشرفته و غیرقابل عمل جراحی کوراتیو و یا با کانسر مری گردنی که انجام عمل جراحی با عوارض بسیاری همراه است مراجعه می نمایند. در چنین شرایطی بسیاری از آنها با تحمل شیمی درمانی و رادیوتراپی همزمان را ندارند و یا حاضر به انجام شیمی درمانی نیستند، لذا رادیوتراپی به عنوان شیوه منفرد در تسکین بسیاری از بیماران مبتلا به کانسر مری به کار می رود. یکی از شیوه های رادیوتراپی جهت تسکین بیماران بکارگیری 5000 سانتی گری در 20 جلسه (روش طولانی مدت) می باشد، لیکن با توجه به حجم بالای بیماران و محدودیت ظرفیت دستگاهها و نیز اشاره مراجع به درمان 4000 سانتی گری در 13 جلسه (روش کوتاه مدت) بر آن شدیم تا این دو شیوه را با یکدیگر مقایسه کنیم. در این مطالعه گذشته نگر تحلیلی پرونده تعداد 283 بیمار مبتلا به کانسر مری پیشرفته مراجعه کننده به درمانگاه رادیوتراپی انستیتو کانسر بیمارستان امام خمینی (ره) تهران در فاصله سالهای 1378-1368 که به عنوان تنها مدالیته درمانی تحت رادیوتراپی قرار گرفته بودند مورد بررسی و ارزیابی قرار گرفت. محدوده سنی بیماران مورد مطالعه 97-27 سال و متوسط سن آنها 58/3سال بود. اکثر بیماران مرد با فراوانی 53/7 درصد بودند. همچنین طول متوسط ضایعه در بیماران 8/5 سانتی متر، شایعترین محل ضایعه یک سوم میانی مری با 48/1 درصد و شایعترین پاتولوژی کارسینوم سلول سنگ فرشی با 99/6 درصد بود. 53/7 درصد بیماران عادت به نوشیدن چای داغ داشتند. از میان متغیرهای فوق طول ضایعه با میزان بقای کلی ارتباط قابل ملاحظه ای داشت (P=0.04). از تعداد 283 بیمار فوق، 38 بیمار به علت عدم پیگیری مناسب از مطالعه تحلیلی خارج شدند. تعداد 137 بیمار به روش 5000 سانتی گری در 20 جلسه (طولانی مدت) و 108 بیمار به روش 4000 سانتی گری در 13 جلسه (کوتاه مدت) درمان شده بودند. میزان بقای بدون دیسفاژی و میزان بقای کلی بیماران در این دو روش درمانی با استفاده از روش کاپلان-میر و آزمون رتبه (Log-Rank) از لحاظ آماری اختلاف معنی داری نداشتند. همچنین دوز کلی دریافتی نخاع در روش کوتاه مدت کمتر از دوز دریافتی نخاع در روش طولانی مدت می باشد. به عنوان نتیجه گیری، با توجه به طول مدت کوتاهتر درمان در روش کوتاه مدت و نیز عوارض کمتر نخاع، این روش تا حد بیشتری پاسخگوی بیماران خواهد بود.


