1- گروه علوم مدیریت و اقتصاد بهداشت، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی تهران، تهران، ایران.
2- گروه مدیریت خدمات بهداشتی و درمانی، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی زابل، زابل، ایران.
چکیده: (1635 مشاهده)
ارایه خدمات سلامت با کیفیت، ایمن و اثربخش نیازمند دسترسی عادلانه مردم به کارکنان سلامت با توانایی، دانش، مهارت و تجربه بالا است.1 توزیع مناسب و کافی کارکنان بهویژه پزشکان منجر به افزایش دسترسی مردم به خدمات سلامت مورد نیاز و دستیابی به پیامدهای مطلوب سلامتی خواهد شد. جذب، آموزش، توسعه و حفظ کارکنان سلامت یکی از اهداف اختصاصی مرتبط با هدف سوم توسعه پایدار سازمان ملل برای دستیابی به پوشش همگانی سلامت است. میانگین نسبت پزشک به جمعیت در جهان در سال 2017 میلادی برابر با 8/1 به ازای هر 1000 نفر بود. این شاخص در کشور مالاوی کمترین (03/0) و در کشور کوبا بیشترین (4/8) و در ایران برابر با 6/1 پزشک بهازای هر 1000 نفر جمعیت بود.2 حدود 40% کشورهای جهان کمتر از یک پزشک به ازای هر 1000 نفر جمعیت برای ارایه خدمات سلامت دارند.3 بهعبارتی، حدود نیمی از جمعیت جهان به خدمات پزشکی ضروری دسترسی ندارند. کمبود و توزیع نامناسب کارکنان سلامت میتواند مانع دسترسی مردم به خدمات سلامت شود و دستیابی به پیامدهای مطلوب سلامتی را محدود کند. نیمی از جمعیت جهان در مناطق روستایی زندگی میکنند. ولی، حدود 75% پزشکان و 62% پرستاران در مناطق شهری بهدلیل بهرهمندی بیشتر از مزایای فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی کار میکنند.4 توزیع جغرافیایی پزشکان در استانهای ایران نیز عادلانه نیست.5و6 طرح تحول نظام سلامت ایران در 15 اردیبهشت 1393 با هدف افزایش دسترسی مردم به خدمات سلامت، کاهش پرداخت مستقیم از جیب بیماران و بهبود کیفیت خدمات سلامت اجرا شد.7 در این راستا، برنامه ماندگاری پزشکان در مناطق کمتر توسعه یافته و محروم اجرا شد تا مردم این مناطق برای درمان به پایتخت، مراکز استانها و شهرهای بزرگ مراجعه نکنند. اجرای برنامه ماندگاری پزشکان در مناطق محروم در کوتاهمدت موجب جذب پزشکان و افزایش دسترسی مردم این مناطق به خدمات سلامت شد. باوجود این، شرایط دشوار زندگی، زیرساختهای ضعیف، نگرانیهای امنیت منطقه، شرایط کاری نامناسب، تعداد ناکافی بیماران، نارضایتی از حقوق و مزایا، کمبود امکانات، تجهیزات و کارکنان بهداشتی و درمانی، بار کاری زیاد، فرصتهای آموزشی محدود و پیشرفت شغلی کم منجر به دلسردی پزشکان برای کار در مناطق محروم میشود. فرآیند ماندگاری پزشکان در مناطق محروم بسیار پیچیده است و متأثر از عواملی مثل آموزش اولیه پزشکی، قوانین و مقررات ورود به بازار کار پزشکی، مشوقهای مالی، شرایط کاری و تعادل بین کار و زندگی پزشکان میباشد. سیاستگذاران و مدیران سلامت باید از ترکیبی از عوامل فشارPush و کششPull برای جذب و حفظ پزشکان در مناطق محروم استفاده کنند. آنها میتوانند مداخلات آموزشی، قانونی، نظارتی، مالی و حمایت حرفهای و شخصی را بکار گیرند. اقداماتی نظیر تأسیس دانشکدههای پزشکی در مناطق محروم و پذیرش دانشجویان پزشکی بومی، ارایه بورسیههای تحصیلی مشروط بهکار در مناطق محروم، ارایه مشوقهای مالی پایدار (حقوق و مزایای بیشتر، تسهیلات بانکی و معافیت از مالیات)، تأمین امکانات اقامتی و رفاهی پزشکان، ایجاد محیط کاری مجهز و ایمن و اجرای برنامههای آموزش مداوم توسعه حرفهای در ماندگاری پزشکان در مناطق محروم موثر هستند. بهبود شرایط زندگی پزشکان در مناطق محروم، حمایت اجتماعی و عاطفی از آنها، تأمین آموزش با کیفیت برای فرزندان و شرایط کاری مناسب برای همسران پزشکان و ایجاد حس تعلق به مردم منطقه در آنها نیز ضروری است. همچنین، از استراتژیهای بازاریابی نیز میتوان برای تشویق پزشکان و دانشجویان پزشکی برای کار در مناطق محروم استفاده کرد. پژوهشهای بیشتری باید در زمینه شناسایی چالشهای پزشکان شاغل در مناطق محروم، علل جابجایی بالای پزشکان و انگیزه کم آنها برای کار در این مناطق انجام شود تا شواهد لازم برای سیاستگذاری و برنامهریزیهای مربوطه فراهم شود.
نوع مطالعه:
نامه به سردبیر |