محمدرضا نجفی، بابک تمیزی فر،
دوره 59، شماره 5 - ( 6-1380 )
چکیده

مصرف دراز مدت AEDs) Anti Epileptic Drugs) در کودکان ممکن است تا 50 درصد با عوارض جانبی همراه باشد. توصیه شده است که در کودکان واجد شرایط، هرچه سریعتر نسبت به قطع داروهای ضدصرع کودکان اقدام شود. در هنگام تصمیم گیری نسبت به قطع داروهای ضدصرع می توان با توجه به خصوصیات EEG بیماران، وقوع مجدد حملات را تا حدودی پیش بینی کرد. در این مطالعه، جمعیت مورد مطالعه کودکانی است که سابقه حداقل 1 سال عدم عود حملات صرع را داشته و بصورت مداوم تحت درمان داروئی قرار گرفته اند. تعداد 133 کودک حائز شرایط جهت ورود به مطالعه بودند که از ایشان 106 مورد بررسی شدند. پس از تکمیل شرح حال و معاینات بالینی، از بیماران یک EEG در هنگام بیداری به عمل می آمد. هرکدام از الکتروانسفالوگرام ها برحسب وجود یا عدم وجود متغیرهای الف) فعالیت زمینه ای نوار (Background) ب) فعالیت آهسته موضعی (Focal slowing) ج) امواج سوزنی موضعی (Focal spike) د) امواج سوزنی نوک تیز منتشر (Generalized sharp and spike wave) در دو حالت بیداری و فعالیت (مثل هیپرونتیلاسیون) توسط یک نفر از متخصصین اعصاب مورد ارزیابی قرار می گرفتند. کودکان از نظر عود حملات به فواصل سه ماه، حداقل بمدت یکسال پیگیری شدند. نتایج حاصله از طریق آنالیز بقا کاپلان مایر و توسط آزمون Log-Rank مورد بررسی قرار گرفته اند. از بین 106 کودک مورد مطالعه، 62 نفر (58 درصد) پسر و 44 نفر (42 درصد) دختر بوده اند. میانگین مدت زمان پیگیری بیماران از زمان شروع به قطع داروها 26 ماه بود. احتمال عود حملات پس از یکسال پیگیری 24/8 درصد (28/5 درصد و 22/5 درصد 95C.I درصد) بدست آمد. در مورد وضعیت زمینه نوار مغز و وجود امواج نوک تیز سوزنی، منتشر موضعی و آهسته موضعی، (قبل از اقدام به قطع) در EEG بیماران با عود حملات ارتباط معنی داری یافت نشد. در مورد فاکتور مقایسه وضعیت فعلی EEG با نوارهای قبلی کودکان رابطه معنی داری یافت گردید (P<0.05). در مقایسه بین پسران و دخترانی که EEG غیرطبیعی در زمان قطع داروها داشته اند، عود این حملات در پسران بیشتر بوده است (P=0.045). خطر نسبی Relative Risk مربوط به فاکتور مقایسه EEG بیماران با دفعات قبل، در حدود 1/98 (3/91، 1/01، 95C.I درصد) محاسبه گردید (P<0.05). در این مطالعه احتمال عود یکساله این حملات در کودکان بعد از قطع داروهایشان 25/8 درصد بوده است. این میزان حدودا مشابه نتایج سایر محققین می باشد. در بررسی ما در کل دو جنس ارتباط معنی داری بین وجود EEG غیرطبیعی با عود این حملات یافت نشد، ولی در صورتی که این مقایسه به تفکیک جنسیت نیز صورت پذیرد، در گروه پسران این ارتباط معنی دار تلقی گردید (P<0.05). آنچه در نتایج ما جالب به نظر می رسد، اهمیت یافتن نقش مقایسه EEG کودکان قبل از اقدام به قطع داروها با اولین نوار مغز بیماران می باشد (P<0.05). سایر متغیرهای مورد بررسی در یک نوار مغز، با عود حملات ارتباطی نداشته اند. برآورد احتمال عود حملات صرع بایستی که صرفا جزئی از روند تصمیم گیری پزشک معالج بیمار قرار گیرد. در این راستا باید به مواردی مثل برآورد خطر عود و به خطر افتادن جان بیمار و جنبه های اجتماعی-اقتصادی آن و نیز برآورد خطر عوارض سو داروئی توجه نمود.


، ،
دوره 59، شماره 6 - ( 8-1380 )
چکیده


مهین قره باغیان، سیدعباس صادقی، سیدفرزاد میرمحمد صادقی، سیداصغر رفیعیانی،
دوره 60، شماره 4 - ( 4-1381 )
چکیده

مقدمه: یکی از راههای اکسیژناسیون و تهویه بیماران حین بیهوشی عمومی استفاده از لوله CPT است. مزایای لوله CPT بر ماسک این است که گاهی استفاده از ماسک صورت مشکل و نگهداری آن خسته کننده است و به علت درگیر بودن دستها، قدرت تحرک و مانور را از آنستزیولوژیست سلب می کند و نشت گازهای بیهوشی از کنار ماسک می تواند سبب آلودگی اطاق عمل گردد، همچنین فشار ماسک بر صورت می تواند باعث آسیب بافتهای نرم و اعصاب گردد و در مواردی قراردادن لوله تراشه مشکل و یا اصولا غیر ممکن است لذا از لوله CPT می توان به عنوان جایگزین ماسک صورت یا لوله تراشه استفاده کرد. 

مواد و روشها: در این مطالعه برای بررسی کارآیی لوله CPT در تهویه بیماران کلاس II و ASA I که در حین بیهوشی عمومی نیاز به تنفس کنتروله نداشتند، بطور تصادفی در 2 گروه با لوله CPT و لوله تراشه قرارداده شدند و اندکسهای تنفس و تهویه بیماران که عبارت بود از: 1) حرکت قفسه سینه بیمار در هر دو طرف بطور قرینه و هماهنگ با حرکت شکم، 2) احساس مقاومت ریه در برابر فشردن بگ، 3) سمع صداهای تنفسی، خالی و پرشدن بگ ذخیره دستگاه در زمان دم و بازدم 4) میزان اشباع اکسیژن شریانی O2sat بررسی شد و در مواردی که هر چهار اندکس ایده آل بود، تنفس مطلوب قلمداد شد. میزان بروز کمپلیکاسیونهای تهویه در ادامه بیهوشی و ریکاوری (آسپیراسیون ریوی، لارنگوسپاسم و برونکوسپاسم، تهوع و استفراغ) ارزیابی شد.

نتایج: تنفس بیمار با لوله CPT به اندازه لوله تراشه موفقیت آمیز بود و می توان برای تهویه بیماران بیهوش با تنفس خودبخودی یا تنفس کنترله از آن استفاده کرد. مقاومت راه تنفسی هنگام استفاده از لوله CPT از لوله تراشه بیشتر بود (P<0.05). میزان هر یک از کمپلیکاسیونهای حین بیهوشی و ریکاوری (نظیر آروغ و استفراغ) هنگام استفاده از لوله CPT با لوله تراشه تفاوت معنی داری نداشته ولی جمع کل این کمپلیکاسیونها در دو روش اختلاف معنی دار داشتند (P<0.05). در گروه کنترل به میزان قابل توجهی گلودرد داشته اند (P<0.05).

نتیجه گیری و توصیه ها: نتیجه آنکه تنفس و تهویه بیمار با لوله CPT به خوبی انجام می شود و می توان برای تهویه بیماران بیهوش با تنفس خودبخودی یا تنفس کنترله با فشار راه هوایی نه چندان زیاد (cmH2O 20-25) از آن استفاده کرد.


نزهت الملوک مصفا، نریمان مصفا، بهاره میرزاحسین یزدی،
دوره 60، شماره 6 - ( 6-1381 )
چکیده

مقدمه: ماکروفاژهای پریتونئال، اصلی ترین جمعیت سلولهای موثر در این محوطه حیاتی و بعنوان سد دفاعی بر علیه تهاجم ارگانیسم هایی است که احتمال نفوذ آنها از دستگاه گوارش مطرح می باشد. این سلولها از منوسیتهای اولیه در گردش خون مشتق گردیده و بدنبال تکامل تغذیه ای در پستانداران شکل می گیرند. در این بررسی، سعی گردیده که بطور تجربی و با روشهای رایج کشت سلول خصوصیات التهابی و فعالیتهای کشندگی این رده سلولی به کمک محرک مناسب و لازم را ارزیابی و سنجش نماییم. توان چسبندگی این سلولها و تکوین مورفولوژیک و فعالیت اکسیداتیو آنها، از مهمترین جنبه های آزمایشگاهی این پژوهش بوده است.

مواد و روشها: این تحقیق بصورت تجربی در سال 1379 در گروه ایمونولوژی دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی طراحی و انجام گرفت. سلولهای فاگوسیتیک منوسیتی به طریق لاواژ پریتونئال از موشهای 2 هفته ای شیرخوار با تکنیک رایج، اخذ گردید. پس از قرار دادن در محیط کامل کشت سلول، سلولها به دو گروه مورد و کنترل تقسیم گردیدند که دریافت کننده فوربول میریستات استات (PMA+) و بدون محرک (PMA-) بودند. هر دو سیستم کشت سلولی در مقاطع مختلف زمانی از 1 الی 24 ساعت تحت انکوباسیون در شرایط رایج کشت گردیدند. در هر یک از زمانهای مختلف فوق، سلولهای محیط کشت از حیث تعداد چسبنده و نیز تکامل مورفولوژیک و قدرت حیاتی مورد ارزیابی قرار گرفتند. در ایده آل ترین زمان چسبندگی از حیث تعداد سلول و مناسب ترین مرحله تکوینی که مربوط به کسب خصوصیات ماکروفاژی آنها بود، آزمایش احیا ماده NBT به عنوان اندیکاتور سیستم کشندگی و انفجار تنفسی سلول در هر دو گروه سلول انجام شد.

یافته ها: سلولهای رده منوسیتی موجود در مایع لاواژ در گروه PMA+ از اولین ساعت آغاز کشت شروع به چسبیدن به سطح پلاستیکی فلاسک کشت نمودند و تعداد سلولهای چسبنده در ساعت 18 به حداکثر میزان خود رسید. در گروه کنترل، از ساعت دوم الی 24 پس از شروع انکوباسیون، چسبندگی سلولها ادامه یافت. ایده آل ترین مورفوژنز ماکروفاژی در سلولهایی که PMA دریافت داشتند در ساعت چهارم اتفاق اتفاد در حالیکه سلولهای فاقد محرک در ساعت 12 به اوج تکامل مورفولوژیک و ماکروفاژی رسیدند. در مناسب ترین زمان انکوباسیون، از حیث فراوانی سلولهای چسبنده و تکوین ایده آل ماکروفاژی، در هر دو گروه آزمایش احیا NBT به منظور تعیین درصد سلولهای واکنش دهنده انجام گردید. گروه PMA+ از حیث تولید رادیکالهای اکسیداتیو و احیا NBT و تشکیل بلورهای فورمازان با میزان نسبی (92 درصد) ارزابی گردیدند در حالیکه با رعایت اصول فوق، سلولهای PMA- با (67 درصد) را نشان دادند.

نتیجه گیری و توصیه ها: یافته های ما نشان داد که توانایی اکسیداتیو و عملکردی فاگوسیتهای پریتونئال که مشتق از منوسیتهای در گردش بوده و در حیوان شیرخوار به مناسب ترین صورت ممکن قابل اخذ می باشد، بسیار بالا بوده و این بیانگر نقش استراتژیک و بحرانی این سلولها در دفاع ذاتی می باشد. از طرفی دست یابی به این سلولها، امکان اجرای تحقیقات و پژوهشهای دقیق تری را در رابطه با اعمال فاگوسیتیک در دفاع طبیعی را فراهم می آورد.


یونس نوذری، بابک احمدی کلیجی،
دوره 61، شماره 3 - ( 3-1382 )
چکیده

مقدمه: ناهنجاری های دیواره دهلیزی نقش مهمی در ایجاد حوادث آمبولیک مغزی دارند. مطابق بسیاری از مطالعات انجام شده، اکوکاردیوگرافی ترانس توراسیک و ترانس ازوفاژیال وسیله بسیار موثری برای شناخت و تشخیص بموقع این ناهنجاری ها می باشد. هدف از این مطالعه، تعیین فراوانی وجود ناهنجاری های دیواره بین دهلیزی، عمدتا شامل دریچه بیضی باز، آنوریسم دیواره بین دهلیزی و نقص دیواره دهلیزی در مراجعین ما با استفاده از روش های مذکور بوده است.

 مواد و روش ها: در این مطالعه بیمارانی که دچار حوادث آمبولیک مغزی (Cerebrovascular accident: CVA) یا (TIA: Transient ischemic attack) شده بودند و بعد از اقدامات تشخیصی در دسته استروک کریپتوژنیک (استروک با علت ناشناخته) قرار گرفتند، انتخاب شدند و با اکوکاردیوگرافی ترانس توراسیک و ترانس ازوفاژیال بررسی گردیدند.

یافته ها: در نهایت در بررسی 32 بیمار با سن متوسط 50.2 سال و با انحراف معیار 10.9 سال، 17 مورد مذکر و 15 نفر مونث بودند. 40.6% بیماران (PFO: Patient framen orale) داشتند که در 15.6% آنها ASA وجود داشت و 6.3% آنها (ASD: Atrial septal defect) داشتند. از بیمارانی که ASA داشتند، 60 درصدشان PFO هم داشتند.

نتیجه گیری و توصیه ها: در این مطالعه دریافتیم که شیوع PFO و ASA همچنین و مثل سایر مطالعات در مراکز دیگر در بیماران با استروک کریپتوژنیک بالا است و در ضمن در شرح حال هیچکدام از آنها اشاره به سابقه DVT نشده است.


ماندانا رفیعی، غلامرضا خاتمی،
دوره 62، شماره 1 - ( 1-1383 )
چکیده

مقدمه: تغییرات پاتولوژیک و مراحل آن در مری کودکان تا قرن اخیر توجه کمی را به خود جلب نموده بود ولی اخیرا این تغییرات و توالی کلینیکی آن علاقه بسیاری را به خود معطوف داشته است. هدف از این مطالعه بررسی شیوع و اپیدمیولوژی ازوفاژیت می باشد. با عنایت به اینکه بتوان با آگاهی از شیوع و شناخت هرچه سریعتر علائم بالینی و بهبود روش های تشخیصی و درمانی از ایجاد عوارضی که حیطه وسیعی از بیماری های طب کودکان را در برمی گیرد پیشگیری نمود.

مواد و روش ها: بررسی بصورت توصیفی مقطعی بر روی کودکان کمتر از 16 سال مراجعه کننده به بخش آندوسکوپی مرکز طبی کودکان بصورت آینده نگر بمدت یکسال (تیر 1379-تیر 1380) بصورت نمونه گیری غیر احتمالی صورت گرفت.

نتایج: 500 کودک تحت بررسی قرار گرفتند که از این میان 50.2% مذکر و شایعترین گروه سنی 8 تا 12 سال بود. شایعترین شکایت بیماران دل درد با 45.7% و سپس تهوع و استفراغ 13% موارد بود. ملنا و هماتمز هرکدام با 66% و 18.8% شایعترین علت مراجعه در ازوفاژیت Severe بودند. بیماری فیبروز کیستیک شایعترین بیماری همراه با ازوفاژیت در گروه مورد مطالعه بود. طبق مطالعه انجام شده دید ماکروسکوپی (آندوسکوپی) در 415 مورد ازوفاژیت را گزارش نمود درحالیکه پاتولوژی تنها در 352 مورد آنرا تایید نمود. از سوی دیگر در 83 مورد آندوسکوپی و دید ماکروسکوپی از نظر ازوفاژیت منفی بود که در این عده 23 مورد پاتولوژی ازوفاژیت را گزارش نموده بود. ازوفاژیت Mild در دید آندوسکوپی 67% و در پاتولوژی 63.5% ازوفاژیت Moderate در آندوسکوپی 14.7% و در پاتولوژی 17.2% ازوفاژیت Severe در آندوسکوپی 2.8% و در پاتولوژی 4.9% بود. بحث: براساس مطالعه انجام شده ازوفاژیت یافته شایعی در آندوسکوپی اطفال بوده و آندوسکوپی از نظر تعیین حدس ازوفاژیت از توانایی نسبتا بالایی برخوردار است (ppv=48.8% و حساسیت حدود 85.4%) ولی اختصاصی بودن آن حدود 26.7% خواهد بود.

نتیجه گیری و توصیه ها: بیوپسی از مخاط در هر بیماری که آندوسکوپی می شود ضروری خواهد بود و در کودکان مبتلا به دل درد مزمن، تهوع، استفراغ و اختلال رشد و بیماران مبتلا به فیبروزکیستیک باید همواره به فکر ازوفاژیت بود و آنرا کنار گذارد باید توجه نمود که ازوفاژیت بیماری نادری نبوده و بررسی بیشتری باید در این مورد در کودکان ایرانی صورت گیرد.


زهرا حیدری، حمیدرضا محمودزاده ثاقب، مهدی محمدی، سید محمدحسین نوری موگهی، علی عرب،
دوره 62، شماره 2 - ( 2-1383 )
چکیده

مقدمه: سفالومتری یکی از شاخه های مهم آنتروپومتری می باشد، که در تشخیص هویت، پزشکی قانونی، جراحی پلاستیک، ارتودنسی، باستان شناسی و تشخیص منشا نژادها کاربرد دارد. مطالعه حاضر بمنظور تعیین فنوتیپ های سر و صورت نوزادان پسر یک روزه دو گروه قومی بومی سیستانی و بلوچ ساکن شهرستان زاهدان، صورت گرفت.

مواد و روش ها: این مطالعه به روش مقطعی و بصورت توصیفی تحلیلی بر روی 420 نوزاد پسر یک روزه بومی (216 سیستانی و 204 بلوچ) که از لحاظ بالینی سالم بودند، در تابستان 1381 و در مرکز آموزشی درمانی قدس زاهدان انجام شد. در این مطالعه شاخص های سفالیک و پروسوپیک با روش سفالومتری کلاسیک تعیین گردید.

یافته ها: میانگین و انحراف معیار شاخص سفالیک در گروه های سیستانی و بلوچ بترتیب 4.8±83.67 و 4.77±83.64 و شاخص پروسوپیک 5.87±86.79 و 6.76±86.53 تعیین گردید. براساس شاخص سفالیک در گروه سیستانی تیپ غالب انواع براکی سفال (37%) و هیپربراکی سفال (37%) بود. در گروه قومی بلوچ نیز تیپ غالب سر هیپربراکی سفال (37.3%) و براکی سفال (3.35%) بود. براساس شاخص های پروسوپیک در گروه سیستانی تیپ غالب صورت اوری پروسوپیک (42.6%) و در گروه بلوچ نیز تیپ غالب صورت اوری پروسوپیک (39.2%) بود.

نتیجه گیری و توصیه ها: این تحقیق نشان داد که اختلاف آماری معنی داری بین میانگین شاخص ها و انواع تیپ های سر و صورت در دو گروه قومی سیستانی و بلوچ ساکن در شهرستان زاهدان وجود ندارد (P<0.05). براساس این مطالعه مقطعی بنظر می رسد که بین نوزادان دو گروه قومی مذکور از نظر شاخص های سر و صورت شباهت هایی وجود دارد.



صفحه 1 از 5    
اولین
قبلی
1
 

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb